استعفای مدیرانی مانند لـله گانی در حالی است که مسیری که در جلو راه وزیر اقتصاد و بانک مرکزی و دیگر وزرا قرار دادهاند مسیری است برای کنار گذاشتن مدیرانی که در سلامت و بر اساس قانون و بهحکم وظیفه کار میکنند و بدون هیچ محکمهای به خاطر عدم دفاع دولت مجبورند آبرویشان را بگذارند و بروند!
گروه اقتصادی: استعفای مدیرانی مانند لـله گانی در حالی است که مسیری که در جلو راه وزیر اقتصاد و بانک مرکزی و دیگر وزرا قرار دادهاند مسیری است برای کنار گذاشتن مدیرانی که در سلامت و بر اساس قانون و بهحکم وظیفه کار میکنند و بدون هیچ محکمهای به خاطر عدم دفاع دولت مجبورند آبرویشان را بگذارند و بروند!.
پیمان کمالی، برابر اخبار رسیده به بولتن نیوز از منابع آگاه، در پی انتشار پیدرپی اخبار چند روز گذشته در خصوص نظام بانکی و مدیران این حوزه و برخی بداخلاقیها که سبب گلایه اسماعیل لـله گانی، مدیرعامل بانک صادرات ایران شده بود، لـله گانی طی سه روز گذشته استعفای خود را تقدیم مقامات مسئول کرده که پس از بررسی مورد موافقت قرارگرفته است.
استعفای مدیرعامل بانک صادرات ایران در حالی مورد موافقت قرا گرفته که نگاهی به عملکرد بانک صادرات ایران در جذب منابع و افزایش تعداد مشتریان در همچنین پرتفوی این بانک در بورس نشاندهنده عملکرد مثبت و موفقیتآمیز این مدیرعامل خلاق در نظام بانکی کشور است.
بانک صادرات ایران که با سرمایه بیش از 5.78 هزار میلیارد تومانی بزرگترین بانک حاضر در بورس بشمار میرود و پیشازاین از افزایش 30 درصدی منابع ، 32 درصدی منابع جاری و کاهش بیش از 10 درصدی مطالبات نسبت به ابتدای سال 94 خبر داده بود در عملکرد 12 ماهه سال گذشته مالی 94 نیز موفق عمل کرده است.
طبق صورتهای مالی حسابرسی نشده ، "وبصادر" 100 درصد سود اعلامی را محقق کرده و به ازای هر سهم ۱۴۵ ریال سود محقق کرده که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۴۵ درصد رشد نشان میدهد .
این رشد ناشی از افزایش ۵۸ درصدی جمع درآمدهای مشاع بوده و در این میان ، سود علیالحساب سپردههای سرمایهگذاری 41 درصد افزایش و جمع درآمدهای غیر مشاع ۵ درصد کاهش داشته است. جمع هزینهها هم با افزایش ۱۶ درصد به ۵۷,۷۱۸ میلیارد ریال رسیده است.
استعفای مدیرانی مانند لـله گانی در حالی است که مسیری که در جلو راه وزیر اقتصاد و بانک مرکزی و دیگر وزرا قرار دادهاند مسیری است برای کنار گذاشتن مدیرانی که در سلامت و بر اساس قانون و بهحکم وظیفه کار میکنند و بدون هیچ محکمهای به خاطر عدم دفاع دولت مجبورند آبرویشان را بگذارند و بروند!
اینطور هیچ مدیری دیگر اعتبار نمیکند و دولت یکبهیک مدیران پاکدستش را از دست میدهید. البته همگان قبول دارند که برخی هم هستند که دراینبین بدون دلیل و با سوءاستفاده از دستمزدهای پرداختی به مدیران تحولآفرین و نخبه، بیتالمال را به تاراج میبرند.
بههرحال این روزها بحثهای زیادی در خصوص حقوقهای 50 میلیونی مدیران که در طی یک دوره ششماهه میشود 300 میلیون توان یا در یک سال میشود 600 میلیون تومان مطرح میشود اما واقعاً اینکه مدیرعامل یک بانک حقوق و پاداش بالایی میگیرد میتواند دلیل صحیحی برای عزل یک مدیر بانکی باتجربه یا مدیران دیگر باشد.
نگاهی به دستمزدهای دریافتی مدیران بانکی و سازمانها و شرکتهای مهم جهان نشان میدهد که در برخی از سمتهای کلیدی و حساس مثل بانکداری و یا شرکتهایی مانند بنز و مایکروسافت یا از این قبیل اصولاً رنج حقوقی مدیر بستگی به توانمندیها و نیاز سازمان و عملکرد مورد انتظار دارد.
اصولاً بر این اساس است که یک کارخانه تولید دوچرخه در انگلیس برای اینکه برند کارخانهاش را توسعه داده و فروش خود در خارج از این کشور توسعه دهد برای مدیری که استخدام میکند مبلغ یکمیلیون پوند در سال دستمزد پرداخت میکند. یا بانکهای بزرگ دنیا و شرکتهای بورسی عظیم هم از همین روش پیروی میکنند.
خوب این روش پرداخت در ابتدا شاید کمی فکر را به خود مشغول کند که حقی ضایعشده است اما اینگونه نیست.
بهطور مثال شما برای وکیلی که موفق شد 4 میلیارد دلار پول بانک ملت را که در اروپا بلوکهشده بود بگیرد را چقدر دستمزد در نظر میگیرد.
برای وکیلی که بتواند 2 میلیارد دلار مصادره شده اخیر دردادگاهی در آمریکا را زنده کند چقدر در نظر میگیرید.
شما چقدر حاضر بودید پرداخت کنید تا مدیر فراری بانک ملی به کشور برگردد و اصولاً چقدر حاضرید پرداخت کنید تا مدیران وزارتخانهها و سازمانها و شرکتهای خودروسازی و پتروشیمی و نفتی کشور با حداکثر توان خودکار کنند ولی نه دزدی کنند و نه از زیر کار در بروند.
اصولاً این موضوع که در ایران حقوق کارگر و کارمند پایین است نمیتواند دلیلی باشد برای مواجهه و برخورد با افرادی که توان دریافت حق خود رادارند.
از این رو به نظر می رسد دولتمردان بهجای اینکه به دستمزدهای بالای مدیران نخبه حمله کنند باید به فکر این باشند که حقوق کارگران و کارمندهایی که حتی کفاف 5 روز اول مخارج ماهیانه زندگیشان را هم نمیدهد، افزایش دهند.
ما مدیران و نخبههای زیادی راداریم که به خاطر همین طرز تفکر اشتباه یا از کشور خارجشدهاند و یا اینکه از نبوغشان برای توسعه و افزایش سرمایه گذاری و رشد و توسعه غلم و دانش در کشور استفاده نمیکنند و به خارج از ایران مهاجرت کرده اند.
هماکنون مشاهده میکنیم اکثر این نیروها در بانکها و شرکتهای نفتی و تجاری عربی و دبی مشغول به کار هستند و یا هر از چند گاه نام آنها در اروپا و آمریکا به خاطر گرفتن پستهای حساس مالی و علمی بر سر زبانها میافتد. این به خاطر همین عدمحمایتها و ترس از آبرو و امنیت شغلی برای مدیران است که با یک حمله ساده از سوی گروه سیاسی رقیب منجر به زیر سؤال رفتن آنها میشود.
یکی در آلمان میشود دکتر سمیعی، دیگری میشود رئیس ناسا، آنیکی میشود مدیر گوگل، اینیکی میشود یکی از مدیران برجسته مایکروسافت و.... اما در ایران مدیرانی که حتی بر اساس ضوابط سالهای گذشته دستمزد میگیرند و به فکر آبروی مملکت هستند و دلارها را در کیسه نمیکنند تا به خارج فرار کنند هرازچندگاه باید منتظر باشند که با دسیسهای آبرویشان را از دست بدهند.
خوب این افرادی که کارهای مهم و دقیق و با مسئولیت انجام میدهند و با یک امضای آنها میلیاردها تومان و شاید هزاران میلیارد تومان پول جابجا میشود چرا نباید بهصورت استثنایی حقوقبگیرند و یا با راحتی و آسودگی و صداقت کامل به کارهایی بپردازند که هرلحظه از کنار آن میتوان میلیونها و میلیاردها دلار اختلاس کرد. البته بدون هیچ سروصدایی به حقوق ماهی دو میلیون تومانی هم اکتفا کرد.
متأسفانه این روزها برخی از مسئولین با تحت شعاع قرار گرفتن از دسیسههای برخی که عملکرد مثبت مدیران کارآمد را سد راهی برای پیشبرد اهداف غیرانقلابی و سیاسی خود میدانند در حال انجام اشتباهاتی هستند که همین اندک افرادی که در کشور دارند درست و سالم کار میکنند را هم به ترس میاندازد.
سؤال اینجا است که چرا ما بهجای دفاع از کارآفرینان و مدیرانی که هیچ فسادی نداشتهاند و به بهترین شکل به کار و شغل و حرفه خود میپردازند داریم آنها را از سیستم خارج میکنیم و سؤال مهمتر اینکه قرار است چه افرادی را به جای آنها به کار بگماریم.
شوربختانه از این قبیل مدیران میتوان به مدیرعامل بانک صادرات بهعنوان فردی که چهرهای ارزشی نیز دارد اشاره کرد. فردی که نه مانند مدیرعامل سابق بانک ملی دزدی و اختلاس کرده و نه در پروندههای 3000 میلیارد تومانی و 10000 هزار میلیارد تومانی دست داشته.
نگاهی عمیقتر به تهاجمی که این روزها به برخی مدیران پاکدست کشور شده و هرروز به تعداد آنها اضافه میشود و نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری نشان میدهد که برخی تصمیم گرفتهاند دولت روحانی را با تضعیف و کنار زدن مدیران لایقش از ادامه راه و همراهی مردم بازدارند.
در اینجا نباید فراموش کنیم که در تمامی کشورهای جهان برای مدیران لایق و هوشمند و نخبه و سالم و پاکدست سقف حقوقی قائل نمیشوند.
حالا چه شده است که ما ایرانیها این روزها بهجای اینکه افتخار کنیم و به برخی از مدیران پاکدست ( البته این گروه بسیار نیستند) احترام بگذاریم و دودستی نگهشان داریم. میاییم برای پولی که طبق قانون و ضوابط کشور دریافت کردهاند و از گذشته روال بوده جرم مشخص میکنیم و بدون دادگاه حکم صادر میکنیم و با آبروی آنها بازی میکنیم.
پشت پرده این بازیهای سیاسی درست درزمانی که در سال پایانی دولت روحانی هستیم چه کسانی هستند و چرا در شرایطی که دولت یازدهم در حال اصلاح نظامهای اشتباه سالهای گذشته و رفع اشتباهاتی است که اقتصاد ایران را با چالش مواجه کرده بود، بهیکباره با موضوع فیشهای بانکیای روبرو میشویم که در دولت احمدینژاد پایههای آن ریخته شده و به اوج رسید اما هیچکس سخنی از آن به میان نیاورد. تا امروز!