مؤتمن امسال با فیلم "آخرین بار کی سحر را دیدی؟" که به یکی از قتلهای پر سروصدای سالهای اخیر میپردازد، وارد رقابت شده است. سال 90 قتل دختری در پل مدیریت با 37 ضربه چاقوی همدانشگاهیاش سروصدای زیادی در رسانهها به پا کرد و تا زمان اعدام، خبرهای مربوط به این ماجرا در صدر صفحه حوادث روزنامهها بود.
فریبرز عربنیا در سومین همکارى خود با مؤتمن در "آخرین بار کی سحر را دیدی؟" نقش یک بازپرس آگاهی را ایفا کرده است. سیامک صفری و ژاله صامتی دیگر بازیگران این فیلم هستند.
قهر چندباره فریبرز عربنیا در زمان
فیلمبردارى از جمله حواشى بود که گروه تولید را چند بار به دردسر انداخت
اما سرانجام فیلمبردارى اوایل آذر به پایان رسید و مراحل فنى همزمان انجام
شد.
مؤتمن تاکنون فیلمهای زیادی را در کارنامه خود به ثبت رسانده است اما وقتی
با او درباره فیلم "آخرین بار کی سحر را دیدی؟ به صحبت مینشینیم، با
خونسردی منحصربهفردی میگوید، تاکنون فیلم پلیسی و جستجوگرانه نداشته است و
به نظرش آمد که این فیلم باید ساخته شود.
مؤتمن سالها پیش فیلمی به نام "شبهای روشن" ساخت که از نظر منتقدان یکی
از بهترین فیلمهای کارنامه او به شمار میرود. حس و حال فیلم تازه مؤتمن
میگوید شاید فیلم او به یکی از پرفروشترین فیلمهای سال آینده تبدیل شود.
گفتوگو با این کارگردان سینما را در زیر میخوانیم.
فیلمنامه این اثر چه طور نوشته شد؟
فیلمنامه این اثر را امیر عربی نوشته است. پیش از این فیلم با فیلمنامههای این سینماگر جوان آشنا بودم. ˝آخرین بار کی سحر را دیدی؟˝ فیلمی پلیسی است. در واقع فیلمی پلیسی با پس زمینه درام اجتماعی یا درامی اجتماعی است که در شخصیت یک پلیس تعریف میشود. "آخرین بار کی سحر را دیدی؟" داستانی است درباره یک جستجو. فکر میکنم تمام فیلمسازان سینما دوست دارند برای یک بار هم که شده، فیلمی درباره جستجو و کارگاهی بسازند. ضمن اینکه اینگونه فیلمها هیجانی را برای مخاطب به همراه دارد.
چه قدر با فیلمهای قبلی شما متفاوت است؟
قالب فیلمنامههایی که من کار کردهام، ریتم کندی داشتند. مثلاً شبهای روشن، "خداحافظی طولانی" و... این فیلم کلاً ریتم تندیتری دارد.
از همان زمان ساخت این فیلم تصمیم گرفتید نام فیلم را "آخرین بار کی سحر را دیدی؟" بگذارید؟
البته خیلیها نام فیلم را مناسب نمیدانستند. عدهای میگفتند که نام فیلم طولانی است و مردم چه طور با نام این فیلم برخورد میکنند. من سفتوسخت پای نام این فیلم ایستادم. به نظرم این بهترین نام برای این فیلم بود. یعنی یک شخصی گم شده و پلیس به دنبال او است و همه میپرسند که آخرین بار کی سحر را دیدی؟ به هر حال باید عادت کنیم به اسامی طولانیتر روی فیلمهای سینمای، چیزی حدود 50 سال پیش استنلی کوبریک کارگردان سینما نام فیلمش را "چگونه دست از نگرانی برداشتم و آموختم که بمب را دوست داشته باشم" گذاشت و ما هنوز نمیتوانیم نام یک فیلم را در حد یک جمله حفظ کنیم.
از دوره فیلمسازیتان بگویید؟ شرایط و فضای کنونی سینما را دوست دارید؟
متأسفانه در دولت پیشین 26 فیلمنامه من رد شد. بعد از فیلم "باج خور" هم سه سال نتوانستم کار کنم. به هر حال فکر میکنم با سالی یک فیلم ساختن هم هنوز کمکاریام در آن دوره جبران نشده است.
نگاه شما به عنوان کارگردانی که سالی یک فیلم دارد به جشنواره فیلم فجر چگونه است؟
این جشنواره هم همانند جشنواره سالهای گذشته است. هر سال عدهای دور هم جمع میشویم. جشنواره ما واقعاً سالبهسال خیلی تغییر نمیکند. تغییر در این حد است که هر دورهای تعداد فیلمهایی که در سینما تولید میشدند در جشنواره فیلم فجر هم حضور داشتند. جشنواره فیلم فجر یک جشنواره ملی است و تحت هیچ شرایطی به سمت جشنواره بینالمللی نمیرود. درست است که بخش بینالملل داریم، اما به دلیل شرایط و ضوابطی که داریم نمیتوانیم جشنواره بینالمللی داشته باشیم. جشنواره ما همانند جشنی است که نمیتواند جشنواره واقعی باشد. چرا که باید فیلمها ابتدا باید اکران عمومی شوند و بعد در جشنواره شرکت کنند. به نظر من جشنواره فیلم فجر یک جشن پایان سال و یا اول سال فیلمهای جدید سینمایی است.
از بازیهای سیامک صفری و ژاله صامتی در فیلم "آخرین بار کی سحر را دیدی؟" بگویید؟
سیامک صفری جز بازیگران با استعداد و بامزه سینما است. او بازیگر خیلی خوبی است. من بازی بازیگرانم را کنترل نکردم، چرا که میخواستم این بازیگران به واقعگرایی برسند. از طرفی صفری بازیگر تئاتر بود و من آدم تئاتر بینی نیستم. صفری را شب پایان جشنواره فیلم فجر سال گذشته، در مراسم اختتامیه دیدم که صندلی جلوتر از من نشسته بود. همینطور به او نگاه کردم و از او خوشم آمد. صدای گیرایی هم دارد. جزو بازیگرانی است که به راحتی میتوان روی صورت او با گریمهای مختلف کار کرد. همان موقع علاقهمند شدم با او کار کنم. این فیلم با فاصلهای کوتاهی شروع شد و من احساس کردم این بازیگر هم میتواند یکی از کاراکترهای فیلم من باشد. در مورد بازی ژاله صامتی هم از همان ابتدا به بازیاش مطمئن بودم. بازیگران جوانی در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند. محمدرضا غفاری، امیرحسین فتحی، علیرضا صانعی فر و روشنک گرامی. همه بازیگرهای خوبی هستند و من از کارشان راضی بودم.
چه طور بازیگران این فیلم را انتخاب کردید؟ به خصوص فریبرز عرب نیا و حواشی که در طول تولید این فیلم رخ داد.
با اینکه "آخرین بار کی سحر را دیدی؟" فیلم پر بازیگری است، اما از نگاه من فقط یک کاراکتر دارد و آن هم سحر است که ما تنها در دو پلان کوتاه او را طول داستان فیلم میبینیم. افراد دیگر کسانی هستند که ما در این فیلم با آنها همراه میشویم. آنها در مورد سحر مسائلی را به تماشاگر میگویند و اغلب هم دروغ میگویند و اصولاً حرفهایشان دچار سوءتفاهم است. من در این فیلم به دنبال پلیس بخصوصی بودم. این کاراکتر وقتی با کسی صحبت میکند به کسی نگاه نمیکند. بازی فریبرز عربنیا شبیه به کارهای قبلی او نیست. این کاراکتری است که گاهی در پسزمینه یک سکانس مینشیند.
به لحاظ بازی، من عربنیا را خیلی دوست دارم. گاهی بازی او در این فیلم، مخاطب را یاد بازیهای قدیمی او در فیلمها میاندازد. عربنیا شمایلی در بازی خود دارد که در فیلمهای"سلطان"، ضیافت و "باج خور" شکل گرفت. و پیش از "باج خور" در "هفتپرده" با این بازیگر آشنا شدم؛ شمایل مردی تنهای عاصی و شورشی تلخ. فریبرز عربنیا تنها کسی است که بعد از انقلاب توانست با بازی خود جای بهروز وثوقی را در سینمای ایران پر کند. متأسفانه برای عربنیا نقش کم است. به همین دلیل میبینید در کارنامهاش بازی در فیلم کمدی، ملودرام، و سریال تاریخی هم است که به نظر من نباید باشد. عربنیا به اعتقاد من باید همانی باشد که در فیلم "سلطان" دیدیم. حالا او را در شمایل یک پلیس در فیلم "آخرین بار کی سحر را دیدی؟" مشاهده خواهیم کرد.
نگران نبودید که این فیلم شبیه فیلم "درباره الی" شود؟
چند نفری به من این را گفتند، اما ما تصویر دقیقی از سحر به دست میآوریم. این فیلم اصلاً شبیه "درباره الی" نیست.
فیلم بعدی شما با چه مضمونی ساخته خواهد شد؟
من چند پیشنهاد دارم که همچنان به آن فکر میکنم اما خیلی دوست دارم یک فیلمنامه از خودم کار کنم و آن را نوشتهام. فیلمنامهای است که الان نزدیک چهار سال روی آن کار میکنم. به نام "سراسر شب" که امیدوارم یک روزی ساخته شود.
این فیلمنامه دقیقاً به شکلی است که من
سینما را میفهمم. یک فیلم درام ترسناک علمی و تخیلی است. همه چیز دارد.
اصلاً شبیه فیلمهای قبلیام نیست. اقتباس ادبی از دو متن است. درمورد چند
سال از زندگی خودم و بچههای سینما و طبقه متوسط و فشارهای اقتصادی است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com