به گزارش بولتن نیوز، دیوارهایش پر بود از نوشتههایی که از یک مسیر پرخطر هشدار میداد، یکی از نوشتهها همواره بر روی دیوار خودنمایی میکرد، بر روی کاغذ هک شده بود "نه! ... هرگز!" این جمله را برای جوانانی نوشته بودند که از سوی دوستان و یا نزدیکان مورد تعارف مواد مخدر و هیجانزا قرار میگیرند، این نوشته جرأت نه گفتن را در وجود آدمی تلقین میکرد، گویی که تنها همین یک تکه کاغذ، نهایت تلخی این نوع تعارفها را فریاد بکشد.
اینجا مرکز ماده 16 و یا همان مرکز نگهداری، تربیت و آموزش "نجات" تبریز است، جایی که بیهیچ واهمهای افراد اسیر در چنگ اعتیاد به دامان پرمهرش پناه آورده و دیگر رنج کارتنخوابی و یا درد آوارگی را متحمل نمیشوند.
بعد از 25 سال اعتیاد، در مرکز ماده 16 تبریز بهبود یافتم
یکی از بهبودیافتگان این مرکز که هشتمین ماه پاکی خود را تجربه میکند، گفت: پس از 25 سال مصرف مواد مخدر، امروز به لطف خدا و کمک دوستان مرکز ماده 16، هشت ماه است که مصرف مواد مخدر را قطع کردهام و به خاطر احترام و ارزشی که برای این مرکز قائلم، هفتهای یکبار از محل کارم مرخصی گرفته و در این محل حاضر میشوم تا دست بوس دست اندرکاران این مرکز شده و همچنین مایهی امیدی برای دیگر بیماران حاضر در این مرکز باشم.
حمید آقا در خصوص اولین تجربهی مصرف مواد مخدر، اظهار کرد: به سبب ابتلا به تشنج شدید به چند پزشک مراجعه کردیم، در نهایت یکی از این پزشکان تریاک را به عنوان داروی درمان تشنج تجویز کرد، مصرف تریاک را که با اطلاع خانواده و توسط پدرم و با سختی بسیاری تهیه شده بود، آغاز کردم.
وی ادامه داد: پس از سه ماه تمام تریاک تهیه شده را مصرف کردم و چون به شدت به آن وابسته شده بودم، با وجود بهبودی بیماریم، به پدرم گفتم اگر به اندازهی تریاک تهیه شده در بار اول یک بار دیگر تهیه کند، احتمالاً بیماریم به طور کامل درمان خواهد شد، او نیز برایم تهیه کرد؛ اما بار سوم به واسطهی شرم از پدرم دیگر نتوانستم از او بخواهم تا برایم تریاک تهیه کند، خودم نفری را پیدا کردم و به او گفتم که هر ماه مقداری تریاک برایم بیاورد.
وی افزود: این روند چند سال ادامه پیدا کرد تا اینکه کم کم همهی اطرافیان فهمیدند که من معتاد شدهام؛ به سبب ترس از دستگیر شدن و اخراج از محل کار که مکانی دولتی است و عدم وجود آرامش در زندگی و همچنین عقب افتادن به لحاظ مالی، تصمیم گرفتن خودم را پاک کنم؛ در سال 80 به یکی از بیمارستانها که تنها مرکز درمان اعتیاد در آن زمان بود، مراجعه کردم.
این فرد بهبود یافته با اشاره به این که تمام یک هفتهای را که در آن بیمارستان بستری بودم، به علت تزریق دارو در خواب بوده و بعد از به هوش آمدن نیز حالتی از منگی داشتم، گفت: پس از یک هفته، موقع ترخیص از بیمارستان، پزشک معالج برای ممانعت از بازگشت به مواد مخدر و خارج شدن سم از بدنم به پدرم توصیه کرد که مدتی از مشروب استفاده کنم؛ پدرم نیز به سختی مقداری برایم تهیه میکرد.
وی ادامه داد: پس از یک ماه استراحت، زمانی میخواستم به سر کار برگردم، به اصرار مادرم که مبادا دوباره فکر تریاک به سرم بزند، مقداری مشروب به محل کارم بردم؛ اما بعد از دو، سه بار مصرف متوجه شدم که همکارانم به من مشکوک شدهاند و در نتیجه از ترس لو رفتن و گزارش به حراست، تصمیم گرفتم به جای مشروب، دوباره مصرف تریاک را شروع کنم.
حمید افزود: این تنها تلاشم برای ترک مواد مخدر، قبل از مراجعه به مرکز ماده 16 بود، که متأسفانه با شکست روبهرو شد.
وی با اشاره به از سر گیری مصرف مواد مخدر، گفت: چند سالی به همین روال سپری شد تا این که چندین موضوع باعث شد به فکر تجدیدنظر در روند زندگی افتادم، اولین مورد آن، انزوا و گوشهگیری بود، حتی زمانی که همهی فامیل کنار هم بودند، من تنها مینشستم.
وی بیان کرد: صلب آرامش از زندگی به علت ترس از آبروریزی، دومین علتی بود که مرا به فکر اصلاح میانداخت و مهمترین علل کراهت من از شرایط اعتیاد نیز شنیدن این کلام بود که پدرم میگفت؛ "کاش پول داشتم و پسرم را به خارج از کشور میبردم تا خونش را تعویض کنم، چرا که گویی این مواد با خون او عجین شده است".
وی افزود: تصمیم خود را گرفته و عزمم را برای رهایی از چنگال اعتیاد جزم کرده بودم، به همراه پدر و همسرم به دادسرا رفته و با قاضی ملاقات کردیم؛ وقتی وارد اتاق شدم ،بلافاصله به قاضی گفتم که میخواهم بروم زندان، وقتی دلیل این حرف من را فهمید، خندید و گفت راه حل مشکل شما مراجعه به مرکز ماده 16 است، ولی ما با توجه به تجربهی قبلی، زیر بار نمیرفتیم.
این فرد بهبود یافته ادامه داد: با اصرار قاضی، معرفی نامهای از او گرفته و در این مرکز بستری شدم.
وی با بیان این که مدت زمان بستری شدن در این مرکز حدود یک ماه به طول انجامید، گفت: زمانی که وارد مرکز ماده 16 میشدم سرافکنده بودم؛ ولی روزی که مرخص میشدم به لطف خدا و کمک عزیزان این مرکز با سربلندی با خانوادهام که به پیشواز من آمده بودند، ملاقات کردم.
وی ادامه داد: در حالی که حدود هشت ماه از رها شدنم میگذرد، هر هفته برای دیدن دوستان و تشویق بیماران بستری در این مرکز برای ترک مواد مخدر، یک روز مرخصی گرفته و به اینجا میآیم.
حمید با اشاره به تفاوتهای این مرکز با سایر مراکز ترک اعتیاد، گفت: اصلی ترین عامل موفقیت این مرکز، جذب بیماران به مشارکت در بحثهای جمعی و همچنین قطع یکبارهی مواد مخدر برخلاف سایر مراکز است.
وی با ابراز رضایت از کلاسهای "NA" برگزار شده در مرکز ماده 16 بیان کرد: این کلاسها خیلی مفید بودند؛ به طوری که برخی از کلمات و حرفهایی که طی این کلاس گفته میشد، بر روی من تاثیر بسزایی میگذاشت.
وی در پایان در خصوص عمده مشکل خود بعد از پاکی، خاطرنشان کرد: گاه مشاهده میشود که برخی از افراد جامعه نسبت به افرادی که سابقهی اعتیاد دارند، نگرش خوبی نداشته و به او بدبین هستند، در حالی که چنین نگرشهایی اصلا درست نبوده و باید اصلاح شود.
گفتنی است؛ حمید فردی است که به طور کاملاً ناخواسته در چنگال اعتیاد اسیر شده و 25 سال از عمر و جوانی خودش را در این مسیر دچار چالش کرده است؛ اما اینک برق چشمانش مینمایاند که تولدی دوباره یافته و در مسیر موفقیت و پیشرفت گام برداشته است تا کانون گرم خانوادهاش را با وجود پاک خویشتن پرمهر نماید.
کاش هرگز همنشین رفیق ناباب نمیشدم
سالار یکی دیگر از افرادی است که دوران بهبودی خود را در این مرکز سپری میکند، البته تجربهی ناموفقی از ترک داشته و به مدت سه ماه در این مرکز مورد درمان قرار گرفته است؛ اما دوباره در چنگال اعتیاد گرفتار شده و مجدداً میهمان این مرکز شده است.
سالار با 18 سال سن، جوانی بود از شور و اشتیاق، کمتر میشد او را سر حرف آورد، ساکت بود اما پر از ناگفتههایی که شاید هرگز نمیتوانست بر زبان بیاورد، پشیمانی و نور امید سراسر چهرهاش را پوشانده بود.
او در خصوص نوع موادی که مصرف میکرد، اظهار کرد: بنده شیشه مصرف میکردم، اما قدم اول ورود من به اعتیاد با ترامادول بوده و تمامی این سوء مصرفها در نتیجهی همنشینی با دوستان ناباب بود.
وی با اشاره به اینکه اعتیادش را دوسال قبل و در سن 16 سالگی شروع کرده بود، ادامه داد: در غذاخوریمان کار میکردم و رفیقی داشتم، با او شروع به مصرف ترامادول کردم، بعد از مدتی روی به مصرف شیشه آوردم، هدف اصلی من از مصرف شیشه، کسب انرژی مضاعف بود تا بتوانم کارهایم را بهتر انجام دهم؛ چرا که دوستانم در این خصوص بسیار تبلیغ می کردند.
وی با تاکید بر اینکه ورود به اعتیاد بدترین مسیر بوده و زندگیام را دچار چالش کرده بود، گفت: شبها دیر به خانه رفته و کل نظم و انضباط کارها و زندگیام برهم خورده بود.
سالار در خصوص گرایش دوبارهاش به سمت اعتیاد، یادآور شد: وقتی که مرخص شده بودم از حوالی خانهمان در حال رد شدن بودم که دوستم آمد و پرسید که آیا ترک کردهای، به او جواب مثبت دادم ؛ بعد از آن یک لحظه وسوسه شدم و دوباره به مصرف ترامادول افتادم.
وی با اشاره به اینکه هیچ مشکلی در زندگی ندارم، تأکید کرد: هرگز نمیخواهم که روزهای گذشته را تجربه کنم؛ چرا که این مسیر زندگی را به تدریج به تباهی میکشاند بی آنکه فرد حتی خودش مطلع باشد.
علیرضا برقی، مدیر این مرکز نیز در توضیح شرایط سالار گفت: یکی از خاصیتهای ترامادول، این است که احساس سرخوشی به انسان داده و انسان را از خود بی خود میکند، نمونهی بارز آن نیز بر روی دستان سالار خودنمایی میکند، این خالکوبی نشان میدهد که مصرف این نوع مواد انسان را از خود بی خود میکند.
وی گفت: طی اولین مراحل درمانی که سالار مرخص شده بود، تعدادی از بچهها به من اطلاع دادند که سالار با یک سری از افراد به ظاهر ناباب رفت و آمد میکند، بعد از شنیدن این گفتهها با وی تماس گرفته و خواستار ملاقات شدم.
وی در این خصوص تاکید کرد: زمانی که با سالار ملاقات کردم متوجه شدم که او به طور کلی عوض شده است و شرایط بهبودی زمان ترخیص را ندارد، او قرص ترامادول مصرف کرده و کاملاً مشهود بود، از این رو فرآیند درمان مجدد شروع شده و اکنون نیز در شرایطی قرار دارد که بعد از چند روز دیگر ترخیص خواهد شد.
برقی اضافه کرد: سالار اکنون در شرایط بسیار مناسبی قرار دارد و مسئولیت پذیر و هوشیار شده است، گاهی به قدری از عهدهی مسولیتهایش به درستی بر میآید که شاید هر فردی قابلیت آن را نداشته باشد و دائماً در مورد گذشتهاش اظهار ندامت و پشیمانی میکند و میگوید "کاش هرگز این اتفاقات نمیافتاد و ای کاش هرگز همنشین رفیق ناباب نمیشدم!".
نبود شغل مناسب تنها مشکل من بعد از بهبودی است
امیر با 31 سال سن، یکی دیگر از بهبودیافتگانی است که با قوت تمام از منجلاب اعتیاد رها شده و تولدی دوباره یافته است، او اکنون جوانی شاد و سرحال است؛ بدون هیچ وابستگی به مواد، که تنها مشکل زندگیاش را تنها در عدم وجود شغل مناسب میداند.
او درخصوص فرآیند ورودش به مسیر اعتیاد، اظهار کرد: 13 سال است که در مرحلهی تخریب هستم، اولین بار به واسطهی تبلیغ دوستانم از هشیش شروع کردم؛ چرا که میگفتند چشمها را زیبا میکند، بعد گفتند با تریاک صدایت زیباتر میشود، من نیز به تبع همین تبلیغات و به خاطر عدم آگاهی کامل به این سمت کشیده شده و زمانی که به خودم آمدم، متوجه شدم که در منجلاب اعتیاد فرو رفتهام.
امیر ادامه داد: مدتی به طور مقطعی ترک کرده و به باشگاه رفتم و بارها و بارها که قریب به 18 بار میشد در کمپهای ترک اعتیاد مورد درمان قرار گرفتم، در سالهای اخیر در حالی که چهار الی پنج سال میشد موادی مصرف نمیکردم، ازدواجی ناموفق را تجربه کردم و بعد از طلاق دوباره به مصرف هروئین روی آوردم و رفته رفته در جمعهایی حضور یافتم که شیشه مصرف میکردند، من از شیشه بسیار متنفر بودم، اما سختی کار نیز مرا به سمت مصرف این ماده کشاند.
وی در خصوص حضور خود در مرکز ماده 16 تبریز یادآور شد: بعد از این همه فراز و نشیب زندگی و بعد از 13 سال اعتیاد، با مرکز ماده 16 آشنا شده و به واسطهی اقدامات و حمایتهای خوبی که این مرکز داشت اکنون پاک پاک شده و تولدی دوباره یافتهام.
وی در خصوص زندگی دوران اعتیادش، اظهار کرد: آن زمان اصلاً به معنای واقعی زندگی نمیکردم و از شرایط خویش به هیچ عنوان راضی نبودم؛ دوستانی را که با نقاب مهربانی راه اشتباه را به من نشان دادند، هرگز دوست نبودند، بلکه در واقع دشمن من بودند! دوست واقعی انسان هرگز راضی نمیشود که زندگی کسی را در معرض خطر قرار دهد.
امیر با تأکید بر اینکه به طور کلی 13 سال از عمرم را در اعتیاد سپری کردم، ادامه داد: ورود من به اعتیاد با پیشنهاد دوستانم بود، در آن زمان 17 یا 18 سال سن داشتم که پنج الی شش سال اعتیاد داشته و در این میان تنها یک سال ترک کردم که بعد از آن دوباره گرفتار شدم.
وی با اشاره به اینکه همه از پاکی من خوشحال هستند، گفت: اکنون که از چنگال اعتیاد رها شدهام، تمامی افراد خانوادهام با دیدنم کیف میکنند و در واقع زندگی جدیدی شروع کردهام.
وی در پایان تاکید کرد: بعد از این، به فکر سلامتی خود بوده و در تلاش برای اشتغال هستم و هرگز فکر بازگشت به زندگی و مسیر اشتباه گذشته را ندارم؛ چرا که اکنون زندگی به من لبخند زده و میتوانم بدون هیچ وابستگی به مادهای در مسیر درست حرکت کرده و به زندگی خود سر و سامان دهم.
من و امثال من در واقع همانهایی هستیم که در زندگی تشویق نشدهایم
امیر (بهبود یافته دیگر) نیز جوانی 33 ساله است که پس از 18 سال پرفتاری در چنگ اعتیاد، اکنون پنج و نیم ماه است که پاک شده است، او نیز از دیگر بهبودیافتگانی است که پس از فراز و نشیبهای فراوان امروز با جسمی پاک در مسیر زندگی قدم برداشته و به قول خودش، در مرکز ماده 16 تبریز حیات و خانوادهای دوباره یافته است.
این فرد بهبودیافته بیان کرد: من و امثال من، همانهایی هستیم که در زندگی تشویق نشدهایم، خانوادههایمان شاید شرایط خوبی داشتند؛ اما آنگونه که باید به فرزندانشان توجهی نکردهاند.
وی ادامه داد: دیروز در پذیرش همین مرکز، خانوادهای بیمار آورده بودند، هم صحبت شدم و پرسیدم که فرزندتان چند سال دارد، آنها حتی از سن و سال فرزند خودشان هم بیاطلاع بودند و این موضوع در واقع همان عامل اصلی ورود افراد در مسیر خطرناک اعتیاد است.
وی در خصوص رفتار خانوادهاش قبل از اعتیاد نیز بیان کرد: زمانی که گردش میرفتیم، پدرم دست تشویق خود را بر شانهی پسرعمویم میکشید و من آنسوی دیوار تنهاییها همواره در حسرت این تشویق بوده و در زندگی احساس کمبود میکردم.
امیر تاکید کرد: این مسائل خرد در کنار یکدیگر جمع شده و تبدیل به عقدهای بزرگ برایم شد، زمانی که 16 ساله بودم، روزی به گردش رفته بودیم، در این حین زمانی که در نزدیکی قهوه خانهای توقف کرده بودیم، فردی را دیدم که موادی را در دستانش میچرخاند، به مزاح رو به او کرده و گفتم که من هم از این ماده میخواهم، وقتی که فرد قبول کرد من نیز کنجکاو شده و این مسیر تلخ را تجربه کردم؛ اما در حین اولین مصرف تمامی حسرتها و تمامی ندیده شدنها را در یک آن فراموش کرده و اعتماد به نفس عجیبی وجودم را فرا گرفت، این موضوع در حقیقت نتیجهی بی توجهی خانوادهام به من بود!
وی گفت: خانواده نیز شاید عمداً بیتوجهی نکرده و نمیدانستند که چه بر سر فرزندشان میآید، من نیز به عنوان یک دوست و پشتوانه مواد مخدر را قبول کردم و در این مسیر پر خطر گام نهادم تا خلاهایی را که از سوی خانواده بر من تحمیل شده بود را از این طریق جبران کنم!
وی با اشاره به تاثیر برنامهها و حمایتهای مرکز ماده 16 تبریز در راستای ترک اعتیادش، خاطرنشان کرد: من از آن دسته افرادی هستم که از کمپهای ترک اعتیاد قریب به 50 بار فرار کرده بودم، اما مدیر این مرکز همانند برادری مهربان با من رفتار کرده و فرصت زندگی دوباره را با تشویقهایشان برای من فراهم کردند.
امیر یادآور شد: هیچ فرد معتادی از زندگی خود راضی نبوده و عدم آگاهی خود و همچنین عدم آگاهی اطرافیانش نیز سبب میشود تا در شرایط بد درجا بزند؛ اما من شانس آوردم که با این مرکز آشنا شده و توانستم زندگیم را نجات دهم.
وی با اشاره به علاقهی شدید خود به مرکز ماده 16 و عوامل این مرکز، تأکید کرد: حتی به خانوادهام هم گفتم که اگر روزی مرا از این مرکز بیرون کنند، بازهم این مکان مقدس را که به من زندگی و حیات دوباره داده هرگز ترک نخواهم کرد، من چهرهی واقعی عشق پدر و مادری را در این مرکز دیده و در این جا محبت را درک کرده و اینجا فرصت زندگی یافتهام.
وی در خصوص فرآیند تهیه مواد مخدره در طول ایام اعتیاد نیز تاکید کرد: در اوایل اعتیاد دانشآموز بودم و تمام پولی را که برای مصرف هزینههای جاری، کلاسهای تقویتی و... میدادند را در این مسیر خرج میکردم و بعد از آن نیز به هر طریقی که شده مواد مورد نیاز را به دست میآوردم.
امیر خاطرنشان کرد: مسیر زندگیام که هم اکنون به پاکی و حیات دوباره ختم شده را فراموش نکرده و هرگز به عقب باز نمیگردم؛ تجربههای زیادی کسب کردم و اکنون از شرایط فعلی بسیار احساس رضایت دارم؛ چرا که به درستی حمایت شده و اکنون معنایزندگی را درک میکنم.
وی با اشاره به اینکه باید به توصیهی بزرگترها گوش دهیم، یادآور شد: زمانی که برزگترها و افراد باتجربه میگویند فلان کار را نکن، زود به خانه برگرد و یا ... باید به این موارد توجه کرده و گوش جان بسپاریم؛ چرا که حتماً گفتههایشان حکمتی داشته و در راستای حمایت درست ماست.
وی در خصوص عمده مشکل بعد از پاکی نیز متذکر شد: تنها مشکلی برخی از افراد بعد از پاکی، این است که نمیتوانند برخوردی منطقی با مشکلات داشته باشند.
این فرد بهبود یافته بیان کرد: زمانی که بتوانیم طریقهی صحیح و منطقی برخورد با مشکلات را دریابیم، آن موقع است که پاکی فرد ماندگار خواهد بود.
هرگز به مسیر اشتباهی که در گذشته راهی آن بودم بازنخواهم گشت!
آقا قباد نیز از دیگر بهبودیافتگانی است که با 47 سال سن توانسته است بعد از قریب به 30 سال اسیری در چنگال اعتیاد، پنجمین سال از زندگی پاک خود را پشت سر بگذارد، او بیان کرد: بنده به مدت 20 سال تریاک مصرف کردم و این در حالی بود که خانوادهام هرگز شناختی از مواد مخدر نداشتند.
وی اضافه کرد: بعد از تریاک به سمت مصرف کریستال کشیده شده و دو سال نیز با این ماده زندگی خود را به چالش کشاندم، بعد از آن نیز شیشه به بازار آمد و برخی گفتند که هر کس چهار نفس از شیشه مصرف کند، میتواند هم تریاک و هم کریستال را ترک کند!
وی یادآور شد: هشت سال تمام نیز در خانهام شیشه مصرف کرده و بعد از سه الی چهار سال بعد نیز به گونهای مصرف میکردم که هر لحظه منتظر دستگیریام توسط مأموران بودم و سوراخی را بر روی درب خانه ایجاد کرده و به همسرم گفته بودم که از آنجا مراقب باشد، تمامی اینها توهماتی بودند که مصرف شیشه طی این سالها بر وجود من تحمیل میکرد.
این فرد بهبود یافته بیان کرد: در مسیر اعتیاد نه دوست و نه فامیل نقش ندارند، بلکه فرد خودش باید غیرت داشته باشد تا سراغ اینگونه کارهایی که هیچ عاقبتی ندارد، نرود؛ من نیز در این مسیر پنج بار در کمپ بستری شدم اما نتیجهای نداشت.
وی گفت: رنج بسیاری در این مسیر کشیدم، اکنون که پاک شدهام هیچ نقشی از گذشته و مصرف مواد در خاطرم نیست گویی که تمامی آن صحنهها از ذهن من پاک شده باشد و هرگز به مسیر اشتباهی که در گذشته راهی آن بودم بازنخواهم گشت.
وی با اشاره به اهیمت قطع ارتباط با افراد پخش کننده مخدر و مصرف کنندهی آن در فرآیند ترک اعتیاد، یادآور شد: برای ترک مواد مخدر غیرت نیاز است و باید فرد معتاد به طور کلی با افرادی که در مسیر مواد مخدر و اعتیاد حضور دارند، قطع رابطه کند، این موضوع مهمی است که افراد باید در جریان ترک اعتیاد به آن توجه کنند.
قباد متذکر شد: افراد باید سرعقل آمده و از عواقب مصرف خود مطع شوند؛ چرا که اعتیاد زندگی را به تباهی میکشاند این موضوع را به خوبی تجربه کردم.
مرکز ماده 16 مکانی امن برای معتادان متجاهر
علیرضا برقی، مسئول مرکز نگهداری، تربیت و آموزش نجات تبریز نیز در خصوص وضعیت این مرکز اظهار کرد: برخی از افراد بهبود یافته در این مرکز هنوز هم به اینجا مراجعه کرده و ساعاتی از زندگی خود را در این جا میگذارند که شاید ترس از دوباره به دام اعتیاد افتادن یکی از دلایل آنها برای حضور در اینجا باشد.
وی ادامه داد: یکی از بهبودیافتگان این مرکز که در یکی از ادارات مشغول به کار است، هفتهای یک روز از محل کار خود مرخصی گرفته و با علاقهی خاصی به این مکان میآید و بچهها را در راستای ترک اعتیادشان مورد تشویق قرار میدهد، افرادی از این دست بسیار هستند و تعداد زیادی از بهبودیافتگان این مرکز را به عنوان خانهی خود شناخته و هر از چندگاهی میهمان این مرکز میشوند.
وی در خصوص مرکز ماده 16 تبریز بیان کرد: ماده 16 در واقع قانون اصلاحیه مبارزه با موراد مخدر است که در کشور ما این مرکز در برخی از استان ها وجود دارد، در این مراکز صرفاً معتادان متاجهر نگهداری میشوند، این مرکز به مدت 18 ماه است که توسط وزیر کشور افتتاح شده و هیچگونه اعتباری نیز به این مرکز تعلق نگرفته است، امورات ما با تلاش و مساعدت انسانهای نیکو سیرت، در مسیری خیر در حال حرکت است.
وی با اشاره به اینکه مرکز نگهداری، تربیت و آموزش نجات تبریز ماهانه قریب به 200 میلیون تومان هزینه دربردارد، گفت: تمامی معتادان متجاهری که در سطح استان دستگیر میشوند، به این مرکز منتقل شده و پس از تشخیض نوع مصرف هر بیمار، پزشک غربالگر روند درمانی مخصوص بیمار را برای وی تعیین میکند.
وی در این خصوص بیان کرد: بعد از غربالگری توسط پزشک و بر اساس تشخیص، این افراد بیمار یا به کلینیگهای سرپایی و یا به مراکز میان مدت ماده 15 که همان کمپهای ترک اعتیاد هستند، ارجاع داده میشوند و یا نیز در همین مرکز ماده 16 بستری می شوند.
وی اضافه کرد: بعد از اینکه روند درمانی بیمار مشخص میشود ما اقدام به اخذ حکم قضایی در راستای نگهداری از فرد کرده و بعد از آن نیز درمان وی شروع می شود.
برقی با تاکید بر اینکه ماده 16 در واقع مختص معتادین متجاهر است، بیان کرد: این افراد در واقع بخشی از مبلمان شهری محسوب میشوند، امروزه نیز به تبع وجود این مرکز به ندرت چنین مواردی در شهر دیده می شود.
وی در خصوص کارگاههای فعال در این مرکز نیز تشریح کرد: انواع و اقسام اشتغال در این مرکز برای افراد فراهم شده که نمونهی آن، قالی بافی، نقاشی، خیاطی، مکانیک، نجاری و ... است، این مرکز در راستای مراقبت و بهبودی این بیماران تلاش کرده و تاثیر به سزایی داشته است تا این افراد اسیر در چنگال اعتیاد که خانوادهای ندارند، در سرمای زمستان آواره نمانده و بلایی سرشان نیاید؛ این مکان محلی امن برای این افراد است تا به دور از مواد مخدر و محیط ناامن در مسیر بهبودی خویش قدم بردارند.
وی در خصوص روند درمان این بیماران یادآور شد: بعد از شروع درمان هر کدام از بیماران به بخش سمزدایی منتقل شده و در این مرحل که دورهی قطع مصرف است، مراحل درمانی شروع میشود، پزشک نسخه مینویسد و تعیین میکند که بیمار چه نوع داروهایی را مصرف کند.
برقی خاطرنشان کرد: در این مدت روانپزشک، پزشک عمومی، پزشک عفونی و... این افراد را ویزیت دورهای کرده و پس از اتمام دورهی سمزدایی نیز بیماران به سالنهای بهبودی یک و دو منتقل می شوند.
وی در خصوص تفاوت مرکز ماده 16 با کمپهای ترک اعتیاد، گفت: ماده 15 در واقع ترک اعتیاد از نوع اجباری است، بیماران حاضر در این کمپها توسط خانوداهی خود حمایت می شوند، بدین صورت که بخشی از هزینههای درمانی فرد را متقبل می شوند.
وی یادآور شد: در ماده 16 قانون متفاوت از ماده 15 بوده و ما بر اساس قانون سه الی شش ماه این افراد را نگهداری میکنیم و بعد از انتقال به سالنهای بهبودی و پس از طی دورهی بیقراری، به تناسب توانایی و مهاتهایشان در کارگاه قالیبافی، نجاری، فلزکاری، خیاطی، و کفاشی، نانوایی، مکانیکی، نقاشی خودور، کارگاه بستهبندی و... مشغول میشوند.
مسئول مرکز نگهداری، تربیت و آموزش نجات تبریز بیان کرد: اکنون قریب به 150 نفر در کارگاهها مشغول به کار هستند و در قبال کارشان نیز حقوق دریافت میکنند؛ اما این حقوق به خود فرد تحویل داده نشده و در زمان ترخیص به حساب خانوادههایشان واریز میشود.
وی یادآور شد: کلاسهای ما در این مرکز از ساعت شش صبح تا ساعت 10 شب تداوم داشته و برگزاری کلاسهای پزشکی، ویزیتهای پزشکی، روانشناسی، مددیاری، کلاسهای NA و همچنین برنامههای فرهنگی و مذهبی، همچنین مراسمهای شاد نیز از دیگر برنامههای ما در این مرکز است.
وی اضافه کرد: در این مرکز از اساتید مجرب در راستای مشاوره و به نوعی روان درمانی افراد استفاده شده و بعد از طی دورهی درمانی نیز طبق نظر تیم پزشکی یا ترخیص شده و یا در صورت نیاز تا پایان بهبودی کامل فرد در این مرکز میماند و بعد از ترخیص نیز یک سری اقدامات مراقبتی انجام میگیرد.
برقی یادآور شد: در استای کمک رسانی بعد از بهبودی نیز اخیراً با سازمان فنی و حرفهای تفاهمنامهای امضا کردهایم تا این افراد بتوانند پس از بهبودی شرکت کرده و مدرک فنی داشته تا بتوانند شغلی برای خود فراهم کنند.
وی گفت: اکنون نیز 450 الی 500 نفر در این مرکز نگهداری می شوند که حدود 150 نفر از آنان در کارگاهها مشغول به کار هستند، ما از سطح کل استان بیمار داشته و سیاست مرکز ما نیز از همان ابتدا پرهیزمداری است و از بدو ورود بیمار به این مرکز مصرف وی قطع میشود، این مرکز پایلوت کشوری بوده و در خاورمیانه دارای جایگاه برتری است.
وی با اشاره به اینکه شرایط پادگانی در این مرکز حاکم است، بیان کرد: تمامی کارها و برنامههای این مرکز با نظم و ترتیب خاصی انجام میگیرد که این با برنامه بودن به نوعی برای فرد آموزش است؛ میانگین سنی افراد موجود در این مرکز نیز 26 الی 40 هستند اما افراد نوجوان نیز حضور دارند.
وی در خصوص علل گرایش جوانان به سمت مصرف مواد مخدر، اظهار کرد: ایجاد نشاط بیشتر به واسطهی یکسری تبلیغات، عدم اطلاعرسانی کافی در مدرسه و همچنین عدم آگاهی خانواده از جملهی این موارد بوده در نتیجه فرد چون قدرت نه گفتن را ندارد به راحتی در مقابل تعارف مواد مخدر تسلیم میشود.
برقی یادآور شد: به صراحت می توان گفت که تمامی افرادی که تجربهای در خصوص اعتیاد دارند، هیچ کدام برای اولین بار از جیب خود در قبال مواد پول ندادهاند، بلکه رفیق ناباب و یا دیگر افراد نااهل به بهانههای واهی به فرد تعارف کرده و او را در این منجلاب گرفتار میکنند.
این بود گوشهای از حکایت افرادی که در چنگال اعتیاد اسیر شده و در نهایت نیز بر این مشکل فایق آمده و توانستهاند زندگی خود را نجات دهند، در این مرکز شاهد تولد دوبارهی بسیاری از این افراد بودیم، افرادی که برق جشمانشان نهایت پاکی وجودشان را انعکاس میداد، باشد که مسئولان نیز با اخذ تمهیدات لازم در این راستا بتوانند قدمهایی در راستای مراقبت و زندگی بخشی به این افراد بردارند.
منبع: خبرگزاری ایسنا
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com