به گزارش بولتن نیوز، برای بیان معنای « سبک زندگی » لزومی ندارد راه به بیراهه ها ببریم . معنی این واژه مهم در خود ترکیب وجود دارد. « سبک زندگی » یعنی شیوه زیستن و یا راه و روش غالب زندگی که تا حد زیادی فردی است اما آنچه مهم است دقیقا بعد از این تعریف ساده شروع می شود ، یعنی تلاش برای یافتن این پاسخ که بهترین شیوه زندگی کدام است؟ و یا اینکه بهتر است روش غالب زندگی آحاد جامعه چگونه باشد تا همه از آن سود ببرند و در جهت کمال گام بردارند؟ . در واقع دشواری بحث هم از همینجا شروع می شود .
« سبک زندگی » در ادبیات ملل مختلف پیشینه ای طولانی دارد و از آن به زبان های مختلف یاد میشود اما آنچه در زبان علمی رایج امروز مورد توجه اندیشمندان است تقریبا معادل همان واژه (life style) است که اولین بار در سال 1929توسط «آلفرد آدلر» (1870-1937) روانشناس معروف اتریشی مورد استفاده قرار گرفت . او از این عبارت به منظور توصیف ویژگی زندگی افراد استفاده کرد و گفت ؛ « سبک زندگی هدف فرد ، خودپنداره ، احساس های فرد نسبت به دیگران و نگرش فرد نسبت به دنیا را شامل می شود ( جی ، 1387:97) اما به جز « آدلر » ، افراد دیگری هم تلاش کردند تا از این واژه تعریفی درخور ارائه کنند همچون « لیزر » که مبنای تعریف خود را در واقع « الگوی خرید کالا » توسط افراد قرار داد و گفت ؛ « سبک زندگی نشان دهنده شیوه زندگی متمایز جامعه یا گروه اجتماعی و نشان دهنده شیوه ای است که مصرف کننده در آن خرید می کند و شیوه ای که کالای خریداری شده مصرف می شود بازتاب دهنده سبک زندگی مصرف کننده در جامعه است( خوشنویس ، 1389:10) این نگاه در اندیشمندان دیگر هم صادق بود مثلا « یاسر من » (1983م) معتقد است ؛ « سبک زندگی الگویی از مصرف می باشد که دربردارنده ترجیحات ، ذائقه و ارزش هاست »( ربانی ،1387:23) . صرف نظر از تمام دیدگاه های متکی به مصرف ، به نظر من دیدگاه « سویل » منطقی تر است . او معتقد است ؛ سبک زندگی عبارت است از ؛ « هر شیوه متمایز و بنابراین قابل تشخیص زیستن» ( چاوشیان ،1381:24) به نظر من این نگاه را اگر در کنار تعریف « سولومون » قرار دهیم می توانیم به تعریفی منطقی تر از « سبک زندگی » دست یابیم که به تعریف و تعبیر ما نزدیک تر است . وی معتقد است ؛ « هر جامعه ای دارای سبک و شیوه زندگی متفاوتی است. سبک زندگی، فعل و انفعال فرد را در محیط زندگی او نشان می دهد » (رسولی ،1382:23). این تعریف تا همینجا برای ما قابل قبول است و اگرچه « سولومون » هم در نهایت به مصرف کنندگی به عنوان یک شاخصه اصلی می نگرد اما قید او مبنی براینکه هرجامعه ای دارای سبک زندگی متمایزی است ، سخنی درست و قابل تامل است . حال مطابق این نگرش باید به این سوال اساسی بپردازیم که مشخصه و مولفه اصلی « سبک زندگی » ما کدام است ؟ آیا ما هم باید حول محور میزان و نوع « مصرف کنندگی » مردم جامعه ، سبک زندگی خودمان را تعریف کنیم ؟ پاسخ به این سوال در واقع ماهیت بحث ما را در این نوشتار تشکیل می دهد. برای پاسخ به این سوال مطابق نظر «گیدنز» باید تلاشی داشته باشیم ؛ برای شناخت مجموعه منظمی از رفتارها یا الگویی از کنش ها که افراد آنها را انتخاب کرده و کنش های آن ها در زندگی روزمره به واسطه آن ها هدایت می شود(خوشنویس ،1389:11) در این جستجو ما با دو رکن اساسی مواجه هستیم ؛ « ایرانی » و « اسلامی » . در واقع ما باید « هویت سبک زندگی » خود را فارغ از تکیه بیش از اندازه بر تعاریف غربی که عمدتا براساس نوع « مصرف » شکل گرفته ، حول این دومحور اساسی جستجو کنیم . متاسفانه از آنجا که خاستگاه « سبک زندگی » به عنوان یک علم ، در واقع « غرب » محسوب می شود ، بر اساس همين ، نظريات پیرامون این علم هم عمدتا با رویکرد ترويج « سبک زندگي غربي » در همه جهان گسترش یافته است . اين مسأله به خوبي در فيلمها ، کارتونها و بازيهاي رايانهاي غربي به عنوان بخشی از کالاهای فرهنگی صادر شده از این کشورها مشهود است . در کشور ما هم تاثیر نگرش های غربی در تعاریف ارائه شده مشهود است . مضاف بر اینکه در کشور ما ، بحث « سبک زندگي » هنوز آنگونه که باید وارد محيطهاي دانشگاهي و رسانهاي نشده و تلاشهاي قابل توجهی هم برای تدوین مولفه های اصلی آن یعنی « ایرانی – اسلامی » و در کل بومي کردن آن صورت نگرفته است . بدون شک به همین دلایل هنوز توفیقات قابل ملاحظه ای هم در راستای اقدامات فرهنگی و تولید کالاهای فرهنگی با هدف ترویج و صدور « سبک زندگی ایرانی- اسلامی » صورت نپذیرفته .
بااین توضیح باید متذکر شد که مقام معظم رهبري ، گرچه مبدع و طراح مسأله « سبک زندگي » نيستند اما با طرح عمومي اين مسأله و حتي طرح ريز موضوعات آن ، نقش به سزایی در بیدار شدن اندیشمندان این حوزه داشته و دارند و دقیقا ایشان بودند که موج جديدي از مباحث « سبک زندگي » را در کشور ايجاد کردند و بسياري را بر آن داشتندکه در اين زمينه به پژوهش و اظهار نظر بپردازند . لذا بايد توجه داشت که تاکيد رهبري بر این مسأله اجتماعي - فرهنگي ، حکايت از اهميت موضوع و نيازمندي جامعه به آن دارد. با این وجود شتاب ناآگاهانه متفکران ما آسيبي جدی از اين رهگذر به بحث « سبک زندگي » وارد نموده است . عدم توجه به خاستگاه بحث و هدف غرب از ترويج اين مسأله از یکطرف و تکرار مباحث علوم انساني غربي به زبان فارسي و تقليد ناشايست از آن و حتی به تکلف افتادن براي به ظاهر اسلامي کردن موضوع که چندان هم موفقيت آميز نبوده و بدتر از همه برخوردهای شعاري مدیران با این مسأله مهم ضربه های جدی به این مبحث مهم علمی وارد نموده است که جا دارد هرچه زودتر در روند آن بازنگری شده و مجددا مولفه های طرح شده از سوی رهبری مورد توجه قرار گیرد.
وقتی که ما از « سبک زندگي » سخن ميگوييم ، منظور مان اين است که يک فرد ، يک خانواده و اهالی يک اجتماع ، چگونه زندگي ميکنند . در اينجا « چگونه زندگي کردن » مهم است ، از این رو نباید تنها يک صفت يا رفتار خاص مدنظر قرار گیرد . به عنوان مثال اهل ورزش بودن برای یک فرد معرف « سبک زندگي » او نيست . همینطور اهل نماز شب بودن یا اهل مسافرت بودن . اينها معرف « سبک زندگي » نيست . حتی وقتي از « فرهنگ » یک جامعه سخن ميگوييم باید توجه داشته باشیم که ما تنها از « فرهنگ » سخن گفتهايم نه « سبک زندگي » . حتی سخن گفتن از اعتقادات ، حقوق و يا سياست متفاوت از « سبک زندگي » است . همانطور که گفتیم مراد از « سبک زندگی » چگونه زندگي کردن است که خود یک گزاره توصيفي محسوب می شود . از این منظر در « سبک زندگي » موارد بسياري در کنار هم باید مورد مطالعه قرار گیرند از جمله اعتقادات ، رسوم ، جغرافيا ، اقليم ، نیازها و سليقههاي اجتماعي و دهها مسأله ديگر که در هر جامعه حول محورهای گوناگون شکل می گیرد . به نظر می رسد در جامعه ایران با توجه به گستردگی جغرافیایی و هویت واحد جمعیت غالب ایرانی حول دو محور ایرانی و اسلامی ، تمام این مولفه ها را می توان حول همین دو محور مورد مطالعه قرارداد . پس از منظر ما مفهوم « سبک زندگي » گزارشي از شيوه زندگي فرد ، خانواده يا اجتماع در جامعه حول دو محور اسلامیت و ایرانی بودن است . در این « سبک زندگي » لاجرم ردپای مبانی اعتقادي ، فرهنگي ، سياسي و آداب و رسوم ملي – منطقه ای قابل ردیابی است اگرچه هیچکدام به شکل جداگانه مورد مطالعه قرار نمی گیرد . به این ترتیب مطالعه دقیق « سبک زندگي » به ما نشان ميدهد مردم جامعه ما چه اشتراکاتي دارند . این اشتراکات است که « سبک زندگی » ما را تشکیل می دهد و نشان از مراجع مشترک دارد. با این نگاه نباید فراموش کنیم که يک رفتار خاص فردي را نباید به عنوان سبک زندگي قلمداد کنیم . در مثالی ساده و روشن می توان گفت مثلا عنصر ورزش همگانی، به عنوان پدیده ای فراگیر در جامعه که می تواند مطابق باور مردم شکل گرفته و با بهداشت و سلامت جامعه مرتبط باشد درکشوری مثل چین به عنوان بخشی از « سبک زندگی » مردم مورد توجه قرار می گیرد اما متاسفانه این خصیصه خوب که هم از سبقه دینی و هم از جایگاه ملی رفیعی در تاریخ ما برخوردار است در کشور ما به عنوان یک شاخصه « سبک زندگی » قابل تعریف نیست . از طرف دیگر اينکه پدیده ای زشت مثل رشوه در دین ما حرام است ، به خودي خود ربطي به سبک زندگي ما ندارد اما اگر روزی این پدیده منفور مطابق خواست و رفتار اجتماعی آحاد جامعه از وطن رخت بربست می توان گفت دوری از رشوه خواری و رشوه دهی و دور زدن قانون جزئی از « سبک زندگی » ما است و البته برعکس . بنابر اين مسائل فرهنگي ، ديني يا سياسي را نباید به تنهایی به عنوان سبک زندگي معرفی کرد .
با این توضیح شکی نیست که انسانها همواره « سبک زندگي» خاص جوامع خود را داشتهاند اما همانطور که گفتیم اين مطالعات به عنوان یک علم ، مطالعات جديدی محسوب می شود . طی سال های اخیر انديشمندان مسلمان نیز کم و بیش از دريچههاي گوناگوني وارد بحث شده و آن را به نقد کشیده اند . اگرچه دراغلب موارد مبنا همان فعاليتهاي انجام شده از سوی اندیشمندان غربی بوده و در اين زمينه کمتر تلاش هایی براي مبنا سازي سبک زندگي اسلامی يا مؤمنانه صورت گرفته است . لذا جا دارد تا موضوع « سبک زندگی ایرانی – اسلامی » از هر دو بعد « ایرانی » و « اسلامی » مورد توجه و اندیشه ورزی قرار گیرد . طی مسیر درست در این راه بدون شک باعث کشف یافته های جدید ، غیر تقليدي و بومی شده می شود و به نظر مرسد مراجعه به قرآن کريم و سیره پیامبر و اهل بیت ميتواند به عنوان منبعی شگرف محسوب گردد. همچنین پیشنهاد می شود در ادامه همین رویکرد ، بررسی تاریخ ادبیات و بازخوانی متون ادبی ایرانی به عنوان قومی پاک نهاد ، مورد توجه جدی قرار گیرد تا مولفه های اصیل « سبک زندگی ایرانی - اسلامی م بازشناسی و تبیین گردد .
*مدرس دانشگاه
منابع :
1- فیست جی و گریگوری جی فیست، (1387) نظریه های شخصیت ، تهران ، انتشارات دانشگاه پیام نور
2- خوشنویس ، ناهید(1389) ، رسانه و سبک زندگی ، ماهنامه روابط عمومی ایران
3- ربانی ، رسول ربانی و یاسر رستگار، (1387) سبک زندگی و فرهنگ مصرفی، مجله مهندسی فرهنگی، شماره 23 و 24
4- چاوشیان ، حسن و اباذری یوسف ،(1381) از طبقه اجتماعی تا سبک زندگی، مجله نامه علوم اجتماعی، شماره20.
5- رسولی ، محمدرضا ،(1382) بررسی مؤلفه های سبک زندگی در تبلیغات تجاری تلوزیون، مجله علوم اجتماعی، شماره 23
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com