گروه اجتماعی: سید محمدصادق محمدی وفایی در گزارش از سفر خود به عراق به مهمان نوزای، محرومیت، محبت، فقر سلامت و زائران ایرانی می نویسد که در مواردی باعث آزار این میهمان نوازان شده اند.
به گزارش بولتن نیوز، متن این گزارش که از عراق به صورت اختصاصی برای خبرنگار ما ارسال شده، به شرح زیر است:
بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد
دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید
همی بوسم خاکی را که بوی کربلا دارد
خوانندگان عزیز بنده از عراق گزارش می دهم. حرف برای نوشتن و گزارش کردن بسیار است و انشاالله بعدها خواهم نوشت اما باور کنید در این کشور گاه فقط باید اشک ریخت و گاه سور و سوگ است و بعضی وقتها می مانی گریه کنی و یا لبخندی بزنی
به دشتهای عراق که نگاه می کنی بیش از پیش برای مظلومیت امام حسین ع دلتنگ می شوی. اگر فقط تصور کنی امام و فرزندانش در این دشت گرفتار شده اند اشکت جاری می شود.
در این کشور نام امام خمینی و خامنه ای و سردار سلیمانی را با افتخار می برند و هر ایرانی از این که ایرانی است افتخار می کند.
دیروز ساعتها طول کشید تا از بصره به نجف رسیدیم و با چشم خویش امنیتی قابل ستایش دیدیم.
مردم در آرامش کامل زندگی می کنند و از داعش و مرام داعشی هیچ خبری نیست که اینها جای خوشحالی دارد.
شیعیانی که من می بینم از عمق وجود شیعه هستند. با اصراری دیدنی و قابل تحسین دعوتت می کنند تا لقمه نانی از آنها بخوری و یا فقط چند دقیقه در منزلشان بنشینی.
اینها از نهاد دل پذیرفته اند که رزق مهمان نازل می شود و خدمتگذار امام حسین ع حضرت ابوالفضل بوده است و این نوکری نصیب هرکسی نمی شود.
چند شب در شهر زبیر بودیم چون نیمه های شب شهید آوردند به خاطر مبارک بودن شهادت شهدا به تیراندازی هوایی پرداختند.
پرچم های یاحسین و ابوالفضل ع بر سر در همه ی منازل دیده می شود و برخی از منزلها چهار پرچم نصب کرده اند. این برادران شیعه وقتی دعوتشان را می پذیری از تمام وجودشان خوشحالی می بارد.
امروز که مشغول خوردن نهار بودیم یک نفر سر پا و ظرف آب در دست در کنار مان بود که کی و چه کسی به آب نیاز پیدا خواهد کرد. این گرامیان حرمت مهمان و زوار امام را در این حد بالا می دانند که باید تمام قد به او احترام کرد.
در بین راه موکب حضرت معصومه س را دیدم با این که در موکب هایی دیگر التماس می کردند تا زایری تخم مرغی را میل کند اما در موکب حضرت معصومه س صفی طولانی درست کرده بودند که به مدیریت آنها انتقاد کردم.
عزیزان ارجمند، تا دیروز می خواندم که پیامبر ص فرموده اند خداوند حرارت محبت امام حسین ع را در دلهای مومنین گذاشته است و هرگز سرد نخواهد شد و امروز آن محبت و مصداق های آن را با چشمانم دیدم و همه ی سلولهای بدنم می گویند چراغ فروزان دلدادگی به آن امام هرگز خاموش نمی شود.
آری امام حسینی که امامانی چون صادق و هادی سلام الله علیهما نایب می گیرند تا مرقد و کربلایش را زیارت کنند و برای آن امامها دعایی صورت گیرد حق دارد این همه دلداده آنهم از هر قشر و تباری داشته باشد.
گفتنی است در طول مسیر پدر و مادرهای پیر ویلچر نشین زیادی دیدم که نه تنها به خانه سالمندان برده نشده بودند بلکه فرزندان گرامیشان زحمت آوردن آنها را با افتخار قبول کرده بودند.
از سویی حرمین و بین الحرمین سرشار از جمعیت است. به همین دلیل تعدادی در کوچه های مجاور حرم زیارت نامه می خوانند. اما از جهت صنعت و آبادانی عراق مسلمان بسیار عقب افتاده است و نقش ظلم و ستمهای صدام بیش از هرچیزی خودنمایی می کند.
این کشور صدام دیده مگر پنجاه سال دیگر آبادانی چون سازندگی های ایران را به دست آورد از اینرو جوانی می گفت عهد کرده ام چون به ایران برسم خاک پاکش را ببوسم. اما در این کشور ماشینها از جنس ماشینهایی هستند که بانکی پول می خواهند و همه مردم عراق از جهت ماشین بالا نشین هستند. اگر پراید و پژویی دیده شود گویا ژیان و پیکانی دیده می شود.
رخ ماشینهای ایرانی زرد لیمویی شده است و این به خاطر کم آوردن در مقابل این همه رقیب گردن کلفت است.
هر ایرانی سوار ماشینهای با کیفیت عراق می شود از ایران خودرو و ...شدیدا گله می کند و از جان ژیان خود سیر می شود.
راستی وقتی ماشینهای مونتاژی ما کیفیتی ندارند چرا گران هم تحویل مردم می شوند؟
دشت و خبابانهای عراق حتی شهر نجف به نظافتی شدید نبازمند هستند. اگر اکنون ریزگردهای عراق ایرانیان را اذیت می کند ای بسا در آینده ای نزدیک آشغالهای متنوعی به ایران سرازیر شود.
آخرین نکته این افرادی که گذرنامه نگرفتند و با قانون شکنی کربلایی شدند باعث اذیت آزار همگان شدند و شهروندان عراقی نیز به بدی از آنها یاد می کنند.
این یادداشتی است که با تنی خسته و مسافر نوشتم کاستی هایش را ببخشید.