در این نوشتار به دنبال طرح این پرسش هستیم که در سیاسی ترین فرایند مشارکت مردم با حکومت ، چگونه ممکن است نتیجه حاصل مطابق میل اکثریت رای دهندگان باشد اما غیراز آن چیزی باشد که در راستای منافع ایشان تعریف می شود؟!
گروه سیاسی: در یادداشت پیش رو که به قلم رضا سیف پور – مدرس دانشگاه نگاشته شده، نگارنده پیرامون موضوع انتخابات آورده است: یکی از این وظائف اصلی احزاب در فرآیند انتخابات، معرفی صریح و روشن
نامزدهای مطبوع و سپس برنامه ریزی و پشتیبانی مالی دقیق و شفاف از این
نامزدها در کلیه شهرها و مراکز استان ها است. بدون شک کوتاهی در این حوزه
ممکن است به وابستگی هر چه بیشتر نمایندگان برگزیده مردم به کانون های
مختلف « قدرت » و « ثروت » ختم شود و البته بعید است در این شرایط آنچه
اتفاق می افتد به سود مردم و مملکت باشد.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر است:
انتخابات در تمام دنیا به عنوان نماد بارز مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود محسوب شده و به عنوان ملاک قابل اعتنایی در میزان توسعه یافتگی جامعه ، نمودی از مردمسالاری و شیوه مناسب تعامل بین مردم و حکومت قلمداد می گردد و چنانچه این انتخابات در مکانیسمی سالم برآیند نظرات واقعی مردم مبتنی بر شناخت دقیق انتخاب شوندگان و مصالح جامعه باشد می تواند رکنی اساسی در روند توسعه محسوب گردد و آنچه ممکن است این روند را مخدوش سازد عدم باور دقیق رای دهندگان نسبت به نامزدهاست . این شناخت ناکافی در نهایت سبب خواهد شد فرآیند « انتخاب اصلح » نه به انتخاب اصلح بلکه به انتخاب کسانی منجر شود که در مناسبات « قدرت » توانسته اند با بهره گیری از ابزارهایی چند بر رای و نظر مردم موثر شوند . این همان مهمترین آفت تمام انتخابات ها در دنیاست . اینکه خروجی صندوق ها مطابق میل مردم ، اما برخلاف مصالح آنها باشد!
در این نوشتار به دنبال طرح این پرسش هستیم که در سیاسی ترین فرایند مشارکت مردم با حکومت ، چگونه ممکن است نتیجه حاصل مطابق میل اکثریت رای دهندگان باشد اما غیراز آن چیزی باشد که در راستای منافع ایشان تعریف می شود؟! پاسخ ابتدایی این پرسش آنجا جستجو می شود که به هر طریقی نظر رای دهندگان تا زمان اخذ آرا به سمتی سوق پیدا کند که در آن نخبگان و دلسوزان و افرادی که آگاهانه و با برنامه ریزی دقیق وارد میدان رقابت شده اند نتوانند از فرصت برابر برای طرح دیدگاه های خود برخورداتر شوند و یا عوامل ثانوی دیگری با قدرت بیشتر ورود نموده و رای و نظر مردم را شکل دهند.
در سال های اخیر متاسفانه دو عامل مهم « قدرت » و « ثروت » به شدت با پدیده « انتخابات »گره خورده اند و در اغلب موارد برخی از نامزدها نیز در تلاش برای شناخت کانون های قدرت و ثروت ، هریک در تلاشند تا سهمی از این بازار برای خودکسب کنند و بعید نیست که آنچه فراموش می شود مصالح مردم و منافع کشور است . به بیان ساده منظور از « قدرت » کسانی هستند که هریک به نحوی در بخشی از امور کشور سهیم هستند و منظور از « ثروت » تمام آن چیزی است که سال ها در پی بهره مندی از « رانت » ، اقتصاد جامعه را به رکودکشانده و همچنان تداوم انباشت سرمایه فردی را برای خود در پیوند با « قدرت » می جوید . سرمایه های ناسالمی که این سال ها هر روز بر مقدار دارندگان آنها افزوده شد ، این روزها کم کم در میتینگ ها و کارناوال ها و مجالس عمومی خودنمایی می کند و معلوم نیست تا روز انتخابات چه سناریویی برای تصاحب شناسنامه ها در سر دارد ! . توجه به این نکته چیزی ضروری برای متولیان انتخابات کشور است و آن چنان اهمیت دارد که سالها پیش رهبر معظم انقلاب هم تذکر دادند ؛« رفتار داوطلبان در ریختوپاش و خرج و تبلیغاتِ زیاد از اندازهی لازم میتواند ماها و آحاد مردم را نسبت به آنچه که بعداً پیش خواهد آمد، آگاه و هشیار و بیدار کند. آن کسی که یا از بیتالمال هزینه میکند، یا از پول مشتبه به حرامِ بعضی ها استفاده میکند، نمیتواند اطمینان مردم را جلب کند . به این چیزها خیلی باید توجه کرد.» (بیانات 6/3/92) با همه این احوال امروز بیم آن می رود که در شرایط رکود اقتصادی و وضعیت سخت معیشتی بخش مهمی از طبقه متوسط به پایین جامعه ، این پول ها و ثروت های بادآورده در پیوند با کانون های« قدرت » بتواند نقش مهمی در سرنوشت سیاسی مردم ایفا کند و این پرسش همچنان مطرح است که کدام فرد عاقلی ممکن است از سرمایه و ثروت خود بگذرد بی هیچ چشم داشتی ؟ و آیا نباید انتظار داشت که « سرمایه » های امروز در میدان انتخابات چشم انتظار « قدرت » فردا هستند؟
اینجاست که کارکرد نهادها و ساختارهای اطلاع رسانی و آگاهی بخشی همچون « رسانه » ها و « احزاب » روشن تر می شود.. اکنون اگرچه مطابق فهرست مندرج در وزارت کشور بیش از 200 حزب و تشکل سیاسی در ایران فعالیت دارند اما تقریبا هیچکدام از آنها بطور کامل به وظیفه اصلی خود در فرآیند انتقال قدرت سیاسی عمل نمی کنند. یکی از این وظائف اصلی احزاب در فرآیند انتخابات، معرفی صریح و روشن نامزدهای مطبوع و سپس برنامه ریزی و پشتیبانی مالی دقیق و شفاف از این نامزدها در کلیه شهرها و مراکز استان ها است. بدون شک کوتاهی در این حوزه ممکن است به وابستگی هر چه بیشتر نمایندگان برگزیده مردم به کانون های مختلف « قدرت » و « ثروت » ختم شود و البته بعید است در این شرایط آنچه اتفاق می افتد به سود مردم و مملکت باشد . با این احوال هنوز که احزاب به آن بلوغ لازم نرسیده اند انتظار می رود رسانه ها و در راس همه آنها « رسانه ملی » به نقش آگاهی بخشی صحیح و بی طرفانه خود بیش از پیش اهمیت دهند . یکی از وظایف اصلی رسانه در این شرایط ایجاد شرایط و بسترهای لازم برای تحقق نگرش ها و جهت گیری های سیاسی و اجتماعی آحاد جامعه متناسب با ایده آل های ایشان است . در تعریف « نگرش » گفته اند ؛ نگرش، طرز تلقی سیاسی و جهت گیری های منفی یا مثبت در برابر واقعیت های سیاسی است . در شرایطی اینچنین ، مخاطبین پیام های گوناگونی را از محیط دریافت می کنند که هر یک دارای نگرش های متفاوتی هستند . آن بخش از پیام ها که در ذهن مخاطبین پذیرفته شده ، نگرش سیاسی ایشان را تحت تأثیر قرار می دهند و در نهایت سبب پایداری رفتار هر فرد در فرآیند انتخابات می شود . اینچنین دیگر ممکن نیست افرادی بلا بهره گیری از شیوه هایی نامناسب در پی تحریک نظر مخاطبین و مشارکت کنندگان در فرآیند تصمیم گیری جمعی برای آینده باشند و چه بهتر که این نگرش هرچه بیشتر از کانون های « قدرت » و « ثروت » که بطور باالقوه مقوله فساد را با خود به همراه دارند دور باشد .
اکنون به نظر میرسد در فرصت باقی مانده و در خلاء احزابی فراگیر و اثر بخش این رسانه ها هستند که باید در بازی « قدرت » و « ثروت » ورود کنند و با آگاهی بخشی هرچه دقیقتر « انتخابات » را به نفع مردم و مصالح عمومی کشور به سوی توسعه و امید هدایت نمایند در غیر اینصورت هیچ بعید نیست گام های رو به جلوی کشور کند شود و منافع عمومی به نفع مصالح فردی و جناحی گم شود.
واقعا این یک مجلس ایده آل می شود