گروه سیاسی: روز یکشنبه خبر درگیری میان نادر قاضیپور نماینده ارومیه و احسان بداغی خبرنگار روزنامه ایران در راهروهای مجلس شورای اسلامی در سطح وسیعی پخش شد.
به گزارش بولتن نیوز، اتفاقی ناخوشایند در مجلس رخ داد و نماینده مردم تنها با چند سوال چنان رفتاری از خود نشان داد که خارج از شان او و همکارانش میباشد. جدا از اینکه خبرنگار مضروب تا چه حد در این عصبانیت نقش داشته است یا خیر و آیا با سوالات خود باعث این اتفاق گشته است یا نه, باز هم دلیل و مجوزی برای رفتاری چنین زننده آن هم از سوی یک نماینده مجلس در خود مجلس نمیشود. متاسفانه این شکل از رفتارها سالهاست که نسبت به جامعه خبری ایران روا داشته میشود.
جدا از عده معدودی, اغلب اعضای این قشر با همه وجود و با دغدغهمندی در راستای اعتلای کشور خود تلاشی وافر از خود نشان میدهند و اکثر اوقات نیز با ناملایمات روبهرو میشوند. ناملایماتی که نه فقط از سوی مسئولین بلکه در بسیاری از مواقع از سوی مردمی که این خبرنگاران تلاش خود را برای بهبود وضع زندگی ایشان قرر دادهاند, رخ میدهد.
اما بحث بر سر این مسائل نیست, مساله اینجاست که اگر یک نماینده مجلس حرمت رسانهها و افکار عمومی که رسانهها نماینده ایشان هستند را حفظ نکند, دیگر از چه کسی میتوان انتظار رفتاری عاقلانه و منصفانه در قبال این قشر را داشت؟! اهالی رسانه نماینده تمام قد افکار و عقاید مردم و رابط بین ایشان با مسئولین میباشند. حال اگر مدیران و صاحبان کرسی خود را در مقام پاسخگویی و قضاوت توسط این افراد قرار ندهند و با کوچکترین سوال و درخواست پاسخ, موضعی سخت و شدید از خود بروز دهند, قطعا نمیتوانند انتظار داشته باشند که در ادامه مسیر در حفظ جایگاه خویش موفق باشند. زیرا در زمانی که اوج فناوری اطلاعات میباشد و افراد از جزئی ترین مسائل در کمترین زمان مطلع میشوند, دیگر افرادی که سعی در پنهانکاری و فرار از پاسخگویی دارند, نمیتوانند راه فراری بیابند و مجبور به جواب دادن به افکار عمومی و چشمهای بیدارشان هستند.
نقش پر رنگ خبرنگاران در نمایندگی افکار عمومی را میتوان طی مدت اخیر در قضیه فیشهای نجومی به خوبی مشاهده کرد. اگر پیگیری شبانهروزی این افراد نبود قطعا لایههایی چنین گسترده از فساد در کشور رخنمایی نمیکردند. نکته جالب ماجرا نیز همینجاست. در زمانی که همین نماینده مجلس مذکور و سایر همکارانش مشغول بازیهای سیاسی بودند و به جای این که طبق وظایف خود بر دستگاههای دولتی نظارت کنند, جامعه خبری بود که با هوشیاری بالا و غالبا بدون در نظر گرفتن مسائل جناحی, این معضل را پیگیری کردند و تاکنون به جایی رسیدهاند که تمام قوا آن را با حداکثر توان پیگیری میکنند و تبدیل به مسالهای حیاتی در سطح کلان کشور شده است.
البته نمیتوان این مورد را کتمان کرد که گاهی اوقات خود جامعه رسانهای ما با رفتاری که از خود نشان میدهند باعث بروز اتفاقاتی ناخوشایند نیز میشوند که موجب اعتراض به حق بسیاری را فراهم میکنند اما این استثنا دلیلی بر این مطلب نمیشود که افراد مخصوصا در سطح نمایندگی مجلس یا مدیریت دولتی از خود خویشتنداری و مسئولیتپذیری بیشتری نشان دهند و خود را ملزم به پاسخگویی به رسانهها بدانند.
الزام به پاسخگویی نیز نه از باب ترس یا اجبار بلکه از سر وظیفه پاسخگویی به مردم و افکار عمومی آنها است که خبرنگاران وظیفه این میانجیگری و پیگیری را به عنوانی عضوی از جامعه بر عهده دارند.حال اگر در این پیگیری قصوری از خبرنگاران رخ داد, طرف مقابل میتواند در منشی متمدنانه با تذکری دوستانه این مورد را اصلاح کند که قطعا این رفتار باعث میشود که اشکال وارده بر این فرد اصلاح شود و یا در صورت قصد تنبیه و برخورد داشتن از طریق مراجع ذیصلاح اقدام کند, نه به بدترین و ابتداییترین شیوه خود شخصا وارد عمل شود و اقدام به درگیری فیزیکی و ضرب و شتم خبرنگاری که در تلاش است تا به صورتی بینقص مردم را در کم و کیف قضایا قرار دهد برخورد کند.
متاسفانه خبرنگاران که جزو آسیبپذیرترین اقشار جامعه نیز محسوب میشوند دارای کمترین پشتوانهای نیز از سوی هیچ مسئولی نمیباشند و باید با تکیه بر خود و تواناییهایشان گلیم خود را از آب بیرون بکشند وگرنه در میانه میدان خبررسانی و با وجود ناملایمات بسیاری که هر روز از سوی افراد مختلف با آن دست به گریبان هستند راهی به پیش نخواهند برد.