کولین در بسیاری از عملکردهای مهم بدن نقش دارد. بنابراین کمبود آن باعث بروز علائمی میشود. در این مقاله بیشتر با این ماده آشنا میشوید.
به گزارش بولتن نیوز ، كولین و تركیبات مشتق از آن در بسیاری از عملكردهای بیولوژیك نقش دارند. كولین در سنتز فسفولیپیدهای خاصی از متیل فسفاتیدیل كولین و اسفنگوملین مورد استفاده قرار میگیرد. لازم به ذكر است كه فسفولیپیدهای فوق از اجزای اصلی غشاء سلولی هستند. 95 درصد فسفو كولین بافتها صرف ساخت فسفاتیدیلكولین میشود، البته فسفاتیدیل كولین از طریق كولین رژیمی و از طریق سایر مسیرهای بیولوژیك نیز تولید میشود. اسفنگومیلین در غشاءسلولها یافت شده و در میلینیه شدن سلولهای عصبی نقش دارد.
كولین در انتقال سیگنالهای سلولی نیز موثر است، به نحوی كه به همراه سایر تركیبات پیشساز مولكولهای پیام بر داخل سلولی، دی آسیل گلیسرولها و سرامید است. از دیگر مشتقات كولین كه انتقال پیام سلولی را عهدهدار هستند، میتوان به فاكتور فعال كننده پلاكتها و اسفنگوفسفوكولین اشاره كرد.كولین پیشساز استیل كولین یكی از مهمترین نورو ترانسمیترهایی است كه توسط نورونهای كولینرژیك سنتز میشود كه دركنترل ماهیچهها، ریتم سیركادین، حافظه و بسیاری از عملكردهای عصبی موثر است.
همانطور كه چربی و كلسترول رژیم غذایی از طریق شیلومیکرونها به كبد منتقل میشود، از سوی دیگر در كبد چربی و كلسترول از طریق VLDLها برای انتقال به جریان خون و سپس انتقال به بافتهای غیر كبدی آماده میشوند. ذرات VLDL برای فعالیت خود نیازمند فسفاتیدیل كولین هستند و در نبود آن چربی و كلسترول در بافت كبد تجمع مییابد و باعث آسیب کبدی میشود.
در كبد و كلیه از طریق 2 فرایند آنزیمی،كولین به بتائین تبدیل میشود. همچنین در غشاء داخلی میتوکندری نیز فرایند مشابهی در جهت تولید بتائین از كولین رخ میدهد. بتائین مهمترین فاكتور تامین كننده گروه متیل است. تبدیل هوموسیستئین به میتونین نیازمند گروه میتل است. كاهش هوموسیستیئن در خون باكاهش رسیك ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی مرتبط است.
لازم به ذكر است كه بتائین در تنظیم اسمتیك نیز موثر است كه نشان دهنده اهمیت وجود كولین است. از دیگر وظایف كولین میتوان به نقش آن در متابولیسم برخی از ویتامینها از قبیل فولات ویتامین B12 و B6 و ریبوفلاوین اشاره كرد.
علائم کمبود کولینبه دنبال یك مطالعه مداخلهای بر روی 57 بزرگسال كه رژیم غذایی فاقد كولین دریافت كرده بودند، مشخص شد كه در 77 درصد مردان، 80 درصد از زنان یائسه و 44 درصد از زنان غیر یائسه، كبد چرب، آسیب كبدی و عضلانی ایجاد گردید. به دلیل ترشح استروژن در زنان غیر یائسه، سنتز فسفاتیدیل كولین از طریق مسیر فسفاتیدیل اتانول آمین N متیل ترانسفراز انجام میشود در نتیجه علائم ناشی از كمبود كولین رژیم غذایی کمتر رخ میدهد.كولین فاكتور مهم و اساسی در متابولیسم اسیدهای نوكلئیك، اسیدهای آمینه و تولید گروههای حاوی متیل میباشد.
كولین و پیشگیری از بیماریهابیماریهای قلبی عروقی (كولین و هوموسیتئین)تحقیقات علمی بسیاری ثابت كردهاند كه حتی میزان متوسطی از افزایش سطوح هوموسیستئین خون، ریسك بیماریهای قلبی عروقی را افزایش میدهد.بسیاری از سكتههای قلبی به دنبال تشكیل پلاك در دیوارههای عروقی رخ میدهند. سطوح بالای هوموسیتئین، آترواسكلروز و ترومبوژنز را از طریق مكانیسمهای مرتبط با استرس اكسیداتیو، اختلال در عملكرد اندوتلیال، واكنشهای التهابی، تشكیل لختههای خونی و اختلال در متابولیسم چربی افزایش میدهد.
به طور مشخص كولین پیشسازسنتز بتائین است. بتائین از طریق تامین گروههای متیل، تبدیل هوموسیستئین به میتونین را از طریق آنزیم بتائین هوموسیستئین متیل ترانسفر عهدهدار است که خود باعث کاهش همو سیستئین خواهد شد.
کولین و بیماریهای كبدیهمانطور كه قبلا اشاره شد، برخی از مطالعات ارتباط بین كبد چرب غیر الكلی و كولین را اثبات كردهاند.
در مدلهای حیوانی كاهش سطوح كولین با افزایش و قوع سرطان كبد مرتبط است، مكانیسمهای متعددی از قبیل بازسازی سلولهای كبدی و حساسیت بافتها به مواد شیمیایی، تنظیم فعالیت ژنها، بازسازی DNA و آپوپتوز، آسیب DNA به دنبال استرس اكسیداتیو و فعالیت پروتئین كیناز C در این امر دخیل هستند.لازم به ذكر است باید مطالعات بیشتری به منظور اثبات نقش كولین و سرطان كبد در نمونههای انسانی انجام شود.
کولین و کاهش نقص لولههای عصبیهمانطور كه مطالعات نشان دادهاند، فولات در كاهش نقص لولههای عصبی جنین موثر است اما پارهای از مطالعات نقش سایر فاكتورها از قبیل بتائین و كولین را متذكر شدهاند.
یكی از مطالعات انجام شده بر روی زنان باردار نشان داد كه در بین زنانی كه دریافت بالاتری از كولین داشتند در مقایسه با گروه كنترل، ریسك ابتلا به نقص لولههای عصبی 51 كاهش یافته است.مطالعه دیگری كه روی زنان آمریكایی انجام شده بود ثابت كرد كه در زنانی كه غلظت سرمیكولین پایین است 4 تا 2 برابر ریسك ابتلا به نقص لولههای عصبی افزایش مییابد.
از سوی دیگر برخی از مطالعات این ارتباط را تایید نمیكنند و نتایج ضد و نقیضی وجود دارد. مسلماً اثبات فرضیه نقش كولین در كاهش بروز نقص لولههای عصبی نیازمند مطالعات بیشتری است.
کولین و سلامت شناختی – سلامت روان شناختیبه نظر میرسد به دلیل اهمیت میتلاسیون DNA در سلامت و توسعه مغزی، عملكرد نورونی مغز و فرایند شناختی، نقش تركیبات مغذی دهنده متیل از قبیل كولین ضروری به نظر میرسد.از دیگر بیماریهایی كه میتوان به ضرورت دریافت كولین اشاره كرد آلزایمر، پاركینسون و برخی از بیماریهای روانی است. از سوی دیگر مشاهده شده دریافت مكمل كولین در درمان بیماری گلوكوم یا آب سیاه كه آسیب اعصاب بینایی است، بیتاثیر نیست.
دریافت كافی و منابع غذایی کولیندر سال 1998 برد غذا و تغذیه انستیتو پزشكی DRI مربوط به كولین را تعیین نمود، اما از آنجائیكه شواهد علمی كافی به منظور تعیین RDA در دسترس نبود میزان دریافت كافی برای كولین تعیین نشد. مهمترین شاخص به منظور تعیین AI برای كولین، پیشگیری از آسیب كبدی بیان شده است.در آمریكا میزان دریافت متوسط كولین از مقادیر توصیه شده AI پایینتر است.
تخممرغ، جگر و بادامزمینی از منابع غذایی غنی از كولین هستند. گوشتها، ماكیان، ماهی، لبنیات، پاستا، مرغ و غذاهای تشكیل شده از تخممرغ منابع اصلی تامین كننده كولین در بین مردم آمریكاست. اسفناج، چغندر، گندم منابع خوبی از متابولیتهای كولین هستند. گاهی اوقات لسیتین كه در واقع مخلوطی از فسفاتیدیل كولین و سایر فسفولیپیدهاست، در فرآیندهای غذایی، به برخی از مواد غذایی اضافه میشود.
گیاهخوارانی كه گوشت، شیر، تخممرغ مصرف نمیكنند در معرض خطر كمبود كولین قرار دارند.3 اونس جگر گوساله، 1 فنجان گندم، 1 عدد تخممرغ بزرگ، 3 اونس گوشت گوساله، 3 اونس سالمون، 3 اونس گوشت مرغ به ترتیب حاوی 356، 202، 147، 75 و 73 میلگرم كولین هستند.
مكمل كولینCDP-Cholines یا Citicoline و تركیباتی از قبیل choline chlonide و Choline bitartrate به عنوان مكمل، كولین شناخته میشوند.
مسمومیت زایی کولینمصرف دوزهای بین 10000 تا 16000 میلیگرم در روز كولین باعث بروز عوارضی از قبیل افزایش تعریق، افزایش ترشح بزاق، تهوع و ایجاد بوی ماهی میشود. ایجاد بوی ماهی به دلیل تولید و ترشح بیش از حد تری متیلآمین یكی از متابولیتهای كولین است. حداكثر مقدار قابل تحمل كولین UL برای بزرگسالان 35000 میلیگرم در روز است.