امام صادق ع فرمود: اگر قرآن بر عجم نازل میشد، عرب بدان ایمان نمیآورد؛ درحالی که بر عرب نازل شد و عجم بدان ایمان آورد؛ و این [نشاندهنده] فضیلت عجم است [که حقیقت را بر تعصب نژادی ترجیح میدهد.]
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 25 تیر به آیه 199 سوره شعرا پرداخته شده و در آن آمده است:
فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ ما كانُوا بِهِ مُؤْمِنينَ
سوره شعراء (26) آیه 199
ترجمه
[به فرض که ما قرآن را بر فردی از عجمها نازل میکردیم] که [او] آن را بر ایشان میخواند، بدان مومن نمیشدند.
حدیث
1) امام صادق ع فرمود: اگر قرآن بر عجم نازل میشد، عرب بدان ایمان نمیآورد؛ درحالی که بر عرب نازل شد و عجم بدان ایمان آورد؛ و این [نشاندهنده] فضیلت عجم است [که حقیقت را بر تعصب نژادی ترجیح میدهد.]
تفسير القمي، ج2، ص124
قَالَ الصَّادِقُ ع لَوْ أُنْزِلَ الْقُرْآنُ عَلَى الْعَجَمِ مَا آمَنَتْ بِهِ الْعَرَبُ وَ قَدْ نَزَلَ عَلَى الْعَرَبِ فَآمَنَتْ بِهِ الْعَجَمُ فَهَذِهِ فَضِيلَةُ الْعَجَم.
2) از امام صادق ع روایت شده است: از عرب برحذر باشید که خبر بدی در مورد آنها هست: همراه با قائم یکی از آنها خروج نمیکند.
الغيبة (للطوسي) ص476
عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِيهِ أَسْبَاطِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُوسَى الْأَبَّارِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: اتَّقِ الْعَرَبَ فَإِنَّ لَهُمْ خَبَرَ سَوْءٍ أَمَا إِنَّهُ لَا يَخْرُجُ مَعَ الْقَائِمِ مِنْهُمْ وَاحِدٌ
البته ظاهرا مقصود حدیث کسانی است که بر تعصب نژادی عربی دارند یا عربهای اصیل که عربهای حجاز (عربستان سعودی) هستند یا ...؛ چراکه در صفحه 477 همان کتاب، از امام باقر ع در مورد 313 نفر اصحابی که با امام زمان ع بیعت میکنند روایت شده که: «فِيهِمُ النُّجَبَاءُ مِنْ أَهْلِ مِصْرَ وَ الْأَبْدَالُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ وَ الْأَخْيَارُ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاق: در میان آنها نجیبانی از مصر، و بزرگانی از شام، و خوبانی از عراق هستند»
تدبر
در این آیه، نفرمود «عَلَّمَه علیهم»(آن را به آنها تعلیم داد)، بلکه فرمود «قَرَأَهُ عَلَيْهِمْ» (آن را بر آنها خواند). این چنین تعبیری تاییدی است بر اینکه: قرآن صرفا یک مکاشفه شخص پیامبر ص نبوده بلکه این حقیقت با همین الفاظ بر پیامبر اکرم ص نازل شده است (تدبر1 جلسه 114) و نیز بر اینکه: الفاظ قرآن هم در مورد قرآن نقش خاصی دارد به نحوی که حتی اگر قرار بود قرآن بر یک غیرعربزبان هم نازل شود، باز هم با همین الفاظ نازل میشد (تدبر1 جلسه117).
توضیح مطلب:
«قرأ» (خواند) در جایی به کار میرود که یک متن معینی وجود داشته باشد و از آن متن، اصل مطلب برای دیگران خوانده شود.
اگر قرآن صرفا یک محتواهایی بود که پیامبر مکاشفه کرده و به زبان خودش به مردم ارائه میداد و تفاوتی نداشت که پیامبر زبانش عربی باشد ویا هر زبان دیگری؛ آنگاه «خواندن» چه در مورد پیامبر، و چه در مورد هر فرد عجمی که قرار بود این محتواها را به مردم ارائه کند، بیمعنی بود.
در واقع، وقتی فقط محتوای مطلبی مهم است، ما تعبیر «علَّم» (آموزش داد، تعلیم داد) را به کار میبریم؛ اما وقتی علاوه بر محتوا، خود الفاظ هم مهم است و میخواهیم بگوییم محتوا را با الفاظ خود شخص نقل کرده، تعبیر «قرأ» (خواند) را به کار میبریم.
«لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى بَعْضِ الْأَعْجَمين ... ما كانُوا بِهِ مُؤْمِنينَ» اینکه برای عدهای مبنای حقیقت، نژاد و قبیله و حزب خود باشد، و تنها در صورتی زیر بار حقیقت میروند که حقیقت را نزدیکان و همحزبیهایشان بگویند، معضلی ریشهدار در تاریخ بوده است؛
و این آیه هشداری برای جدی گرفتن آزاداندیشی است:
آیا ما اگر حقیقت را از زبان کسانی بشنویم که به آنها علاقه، ویا با آنها منافع مشترک نداریم، زیر بار آن میرویم؟
خوشبختانه در میان ملل مختلف، کارنامه ما ایرانیان، در مجموع، در این زمینه نمره بالایی داشته (حدیث1، لینک زیر)،
https://telegram.me/YekAaye/1268
و حدیث2 جلسه قبل، لینک زیر)
https://telegram.me/YekAaye/1261
هرچند امروزه عدهای اصرار دارند، با بهانه عرب بودن پیامبر ص و تحریک احساسات ناسیونالیستی، این کارنامه را به مردودی بکشانند.
و من هیچگاه چرایی این بیمنطقیِ ملیگراها را نفهمیدم:
واقعا معیار پذیرش حقیقت، درستی یا نادرستی آن است یا این است که گوینده آن از نژاد ما باشد یا نباشد؟!
«لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى بَعْضِ الْأَعْجَمين ... ما كانُوا بِهِ مُؤْمِنينَ»:
«به» جار و مجروری است که به لحاظ نحوی، مربوط به «مومنین» است و علیالقاعده باید بعد از آن میآمد. اینکه قبل از آن آمده، نشاندهنده «حصر» یا دستکم یک تاکید جدی بر آن است. (توجه: ضمیر آن، میتواند به «آورنده وحی» ویا به «قرآن» برگردد).
با توجه به این مقدمه، اینکه چرا «به» قبل از «مومنین» آمد، شاید بدین جهت است که میخواهد بفرماید: آنانی که گرایشات ناسیونالیستی دارند، ممکن است به این قرآن یا آورندهاش، بعد از اینکه آن را به نحوی به گرایشات ملیگرایانهی خود مرتبط کنند، ایمان بیاورند، اما به خود آن حقیقت، بتنهایی و جدای از گرایشات ناسیونالیستی، ایمان نمیآورند.
شاید کسانی که میکوشند برای تشویق برخی ایرانیان به اسلام، بر ایرانی بودن مادر امام زمان (عج) و اموری از این دست اصرار کنند، خواسته یا ناخواسته، انحرافی را دامن میزنند که در این آیه (در دو تدبر قبلی) مورد توجه قرار گرفته است.
يا أَيُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقناكُم مِن ذَكَرٍ وَأُنثىٰ وَجَعَلناكُم شُعوبًا وَقَبائِلَ لِتَعارَفوا ۚ إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتقاكُم ۚ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ﴿۱۳﴾
ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!
آیاتی که در قرآن درباره عرب نازل شده منظور اعراب بادیه نشین هست و نه مردمی که در شهرهای مکه و مدینه و یمن و... زندگی میکردند
واژه اعراب به تدریج در غیر تازیان بیابانگرد نیز توسعه پیدا کرد تا اینکه اسم خاص برای قوم عرب گردید.
واژه اعراب، ۱۰ بار در قرآن بهکار رفته است. این آیات در مدینه و در ارتباط با ساکنان پیرامون آن بر پیامبر نازل شده و محتوای آنها مربوط به اموری مانند عقاید دینی و نحوه تعامل آنان با پیامبر است.
آیات قرآن، اعراب را به لحاظ اعتقادی به دو گروه اساسی تقسیم میکند: گروهی از بادیهنشینان انفاق در راه خدا را زیان و غرامت دانسته، منتظر تحقق حوادث دردناک برای مؤمنان هستند، در حالی که حوادث دردناک شامل حال خودشان خواهد شد:
«ومِنَ الاَعرابِ مَن یَتَّخِذُ ما یُنفِقُ مَغرَمًا ویَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوائِرَ عَلَیهِم دائِرَةُ السَّوءِ واللّهُ سَمیعٌ عَلیم»
آنان ایمان نیاوردهاند و تنها به آن تظاهر میکنند:
«قالَتِ الاَعرابُ ءامَنّا قُل لَم تُؤمِنوا...» در مقابل، گروهی دیگر از آنان به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند و انفاق خود را مایه تقرب به خدا میدانند. به تأیید قرآن این نحوه تفکر و عملکرد ایشان، منشأ نزدیکی آنها به خداوند است: «و مِنَ الاَعرابِ مَن یُؤمِنُ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ و یَتَّخِذُ ما یُنفِقُ قُرُبت عِندَ اللّهِ وصَلَوتِ الرَّسولِ اَلا اِنَّها قُربَةٌ لَهُم...»، بنابراین، اعراب بادیهنشین نیز چون شهرنشینان، گروهی کافر و گروهی مؤمن هستند؛ اما در جمعبندی آیات اعراب، به نوعی نگاه منفی به فرهنگ بادیهنشینی برمیخوریم، هرچند در برخی آیات نیز این نگاه منفی به چشم نمیخورد، از همینروی واژه «تَعرُّب» در برابر مفهوم هجرت، به معنای بازگشت از فرهنگ اسلامی به آیین جاهلی شکل میگیرد.
منبع و مطالعه بیشتر:
http://wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D8%A8_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86