گروه اجتماعی: میثم مهدیار: پیش از شروع بحث بیایید نمونههای زیر را با هم مرور کنیم؛
الف) در یکی دو سال گذشته «بحران آب در ایران» به یکی از کلیدواژههای حوزه عمومی تبدیلشده است و برخی حتی جنگهای آینده را جنگ بر سر آب میدانند. درگیریهای اخیر در بلداجی، خوزستان، هرمزگان، اصفهان و یزد نشانههایی از جدی شدن این جنگ است.
بااینکه بنا بر آمار حدود یکسوم از بودجه عمرانی کشور در سالهای پس از انقلاب صرف سدسازی شده و ایران یکی از پیشروترین کشورها در حوزه سدسازی است اما به نظر میرسد اشکالی در این میان وجود دارد که این پتانسیل عظیم فنی و مهندسی نتوانسته است مساله بحران آب در ایران را حل کند بلکه حتی برخی از کارشناسان اعتقاد دارند سدسازیهای بیرویه خود یکی از عوامل ایجاد بحران آب در ایران بوده است.
این کارشناسان حتی برخی از آسیبهای اجتماعی نظیر حاشیهنشینی و مهاجرت به شهرها را ناشی از توجه کافی به اثرات اجتماعی و اقتصادی محلی سدها (بیکاری و مهاجرت اجباری و ...) عنوان کردهاند. به عبارت بهتر عدم مطالعات کافی و همهجانبه محیطزیستی، اقلیمی و اجتماعی و اقتصادی در امکانسنجی پروژههای سدسازی از علل بروز این چالش مطرح کردهاند.
ب) «پاساژسازی» یکی از مهمترین اقدامات شهرداریها، بانکها و برخی از مؤسسات اقتصادی وابسته به نهادهای انقلابی در جمهوری اسلامی بوده است. مراکز خرید در ایران امروز یکی از فضاهای عمده برای مصرف نشانهها و سبکها بوده و ازاینجهت مکان مناسبی برای نقبزدن به درون زندگی روزمره مردان و زنان و دختران جوان هستند.
نشانهها و الگوهایی که در آنها برخی از اصلیترین عناصر سبک زندگی مدرن مانند پوشش، آرایش، روابط افراد و زبان خردهفرهنگی تجلی مییابد. این مراکز ازجمله فضاهای محدود عمومی موجودند که امکان نمایش هویت مدرن و مصرف نشانهشناسی روزمره دختران و پسران جوان و نوجوان را در خارج از حوزه خصوصی خانهها و خانوادهها فراهم میسازد.
کنشهای موجود در مراکز خرید برخلاف کنشهای حوزه خصوصی (مانند پارتیهای شبانه) که دارای جنبهای پنهانکارانهاند، درملأعام قرار داشته و از امکان بازنمایی عمومیتمحور برخوردارند؛ بهعلاوه، این مراکز در مقایسه با دیگر فضاهای عمومی، نظیر کافیشاپها، کنشها و معناهای متنوعتری را در خود جای میدهند.
در این مراکز، افراد میتوانند آزادانه پرسه بزنند، چشمچرانی و خودنمایی کنند، حالآنکه دیگر فضاها چنین امکانی را فراهم نمیسازند. همچنین، پاساژ عرصهای است که در آن جنبههایی از فرهنگ پنهان جوانان یا زنان به سطح آمده و در فضای عمومی تجلی مییابد؛ ازاینرو، پاساژ یک مکان حاشیهای اما مناسب برای مطالعه سویههای پنهان حیات خردهفرهنگی جوانان و بهویژه دختران جوان به دست میدهد.
از سوی دیگر بسیاری از همان نهادهای سازنده پاساژها میلیاردها تومان از بودجه خود را صرف فعالیتهای فرهنگی جانبی برای مبارزه با فرهنگ مصرفگرای غربی میکنند. به نظر میرسد بیتوجهی به پیوستها و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی سازههای تجاری و عمرانی باعث این تناقض شده است.
ج) در جمهوری اسلامی تأکیدات زیادی بر حفظ الگوی خانواده سنتی و خانواده اسلامی وجود دارد. بسیاری از کارشناسان تأثیر شکل معماری و ساختار خانهها و آپارتمانها و شهرسازی امروزی را بر تحولات آسیبزای خانواده گوشزد کردهاند. بااینحال این تأکیدات نتوانسته است تغییری در رفتار مسوولان ذیربط ایجاد کند.
اگرچه بسیاری از مهندسان و کارفرمایانی که در حوزه شهرسازی و معماری فعالیت میکنند خود دغدغههای دینی و سنتی دارند ولی گویا به آثار و تبعات فرهنگی و اجتماعی سازههای خودآگاه نیستند.
د) قانون هدفمند کردن یارانهها بهعنوان یکی از کلانترین و مؤثرترین طرحهای اقتصادی بهمنظور برقراری عدالت توزیعی و سهمبری یکسان اقشار مختلف اجتماعی از بیتالمال در دولت دهم اجرا شد. بااینحال اصلوفرع اجرای این طرح تبعات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی مختلفی در مناطق گوناگون برجای گذاشت. بهطور مثال در برخی مناطق روستایی محروم که تعداد اعضای خانوار زیاد بود پرداخت مستقیم یارانه به سرپرست خانواده باعث شیوع تنبلی و بیکاری در میان اعضای خانواده جوامع کوچک شد.
به نظر میرسد به بیتوجهی به زمینهها و آثار و تبعات اجتماعی این قانونگذاری اقتصادی باعث عدم موفقیت این طرح توزیعی ملی شده است. هر اقدام و طرح تحولی و توسعهای مجموعهای از پیامدهای آشکار و پنهان به دنبال دارد اما برنامههای ملهم از اندیشه نوسازی (مدرنیزاسیون) غالباً بر وجوه اقتصادی و عمرانی و عینی پروژهها تأکید و اهداف آشکار آن را برآورد میکنند و از پیامدهای انسانی و اجتماعی و محیطی این اقدامات غافل شده یا میشوند.
در این رویکرد رشد اقتصادی متضمن خوشبختی، سعادت و شادمانی مردمان شناخته میشود؛ اما بعد از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی ازجمله جنگهای جهانی این نگره دچار چالشهای اساسی شد.
لحن گزارشهای توسعه سازمان ملل و بقیه سازمانهای بینالمللی از اواخر دهه 1970 به اینسو تغییر کرده است و در کنار رشد شاخصهای اقتصادی دسترسی عادلانه به امکانات و تأمین نیازمندیهای ضروری، مراقبت بهداشتی، مشارکت در تصمیمگیری، رفع آلودگی و ... نیز بهعنوان شاخصهای رشد و توسعه در نظر گرفته میشود. همچنین توجه به نسلهای آینده باعث شد «توسعه پایدار» به یکی از ترمهای اصلی توسعه تبدیل شود.
توسعه پایدار خصیصه مهم عدالت فرانسلی را نیز دربرمیگیرد و این دقیقاً همان چیزی است که در تحلیل هزینه منفعت اقتصادی بهحساب نمیآید. اگرچه توسعه پایدار ابتدا بیشتر با تکیه بر وجه محیط زیستی تعریف شد لیکن بهتدریج زنان، فرهنگ، آموزش، علم، اخلاق، امنیت و مشارکت نیز به تحلیل پایداری افزوده شد.
«ارزیابی تأثیرات فرهنگی و اجتماعی»، «ارزیابی تأثیر پروژه» یا «پیوستنگاری فرهنگی و اجتماعی» همگی عنوانهایی هستند که در آنها سعی میشود پیامد نظری و عمدتاً روششناختی آگاه شدن بر کارکردهای پنهان پروژههای توسعه مورد توجه قرار گیرند.
پیوستنگاری فرهنگی و اجتماعی ناظر به مطالعاتی است که «پیش» از اجرای پروژه سعی میکند نسبت به عواقب توسعهای هشدار دهد و برای کمتر شدن این عواقب راهبردهایی را پیشنهاد کند.
«ارزیابی تأثیر اجتماعی پروژه» اما فعالیتی پسینی است که بعد از انجام پروژه درباره عواقب ایجاد شده توسط پروژه مطالعه میکند تا نتیجه این مطالعه برای اقدام برای کاهش از آلام اجتماعی ناشی از پروژه مصرف شود یا اینکه بهعنوان بصیرتهایی برای «پیوستنگاری» های فرهنگی و اجتماعی آینده مورداستفاده قرار گیرد.
با توجه به مثالهای بالا در حوزههای مختلف به نظر میرسد فقدان توجه و اهتمام کافی مهندسان، کارفرمایان، قانونگذاران، تصمیمسازان و تصمیمگیران به پیوستهای فرهنگی و اجتماعی طرحها و سیاستهای اقتصادی و عمرانی باعث هدررفت منابع و بروز مشکلات عدیدهای شده است.
از همین رو توجه به پیوستهای فرهنگی و اجتماعی طرحهای توسعهای و ارزیابی تأثیر اجتماعی پروژهها و سیاستها باید بهعنوان یک رویکرد ملی در دستور کار نهادهای آموزشی ما در همه رشتههای دانشگاهی قرار گیرد و همه دانشجویان رشتههای مختلف از مهندسان و دانشمندان علوم پایه گرفته تا پزشکان و مدیران و اقتصاددانان به تبعات تصمیمهای سیاستگذارانه خودآگاه شوند.
منبع: روزنامه صبح نو