گروه اجتماعی: شدتهای مختلف
استرس میتواند روی بچه به گونههای متفاوت تأثیر بگذارد. اگر بچه در زندگی روزمرهاش
استرسی نداشته باشد ممکن است برای تلاش کردن بی انگیزه شود. اگر به فرض قرار است
امتحانی را بدهد و نسبت به آن کوچکترین نگرانی نداشته باشد هیچ تلاشی برای آن
نخواهد کرد. گهاهی اوقات ما میگوییم مقداری استرس باید وجود داشته باشد تا انگیزه
برای تلاش بیشتر بچه ها باشد. این مسئله در مورد بزرگسالان هم همیطور است. شمکل
زمانی است که بچه بتواند تحمل کند. این مر میتواند روی یادیگری فرد هم تأثیر
بگذارد چون در شرایط استرس زا هورمونهایی ترشح میشوند که روی کارکرد مغز تأثیر
منفی میگذارند. فردی که مضطرب است تمرکز درستی هم نمیتواند داشته باشد. برای
یادگیری غیر از هوش، تمرکز هم لازم است؛
یعنی ما هر چقدر هم باهوش باشیم اگر تمرکز نداشته باشیم نمیتوانیم چیزی را درست
یاد بگیریم. حالا ممکن است این استرس برای بچههای مختلف علتهای متفاوتی داشته
باشد. بچههابه دلایل مختلف دچار استرس میشوند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از مجله ی همشهری تندرستی، بدین معنا که خود کودک از لحاظ سرشتی، مستعد این باشد که با کوچکترین محرک استرسزا دچار اضطراب و نگرانی شود. حالا در شرایط مشابه بچهی دیگری خیلی دچار نگرانی نمیشود؛ مثلا برخی از بچهها هستند که علیرغم این که همیشه نمرههای خوب میگیرند اما این میل به کمالگرایی و کامل بودن و این که هیچوقت کسی از آنها ایراد نگیرد، باعث میشود آنها همیشه دچار استرس و نگرانی باشند؛ مثلا فقط نمرهی 20 را قبول دارند یا این که همیشه نگراناند حرکتی بکنند و معلمشان از آنها ناراحت شود.
ممکن است نگران این باشد که پدر و مادرش از دست او ناراحت باشند که نمرهاش نیم نمره کمتر از دفعهی قبل است و با وجود این که هنوز نمرهی خوبی است آنها نگراناند! گاهی وقت بچه خودش از تواناییهایش آگاه است و میداند نمیتواند نمرهی بالایی بگیرد. به همین دلیل هم همیشه دچار استرس و نگرانی است؛ مثلا بچههایی که در درس ریاضی ضعیفاند معمولا از شب قبل روزی که ریاضی دارند دچار استرس و نگرانی میشوند و فردا هم این استرس ادامه پیدا میکند و باعث کاهش تمرکز در جلسه میشود؛ در نتیجه درس آن روز را هم خوب یاد نمیگیرند. واضح است که با این روند نمرهی خوبی در آن درس نمیگیرند و از طرفی معلم و والدین، او را بازخواست میکنند و این سیکل معیوب ادامه پیدا میکند و بدتر هم میشود. در این شکل استرس منشأ درونی دارد اما گاهی اوقات این ما هستیم که ساترس را از بیرون برای بچه تولید میکنیم.
والدینی هستند که بچه را در شرایط سختی قرار میدهند چیزهایی مثل کلاسهای مختلف و انتظارات غیرواقعی که بیش از توان بچه است. اینها باعث میشود با وجود این که بچه زندگی خودش را میگذراند اما فشار بیشتری به او وارد شود. این استرس به خاطر در نظر گرفتن شرایط بچه به وجود میآید. گگاهی اوقات پدر و مادرها میگویند من میدانم او هوشش خوب است اما تلاش نمیکند و نمرهی 20 نمیگیرد.
وقتی بچه را ارزیابی میکنیم میبینیم که این حرف درست است اما چون تمرکز ندارد نمیتواند جواب آن انتظارها را بدهد. همیشه این مثال را برای والدین میزنم: وقتی بچهی شما تخته سیاه را درست نمیبیند و نیاز به عینک دارد آیا برای درست نخواندن سرزنشش میکنید؟ نه فوراً او را پیش چشمپزشک میبرید و برای او عینک تهیه میکنید تا بهتر ببیند اما در مورد تمرکز، والدین این آگاهی را کمتر دارند. ممکن است بچه هوشش خوب باشد اما چون تمرکز کافی ندارد نمیتواند از پس انتظارها بربیاید. ما در این حالت باید او را کمک کنیم. ناتوانی در تمرکز میتواند دلایل مختلفی از قبیل بیشفعالی، استرس و غیره داشته باشد. والدین ممکن است این آگاهی را نداشته باشند و بچه را تحت فشار زیادی بگذارند و فقط بخواهند او از عهدهی شرایط برآید در حالی که ممکن است فرد نیاز به درمان داشته باشد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com