او پس از دستگیری به ماموران گفت: «همیشه با سامان به خاطر ریختن زباله در خیابان مشکل داشتم. او به اعتراضهای من اهمیتی نمیداد تا این که امروز سر همین موضوع با هم درگیر شدیم و من با چوب بیسبال به سرش کوبیدم.»
در همین حال از بیمارستان خبر رسید که سامان بهدلیل مرگ مغزی جان خود را از دست داده و خانواده اش اعضای بدن او را به بیماران نیازمند اهدا کردهاند.
با فوت او، متهم به جرم قتل عمد دوباره تحت بازجویی قرار گرفت و به آن اعتراف کرد تا پروندهاش برای صدور حکم در اختیار شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی قرار گیرد.
صبح دیروز در جلسه رسیدگی، مادر مقتول درخواست قصاص کرد و گفت: «متهم با بیرحمی، چوب بیسبال را به سر پسرم کوبید. بهطوری که سامان چند ساعت بعد دچار مرگ مغزی شد و ما اعضای بدنش را اهدا کردیم. من از خون پسرم نمیگذرم و درخواست قصاص دارم.»
پس از او نوبت به متهم رسید. مرد 49 ساله، وقوع قتل را ناخواسته دانست و گفت: من 17 سال مدیر تدارکات پروژههای سینمایی بودم اما به خاطر تعدیل نیرو از کار اخراج شدم. سه سال پیش، طبقه پایین خانه پدری سامان را خریدم و همان جا شروع به کار کردم.
من وسواسی هستم اما سامان همیشه زبالههای خود را جلوی مغازهام میریخت. چندبار اعتراض کردم اما فایدهای نداشت. تا این که روز حادثه، سامان و دوستش از پنجره اتاق، چند تکه زباله به بیرون پرت کردند. به سامان اعتراض کردم که شروع به فحاشی کرد. با هم درگیر شدیم و من با سیلی به صورتش زدم و او هم با دسته جارو کتکم زد. چند دقیقه بعد برادرش هم سر رسید و دو نفری کتکم زدند. در شرایطی که سرم گیج میرفت و حال خوبی نداشتم، چوب بیسبالی را که در مغازه داشتم، برداشتم و به طرفشان پرت کردم که ناخواسته به سر سامان خورد.
اظهارات متهم، با اعتراض برادر مقتول روبهرو شد. مرد جوان گفت: من و برادرم هیچ ضربهای به متهم نزدیم و او دروغ میگوید. چند نفر از کسبه میتوانند شهادت بدهند که متهم برادرم را کتک میزد؟
در پایان دادگاه متهم در آخرین دفاع خود بار دیگر قتل را ناخواسته اعلام کرد تا به این ترتیب قضات برای صدور رای نهایی وارد شور شوند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com