به گزارش بولتن نیوز، پاسخ های دکتر جعفریان را به پرسش های مهم دراین باره میخوانید:
نخستین زمینه های شکل گیری شعائر عاشورایی کدام اند؟ به عبارت دیگر منشأ اولیه شکل گیری شعائر در جامعه شیعه چه بوده است؟
عاشورا
از دو ویژگی برخوردار است که سبب شده تا ما با مساله ای به عنوان شعائر
حسینی مواجه باشیم. نخست رنگ قدسی آن است، امری که ما در روایات مختلف و به
گونه های متفاوت شاهد آن هستیم. روایاتی که مرحوم علامه امینی در سیرتنا و
سنتا گردآوری کرده و در متون کهن حدیثی وتاریخی شیعیان و اهل سنت آمده
است. این روایات، عاشورا را از یک حادثه عادی تاریخی فراتر برده و به آن
رنگ آسمانی می دهد. این مساله نقش مهمی در این امر دارد که حادثه یاد شده
بتواند زمینه مناسب را برای شکل گیری شعائر حسینی فراهم سازد. من از این
زاویه، عاشورا به حادثه ابراهیم و اسماعیل شبیه می دانم که صرف نظر از جنبه
تاریخی، نوعی جنبه قدسی دارد و برای همین تبدیل به نوعی الگوی تکرار پذیر
در دین اسلام شده است.
ویژگی دوم در تولید امری تحت عنوان شعائر حسینی، قابلیت های موجود در عاشورا برای تبدیل شدن به یک حادثه ای است که زمینه تولید شعائر را دارد. مقصود، عناصر داخلی این حادثه به عنوان یک رویداد متفاوت و شگفت و عظیم و طبعا با ارزشهای بسیار والاست. در واقع، انگیزه ها و اهداف عاشورا، شکل رویداد و اتفاقاتی که در آن رخ داد، عظمت اشخاصی که در آن نقش ایفا کردند و بسیاری از خطبه ها و کلمات، همه و همه، به جنس این رویداد این قابلیت را داد که تبدیل به یک پدیده ممتاز با امکان تولید شعائر را بدهد. این دو ویژگی، یعنی قدسی و متفاوت و ممتاز بودن عاشورا، زمینه را برای شکل گیری شعائر حسینی فراهم کرده است، شعائری که گویی وظیفه آنها ایجاد ارتباط مداوم بین مردم و آن رویداد است.
به نظر شما شکل گیری شعائر عاشورایی از حرکت های فردی و بی هدف آغاز شده یا در مسیری جهت دار و آگاهانه شکل گرفته است؟
من
فکر می کنم این مساله، جنبه دینی و مذهبی داشت و افرادی که در این امر
مشارکت کردند در چارچوب نوعی باور مذهبی فعالیت خود را آغاز کردند. اگر این
بعد دینی و مذهبی عاشورا نبود، در جامعه ای با آن ویژگی ها، ممکن نبود
انتظار چنین امری را در شکل گیری گسترده شعائر داشت. مقصودم آن است که
تفسیری مذهبی از یک جریان اصیل دینی که صبغه قدسیت و طهارت داشت، در میان
جمعی از اصحاب رسول (ص) و سپس شماری از تابعین که معتقد به تابعیت و پیروی
از اهل بیت بودند، وجود داشت و عامل توسعه شعائر بود. این تفسیر که بر اساس
آیه تطهیر و روایات فراوان، نگاه ویژه ای به اهل بیت داشت، آنها هسته اصلی
در تفسیر دین و رفتار و کارهای آنها را بر اساس اصل عصمت، متفاوت از سایر
مردم می دیدند. وقتی حادثه کربلا به عنوان بخشی متفاوت از کارهای جریان اهل
بیت اتفاق افتاد، آن هم به عنوان ماجرایی بسیار مهم، غمبار و تأسف آور، و
لبته جهت دار و هدف مند در در تفسیر مذهبی تاریخ صدراسلام، زمینه برای
تبدیل آن به آنچه که ما باید بستر ایجاد شعائر حسینی بدانیم، فراهم گشت.
این نگاه مذهبی، نسبت به تحلیل روند تحولات صدر اسلام و و جایگاه اهل بیت،
در یک دوره، با حمایت و تأکید ویژه ائمه اهل بیت (ع) زمینه را برای برجستگی
عاشورا و شکل گیری شعائر حسینی فراهم کرد. ممکن است عناصر و مولفه های
دیگری هم به لحاظ فردی یا اجتماعی در درون جامعه شیعه وجود داشته باشد، اما
صبغه مذهبی قدسی آن در مجتمع شیعی، کار هدایت این پروسه را انجام داد.
روایات بیشماری که در کامل الزیارات آمده، می تواند همکاری درونی میان
باورهای مذهبی شیعه را در تفسیر تاریخ پس از رحلت رسول الله (ص) از یک طرف،
و نقش هدایتگرانه امامان را در ایجاد شعائر حسینی در درون جامعه شیعه نشان
دهد.
کدام بخش از شعائر حسینی ثابت و کدام یک متغیر است. اساسا این
تعبیر درست است که بخشی را ثابت و بخشی را متغیر بدانیم؟ در واقع، اگر
اساس آن ثابت است، تحول و دگردیسی در آن چه حکمی دارد؟
ما در
مقام تشبیه می توانیم از بخش ثابت و متغیر شعائر، تعبیر به بخش اصلی و
فرعی، یا منصوص و مفهوم استفاده کنیم. بخشی از شعائر آنهایی هستند که در
روایات به آنها توصیه شده و این روایات دست کم به صورت خبر واحد، اما با
سند صحیح در اختیار ما هستند. برخی از این روایات، توصیه خاصی نسبت به شعار
خاصی دارند، و برخی نوع خاصی از شعار را که در محضرشان بوده مورد تایید
قرارداده اند. نمونه هایی از آنها را در کتابهای زیارت در اختیار داریم.
اینها باید مسائل منصوص و مجمعٌ علیه جامعه شیعی در امر شعائر شناخته شوند.
اما بخشی دیگر موارد استنباطی هستند، به این معنا که بر اساس درکی که از
موارد منصوص وجود دارد، مدل خاصی از شعائر تعریف و ایجاد شده است. در این
بخش، مسائل چندی نقش دارد. یکی از آنها خلاقیت و ابدای است که اصحاب مکتب
در این باره دارند. دیگری تاثیر آداب و عادات محلی روی مساله شعائر است که
در درجات مختلف و با شدت و ضعف صورت می گیرد. بخشی از شعائر ارتباط با
مظاهری از زندگی اجتماعی و آداب و عاداتی دارد که مردم هر منطقه با توجه به
سوابق فرهنگی خود، با آنها انس دارند. این موارد به صورت تدریجی تاثیر خود
را به خصوص به لحاظ شکلی و صوری روی شعائر می گذارد. نمونه روشن آن مواردی
است که در هند مشاهده می کنیم. در آنجا برخی از آنچه امروزه در شعائر
حسینی از نوع دوم، یعنی غیر منصوص وجود دارد، ریشه در مظاهری از زندگی
هندیان و عرف و عادت آنان دارد. در این بخش به این نکته باید توجه داشت که
گاه مسأله قدری غامض شده و نیاز به دخالت روسای قوم دارد تا بر اساس درکی
که از دین و مذهب و شعائر صحیح دارند، بر این امر نظارت کنند و اجازه توسعه
بی رویه آن را ندهند.
از دید شما اگر قرار باشد شعائر جنبه تطوری و تحولی پیدا کند، مسیر درست آن چگونه است؟
یک
نکته مسلم است و آن این که نمی توان اجازه داد که جریان شعائر در
اختیارکسانی قرار گیرد که معرفت کافی نسبت به ماهیت دین و مذهب و فلسفه دین
و رسالت اصلی آن ندارند. در واقع، عاشورا و شعائر آن در درجه اول می باید
در چارچوب اهداف دین و مذهب باشد و به هیچ روی نباید با بنیادهای آن تعارض و
تفاوت داشته باشد. در اینجا باید بر معرفت، بیش از همه تکیه کرد و از
کارهایی که خارج از دایره معرفت درست نسبت به دین است، پرهیز نمود. طبیعی
است که برای این کار، رأی عالمان و فرهیختگان و مراجع دینی معیار است و اگر
امری از دایره نفوذ آنان خارج شود، و بالاتر، از سوی آنان نسبت به امری
اظهار تردید و انکار شود، مسلما باید کنار گذاشته شود. از این امر گذشته،
باید در باره ماهیت برخی از شعائر، بنیادهای تاریخی آن و نیز تغییراتی که
به مرور زمان داشته، آگاهی های عالمانه ای داشته باشیم. برخی از موارد،
گذشته تاریخی آنها می تواند در ارزیابی جایگاه آنها موثر باشد. به عبارت
دیگر ما نیازمند آن هستیم تا تاریخ این شعائر و نمادهای مربوطه را با دقت
بشناسیم تا بتوانیم قضاوت بهتری در باره آنها داشته باشیم این کاری است که
باید پژوهشگران و محققان این حوزه انجام دهند. نکته دیگری که مهم است شدت
فشار عوام برای وارد کردن عناصری از رفتارهای محلی و منطقه ای مورد علاقه
شان دراین امور است. طبیعی است که حادثه ای مانند عاشورا، زمانی که در
اختیار عامه قرار گیرد، به راحتی با افزود ه هایی مواجه است و اگر در این
باره حساسیت نشان داده نشود، رشته کار از دست عالمان و مراجع دینی خارج
خواهد شد.
تعامل میان شعائر حسینی با آداب و رسوم محلی و عادات متفاوتی که
میان اقوام وجود دارد، چگونه است؟ آیا میان آنها نوعی تأثیر و تأثر
متقابل هم هست؟
این امر طبیعی است که وقتی مردم با حادثه ای که
آن را بخشی از آیین خود می دانند رابطه برقرار می کنند، برای خود سهمی از
مشارکت قائل هستند. این مسأله در بسیاری از اساطیر و یا متون ادبی که جنبه
هویتی برای یک ملت پیدا می کند، صادق است. تنوع روایات از یک اسطوره، یک
دلیلش، مشارکت مردم با سرمایه های محلی در روایت آن حادثه است. این مشارکت،
در جذب مردم به این قبیل اسطوره ها بسیار موثر است، زیرا آنان تلاش می
کنند تا با آن زندگی کنند و نوعی از ملایمت و رفاقت میان خود و آن اسطوره و
روایت فراهم کنند. این وضعیت، مجموعه دست اندکاران برنامه تعظیم شعائر را
به این سوی می کشاند که بر مشارکت آنان صحّه بگذارند. در واقع، شُوری که از
این مساله آفریده می شود همه را به نوعی همراهی با این روند وا می دارد.
از همین جاست که رهبران عوام، یعنی کسانی که سررشته داری این امور را از
میان مردم در دست ندارند، و نه عالمان، قدرت پیدا کرده ورهبری و هدایت
شعائر و تنوع آن را در دست می گیرند. در این میان، به تدریج سه طبقه شکل می
گیرد. توده های مردم، رهبران محلی و عالمان دین. در کنار رهبران محلی،
نخبگان محلی هستند که در این مساله جایگاه ویژه ای دارند. آنها در واقع،
بستگی با عالمان ندارند ولی از نبوغ خود مثلا به عنوان یک شاعر، در کنار
توده های مردم و رهبران محلی هستند. مداحان و هدایتگران مراسم و بانیان
مالی شعائر همگی در کنار توده ها، یک جبهه واحد را تشکیل داده و برای همین
است که قدرت زیادی در افزودن بر شعار و تعمیق آن دارند. در مقابل اینها،
عالمان دین، مبتنی بر جایگاه دینی و مرجعیتی خود هستند و به نظر می رسد در
بسیاری از موارد قادر به برخورد جدی با توده های مردم نیستند.
به نظر شما، تأثیر تحولات مهم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روی
شعائر حسینی چگونه است و چه اندازه در آن حضور دارد؟ به عبارت دیگر، آیا
این شعائر صرفا حسینی است یا در تاریخ شیعه، نوعی حالت تطور داشته و به
مسائل جاری جامعه شیعه در طول زمان هم نظر داشته است؟
جایگاه
حادثه ای مانند عاشورا به عنوان یک رخداد بسیار بزرگ در فرهنگ شیعه، به طور
طبیعی اقتضای آن دارد که نوعی داد و ستد مستمر با فرهنگ جاری شیعه و
فعالیت های مختلف فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و حتی اخلاقی شیعیان داشته
باشد. عاشورا برای جامعه شیعه، به یک اسوه تبدیل شده و بسیاری از شیعیان به
طور مداوم، رابطه ای مثبت میان کارهای خود و آنچه در عاشورا بر امام حسین و
اهل بیت ایشان گذشته، برقرار می کنند. نتیجه این مقایسه، تولید برخی از
قضاوت ها و تاثیر مستمر آنها بر روحیات و رفتارهای شیعیان است. در این
میان، شعائر، واسطه میان اصل حادثه عاشورا با زندگی شیعیان است. به عبارت
دیگر، درسهای عاشورا و عبرت ها و خروجی های آن، خود را در شعائر نشان داده و
تولید ارزشهایی می کند که به صورت کلید در اختیار مردم قرار می گیرد. برای
مثال، نشان دادن آزادیخواهی، یا مبارزه با فساد، یا ایثار و گذشت از مال و
جان و فرزندان و بسیاری از اینها، مسائلی است که از عاشورا بدست آمده و در
شعائر خود را نشان می دهد یا بر آنها تاکید می شود. نگاهی به تاریخ شیعه
می تواند دامنه این تعامل و داد و ستد را نشان داده و نقش عاشورا و
شعائرآنها را در زندگی روزمره شیعیان مشاهده کرد.
به نظر شما شعائر حسینی، و آنچه بر اهل بیت (ع) از دشمنی دشمنان
گذشته، آیا بر عقیده و رفتار مؤمنان در روزگار ما تاثیر دارد؟ به عبارت
دیگر، رابطه شعائر با زندگی امروزه ما چیست؟
من فقط به یک جنبه
این مساله اشاره می کنم و آن این است که در مواردی، شعائری از میان بخش
متغیر در میان شیعیان جریان یافته که بسا توجیه معقول و منطقی نداشته و ما
از این ناحیه، مورد انتقاد قرار گرفته ایم. به عبارت دیگر، گاه افراط برخی
از جوامع شیعی، در برخی شهرها و مناطق، سبب برآشفتن مخالفان شده و اصل
شیعه را مورد طعنه قرار داده اند. بررسی در باره شعائر شیعی در گذشته و
آنچه که به دلیل بروز برخی از آن شعائر بر سر شیعیان رفته، می تواند ما را
در این زمینه در یک موضع منطقی تری قرار دهد. البته این مساله صرفا مربوط
به شعائر حسینی نیست، بلکه در باره برخی دیگر از شعائر هم مصداق دارد. نشان
دادن دامنه این مساله، می تواند مراجع دینی و نخبگان ما را نسبت به وظیفه
شان در قبال شعائر، هشیارتر ساخته و به توده ها نیز این آگاهی را بدهد که
باید دراین زمینه مراقب رفتارهای افراطی و کارهای نامعمول و نامعقول در این
زمینه باشند.
ما می دانیم که شعائر حسینی، در حفظ نهضت حسینی، تأثیر زیادی
داشته است، همین طور در حفظ باورهای دینی مؤمنان و رواج دینداری، به نظر
شما، مولفه های اصلی که این شعائر مشتمل بر آنها هستند و این مسیر و نقش را
در حفظ نهضت حسینی و باورهای دینی داشته اند، کدام است؟
ما
باید توجه داشته باشیم و به دیگران نیز این توجه و هوشیاری را بدهیم که
پیام های عاشورا و آنچه که در نمادها و شعائر حسینی خود را نشان می دهد،
چیزی جز شعارهای اسلامی و اهدافی که از رسالت رسول الله در نظر بوده، نیست.
در واقع مسیر بحث نباید به گونه ای باشد که شعائر حسینی، چیزی غیر از
اسلام اصیل را نشان می دهند. مهم آن است که نشان دهیم این شعائر، اجازه نمی
دهد اسلام اصیل زیر سایه حکومت های فاسق و ظالم مانند دولت اموی نابود
شود. به عبارت دیگر، در درجه نخست، عاشورا، جنبش احیای اسلام توحیدی و
اصیل، اسلام عدالت و مدافع محرومین و ضعیفانی است که زیر سلطه فکری و
عاملان تحریف دین، در معرض دور شدن از اسلام هستند. پیام عاشورا، توحید،
نبوت و معاد و احیای شریعت واقعی و بازگشت به آموزه های دینی است که اهل
بیت(ع) آنها را در سایه قرآن تعلیم می دهند. نکته دیگر این است که شعائر
حسینی به ویژه آنچه به مجالس تعزیه مربوط می شود، فرصت مهمی را در اختیار
آموزش دین، احیای دین، و روشنگری توده های مردم در اختیار عالمان دین می
گذارد. این فرصت بسیار مهمی است که می توان با استفاده از آن امت را هدایت
کرد و از طریق اهل بیت (ع) آنان را به سرچشمه های اصلی دین رساند. در این
باره باید با ظرافت کار کرد و از افراد نخبه و فهمیده استفاده نمود و اجازه
نداد معیارهای دیگری در انتخاب این افراد، افراد ناشایست را بر منبر حسینی
قرار دهد.
به نظر می رسد کسانی می خواهند میان شعائر حسینی با آنچه از
موارد مشابه در میان بت پرستان یا اقوام قدیمی هست، ارتباط برقرار کنند.
نظر شما در باره این شبیه سازی چیست؟
تاریخ عاشورا و شعائر آن،
تاریخی روشن است، چرا که منابع اصل واقعه و رویدادهای پس از آن و نیز آنچه
که در این باره در امت اسلامی جریان یافته در مآخذ آمده است. بنابرین امر
پنهانی نیست که کسی بخواهد با حدس و گمان در باره آن سخن بگوید. تشیع پدیده
ای است که در جامعه عربی مدینه و کوفه شکل گرفته و در طول بیش از هزار سال
در مناطق عربی مانند عراق و مدینه و قطیف و احساء، و سپس ایران، این تشیع،
سبب برپایی شعائر حسینی شده است. اینها مناطقی است که مسیحیان در آن نفوذ
چشمگیری نداشته و هر اتفاقی در این باره افتاده، در مرئی و منظر همگان بوده
است. بنابرین اگر قرار است در این باره ادعایی صورت گیرد، باید مستندات
تاریخی آن ارائه شود و به صرف مشابهت برخی از موارد نمی توان از اقتباس سخن
گفت. طبیعی است که در تمدن بشری که محور آن بشر است، موارد مشابهی در امور
زندگی و آداب و رسوم وجود دارد که مشابهت ناشی از احساس مشترکی است که
آدمها در این باره دارند. مثلا در فرم عزاداری همه ممکن است گریه کنند، بر
سر و صورت بزنند، یا رنگی را برای نشان دادن عزای خود بر گزینند. البته، با
توجه به آنچه پیش از این هم گفته شد، و آن تاثیر پذیری شعائر از برخی از
سنن ملی است، و این در تمامی ادیان و مذاهب وجود دارد، این امکان هست که
برخی از نمادها از فرهنگ دیگری اقتباس شود. این امر شگفتی نیست و بیش از
این نشان نمی دهد که کم و بیش این تأثیر و تأثرات وجود دارد و نمی توان از
آن نتایج شگفت و بزرگی! بدست آورد.
برخی دیگر شعائر حسینی را با فولکلورهای مردمی و بقایای آداب و
عاداتی موجود در تمدن های کهن مرتبط می دانند، چرا که به گفته آنها جوامع
مدرن فاقد شعائر هستند؛ گاهی هم شعائر را مرتبط با عقل جمعی جامعه دانسته و
امری تحمیلی بر افراد می دانند. نظر شما در باره این تحلیل ها چیست؟
در
پاسخ به پرسش قبل، اجمالا اشاره به ارتباط میان شعائر دینی و نمادهای ملی و
آداب و عادت رایج در جامعه شد. این مساله ای است که همه ادیان با آن مواجه
بوده و به طور مداوم، در تهذیب و پیراسته کردن دین و مذهب خویش تلاش می
کنند. در واقع، دین به عنوان یک باور رایج در جامعه، یک سر در سرچشمه های
اصیل خود دارد و از سوی دیگر، در عمق وجود افراد و طبعا روح جمعی حاصل از
آن جای می گیرد و متاثر از فضای موجود می شود. کسانی که چنین ادعاهایی را
مطرح می کنند، قصد اثبات چه نکته ای را دارند؟ آیا چنین امری به تردید در
اصل آن باورها و یا شعائر اصیل برگرفته از آنها منجر می شود؟ چنین نیست.
برای درستی یا نادرستی باورها و شعائر، راه های عقلی ویژه ای وجود دارد که
باید از طریق آنها به ارزیابی باورها و اعتقادات پرداخت. در باره ارتباط
شعائر با باورها هم به همین ترتیب باید در چارچوب باورهای دینی مربوطه از
یک طرف و ارتباط تاریخی آنها با اصل معتقدات تحقیق کرد. اما این که یک دینی
در محیطی وارد شود و هیچ نوع تاثیری از محیط نپذیرد، چنین امری اساسا
نشدنی است و اگر هم متاثر بشود، چیزی را اثبات نمی کند. نهایت آن که رهبران
آن دین باید مراقب باشند که نفوذ این قبیل آداب و عادات محلی، اساس دین و
دیدگاه ها و ارزشهای ناشی آن و شعائر مربوطه را از چارچوب باورهای اصلی
خارج نکند.
اگر نکته ای دیگری در این باره دارید بیان کنید؟
من
فکر می کنم شعائر به همان میزان که می تواند در تعمیق باورها و عقاید دینی
و نیز اخلاق در جامعه شیعه کمک کند، می تواند زمینه بروز مشکلاتی هم باشد.
این که شعائر تبدیل به نقطه آسیب پذیر شود، به این نکته مربوط می شود که ا
ز مسیر خود خارج شده و با زیاده روی در آن، سبب بروز احساساتی شود که
متلائم و سازگار با اساس دین نیست. در دین، تعریف هایی وجود دارد که هرچند
بر سر آنها اندکی اختلاف هست، اما نمی توان آنها را در معرض تردید و شک و
شبهه قرار داد. این که اساس دین اسلام، توحید است، باید همواره به عنوان یک
اصل مورد توجه قرار گیرد. این که جزای نیک و بد در آن دنیا، تابع اعمال و
رفتار ماست، یک اصل مهم به حساب می آید. این که می باید در دین، جای هر
چیزی از اصول و فروع مشخص باشد، اصلی است که ما از آن ناگزیر هستیم.
طبعا اگر رفتار ما به گونه ای باشد که جای خدا و پیغمبر و امام عوض شود، آن وقت است که نه فقط ممکن است از مسیر صحیح و صراط مستقیم منحرف شده باشیم، بلکه سبب بر آشفتن جریانهای دیگری از داخل اسلام علیه خود خواهیم بود. در واقع، رفتن به سراغ شعائر انحرافی، راه را بر طعنه دیگران بر ما باز می کند و آن وقت است که ما هزار سال باید به این اشکالات جواب دهیم که آنچه شما می گویید کارهای عوام است و ربطی به عالمان دین ندارد. بنده یک مثال بزنم، برای قرنها کلیسای کاتولیک، شعائر خاص خود را در زینت بخشیدن به کلیسا با مجسمه و نقاشی ها داشت. در این باره، همواره انتقادهایی هم می شد و در نهایت، دقیقا در همین نقطه، یک انشعاب عظیم رخ داد، به طوری که پروتستانها به این امر اعتراض کرده، آنها را نشانه شرک دانسته و جامعه مسیحی در اروپا، به دو بخش تقسیم شد و حتی برای قرنها رو در روی هم قرار گرفتند. البته ممکن است همه مشکل این نباشد، اما می توان از مطالعه تاریخ دریافت که این مساله نقش مهمی در ایجاد این فرقه گرایی و اختلاف در مسیحیت داشته است. این مثال را از این بابت عرض کردم که وقتی از زاویه دید آسیب پذیری به مساله شعائر می نگریم، این قبیل ملاحظات را باید در نظر گرفته و برای جلوگیری از آنها برنامه ریزی لازم را داشته باشیم.
منبع: وبلاگ دکتر جعفریان
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com