به گزارش اشراف، اندیشکده شورای امور بینالملل روسیه در گزارشی نوشت: الگوی در حال ظهور چندمرکزگرایی روابط بینالملل از عوامل متعددی نشئت میگیرد. با توجه به جهانیشدن، پیشرفتهای سریع در علوم و فناوری و نفوذ آن به تمام حوزههای زندگی، پارادایم در حال تغییر ثبات راهبردی، که زیربنای معماری امنیت بینالمللی محسوب میشود، نیازمند توجه ویژهای است. با وجود واقعیات جدید در امور جهان و ابعاد تازه پیدایش یافته قدرت نظامی و سیاسی، پارادایم سنتی ثبات راهبردی به تاریخ پیوسته است.
• آغاز مفهوم امروزی ثبات راهبردی •
مفهوم مدرن و امروزی ثبات راهبردی در جریان جنگ سرد متولد شد و برای اولین بار در بیانیه مشترک شوروی و آمریکا، که این مفهوم را به همبستگی نیروهای راهبردی که حمله نخست را با شکست مواجه میکنند ۱ نسبت داده بود، به کار برده شد. در عمل ثبات راهبردی در جنگ سرد به الگویی مشخص از روابط آمریکا و شوروی موسوم به «تخریب متقابل مطمئن» محدود بود.
• نظام دوقطبی و تقابل دو ابرقدرت جهان •
این الگو خصیصه نظام دوقطبی روابط بینالملل بود که حول محور رویارویی میان دو قطب- آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی- میچرخید. راهبرد- مثلاً دستیابی به هدف نهایی در جنگ- برای هرکدام از این دو به معنای نابودی دیگری بود. از آنجا که هر دو قطب نیروی مخرب نهایی- تسلیحات اتمی- را در اختیار داشتند میتوانستند تقریباً بیدرنگ به این هدف دست پیدا کنند.
• بازدارندگی اتمی مبنای ثبات راهبردی در جهان دوقطبی •
از آنجا که هر دو کشور از توانایی ایجاد صدمات غیرقابل قبول در جنگی اتمی برخوردار بودند این بازدارندگی متقابل اتمی میان شوروی و آمریکا به مبنای ثبات راهبردی در این جهان دوقطبی تبدیل شد. با علم و فناوری امروز اهداف راهبردی جنگها میتوانند با استفاده از ابزاری به جز تسلیحات اتمی تأمین شوند. بسیاری از کارشناسان امنیت بینالملل روس و آمریکایی با این موضوع موافقاند که فناوریهای مدرن قادرند توازن راهبردی را بر هم بزنند.
از آنجا که هر دو کشور از توانایی ایجاد صدمات غیرقابل قبول در جنگی اتمی برخوردار بودند این بازدارندگی متقابل اتمی میان شوروی و آمریکا به مبنای ثبات راهبردی در این جهان دوقطبی تبدیل شد.
• دگرگونی در تعریف جنگ سرد از ثبات راهبردی و دلایل آن •
– ثبات راهبردی در جهان چندمرکزی
امروزه تعریف جنگ سرد از ثبات راهبردی دیگر به شکل اجتنابناپذیری معنای خود را از دست داده- که این امر دو دلیل دارد:
اول: از دیدگاه روابط بینالملل جهان به شکل روزافزون به سوی چندمرکزی در حرکت است. در زمانی است که روابط آمریکا و روسیه دیگر تنها محور تحولات جهانی نیستند. نظام روابط بینالملل امروزی نشاندهنده ظهور و افزایش نفوذ مراکز متعدد قدرت است و دولت دیگر تنها بخش ایفاکننده نقش نیست.
• ابزارهای راهبردی غیراتمی •
دوم: با علم و فناوری امروز اهداف راهبردی جنگها میتوانند با استفاده از ابزاری به جز تسلیحات اتمی تأمین شوند. بسیاری از کارشناسان امنیت بینالملل روس و آمریکایی با این موضوع موافقاند که فناوریهای مدرن قادرند توازن راهبردی را بر هم بزنند. در آغاز قرن بیست و یکم توازن نظامی و راهبردی به نیروهای اتمی راهبردی صرف محدود نمیشود- توازن نظامی و راهبردی اینک اجزای جدیدی را در بر میگیرد. امروزه شما برای نابودی مقیاس عظیمی از اهداف نظامی یا اقتصادی و یا مختل کردن پایگاههای فرماندهی سیاسی و نظامی تسلیحات اتمی در اختیار ندارید. امروزه ابزار راهبردی غیر اتمی وجود دارد که قدرت تخریب را به قدرت تخریب تسلیحات اتمی نزدیکتر هم کرده است. ۲
جامعه کارشناسان فهرستی از عوامل جدید ذیل ارائه دادهاند:
• اهمیت جنگافزار سایبری •
– جنگافزار سایبری بهمثابه عاملی جدید در ثبات راهبردی
از میان تمام عواملی که در بالا بدان اشاره شد جنگافزار سایبری نیازمند توضیح ویژه است. جنگافزار سایبری، در قیاس با فناوریهای قبلی فهرست، برای گسترش و استفاده به مبلغ مشخصاً کمتری از بودجه دفاعی نیازمند است خصوصاً وقتی در مقام مقایسه با تسلیحات اتمی، هرگونه ابزار پرتاب دیگر و یا دیگر فناوریهای هوشمند جنگی قرار بگیرد. مدرک تخصصی از یک دانشگاه غیرنظامی تمام آن چیزی است که برای به دست آوردن مهارتهای اولیه گسترش جنگافزار سایبری بدان نیازمندید.
• جنگافزار سایبری در دسترس همگان قرار دارند •
جنگافزار سایبری بر مبنای فنآوریهای آزاد و قابلدسترسی بنا نهاده شدهاند. شرکتهای مخابراتی پر مشترک که مبتنی بر استانداردهای مشترک هستند فضای اطلاعاتی را به وجود آوردهاند که در آن زیرساختهای مدرن به شدت نسبت به حملات اطلاعاتی آسیبپذیر شدهاند. در نتیجه فنآوریهای جنگافزار سایبری از حیث نظری میتوانند به راحتی در دسترس هر بازیگری که در نظام روابط بینالملل امروز باشد قرار بگیرند و فرقی نمیکند که این عامل یک قدرت عظیم نظامی باشد یا یک بازیگر غیردولتی. کنترل گسترش فناوریهای جنگافزار سایبری از حیث مجازی غیرممکن است. بیشتر جنگافزار سایبری امروزی تنها کد برنامهای هستند که در فضای اطلاعاتی و مرزهای ملی منتشر شدهاند.
• تهدید راهبردی از دیدگاه پارادایم سنتی ثبات راهبردی •
برخی کارشناسان ۳ مدعیاند تسلیحات اطلاعاتی قادر هستند اهدافی که برای امنیت ملی حیاتیاند را از بین ببرند. اکنون توانایی نابودی طیفی از اهداف راهبردی با تسلیحات غیر اتمی وجود دارد. رهبران سیاسی و دفاعی آمریکا تهدیدات سایبری را در زمره تهدیدات راهبردی قرار نمیدهند ولی به این نکته اذعان دارند که این روند «نگرانی راهبردی» به وجود آورده است. ۴ بنا به پارادایم سنتی ثبات راهبردی یک «تهدید راهبردی» تهدیدی است که بتواند صدمه غیرقابل قبول ایجاد کند. گسترش زرادخانه اتمی به میزانی بیش از سقفی که در آن زمان وجود داشت ارزش آن همه پول را نداشت. تسلیحات راهبردی گذشته شامل وسایل پرتاب درون قارهای تسلیحات اتمی میشدند (که تیررسی کمتر از ۵۵۰۰ کیلومتر داشت).
• جنگافزار سایبری در زمره تسلیحات راهبردی •
هرچند نمیتوان جنگافزار سایبری را در چهارچوب پارادایم سنتی ثبات راهبردی در رده تسلیحات راهبردی قرار داد اما با توجه به نمونههای متعدد از فنآوریهای اطلاعاتی که برای حمله به اهداف زیرساختی غیرنظامی به کار میروند و با نگاهی به سخنان ایرادشده توسط سیاستمداران و متخصصین امکان دارد این گونه نتیجه بگیریم که جنگافزار سایبری توان آن را دارند تا با مختل کردن اهداف راهبردی مهم، از جمله اهداف نظامی، خسارات جدی به بار آورند.
• صدمه حملات سایبری به زیرساختها میتواند فاجعهآمیز باشد •
همانطور که پیشرفتهای جدید نشان میدهد اگر آمریکا کمتر از یک سوم جمعیت و نیمی از زیربناهای اقتصادیاش را از دست بدهد امکان آن وجود دارد که ثبات راهبردی از بین برود. حملهای موفقیتآمیز به زیرساختهای اطلاعاتی میتواند به سامانههای نظامی و غیرنظامی ضربه جدی وارد کند و در هنگامه رویارویی نظامی مسئله اصلی از بین بردن مقر فرماندهی، کنترل و ارتباطات است.
پس از یک حمله سایبری موفق نیروهای مسلح به شکل مؤثری ناتوان خواهند شد. صدمه به زیربنای غیرنظامی میتواند فاجعهآمیز باشد. زیرساختهای حیاتی حوزه امنیت ملی مثل حملونقل، بانکها و مؤسسات مالی، نیروگاهها و غیره همگی به یک زیرساخت اطلاعاتی باثبات وابسته هستند. همانطور که در رخدادهای مختلف دیدهایم تمامی این اهداف میتوانند در اثر حملات سایبری مختل شوند و خطر جهانی است چراکه قربانیان آن تنها به آمریکا محدود نخواهند شد.
• اهمیت روزافزون فضای سایبری برای امنیت ملی آمریکا •
– مهار تهدیدهای سایبری
جنگافزار سایبری حوزه مهمی است که به شکل پویایی در حال رشد است، و در این زمینه آمریکا از حیث فنآوری و لجستیکی، پیشرو دیگر کشورهای جهان محسوب میشود. تواناییهای اطلاعاتی نظامی آمریکا در حوزه قرارگاه سایبری آمریکا قرار دارد که از سال ۲۰۰۹ به عنوان بخشی از فرماندهی راهبردی این کشور فعالیت خود را آغاز کرده است. در طول مدت زمان گذشته «استراتکام» مسئول بازدارندگی اتمی بوده و این واقعیت که منشور این مرکز اکنون تهدیدهای اطلاعاتی را نیز در بر میگیرد ظاهراً تأییدی است بر اهمیت راهبردی فضای سایبری برای امنیت ملی آمریکا.
• نقش ابزار اطلاعاتی تهاجمی در پارادایم جدید ثبات راهبردی •
در سیاست پدافند اطلاعاتی آمریکا به وضوح مواردی برای گسترش فناوریهای تدافعی و تهاجمی در نظر گرفته شده است. ژنرال «کیت. بی. الکساندر»، مدیر «آژانس امنیت ملی»، در مصاحبهای قبل از منسوب شدن به سمت فرمانده قرارگاه سایبری، تصدیق کرد که نمیتواند احتمال استفاده از تواناییهای تهاجمی مسلحانه آمریکا علیه اهداف دشمن مثل نیروگاهها، بانکها و دیگر مؤسسات زیربنایی ملی، حملونقل، اطلاعات و شبکههای مخابراتی کشوری را رد کند ۵. در پارادایم جدید ثبات راهبردی ابزار اطلاعاتی تهاجمی میتواند نقش تعیینکنندهای ایفا نماید.
• نیاز به تشکیل نیروی سایبری آمریکا •
در آمریکا، و همچنین روسیه و چین و بسیاری از کشورهای دیگر مباحثات ادامهداری در زمینه نیاز به نیرویی ویژه از نیروهای مسلح در این بخش در جریان است. در همین ارتباط نظرات مطرحشده توسط دریاسالار «استاوریدیس» از اهمیت به سزایی برخوردار است. او میگوید «این "سه گانه جدید” از نیروهای عملیاتی ویژه، پهپادها و تواناییهای سایبری تشکیل شده است».۶ دریاسالار «استاوریدیس» روند مدرن گسترش فضای سایبری را با رویکردی که در اواسط قرن پیش ایجاد شد در تقابل قرار میدهد. در اواسط قرن گذشته آسمانها دامنه جدیدی محسوب میشدند و نیروی هوایی آمریکا در آن زمان تشکیل شد. دریاسالار «استاوریدیس» به طور مؤثر از نیاز به تشکیل نیروی سایبری آمریکا صحبت میکند.
• فضای سایبری به زودی به نقطه تمرکز جدید رقابتهای تسلیحاتی تبدیل خواهد شد •
به نظر میرسد رهبران روسیه، چین و دیگر کشورهای جهان هم تصوراتی در راستای مشابه داشته باشند. این موضوع بدین معنا است که فضای سایبری به زودی به نقطه تمرکز جدید در رقابتهای تسلیحاتی مبدل خواهد شد. رهبران شوروی و آمریکا در پارادایم سنتی ثبات راهبردی تلاش داشتند با گسترش تسلیحات تهاجمی و تدافعی توازن قدرت را به نفع خودشان تغییر دهند که این موضوع به رقابت تسلیحاتی جنگ سرد معروف شد. هدف هر کشور در این رقابت تسلیحاتی این بود که کمیت و کیفیت تواناییهای اتمی کشور خود را ارتقاء بخشد. آنطور که در موافقتنامههای متعدد ایشان ثبت شده شوروی و آمریکا توافق کردند جنگافزار خود را اصلاح کنند. آنگاه آنها میتوانستند نیروهای اتمی خود را محدود کنند و کاهش دهند که این موضوع به انجماد رقابت تسلیحاتی منجر شد اما نهایتاً به توقف آن کمکی نکرد.
هرکدام از طرفین حاضر در فضای اطلاعاتی جهانی پویا و در حال تغییر گسترش بیانتها و بهکارگیری فنآوریهای جدید را دنبال میکند و این موضوع مستلزم نوآوریهای مستمر جهت حفظ حاشیه راهبردی است. گسترش تسلیحات فنآوری اطلاعاتی تنها یک مزیت موقت به دست میدهد و وقتی دشمن نقاط آسیبپذیر سامانه اطلاعاتی خودش که هدف بهرهبرداری تسلیحات بودند را شناسایی کند و فنآوریهای تهاجمی هوشمندتری بسازد این مزیت از بین میرود. یکی از جنگافزار سایبری تهاجمی از این دست سامانه اطلاعاتی «پریسم»۷ است که «ادوارد اسنودن»، پیمان کار قبلی «آژانس امنیت ملی»، اطلاعاتی درباره آن فاش کرده است. چنین سامانههایی برای جمعآوری انواع مختلف اطلاعات طراحی شدهاند. علاوه بر این، جنگافزار سایبری نرمافزارهای مخرب و فنآوریهایی را شامل میشود که میتواند طیف متنوعی از اجزاء موجود در زیرساختهای اطلاعاتی را مختل نماید.
• اعتبار تهدید و تأثیر آن بر ثبات راهبردی •
در جریان جنگ سرد یکی از بازدارندگیهای مهم بحران اتمی جهانی، اعتبار تهدید بود. گسترش مخفیانه و یا استفاده از فناوریهای نظامی که موجب برتری بر دشمن میشد میتوانست بر ثبات راهبردی اثر مخربی داشته باشد. نمایش رسمی یک سلاح سایبری میتوانست به معنای از دست دادن آن امتیاز باشد چراکه دشمن میتوانست به سرعت به ساخت ابزاری علیه آن مبادرت ورزد. از همین جهت نمیتوان منکر این موضوع شد که حمله ویروس «استاکس نت» به تاسیسات اتمی ایران تلاشی از سوی آمریکا جهت نشان دادن غیرمستقیم توانایی سامانههای اطلاعاتی تهاجمی این کشور نبوده است.
گسترش جنگافزار سایبری تهاجمی توسط کشورهای مختلف برای دیپلماتهای روس نگرانیهای جدی به وجود آورده است. روسیه بارها ابتکار عملی جهت نیاز به برپایی ابزار قانونی بینالمللی جهت نظارت بر نظامی شدن فضای سایبری را به میان کشیده است ۸. اما در همین زمان فرماندهان پدافند روسیه هر از گاهی از طرحهایی جهت برپایی قرارگاه سایبری در روسیه سخن گفتهاند. ۹
• اهمیت مفهوم اعتبار تهدید •
یکی از اولویتهای سیاست خارجی روسیه اعتمادسازی بینالمللی، خصوصاً در رابطه با آمریکا، است. اعتماد جهت تقویت اعتبار تهدید سایبری الزامی است. تنها در زمانی میتوان نظارت بر نظامی شدن فضای سایبری را به مذاکره گذاشت که اعتبار تهدید در جای خودش عملکرد داشته باشد.با وجود اختلاف نظرات پیشرفتهای مهمی در زمینه روابط دوطرفه میان روسیه و آمریکا جهت افزایش اعتماد در فضای اطلاعاتی ایجاد شده است. اتخاذ بیانیههای دوطرفه مشترک در زمینهای جدید از همکاری جهت اعتمادسازی ۱۰، که در حاشیه نشست «جی-۸» در ایرلند در ژوئن ۲۰۱۳ رخ داد یکی از این اقدامات است. یکی از تدارکات دیگر میتواند این باشد که از خط ارتباطی مستقیم میان کرملین و کاخ سفید، که در اصل برای ارتباط میان «نیکیتا خروشچف» و «جک کندی» پس از بحران موشکی کوبا جهت به اشتراک گذاشتن اطلاعات درباره تهدیدات سایبری به کار برده میشد، استفاده شود. این گام ارزش راهبردی امنیت سایبری در بستر امنیت ملی و بینالمللی را تقویت خواهد کرد.
• لزوم بازبینی در اولویتهای امنیت ملی جهت پاسخگویی به چالشهای جدید •
الگوی ادامهدار تخریب متقابل مطمئن در روابط روسیه و آمریکا، تهدید راهبردی تواناییهای تهاجمی سایبری را از حلقه امور خارج نمیکند. با این حال ظهور مراکز جدید قدرت در روابط بینالملل و گسترش پیشرفتهترین تواناییهای فناوری تخریب حجم وسیعی از اهداف پدافندی و غیرنظامی بازبینی در اولویتهای امنیت ملی جهت پاسخگویی به چالشها و تهدیدات جدید رو در روی ثبات راهبردی را به یک الزام تبدیل میکند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com