به گزارش بولتن نیوز، دکتر اکبر عالمی*: خجالتآور است اگر کسی بنویسد یا بگوید «آفر» به جای «پیشنهاد» و این مثال حتی برای سخنرانیهای علمی و تخصصی هم شرمآور است و دلیل بر بیسوادی و تهیمغزبودن گوینده است. فرنگیمآبها هم از ارتکاب این خطا در زبان مادری پرهیز میکنند.
قدیمیترها و بزرگترها به ما میگفتند «گلو 40 پله دارد» و این عبارت که بارها از بزرگترها شنیدهام بهاین معناست که مواظب حرف زدنت باش و نباید فراموش کنیم هنگام حرف زدن نمیتوانیم بسادگی حرفمان را پس بگیریم. در دانشکدهها، همایشها و گردهماییهای علمی یا موقعیتهای مشابه اجازه داریم بنا به ضرورت، از واژگان غربی استفاده کنیم، بهشرط آنکه در فارسی برای آن واژه، معادل فارسی یا عربی نداشته باشیم. بدانید که رعایت این پیشنهاد در ذهن شنونده، احترام شنونده به گوینده را صدچندان میکند. یکبار دیگر مینویسم که شعرای نامدار ما (جز فردوسی) از واژگان عربی استفاده میکردند که ناچارم یادآوری کنم اولین مصرع از دیوان حافظ شاهد این مثال است. ایرانیان در سدههای گذشته واژگان عربی را در دل زبان فارسی هضم کردند و معانی برخی از واژگان عربی در زبان فارسی رفتهرفته دگرگون شده است.
امروزه که در تخصصهای باریک زندگی میکنیم همه میدانند که درس فن بیان و درست سخن گفتن فقط برای رادیو، تلویزیون و کلاسهای درس دبستان تا دانشگاه یا همایشها نیست، بلکه زمانی که شما در مهمانیهای کاملا خصوصی یا مجالس کوچک و بزرگ سخن میگویید، شنونده در باطن ناخودآگاه خود برایتان احترام قائل میشود. چند نفر از دستیاران من که جوانان تحصیلکردهای هم هستند، در گفتوگوهای روزمره به جای اینکه بدون ادا یا اطوار بگویند «از نظر من عادت کردهاند»، میگویند«اَ نظر من!» و تن من کهیر میزند و از خود میپرسم: این شیوه در سخن گفتن حتی برای آدمهای درس خوانده با تحصیلات عالی، از کجا آمده و ناشی از چیست؟!
بیست و چندسال پیش که شبکه پنج تلویزیون برای استان تهران و کرج تازه تاسیس شده بود، یکی از شبها ساعت 10 شب، تهیهکننده باتجربهای تلفن کرد و گفت: ساعت 11 امشب یک برنامه پخش مستقیم داریم و تو باید خودت را برسانی. این برنامه درباره اشتباهات گویندگی است که با حضور گویندگان مشهور تلویزیونی در کمتر از یک ساعت دیگر از آنتن پخش میشود. زود باش و بیا. رفتم. ناچار بودند که به محض رسیدن به ایستگاه پخش، مرا بسرعت داخل استودیو ببرند. بنابراین رفتم و برای یک سلام کوتاه به مشهورترین گویندههای تلویزیون، قبل از شروع برنامه حدود 20 ثانیه وقت داشتم و بلافاصله پخش مستقیم آغاز شد و من در گوشهای نشستم. بنا به تشخیص کارگردان، سوال اول از من پرسیده شد. گفتوگوها آغاز شد و درباره اصول اجرا در برنامههای تلویزیونی، با تاکید بر فرهنگ کشور عزیزمان و تفاوت شیوههای اجرا در فرهنگ غربی با ایران و حتی طرز نشستن و حرکات دست و بدن، هرچه عقلم قد میداد، گفتم و گفتم. خانم پوریامین، آقای کاردان و خانم رضایی هم بودند. ناگهان یکی از گویندگان مشهور در جمله خود، بهجای اینکه بگوید «از خیابون رد میشدم» گفت،«اَ خیابون رد میشدم!» بلافاصله و بدون مهلت، حرف ایشان را قطع کردم و گفتم: در تلفظ شما به هنگام گفتن (از)، من حرف (ز) را نشنیدم! ایشان پاسخ داد: من عادت دارم با تماشاگرانم صمیمی و خودمانی حرف بزنم. وقتی آقای کاردان حرف مرا تائید کردند، ایشان با یک حالت لجبازی که با شوخی همراه بود، (ز) را خیلی غلیظتر از حالت عادی تلفظ کردند!
در گویش باید تعادل و سادگی را رعایت کنیم. نوآوری هم دارای قواعد فراوان و نانوشتهای است که به ذوق و استعداد آدمها بستگی دارد. بارها شنیدهاید که گوینده اخبار میگوید: آقای رئیسجمهور وارد شهر... شد و بشدت مورد استقبال مردم قرار گرفت. (بگو: آقای رئیسجمهور وارد شهر... شد و به گرمی مورد استقبال مردم قرار گرفت.) یا در جای دیگری برای شرح موضوع دیگری، چرا میگویید: در این اتفاق!؟ بگویید: در این رویداد، زیرا رویداد بار مثبت دارد. یا در جای دیگر چرا میگویید: این حادثه، این تصادف یا این زلزله، دو کشته به بار آورد!؟ یادمان باشد که عبارت به بار آوردن، مثبت است و نباید در مفاهیم منفی از آن استفاده کرد.
و حالا یک موضوع دیگر را مینویسم که شاید کمتر شنیده باشید. واژه «رسالت» را بارها در جملات گوناگونی خواندهام یا از تلویزیون و رادیو شنیدهام که از زیر دست دبیر یا سردبیر لغزیده و به کار رفته است. یادمان باشد که این واژه نباید حتی برای استادان و فلاسفه بهکار رود، بلکه ویژه انبیا و پیامبران است. وقتی خیلی جوان بودم از معلم خودم پرسیدم: هنر کلاسیک به چه هنری گفته میشود؟ او پاسخ داد: آنچه قدما ارائه کردند، کلاسیک نامیده میشود و فراموش نکن که در کنار نوآوری، با پیدایش سبکهای نو که یکی پس از دیگری بهوجود میآید، کلاسیک هرگز کهنه نمیشود و همواره احترام و اعتبار دارد.
*دانشیار سینما و تلویزیون