گروه سیاسی - پانزدهم مرداد ماه برابر با ششم ماه آگوست، یادآور یکی از تلخترین وقایع تاریخی است. در این روز، ارتش آمریکا در سال ۱۹۴۵، به بهانهی عدم تسلیم شدن ارتش ژاپن، از «بمب اتمی» استفاده کرد و دهها هزار تن از مردم بیگناه شهر هیروشیما را قتل عام کرد. رهبر انقلاب برای این واقعه، از اصطلاح «نسلکشی واقعی» استفاده کردند و در پیام خود به «نخستین کنفرانس بینالمللی خلع سلاح هستهای و عدم اشاعه» آن گفتند: «هر چند که کشورهای متعددی اقدام به تولید و انباشت سلاح هستهای کردهاند که فینفسه میتواند مقدمهی ارتکاب جرم تلقی شده و صلح جهانی را شدیداً در معرض تهدید قرار داده است، اما فقط یک دولت مرتکب جرم اتمی شده است. تنها دولت ایالات متحده آمریکا است، که ملت مظلوم ژاپن در هیروشیما و ناکازاکی را در جنگی نابرابر و غیر انسانی مورد هجوم اتمی قرار داد.»
به گزارش بولتن نیوز، دوم ماه اوت سال ۱۹۴۵ بود که «توگو» -وزیر خارجهی ژاپن- تلگرامی فوری به «ساتو» -سفیر ژاپن در مسکو- به این شرح مخابره کرد: «وضع نظامی به وخامت گذاشته است. باید هرچه زودتر ترتیبی بدهید که شوروی فرستادهی مخصوص ژاپن را بپذیرد. از شما تقاضا میشود بدون تأخیر در این مورد با مولوتف مذاکره کنید.» اما درست در همان موقعی که توگو این تلگرام را میفرستاد، دستورکار شمارهی ۱۳ را به ستاد فرماندهی بیستمین واحد نیروی هوایی ارتش آمریکا در «گوام» به این شرح ابلاغ کرده بودند: «بیستمین واحد نیروی هوایی باید روز ششم اوت هدفهایی را در ژاپن مورد حمله قرار دهد. اولین هدف شهر صنعتی هیروشیما خواهد بود.»
تا پیش از این شاید کسی فکر نمیکرد که روزی روزگاری سیاستمداران آمریکایی بخواهند کشوری را مورد حملهی اتمی قرار دهند، اما حالا دستور ستاد فرماندهی نیروی هوایی برای این کار، یعنی حملهی اتمی صادر شده بود. در این دستور، پس از هیروشیما، هدف دوم را شهر «کوکورا» و هدف سوم را «ناکازاکی» تعیین کرده بودند. انتخاب این شهرها بر اساس شاخصهای زیر بود:
- شهر مورد نظر باید از شهرهای مهم صنعتی و نظامی ژاپن باشد.
- شهر مورد نظر باید مساحتی حدود ۳ مایل داشته باشد.
- انفجار باید تأثیر ویرانکنندهای بر آن شهر داشته باشد.
- برای این که ابعاد و تأثیرات بمب هستهای بهدرستی مشخص شود، شهر هدف نباید پیش از این، مورد حملهی نظامی قرار گرفته باشد.
از این حیث، هیروشیما بندری بود که به لحاظ نظامی و اقتصادی از اهمیت زیادی برخوردار بود و بسیاری از کارخانجات مهم و همچنین مراکز فرماندهی سیاسی-نظامی ژاپن در این شهر قرار داشت. نیروی هوایی آمریکا نیز در ماههای اخیر این شهر را از لیست اهداف حملات هوایی خود خارج کرده بود تا بتواند تأثیر ویرانکننده و مخرب بمب هستهای را بهتر مشاهده کند.
برای اجرای این عملیات، هفت هواپیمای B۲۹ را در نظر گرفتند. ۳ فروند این هواپیماها مخصوص بررسیهای هواشناسی، یک فروند هواپیمای کمکی، دو هواپیما ویژهی حمل ادوات علمی و کارشناسان ناظر بر عملیات و نهایتاً یک هواپیما هم مأمور افکندن بمب شد. فرماندهی این عملیات را به سرهنگ «پاول تیبتز» سپردند و هواپیمایی را هم که قرار بود بمب هستهای حمل کند و بر سر مردم ژاپن بیندازد، به نام مادر او، یعنی «انولاگی» نامگذاری شد.
«ویلیام پارسونز» که وظیفهی گذاشتن بمب بر روی هواپیما را بر عهده داشت، به سرهنگ تیبتز و نیروهایش گفت: «هیچ کس نمیتواند پیشبینی کند پس از افکندن بمب بر روی یکی از شهرهای ژاپن چه اتفاقی خواهد افتاد.» «وان کیرک» -یکی از خلبانان این عملیات- نیز پس از جلسهی توجیهی این عملیات گفت: «در پایان جلسه به ما گفتند برویم بخوابیم و به استراحت بپردازیم، ولی پس از آنکه به ما گفتند مأموریتمان افکندن بمب اتمی است، چگونه از ما انتظار داشتند که بتوانیم راحت بخوابیم!؟ این غیر قابل تصور بود. بسیاری از ما قرص خوابآور خوردیم؛ با آنکه میدانستیم تأثیری نخواهد داشت.»
ساعت، کمی به هشت صبح روز ششم اوت ۱۹۴۵ میلادی مانده بود که هواپیماهای آمریکایی خود را به آسمان هیروشیما رساندند. رادارهای مخابراتی ژاپن پرواز سه هواپیما در منطقه را شناسایی کردند، اما چون تعداد هواپیماها کم بود، گمان کردند که هواپیماهایی از نوع شناسایی هستند. نهتنها ژاپنیها، بلکه شاید دیگر کشورها نیز هیچگاه تصور نمیکردند که آمریکا به بمب هستهای دست یافته باشد و از آن بدتر، بخواهد آن را عملاً آزمایش هم بکند.
اما ساعت هشتو پانزده دقیقهی صبح ششم اوت، ساعتی است که برای همیشه در تاریخ جهان ثبت و ماندگار شد. درست در همین ساعت بود که هواپیمای آمریکایی بمب اتمی معروف به «پسر کوچک» را که در بردارندهی ۶۰ کیلوگرم اورانیوم ۲۳۵ بود، از ارتفاع ۹۴۸۰ متری، در بالای مکانی که امروزه در آن «گنبد بمب اتمی» قرار دارد، رها کرد و تنها پس از ۴۳ثانیه، این بمب در ارتفاع ۵۴۸ متری منفجر شد و فاجعهای آفرید که تا حیات بشری ادامه دارد، فراموش نخواهد شد.
انرژی حاصل از انفجار این بمب، معادل انفجار ۲۰ هزار تُن TNT بود که نیمی از آن به شکل فشار هوا (مثل طوفان و گردباد ناگهانی)، یکسوم آن به شکل گرما و یکششم دیگر آن به شکل تابشهای آلفا، بتا، گاما و نوترون درآمده بود. در منطقهی زیر مرکز انفجار، دما تا چند هزار درجهی سانتیگراد افزایش یافته بود. تا شعاع ۵۰۰ متری مرکز انفجار، سرامیک خانهها ذوب و تا شعاع دو کیلومتری لباسهای که مردم به تن داشتند، سوخته بود. نور حاصل از انفجار این بمب بهقدری بود که برخی از مردم که در مناطق دورتری قرار داشتند، گفتند خورشید دیگری را در آسمان دیدهاند!
یکی از خلبانهای این تیم عملیاتی در اینباره چنین گفته بود: «من گمان نمیکنم هیچکس انتظار دیدن چنین منظرهای را داشت. در همان محلی که ما دو دقیقه پیش در روشنایی کامل، شهری را تشخیص داده بودیم، جز دود و شعلههای آتش که به طرف کوه پیش میرفت، چیز دیگری مشاهده نمیشد. ظرف تنها ۳ دقیقه، ابرهای اتمی به ارتفاع ۹۷۵۰ متری رسید که هواپیمای ما در آنجا قرار داشت و حتی از ما فراتر شد. هنگامیکه کیلومترها از محل سقوط بمب دور شده بودیم و بر فراز دریا حرکت میکردیم، هنوز این ابر اتمی را میدیدیم.»
در اثر بمب فروریخته بر سر هیروشیما، تا پایان سال ۱۹۴۵ حدود ۱۴۰ هزار نفر و در فاصلهی سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۱ حدود ۶۰ هزار نفر جان باختند. بعضی منابع شمار کشتهشدگان تا سال ۱۹۵۰ را به دلیل سرطان یا تأثیرات بلندمدت این بمب ۲۰۰ هزار نفر برآورد کردهاند. سطح دایرهی مرگ و نیستی ۵/۳ کیلومتر مربع و سطح ناحیهی مجروحین حدود ۵/۷ کیلومتر مربع است، در کل از حدود ۹۰ هزار ساختمان، ۶۰ هزار ساختمان بهکلی یا عمدتاً ویران شده بودند و پنج روز زمان لازم بود تا یک واحد از ارتش ژاپن اجساد را از خیابانها جمعآوری کند.
«باران سیاه» تعبیری است که بازماندگان این فاجعهی انسانی به ذرات اتمی نسبت دادهاند. پس از انفجار این ذرات که در هوا معلق بودند، به شکل باران نقاط دوردست مرکز انفجار را آلوده کرده و قربانیان بسیاری را در ژاپن گرفتند. باران سیاه ۲۰ دقیقه پس از انفجار بخش غربی شهر را آلوده کرد. پیامدهای ناگوار این بمباران دارای سه فاز بود؛ فاز نخست آن که بهسرعت قربانیان خود را گرفت و فاز دوم نیز همانطور که توضیح داده شد، به شکل باران سیاه و اثرات رادیواکتیو باقیماندهی خود را نشان داد. فاز نهایی اما شامل تأثیراتی بود که بعدها خود را بروز داد. در این مرحله، تشعشعات حرارتی و آتش، زخمها و صدمات ناشی از انفجار و تأثیرات رادیواکتیویته از عوامل کلیدی هستند. این تأثیرات به دو بخش حاد و طولانیمدت تقسیم میشوند.
اگرچه چنین اقدامی یک «نسلکشی واقعی» به معنی حقیقی کلمه بود، اما مقامات و فرماندهان آمریکایی، نهتنها هیچگاه از ارتکاب چنین عمل فجیعی ابراز پشیمانی نکردند، حتی به آن بالیدند و پس از پایان عملیات، به عوامل آن مدال افتخار هم دادند! «پاول تیبتز» -فرمانده و خلبان اصلی این عملیات- تنها چند روز پیش از مرگش در اول نوامبر ۲۰۰۷ و در سن ۹۲ سالگی گفت: هرگز از کردهاش پشیمان نبوده و هر شب سر راحت به بالین میگذاشته است!
هنوز چند ساعت از این اقدام بیسابقه در تاریخ بشر نگذشته بود که این اعلامیهی دولت آمریکا روی موج کوتاه برای اطلاع جهانیان پخش شد:
«شانزده ساعت پیش، یک هواپیمای آمریکایی بمبی را روی هیروشیما -که یکی از پایگاههای مهم ارتش ژاپن است- انداخت. قدرت این بمب ۲ هزار برابر و نیرومندترین بمبی بود که تاکنون در تاریخ جنگ به کار برده شده است. اعلامیهای که در ۱۶ ژوئیه در پوتسدام صادر شده، به منزلهی اخطاری به ژاپن به منظور جلوگیری از نابودی کامل آن کشور بوده است، ولی رهبران ژاپن این اتمام حجت را رد کردند. اگر آنان ایندفعه هم شرائط ما را نپذیرند، باید منتظر بمبارانهایی باشند که خرابیهای ناشی از آن تاکنون در جهان نظیری نداشته است.»
سه روز پس از پخش این پیام رادیویی دولت آمریکا -یعنی در نهم اوت (آگوست) ۱۹۴۵- نیروی هوایی ارتش آمریکا بمب دیگری معروف به «مرد چاق» را که حاوی ۱۰ کیلوگرم پلوتونیوم ۲۳۹ بود و بهمراتب از بمب هیروشما بزرگتر بود، بر سر مردم بیگناه شهر «ناکازاکی» فروانداخت و دهها هزار انسان دیگر را کشت و مجروح کرد!
با آنکه بمبارانهای اتمی هیروشیما و ناکازاکی با برجای گذاشتن نزدیک به ۲۵۰ هزار کشته، دهشتناکترین قتل عام تاریخ جهان بودهاند و در حافظه جمعی مردم دنیا حک شده است، تا سالهای سال تصاویر این رویداد در دست نبود.
نیروهای اشغالگر آمریکا با اعمال سانسورهای شدید بر ژاپن به آنها هشدار داده بودند، جلوی انتشار هر اطلاعاتی که«ممکن است به طور مستقیم یا غیرمستقیم، آرامش عمومی جامعه را بر هم بزند» بگیرند. تا سالهای سال
تصاویر این دو فاجعه هولناک که آمریکا مرتکب آن بود، فوق سری تلقی میشد تا اینکه در سالهای اخیر این تصاویر منتشر شدند.
تمام ساعتهای شهر هیروشیما روی ساعت ۸:۱۵، یعنی زمان انفجار بمب متوقف شده بودند
پزشکان به بیمارانشان آمپول «ویتامین آ» تزریق میکردندـ نتایج کار وحشتناک بود، چون گوشت بیمار از محل حفره ایجاد شده توسط آمپول شروع به پوسیدن میکرد و در تمامی موارد، منجر به مرگ بیمار میشد.
همهی اینها در حالی بود که چهار ماه قبل از این واقعه، یعنی در اوائل بهار ۱۹۴۵، با شکست آلمان و ایتالیا، و خودکشی هیتلر و دستگیری موسولینی عملا جنگ تمام شده بود!
منابع:
Wwww.sepahashura.ir
WWW.khamenei.ir
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
---
اگر تاریخ سیاستهای راهبردی خارجی سران آمریکا را از ابتدا تا کنون بر رسی و تحقیق کنید این تاریخ سر تا پا ، بصورت مستقیم یا غیر مستقیم ، پر از جنگ افروزی و راه اندازی کشتارها و ویران گریهای کلان و آواره سازی میلونها از مردم بی پناه کشورهای مستقل مختلف و قانون ستیزی و زیر پاگذاشتن حقوق بین الملل برای تامین و تضمین منافع استعماری این سران بوده است.
نشانه های حی و حاضر این مدعا همین بحرانهای خونین و ویرانگری است که با حمایت و کمکهای آمریکا ده ها سال است تا کنون گریبان گیر خاور میانه و آفریقا و سایر مناطق جهان شده است.
آمریکا در تضاد و تعارض با تعهدات عضویت دائم خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد ، که می باید حمایت از حقوق بین الملل و حفظ و حراست از صلح و امنیت و نظم سالم جهانی و از حق حاکمیت و استقلال کشورها و حمایت صادقانه از حقوق بشر باشد ، بطور مستقیم و غیر مستقیم همواره برای تامین منافع استعماری نامشروع به بحران زاییهای خونین و ویرانگر ضد بشری اقدام کرده و به این کار بی پرده و با کمال وقاحت و بی پروایی به این بحران زاییها ادامه می دهد.
بی پردگی گستاخانه و قلدر مآبانه بحران زاییهای استعماری آمریکا شایستگی این کشور را برای داشتن عضویت دایم و غیر دایم در شورای امنیت سازمان ملل و سازمانهای بین المللی دیگر بی اعتبار ساخته است و اسناد و مدارک معتبر موجود و فراوان در این زمینه طرد این کشوررا ، که در طول تاریخ خود هیچ نفع مثبت و سازنده ای برای مردم جهان نداشته ، از سازمانهای مذکور ایجاب می نماید.