سکوت و اتخاذ رویکردهای انفعالی از سوی کشورهای درگیر همچون ایران در جریان سوریه و عراق می تواند پیامدهای ناخوشایندی را برای آنها و مسرت زا را برای ترکیه فرصت طلب اردوغان به همراه داشته باشد. بطوریکه ادامه روند مداخله جویانه در کشورهای مذکور با پوشش های چندگانه سیاسی – امنیتیِ هدفمند از جانب ترکیه از یکسو و نرمش رفتاری و سکوت تداخلی از پیوند های مقطعی با ترک ها از سوی دیگر می تواند چالش های بمراتب غیر قابل جبرانی را گوشزد کند.
گروه بین الملل: مصطفی مطهری ـ دکتری علوم سیاسی در یادداشت پیش رو معتقد است سکوت و اتخاذ رویکردهای انفعالی از سوی کشورهای درگیر همچون ایران در جریان
سوریه و عراق می تواند پیامدهای ناخوشایندی را برای آنها و مسرت زا را
برای ترکیه فرصت طلب اردوغان به همراه داشته باشد. بطوریکه ادامه روند
مداخله جویانه در کشورهای مذکور با پوشش های چندگانه سیاسی – امنیتیِ
هدفمند از جانب ترکیه از یکسو و نرمش رفتاری و سکوت تداخلی از پیوند های
مقطعی با ترک ها از سوی دیگر می تواند چالش های بمراتب غیر قابل جبرانی را
گوشزد کند.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به طور اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر است:
رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه در چند روز گذشته در یک مصاحبه خبری حضوریافت. وی با بیان اینکه در راستای مبارزه با تروریسم و برای تامین امنیت جانی ترکمن های ساکن در شهر تلعفر در شمال موصل در عراق نیز ترکیه وارد عمل خواهد شد، به زمینه سازی های سیاسی- رسانه ای جهت آماده سازی افکار عمومی برای مداخله در خاک عراق پرداخت. در واقع ترکیه از طریق اتخاذ سیاستِ سازمان یافتهِ رسانه ای و با عنایت به نقش بی بدیل رویکردهای خبری در هموار سازی مسیرها در جهت اجرای راهبرد ها و راهکارهای تدوینی خود در منطقه، این بار با توجه به حضور و اشغال نظامی ترک ها در شمال سوریه درصدد اجرای برنامه های خود در عراق می باشد.
آنچه در این راستا مهم به نظر می رسد رهیافت های سیاسی - استراتژیک ترکیه و اردوغان در کشورهای آشوب زده پیرامون خود یعنی عراق و سوریه است. بطوریکه استعانت به رویکرد های نظامی در ذیل تامین امنیت سرزمینی و جلوگیری از هرگونه آسیب حاصله از شرایط موجود برای ترکیه با ادعاهایی چون حفاظت از جان ترکمن های ساکن در عراق می تواند بر روشن سازی سیاست خارجی ترکیه برای ما در چند ماهه اخیر کمک شایانی نماید.
در واقع اگر این مفروض را بپذیریم که اهداف ترکیه از دست زدن به سیاست های اجرایی این چنینی در شکل نظامی آن در سوریه و حتی در آینده نزدیک در عراق، تنها بر دغدغه ترکیه در ارتباط با موضوع مبارزه با تروریسم از یک سو و حتی جلوگیری از شکل گیری سامان سیاسی دولت - ملت کردها و موضوع ترکمن ها از سوی دیگر است، بدون شک تاملی ساده لوحانه خواهد بود.
مع الوصف در این راستا برای پی بردن به یافته های نظری ترک ها و عملیاتی این نگرش های تاکتیکی در عرصه میدانی در سوریه و عراق، باید توجه تحلیلی- تفسیری خود را بطور جداگانه در موضوع سوریه و عراق مورد بررسی قرار دهیم.
در واقع ترکیه در عرصه میدانی سوریه مطالباتی چند را از جنس معاندین و موافقین منطقه ای و فرا منطقه ای سوریه دنبال می کند. بطوریکه این تفکیک سیاستی از صفوف نیروهای در حال نبرد در سوریه فارغ از آنچه می باشد که عرصه میدانی در درون مرزهای ترکیه بدان توجه می شود. به عبارتی حضور فیزیکی ترکیه در خاک سوریه علاوه بر دستاوردهای حیاتی با ابعاد متنوع خارجی، در عرصه داخلی ترکیه نیر بسترها را برای اجماع درونی در داخل ترکیه میان دولت و مردم ( موافقین، منتقدین و مخالفین ) را بعد از کودتا فراهم می آورد. بطوریکه ترک ها توانسته اند با گشودن جبهه نبرد در شمال سوریه اوضاع را به سود خود تغییر دهند. در واقع این تغییر شرایط استراتژیک به سود ترکیه در میدان سوریه با برنامه ریزی های درجه بندی شده از اولویت ها از سوی ترک ها صورت گرفته است. چرا که ترکیه علاوه بر تجهیز نیروهای معاند دولت اسد که در کنار ارتش ترکیه وارد خاک سوریه شده اند، بر استقرار این نیروها نیز در نتیجه خروج محتملا توافقی ترک ها با داعش از مناطق شمالی سوریه توجه و کمک کرده است. از سوی دیگر نیز با توجه به خطر کردها برای ترکیه به زعم مقامات دولت ترکیه، توانسته اند از طریق باز نمودن جبهه جدیدی از نبرد با کردها، بر استهلاک و خستگی نیروهای شبه نظامی کرد ( واحدهای پشتیبانی یگان خلق موسوم به ی پ گ ) در عرصه مبارزه با داعش و دیگر تکفیری ها بیفزایند. اما آنچه در این راستا مهم تر به نظر می رسد اهداف بلند مدت ترکیه و برنامه های آنها در سوریه بر اساس رفتارها و اقدامات آینده پژوهانه آنهاست؛ چرا که ترکیه روند مطالبات سیاسی- منطقه ای خود را در آینده سوریه پسا بحران در موقعیت یابی خود در شرایط کنونی سوریه دیده و جستجو می کند. در واقع فارغ از تعریف جهت گیری ترکیه در صف مخالفان و یا موافقان سوریه و جایگاه یابی آن در ائتلاف های دوگانه موجود در سوریه، نقش یابی و حضور پررنگ ترکیه بر فضای کنونی و آینده سوریه به عنوان یک کشور اثر گذار است، که مورد توجه است. فلذا با عنایت به جغرافیای راهبردی و ژئوپلیتیک سوریه برای ترکیه است که می توان هدف گذاری های ترک ها را در منطقه در زمان کنونی و آینده مورد تحلیل قرار داد.
اما در رابطه با موضوع عراق و اهمیت آن برای ترکیه اردوغان نکته مهم و حیاتی در این عرصه، حصول به این دریافت و ادراک از سیاست خارجی و منطقه ای ترکیه است که میدان عراق ادامه همان راهبردهایی است که ترکیه در رابطه با موضوعات منطقه ای خود در سوریه دنبال می کند. در واقع ترکیه با روند پیگیری گام به گام سیاست های منطقه ای خود در تحلیل نقطه گذاری های استراتژیک، در تلاش برای عینیت بخشی از فضاهایی (هاشوری یا خلاء) است که با موضوع مختصاتی ( نقشه جغرافیایی از هژمونی از نقش ترکیه در منطقه )آن مورد توجه است که در قدرت بخشی و توان آنها در مانورهای منطقه ای شان موثر خواهد بود.
فلذا ادعاهای ترکیه بر اهمیت تامین جان و صیانت از حقوق ترکمن های عراق نه تنها در عرصه سرزمینی ترکیه بر افزایش میزان امنیت مرزی ها آنها خواهد انجامید بلکه در زمینه مبارزه با مطالبات کردهای خارج از مرزهای ترکیه در خاک عراق نیز علیرغم نزدیکی ترکیه به کردهای بارزانی، با اشراف موضوعی از این فرآیند با تسلط سیاسی و سیاستی بیشتری عمل خواهد کرد؛ به عبارتی اردوغان و ترکیه با تبعیت و پیاده سازی برنامه های فعلی خود در عراق، پیشگیری از خطرات آینده را پی ریزی کرده اند. از سوی دیگر ترکیه با مطرح کردن موضوع ترکمن های ساکن در عراق درصدد است که در روزهای بعد از کودتا با ورود در خاک عراق در شکل حداقلی توانایی وزن یابی در عرصه ژئوپلیتیک با ایران را پیدا کند. بطوریکه ترک ها با توجه به میزان تاثیرگذاری ایران در سوریه و عراق درصدند که با بکارگیری شیوه های کاربردی از دخالت نظامی در سوریه و عراق در آینده این دو کشور در میز مذاکرات منطقه ای با ایران و دیگر کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای با دست پر حضور یابند.
سخن پایانی اینکه در رابطه با تلاش ها و اهداف منطقه ای ترکیه در روزهای اخیر باید گفت نباید این نحوه مواجهه کنونی ترکیه در سوریه و بعد در عراق را با یک دید و نگرش رویدادی مورد توجه قرار داد؛ به عبارتی توجه به موضوعات منطقه ای با خمیرمایه های کنونی آن در نزد مقامات ترک اقتضایی نبوده بلکه با هدف گذاری های کلان در سیاست های منطقه ای آنها همراه است. و لذا سکوت و اتخاذ رویکردهای انفعالی از سوی کشورهای درگیر همچون ایران در جریان سوریه و عراق می تواند پیامدهای ناخوشایندی را برای آنها و مسرت زا را برای ترکیه فرصت طلب اردوغان به همراه داشته باشد. بطوریکه ادامه روند مداخله جویانه در کشورهای مذکور با پوشش های چندگانه سیاسی – امنیتیِ هدفمند از جانب ترکیه از یکسو و نرمش رفتاری و سکوت تداخلی از پیوند های مقطعی با ترک ها از سوی دیگر می تواند چالش های بمراتب غیر قابل جبرانی را گوشزد کند.