پرسش اصلی این است قیامی که بر خلاف حکومت عصر خود شکل گرفت و این همه مخالف و منتقد داشت ، چگونه و به چه ادله ای ماندگار شد؟ در مورد راز و رمزها و علل ماندگاری عاشورا می توان 11 دلیل شمارد.
گروه دین و اندیشه: در یادداشت پیش رو که به قلم سید محمدصادق محمدی وفایی
نگاشته شده، نگارنده یازده دلیل را به عنوان راز و رمز ماندگاری عاشورا آورده است.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر است:
بیش
از هزار و چند صد سال قبل امام حسین (ع) در حالی که بیش از پنجاه سال از
عمرش گذشته بود حجش را ناتمام گذاشت و با یاران اندکش به کربلا رفتند.در
همان زمان افراد زیادی با بیانها وانگیزه ها و ادبیات متفاوتی در مقابل آن
امام ایستادند تا شاید از حرکت کربلایی او و یارانش جلوگیری کنند.
ابوسعید خدری به امام حسین(ع) گفت :لاتخرج علی امامک؛ از حاکم زمان سرپیچی نکن.
مسعود بن مخرمه گفت فریب مردم عراق را نخور.
عمربن عبدالرحمن بن هشام گفت : به عراق نرو زیرا مردم بنده ی دینار و درهمند و درهم دینار نیز در دست حکومت است .
عبدالله بن عباس گفت به کوههای یمن بروید زیرا منطقه کوهستانی است و شیعیان پدرت در آن منطقه بسیارند
و عبدالله بن جعفر گفت ای حسین تو روح هدایت و امیرمومنین هستید.اگر در عراق کشته شوی از آن ترسم که نور زمین هم خاموش گردد.و...
آن
امام انتقادات و پیشنهادات را گوش کردند، ولی چون بصیر به امور بودند و به
نقشه ی الهی و هدف خود ایمان داشتند ، راه کربلا را در پیش گرفتند. بعد از
جریان کربلا ، قتل و کشتارهای فراوانی آنهم در مقیاسی بسیار گسترده تر
اتفاق افتاد . در همین عصر ،فقط در چند دقیقه قریب به دو هزار نفر (آنهم
جوان) در پایگاهی از عراق در آتش جهل داعشیان جان دادند! در همین سال 94 که
گذشت، داعشیی سر ۳۸۷ نفر را برید ! در سوریه نیز صدها هزار نفر جان داده
اند . افرادی الله اکبر گویان شیعیانی را زنده و دست و پا بسته ، به آتش
سپردند و ذره ذره و جرعه جرعه زجر و درد و مرگ به کامشان ریختند ! و...اما
با این حال همه ی این بی رحمی و قتل و کشتارها فراموش خواهند شد ولی حادثه ی
کربلا که چند صدسال از آن می گذرد ، کهنه نشده است و نمی شود و داغ آن
عزیزان بر دلها سنگینی می کند و حتی اربعین آن عاشورائیان میلیونها دل را
کربلایی می کند.
حال پرسش اصلی این است قیامی که بر خلاف حکومت عصر خود
شکل گرفت و این همه مخالف و منتقد داشت ، چگونه و به چه ادله ای ماندگار
شد؟ در مورد راز و رمزها و علل ماندگاری عاشورا می توان گفت:
یکم: اخلاص و انگيزه الهياخلاص
درجاتی دارد و اخلاص امام حسین (ع) و یارانش در روز عاشورا مثال زدنی
است.آن امام در چند ساعت هر چه داشت براي خدا و در راه احياي دين و سنت
رسول الله(ص) خالصانه فدا كرد . قيام آن امام رنگ و بوي دنيا نداشت تا
فناپذير گردد . آن امام فرمودند «اني لم اخرج اشرا و لابطراً و لا مفسداً و
لا ظالماً و انما خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي » ؛ هدف من براي قيام، ظلم
و فساد و فتنهگيري نيست بلكه فقط براي اصلاح امت جدم رسول خداست و در اين
راه، جان خود را براي نجات بندگان خدا و هدايت آنها نثار كرد. و بذل مهجته
فيك ليستنقذ عبادك من الجهاله و حيره الضلاله.»
دوم : ماندگاری عاشورا ناشی از ماندگاری دین استهدف
دشمنان اسلام از به شهادت رساندن امام حسین(ع) نابودی دین و فراموشی امام و
قیام او بود ازاینرو یزید بعد از شهادت عاشورائیان ، سرْخوش از این پندار
خام، بر طبل نابودی دین کوفت و گفت دین و حکومت از بازیچههای بنیهاشم بود
و اکنون جز افسانهای از آن بر جای نمانده است. نه وحیی نازل شده و نه
خبری آمده است. لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحى نزل
یزیدیان چون
می خواستند دین و راه امام فراموش شود ، زائرهای امام را شکنجه می کردند و
قبر امام را بارها شخم کردند.اما فداکاری همه جانبه آن امام در کربلا دین
را زنده کرد و لازمه دینی که به خون آن امام و یاران مخلصش زنده شده،است آن
است که هرگز اجازه نمی دهد هدف و داغ آن عزیزان کهنه و یا فراموش شود.وقتی
در رگهای دین خون آن امام و یارانش جریان دارد می توان گفت تا دین هست
امام و یارانش نیز ماندگارند. آری آنان خواستند با دهانشان نور الهی را
خاموش کنند «يريدون ليطفوا نورالله بافواههم والله متم نوره و لو كره
الكافرون» اما خداوند نور خود را کامل می کند هرچند کافران خوش نداشته
باشند.
حضرت آيت الله جوادي آملي فرموده اند: «با این که در بستر تاریخ
کشتار بیرحمانهٴ زیادی رخ داده است و همهٴ آن جنگها و جنایتها در لا به
لای کتابهای تاریخ دفن شده است و محققان باید نبش تاریخ کنند تا زوایای
تاریک آنها روشن و دانسته شود که در قرنهای گذشته بر این مرز و بوم چه
گذشته است. اما صرف مظلوم بودن افراد مقتول، موجب ماندن آنان در حافظهٴ روز
گار نمیشود. بسیاری از مظلومان و ستمدیدگان تاریخ فراموش شدهاند و اکنون
نامی از آنان برجای نمانده است؛ کسی که برای کشورگشایی و هدفهای غیر
خدایی میجنگد، در تاریخ مدفون میشود. تنها واقعهای که چونان نگینی بر
انگشتری تاریخ میدرخشد و قدر اول آسمان جهاد و اجتهاد و قیام و اقدام است،
همانا واقعهٴ عاشوراست؛ زیرا سالار شهیدان برای احیای دین خدا قیام کرد و
از آنجا که دین الهی «حیّ لایموت» است، احیاگر دین نیز هرگز نمیمیرد و
نامش برای همیشه بر جریدهٴ عالم ثبت است.پس از واقعهٴ کربلا و شهادت امام
حسین (علیهالسلام) و یارانش، امویان چنین میپنداشتند که اسلام نابود شده
است و دیگر نشانی از آن برجای نخواهد ماند.»
سخن قران کریم هم در این
باره خواندنی است که می فرماید: «ما عندكم ينفد و ما عندالله باق» ؛ آنچه
كه نزد شما باشد سرانجام فاني و نابود ميشود اما آنچه كه نزد خدا باشد و
رنگ بوي خدايي بگيرد همانند ذات پاكش جاودانگي پيدا خواهد کرد.
بنابراین
یاد و نام کربلا و عاشورائیان ، باید جاودانه بماند. پيامبر اعظم (ص)
فرموده اند : ان لقتل الحسين (ع) حراره في قلوب المؤمنين لن تبرد ابد.
همانا شهادت حسين حرارت و شعلهاي در قلبهاي مؤمنين ايجاد كرد كه هرگز
سرد نخواهد شد.
سوم: همگامی با فطرتاستاد مطهری فرموده اند: «هر
مبارزه ای پشتوانه پایداری می خواهد تا آن را علی رغم همه مشکلات پیش ببرد و
به ثمر برساند و پشتوانه پایدار هر مبارزه ای در درجه اول این است که خود
مبارزه حق و عادلانه باشد، اگر خود مبارزه حق و عادلانه باشد، بی تردید
ضمیر مردم را جذب می کند و بر ضد ستمگران به حرکت می آورد و دیر یا زود به
پیروزی عملی هم نایل می گردد و رمز موفقیت امام حسین (ع) این بود که مردم
را به توحید و عدالت دعوت می کرد و چون این دعوت با فطرت مردم هماهنگ بود،
از این رو به آسانی توانست انسانهای هدایت پذیری را مانند حر جذب کند . نفس
دعوت امام حسین (ع) و حرکت او همگام و همزمان با فطرت بود . به هنگامی که
او حرف می زد چنان بود که گویی از زبان مردم سخن می گوید . و اصولا فطرت
خدایی آدمی مخالف ظلم و خیانت است و حسین (ع) مردم را به همان زمینه فطرت
که دعوت به پاکی و صداقت است فرا خواند، بدین سبب نهضت او پایدار و جاودانه
مانده است .»
چهارم : شیوه ی قتل امام حسين (ع)گرچه بسیاری از
عزیزان رسول الله (ص) از صراط شهادت به آخرت هجرت کردند اما بي ترديد نحوه ی
به شهادت رساندن امام حسین(ع) ، با آن شيوه فجيع، واقعه اي غيرمنتظره و بي
پيشينه بوده است. هرچند امام حسن عليه السلام نيز پيش از امام حسين عليه
السلام به دست كين به شهادت رسيده بود اما ظواهر امر به گونه اي بود كه مي
شد آن را انكار كرد و نيز قضيه امام حسن عليه السلام هرگز مانند عاشورا
آشكار و در ملأعام نبوده است. علاوه بر این عرب تا قبل از آن قیام به اصولي
مقيد بود از جمله اينكه در جنگ به كودكان و زنان و پيران تعرض نمي كرد.
بستن آب بر روي سپاه امام حسين، كشتن طفل شش ماهه، رفتار ناخوشايند آنان با
اسراء، تعرض به جنازه ها از موجبات ماندگاري واقعه عاشورا بود.
پنجم: قرباني كردن بهترینها (خانواده)حضور
اعضاي خانواده در ميان همراهان امام حسين عليه السلام عنصر ديگري بود كه
حادثه كربلا را يگانه كرد. حضور تمامي اعضاي خانواده اعم از خردسالان،
بيماران و زنان در صحنه كربلا با وجود اينكه امام به پايان كار خود وقوف
داشت هيبتي ديگر به جريان عاشورا داده است خصوصاً اينكه همينان پس از اسارت
و حضور در ميان مردم به ترسيم آنچه روي داده پرداخته و شبانه روز به
يادكرد آن واقعه مشغول بودند.
ششم : عوامل اخلاقیاخلاق یکی از ابعاد
اصلی دین اسلام است که تکمیل ارزشهای اخلاقی و جهت خدایی بخشیدن به صفات و
رفتار انسانها از اهداف عمده بعثت انبیا است . تصحیح منش و رفتار انسان و
کاشتن بذر کمالات اخلاقی و خصال متعالی انسانی در نهاد جان انسانها، بخشی
مهم از رسالت پیامبر و امامان را تشکیل می دهد . یکی از شایسته ترین مظهر
صفات انسانی در نهضت حسینی تجلی یافت . و حادثه کربلا و سخنان گهربار امام
حسین (ع) و ظهور روحیات و خلق و خویی خدایی در حماسه عاشورا منبع ارزشمند و
ماندگاری برای آموزش اخلاق و الگوگیری در زمینه خودسازی، سلوک اجتماعی،
تربیت دینی و کرامت انسانی است.
هفتم : استواري امام و پافشاري بر اصولدر
طول تاريخ انسان هاي بزرگي همواره وجود داشتند كه به اهداف خود معتقد
بودند و به هيچ روي از اصول خويش دست برنداشتند و حتي جان خويش را بر سر آن
نهادند اما به راستي جريان امام حسين عليه السلام بي نظير است. حسين عليه
السلام به حكم وظيفه ديني و مسئوليت انساني با استواري هرچه تمام بر اصول و
عدم نرمش در مقابل دشمنان در تمام تاريخ بي بديل است. اصرار امام بر رد
پذيرش بيعت، عدم توجه به نصايح ديگران، آگاهانه به مرگ نزديك شدن، اعتقاد
واقعي به اصول و... فضايي آفريد كه هرگز مشابهي نيافت.
امام حسین (ع)
فرموده اند : «یا اخی و الله لو لم یکن فی الدنیا ملجا و لا ماوی لما بایعت
یزید بن معاویة؛ برادرم! اگر در دنیا هیچ پناهگاهی هم نداشته باشم، هرگز
با یزید بیعت نخواهم کرد .»
هشتم : امام آخرین نفر پنج تن بوداز پنج
تن آل عبا فقط امام حسین(ع) زنده بود .به همین دلیل حضرت زینب (س) از او
به بقیه الماضین تعبیر کرده است.بنابراین شاید بتوان گفت شهادت آن امام در
کربلا گویا شهادت همه ی پنج تن بوده است و حق آن است شهادتی که در مقیاس
پنج تن آل عبا اتفاق افتاده است، هرگز فراموش نشود.
نهم : نقش رسول خدا در ماندگاري عاشوراپيامبر
اکرم(ص) قبل از تحقق حماسه عاشورا مسئله شهادت امام حسين را متذكر و
فضاسازي لازم را آغاز نمود لذا وقتي كه امام حسين (ع) در حالي كه نوزاد بود
خدمت پيامبر اكرم آوردند حضرت او را بوسید و فرمود هر كس به زيارت او برود
ثواب يك حج مرا دارد. همچنانكه فرمود : هر كس براي حسين گريه كند يا
ديگران را به گريه وادارد يا خودش را به گريه بزند بهشت بر او لازم است .
روايت ان لقتل الحسين حراره في قلوب المومنين لن تبرد ابدا . از پيامبر
رحمت است كه همانا با شهادت حسين حرارتي در قلوب مومنين ايجاد ميشود كه
هرگز سرد نخواهد شد.
آن پیامبر(ص) در يك بيان نوراني دیگر به ماندگاري
عاشورا در طول تاريخ اشاره نمود و چون جريان شهادت امام حسين (ع) را براي
دخترش فاطمه (س) بيان فرمود حضرت زهرا گريه شديدي كرد و عرضه داشت متي يكون
ذلك پدرجان اين واقعه در چه زماني اتفاق ميافتد. پيامبر خدا فرمود في
زمان خال مني و منك و من علي : در زماني كه نه من هستم نه علي و نه تو،
گريه فاطمه شديد شد و عرض كرد پس چه كسي بر حسين من گريه ميكند و عزا ، بر
پا مينمايد .فقال النبي (ع) يا فاطمه ان نساء امتي تبكين علي نساء اهل
بيتي و رجالهم يبكون علي رجال اهل بيتي يجدّدون العزاء جيلاً بعد جيل في كل
سنه.» اي فاطمه زنان امت من بر اهل بيت حسين و مردان امت من بر مردان
كربلا گريه ميكنند آنها نسل به نسل در هر سال پرچم عزاي حسين تو را بر پا
مي كنند.
دهم : نقش اهل بيت در ماندگاري عاشورايكي ديگر از عوامل
مسلّم جاودانگي عاشورا تلاش مستمر و سيره عملي ائمه (ع) در اقامه عزاي
سالار شهيدان ميباشد. اهل بیت در مناسبتهاي مختلف به بيان اهميت عزاداري و
زيارت امام حسين (ع) ميپرداختند، تبيين اهداف قيام امام حسين (ع) ،
جلوگيري از تحريف عاشورا، بيان حقايق و عمق جنايت بنياميه، رسوا نمودن
دستگاه بنياميه ، برگزاري مجلس عزاي امام حسين (ع) ، ترغيب و تشويق بر
اقامه عزاي سالار شهيدان ، ذكر فضائل عزاداري و گريه بر حسين ، زيارت امام
حسين از اقدامات بسيار مؤثر اهل بيت (ع) در ماندگاري حماسه عاشورا است .
عزاداري
حضرت زينب در قتلگاه كه به نظر شهيد مطهري براي اولين بار مجلس عزاي حسين
را پر پا كرد ، تا لحظه ورود سفيران كربلا به كوفه و شام و خطابههاي آتشين
و شجاعانه حضرت زينب و امام سجاد(ع) و گريههاي طولاني امام سجاد (ع) در
مدينه و سفارش امام باقر (ع) به برگزاري مجلس عزاداري در منا ، برگزاري
مجالس عزا توسط امام صادق (ع) و امام رضا (ع) و ديگر ائمه و زيارت ناحيه
مقدسه امام زمان (عج) همه در پويايي عاشورا نقش اساسي داشتهاند.
یازدهم : نقش ايران در ماندگاري عاشوراعلاوه
بر نقش علما و مومنین يكي از عوامل ماندگاري و گسترش عزاداري اباعبدالله
الحسين (ع) مردم ولايتمدار ايران اسلامي بوده اند . در كتاب امام حسين و
ايران به نقش اساسي ايرانيان در جاودانگي عاشورا اشاره شده است . بار
تولومو عقيده دارد ايرانيان در سال 61 هجري قمري آماده شدند كه به امام
حسين (ع) كمك كنند تا به ايران بيايد و حاكم ايران شود .حضور ايرانيان در
قيام مختار بر همگان روشن است وقتي كه مختار به دست مصعببن زبير كشته شد
مصعب اعلان كرد هر كس با مختار بود اگر پرچم سفيد بگيرد در امان است
نوشتهاند حدود 8000 نفر با پرچم سفيد آمدند مصعب گفت ايرانيان جدا شوند.
7300 نفر به عنوان ايراني جدا شدند دستور داد همه را بكشند گفتند اي امير
خودت اعلان كردي درامان هستند، گفت ايرانيان اعتقاد قلبي و راسخ به علي (ع)
و بچههاي علي دارند وجود آنها موجب دردسر است.
حتي زنان ايراني از
جمله مازندراني ها براي مختار طلا و جواهرات خود را ارسال كردند تا هزينه
سربازان مختار تأمين شود و در خون خواهي حسين (ع) سهيم باشند. مارسلين
ميگويد از سال چهلم هجرت كه عليبنابيطالب (ع) زندگي را بدرود گفت ،
معاويه و پسرش يزيد ايرانيان را در فشار گذاشتند و به هر ايراني ظنين
ميشدند بيدرنگ آنها را به قتل ميرساند اما ايرانيان چند دژ تسخير ناپذير
داشتند كه عمال معاويه و يزيد نميتوانستند در آن دژها نفوذ كنند و يكي از
دژها مازندران و ديگري گيلان بود.
---
راز و رمز ماندگاری و بقای عاشورای حسینی ، که حق محض است ، الهی است و با کارهای ابتکارای و دانش ناقص ذهن بشر که آمیخته با خطاهای رفتاری نسبت به دین و مذهب است هیچ رشته ی خویشاوندی و وابستگی نمی تواند داشته باشد.
بقای حق هیچگاه و هرگز و با هیچ عنوان به کارهای ابتکاری ذهن و دانش ناقص بشر نمی تواند وابسته باشد(آیه 17 سوره رعد).
انشاالله روزی برسد تا شما کاربر گرامی به کلی گوئی اکتفا ننموده و مستند و مدلل و مدغن له و یا علیه مطلبی خاص نظرات خود را بیان فرمائید تا مورد استفاده قرار گیرد. خداوند جل جلاله بودن و نبودن ویا چگونه بودن وچگونه نبودن بسیاری از مسائل را کوتاه مدت ویا بلند مدت در اختیار بشر قرار داده است و به همین خاطر انسان مسئول وپاسخگوی اعمال اختیاری خود میباشد. مباحث جبرواختیار را هزاران سال است فلاسفه و نخبگان وخصوصا پیامبران الهی و امامان معصوم ع به بحث نشسته اند و مسایل تازه ای نیستند. اگر مشیت الهی بر حفظ دین اسلام بدون سعی وتلاش مومنین و ایثارگران و جهادگران وشهدا....قرار گرفته بود حضرت حق جلاله دینی بدون مجاهدت مومنین به مردم معرفی میفرمود
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ .....
«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم»، (خدا وضع و حال هیچ قومی را عوض نخواهد کرد مگر آنکه انسانها به خودشان وضع و حال خودشان را تغییر دهند.)
اراده حضرت حق به لطف خویش انسان را با وجود ضعف وکوچکی(انسان)در ثواب و حلاوت وشیرینی ماندگاری بسیاری از مسائل دخیل گردانید با وجود وإذا قضى أمراً فإنما يقول له كن فيكون....
---
آقای ناشناس محترم در نظر سوم این صفحه لطفا با بافتن آسمان به ریسمان بی گدار به آب نزنند و بی مورد سخن نگویند.
اولا - بازگو کردن اصول قرآنی ، کلی گویی بی مورد نیست و جزئیات آن نباید برای هر مسلمانی که قرآن کریم را همیشه بالای سر دارد و آن را قانون اساسی خود می داند نا مانوس و مجهول باشند.
اگر با فرهنگ دینداری قرآنی آشنا هستید این بقول شما کلی گویی هرکز نباید شما را بر آشفته و سر در گم کند ، و خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
دوما: جوابیه شما به هیچ کدام از دو نظری که بالای پاسخ شما آمده اند ربطی ندارد مگر با زور و بشیوه غیب گویی و ربط دادن قانون گریز اشیاء نامحسوس به هم که عادت بعضیها است بخواهید از هیچ برای آن ربط و ضبط بسازید.
منع سخن از غیب ؛ که در آیه « ولا تقُفّ » تاکید شده و جلوگیری از ربط دادن اشیاء نامحسوس به هم را که هیچ قانون قابل استدلال و هیچ نظریه ای برای این ربط به ثبت نرسیده چگونه دعوت به جبر می نامید و چگونه ادعای دعوت به جبر را در این جا به اثبات می رسانید؟؟؟!!!
پاسخ شما در باره ی آیه 17 سوره ی رعد که بقای حق را منوط به خواست خداوند قلمداد می کند و بی تردید ، با در نظر داشتن عظمت توان خداوندی ، فقط همین گونه باید یاشد ، چیست؟
صاحب بی بضاعت کم سواد این نوشته با طلب یاری از خداوند توانا در دفاع از حق قرآنی آشکار در زمینه ی« راز و رمز ماندگاری عاشورای حسینی » به ارسال این نوشته ها روی آوردم ، شما بفرمایید نوشته های خود را در دفاع از چه در این زمینه ارسال می کنید؟؟؟!!!
---
یک دلیل از قرآن و عقل بیاورید که حفظ و بقای دین الهی به تلاش دیگران گره خورده است و اگر چنین بود چرا تلاش و فداکاریهای هزاران پیامبر در حفظ و گسترش دین الهی ناکام می ماند تا خداوند با وعده ی حفظ و مصون نگه داشتن آخرین آیین خود از انحراف و نابودی به آخرین پیامبر خود داد.
آی کاش انشاء نوشتن را با وارونه جلوه دادن حقایق دین و غیب گویی سر مشق خود قرار نمی دادیم؟؟؟!!!
ازکدام عبارت قرآنی : « و إذا قضى أمراً فإنّما يقول له كن فيكون » در آخرین پاراگراف نظر شما می توان برداشت کرد خداوند بشر را در ثواب و حلاوت و شیرینی ماندگاری بسیاری از مسائل دخیل گردانیده است؟؟؟!!!
لطفا توضیح بفرمایید این دخالت برای بشر در جهان شهود چگونه به اثبات می رسد و چگونه احساس می شود؟؟؟!!!
بافتن آسمان به ریسمان.... لطفا با بافتن آسمان به ریسمان بی گدار به آب نزنند و بی مورد سخن نگویند... این بقول شما کلی گویی هرکز نباید شما را بر آشفته و سر در گم کند ، و خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...... ربطی ندارد مگر با زور و بشیوه غیب گویی و ربط دادن قانون گریز اشیاء نامحسوس به هم که عادت بعضیها است بخواهید از هیچ برای آن ربط و ضبط بسازید.... نوشته های خود را در دفاع از چه در این زمینه ارسال می کنید؟؟؟!!! ..... آی کاش انشاء نوشتن را با وارونه جلوه دادن حقایق دین و غیب گویی سر مشق خود قرار نمی دادیم؟؟؟!!!....
چون چندین کامنت جوشان و خروشان از شما خواندم و دفاع از قرآن کریم و حضرت حق جل جلاله در آن مشهود بود فکر کردم که به کلی گویی اکتفا ننموده بیشتر و مستند تر بنویسید تا ما بیشتر بیاموزیم .لیکن اکنون متوجه شدم شما کلاس و درس عقیدتی شرکت کرده اید ولی با روح قرآن هنوز مانوس نیستید و در اذای یک ایراد از شما با عصبیت فراوان و گوشه و کنایه زدن و نواختن از کوره در رفته اید و با اینکه دقیقا متوجه نوشتار این حقیر شده اید با اینوجود آنرا طور دیگری تفسیرنموده اید لذا این مباحث سودی ندارد .
ما از(چوب دو سر) طلا گشتن پشیمان گشته ایم , با اساس
مرحمت فرموده ما را مِس کنید لاکن لا مَساس!
پایدار باشید
---
آی کاش با تامل مسئولیت شناسی را به هنگام ردیه نوشتن در راس اولویتهای خود قرار می دادیم و یقین می کردیم مسئولیت گریزی در محضر خداوند رهایی بخش نیست.
قلم به دست گرفتن یا نوشتن کار بسیار آسان است و لی اصل در تشخیص حق و نوشتن حق است که باید در رسیدن به حق تنها از خدا مدد خواست.