گروه بین الملل: مصطفی مطهری* در
یادداشت پیش رو که به بهانه افزایش بودجه نظامی آمریکا در دولت ترامپ نوشته شده، نویسنده معتقد است موضوعات مطروحی پیرامون اهمیت و اولویت دادن ترامپ و دولت
وی به بخش و عرصه نظامی با اعلام و ارائه برنامه افزایش بودجه بخش مذکور برای تقویت
توان دفاعی، امنیت ملی و سرویسهای جاسوسی ازجمله مسائل مهم در عرصه سیاست جهانی
است که ابعاد و زوایای متفاوتی را برای تحلیل و بررسی را شامل میشود.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر می باشد:
درواقع در ذیل اهمیت این موضوع نکته مهم و اساسی، موازی بودن افزایش بودجه نظامی با کاهش بودجه وزارت خارجه و دستگاه دیپلماسی ایالاتمتحده آمریکا است که این یادداشت به آن خواهیم پرداخت.
احیای مجدد ارتش ایالاتمتحده آمریکا با افزایش 10 درصدی بودجه دفاعی این کشور بهعنوان یکی از وعدههای تبلیغاتی ترامپ زمانی مطرحشده است که تحلیلهای ضد و نقیصی درباره آن وجود دارد. عدهای دراینباره بر این باور هستند طرح افزایش 10 درصدی بودجه دفاعی آمریکا توسط دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا فاقد برنامه و استراتژی منسجم ملی بوده و تنها تصمیمی لحظهای و یا بهدوراز منطقهای عملی و نظری دراینباره است که تنها به محبوبیت وی در نزد نظامیان خواهد انجامید.
از سوی دیگر نیز عده دیگری از تحلیلگران بر این نظر هستند که اگرچه نیروهای مسلح ترکیبی حیاتی در تأمین امنیت ملی آمریکا بهحساب میآیند اما درعینحال، دیپلماسی، تعامل اقتصادی و بازسازی بعد از جنگ نیز عوامل مهمی در امنیت ملی محسوب میشوند. اینان، تصمیم ترامپ برای کاهش بودجه وزارت خارجه را غیرعاقلانه و عاملی در فلج شدن دیپلماتها عنوان میکنند؛ درواقع ازنظر این تحلیلگران با رویه اتخاذی و برنامهای از سوی ترامپ مشخص است که وی ارزشی برای دیپلماسی قائل نیست.
و بالاخره اینکه گروه دیگری از کارشناسان بر این عقیده هستند در دنیای امروز بحث بودجه دفاعی، هنگامیکه دولتها درصددند نشان دهند که این برنامهها و بودجهها بر اساس چشماندازهایی تدوینشدهاند موضوعی پیچیده و غامض و سیاسی است. به عبارتی ازنظر اینان، حتی در شرایط ایدئال که اجرای یک برنامه و پروسه منسجم در بودجه دفاعی برای مقابله با برخی از تهدیدها امری بدیهی است بازهم موضوعی سیاسی با زبان دفاعی و ابزار نظامی است؛ درواقع ازنظر این گروه از تحلیلگران موضوع مقابله با داعش در صورتی بهعنوان اولویت برتر دولت ترامپ مطرح میشود که ترامپ و دولتش هنوز در مسائل سیاسی بیتجربه و ناشی است و با مطرح و اولویت دادن به مسائل نظامی و دفاعی علاوه بر رونمایی از استعداد بازیگری و صحنهسازی، به قدرتنماییهای موردنظر نیز میپردازد.
معهذا باید توجه کرد تردیدی نیست که آمریکا با تهدیدات جدی امنیتی روبرو است و وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) نیز در حال مقابله با چالشهای پیش روی خود درزمینهٔ بهروزرسانی و حفظ آمادگی است اما بااینحال، افزایش هدفمند بودجه نظامی آمریکا صرفاً به معنی یکراه حل ضروری از طریق کاهش بودجه نهادهایی همچون وزارت امور خارجه که نقشی اساسی در تأمین امنیت ملی آمریکا ایفا میکنند، نیست.
درواقع کاربرد متعادل دولت آمریکا از سایر گزینههای در دسترس خود برای تأمین امنیت ملی و استفاده از ابزاری با هزینه کمتر در عرصه قدرت ملی برای جلوگیری از وقوع جنگ و بحرانها موجب شده است که استفاده از نیروی نظامی که همواره بهعنوان آخرین راهحل دولت آمریکا مدنظر قرار دهد؛ این در حالی است که دولت ترامپ رویکردی متضاد در پیشگرفته و وعده نظامی کردن سیاست خارجی آمریکا را که احتمالاً در درازمدت به ارتش آمریکا صدمه خواهد زد، مطرح کرده است.
اما نکته قابلبحث دراینباره اقدام دولت «دونالد ترامپ» در کاهش بودجه وزارت خارجه را میتوان عاملی در زمینگیری دیپلماتهای آمریکایی قلمداد کرد که بهنوعی تاریخ را تداعی میسازد؛ تاریخی که در اهمیت به ابزار نظامی و کمتوجهی به ابزار دیپلماسی بستر را برای فروپاشی اتحاد جمهوری شوروی فراهم کرد.
درواقع افزایش طرح بودجه در راستای تحقق وعدههای مبارزه انتخاباتی توسط ترامپ با این استدلال که به تقویت ساختارهای امنیت ملی کمک میکند با مخالفت جدی کنگره همراه نمیشود؛ چراکه این کاهش بودجه در دستگاه دیپلماسی مربوط به برنامه کمک به کشورهای خارجی و کارکنان سفارتخانهها مربوط است. ازاینرو و با توجه به مفروض عدم مخالفتهای کنگره با برنامه و اهداف وی است که دونالد ترامپ قصد دارد بودجه مضاعفی در اختیار پنتاگون قرار دهد تا به تقویت توان نظامی نیروهای دریایی و هوایی و ادامه حضور آنها در آبهای بینالمللی، ازجمله در تنگه هرمز و دریای چین جنوبی بپردازد.
* دکتری علوم سیاسی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com