سريال تلويزيوني ماه و پلنگ كه اين شبها از شبکه3 تلويزيون پخش ميشود چند وقتي است دچار حاشيه و چالش جدي شده است.
گروه سینما و تلویزیون: سريال تلويزيوني ماه و پلنگ كه اين شبها از شبکه3 تلويزيون پخش ميشود چند وقتي است دچار حاشيه و چالش جدي شده است. اين مجموعه چند روز پيش به واسطه خبر کنارهگيري عوامل آن از ادامه کار به خاطر آن چيزي كه آنها ممیزیهاي غيرمنطقي خواندند، تيتر رسانهها شد و حالا با انتقاداتي كه از چپ و راست به خاطر محتواي ضداخلاق و ضدخانوادگياش وارد میشود، دچار چالش در پخش شده است. واقعيت اين است که سريال ماه و پلنگ تا همينجا نيز خيلي از خط قرمزهاي صداوسيما را كنار زده است.
به گزارش بولتن نیوز، مجموعه تلويزيوني ماه و پلنگ نسخهاي ديگر از تمرکز نويسنده و فيلمساز روي نقاط منفي جامعه و داستانپردازي حول کژيها و ناراستيهاي رفتاري انسانهاست. خيانت، طلاق، دروغ، نفرت، کينه، بدانديشي و بدخواهي در چرخهاي معيوب ادامه دارد و اين سؤال مطرح ميشود که علاقه نويسنده و کارگردان براي تجميع اين همه ناراستي در قالب يک داستان ريشه در چه تفکر و انديشهاي دارد؟
نكته كليدي اين است كه صرف نشان دادن نقاط تاريك و منفي رفتارهاي يك شخصيت در يك سريال به خودي خود ايرادي ندارد، مشكل از جايي شروع ميشود كه نويسنده نميتواند هم در شخصيتپردازي كاراكترهايش، در قصهسازي و فضاسازي روابط آدمهايش، الهامبخش جامعه باشد و همه چيز را در سطحيترين شكل ممكن روايت ميكند و اين وسط مخاطب گير ميافتد بين انبوهي از تضادها و تناقضات رفتاري، ديالوگي و قصهاي كه او را ميان کوهي از تناقضات گرفتار كرده است.
از آن طرف فيلمساز به لحاظ ساختاري هم تلاشي نكرده است كه اين آش شله قلمكار را حداقل در يك ظرف سر و شكلدار بريزد.
مرد وكيلي همسرش را که در قسمتهاي گذشته مدام به او ابراز علاقه ميکرده و تلاش زيادي براي به دست آوردنش كرده است به واسطه نقشه شيطاني زني ديگر كه از قبل ماجراهايي با هم داشتهاند، خيلي راحت و غيرمنطقي ترک و با همان خانم ازدواج ميکند. رابطه علت و معلولي که نويسنده براي اين مرد به هم بافته نيز در عين اينكه بسيار سطحي است ولي بهگونهاي است که اين رفتار طبيعي جلوه ميکند.
سريالهايي که براي مسئولان ساخته ميشود
الهامبخش بودن و تأثيرپذيري مسئلهاي است که ظاهراً براي سفارشدهندگان سريال محلي از اعراب ندارد. شيوه سريالهاي تلويزيوني مانند شيوه غالب در سينماي ايران مبتني بر اين گزاره غلط است: «شرارتها را نشان بده تا مخاطب درس بگيرد» و اين رويکرد جاي اين گزاره درست را گرفته است: «خوبيها را نشان بده تا الهامبخش باشد.» گزاره اول همان گزاره سينماي شبهروشنفکري در ايران است؛ انديشهاي که مدعي است تمرکز بر بديهاي جامعه به هر شکلي منجر به اين ميشود که مسئولان امر به فکر فرو روند و چارهاي بينديشند، در حالي که مخاطب اصلي فيلم و سريال مردم هستند نه مسئولان ولي مشکل اينجاست که سينماگر و سريالساز ايراني براي مسئولان فيلم ميسازد نه مردم.
فاصله سريال ستايش تا ماه و پلنگ چقدر است؟
حسين سلطانمحمدي، منتقد سينما و تلويزيون درباره تمرکز سريالهاي ايراني و از جمله سريال ماه و پلنگ بر نقاط منفي جامعه و داستانگويي حول محور بديها گفت: «الگودهي و يکسانسازي رفتاري سريالهاي تلويزيوني مسئلهاي است که نميتوان منکر آن بود. تلويزيون خصوصيات دروني افراد جامعه را جهتدهي ميکند و اين سؤال پيش ميآيد که تأکيد بر نقاط منفي چقدر بر سلامت رواني جامعه تأثيرگذار است و اين مسئله را خدشهدار ميکند. جواب اين است که اگر نقاط منفي غلبه پيدا کند و داستانها بر محور اين نقاط جلو بروند و به عبارت بهتر موتور محرک داستان تمرکز بر بديها باشد و در نهايت اين مسئله در سريالها به تکرار بيفتد بيشک روي متغيرهاي رفتاري جامعه تأثيرگذار خواهد بود.»
اين کارشناس رسانه معتقد است: «وقتي نويسنده بر زبان کاراکترهاي سطحي آثار رقمهاي ميلياردي ميگنجاند و منطقي هم پشت آن نيست در واقع درحال ارائه اين پيام به جامعه است که اصل اساسي و بديهي جامعه را هرج و مرج فکري و رفتاري تعيين ميکند.»
سلطانمحمدي با اشاره به اينکه در سريال ماه و پلنگ دختر بهرغم مخالفت خانواده تن به عروسي ميدهد و اين عروسي سر ميگيرد و مجلس عروسي نيز با حضور دوستان دختر و پسر برگزار ميشود، ميگويد: «حتي اگر نيت نويسنده بر نقد اين رفتار باشد، اما چون غلبه اين رفتار و تأکيد بر آن را در سريال شاهد هستيم و اين ندانمکاري و روحيه ضدخانواده در حال تکرار شدن است بنابراين نميتوان از آن دفاع کرد.
وي از زاويهاي ديگر به کاراکتر مسن و مذهبي سريال يعني حاجصنعان اشاره ميکند و ميگويد: «پيرمرد در سراسر سريال ناله ميزند و مدام از اينکه سر پيري آخرتش را باخته، شکايت دارد و مسئله اين است که وزن اين کاراکتر مذهبي در فيلم وزن ضعيفي است و در نهايت پيام خوبي درباره عاقبت دينداري افراد در جامعه به مخاطب ارائه نميدهد.»
سلطانمحمدي در ادامه به اين موضوع اشاره ميکند که نويسنده سريال ماه و پلنگ همان نويسنده سريال ستايش است و اين سؤال پيش ميآيد که مگر طي فاصله اين دو سريال جامعه و تفکر نويسنده ما دچار چه تحولي شده که از نقش مثبت و محوري و الهامبخش کاراکتر اصلي سريال ستايش به انبوه کاراکترهاي منفعل، سرگشته و نامتعادل سريال ماه و پلنگ رسيده است.
تلويزيون فرهنگسازي ميکند!
از جنبه ديگري نيز ميتوان به سريال نگاه کرد. سريالساز ايراني نميداند که انگشت گذاردن بر خيانت زوجين و نشان دادن اين رذيلت اجتماعي در آثار نمايشي و تکرار کردن آن منجر به عادي شدن مسئله و کاهش قبح اجتماعي آن ميشود. اين يک اصل ديني است که در کلام معصومين(ع) به وفور ديده ميشود. براي نمونه نقل است از رسول اکرم(ص): «گناه پنهاني تنها به گناهکار ضرر ميزند، ولي گناه علني موقعي که مورد تنفر و سرزنش جامعه قرار نگيرد، ضرر عمومي دارد.» آيا بخش عمدهاي از ريشه و علت رواج طلاق و خيانت در جامعه را نميتوان فرهنگسازي سريالهاي تلويزيوني قلمداد کرد؟
عادي جلوه دادن خيانت يا به تعبير اجتماعي آن: عشق مثلثي، قبحشکني از طلاق، ترويج روابط آزاد ميان دخترها، پسرها، زنها و مردها، تبليغ سفر به خارج و ترويج اباحهگري در روابط خانوادگي از مسائلي است که سريال ماه و پلنگ در نمايش آنها از هيچ تلاشي فروگذار نميکند و در بعضي سکانسها، در لحن و ديالوگ ميان بازيگران حتيگوي سبقت را از سريالهاي شبکههاي ضدخانواده ماهوارهاي ربوده است با اين حال عوامل اين سريال مدعياند در صداوسيما سانسور وجود دارد و جاي اين پرسش باقي است که کارگردان به غير از موارد ضداخلاقي که در اين سريال به تصوير کشيده، دقيقاً به دنبال نشان دادن چه چيزهايي بوده که حالا از پخش نشدن آن ناراحت است؟
منبع : روزنامه جوان