سردبیر مجله کرگدن افتخارات صادق زیباکلام را نقد می کند؛
چه فضيلتي؟ چه افتخاري؟ / چرا اینجا که رسیدید خود را استاد ایرانی نامیده اید؟
اين فرمايشتان، همين كه گفتهايد به عنوان يك استاد ايراني افتخار ميكنيد كه پارلمان انگليس دعوتتان كرده، با همه آنچه در اين مدت نوشتهايد و گفتهايد نميخواند. شما ميگوييد كاش تيم ملي ما ببازد كه هموطنان ما دچار غرور كاذب نشوند و حرفهاي مبالغهآميز نزنند. اين حرف قابلتامل است اما اتفاقا پيروزي در ميدان ورزشي، فطري و منطقي، براي افتخار سزاوارتر از دعوت پارلمان انگليس است. چرا اينجا كه رسيدهايد خود را استاد ايراني ناميدهايد؟
گروه سیاسی: سيد علي ميرفتاح ، سردبیر مجله کرگدن، در یادداشت پیش رو صادق زیبا کلام را مورد خطاب قرار داده و معتقد است اين فرمايشتان، همين كه گفتهايد به عنوان يك استاد ايراني افتخار
ميكنيد كه پارلمان انگليس دعوتتان كرده، با همه آنچه در اين مدت
نوشتهايد و گفتهايد نميخواند.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که در روزنامه اعتماد نیز منتشر شده، به شرح زیر است:
سرور ارجمندم، استاد بزرگوارم، دكتر صادق زيباكلام عزيز، سلام. اينطور كه در صفحه يك روزنامه آرمان ديدم پارلمان انگلستان حضرتعالي را دعوت كردهاند كه به لندن تشريف ببريد و درباره چشمانداز روابط ايران و آنجا سخنراني كنيد. خيلي هم خوب، انشاءالله كه خوش بگذرد و سفر بيخطر باشد و چنانكه از شما انتظار ميرود خوش بدرخشيد و حق بگوييد و از منافع ملي ايران دفاع كنيد. اما چيزي كه باعث تعجبم شد و وادارم كرد كه در يادداشت امروزم شما را مخاطب قرار دهم نقلقولي از شماست كه روزنامه روي عكستان تيتر كرده: «دعوت يك استاد ايراني مايه افتخار من است». گفتم شايد روزنامه اشتباه كرده و از محتواي فرمايش شما تيتر ساخته. به اصل مطلب كه مراجعه كردم ديدم نه؛ آنها عين فرمايش شما را نوشتهاند. اما آيا اين «افتخار» با چيزهايي كه درباره خلقيات نابجاي ما ايرانيها در اين مدت نوشتهايد و گفتهايد منافات ندارد؟ اتفاقا چون ميخواهيم در نشريه كرگدن يك پرونده مفصل درباره ايران و ايراندوستي و مليگرايي دربياوريم، خوب و دقيق نوشتهها و گفتههاي شما را خواندهام و شنيدهام. اعتراف ميكنم كه يكجاهايي هم با شما همدلي دارم. راست ميگوييد. ما خيلي اوقات بيدليل افتخار ميكنيم و الكي به خود ميباليم و بهخصوص در مواجهه با غربيها - شايد براي ترميم اعتماد به نفس- سند افتخار جعل ميكنيم.
خيلي از كشورها و خيلي از مردم جهان به اين چيزهايي كه ما افتخار ميكنيم، اعتنايي نميكنند بلكه هيچ وقعي نمينهند. در ناسا دانشمندان ژاپني و چيني و يوناني و افغان و آفريقايي و عرب و اروپايي هم كار ميكنند. اما تا اين حدي كه ما به ايرانيهاي ناسا افتخار ميكنيم كشورهاي ديگر افتخار نميكنند. نميشود هركجا دانشمند و آرتيست و بازرگان موفق ديديم هورا بكشيم و دست بزنيم و هركجا دزد و قاتل و جاني و قاچاقچي ديديم خود را به كوچه عليچپ بزنيم و به روي خود نياوريم. دنيا درهم است و هركسي در هرجايي هر كاري كه كند- چه بخواهد و چه نخواهد- به قومي، به طايفهاي و به سرزميني متعلق است. ما هم مثل همه جاي دنيا خوبيهايي داريم و بديهايي. بايد بديهايمان را كم و خوبيهايمان را تقويت كنيم. روانشناسها به زوجهاي نامتعادل و تاحدودي متخاصم پيشنهاد ميدهند كه خوبيها و بديهاي همسرشان را بنويسند. در يك ستون خوبيها را فهرست كنند و در يك ستون بديها را. بعد اين دو فهرست را روي دو كفه ترازو بگذارند، ببينند كدام يك ميچربد. به نظرم بد نيست با سرزمينمان هم همين معامله را بكنيم. خوبيهايش را بنويسيم و بديهايش را هم. بعد كلاهمان را قاضي كنيم ببينيم ما كجاي اين خوبيها و بديها ايستادهايم. انشاءالله در پرونده ايران كرگدن اين كار را خواهيم كرد، اما عجالتا در كمال تواضع خدمتتان عرض كنم كه اين فرمايشتان، همين كه گفتهايد به عنوان يك استاد ايراني افتخار ميكنيد كه پارلمان انگليس دعوتتان كرده، با همه آنچه در اين مدت نوشتهايد و گفتهايد نميخواند. شما ميگوييد كاش تيم ملي ما ببازد كه هموطنان ما دچار غرور كاذب نشوند و حرفهاي مبالغهآميز نزنند. اين حرف قابلتامل است اما اتفاقا پيروزي در ميدان ورزشي، فطري و منطقي، براي افتخار سزاوارتر از دعوت پارلمان انگليس است. چرا اينجا كه رسيدهايد خود را استاد ايراني ناميدهايد؟ استاد ايراني يعني چه؟ اگر يك استاد علومسياسي بلژ را به فرانسه دعوت كنند و از او بخواهند سخنراني كند، آيا آن استاد بايد افتخارش را به حساب بلژيك منظور كند؟ شما بهتر ميدانيد كه هندوها بيش از بقيه اقوام در بريتانيا رفتوآمد دارند. در آنجا كارگري ميكنند، مديريت ميكنند، درس ميدهند، سخنراني ميكنند، حتي در بعضي مناقصهها برنده ميشوند و كارهاي اساسي را بهعهده ميگيرند. آيا شنيدهايد كه اينها افتخار كنند به اينكه مدير هندي، كارگر هندي، استاد هندي و صاحب شركت هندياند كه به انگلستان دعوت شدهاند؟ يك چيز ديگر هم هست. آيا واقعا پارلمان انگليس فضيلتي بر بقيه پارلمانها دارد؟ بر عوام عيبي نيست اگر فريب اسمهاي پرطمطراق را بخورند. اما شما كه استاد علوم سياسي هستيد و از سازوكار سياست در عالم خبر داريد نيك ميدانيد كه پارلمان انگليس هم يك جايي است شبيه به باقي پارلمانها. آنجا هم نهادي نيست كه بتواند فخر بياورد يا به كسي فخر هديه دهد. يك چيز ديگر هم در متن روزنامه آرمان بود كه هيچ با معيارها و عقايد شما سازگاري نداشت. اينكه شما نخستين استاد ايراني هستيد كه به آنجا دعوت ميشويد. واقعا نخستين بودن فضيلت است؟ آيا اين مصاحبه كوتاه با آرمان با تمام اين چيزهايي كه تا حالا فرمودهايد در تناقض نيست؟... زياده جسارت، ايام به كام. ارادتمند.