کد خبر: ۴۱۸۴۸۶
تاریخ انتشار:
جای اخلاق، قانون و وجدان در عکاسی خیابانی کجاست؟

مصائب عکاس در خیابان های شهر

عکاسی خیابانی همواره یکی از جذاب‌ترین بخش‌های عکاسی است. این بخش در دنیا قوانین مخصوص به خود را دارد، اما در ایران هیچ قانون مدونی در این‌باره وجود ندارد. این نبود قانون مشخص باعث ایجاد حساسیت در لایه‌های مردم می‌شود و به تبع این حساسیت به عکاس هم منتقل خواهد شد
گروه هنرهای تجسمی: عکاسی خیابانی همواره یکی از جذاب‌ترین بخش‌های عکاسی است. این بخش در دنیا قوانین مخصوص به خود را دارد، اما در ایران هیچ قانون مدونی در این‌باره وجود ندارد. این نبود قانون مشخص باعث ایجاد حساسیت در لایه‌های مردم می‌شود و به تبع این حساسیت به عکاس هم منتقل خواهد شد. بر این اساس برخورد سازمان‌ها و نهادهای امنیتی و حساسیت‌های مردمی باعث می‌شود عکاسی مستند به‌خصوص عکاسی خیابانی دشوار و گاه ناممکن شود.

مصائب عکاس در خیابان های شهر

به گزارش بولتن نیوز، فواد اشتری عکاس خیابانی درباره عدم وجود قانون می‌گوید: موارد برخورد با عکاس خیابانی خیلی زیاد است. زمانی که انتخاب می‌کنید در خیابان کار کنید - هرنوع کاری- باید به ارگان‌هایی پاسخگو باشید. البته این سال‌های اخیر به مردم عادی هم باید جوابگو بود. چون یکی از عنصرهای اصلی عکاسی خیابانی مردم هستند این اتفاقات پیش می‌آید. متاسفانه عکاسان خیابانی هم به مسئولان امنیتی و هم به مردم پاسخگو هستند. اما بیشترین مشکل عکاسان خیابانی با مردم عادی است. در دنیا وظایف و حدود عکاسان مشخص است مثلا محلی که تابلو عکاسی ممنوع باشد نمی‌توانید عکاسی کنید اما در ایران اینطور نیست هر جا قانونی دارد. در بین مردم یک بی‌اعتمادی اجتماعی شکل گرفته که احساس می‌کنند ممکن است از عکس‌هایشان سوءاستفاده شود. من هم مشکلات را تجربه کردم اما عادت کردیم در لحظه از مشکل فرار کنیم. ابوالفضل سلمان‌زاده نیز معتقد است: کلا نه در مورد عکاسی بلکه در هیچ موردی نمی‌شود خیلی روی قانون مانور داد، در ایران عکاسی کلا سخت است. سوای قانون خود مردم به علت عدم شناخت و ترس از دوربین و عکاس قضیه را سخت‌تر می‌کنند. البته تجربه باعث می‌شود این گارد تقریبا باز شود. این اواخر وضعیت بهتر شده با توجه به پدیده همه‌گیر شدن موبایل‌های دوربین‌دار حساسیت نسبت به دوربین کمتر شده است. وقتی قانون وجود ندارد هر ارگانی می‌تواند جلو عکاس را بگیرد. او با بیان این‌که قانون درباره هر چیزی وجود داشته باشد قضیه را تسهیل می‌کند، می‌افزاید: بنده به عنوان عکاس حدودم را می‌دانم. مردم نیز از هر قشری تکلیف خودشان را می‌دانند. در یک چارچوب همه چیز مشخص است حتی مردم دچار توهم نیستند. به عنوان نمونه بارها این اواخر حتی با موبایل عکاسی می‌کنم می‌گویند که می‌خواهی برای من‌وتو و بی‌بی‌سی فرستید؟ به نوعی ترس عمومی وجود دارد و این ترس به عکاس هم منتقل می‌شود. اگر قانون باشد همه چیز راحت‌تر می‌شود. زمان رانندگی تابلوها، چراغ‌ها، خط کشی‌ها و ... همگی مفهوم مشخصی دارند، شما می‌دانید و باقی راننده‌ها هم می‌دانند. این وضعیت خیلی بهتر از این است که هیچ‌کدام از این علائم نباشد. 

سلمان‌زاده فرهنگ عمومی را در برخورد با عکاسان موثر دانسته و می‌گوید: گاهی به فرهنگ آدم بازمی‌گردد و فضایی که در آن بزرگ شده است. برای خیلی از افراد این که یک خانم باپوشش متفاوت راه برود اتفاق بدی است، چه برسد به این‌که یک عکاس آن را عکاسی و منتشر کرده باشد. هرکسی برگرفته از فرهنگ و فضایی که در آن رشد کرده به خودش اجازه قضاوت می‌دهد. ممکن است با جمله‌هایی همچون «با چه اجازه‌ای از ناموس مردم عکس گرفته‌اید؟» مواجه شوید در حالی که شاید خود آن فرد خوشحال هم شود. او ادامه می‌دهد: من خودم گاهی به‌خاطر عدم شفافیت و گاه عدم وجود قانون در عکاسی ناگزیر می‌شوم پنهانی عکاسی کنم. خیلی از اساتید معتقدند این کار خلاف اخلاق است، اما من اعتراف می‌کنم این کار را انجام می‌دهم چون دیگران از لنز و زاویه دید عکاس خبر ندارند گاهی مجبورم برای این‌که مشکلی برایم پیش نیاید پنهانی عکاسی کنم. زیرا بارها کتک خوردم، بارها با چاقو تهدید شدم، بارها فحش شنیدیم. عکاس باید به عنوان یک انسان اول عکس خودش را بررسی کند. سوای هر قانونی که نوشته و نانوشته در عکاسی وجود دارد همه ما وجدان داریم. من به عنوان عکاس در وهله اول خودم را جای سوژه می‌گذارم اگر من جای آن فرد بودم آیا اجازه می‌دادم چنین عکسی از من انداخته شود؟ 

همچنین اشتری مشکل اصلی عکاسان خیابانی را پیش از قانون، ترس مردم از عکس دانست و اظهار کرد: داستان مصداق دو دوتا، چهارتای ساده است ، مردم وقتی به خیابان می‌آیند هیچوقت با وضعیت نامناسب و چیزی که وجهه اجتماعی ما را خراب می‌کند حاضر نمی‌شوند. وقتی در خیابانیم در مکان عمومی هستیم که یک نفر عکاسی می‌کند و یک نفر ساز می‌زند، درواقع هرکسی هر کاری دلش می‌خواهد انجام می‌دهد و از نظر ما عکاسان خیابانی این کار نقض حقوق کسی که از آن عکس می‌گیریم، نیست. اما هستند کسانی که دوست ندارند از آن‌ها عکاسی شود و این مساله تنها با صحبت حل می‌شود. البته مواردی هم وجود دارد که عکاس مجبور خواهد شد عکس را بخاطر خواسته فردی پاک کند. به تعداد آدم‌هایی که در تهران زندگی می‌کنند فکر و عقیده است. درصورتی به نظر من این ترس و بی‌اعتمادی به ریشه افراد خانواده‌شان به طرز تربیتشان و اتفاقاتی که در زندگی داشتند برمی‌گردد. برخی لبخند می‌زنند، برخی عکس العملی نشان نمی‌دهند و گروهی هم ناراحت می‌شوند. 

سلمان‌زاده درباره راهکارهای رفع مشکلات می‌گوید: این که عکاس به تجهیزات مجهز باشد خوب است اما عکاسی خیابانی بیش از تجهیزات به دید خوب و تجربه عکاس بازمی‌گردد. گوشی موبایل کار را خیلی راحت‌تر کرده وقتی عکاس با لنز بزرگ در خیابان حتی راه می‌رود حتی اگر عکاسی نکند ممکن است به مشکل بربخورد چه برسد به عکاسی کردن. این که می‌گویم اغراق نیست در بعضی از موارد باورکنید برخی از مردم اگر اسلحه سمتشان بگیرید به این شکل گارد نمی‌گیرند. عدم وجود فرهنگ و وجود قانون شفاف باعث همچین چیزی است. عکاس باید عکاسی را بلد باشد و به مرور زمان تجربه کسب کند. عکاس خیابانی باید در مورد روانشناسی توده مردم اطلاعات کافی داشته باشد. من زمانی که در محله شوش عکاسی می‌کنم شخصیت متفاوتی نسبت به زمانی که در نقطه بالا شهر عکاسی می‌کنم، از خودم نشان می‌دهم. حتی خواندن داستان هم موثر است زیرا زمانی که داستان را زندگی می‌کنید با شخصیت‌ها آشنا می‌شوید، مثل این است که در دنیای واقعی هستید. مثل این‌که عکاس تمام عمر با شخصیت‌ها در ارتباط بوده و زمانی که در خیابان همچین تیپی را ببند دست کم می‌تواند برخوردش را حدس بزند.

همه آنچه که کار عکاسی خیابانی در ایران را سخت می‌کند به راحتی می‌توان تغییر داد. شناساندن عکس، این رسانه واقع‌گرا به عامه مردم می‌تواند از بار روانی که بر مردم و عکاس تحمیل می‌شود، بکاهد. از دیگر سو با تدوین و تشریح آن برای نهادها، ارگان‌ها و سازمان‌ها می‌توان وضعیت را بهبود بخشید.
منبع: روزنامه ابتکار

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین