به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که در وبلاگ شخصی نگارنده نیز منتشر شده، به شرح زیر است:
نقل است که وزیر نفت در سفر اخیر خود به خوزستان گفته است که: "مردم این استان مردمانی فهیم و سیاسی هستند و بهتر است بررسی کنند چرا در دولت های هفتم و هشتم جز میدان دارخوین، سرمایه گذاری در خوزستان جذب نشد". از این سخنان وزیر تعابیر مختلفی شد بعضی برداشتشان این بود که این طعنه به بعضی کارکنان مناطق نفتخیز است که نسبت به قراردادهای بیع متقابل و نحوه عملکرد همین وزیر و تیمش در آن دوره، نقد داشتند و بعضی دیگر برداشتشان این بود که وزیر میخواهد مردم خوزستان را به قول معروف به جان این منتقدین بیندازد که اینها مانع سرمایه گذاری خارجی در استان هستند.
البته من تردید دارم که با فضای بسته ای که در نفت هست و خصوصا فضای بسیار بسته تری که همین وزیر در آن دوره در صنعت نفت و فضای پرداختن به مسائل نفت ایجاد کرده بود، کسی از این کنایه ایشان چیزی را متوجه شود. متاسفانه به دلایل تاریخی و به دلیل همین فضا، اطلاعات عموم مردم و حتی مدیران و خواص، از مسائل نفت و عمق آن بسیار کم است.
به هرحال این گفته مرا
به یاد خاطره ای نه چندان خوشایند و البته درس آموز از میدان دارخوین انداخت که در سطور آتی ذکر خواهم
کرد . اما قبل از آن لازم است اشاره کنم که یکی از عجایب کشور ما
این است که مدیرانش هیچ اشتباهی ندارد و همه چیزدان هستند و هرکاری در هر زمانی
کرده اند همان درست بوده است!
آقای وزیر نمی خواهند بپذیرند که نحوه عملکردشان در آن دوره مشکل دار بوده است و بیشترین مشکل
از این ناحیه بوده است. کما اینکه نحوه عملکردشان در این دوره نیز تکرار همان اشتباهات
است و آنروز تحت عنوان بیع متقابل بود و امرزو تحت عنوان IPC حداقل دولت را دچار یک چالش
جدی کرده و مخالفین دولت را به
یک سوژه مطلوب مجهز کرده اند. آقای وزیر و تیمشان هرگز به نقدهای بیع متقابل و IPC پاسخ صریح و
روشن و جدی نمی دهند، خودشان را قیم نفت و کشور میدانند و بقیه را نادان که به قول جوانهای امروز باید همه
را پیچاند و کار را جلو برد. علاوه براین گویا در دوران تاریک دولت نهم و دهم، تکنولوژی سوال را با سوال جواب
دادن، فراگیر شده است . حداقل خود بنده بارها
این سوال را مطرح کرده ام که در آن دوره ای که شرکت های خارجی به هرحال آمدند و
قرارداد بستند و سرمایه گذاری کردند، چرا حتی یک میدان نفتی مشترک
به آنها واگذار نشد و تنها میدان مشترکی که به بیع متقابل رفت (بعضی فازهای) میدان گازی پارس جنوبی بود؟
بنظر می رسد این حرفها بیشتر فرافکنی است. و اما؛ خاطره ای از دارخوین
دقیقا یادم نیست و حتما در اسناد هیئت مدیره شرکت ملی نفت منعکس است، در سال 79 یا 80 بود که من در سمت ریاست موسسه مطالعات بینالمللی انرژی، برای کاری به هیئت مدیره نفت رفته بودم ، تا نوبت من بشود، مدیر وقت اکتشاف شرکت نفت پیشنهاد یا در واقع درخواستی را در دستور جلسه گذاشته بود که مبلغی بعنوان پاداش یا اضافه کاری تصویب شود و در اختیار ایشان قرارگیرد که بتوانند به تیمی از کارکنان خود پرداختی داشته باشند که این تیم خارج از ظرفیت اداری مطالعات اکتشافی میدان نفتی دارخوین را تکمیل کنند . یعنی درست است که میدان دارخوین در سال 1343 کشف شده بود و یک حلقه چاه اکتشافی در آن حفر شده بود اما مطالعات اکتشافی آن تکمیل نبود.
مطالعات اکتشافی اولین پیش نیاز مطالعه و بررسی فنی اقتصادی توسعه یک مخزن است و حفر یک چاه تنها نشان میدهد که میدان نفتی وجود دارد و نفتی در آن هست ، اما در جریان تکمیل مطالعات اکتشافی و حفر چاه های تحدیدی و توصیفی است که وسعت مخزن، ضخامت لایه نفتی ، کیفیت سنگ مخزن از نظر تراوائی و بازدهی ، حجم دقیق نفت درجا و نفت قابل استحصال، فشار مخزن و نوع نفت درون مخزن و امثال اینها روشن می شود و بعد از آن است که می توان مدل شبیه سازی مخزن را تهیه کرد و طرح بهینه توسعه مخزن برای تولید (موسوم به MDP ) را تهیه نمود.
با طرح این درخواست جناب وزیر که در جلسه حضور داشت ابتدا به قول معروف ترش کرد و واکنش نشان داد که باز از این چیزها آوردید ولی بعد از مکثی گفت که تصویب شود و اشاره کرد که الان اگر این را تصویب نکنیم جوسازی خواهد شد ولی تا شما این مطالعه را انجام دهید ما برای توسعه این مخزن قرارداد بسته ایم! مدیر اکتشاف اشاره کرد که چطور میتوان برای توسعه میدانی که هنوز مطالعات اکتشافی آن تکمیل نشده قرارداد بست.
در اینجا لازم است توضیح دهم که یکی از ضعف های بزرگ در عملکرد بیع متقابل این بود که تهیه طرح جامع توسعه میدان یا همان MDP ، به شرکت خارجی سپرده می شد و اینجانب و بسیاری دیگر ، معتقد بودیم که این کار غلط است و من حتی معتقد بودم که تهیه MDP امری حاکمیتی است و قابل واگذاری به غیر دولت نیست. باید توجه داشت که MDP خصوصا در نوع قرارداد بیع متقابل، بزنگاه سوء استفاده احتمالی و حتی نه لزوما سوء استفاده بلکه اشتباه شرکت های بین المللی است که دودش به چشم مالک مخزن میرود. برای روشن شدن این موضوع فرض کنید با تعداد مشخصی چاه تولید بیشتر از 100 هزار بشکه در روز از میدانی ممکن نباشد اما شرکت خارجی هدف تولید 150 هزار بشکه را در نظر بگیرد، خوب طبعا تاسیسات و تجهیزات براساس تولید 150هزار بشکه طراحی و نصب خواهد شد و این هزینه را به نفع شرکت سرمایه گذار و به ضرر مالک مخزن افزایش خواهد داد. البته این تنها یک مثال است که شاید بیشتر در مورد بیع متقابل مصداق داشته باشد ولی مساله MDP و تقلبات احتمالی آن بسیار پیچیده تر از این است. ممکن است شرکت سرمایه گذار خارجی منحنی تولیدی را در نظر بگیرد که تولید میدان در دوره قرارداد و بازپرداخت پروژه، خوب باشد ولی به عبارتی غیرصیانتی باشد و پس از بازگشت سرمایه و رفتن او ، تولید به شدت اُفت کند. به هرحال در هیچ نوع قراردادی منافع مالک مخزن و شرکت توسعه دهنده کاملا مطبق نمی شود و شرکت خارجی MDP را بر اساس منافع خود ارائه خواهد کرد. من بارها گفته ام و نوشته ام که خوب بود قبل از IPC ، یک آسیبشناسی از عملکرد بیع متقابل بعمل می آمد و در اینصورت مشخص می شد که از این ناحیه چقدر آسیب دیده ایم.
به هر حال آن جلسه هیئت مدیره گذشت و پس از مدت کوتاهی در سال 1380 قرارداد توسعه فاز1و2 میدان دارخوین با شرکت ایتالیائی "انی" براساس MDP پیشنهادی این شرکت امضاء شد. یکی دو ماه بعد از آن به دعوت جبهه مشارکت جلسه ای در دفتر این جبهه در خیابان سمیه تشکیل شد که آقای رجبعلی مزروعی آن را اداره می کرد. هدف آن جلسه ، بررسی عملکرد وزیر نفت دولت هفتم بود و من هم بعنوان منتقد در پنل آن جلسه حضور داشتم. در آن جلسه بحث نسبتا طولانی در مورد میدان دارخوین انجام شد و از جمله این نقد مطرح شد که آقایان قبل از این که مطالعات اکتشافی دارخوین کامل شود و به عبارتی میدان را کامل بشناسند براساس طرح شرکت انی قرارداد بسته اند، مدافعی که در جلسه حضور داشت و آن روزگار خود را مبدع بیع متقابل می دانست (که در واقع شرکت امریکائی کونکو مبدع بیع متقابل بود و داستان مجزائی دارد) و بیع متقابل را بی نقص میدانست و حالا هم خود را مبدع IPC میداند و بیعم تقابل را ناکارا! ، اعتراض کرد که چه کسی گفته است که میدان دارخوین مطالعات اکتشافی ندارد و جزوه کلفتی را بلند کرد که این گزارش مطالعه میدان دارخوین است ، از وی خواهش کردیم که انگشت خود را از روی تارخ گزارش که در پائین جلد نوشته شده بود بردارد و معلوم شد که گزارش چندین ماه بعداز مذاکرات قراردادی و حتی بعداز امضاء قرارداد آماده شده و نقشی در کار نداشته است.
امروز میتوان عملکرد توسعه میدان دارخوین و میزان تحقق MDP آن و وضعیت تولید آن را بررسی نمود. البته شانسی که قرارداد و پروژه توسعه دارخوین آورد این بود که در نیمه راه اجرای پروژه، قیمت جهانی نفت به شدت و تا بیش از چهار برابر افزایش یافت و به تبع آن هزینه های پروژه های نفتی هم افزایش یافت و بار هزینه شرکت انی از میزان پیش بینی شده در قرارداد سبقت گرفت .
بررسی دقیق داستان همین میدان دارخوین نشان خواهد داد که اگر به تعبیر آقای وزیر، سرمایه گذاری ببشتری در میادین نفتی خوزستان جذب نشد تا چه حد بخاطر نحوه عملکردی که ذکر شد و مفاسدی که بعدا در مورد نحوه عقد بعضی از قراردادهای نفتی (در پرونده توتال و استاتاویل) افشاء شد و نابسامانی های سازمانی و مدیریتی بوده است و چقدر به خاطر نقد منتقدین؟!
*کارشناس ارشد انرژی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com