فیلم جدید او یک ملودرام اجتماعی و قصه زنی به نام "طوبی" است که در شب مراسم عروسی خواهرزادهاش اتفاقاتی برایش رخ میدهد. هنگامه قاضیانی، آتیلا پسیانی، عباس غزالی و محمدرضا شیرخانلو در "دلبری" بازی میکنند.
دهقانی اشکذری که فیلمبرداری "دلبری" را در سکوت کامل خبری به پایان رساند، میگوید فیلمش مضمون تلخی ندارد، بلکه یک عاشقانه امیدوارکننده به زندگی همه مردم است تا از آنچه دارند، لذت ببرند و آن را غنیمت بشمارند. با او درباره فیلم "دلبری" گفتوگو کردهایم
عدهای فیلم شما را دفاع مقدس مینامند. کمی درباره تم این فیلم و شکل گرفتن داستان آن توضیح دهید؟
بله، آدمهایی در این فیلم حضور دارند که
برای دوران دفاع مقدس هستند، اما داستان در زمان حال اتفاق میافتد.
فیلمنامه "دلبری" همیشه دغدغه من بوده و آنچه ساختهام در واقعیت اتفاق
افتاده است. حدود هشت سال پیش فیلمی کوتاه ساختم با فضایی مشابه این فیلم.
این سوژه مدتها همراه من بود. درباره آن خیلی تحقیق کردم و کتاب خواندم.
فکر میکنم این فیلم بازخورد فضای جنگ ما است. این یک فیلم ملودرام یا یک
عاشقانه متفاوت در سینمای ایران است که شاید کنار این آدمها زندگی
کردهایم و اینها را دیدهایم. به هر حال در فیلم جزئیات خیلی تأثیر دارد.
در مورد انتخاب بازیگران این فیلم بگویید؟
هنگامه قاضیانی در نقش طوبی که نقش اصلی را بازی میکند و آتیلا پسیانی نقش رضا که دکتر هم هست و عباس غزالی که نقش امیرحسین را بازی میکند. تقریباً همه نقشهای متفاوتی را ایفا کردند. از همان ابتدا گزینه هنگامه قاضیانی برای انتخاب نقش طوبی در ذهنم بود. چون حجم زیادی از فیلم بر اساس نقش طوبی نوشته شده بود. به هر حال سختی همه اتفاقات داستان روی دوش این بازیگر بود. به نظرم اگر انتخاب نقش طوبی اتفاق نمیافتاد، شاید به فیلم خیلی لطمه وارد میکرد. خوشحالم که در انتخاب نقش طوبی به نتیجهای درست با تهیه کننده کار رسیدیم.
جلال دهقانی اشکذری
البته بازی گرفتن از بازیگران نوجوان و یک کودک به نظر خیلی کار سختی است. چه طور این اتفاق افتاد؟
بله برای اینکه حس بازیگر کودکمان و نیز دو بازیگر نوجوان در فیلم به واقعیت نزدیک باشد، قصه را کامل برای آنها تعریف نکردیم. اگرچه خیلی دوست داشتند بدانند که پایان فیلم چه اتفاقی میافتد، اما هرگز نمیدانستند که از نیمه فیلم به بعد داستان به چه شکلی خواهد شد.
فیلمبرداری چقدر طول کشید؟
فیلمبرداری این فیلم کمتر از یک ماه زمان برد. شخصیتی که برای فیلم انتخاب کرده بودیم نیاز به یک فضای ثابت داشت به همین دلیل بیشتر زمان فیلم در یک آپارتمان میگذرد. جزئیات خود فیلم یک مقدار زمان بر بود.
موسیقی فیلم گاهی با دلهره مخاطب را همراه میکند و با خود به عمق داستان میبرد. چه طور این موسیقی را انتخاب کردید؟
موسیقی این فیلم را فرید سعادتمند ساخته است. به هر حال ساختههای قبلی این هنرمند باعث شد تا او را برای ساخت موسیقی این فیلم هم دعوت کنم. بخشی از فیلم با موسیقی همراه است. اتفاقاً از قبل به این موضوع فکر کرده بودم که موسیقی باید تأثیر عمیقی روی تماشاگر بگذارد و همین موضوع را با سعادتمند درمیان گذاشتم و با همفکری به این موسیقی فیلم رسیدیم.
فاصله بین فیلم اول و فیلم دوم یک جهش در کار شما بود. این موفقیت را ثمره این وقفهای که بین فیلم اول و دوم ایجاد کردید، میدانید؟
من سعی کردم بعد از فیلم "خانهای کنار ابرها" فیلم دوم را سریع شروع کنم، اما کار به شکلی پیش رفت که نزدیک به جشنواره شد و موجب شد تا یک وقفهای یک ساله در کارم ایجاد شود. سال گذشته فیلمبرداری "دلبری" در همین روزها به پایان رسید. در طول این یک سالی که بعد از فیلم "دلبری" زمان داشتم، درگیر فیلمنامه دیگری شدم. سعی میکنم فیلمنامه بعدیام را هم برای تولید آماده کنم، اما هنوز معلوم نیست چه زمانی آماده خواهد شد.
چه طور به این ساختار و کارگردانی رسید؟
فیلم در یک فضای بسته و محدود اتفاق میافتد و از طرفی ریتم درونی دارد تا بیرونی؛ یعنی بر مبنای حس و حال فضا و آدمها باید دکوپاژ میکردیم، اما یک مقدار محدودیت حسی و درونی بود که کار را برای ما سخت میکرد. شاید بعضی از سکانسهای فیلم طولانی باشد و این باعث میشود تا با یک دکوپاژ حساب شده، کار کنید. من زمان زیادی برای دکوپاژ میگذاشتم و قبل از فیلمبرداری، هر روز 80 درصد فیلم را براساس دکوپاژ برنامه ریزی میکردم. سعی میکردم محدویت فضا و لوکیشن باعث نشود فیلم لطمه بخورد. وقتی شما فیلم را میبینید، بیشتر درگیر فضا میشوید و به کارگردانی فکر نمیکنید. من نمیخواستم حس تماشاگر در این فیلم به هم بخورد.
بعضی فیلمها صرفاً جشنوارهای هستند و می گویند مخاطب عام این فیلم را نمیپسندد. چقدر با این موضوع موافق هستید؟
به هر حال همه جشنوارههایی که وجود دارند، هم حسن دارند و هم آفتهایی که نمیتوان از آن چشم پوشی کرد. حتماً دیدهاید که ما یک سری فیلمها داریم که فقط در همان جشنواره میشود آن گونه فیلمها را دید و بعد اکران نمیشود. شاید این معضل جشنوارهها باشد و شاید گریبان گیر جشنواره فیلم فجر هم باشد. ولی چرخه اکران فیلمهای ما هم در این مورد، امری مهمی است. ظرفیت کم اکران فیلمها، باعث میشود که فیلمهایی که هنریتر و حرفهای جدیتری میزنند در اکران خیلی مورد استقبال قرار نگیرند و تماشاگر سینما یک مقدار توقع چنین فیلمهایی نداشته باشد و این گونه فیلمها در چرخه اکران ضربه میخورند.
گاهی فضای جشنواره باعث حواشی برای فیلمها میشود که به اکران عمومی فیلم هم لطمه می زند، این وضعیت را چطور میتوان کنترل کرد؟
به هرحال وقتی لفظ اکران عمومی پیش میآید، حواشی همراه خود را دارد. طیف گستردهتر تماشاگر را میطلبد و این مسئله باعث میشود، حساسیتها بالا برود. فضای جشنواره فیلم فجر، فضای محدودی است و بازخوردها به نسبت کمتر است، اما به نسبت اکران عمومی که طیف گستردهای را شامل میشود، تاثیرات بیشتر است. یک فیلم ایدهآل فیلمی است که هم تماشاگر خاص و هم تماشاگر عام را داشته باشد تا فیلم فدای جشنواره و اکران خاص نشود. این موضوع بستگی به قدرت کارگردان دارد تا هم طیف تماشاگر خاص و هم تماشاگر عام را با هم داشته باشد. فیلم خوب یعنی همین که بتواند طیفهای مختلف را درگیر خود کند و تماشاگر راضی از سالن سینما بیرون بیاید.
نگاه شما به جشنواره فیلم فجر چگونه است؟
به هر حال دوستانی که میشناسیم و فیلمسازان جوانی که پا به عرصه جشنواره و سینما گذاشتهاند، اصولاً بچههای کاربلدی هستند. وقتی فیلمی از دوستانم گوش به گوش میرسد، معلوم است که زمزمههای خوبی است و راه را درست آمدهاند. پیش از این فیلمهای کوتاهی از دوستان فیلمسازم را دیدهام و فکر میکنم در ساخت فیلمهای بلند هم اتفاقات خوبی افتاده است.
سال گذشته داور یک جشنواره فیلم کوتاه بودم که حدود 350 فیلم دیدم. یک فیلمسازی بود به نام سعید روستایی فیلمی داشت که خوش ساخت و فیلم خوبی بود. شنیدهام که امسال با فیلم "ابد و یک روز" در جشنواره حضور دارد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com