کد خبر: ۴۲۱۸۳۸
تاریخ انتشار:
حداقل یک آیه در روز /12 آذر 95/

پروردگارم به قسط و عدل دستور داد

بگو پروردگارم به قسط و عدل دستور داد؛ و در هر سجده‌گاهی [و به هنگام هر سجده‌ای یا در هر نمازی] روی [و توجه] خود را [به جانب او] ثابت و استوار سازید؛ و در حالی که دین را برای او خالص گردانیده‌اید او را بخوانید. همان گونه که شما را در ابتدا پدید آورد برمی‌گردید.
و خداوند مانع به نتیجه رسیدن اعمال کافران شدگروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.

به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 12 آذر به آیه 29 سوره اعراف پرداخته شده و در آن آمده است:

قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ           
سوره اعراف (7) آیه 29     

ترجمه
بگو پروردگارم به قسط و عدل دستور داد؛ و در هر سجده‌گاهی [و به هنگام هر سجده‌ای یا در هر نمازی] روی [و توجه] خود را [به جانب او] ثابت و استوار سازید؛ و در حالی که دین را برای او خالص گردانیده‌اید او را بخوانید. همان گونه که شما را در ابتدا پدید آورد برمی‌گردید.

نکات ترجمه‌ای و نحوی
«الْقِسْط»: ماده «قسط» از ماده‌هایی است که در دو معنای متضاد به کار رفته است: هم در معنای «عدل» و هم در معنای «جور و ستم». وقتی به صورت «قِسط» ویا در باب إفعال «أقْسَطَ يُقْسِطُ» به کار می‌رود به معنای «عدل» است؛ و وقتی به صورت «قَسط» و یا در حالت ثلاثی مجرد «قَسَطَ يَقْسِطُ» به کار می‌رود در معنای «جور» است (معجم المقاييس اللغة، ج‏5، ص86) لذا برخی این را این گونه تعبیر کرده‌اند که «قَسَطَ» قسط دیگری را گرفتن و لذا «ستم» است و «أقَسَط» قسط دیگری را دادن، و لذا «عدل» است (مفردات ألفاظ القرآن، ص670) این ضابطه در تمام موارد استعمالی آن در قرآن کریم مشاهده می‌شود و حتی اسم فاعل اگر از ثلاثی مجرد درست شود (= قاسط)، به معنای «ستمگر» است (وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبا؛ جن/15) و اگر از باب افعال درست شود (= مُقسِط)، به معنای عادل و عدل‌گستر است (وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطين؛ حجرات/9)
البته کلمه «قِسط» تفاوت اندکی با عدل دارد؛ «قِسط» به معنای نصیب و سهمی است که بر اساس عدل به شخص می‌رسد و «إقساط» (باب افعال) به معنای «قسط را در حق دیگران رعایت کردن» می‌باشد (مفردات ألفاظ القرآن، ص670). به تعبیر دیگر، «قِسط» ناظر به مقام اجرا و پیاده شدن عدل است که گاه به نحو خاص در مورد تقسیم عادلانه سهم افراد به کار می‌رود، و شاهد بر اینکه معنای این دو تفاوتی با هم دارد، این است که گاه در قرآن کریم، توصیه به قسط را بعد از عدل مطرح کرده است «فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا» (حجرات/9) (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏9، ص259)

«وُجوه»: جمعِ «وجه» است.
ماده «وجه» دلالت دارد بر مقابل چیزی قرار گرفتن (کلمه «مقابل» در جلسه247 بحث شد)
«مواجهه» یعنی وجه یک نفر در مقابل وجه دیگری قرار بگیرد، و «وِجهه» (وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ؛ بقره/148) آن سمت و جهتی است که از آن سمت با اشیاء و امور روبرو می‌شویم؛ و اصل کلمه‌ی «جهت» همان «وجهة» بوده که واو اول آن افتاده است (معجم المقاييس اللغة، ج‏6، ص89).
برخی اصل «وجه» را در مورد «صورت» (عضوی از اعضای بدن) دانسته‌اند و گفته‌اند چون انسان به هر چیزی بخواهد روی آورد و توجه کند با صورتش به آن رو می‌کند، کلمه «وجه» به معنای «جهتی که هر چیزی با آن جهت به چیزی رو می‌آورد»، و سپس به معنای ابتدای و بُعد شریفتر هر چیزی، به کار رفته است، چنانکه تعبیر «وجه النهار» (آل‌عمران/72) بدین معناست؛ و به «مقصد» هم وجه و جهت و وجهة می گویند از این جهت که انسان بدان رو می‌آورد، و کلمه «جاه» (که در اصل به معنای حرمت و منزلت و آبروست) را هم مقلوب شده از کلمه «وجه» دانسته‌اند با این تفاوت که «وجه» را برای «صورت» هم به کار می‌برند اما «جاه» را فقط برای حظ و بهره‌ای که انسان دارد به کار می‌برند (مفردات ألفاظ القرآن، ص855-856)
و «وجه» هر چیزی به حَسَب خودش است؛ لذا در امور مجرد و خصوصا خداوند، وجه به معنای «صورت» نیست بلکه تعبیر «وجه الله» یعنی آن بُعدی که هنگامی که انسان با دل خود به خدا روی می‌آورد از آن بُعد به خدا روی می‌آورد یا خداوند از آن جهت به انسان توجه می‌کند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏13، ص47)
«مَسْجِد» از ماده «سجد» است که در جلسه224 درباره این ماده توضیح داده شد.
وزن «مفعَل» و «مفِعل» برای اسم زمان و اسم مکان به کار می‌رود ولی غالب اهل لغت، کلمه «مسجد» را اسم مکان دانسته‌اند؛ یعنی مکان سجده که تدریجا به عنوان محل برگزاری نماز به کار رفته است. البته این کلمه به علاوه به معنای «مکانها و مواضع سجود در آدمی» یعنی مواضعی از انسان که هنگام سجده بر زمین قرار می‌گیرد نیز به کار رفته است؛ چنانکه در مورد آیه «أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّه‏» (جن/18) هر دو معنا مطرح شده است (مفردات ألفاظ القرآن، ص397)
همچنین «مسجد» می‌تواند مصدر باشد (به معنای سجده کردن) و منظور «همان نماز خواندن» باشد (فقه‌القرآن، ج1، ص155)

«أَقيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ»
درباره کلمه «وجوه»‌ در این آیه، "گفته شده که منظور همین «صورت» است که به نحو استعاری به کار رفته (شبیه اینکه می‌گوییم این کار را به دست خودم انجام دادم)؛ و نیز گفته شده منظور از «اقامه کردن» استقامت ورزیدن و مراد از «وجه» توجه است و معنی‌اش این است که «عبادتتان را خالصانه برای خدا قرار دهید» و تعبیر «تسلیم وجه لله» که در آیات متعددی آمده است (لقمان/22؛ نساء./125؛ روم/30) نیز به همین معناست" (مفردات ألفاظ القرآن، ص856) و برخی هم گفته‌اند: "منظور از «وجه» در این آیات، نفس و ذات انسان است از آن جهت که مورد توجه خدا قرار گرفته، یعنی انسان نمی‌تواند موفق به تسلیم و برپانگهداشتن نفس خود برای عبادت خدا شود مگر با عنایت و توجهی از جانب خداوند متعال." (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏13، ص47)

حدیث
1) از رسول خدا ص روایت شده است که:کسی که با مال خویش در حق فقیر برادری کند و در مردم انصاف را رعایت کند، چنین کسی مومن حقیقی است.
الكافي، ج‏2، ص147
عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حَمَّادٍ الْكُوفِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْغِفَارِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ وَاسَى الْفَقِيرَ مِنْ مَالِهِ وَ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ فَذَلِكَ الْمُؤْمِنُ حَقّاً.

2) از امام صادق ع درباره این سخن خداوند متعال «وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» روایت شده است: «مساجد» بعداً ایجاد شدند؛ پس، امر شده‌اند که رویشان را به سمت مسجدالحرام ثابت و استوار کنند.
تهذيب الأحكام، ج‏2، ص43؛ تفسير العياشي، ج‏2، ص12
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» قَالَ:
مَسَاجِدُ مُحْدَثَةٌ فَأُمِرُوا أَنْ يُقِيمُوا وُجُوهَهُمْ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرام.

3) از امام صادق ع درباره «ثابت کنید رویتان را نزد هر مسجدی» فرمود: یعنی ائمه.
تفسير العياشي، ج‏2، ص12
عن الحسين بن مهران عن أبي عبد الله ع في قوله: «وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» قال: يعني الأئمة.

4) از رسول خدا ص روایت شده است که: بدرستی که شما پیاده و لخت و برهنه محشور می‌شوید، سپس تلاوت کرد: «همان گونه که اولین آفرینش را آغاز کردیم برمی گردانیمش، وعده‌ای بر عهده ماست که ما حتما انجام‌دهنده آن هستیم.
كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج‏1، ص111؛ مجمع البيان، ج‏4، ص635
عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
إِنَّكُمْ مَحْشُورُونَ حُفَاةً عُرَاةً غُرْلًا ثُمَّ قَرَأَ «كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلِينَ.»

5) از امام باقر ع در مورد این سخن خداوند که فرمود: «همان گونه که شما را در ابتدا پدید آورد، برمی‌گردید؛ گروهی هدایت شدند و گروهی ضلالت بر آنها محقق گردید» روایت شده است:
آنها را هنگامی که آفرید، مومن و کافر و شقی (بدبخت) و سعید (خوشبخت)‌ آفرید؛ و همین گونه، روز قیامت هدایت شده و گمراه برمی‌گردند
[سپس توضیحاتی درباره آیه بعد داد که ان‌شاءالله همانجا ارائه خواهد شد سپس فرمود: ]
«همان گونه که شما را در ابتدا پدید آورد برمی‌گردید» کسی را که خدا روزی که آفریدش، شقی (بدبخت) آفرید، همان گونه بدبخت به او برمی‌گردد؛ و کسی را که روزی که آفریدش، سعید (خوشبخت) آفرید، همان گونه خوشبخت به او برمی‌گردد.
(توجه: ان‌شاءالله در روایات فردا، توضیح بیشتر این روایات [که جبری در کار نیست] از خود روایات ارائه خواهد شد)
تفسير القمي، ج‏1، ص226-227
فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ فَرِيقاً هَدى‏ وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ» قَالَ خَلَقَهُمْ حِينَ خَلَقَهُمْ مُؤْمِناً وَ كَافِراً وَ شَقِيّاً وَ سَعِيداً وَ كَذَلِكَ يَعُودُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُهْتَدِياً وَ ضَالًّا ... «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ» مَنْ خَلَقَهُ اللَّهُ شَقِيّاً يَوْمَ خَلَقَهُ كَذَلِكَ يَعُودُ إِلَيْهِ شَقِيّاً وَ مَنْ خَلَقَهُ سَعِيداً يَوْمَ خَلَقَهُ كَذَلِكَ يَعُودُ إِلَيْهِ

تدبر

1⃣ «قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ»
«بگو پروردگارم به قسط دستور داد. ظاهرا این آیه در قبال کسانی است که تحت ولایت شیطان قرار گرفته و مدعی می‌شده‌اند کارهای زشت خود را به دستور خدا انجام داده‌اند، و پس از اینکه تذکر داد خداوند به کار ناشایست دستور نمی‌دهد، فرمود: ‌بگو پروردگارم به قسط و عدل دستور  می‌دهد.
به تعبیر دیگر، در آیه قبلی به نحو سلبی فرمود «خداوند به فحشاء (کار ناشایست) دستور نمی‌دهد» و در این آیه به نحو ایجابی بیان می‌کند که «خداوند به قسط (عدالت‌ورزی) دستور می‌دهد.»
جالب اینجاست که هم در این آیه و هم در آیه قبل، این دو فراز مربوط به چگونگی دستور خدا با «قل» شروع می‌شود.
بحث تخصصی دین‌شناسی
این دو آیه به خوبی حد و مرز تعبدی بودن را معلوم می‌کنند و پشتوانه محکمی هستند برای قاعده فقهی «کل ما حکم به العقل حکم به الشرع و کلمه حکم به الشرع حکم به العقل: هرچه عقل بدان حکم کند شرع هم بدان حکم می‌کند و هرچه شرع بدان حکم کند عقل هم بدان حکم می‌کند» :
خداوند به انسان عقلی داده است که کلیات خوبی و بدی را درک می‌کند؛ و در آن حدی که به نحو قطعی و یقینی درک می‌کند، امکان ندارد حکم شرعی مخالف آن وجود داشته باشد. آیه قبلی این مطلب را به نحو سلبی بیان کرد که: اگر دیدید کسی انجام کار ناشایستی را به دستور دین و خداوند نسبت می‌دهد، محکم مقابلش بایستید و «بگویید» که خدا چنین دستوری ندارد؛ و در این آیه مطلب را به نحو ایجابی بیان نمود که: اگر کاری به اقتضای قسط و عدل است، «بگویید» که خدا بدان دستور می‌دهد.
شاید اگر کسانی که جذب داعش و سایر گروه‌های تروریستی‌ای می‌شوند، لحظه‌ای در این دو آیه تدبر می کردند چنین با ادعای دینداری به کشتار و آزار مردم بیگناه روی نمی‌آوردند.

2⃣   «وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ»:
درباره مقصود از این تعبیر دیدگاههای متعددی بیان شده است، که با توجه به قاعده امکان استعمال یک لفظ در بیش از یک معنا همه آنها – به شرط درست بودن اصل مدعا – می‌توانند در آیه مورد نظر بوده باشند:
الف. در هنگام نماز ذهن و فکرتان به هیچ امر دیگری مشغول نباشد؛ توجهتان را فقط به جانب خدا نگه دارید و از غیر او منقطع شوید (المیزان، ج8، ص74)
ب. در نماز به نحو مستقیم به قبله‌ی درون هر مسجدی رو کنید (مجاهد، سدی، ابن‌زید، به نقل مجمع البيان، ج‏4، ص634)
ج. در اوقات سجده – که همان اوقات نماز است- رویتان را به سمتی قرار دهید که خداوند رو کردن بدان سمت در نماز را بر شما واجب کرده است (یعنی به سمت کعبه) (جبائی، به نقل مجمع البيان، ج‏4، ص635)
د. وقتی در مسجدی بودید و وقت نماز شد همانجا نماز بگذارید و نگویید که می‌خواهم به مسجد خودمان بروم. (فراء و مغربی، به نقل مجمع البيان، ج‏4، ص635)
ه. توصیه‌ای است که هنگام هر نمازی آهنگ مسجد کنید و نماز را به جماعت برپا دارید. (مجمع البيان، ج‏4، ص635)
و. روی خود را خالصانه به سمت خدا کنید و هیچ شریکی برای خدا قرار ندهید (ربیع، به نقل مجمع البيان، ج‏4، ص635)
ز. هنگام نماز به کار دیگری که با شأن مسجد سازگار نیست مشغول نباشید (فقه القرآن، ج‏1، ص155)
ح. هنگام نماز مستقیما به جانب عبادت خدا رو کنید و به جانب غیر خدا روبرنگردانید (زبدة‌البیان، ص79) و از این می‌توان وجوب رو به قبله بودن در کل نماز و عدم انحراف به چپ و راست را نتیجه گرفت.

3⃣  «وَ ادْعُوهُ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ»
یکبار می‌گویند «وَ ادْعُوهُ مُخْلِصينَ: خدا را خالصانه بخوانید» اگرچه اخلاص‌ورزیدن دشوار است؛ اما این را نگفته، بلکه فرموده «وَ ادْعُوهُ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ: خدا را بخوانید در حالی که دینتان را برای خدا خالص کرده‌اید.» و این از آن مهمتر است.
درواقع، اخلاص، زمانی واقعی است که انسان دین خود را خالصانه از خدا گرفته باشد.
بسیاری از ما ادعای ارتباط خالصانه با خدا داریم، اما گاه می‌کوشیم دین‌مان را و حتی نحوه عبادتمان را، آن گونه که خودمان دلمان می‌خواهد تنظیم کنیم، نه آن گونه که خدا تعیین کرده است. لذا برخی از امور را که واقعا بد است، چون با آن انس گرفته‌ایم، انجام می‌دهیم و در مقام توجیه، آن را دستور خدا معرفی می‌کنیم (آیه قبل)؛ و در مقابل برخی امور را که واقعا خوب است، و لذا حتما خدا بدان دستور داده (امر ربی بالقسط)، چون مطابق پسند ما نیست، انجام نمی‌دهیم و به هر ترفندی می‌کوشیم آن را از خدا ندانیم.

این همان روحیه شیطان است که می‌خواست خدا را آن طور که خودش دلش می‌خواهد عبادت کند نه آن گونه که خدا دستور داده است لذا در این آیه هم می‌فرماید: اگر می‌خواهید خدا را بخوانید و این خواندن شما واقعی باشد، در حالی خدا را بخوانید که دینتان را برای او خالص کرده‌اید.
ثمره بحث در سبک زندگی
با توضیحات فوق معلوم می‌شود که این تلقی که: «نیاز نیست حتما نماز بخوانی؛ دلت پاک باشد و با خدایت هر جور دوست داری حرف بزن» تلقی شیطانی است؛ چون، اگر کسی واقعا می‌خواهد خدا را بخواند، باید آن گونه که خدا دستور داده سراغش برود نه آن طور که نفسش می‌پسندد.

4⃣ «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ»:
«همان گونه که آغازتان کرد برمی‌گردید» منظور چیست؟
الف. می‌تواند تاکید باشد بر اینکه شما در عالم رها نشده‌اید و بازگشت و معادی دارید: همان گونه که آفرینش شما را آغاز  کردیم به همان گونه هم دوباره برمی‌گردانیم.‌
ب. نحوه بازگشت ما به دنیا بعد از مرگ و در قیامت را شرح می‌دهد و می‌فرماید بازگشت شما شبیه ابتدای‌تان است. آنگاه همین مطلب می‌تواند از جهات متعددی مد نظر باشد:
ب.1) همان گونه که برهنه و بی‌لباس و بدون اینکه مالک چیزی باشید وارد دنیا شدید، در قیامت هم همین گونه وارد می‌شوید
ب.2)‌ همان گونه که با ورودتان به دنیا دو گونه سعید و شقی را رقم زدید، همین گونه هم در قیامت برمی‌گردید و دو گروه بهشتی و جهنمی را رقم می‌زنید
ب. 3) ارواح به آنچه از آن آفریده شده بودند برمی‌گردند: آنان که از علیین آفریده شده بودند به علیین و آنانکه از سجین به سجین (فیض کاشانی، الوافي، ج‏4، ص31؛ تفسير الصافي، ج‏5، ص301) به تعبیر دیگر، هرکس به طینت اولیه خود برمی‌گردد طینت طیبه یا طینت خبیثه (مشارق أنوار اليقين، ص245)
ب. 4) همان گونه که نظام موجودات یک سیر آفرینش نزولی را طی کرده، یک سیر بازگشت صعودی را هم طی می‌کند (شرح أصول الكافي (صدرا)، ج‏4، ص245)
ب. 5) همان گونه که ما شما را به نحو آمیزه‌ای از جسم و روح به دنیا آوردیم، همین گونه هم در معاد و هنگام برانگیخته شدن هم جسم خواهید داشت و هم روح. (اصطلاحا، آیه دلالت بر معاد جسمانی می‌کند)
ب. 6) بر آنچه از ایمان و کفر که بر آن مُردید، مبعوث می‌شوید (ابن‌عباس و جابر، به نقل مجمع البيان، ج‏4، ص635) [این برداشت، «شروع» را به معنای کل حیات دنیا و «برگشت» را به معنای کل آخرت دانسته‌ است (المیزان، ج8، ص75)]
ج. می‌خواهد بفرماید آفرینش شما را از خاک آغاز کردیم و بدان برمی‌گردید. (قتاده، به نقل مجمع البيان، ج‏4، ص635)

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین