کد خبر: ۴۲۸۵۷۶
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
بیاد شهدای مدافع حرم

عباس جوانی غیرتمند و سخت پایبند به اعقاید اسلام بود

عباس بر این باور بود که در حال حاضر ایران مهمتر از افغانستان است زیرا ایران مرکز شیعیان جهان و کشوری که ولی امر_مسلمین در آن حضور دارند

گروه فرهنگ و مقاومت: شھید«عباس حسینی» فرزند: «عیوض» متولد:23/10/1367 فرزندی از یک خانواده مذهبی در روستای ده خیر در نزدیکی شهرری تهران است که در شهر تدمر سوریه در تاریخ 15/4/1395 توسط تکفیری های داعش به درجه شهادت رسید

عباس جوانی غیرتمند و سخت پایبند به اعقاید سلام بود

به گزارش بولتن نیوز، او پیش از آغاز جنگ در سوریه و خط و نشان کشیدن وهابی‌ها همیشه حسرت این را می‌خورد که چرا در دوران هشت سال دفاع مقدس حضور نداشت تا که لباس رزم بر تن کند و یکی از سربازان امام خمینی (ره) باشد

عباس بر این باور بود که در حال حاضر ایران مهمتر از افغانستان است زیرا ایران مرکز شیعیان جهان و کشوری که ولی امر_مسلمین در آن حضور دارند

پس اگر سوریه جنبه دفاع از حرم است جنبه دفاع از ایران (مرکز شیعه) هم هست این یکی از دلایلی بود که شوری بر دل عباس انداخت زمانی که عباس در بار اول وارد سوریه شد

عباس جوانی غیرتمند و سخت پایبند به اعقاید اسلام بود

پس از زیارت با بی بی عهد کرد که ایشان را قبول کند به عنوان مدافع حرم

عباس از ووهب یار با وفای امام حسین (ع) درس می‌گرفت و می‌گفت اگر صد هزار بار شهید شوم و باز زنده شوم شک نکنید که مدافع حرم هستم

همه چیز از زبان پدر شهید:

بارها اتفاق افتاده که عباس به من می‌گفت پدر جان چرا در دفاع مقدس حضور نداشتی؟

چرا هیچ یک از اقوام ما در دوران دفاع مقدس حضور نداشتند؟ این خوب نیست

بار اولی که عباس عزم را جذب کرد و راهی شد از او پرسیدیم که چطور شد راهی شدی آن هم با عجله؟

گفت در حال تماشای تلویزیون بودم دیدم که داعش در حال شکنجه شیعیان است

تحمل نیاوردم می‌خواهم در مقابل آن ظالمان ایستادگی کنم گروهی از اقوام برای صرف نظر از تصمیم وی به خانه عباس رفتند

عباس در ابتدا قبول می‌کند اما پس از گذشت دو هفته بی تاب می‌شود و می‌گوید من اشتباه کردم در همان ابتدا باید می‌رفتم تا همین جا هم خیلی دیر شده ولی کاریست که شده و بدون درنگ رفت

بعد از چند بار اعزام بار پنجم که عباس بازگشت مصادف بود با آزاد سازی یک شهرک شیعه نشین درحلب که داعش تهدید کرده بود

اگر دستمان به شیعیان آن برسد همه را می‌کشیم عباس از اینکه آزاد سازی آن با غیبت وی همراه شده بود بسیار حسرت می‌خورد و می‌گفت ای کاش باز نمی‌گشتم و در آزاد سازی آن شریک بودم

عباس در جواب کسانی که میگویند این جنگ به ما هیچ ربطی ندارد

می‌گوید چطور داعش که متشکل از 70 ملیت هست جنگ به آنها ربط دارد

ولی ما که خطر به محاصره افتادن حرم را حس می‌کنیم جنگ را اختلاف داخلی سوریه و نامربوط به ما میگویید

در یکی حرف‌های دیگر خود می‌گوید اگر من امروز نروم شما نروید پس چه کسی برای دفاع از حرم برود؟

عباس پس از شش بار اعزام به سوریه سرانجام در هفتمین اعزام خود در تاریخ 15/4/1395 در منطقه تدمر به فیض شهادت نائل می‌شود

او برای آخرین باری اعزام می‌شود وصیتی را تنظیم می‌کند که آن وصیت فقط جنبه خداحافظی دارد

یعنی گویی که به او الهام شده بود که به میهمانی خدا دعوت شده و دعوت کننده حضرت زینب کبری است

چرا که حتی به همرزم خود برای وداع تماس گرفته بود به همرزم خود گفت:

که این بار آخرمه توفیق یافتم بار آخر است و بازگشتی در کار نیست

یکی همرزمانش که نقل می‌کرد می‌گفت:

به عباس گفتم منزل من و تو به هم نزدیک است پس چه خوب که همدیگر را ملاقات کنیم

در جواب عباس لبخندی میزند و می‌گوید:

باشد ولی اگر برگشتی در کار باشد زمانی که خبر شهادت را برادران جبهه فرهنگی به خانواده شهید دادند

پدر عباس با پهنای صورت گریه می‌کرد و می‌گفت:

یا اباعبدالله یا زینب کبری این قلیل قربانی را از ما قبول کن

بخشی از وصیت نامه شهید:

از آمریکا و اسرائیل و عربستان متنفرم و از جوانان خواهش دارم که آنان را دوست مپندارند

چرا که آنها دشمن سرسخت ما هستند جوانان سرباز واقعی امام زمانمان باشید و در امر یادگیری و ورزش کوتاهی نکنید

روحش با اربابش حسین محشور باد بحق زینب کبری

مزار این شهید والا مقام در بهشت محمد (ص) روستای ده خیر می‌باشد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Canada
|
۲۳:۵۰ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
0
0
مرگ بهتر از فقر وبدیختی است تو به خاطر فقرت کشته شدی
نعمت الله رضایی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۴۶ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۳
0
0
دستتون درد نکنه منتشر کردید این گزارشو من نوشتم از زبان پدر شهید
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین