کد خبر: ۳۲۶۶۶۰
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ/ 12 بهمن 94

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
گروه فرهنگی: امروزه رسانه‌ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه  ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته  اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …


فرهنگ در رسانه

***

آرمان/بازيگري، نه اهل مناقشه نه اهل مماشات

يك بازيگر خوب بايد چه فاكتورهايي داشته باشد كه باور كنيم واقعا كارش را خوب انجام مي‌دهد؟ آيا مسائل بيرون از عرصه نمايش و سينما هم در تصميم ما براي اينكه فلان بازيگر را در كارش متبحر بدانيم كافي است؟ براي رسيدن به جمع‌بندي، خصوصيات اخلاقي و رفتاري چهره مد نظرمان را زير ذره بين قرار مي‌دهيم؟ اصلا شده كه بر اساس خواندن يكي دو مطلب و چند گفت‌وگو از هنرمند مشهوري كه بازي‌هايش را دوست داريم او را به عنوان بازيگر محبوب‌مان انتخاب كنيم؟به گزارش خبر آنلاين، اگر انتخاب شما مهدي هاشمی است حتما كار سختي نخواهيد داشت چرا كه با عجيب‌ترين بازيگر سينماي ايران طرف هستيد كه مثل چشم‌بندي‌هايش در «آلزايمر» با هيچ جادوي‌تان مي‌كند. مهدي هاشمي بازيگر عجيبي است چون در تمام اين سال‌ها خودش بوده و به همين خاطر خيلي‌ها دوستش دارند. از روزي كه گروه دو نفره «پياده» را با داريوش فرهنگ تشكيل داد تا همين امروز كه دل هيچ كارگردان جواني را نمي‌شكند ميرمهدي هاشمي لنگرودي بوده و بس. هاشمي عاشق ادبيات بود و به مولانا، حافظ و فردوسي عشق مي‌ورزيد. مي‌خواست وارد فضاي ادبيات و شاعرانگي شود اما وقتي ديد با وجود علاقه بسيار، استعدادي در اين زمينه ندارد شعر و شاعري را كنار گذاشت و به بازيگري رسيد اما از همان روز نخست با توپ پر وارد اين دنياي هزار رنگ دلفريب شد. بعد از اتمام تحصيلات در دانشگاه هنرهاي زيبا با رفيق گرمابه و گلستانش گروه پياده را تشكيل داد و با نسلي از خوب‌هاي تئاتر مثل سوسن تسليمي، احمد آقالو، عليرضا خمسه، مرضيه برومند و... دنبال تئاتر تجربي رفت آن هم با روش‌هايي مبتني بر بداهه‌سازي از نمايشنامه‌هاي معروف. بعد از انقلاب از قاب تلويزيون وارد خانه‌هاي مردم شد تا غير از خواص مخاطبان تئاتر عموم مردم هم ببينند كه در افسانه «سلطان و شبان» چه‌ها در چنته دارد. از آن روز تا به حال هاشمي در بيش از 40 فيلم سينمايي، چندين تله فيلم و تله تئاتر و البته 15 سريال تلويزيوني در كارنامه‌اش ثبت كرده و همچنان در 69 سالگي بازيگري را ادامه مي‌دهد تا جايي كه عمر همراهش باشد. مهدي هاشمي در كارنامه بازيگري خود نقاط پررنگ بسياري دارد كه براي بعضي‌هايش جايزه برده و براي خيلي‌هايش حتي تشويق هم نشده اما او كارش را با علاقه پيش برده است و همواره از حاشيه‌ها فاصله مي‌گيرد. مي‌گويد انساني كه از تعريف و تشويق و پاداش خوشحال نشود انسان نيست اما او در دسته بازيگراني قرار نمي‌گيرد كه براي جايزه و پاداش كار كنند. مهدي هاشمي بازيگر شد چون قرار بود اين اتفاق بيفتد و چيزي غير از اين در مخيله خودش هم نمي‌گنجيد. همين حالا و بعد از نيم قرن كار هنري مي‌گويد تصور ديگري از زندگي شغل ديگر نداشته و دنياي بازيگري آن هم از نوع بي‌حاشيه‌اش تمام دنياي او بوده است. او بازيگر عجيبي است چون غير از اينكه پول برايش اولويت ندارد و دور از حواشي كار مي‌كند تزهاي ويژه‌اي براي خودش دارد كه در زندگي هنري‌اش در اين چهارچوب‌ها حركت كرده و ترسي از مخدوش شدن كارنامه بازيگري‌اش ندارد. هاشمي بازيگر عجيبي است چون بازي در كارهاي عامه‌پسند تلويزيون را هم دوست دارد و حضور در اين جور كارها را استراحتي براي خودش مي‌داند. پشت اين تصميم عجيب اما يك استدلال جالب قرار دارد: «هميشه كه نمي‌شود كارهاي سخت و هنري انجام داد و پول هم نگرفت!»هاشمي در اين سال‌ها همه كار كرده؛ از بازي در تله فيلم‌هاي نه چندان سطح بالا تا فيلم‌هاي معمولي و ضعيف با كارگردان‌هاي تازه از راه رسيده. پنج فيلم آخرش را با پنج كارگردان جوان كار كرده و اين رويه را با حضور در فيلم دامادش سياوش اسعدي ادامه خواهد داد. مي‌گويد هر كاري دوست داشته باشد انجام مي‌دهد و حضور در تله فيلم با بازي در فيلم‌هاي سينمايي، تئاتر يا سريال برايش تفاوتي ندارد. بخش عجيب ماجرا وقتي است كه بدانيم او آگاهانه در كارهاي ضعيف بازي مي‌كند و در حالي كه مي‌داند نتيجه كار در نهايت چيزي بيش از يك فيلم متوسط نخواهد شد اما اهل گزيده كاري نيست. مي‌گويد انتخاب فيلم‌هاي ضعيف كارنامه بازيگري‌اش كاملا آگاهانه بوده چون فرمان دست فيلمساز است و برعكس كارگردان‌ها كه حق ندارند كار ضعيف بسازند بازيگران مي‌توانند در كار ضعيف بازي كنند!در تمام اين سال‌ها از هاشمي نقش‌هاي خاطر‌ه‌انگيز و ماندگار كم نديده‌ايم اما با وجود بازتاب بازي‌هاي درخشان او، خودش از بازيگري تعاريف عجيب و غريبي دارد و معتقد است هيچ‌وقت نقش بازي نكرده بلكه تنها وجوه زندگي خودش را در مقاطع مختلف سني، در مكان‌هاي مختلف و با حالاتي جديد به نمايش گذاشته است. در كارنامه هاشمي گوناگوني نقش‌ها و رنگارنگي رل‌هايي كه روي پرده نشانده چشمگير و فراموش نشدني است اما هيچگاه روي خودش زياد از حد معقول حساب نكرده و مي‌گويد بازيگري كه ادعا دارد هر نقشي را مي‌تواند بازي كند زيادي روي خودش حساب كرده است. او براي خودش فلسفه مختصر و ساده‌اي ترسيم كرده و همواره در مسيري مشخص قدم برمي‌دارد تا از خودش فاصله نگيرد؛ اينكه در كارهايي حاضر نشود كه به خاطرش از خودش خجالت بكشد. البته به خاطر همان تزهاي عجيب و غريب پيش گفته، در كارنامه‌اش فيلم ضعيف كم نديده‌ايم. فيلم‌هايي كه خودش به ضعيف بودن‌شان تاكيد مي‌كند و البته خجالت مي‌كشد تماشايشان كند اما در ميان تمام ساده انگاري‌هايش درانتخاب فيلم مرز بين فيلم ضعيف و خائنانه را خوب مي‌شناسد. عجايب دنياي بازيگري هاشمي به همين‌ها محدود نمي‌شود. او بر خلاف بسياري از همكارانش در مقابل تعريف و تمجيد از خود گارد مي‌گيرد. گاردي كه هيچ‌وقت فكر نمي‌كني حتي شبيه ادا و اطوارهاي مرسوم آدم معروف‌هاي به ظاهر متواضع باشد. اوج متفاوت بودن هاشمي جايي است كه وقتي به او مي‌گويند به اندازه كارهاي درخشانش قدر نديده جواب مي‌دهد بيشتر از آنچه كه هست رويش ارزش گذاشته‌اند و به نظر خودش بيش از حد تحويلش گرفته‌اند چون اندازه اش همين است!مهدي هاشمي مدل بازيگري ساده‌اي دارد. از آن دست بازيگرهايي است كه سر صحنه همه را مي‌خندانند اما مي‌گويد خنداندن را مثل اكبر عبدي و شيرين‌هاي سينما بلد نيست. او در اوج پيچيدگي‌هاي بازيگري باز هم كودك درونش را وسط عرصه نمايش رها مي‌كند تا جايي كه ديده‌اند سر صحنه «ضد گلوله» در حالي كه زير تانك سينه خيز مي‌رود براي سياهي لشگرهاي كنار دستش جوك تعريف مي‌كند. هاشمي از آن دست بازيگراني است كه همواره خودش را مي‌سپارد دست كارگردان و حتي اگر سن فيلمساز به اندازه نصف سال‌هاي فعاليت هنري‌اش نباشد هم بدون دخالت، كاري كه از او خواسته شده را انجام مي‌دهد. عجيب اينكه وقتي كاري را شروع مي‌كند نمي‌پرسد بقيه بازيگران فيلم و ساير عوامل چه كساني هستند و طبيعتا پيشنهادي هم براي تهيه‌كننده و كارگردان ندارد. اهل نق زدن وسط كار هم نيست تا جايي كه وقتي فيلمبرداري «تراژدي»از فصل گرم به فصل سرد سال به تعويق مي‌افتد و بايد يك ماه تمام در سرماي شب‌هاي دماوند بلرزد و با لباس اسكي بازان سر صحنه حاضر باشد به خاطر سختي كار كنار نمي‌كشد. عجايب هاشمي همچنان ادامه دارد و فتوت‌هاي او به علايقش هم تسري پيدا مي‌كند تا جايي كه از او مي‌شنويم هميشه بازيگران نقش‌هاي دو و سه را دوست دارد چون همگي از مكان‌هاي فرهنگي بالا آمده‌اند و هيچ‌وقت هم ستاره نشده‌اند. جدا از اين هاشمي براي هنروران سينما هم احترام خاصي قائل است و هميشه از اين گروه مظلوم ياد كرده تا جايي كه وقتي قرار شد در جشنواره فجر از او تقدير و تجليل شود سه هنرور قديمي را بالاي سن دعوت كرد و جايزه‌اش را به آنها داد تا بازيگر مبتكر و البته قدرشناسي باشد. جست‌وجو درباره وجوه اخلاقي و رفتاري مهدي هاشمي هم شما را به نتايج جالبي خواهد رساند. او كه مي‌گويد از مولانا تاثير اخلاقي گرفته و «خاك شو تا گل برويي رنگ رنگ» را هر روز زندگي مشق مي‌كند هيچ‌وقت براي حضور در مراسم شيك و مجالس رسمي آمادگي ندارد و ترجيح مي‌دهد به جاي حضور متناوب در مراسم اين‌چنيني كارش را درست انجام دهد. همچنين اهل حضور در فستيوال‌هاي خارجي و عكس گرفتن با ستاره‌ها نيست و قدم زدن در جنگل‌هاي مرزن‌آباد را به گام برداشتن روي فرش قرمز ترجيح مي‌دهد. از طرفي با تمام دارايي‌هاي هاشمي از عرصه هنر، او خودش را در بسياري از امور غير از بازيگري نادان مي‌داند اما اگر قصد ورود به هر كاري را داشته باشد با توپ پر وارد مي‌شود تا جايي كه وقتي تصميم مي‌گيرد بالاخره وارد دنياي مجازي شود روي ورود آگاهانه و هوشمندانه تاكيد مي‌كند. همچنين برخلاف بسياري از همنسلانش از غوطه‌ور شدن زندگي روزمره انسان‌ها در دنياي مجازي گله‌اي ندارد و مي‌گويد حيف است كه در قرن تكنولوژي، انسان با دنياي مجازي بيگانه باشد. پيچيدگي‌هاي دنياي شخصي اين بازيگر باز هم شما را متعجب خواهد كرد وقتي كه بدانيد چهل سال است مي‌خواهد گيتار برقي ياد بگيرد چون خواننده ترانه مورد علاقه ‌ش را زماني با گيتار برقي اجرا كرده بود!مهدي هاشمي كه سابقه پر و پيماني در همكاري مشترك با داريوش فرهنگ در سينما و تلويزيون دارد با فيلمسازان بزرگي مثل بهرام بيضايي، رخشان بني اعتماد، خسرو سينايي، خسرو معصومي، كيومرث پوراحمد و... كار كرده اما آنكه بيشترين تاثير را در دنياي بازيگري او گذاشته كسي نيست جز كيانوش عياري كه با سريال‌هاي «دكتر قريب» و» هزاران چشم» وجوه تازه‌اي از اين عرصه را برايش عيان كرد تا بعد از ناديده گرفتن آنچه در «هيچ» كاهاني ارائه كرده بود جشنواره‌نشين‌ها با «آقا يوسف» و «آلزايمر» جايزه نگرفتن‌هايش را جبران كنند. مهدي هاشمي 36 سال در اين سينما ايفاگر رل‌هاي مختلف بوده اما حتي وقتي بعضا با ناملايمتي‌ها از پرده فاصله گرفته بد سينما را نگفته و به تلويزيون پناه برده است تا آنجا شغلش را پي بگيرد. هاشمي كه مي‌بيند «مصائب چارلي»، «مرگ يزدگرد» و «خانه پدري» پشت سد اكران مانده و جفا مي‌بيند در تاريك‌ترين نقاط حيات سينماي ايران هم اهل مناقشه نبوده و درباره خودش و آنچه سهم او از اين سينماست به‌شدت منطقي به نظر مي‌رسد تا جايي كه مي‌گويد با 160 سانتي‌متر قد نمي‌تواند ايفاگر رل جيمز باند، سرداران جنگ و چگوارا باشد و نقش‌هايي را بازي خواهد كرد كه به روحيه و ظاهر او نزديكند.


اعتماد/سي‌وچهارمين جشنواره بين‌المللي تئاتر فجر در ايستگاه آخر

استقبال از نمايش‌هاي دو روز پاياني جشنواره تئاتر

اعتماد|سي‌وچهارمين جشنواره بين‌المللي تئاتر فجر در حالي دو روز پاياني خود را سپري كرد كه نمايش‌هاي اجرا شده در اين دو روز با استقبال مخاطبان روبه‌رو شد. روز شنبه و در فاصله يك روز مانده به پايان اجراهاي جشنواره تئاتر فجر در بخش صحنه‌اي و شش نمايش در بخش خياباني سي‌و‌چهارمين جشنواره بين‌المللي تئاتر فجر روي صحنه رفتند. نمايش‌هاي «هملت» به كارگرداني توماس اوسترماير از آلمان در تالار وحدت، «بازار عاشقان» (تمرين اجرا) به كارگرداني هادي مرزبان در سالن اصلي تئاتر شهر، «در خواب ديگران» به كارگرداني نادر برهاني مرند در تالار چهارسو، «برف نيمه‌مرداد» به كارگرداني عاطفه تهراني در تالار سايه، «وانيك» به كارگرداني سهراب سليمي در تالار قشقايي، «دو روي روايت نادري» به كارگرداني جواد نوري در تماشاخانه سنگلج، «حسن كچل» به كارگرداني منصور جهانبخش در تالار هنر، «آخرين انار دنيا» به كارگرداني ابراهيم پشت كوهي در تالار مولوي، «خانه‌اي در آسيا» به كارگرداني آگروپاسيون سنور سانو از اسپانيا در تالار حافظ، «نسل آخر» به كارگرداني سمانه زندي نژاد و فرزانه سهيلي در سالن استاد سمندريان، ٥B-۶ به كارگرداني فرزام رنجبر در تماشاخانه استاد انتظامي و «سال ثانيه» به كارگرداني حميد پورآذري در زمين تنيس مجموعه تاريخي سعد آباد نمايش‌هاي بودند كه در اين روز در بخش صحنه‌اي سي‌وچهارمين جشنواره تئاتر فجر روي صحنه رفتند.

در بخش خياباني اين جشنواره هم در محوطه باز تئاترشهر نمايش‌هاي «پسماندگان» به كارگرداني كيوان نخعي از تهران، «داهول» به كارگرداني علي قاضي از مسجد سليمان، «پروانگي» به كارگرداني حامد زارعان از تهران، «كسي فشنگ‌ها را نمي‌‌شمارد(۲)» به كارگرداني امير حسين شفيعي از ورامين اجرا شدند و نمايش‌هاي «مهاجران سينه سرخ زريبار» از تهران و «ژست» به كارگرداني فرامرز قليچ‌خاني از تهران به ترتيب در باغ هنر (خانه هنرمندان ايران) و محوطه برج ميلاد ميزبان علاقه‌مندان به تئاتر بودند.

در بخش مسابقه ملل اين دوره از جشنواره تئاتر روز شنبه نمايش «خانه‌اي در آسيا» به نويسندگي الكس سِرانو، پاو پالاسيوس و فِران دوردال و با كارگرداني آگروپاسيون سنور با دو اجرا در تالار حافظ روي صحنه رفت. تمام نمايش «خانه‌اي در آسيا» كه در دهمين روز جشنواره تئاتر فجر به صحنه رفت، با استفاده از ماكت يك خانه، تعدادي آدمك و مقدار زيادي خلاقيت اجرا شد. اين نمايش با بازسازي صحنه حمله به برج‌هاي دوقلوي امريكا در سال ٢٠٠١ با استفاده از بازي كامپيوتري آغاز ‌شد و روايت آن از زبان سربازي بود كه گفته ‌مي‌شود تير خلاص را در پيشاني بن‌لادن خالي كرده؛ گرچه در اين نمايش نامي از «بن‌لادن» و «القاعده» برده ‌نمي‌شود و مانند عمليات شكار بن‌لادن، به‌جاي آنها از «جرانيمو» و «گروه آپاچي‌ها» حرف مي‌زنند. در پايان اين اجراي ٧٠ دقيقه‌اي هم عوامل نمايش دكورها و اسباب‌بازي‌هايي را كه در ساخت نمايش به كار برده بودند روي صحنه در معرض تماشاگران اين نمايش قرار دادند. علي مرادخاني، معاونت امور هنري وزارت ارشاد، مهدي شفيعي، مديركل اداره هنرهاي نمايشي و سعيد اسدي، دبير سي‌وچهارمين جشنواره تئاتر فجر هم به عنوان مهمانان ويژه اين اجراي ضدجنگ بودند. اين گروه نمايشي در آخرين روز جشنواره هم نمايش «فاجعه» را در تالار حافظ روي صحنه بردند.

نمايش «بازار عاشقان» به نويسندگي محمد ابراهيميان و كارگرداني هادي مرزبان هم يكي ديگر از نمايش‌هايي بود كه با مضموني عارفانه از داستان شمس و مولانا شامگاه دهم بهمن‌ماه با استقبال تماشاگران در سالن اصلي تئاترشهر به صحنه رفت. اين نمايش كه در جدول نمايش‌هاي جشنواره عنوان «تمرين اجرا» را به دنبال خود مي‌كشد، اجرايي با كمترين اشكال را به معرض ديد تماشاگران گذاشت. فرهاد قائميان، ايوب آقاخاني، ايرج راد، شهرام عبدلي، فرزانه كابلي به همراه حدود ۴۰ نفر ديگر بازيگري اين نمايش را عهده‌دار بودند. پيش از شروع نمايش اعلام شد كه اين اثر به صورت «تمرين اجرا» به صحنه مي‌رود و از تماشاگراني كه هيچ جاي خالي‌اي در سالن نگذاشته بودند درخواست شد كه براي ديدن اجراي اصلي از هفتم فروردين‌ماه سال آينده به تالار وحدت بيايند.

نمايش «دو روي روايت نادري» كه دو روايت متفاوت از روزهاي پاياني پادشاهي نادرشاه افشار را به نمايش درآورده بود هم يكي ديگر از اجراهاي دهمين روز جشنواره تئاتر بود. اين نمايش به كارگرداني جواد نوري و نويسندگي خيرالله تقياني‌پور در بخش مسابقه و مرور نمايش‌هاي سال ۹۴ در تماشاخانه سنگلج و در دو سانس ١٦:٣٠ و ٢٠ روي صحنه‌ رفت. اين نمايش كه پاييز امسال در همين تماشاخانه و همچنين در جشنواره نمايش‌هاي آييني و سنتي نيز به اجرا درآمده بود با استقبال مخاطبان مواجه شد.

اما جدا از اجراهاي جشنواره تئاتر فجر، توماس اوسترماير، كارگردان آلماني نمايش «هملت» كه اجرايي موفق را در اين دوره از جشنواره روي صحنه برد، روز شنبه مهمان اجراي نمايش «كشتن كفتر چاهي» جديدترين نمايش رضا حداد بود. اوسترماير همراه با تهيه‌كننده نمايش «هملت» به تماشاي «كشتن كفتر چاهي» آمد و بعد از اجرا به گروه نمايش گفت: «بازي بازيگران را بسيار دوست داشتم. هرچند من فرصت نكرده‌ام اجراي ديگري را در ايران ببينم اما واقعيت اين است كه از وجود اين تكنولوژي در نمايش ايران، متعجب شدم و فكر نمي‌كردم چنين نمايش مدرني با استفاده از تكنولوژي‌هاي روز و امكانات صحنه در ايران اجرا شود.»

اجراهاي عمومي «كشتنِ كفترِ چاهي» به نويسندگي محمد چرمشير و كارگرداني رضا حداد كه در سي و چهارمين جشنواره تئاتر فجر در دو نوبت اجرا شد از آخر بهمن آغاز مي‌شود. سعيده آجرلي، درسا ابوالفضلي، پرديس احمديه، مائده اسداللهي، سونيا اسماعيلي، نفيسه زارع، آذين نظري، ستاره ملكي و ياسمن ميرزايي بازيگران اين اثر نمايشي هستند.

روز يكشنبه و در آخرين روز اجراهاي سي‌وچهارمين جشنواره بين‌المللي تئاتر علاوه بر اجراي دوم «بازار عاشقان»، نمايش‌هاي «ديوان غربي- شرقي» با نويسندگي و كارگرداني محسن حسيني در تالار چهارسو، «غرامت» در تالار قشقايي، «آش با طعم زهر» نوشته مجيد كاظم‌زاده مژدهي و با كارگرداني محمد رسائلي در تالار هنر، «متاستاز» با نويسندگي و كارگرداني اصغر دشتي در تالار مولوي، «داستان‌هاي ميان رودان» با نويسندگي و كارگرداني علي شمس در تالار استاد سمندريان و «خواب طولاني انارآباد» نوشته پريسا كيومرثي و با كارگرداني آلما گشتاسب در تالار استاد انتظامي روي صحنه رفتند. اختتاميه سي‌وچهارمين جشنواره بين‌المللي تئاتر فجر امروز ساعت ١٨:٣٠ در تالار وحدت برگزار مي‌شود.


اعتماد/گفت‌وگو با امراله فرهادي، مجيد عباسي، عليرضا مصطفي‌زاده و كاردار فرهنگي سفارت لهستان در تهران

برگزاري نمايشگاه آثار هنرمندان پوستر لهستاني در اصفهان

ميداد مرنجي، عليرضا پويا نصب/ اصفهان و لهستان ارتباط تاريخي تنگاتنگي دارند. زماني كه اين كشور درگير جنگ جهاني دوم بوده بيش از ١٥٠ هزارنفر از مردم لهستان به دليل بي‌طرفي ايران، براي دوري از جنگ به ايران مهاجرت مي‌كنند. بخش عمده‌اي از آنها در اصفهان ساكن مي‌شوند، ازدواج مي‌كنند و زندگي‌شان را در آنجا ادامه مي‌دهند. بسياري از لهستاني‌ها اصفهان را به عنوان شهري از كشورشان، اما بيرون از آن مي‌شناسند و از آن به نيكي ياد مي‌كنند. پنجشنبه، اول بهمن‌ماه پس از مدت‌ها به همت مهدي حسيني و پيك‌آرت و با حمايت مدرسه گرافيك ويژه، بنياد مميز، گالري ديد و سفارت لهستان در تهران، نمايشگاهي از آثار هنرمندان بنام پوستر لهستان در گالري اكنون اصفهان برگزار شد كه تا ١٤ بهمن ادامه دارد. در نشست خبري افتتاحيه اين نمايشگاه با امراله فرهادي (مدير مدرسه ويژه)، مجيد عباسي (طراح گرافيك)، عليرضا مصطفي‌زاده (مدرس دانشگاه) و رادوسلاو سادوفسكي (كاردار فرهنگي سفارت لهستان در تهران) گفت‌وگويي انجام شده است.

آيا برگزاري چنين نمايشگاه‌هايي مي‌تواند در معرفي فرهنگ كشور مبدا تاثير داشته باشد؟

فرهادي: اينكه بگوييم معرفي فرهنگ يك مملكت به يك مملكت ديگر با يك نمايشگاه، حرف خيلي بزرگي است و اتفاق نمي‌افتد. اما اگر مخاطب ما جست‌وجوگر باشد، از طريق چنين نمايشگاهي احتمالا شروع به جست‌وجو مي‌كند. نمايشگاه اينچنيني يك نمايشگاه تخصصي طراحي گرافيك است. به‌همين خاطر مخاطب خاص خودش را دارد. دانشجوي رشته گرافيك كه علاقه دارد با بزرگ‌ترين، معتبرترين و با سابقه‌ترين مكاتب هنري گرافيك جهان، آشنا شود بايد بيايد و اين پوسترها را از نزديك ببيند و آنها را لمس كند. چنين نمايشگاهي مي‌تواند در سواد بصري، تكنيك‌ و خلاقيت‌هاي دانشجو بسيار اثرگذار باشد و البته يقينا تاثيرات فرهنگي هم خواهد گذاشت.

سادوفسكي: چيزي كه در اينجا خيلي مهم است تبادلات فرهنگي در سطح دانشجويان و ديگر سطوح است كه چنين رويدادهايي اثر مثبتي در اين روند مي‌گذارند.

مصطفي‌زاده: وقتي كه قرار است هركسي در هر زمينه‌اي كه به صورت حرفه‌اي كار و تحصيل مي‌كند، اطلاعاتي داشته باشد، منابع اهميت زيادي پيدا مي‌كنند. بنابراين برگزاري چنين نمايشگاه‌هايي مي‌تواند براي دانشجوي گرافيك كه بايد از تاريخ طراحي گرافيك دنيا و كشورش اطلاع داشته باشد، بسيار مفيد باشد.

آثاري كه در اين نمايشگاه نمايش داده شده‌اند از نظر اهميت در چه سطحي هستند؟

عباسي: مي‌توانم بگويم مجموعه‌اي كه ارايه شده، بهترين انتخاب از نمايندگان معاصر طراحان لهستاني است كه وجود دارد. اين نمايشگاه از دو بخش تشكيل شده كه بخش اول شامل ٤٠ اثر و بخش دوم شامل ٩ اثر هستند. در بخش اول قسمتي از نمايشگاه مربوط به آثار بي‌ينال ورشو و بخشي ديگر مربوط به بي‌ينال شوپن (آهنگساز بزرگ لهستاني) است كه هر دو از مهم‌ترين بي‌ينال‌هاي كشور لهستان هستند و داراي بار آموزشي بيشتري براي طراحان گرافيك جوان هستند. بخش دوم هم آثار پيشكسوتان و اساتيد پوستر لهستاني است كه مربوط به ٤٠ تا ٦٠ سال پيش است.

مطالعه آثار پوسترهاي لهستان چگونه و چه تاثيري روي طراحي‌هاي طراحان ما خواهد گذاشت؟

مصطفي‌زاده: هر هنرمندي در زمينه فعاليت خود بايد داراي وسعت ديد باشد. به عنوان مثال اگر كار موسيقي مي‌كنيد بايد موسيقي بشنويد، اگر فيلم مي‌سازيد بايد فيلم ببينيد. ديدن مجموعه فيلم‌هاي يك استاد سينما الزاما به اين معني نيست كه از آن استاد الهام بگيريد. بلكه اين كار به شما وسعت ديدي مي‌بخشد كه در كار خودتان به شكل‌هاي ديگر استفاده كنيد. در مواردي هم ممكن است الهام اتفاق بيفتد، ولي موضوع بيشتر افزايش وسعت ديد است كه ‌يك ضرورت است. نكته مهم ديگري كه در مورد اين نمايشگاه‌ها وجود دارد، حساسيتي است كه ايجاد مي‌كند. به اين معنا كه بازديد از چنين نمايشگاهي باعث شروع يك حساسيت و توجه بيشتر به آثاري مي‌شود كه هنرمندان جوان بعدا مي‌بينند يا آثاري كه خودشان توليد مي‌كنند.

تاثير مكتب لهستان روي طراحي گرافيك ايران و تفاوت پوستر با نقاشي چيست؟

عباسي: برخلاف نقاشي كه سفارش‌دهنده ندارد، تصويرسازي سفارش‌دهنده دارد و براي موضوع خاصي مثل كتاب، روزنامه، پوستر و... كار مي‌شود. مسلما بخش مهمي از تاريخ هنر قرن بيستم، پوستر لهستان است. مكتب لهستان در ايران نيز تاثيرگذار بوده است؛ به خصوص بخشي از كارهاي طراحان گرافيك ايراني مثل مرتضي مميز و فرشيد مثقالي، به نحوي الهام گرفته از روش‌هاي آنهاست. همان‌طور كه آقاي مصطفي‌زاده گفتند: وقتي يك هنرمند بصري كاري از هر مليتي و گرايشي مي‌بيند خودبه‌خود از آن تاثير مي‌گيرد و آن را به زبان خودش ترجمه مي‌كند و بافرهنگ و روش خودش به جامعه پس‌ مي‌دهد. البته روش فقط به معناي تكنيك و مهارت نيست. روش به معناي نوع تفكر است. گرافيك ديزاين تقريبا با مدرسه آكادمي ورشو و با توماشفسكي داراي فكر مي‌شود. اگر به عنوان مثال پوستر امريكا... امريكا! را ببينيد، در حالت عادي دو دست است كه با‌هم‌ دست داده‌اند، ولي يك نقطه از اين پوستر تمام اطلاعات را به شما مي‌رساند، آنجايي كه يكي دارد دست ديگر را فشار مي‌دهد، ولي معناي مرگ و نيستي در آن مي‌آيد. همين المان بسيار ساده است كه نوع تفكر مكتب لهستان را روشن مي‌كند كه بعدها در بسياري كشورهاي ديگر مثل آلمان، فرانسه و امريكا هم راجع به‌آن كار مي‌شود و به ساده‌سازي و انتقال بيشتر مفهوم در گرافيك ديزاين توجه مي‌شود. ولي ماجرا اين است كه گرافيك ديزاين به عنوان يك ابزار ارتباطات بصري، هر چه ساده‌تر و سهل‌الوصول‌تر و درعين‌حال عميق‌تر باشد، موفق‌تر است. لهستاني‌ها هم در دهه ٦٠ كارشان ‌چنين خاصيتي داشته است.

مصطفي‌زاده: اجازه بدهيد مثالي بزنم، در لهستان پوستر كاربري زيادي دارد. خيلي از پوسترهاي سينما را در مكتب لهستان مي‌بينيم كه براي فيلم‌هاي امريكايي و حتي هاليوودي ساخته ‌شده است. مثلا پوستر فيلم «اينك آخرزمان» ساخته كاپولا. اگر نمونه هاليوودي و لهستاني آن را با هم مقايسه كنيد مي‌بينيد كه در نسخه هاليوودي فقط يك‌لايه سطحي فيلم در پوستر نمايش داده شده كه مانند ديگر نمونه‌ها عكس بزرگ هنرپيشه در جلوي كار و ديگر المان‌هاي سطحي فيلم در كنار آن ديده مي‌شود؛ اما در مكتب لهستان به يك ‌لايه دروني‌تر وارد مي‌شويد. اين‌يك نوع نگرش است كه در طراحان گرافيك دهه ٤٠ ايران، كه اوج طراحي گرافيكي ايران است هم ديده مي‌شود. آنها هم از نگاه قشري عبور مي‌كنند و به عمق مي‌روند. اين‌ مفاهيم مهم است، نه تكنيك‌ها. اينكه اگر با بررسي تصويرسازي‌هاي ديگران، تصويرسازي كنيم الهام گرفتن نيست. چيزي كه مهم است نوع نگاه به يك اثر ديزاين گرافيك است.

آيا تفاوت زبان مادري هنرمندان لهستاني با زبان انگليسي كه زبان بسياري از آثار مثل فيلم‌هاي هاليوودي است، فاصله‌اي بين مكتب لهستان و آثار هنري ايجاد كرده است؟

عباسي: مكتب پوستر لهستاني اصولا استوار بر تصوير و تصويرسازي است. به همين خاطر نوشته اولويت دوم را دارد. برخلاف امريكا، انگلستان يا حتي آلمان كه تايپوگرافي اهميت زيادي دارد. لهستاني‌ها معمولا پوسترهاي‌شان را مثل يك تابلوي نقاشي مي‌ساختند و در انتها به آن نوشته اضافه مي‌كردند؛ البته، طراح لهستاني به نام راديسلاو پلوتا هم داريم كه تمامي كارهايش تايپ است. مثلا يك پوستر براي شيمانوفسكي آهنگساز لهستاني دارد كه همه آن را تايپ كار كرده است؛ اما همچنان در آن تصوير مي‌بينيد، تصوير يك بلوك ساختماني عظيم بتوني كه نشان‌دهنده عظمت و ريشه شيمانوفسكي در موزيك لهستان است. پلوتا مربوط به طرح‌هاي نسل مياني است؛ اما جوان‌هاي ديگري كه تايپ كاركردند مربوط به نسل فعلي هستند. نسل قديم تمام روي تصويرسازي كار مي‌كردند.

سفارت لهستان جزو حاميان اين نمايشگاه بوده است. تعاملات اخير و آينده اين سفارتخانه در تهران به چه شكل بوده و خواهد بود؟

سادوفسكي: سفارت لهستان برنامه‌هاي مختلفي در تهران داشته است. مثلا ماه پيش نخستين جشنواره تئاتر لهستان را برگزار كرديم. همين‌طور كنسرت موزيك كلاسيك لهستان و كنسرت فيلارمونيك در تهران برگزار شد. همچنين در حال تلاش براي راه‌اندازي جشنواره سينمايي جديد كه جزو مهم‌ترين همكاري‌هاي فرهنگي است، هستيم. برگزاري كلاس‌هاي زبان لهستاني نيز از جمله فعاليت‌هاي فرهنگي است كه از سال آينده شمسي شروع خواهد شد.

فرهادي: سفارت لهستان جزو معدود سفارت‌هاي فعال در حوزه فرهنگ و هنر است. البته از آلمان، فرانسه و سوييس هم به خوبي ياد مي‌كنيم كه در اين سال‌ها با مجموعه طراحان گرافيك و انجمن همكاري داشته‌اند و البته از بخش خصوصي و دوستاني مانند آقاي حسيني و گالري اكنون كه چنين همتي را براي اتفاقاتي بزرگ مثل نمايشگاه «لهستان در اصفهان» داشته‌اند تشكر مي‌كنيم و آن را به فال نيك مي‌گيريم و اميدواريم كه بتوانيم به‌زودي با حضور ايشان يا افرادي ديگر در شهرهاي ديگري هم فعاليت‌هاي مشابه داشته باشيم.

افکار/آغاز جشن‌های دهه فجر همزمان با لحظه تاریخی ورود امام (ره)

افکارپرس: رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی گفت: مراسم رسمی آغاز جشن‌های دهه فجر انقلاب اسلامی همزمان با لحظه تاریخی ورود حضرت امام (ره) به میهن اسلامی راس ساعت 9 و 33 دقیقه دوشنبه 12 بهمن با حضور اقشار مردم خانواده شهدا مسئولان لشگری و کشوری درحرم مطهر بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران برگزار می‌شود.

محسن صباغ در نشست خبری مراسم 12 بهمن ماه با بیان اینکه برکسی پوشیده نیست انقلاب اسلامی ایران قبل از آن که یک انقلاب سیاسی باشد یک انقلاب فرهنگی و برای احیای ارزش‌های دینی بوده است اظهار کرد: انقلاب اسلامی یک انقلاب دینی و ضد استکباری است که با اتحاد و همدلی مردم و تبعیت مردم از امام راحل و مقام معظم رهبری توانسته است تمامی فتنه‌ها و دسیسه‌های دشمنان راخنثی کند.

وی تاکید کرد:‌ نهضتی که امام خمینی پرچمدار و پایه گذار آن بود توانست غبار از چهره اسلام زدوده و سیمای حقیقی آن را پس از 14 قرن به جهان تشنه عدالت نشان دهند.

صباغ با بیان این که امام بدون اتکا به شرق و غرب این نهضت را شروع کردند و با اتکا به قدرت الهی وتکیه بر پشتیبانی مردم انقلاب را رهبری کرده و به پیروزی رساندند گفت: به رغم توطئه‌های فراوان داخلی و خارجی امسال سی و هفتمین سالگرد انقلاب اسلامی را جشن می‌گیریم.

رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی با بیان این که نام و یاد امام (ره) زینت بخش یوم‌الله 12 بهمن است خاطر نشان کرد:‌ رخداد 12 بهمن نشات گرفته از منبع الهی و عامل تغییر مسیر تاریخی ملت ایران در جهتی متضاد با شرایط حاکم و نقطه اتکایی برای متحد شدن دلها و دمیدن شور و همتی تازه در کالبد مردم است.

صباغ با اشاره به اینکه دهه فجر فرصت بازنگری در حفظ ارزشها و آرمانهاست گفت: این دهه در تاریخ ایران اسلامی نقطه‌ای تعیین کننده و بی مانند است و امیدواریم امسال هم مراسمی باشکوه و با عظمت با حضور گسترده امت همیشه در صحنه داشته باشیم.

وی به بخشی از مهمترین اهداف تشکیل ستاد برگزاری مراسم دوازدهم بهمن اشاره کرد و گفت:‌ از جمله اهداف برگزاری این مراسم افزایش آگاهی عمومی و نسل جوان نسبت به انقلاب، معرفی دستاوردهای انقلاب، تغییر روحیه افتخار وبالندگی و امیدوار سازی مردم به انقلاب ، تبیین کارآمدی نظام سیاسی و غیره است.

رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی با اشاره به این که سخنران مراسم رسمی یوم‌الله 12 بهمن حجت‌الاسلام و المسلمین رئیسی دادستان کل کشور است گفت: پس از مراسم رسمی که در حرم امام برگزار می‌شود مراسم ویژه‌ای در محل جلوس تاریخی امام (ره) در سال 55 در گلزار شهدا قطعه 17 و در کنار مزار آیت‌الله طالقانی برگزار خواهد شد که در این مراسم محسن رفیق‌دوست سخنرانی خواهد کرد.

وی با اشاره به اینکه همزمان با لحظه تاریخی رود امام به کشور و راس ساعت 9 و 33 دقیقه برنامه‌های ویژه‌ای در سراسر کشور خواهیم داشت گفت:‌ در یوم‌الله 12 بهمن، ناقوس کلیساها به نشانه احترام به صدا درخواهد آمد و گلبانگ انقلاب اسلامی در مدارس سراسر کشور نواخته خواهد شد. همچنین سوت کشتی‌ها و بوق قطارها به صدا در خواهد آمد و گلباران منزل امام در قم، خمین، اراک، نجف و نوفل لوشاتو را خواهیم داشت.

صباغ با اشاره به این که بیش از 550 خبرنگار و تصویر بردار عکاس مراسم 12 بهمن را در تهران و حرم امام و محل جلوس تاریخی امام در گلزار شهدا پوشش می‌دهند گفت: از این تعداد 80 نفر از عوامل رسانه‌های خارجی هستند.

وی با اشاره به اینکه برای امنیت مراسم جلسات هماهنگی کاملی با نیروهای انتظامی و سازمان‌های خدماتی و بهداشتی داشته‌ایم گفت: همچنین مراسم ویژه‌ی مهمانی لاله‌ها طبق روال هر سال در اولین پنج شنبه دهه فجر یعنی 15 بهمن از ساعت 14 در 123 گلزار شهدا در تهران، و 19 هزار و300 گلزار شهدا در سراسر کشور با حضور مسئولین و خانواده‌های شهدا برگزار می‌شود.


اطلاعات/رونمایی‌ از سردیس استادمطهری در«جشن میلادمطهر»

همزمان با زادروز استادمطهری در”جشن میلاد مطهر”سردیس استاد مطهری با حضور خانواده ایشان ،علیرضا آوایی معاون وزیر کشور،عمادافروغ نویسنده وجامعه شناس، دکتر علی موسوی گرمارودی و مصطفی رحماندوست شاعر ونویسنده، محمودصلاحی رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و جمعی ازمدیران زیباسازی شهرداری تهران و هنرمندان سه شنبه ۱۳بهمن ساعت ۱۵ درخانه موزه شهید مطهری رونمایی می شود.

به گزارش روابط عمومی فرهنگسرای ارسباران، دراین برنامه محمودصلاحی رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری ، معاون وزیرکشور وعلی مطهری نماینده مردم تهران به سخنرانی می پردازند . شعرخوانی وخاطره گویی مصطفی رحماندوست و موسوی گرمارودی از شاعران برجسته معاصر به همراه شعرخوانی طنز با حضور رضا رفیع طنزپرداز و مجری بخش دیگر این برنامه است .در این مراسم از سردیس شهید استاد مطهری و مجسمه این شهید در حال نماز وعبادت در اتاق استاد به رسم یادبود با حضور میهمانان و سازندگان اثر استادان مجسمه ساز حاجی مرادی و کنگرانی رونمایی می شود .علاقه مندان برای حضور در این برنامه می‌توانندبه خانه موزه شهید مطهری واقع در خیابان دولت، نرسیده به حسینیه یزدی ها نبش کوچه صدرا مراجعه کنند.


اطلاعات/دکتر فاطمه طباطبایی: تعالی یا انحطاط ملت‌ها بستگی به نحوه حضور زنان در جامعه دارد

رئیس شورای راهبردی زنان فرهیخته دانشگاه آزاد اسلامی با توجه به سخنی از امام راحل(ره)، تعالی یا انحطاط ملت‌ها را نتیجه حضور قوی یا ضعیف زنان در فرآیندهای مختلف اجتماعی دانست.

به گزارش مرکز حوزه ریاست و روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی، دکتر فاطمه طباطبایی در دومین جلسه شورای زنان فرهیخته دانشگاه آزاد اسلامی با بیان سخنی از امام راحل گفت: «امام راحل می‌فرمودند اگر زنان انسان‌ساز از جوامع گرفته شوند، ملت‌ها به انحطاط کشانده می‌شوند که این موضوع به معنی آن است که تعالی یا انحطاط ملت‌ها بستگی به نحوه حضور زنان دارد.»

رئیس شورای زنان فرهیخته دانشگاه آزاد اسلامی دلیل تاکید این شورا حضور زنان را اثبات برابری با مردان ندانست و تاکید کرد: «ما بر این باور هستیم که چنانچه زنان به شایستگی‌های خود دست یابند جامعه از آنها بهره بیشتری خواهد برد و آینده طبعا پرشکوه تر خواهد بود.»

وی با ارائه گزارشی از روند شکل‌گیری این شورا و فعالیت‌های آن در دو سال گذشته توضیح داد: «این شورا در مهر ۹۲ تشکیل شد، از همان ابتدا این موضوع را در نظر گرفتیم که در ترکیب شورا از آقایان نیز استفاده شود چراکه نمی‌خواستیم در مورد امور مربوط به دانشگاه به صورت جزیره‌ای عمل کنیم.»

رئیس انجمن عرفان با بیان اینکه آرزو داریم جایگاه زنان در دانشگاه با تدبیر و توجه دکتر میرزاده بهبود پیدا کند، گفت: «با تشکیل شورای راهبردی زنان فرهیخته برای جمع‌آوری اطلاعاتی درباره بانوان توانمند تلاش کردیم و این کار با تشکیل شوراهای راهبردی زنان فرهیخته در استان‌ها نیز پیگیری شد. اکنون نیز خوشبختانه ۲۸ شورا در استان‌ها تشکیل و ۱۶۸ جلسه نیز تا کنون برگزار کرده‌ایم».

رئیس شورای زنان فرهیخته دانشگاه آزاد اسلامی با توجه به آمارها مبنی بر حضور زنان در حوزه بهداشت و آموزش خواستار حضور زنان در سایر حوزه‌ها شد و افزود: «فضای مناسبی که امام راحل توقع داشتند به‌طور کامل محقق نشده است اما امیدواریم با همکاری و همدلی شما عزیزان این موضوع ارتقا یابد.»


ایران/رجبی معمار در نخستین نشست رسانه‌ای: به دنبال برآوردن سطح انتظارات در همه حوزه‌ها

نخستین نشست رسانه‌ای مجید رجبی معمار مدیرعامل خانه هنرمندان ایران در سالن امیرخانی آن مجموعه برگزار شد. به گزارش «ایران»، ظهر روز گذشته یکشنبه 11 بهمن‌ماه، نخستین نشست رسانه‌ای مدیرعامل خانه هنرمندان به همراه علیرضا غفاری مدیر روابط عمومی و امور بین‌الملل مجموعه خانه هنرمندان با حضور اصحاب رسانه برگزار شد. در این نشست رجبی‌معمار ضمن خوشامدگویی به حضار، به برنامه‌ها و سیاست‌های خانه هنرمندان ایران اشاره کرد و گفت: بسیاری از خانه‌ها مثل خانه تئاتر، خانه موسیقی و خانه سینما و مجموعه‌های صنفی از ما انتظار دارند تا همکاری بیشتری با آنها داشته باشیم و ما تمام تلاشمان را می‌کنیم تا در سال 95 سطح بیشتری از انتظارات این مجموعه‌ها را برآورده کنیم.

وی در ادامه تصریح کرد: در بحث توسعه و تعاملات فرهنگی با سایر کشورها هم برنامه‌هایی داریم تا هفته فرهنگی ایران را در کشورهای فرهنگی و متمدن برگزار کنیم. رجبی معمار در پاسخ به سؤال خبرنگار «ایران» درباره تمایز این نهاد با سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نسبت به هفته فرهنگی، خاطرنشان کرد: ما به‌طور‌قطع با سازمان مورد اشاره جلساتی را برگزار می‌کنیم و با همکاری آنها، وزارت امور خارجه و وزارت ارشاد دست به برگزاری چنین برنامه‌هایی می‌زنیم. ضمن آنکه در این زمینه هرقدر کار صورت بگیرد باز هم کافی نیست. مدیرخانه هنرمندان در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره همکاری با جشنواره‌های مختلف گفت: تمام تلاش ما در سال جدید و آینده آن است که همکاری مضاعفی با جشنواره‌ها داشته باشیم. در بخش تئاتر‌فجر دو سالن‌مان را در اختیار جشنواره قرار دادیم و در بخش فیلم هم یکی از سالن‌ها را به بخش سینما حقیقت فجر داده‌ایم.

وی در پایان نیز خبر داد دو نشریه تخصصی منتشر و بانک جامع اطلاعاتی هنرمندان در مجموعه خانه هنرمندان ایران راه اندازی خواهد شد.


ایران/افزایش 35 درصدی یارانه کتاب و نشریات

معاون توسعه مدیریت ومنابع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: دولت در مورد اعتبارات حوزه کتاب و رسانه‌ها یارانه خوبی پیش‌بینی کرده به طوری که حدود 35 درصد یارانه کتاب و نشریات در سال آینده افزایش یافته است. علی اصغر کار اندیش شنبه شب درسیزدهمین نمایشگاه بزرگ کتاب هرمزگان در بندرعباس، گرانی کتاب و کاغذ را یکی از عوامل کم بودن سرانه مطالعه دانست. وی ادامه داد: ناشران و اهالی فرهنگ و هنر باید به محتوای کتاب‌ها توجه بیشتری داشته و با ارائه محتوای مناسب به گروه‌های سنی مختلف بپردازند. معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با تأکید بر اینکه برگزاری نمایشگاه‌های کتاب نباید تنها برای فروش بیشتر باشد، اظهار داشت: هدف اصلی، ترویج و توسعه فرهنگ مطالعه است و باید ارزیابی شود که برگزاری نمایشگاه‌های کتاب تا چه حد توانسته فرهنگ مطالعه را در استان‌ها ارتقا دهد.


جام جم/یک گفت‌وگوی جشنواره‌ای با حسن برزیده، کارگردان مزار شریف

همیشه زد و بند هست

جشنواره فجر به ایستگاه سی و چهارم رسید، همین امروز 12 بهمن 94. حداقل بچه‌های سینما و مردم فیلم ایرانی ‌بین منتظرند سر کی به سفره امسال سینما بکشند. اکران عمومی‌‌شان هم که می‌رود برای سال آینده. دوباره هیجان و رقابت، اگر دعواها و حواشی بگذارد. به همین علت با حسن برزیده از جشنواره فیلم فجر گفتیم و شنیدیم.

همیشه می‌گویند کسی که بیرون از گود است بهتر می‌تواند ارزیابی کند. شما هم برخلاف سال قبل، امسال در جشنواره فیلم ندارید. با این حال اشتیاقی برای تماشای فیلم‌ها دارید؟

جشنواره صرفا موقعیت خوبی است برای این که همزمان همه آثار را کنار یکدیگر دید، وگرنه خود جشنواره برای یکی مثل من جذابیت خاصی ندارد. می‌تواند ارزیابی سینمای کشور باشد و فیلم‌ها را سنجید که در چه سطحی هستیم.

توانسته‌اید زودتر فیلم‌ها را ببینید؟ احیانا دعوت خصوصی!

نه. چون مثل همیشه بیشتر فیلم‌ها تا آخرین لحظه در حال آماده‌سازی است.

از دبیر جشنواره و ترکیب داوران شروع کنم. امسال چطورند؟

با ترکیب مشکل ندارم، اما نوع داوری و نتایجی که از آن بیرون می‌آید، آدمی را متحیر می‌کند.

چرا؟ یادم است شما با این که با «مزارشریف» در بیشتر رشته‌ها نامزد بودید، اما قواعد جشنواره را پذیرفتید و اعتراضی به نگرفتن‌ها نکردید.

قبول کنید زد و بند هست. کسی را آزرده نکنم اما به خاطر حق و عدالت می‌گویم که برخی انتخاب‌ها واقعا غلط است و حتی از قبل انتخاب‌شده.

بالاخره شاید داوری و ارزشگذاری سلیقه‌ای باشد.

مطمئن باشید برخی انتخاب‌ها دیگر سلیقه‌ای نیست. وقتی به دلیل دلجویی یا سفارش از بیرون، مثلا به فلان بازیگر جایزه می‌دهند. براحتی می‌شود اثبات کرد.

پس مشکل داریم و همه چیز گل و بلبل نیست.

در جشنواره مشکلاتی هست مثل داوری، نبود یک برنامه‌ریزی جدی، تغییرات هر سال و نبود جلسات درست نقد و بررسی. داوری ما باید چیزی مثل شبیه خانه سینما باشد با جمع بیشتری از افراد.

هنوز ابتدای جشنواره 94 هستیم و هر سال با دیدن اسم و رسم فیلمساز می‌گوییم امسال دیگر شاهکاریم. به اسم‌ها نگاه می‌شود و نه فیلم‌ها. شما برحسب تجربه به جشنواره الان امیدوارید؟

معتقدم برخی اسامی معروف ما خیلی هم بد فیلم می‌سازند. سال گذشته دیدیم. اسم نمی‌برم، اما خود شما هم می‌دانید چه کسانی را می‌گویم. اسم فیلمسازان، گویای کیفیت اثرشان نیست. البته حضور چهره‌ها برای یک جشنواره می‌تواند ویژگی مثبتی باشد.

اما خیلی از این جوان‌ها هستند یکباره فیلم تر و تمیزی می‌سازند، اما دیگر خبری ازشان نمی‌شود.

شاید بشود گفت چون تخلیه انرژی می‌کنند و هر چه در چنته دارند را یکجا رو می‌کنند.

چه کار کنیم پس؟ دل به کی ببندیم؟

نباید به نام‌ها توجه کرد. باید از فیلمساز خلاق حمایت کرد. این که یک جوان یک فیلم خوب می‌سازد، اما بعد کنار می‌رود دلیل بر ضعف در مدیریت نیست. همان طور که گفتم شاید توانش را در همان فیلم اول خرج کرده است. البته باید به جوان‌ها اعتماد کرد. خود قدیمی‌ها اتفاقا می‌توانند دست به ریسک بزنند و ساختارهای جدید فیلمسازی را تجربه کنند یا از آنان در بخش‌های دیگر مثل داوری و... استفاده شود.

خود شما هنوز انگار به نسل خودتان اعتقاد دارید و این که دود از کنده بلند می‌شود.

بد هم نیست اگر بگوییم دود از کنده بلند می‌شود. چون اینها فیلم‌های خوب ساخته‌اند نه فقط یک فیلم خوب. باید با دیدن یک فیلم خوب یا بد صرفا تعجب کرد. اگر قیاس کنیم قدیمی‌ها در معدل فیلمسازی همچنان می‌چربند.

در مورد تغییر در سیاست اجرایی جشنواره نظری دارید؟

اینجا هم مثل قضاوت داوران، سلیقه‌ای رفتار می‌شود. همواره با تغییر مواجهیم. در حالی که ما دیگر نباید دنبال اختراع و کشف جدید باشیم. بروند از سیستم جشنواره‌های خوب دنیا استفاده کنند بعد با فرهنگ خودمان تطبیق دهند. دنبال تجربه و هزینه الکی نباشند.

مثل ردکارپت شاید!

من فرش قرمز را بد نمی‌دانم، اما فقط درگیر ظواهر هم نباشند. کار مهم‌تر تقلید از کیفیت آنان است نه صرفا ظاهر. البته وقتی از جشنوار‌های خارجی بهره می‌گیریم نباید اتهام غرب‌زدگی زد. همه اصول آنها بد نیست. قواعد متغیر جشنواره فجر، فیلمساز را گیج می‌کند که بالاخره اصول آن چیست؟ اگر ادعای جشنواره معتبر داریم این دور باطل زدن‌ها بی‌معناست.

راستی امسال هم که همه کاره جشنواره سینمایی، تئاتری‌ها هستند از دبیر، رئیس کاخ و مدیر روابط عمومی.

صلاحیت مهم است بویژه این که تلفیق تجربه‌های مختلف است که فرهنگ را می‌سازد. تعصبی ندارم و ایرادی نمی‌گیرم، اما وقتی تخصصی کار می‌کنیم و اگر سینما آدم متخصص دارد، شاید منطقی نباشد همه را دخالت دهیم جز این که از نظر صلاحیت، واقعا کسانی بهتر از آنان در سینما پیدا نشوند.

پس این که لطفا سینمایی‌ها فراموش نشوند!

باید متخصصان سینما را بیشتر مشارکت دهند، بویژه این که جشنواره یک اتفاق مهم سینمایی است و ما کم آدم باتجربه نداریم. شاید ترجیح می‌دهند با دوستان کاربلد خود کار کنند.


جوان/راهيابي فيلمي به نويسندگي جعفر پناهي در جشنواره فیلم فجر

مخالف انقلاب در جشنواره انقلاب!

مسئولان وزارت ارشاد و سازمان سينمايي با پذيرفتن فيلم «يك شهروند كاملاً معمولي» به نويسندگي مشترك مجيد برزگر و يك فتنه‌گر و محكوم امنيتي به اسم جعفر پناهي كه هنوز مدت محكوميتش به پايان نرسيده در سي و چهارمين دوره جشنواره فيلم فجر انقلاب اسلامي، سيلي محكمي به گوش مردم و مدافعان نظام نواختند!

نویسنده : مصطفي شاه‌كرمي

از روزي كه دولت يازدهم بر سر كار آمده و علي جنتي به عنوان وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي سكان هدايت و راهبري اين وزارتخانه استراتژيك و راهبردي را به عهده گرفته، به دليل اقدامات و برنامه‌هاي ضدارزشي و گاه به جهت حمايت تمام‌قد از افعال و وقايع خلاف قانون و شرع بين برخي از به اصطلاح هنرمندان، آب خوش از گلوي مردم مؤمن و انقلابي كشور و نخبگان و دلسوزان ارزش‌هاي اسلام عزيز پايين نرفته است. در بازه زماني قريب به سه سالي كه از عمر دولت يازدهم گذشته اقدامات و اتفاقات متعدد و متكثري در حوزه فرهنگ و هنر كشور اسلامي و انقلابي مان رخ داده كه نه تنها كمترين تناسب و تقارني با اهداف، برنامه‌ها و چشم‌انداز كوتاه‌مدت و بلند‌مدت تبيين شده در اسناد بالادستي نظام ذيل عناويني چون برنامه‌هاي توسعه، طرح‌هاي تحول متنوع و افق 1404 نظام اسلامي نداشته بلكه به شكل عجيب و غريبي زاويه دار و گاه متناقض بوده است. سياهه كردن تمام اتفاقات و آنچه كه در اين كمتر از سه سال بر فرهنگ و هنر كشور رفته حكايت «مثنوي صد من كاغذ» است اما نزديك‌ترين و تازه‌ترين رخدادي كه مي‌توان به آن اشاره كرد مربوط به پذيرش فيلمي با عنوان «يك شهروند كاملاً معمولي» به كارگرداني و نويسندگي مجيد برزگر است كه نام و نشان يك محكوم امنيتي فتنه‌گر به اسم جعفر پناهي نيز به عنوان نويسنده ديگر اين فيلم به چشم مي‌خورد. براي تنوير افكار مخاطبان و نيز روشن شدن زواياي بعضاً فراموش شده يا پنهان درباره جعفر پناهي و علت اهميت داشتن موضوع لازم است كه گريزي به علت دستگيري، نوع محكوميت و اقدامات خلاف قانون اين فرد بزنيم.

محکومیت 20ساله پناهی از فیلمسازی

جعفر پناهي به دليل «اجتماع و تباني و تبليغ عليه نظام جمهوري اسلامي» با آشوبگران فتنه امريكايي صهيونيستي سال 88 و چندين عنوان و قيد حقوقي و قضايي ديگر و به عنوان مجرم امنيتي دو بار در آشوب‌هاي سال 88 دستگير مي‌شود و بايد دوران محكوميتش را همانند ديگر محكومين و به دليل ارتكاب جرايم متعدد امنيتي بر عليه مردم و كشورش به پايان برساند. در حكم صادره از سوي قاضي دادگاه رسيدگي‌كننده به اين پرونده، جعفر پناهي به اتهام «اجتماع و تباني و تبليغ عليه نظام جمهوري اسلامي» به شش سال حبس تعزيري و ۲۰ سال محروميت از فيلمسازي، ۲۰ سال محروميت از فيلم‌نامه‌نويسي، ۲۰ سال محروميت از سفر به خارج از ايران و ۲۰ سال ممنوعيت از هر نوع مصاحبه با رسانه‌ها و مطبوعات داخلي و خارجي محکوم مي‌شود.

دوران محكوميت پناهي دو بخش مجزا دارد؛ يك بخش مربوط به تحمل حبس و زندان و بخش ديگر آن 20 ساله محكوميت وي از هر نوع مصاحبه با رسانه‌ها و مطبوعات داخلي و خارجي، فيلمنامه‌نويسي، سفر به خارج از ايران و فيلمسازي است. نكته جالب اينكه پناهي بلافاصله پس از تحمل كمتر از يك سال حبس با توديع وثيقه۲۰۰ ميليون توماني از زندان آزاد مي‌شود و بلافاصله به سراغ فيلمسازي رفت و طي چند سال گذشته به‌رغم داشتن محكوميت قضايي توانست از تغافل و تجاهل مسئولان ذي‌مدخل سه فيلم توليد كرده و در عين ناباوري آنها را براي جشنواره خارجي نيز ارسال كند. «اين فيلم نيست» اولين كار او بود كه با كارگرداني و بازيگري پناهي و مجتبي ميرطهماسب ساخته و در تاريخ ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۱ در فرانسه منتشر شد. نكته جالب‌تر اينكه اين فيلم در جشنواره فيلم کن در سال ۲۰۱۱ و در فستيوال فيلم نيويورک و همچنين در جشنواره بين‌المللي فيلم ورشو نيز شركت كرد و پخش شد. فيلم «پرده» دومين فيلمي بود كه جعفر پناهي با همكاري و مساعدت کامبوزيا پرتوي و با دوربين شخصي پناهي در ويلايي در شمال كشور در سال ۲۰۱۲ ساخته ‌شده است. اين فيلم هم مانند اثر ديگر او در بخش مسابقه جشنواره فيلم برلين شرکت کرده و در عين ناباوري برنده خرس نقره‌اي براي بهترين فيلم‌نامه از اين جشنواره گرديد!

فيلم مستند «تاکسي» پس از «پرده» و «اين فيلم نيست» سومين فيلمي است که جعفر پناهي در دوران محروميت خود در ايران ساخته است. اين فيلم ساختاري مستندگونه دارد و داستان آن در يک تاکسي در تهران مي‌گذرد که رانندگي اين تاکسي با خود جعفر پناهي است. در آغاز فيلم اين شبهه وجود دارد که مسافران(افرادی مانند نسرین ستوده که یار غار شیرین عبادی و وکیل فتنه‌گران بود) از وجود دوربين‌ها آگاهي ندارند و موضوعات مورد بحث اتفاقي و تصادفي هستند، اما روند فيلم خلاف اين تصور را تقويت مي‌کند ضمن اينكه پناهي از برخي بازيگران درجه چندم سينما و تلويزيون استفاده مي‌كند. اين فيلم نخستين بار در بخش رقابتي شصت و پنجمين جشنواره بين‌المللي فيلم برلين به نمايش درآمد كه در نهايت برنده جايزه خرس طلاي اين دوره از جشنواره فيلم برلين هم شد.

پناهی در جشنواره فجر

حالا پس از گذشت يك سال از ساخت آخرين اثر اين محكوم امنيتي، جشنواره فيلم فجر انقلاب اسلامي نيز بدون توجه به محكوميت قضايي و امنيتي اين فتنه‌گر اثري را به جشنواره سي و چهارم راه داده است كه نام وي به عنوان نويسنده اين فيلم به چشم مي‌خورد.

اينكه مسئولان جشنواره هايي مثل برلين و كن تمام اعتبار و آبروي حرفه‌اي خودشان را براي ضريب خبري دادن به اين محكوم امنيتي زير پا مي‌گذارند و آثار ضعيف و نازل وي را كه حتي در حالت عادي شرايط شركت دادن در جشنواره‌هاي درجه چندم فيلم كشورهاي بي‌نام و نشان و اصطلاحاً «زير پونزي» ندارد را به عنوان اثر برتر و برگزيده معرفي مي‌كنند، مشخص است كه شخص پناهي به عنوان يك كارگردان يا فيلمساز براي مسئولان اين جشنواره‌ها محلي از اعراب و اعتبار ندارد؛ بلكه اين اقدامات ضدنظام جمهوري اسلامي و توليد آثاري كه با هدف دشمني و سياهنمايي عليه انقلاب و حاكميت ضداستعماري و استكباري كشورمان از جانب پناهي و ديگر همپالگي‌هايش است كه براي صاحبان اصلي اين جشنواره‌ها داراي اهميت و اعتبار است.

چه اينكه براساس اصل عقلي و منطقي سرمايه و منفعت، دشمنان اين نظام و حاكميت با دادن چند خرس و گوزن طلايي و نقره‌اي در كنار چند دقيقه جيغ و هورا و نيز مقداري دلار و يورو ناچيز كه در حكم سرمايه‌گذاري آنها محسوب مي‌شود به انتفاع و سودي غيرقابل باور مانند ايجاد صدمه و آسيب به پيكره نظام و همچنين ايجاد دست‌انداز و سرعت‌گير در مسير حركت قطار پرشتاب انقلاب كه خودشان به دلايل مختلفي از آن بي‌بهره‌اند، دست پيدا مي‌كنند! چه چيزي بهتر از اينكه يك ملت و كشوري به دست فرزندان و شهروندان خودش خورده شود يا دچار انحطاط و اضمحلال گردند. از آنجايي كه كار دشمن، دشمني‌كردن است و غير از آنچه گفته شد توقعي از رقيبان و دشمنان خارجي و پيراموني كشورمان نداريم، سؤالي مطرح مي‌شود و آن اينكه مسئولان و كارگزاران داخلي كشور كه مهم‌ترين وظيفه و تكليف‌شان رصد دشمن و دفع و خنثي‌كردن حمله و هجمه‌هاي مختلف و متنوع سياسي، نظامي، اقتصادي، فرهنگي و... است چرا از كساني حمايت و پشتيباني مي‌كنند كه دشمنان اين نظام و ملت براي آنها از آبرو و مال خودشان هم هزينه مي‌كنند؟! آيا راه دادن فيلمي به نويسندگي يك فتنه‌گر و محكوم امنيتي كه مورد تمجيد و تفاخر دشمنان ايران اسلامي است به جشنواره فيلم فجر انقلابي كه بايد تابلو و آيينه تمام‌نمايي از افكار، ارزش‌ها و چشم‌اندازهاي حال و آينده آن نظام و انقلاب باشد؛ اقدامي جز بازي كردن در زمين طراحي شده از سوي دشمنان است؟! آيا اين اتفاق مصداق اتم خودزني نيست؟!


جوان/مديرعامل خانه هنرمندان: گنجينه آثار هنري در کار نيست

مجيد رجبي‌معمار، مديرعامل خانه هنرمندان ايران در نشست خبري اعلام برنامه‌هاي خانه هنرمندان که ديروز در اين مرکز برگزار شد، از ناتواني خانه هنرمندان در قبال خريد گنجينه خبر داد...

نویسنده : بهنام صدقي

مجيد رجبي‌معمار، مديرعامل خانه هنرمندان ايران در نشست خبري اعلام برنامه‌هاي خانه هنرمندان که ديروز در اين مرکز برگزار شد، از ناتواني خانه هنرمندان در قبال خريد گنجينه خبر داد و گفت: با توجه به بودجه‌اي که خانه هنرمندان داشته چند اثر ارزشمند خريداري شده و روي ديوار خانه هنرمندان آويخته شده است، در مجموع مي‌‌توان گفت گنجينه‌‌اي در کار نيست چراکه براي تشکيل گنجينه نياز به سرمايه‌گذاري هنگفتي است.

به گزارش «جوان»، مجيد رجبي‌‌معمار با اشاره به اينكه قبلاً مديران متعددي در اين مجموعه حضور داشتند، بنده هم دو ماه و نيم است که مسئوليت خانه هنرمندان را برعهده گرفتم، افزود: رسم است که وقتي مسئولي جديد روي کار مي‌‌آيد نسبت به مسئولان قبلي نقد مي‌‌کند اما من به دنبال اين مسئله نيستم، چون به نظرم هر کدام از دوستان در حد توان خود کارهايي انجام دادند و من هم با برنامه و سياست‌هاي جديد اين محل را مديريت خواهم کرد.

خانه هنرمندان متعلق به تمام هنرمندان است

مديرعامل خانه هنرمندان ايران در ادامه گفت: با توجه به اينکه خانه هنرمندان متعلق به تمام هنرمنداني است که به اين مملکت خدمت مي‌‌کنند يکي از وجوهي که بايد تقويت شود حضور همه هنرمندان در اين مجموعه است و تلاش مي‌‌شود که امکانات بيشتري در اختيار هنرمندان عرصه‌هاي مختلف قرار گيرد. ضمن اينکه از همه انجمن‌ها و خانه‌‌ها خواستيم که ظرفيت‌ها و خواسته‌‌هايشان را اعلام کنند و مجموعه نيز با توجه به مقدورات و امکانات در اختيار خود به آنها کمک کند. وي خاطرنشان کرد: اولويت جدي ما اين است که هنرمندان استان‌‌هاي مختلف کشور آثارشان را عرضه کنند، لذا هفته‌هاي هنري استان‌‌هاي مختلف و حتي اديان ديگر را در برنامه‌هاي خود قرار داديم. علاوه بر اين توسعه تعاملات فرهنگي و هنري با کشورهاي ديگر در قالب هفته هنر ايران برگزار خواهد شد که در آن مجموعه برگزيده آثار هنرمندان ايراني را به کشورهاي مختلف اعزام مي‌‌کنيم ضمن اينکه ميزبان هنرمندان خارجي نيز هستيم. پس از برجام تعاملات ما بيشتر خواهد شد و اين برنامه را داريم که با کشورهاي همسايه و منطقه تعاملات هنري بيشتري داشته باشيم، حتي با کشورهاي اروپايي که به لحاظ فرهنگي و تاريخي به هم نزديک هستيم اين تعاملات صورت مي‌‌گيرد.

گنجينه‌اي در کار نيست

رجبي‌‌معمار در خاتمه در خصوص ايجاد گنجينه‌اي در خانه هنرمندان گفت: با توجه به بودجه‌‌اي که خانه هنرمندان داشته چند اثر ارزشمند خريداري شده و روي ديوار خانه هنرمندان آويخته شده است. در مجموع مي‌‌توان گفت گنجينه‌اي در کار نيست، چراکه براي تشکيل گنجينه نياز به سرمايه‌گذاري هنگفتي است که در شرايط حاضر خانه هنرمندان بودجه خريد اين آثار را ندارد.


حمایت/نویسنده «غلط ننویسیم» مدیون رهبر معظم انقلاب

آیت‌الله خامنه‌ای در مورد ابوالحسن نجفی چه گفتند ؟

در تکوین عالم گویا اینطور مقدر است که هر نویسنده‌ای تنها با یک اثر نام‌ور شود. و چه بسیار قلم‌دارانی که فراوان در فراوان تألیف نموده‌اند اما نام هیچکدام بر حافظه‌ی فرّار تاریخ و فرهنگی باقی نمانده است. ابوالحسن نجفی بی‌گمان یکی از همان نویسندگانی است که با یک کتاب نامی جاودانه یافت: «غلط ننویسیم»

ابوالحسن نجفی واقعاً نجفی بود. پدرش مجتهد بود و همین شد که طالع تولدش او را از ایران به عراق رساند. نجفی در اصفهان دیپلم گرفت. در تهران به دانشگاه تهران رفت و شاگردی ناتل خانلری را کرد. بعد به فرانسه رفت و از سوربن فوق لیسانس گرفت. نویسنده‌ای که عمر خود را بر آن گذاشت که زبان فارسی پیراسته باقی بماند، خود علاوه بر پارسی، فرانسه خوانده بود و زبان‌شناسی می‌دانست. نجفی تولیدات زیادی داشت. او در عمر ۸۶ ساله خود ۵ کتاب تألیف کرد که همگی در رسته‌ی زبان و ادبیات فارسی بود. و ۲۰ کتاب را به فارسی برگرداند. اما مشهورترین و پرمخاطب‌ترینش همان کتاب «غلط ننویسیم» است. کتابی که در سال ۶۶ در مرکز نشر دانشگاهی منتشر شد. کتابی ریزنگر و پرجزئیات، از اشکالات و اشتباهات رایج در زبان فارسی. کتابی که نمونه مشابهی - حداقل با این قدرت - نیافت و از همان سال اول انتشار، آماج بحث و نقد و نظر زبان‌شناسان، ویراستاران و نویسندگان واژه‌پرداز قرار گرفت. نقدها و حرف‌های موافق و مخالف درباره‌اش تا سال ۹۳ و تا امروز ادامه یافت.

آن سال‌ها که حوصله‌ اصحاب قلم اجازه‌ حاشیه‌نگاری و تعلیقه زدن به آثار مکتوب را داشت «غلط ننویسیم» از سوی بسیاری از اندیشمندان و فارسی‌پژوهان مورد تحشیه قرار گرفت. از آن جمله بهاءالدین خرمشاهی و...

دین نجفی به رهبر انقلاب

نکته‌ جالب، توجه رئیس‌جمهور وقت آیت‌الله خامنه‌ای به کتاب «غلط ننويسيم» بود. رئیس‌جمهوری که در روزهای جنگ تحمیلی از خیر این کتاب نگذشت، در همان چاپ اول، کتاب را خواند و نقطه‌نظراتش درباره‌ آن را در حاشیه‌اش نوشت و برای نویسنده‌ آن فرستاد. یادداشت‌های آیت‌الله خامنه‌ای اینقدر مهم بود که ابوالحسن نجفی خود را مدیون ایشان می‌داند.

اما نکته‌ جالب، توجه رئیس‌جمهور وقت آیت‌الله خامنه‌ای به این کتاب بود. رئیس‌جمهوری که در روزهای جنگ تحمیلی از خیر این کتاب نگذشت، در همان چاپ اول، کتاب را خواند و نقطه‌نظراتش درباره‌ی آن را در حاشیه‌اش نوشت و برای نویسنده‌ی آن فرستاد. یادداشت‌های آیت‌الله خامنه‌ای اینقدر مهم بود که ابوالحسن نجفی خود را مدیون ایشان می‌داند و در پیشگفتار چاپ سوم کتاب می‌نویسد: چاپ اول و دوم این کتاب مورد توجه و استقبال عامه‌ خوانندگان قرار گرفت و علاوه بر نقدهای متعددی که در مطبوعات مختلف درباره آن نوشته شد نامه‌های بسیاری نیز از داخل و خارج کشور به دست نگارنده رسید که در آنها موارد نادرست یا ناقص کتاب را متذکر شده یا استدلال و شرح و بسطی را سست یافته یا مهم‌تر از همه‌ نکته‌هایی را خاطرنشان کرده بودند که حقا می‌بایست به مطالب کتاب افزوده شود. از جمله این بزرگواران به ذکر نام چند تن که بیش از همه خود را مدیون آنان می‌دانم اکتفا می‌کنم: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و... و اگر این چاپ مزیتی بر چاپ‌های نخست داشته باشد در درجه‌‌ اول مرهون عنایت این بزرگواران است.(بهمن ۱۳۶۹)

شاید بسیاری گمان کنند رهبر انقلاب اسلامی منطقا و اصولا رابطه‌ قدیم و قویمی با روشنفکران غرب‌رفته و مترجمان آثار داستانی نداشته‌اند، اما رهبر انقلاب به نیکی نجفی را می‌شناخت و نقاط پرقدر کارنامه‌ رنگین او را پاس می‌داشت. آیت‌الله خامنه‌ای بعدها از ترجمه‌های برخی آثار توسط وی به نیکی یاد کرد و ابوالحسن نجفی را مترجمی کاردان دانست. ایشان خطاب به اعضای شورای عالی ویرایش زبان فارسی در صدا و سیما فرمودند:

این یک مصیبت است

«این کتابى که جناب آقاى نجفى چند سال پیش نوشتند - «غلط ننویسیم» - من همان وقت آن را گرفتم خواندم و حواشى‌یى هم بر آن زدم. در این کتاب دیده‌ام که ایشان با همه‌ دقتى که دارند - که واقعاً هم بجاست - جاهایى مى‌گویند که مثلاً این واژه غلط است، اما دیگر جزو زبان شده است و نمى‌شود آن را کارى کرد؛ نمونه‌هایى هم ارائه شده است که حق با ایشان است. وقتى چیزى جزو زبان شد، نمى‌شود آن را از بدنه‌ زبان بیرون کشید؛ این اصلاً عملى نیست. با بیرون آوردن آن واژه، اختلالى به وجود مى‌آید؛ لیکن این خودش یک مصیبت است. ما نباید بگذاریم یک غلط، جزو زبان بشود.» ابوالحسن نجفی یک دوباری در جمع اعضای پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی به دیدار رهبر انقلاب آمده بود. اینکه آیا دیدار و گفت‌وگویی مجزا هم داشته‌اند یا نه؛ به کنار؛ اما زبان‌های زنده دنیا زنده نمی‌مانند مگر اینکه رهبران کشورها به آن اهتمام ورزند و نویسندگان چیره‌دست آن را پاس دارند.


روزان/جشنواره فیلم فجر به شهیدان حرم تقدیم شد

روزان نیوز- حجت الله ایوبی سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر را به پاسداران و شهیدان حرم تقدیم کرد.

ئیس سازمان سینمایی همزمان با آغاز سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر به این رویداد سینمایی پیام داد.

متن پیام حجت الله ایوبی به شرح ذیل است:

به نام خداوندی که سخن را آفرید و به شکوه کلام سوگند یاد کرد

هزاران سال فرهنگ و تمدن، هزاران هزار دیوان شعر و ادب، قرن‌ها مقاومت و پایداری و هزار سال هنرِ کتاب جلوه‌گر شد در جامه «سخن». مردان کارآزموده عرصه کلام، آرش‌گون، زه سخن از کمانِ عقلانیت ایرانی کشیدند. تیرِ سخن دل تیرگی‌ها و بدگمانی‌ها را درید و «کلمه» بر درفش پیروز شد. این پیروزی را مرهون مردانِ با تدبیر این روزگاریم و پیشکش می‌کنیم افتخار سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر را به سفیران سخن و پاسداران و شهیدان حرم.

شهروند/گفت‌وگو با فرزاد مؤتمن کارگردان فیلم «آخرین‌بار کی سحر را دیدی؟» مهیج، مهاجم

یاسر نوروزی| یک فیلمنامه پلیسی را برای کارگردانی انتخاب کردید؛ سرگرد اداره آگاهی با یک صحنه قتل مواجه می‌شود که همزمان می‌شود با گم شدن دختری دیگر و مسیر پرونده برای یافتن قاتل باز می‌شود.

سابقه آثارم و کارنامه‌ای که دارم نشان می‌دهد که همیشه علاقه‌مند بوده‌ام فیلم‌های مختلف بسازم، در ژانرهای مختلف کار کنم، انواع فیلم را کار کنم و احتمالا متوجه شده‌اید که سلیقه‌ام گسترده ا‌ست. من همه سینما را دوست دارم؛ یعنی نوع بخصوصی از فیلم را ترجیح نمی‌دهم. برای همین باز هم تاکید می‌کنم که من همه سینما را دوست دارم؛ کمدی، اکشن، جنگی، درام، وسترن، نوآر، گنگستری، جنایی، پلیسی. هر چیزی که فکرش را بکنید، می‌پسندم. در عین حال گرایش شدیدی به سینمای تجربی دارم. عاشق فیلمسازهایی هستم که اهل تجربه هستند. کماکان گدار را به هر کسی ترجیح می‌دهم. می‌خواهم بگویم هم گدار می‌بینیم هم لورل ‌هاردی.

در هر حال تجربه‌گرایی همیشه همراه با نوعی داد و ستد است. هنرمند تجربه‌گرا همیشه باید تاوانی بدهد تا تجربه‌ای به دست بیاورد، این تاوان هم پیش نرفتن در یک مسیر و تمرکز نکردن روی یک مسیر مشخص و گاهی از پیش‌ تعیین‌شده است. در این میان چیزی که به دست می‌آورد پرسه و تعمق در عرصه‌های مختلف است.

من البته چیزی از دست نداده‌ام، همیشه به دست آورده‌ام. اگر هم در کارنامه‌ام فیلم‌هایی دارم که درنیامده‌اند یا شکست خورده‌اند، آنها را هم دوست دارم. به‌هرحال «آخرین‌بار کی سحر را دیدی؟» دقیقا به این دلیل که پلیسی بود، جذبم کرد چون تا به حال فیلمی در این ژانر کار نکرده بودم. به‌نظرم آمد که فیلمنامه مهیج و مهاجم و پرتنشی دارد. ریتم خوبی داشت. از ریتم نمی‌افتاد. ماجرا از این قرار بود که یک نفر گم شده است و همه دنبالش هستند؛ در نتیجه همه عجله دارند، سریع راه می‌روند، تند حرف می‌زنند. درواقع برای نخستین‌بار فیلمنامه‌ای به من دادند که من می‌توانستم با آن ریتم تندتری را کار کنم و این برایم خیلی هیجان‌انگیز بود. از همان ابتدا هم که فیلمنامه را خواندم، فهمیدم باید این فیلم را با شیوه‌هایی فیلمبرداری کنم که تا به حال کار نکرده‌ام؛ از دوربین روی دست گرفته تا دکوپاژ باز و وحشی. از قاب‌های نصفه‌نیمه و میزانسن‌های بریده و تکه‌پاره گرفته تا حرکت‌ دوربین‌های سریع. اینها همه اتفاقاتی بود که در فیلم‌های قبلی‌ام نیفتاده است. فیلم‌های قبلی من استریزه و دقیق بود. من در این فیلم باید از دقت کارگردانی کم می‌کردم و کمی اجازه می‌دادم که همه چیز طبیعی‌تر اتفاق بیفتد، برای این‌که فیلم باید لحنی واقعی پیدا می‌کرد. اینها همه باعث شد که من علاقه‌مند شوم این فیلم را کار کنم. برای این‌که شیوه‌هایی جدید و تازه را پیش می‌گرفتم.

در عین حال مضمون اجتماعی هم به شکل پررنگ در فیلم شما حضور دارد. شکاف دو نسل و قدرت حرف و حدیث دیگران که تجسم قدرتمندی باورهای عرفی و سنتی را نشان می‌دهد و همه اینها درنهایت منجر به یک قتل ناموسی می‌شود.

بله، معضلی اجتماعی در فیلم هم هست که فکر می‌کنم همه نسبت به آن حساس هستند.

به عنوان آخرین نکته، فیلمی که کارگردانی کردید به نظر دو وجه کاملا مشخص دارد. این‌که شما به‌عنوان کارگردان توانسته‌اید فضای تردید و دلهره و ظن جاری در ماجرا را در فیلم‌تان نشان بدهید. منتها به‌نظر می‌رسد فیلمنامه همپای کار شما پیش نمی‌رود. فیلمنامه به شکلی عجول بسته می‌شود؛ انگار می‌خواهد تکلیف کار را فورا یکسره کند، انگیزه‌های قتل را شتابزده روشن کند و نقطه پایان را بگذارد. فضایی که شما ساخته‌اید درواقع با این پایان همخوانی ندارد. به این ناهمخوانی فکر کرده‌اید یا آن را وارد می‌دانید؟

شاید این احساس برای این به وجود می‌آید که درواقع فیلم دوپاره و دونیمه است. درواقع فیلم ٢ روز است و روز دوم کوتاه‌تر است. من با نویسنده خیلی صحبت کردم که میس‌پوینت دقیقا بیفتد شب. میس‌پوینت شب نشد. چون الان یک طرف ترازو کمی سبک‌تر از آن سوی دیگر است. به همین دلیل این‌طور به نظر آمده که سریع آن را بسته‌ایم، درحالی‌که اتفاقا خیلی با طمأنینه بسته شده است.


شهروند/گفت‌وگو با مهدی گلستانه، کارگردان و تهیه‌کننده «نقطه‌کور» همیشه دوست داریم یک نقاب بر چهره‌مان بزنیم!

صبا شادور| امسال هم تعداد فیلم‌هایی که به مشکلات خانوادگی پرداخته‌اند، در جشنواره فیلم‌فجر کم نیست. گاهی این مشکلات از همان عدم‌اعتماد زناشویی در یک خانواده شکل می‌گیرد و گاهی هم تکنولوژی و جامعه باعث رخدادهایی در زندگی ما آدم‌هاست که زیاد هم نمی‌شود در مقابل آن به‌دلیل پیشرفت وسایل ارتباطی ایستاد.

اما فیلم «نقطه‌کور» به کارگردانی مهدی گلستانه ازجمله فیلم‌هایی است که در لوکیشن بسته و آپارتمانی ساخته شده‌است. فیلمنامه این اثر خانوادگی را احسان بیگلری، نوشته و گلستانه، کارگردانی و تهیه‌کنندگی آن را برعهده گرفته است.

گلستانه بعد از فیلم‌های «دردسر بزرگ» و «نازنین» درحالی سومین فیلم خود را کارگردانی کرده که معتقد است، هیچ‌وقت مرد در یک خانواده ایرانی عذرخواهی نمی‌کند، درحالی‌که در زندگی‌مان این کار را انجام می‌دهیم. همیشه دوست داریم یک‌نقاب بزنیم که من اینم درحالی‌که در واقعیت این نیستیم.

در فیلم «نقطه‌کور» محمدرضا فروتن، ‌هانیه توسلی، محسن کیایی، شقایق فراهانی و... به ایفای نقش پرداخته‌اند.

داستان این فیلم درمورد مرد جوانی است که ٢٣روز را بر پهنه دریا و به دور از خانواده گذرانده، با دنیایی از ابهامات فکری که تمام مدت مثل خوره، ذهنش را اشغال کرده، وارد خانه‌اش در تهران می‌شود. پس از ورود به خانه، تمامی ذهنیت‌هایش عینیت می‌یابند. او قادر به مقابله با مسائل پیش آمده نیست اما...

در شرایط فعلی، فکر می‌کنید تماشاگر با این فیلم ارتباط برقرار کند؟

اگر مردم فیلم‌ها را با دقت ببینند، قطعا این فیلم‌ها برگرفته از جامعه امروز و شاید زندگی خیلی از ما باشد. متاسفانه در شرایط فعلی تلفن‌همراه معضلی در سالن‌های سینماست که باعث می‌شود تا تماشاگر از کلیت فیلم جا بماند.

قبلا فقط صدای بچه بود که نمی‌گذاشت تا فیلم را با تمرکز در سالن سینما ببینیم، الان موبایل نابود‌کننده شده است.

این فیلم برگرفته از یک داستان خانوادگی است که بین زن‌وشوهر رخ می‌دهد. بازهم همان حس عدم‌اعتماد زناشویی. پایان این فیلم به واقعیت این‌گونه زندگی‌ها نزدیک‌تر است، چطور به این پایان رسیدید؟

هیچ‌وقت مرد در یک خانواده ایرانی عذرخواهی نمی‌کند، درحالی‌که در زندگی‌مان این کار را انجام می‌دهیم، هزاران مرد نشان می‌دهم که از همسرشان عذرخواهی می‌کنند، وقتی که جلوی دوربین می‌آییم همه‌چیز عوض می‌شود. همیشه دوست‌داریم یک نقاب بزنیم که من اینم درحالی‌که در واقعیت این نیستیم.

در فیلم «نقطه‌کور» نگاه‌مان هم به شخصیت زن و هم به شخصیت مرد داستان است. درواقع در طول داستان من و بیگلری فیلمنامه‌نویس سعی کردیم داستان را به گونه‌ای جلو ببریم که نه‌زن و نه‌مرد از اشتباهات خود و سوءتفاهمات نشکنند. فیلم سه بخش دارد، یک بخش آرامش اول فیلم است که دوربین روی سه‌پایه است و حرکات عجیب و غریبی هم نداریم از جایی که تنش فیلم شروع می‌شود، دوربین‌مان هم حرکت و تنش دارد، در پایان هم به یک سکون می‌رسیم، در آرامش ابتدایی و آرامش آخر فیلم خیلی تفاوت ایجاد کرده‌ایم.

درمورد انتخاب بازیگرها چطور به زوج‌ هانیه توسلی و محمدرضا فروتن رسیدید؟

بعد از چند انتخاب برای نقش زن این فیلم، به ‌هانیه توسلی رسیدیم. خوشبختانه خانم توسلی انرژی خیلی‌خوبی برای این فیلم گذاشتند و در جلسات دورخوانی همه بازیگران همان انتخاب‌هایی بودند که در فیلم می‌بینید. محمدرضا فروتن و محسن کیایی انتخاب‌های خوبی بودند و عملا همانند برادرهای واقعی در فیلم به ایفای نقش پرداختند. بچه‌های این فیلم هم از کلیت داستان خبر نداشتند و آنچه من برای آنها روایت کرده بودم تنها چند صفحه دست‌نویس بود و کل بازی بچه‌ها در طول فیلمبرداری نتیجه داد.

در بخشی از فیلم مشاهده می‌کنیم که دختربچه این خانواده در اتاق خود با دستگاه تبلت وارد صفحه‌های مجازی شده و عکس‌های مختلفی را می‌بیند. فکر می‌کنید این‌گونه تصاویر، تأثیر منفی روی ذهن بچه‌های خانواده در جامعه امروز ما نمی‌گذارد؟

اتفاقا ما در مذمت مدرنیته فیلم را ساخته‌ایم، درطول فیلم مشاهده می‌کنیم که همین دختربچه (شیما) چقدر انگیزه دارد و به مادرش در خانه کمک می‌کند و از لحظه‌ای که تبلت را در دستش می‌گیرد حتی یک بشقاب را هم جابه‌جا نمی‌کند، مادرش می‌گوید بیا و این کار را انجام بده، می‌گوید، ببینم در اینستاگرام چه‌خبر است؛ به‌طور اتوماتیک این بچه را در یک فضای بزرگسال قرار دادیم. یعنی ما این را هم نشان می‌دهیم که این بچه هم‌اکنون وارد این دنیا شد و اکنون عکس‌های عمویش را لایک می‌کند و هیچ ضمانتی وجود ندارد که یک ساعت دیگر چه عکس‌هایی را لایک کند، همین که بچه در نیمه‌های شب که همه خواب هستند و او بیدار است و در اینترنت می‌رود در مذمت این کار است.

گاهی‌اوقات این گونه مسائل ممکن است در اکران عمومی این نقد را به کارگردان وارد کند که ترویج بدآموزی برای کودکان از الان درحال شکل گرفتن است؟

حتما در میان آن ۷۷‌میلیون جمعیت ایران که در خوشبینانه‌ترین حالت، دو‌میلیون به سینما می‌روند با دو‌میلیون ایدئولوژی مختلف وارد سالن می‌شوند و ممکن است یک طیف گسترده با عقیده‌های بنده همسو نباشند. خیلی‌سخت است که یک فیلمی را بتوانید بسازید که دو‌میلیون نفر را ساپورت کنید به همین دلیل خیلی نگران آن بخش نیستم.

یعنی ترجیح می‌دهید این‌گونه مسائل روی پرده سینما نمایان شود و ترسی از آینده کودکان در خانواده و اجتماع ندارید؟

بله، چون افتخار بنده این است که دخترم تنها بچه‌ای است که در مهدکودک نمی‌داند پفک و آدامس چیست. این برای من افتخار است. سرگرمی دختر من عروسک‌بازی است، برای من افتخار است. با وجود این‌که هم موبایل بنده و همسرم در دسترس است ولی هیچ انگیزه‌ای برای این کار ندارد. ما باید کودکانمان را تربیت‌کنیم نه این‌که آنها را از تکنولوژی دور کنیم. چند شب گذشته به‌خاطر مناسبتی در بخش اطفال بیمارستانی بودم. بالای ٦٠درصد این بچه‌ها را پدر و مادرها با تبلت ساکت می‌کردند؛ بچه درد داشت و پدر یک بازی را روشن می‌کرد و به بچه می‌داد و او ساکت می‌شد، ما داریم چه بلایی سر این بچه‌ها می‌آوریم به‌محض این‌که این دنیا را تجربه کند دیگر نمی‌توانید از این دنیا خارجش کنید، خودمان از جانب خانواده و با دست خودمان داریم این کار را انجام می‌دهیم.


قانون/فرشي پُرحواشی

يكي از حواشي‌های جشنواره فجر امسال كه از ابتدا مطرح و تا همين يك روز مانده به شروع جشنواره ادامه داشته است بحث مربوط به موضوع طراحی لباس برای عوامل فیلم‌های سینمایی در جشنواره فیلم فجر است که امسال جشنواره فیلم فجر در نظر دارد لباس خاصی را برای عوامل فیلم‌های سینمایی طراحی کند تا آن‌ها با پوشیدن این لباس‌ها روی فرش قرمز جشنواره قدم بردارند. شروع بحث مربوط به اين موضوع از اظهار نظر مهتاب كرامتي ، مشاور هنری دبیر سی و چهارمین جشنواره فیلم فجردر مورد لباس‌هاي عوامل سينمايي روي فرش قرمز بود. اظهار نظري جنجالي كه بعدها پاي آن به صحبت‌هاي بزرگان سينما هم رسيد و واكنش‌هاي مختلفي را دربر داشت، واكنش هايي جنجالي و بعضا متناقض از پرستويي گرفته تا كيانيان.

كرامتي :جشنواره با تشريفات خاص برگزار مي‌شود

شروع حواشي مربوط به بحث لباس‌ها را مي‌توان از اظهار نظر جنجالي مهتاب كرامتي در خصوص لباس‌ها دانست. كرامتي كه با حكم حيدري به سمت مشاور هنري جشنواره سي‌و چهارم منصوب شده بود در اولين اظهارنظرهاي خود در خصوص جشنواره گفت:« قطعا قرار نیست در این دوره از جشنواره شاهد اتفاقات چندان متفاوتی باشیم چرا که ما نمی توانیم خارج از اصولی که برای برگزاری جشنواره فیلم فجر تعریف شده حرکت کنیم و در همان چارچوب های قدیمی ماندگار هستیم اما در نوع و شیوه برگزاری شاهد تغییراتی هستیم.» كه گويا اين تغييراتي كه مهتاب كرامتي از آنها به عنوان شيوه متفاوت برگزاري جشنواره فيلم فجر نام برده بحث مربوط به لباس و پوشش بوده است. كرامتي در ادامه گفته بود كه :« امسال برای دست اندرکاران اجرایی جشنواره طراحی لباس خاصی صورت گرفته و ما با این کار می خواستیم ثابت کنیم که جشنواره فیلم فجر آنچنان پر اهمیت است که باید به آن به صورت ویژه نگاه و با تشریفات خاصی آن را برگزار کرد؛ البته لزوماً این به آن معنا نیست که ما در پی برگزاری جشنواره مد لباس در جشنواره باشیم و تنها برای آن است که فضایی متفاوت را در این مهم‌ترین رویداد سینمایی کشور ایجاد کنیم.

غريب‌پور:جشنواره فجر بالماسکه نيست

اما بهروز غریب‌پور که مدیریت کاخ جشنواره (برج‌میلاد) را بر عهده دارد، موضوع طراحی لباس را منتفی دانست و توضیح داد: تا این لحظه چنین تصمیمی از سوی دبیر و دبیرخانه جشنواره به من ابلاغ نشده است. غریب‌پور اضافه کرد: بنابراین قاعده کلی این است که افراد هنگام حضور در مراسم‌ها آراسته‌تر باشند. اما این به معنای ارائه دستور‌العمل یا پیشنهادی از سوی جشنواره فجر به هنرمندان حاضر در این رویداد نیست. با این حال سعی کرده‌ایم در کاخ جشنواره فضایی طراحی کنیم که اگر مهمانان با لباس نامناسب و اتونکشیده در آن ظاهر شوند، خودشان احساس ناراحتی کنند و امیدوارم کسانی که در حال گذر از فرش جشنواره هستند، حس کنند چیزی به جشنواره اضافه کرده‌اند نه اینکه چیزی از آن کم کرده باشند. کارگردان اپراهای عروسکی «مولوی» و «حافظ» درباره عبور مهمانان از فرش ایرانی در این دوره از جشنواره فجر توضیح داد: امسال نوعی فرش ایرانی مجازی در نظر گرفته‌ایم زیرا فضای برج میلاد بسیار گسترده است و نمی‌توان سراسر آن را با فرشی ایرانی مزین کرد اما تمام تلاش‌مان این است که گذرگاه سیمرغ برای شرکت‌کنندگان جذاب باشد. متأسفانه نکته‌ای که فراموش کرده‌ایم این است که اگر در غرب فرش قرمز وجود دارد، به این دلیل است که آن‌ها اصلا فرش نداشته‌اند چون فرش متعلق به فرهنگ ماست. به هر حال امیدوارم سال‌های آینده ایده من برای گام برداشتن روی فرش زیبای ایرانی اجرایی شود اما امسال به شیوه‌های دیگری این ایده را اجرا می‌کنیم.

او درباره این سخن که در سال‌های اخیر به دلیل بعضی پوشش‌ها، پای گشت ارشاد به کاخ جشنواره باز شده است، گفت: لباس مرتب و زیبا و رعایت آداب مهمانی الزاما نباید به رویه‌ای منجر شود که کل جشنواره را زیر سوال ببرد و فضای امنیتی در آن ایجاد کند. البته این موضوع فقط در مورد جشنواره نیست، بعضی افراد متاسفانه برای حضور در یک مهمانی ساده هم آنچنان خود را می‌آرایند که گویی به مراسم بالماسکه می‌روند و این در هیچ کجای دنیا مورد پذیرش نیست.

پرستويي: نقاب را از صورت‌مان برداريم

پرویز پرستویی علاوه بر اینکه با دریافت سه سیمرغ بلورین، یک دیپلم افتخار، یک سیمرغ ویژه و یک لوح زرین، پرافتخارترین بازیگر جشنواره فیلم فجر محسوب می‌شود، اولین بازیگری است که در این رویداد سینمایی به‌عنوان برگزیده انتخاب شده و روی سن رفته است اولين بازيگر وچهره شاخصي هم بود كه نسبت به اين قضيه واكنش نشان داد. او در گفت‌وگويي در مورد بحث پوشش جشنواره موضع‌گيري تندی كرد و گفت:« پشت شخصی مثل آقای رضاداد یک دنیا تجربه و آرامش بود و کارها را با فکر انجام می‌داد. حتی شنیدم الان برای بازیگران برای حضور روی فرش قرمز لباس‌ طراحی می‌شود که جزو محالات است پایم را روی آن فرش بگذارم. فرهنگ من ایرانی است. من باید با فرهنگ و دنیای خودم این چیزها را آموخته باشم تا بتوانم بپذیرم. اگر در هالیوود این کار را می‌کنند، مرتبط با فرهنگ‌شان است و من هم که می‌بینم، لذت می‌برم. ما بیاییم به جای آنکه تزیینات این جشنواره را زیاد کنیم، قضاوت‌هایمان را درست کنیم و مثل سال‌های 60 و 70 کمی دوستانه‌تر و مهربان‌تر برخورد کنیم.» پرستويي در ادامه حرف‌هايش را طوري ادامه داده بود كه از آن شائبه شركت نكردنش در جشنواره به وجود آمده بود.

كيانيان:چوب لای چرخ دولت می‌گذارند

بعد از اظهارنظرهاي پرستويي ، رضاکیانیان، بازیگر مطرح سینمای ایران در صفحه اینستاگرام خود یادداشت جالبی را منتشر کرد .کیانیان در اینستاگرام خود نوشت: «این جماعت بهانه جو به چیز های عجیبی که آویزان نمی شوند! شغل‌شان این است که هر روز بهانه ای دست و پا کنند و چوب لای چرخ این دولت بگذارند. حالا که فصل جشنواره است، بهانه هاشان در مورد همین جشنواره طفلکی فیلم است، یک مدت که به پوستر شادروان خسرو شکیبایی گیر دادند و بعد که هیچ بهانه دیگری گیر نیاوردند که گیر بدهند. به فرش قرمز گیر دادند! آن هم از نوع گیر سه پیچ! که چرا زیر پای برگزیدگان و مهمانان فرش قرمز پهن می‌کنید چون این یک رسم غربی است! خب حال و روز آن‌ها قابل فهم است. برای این که خرابکاری های اختلاسگران و چپاولگران و دزدان روز روشن را بپوشانند و از یادها ببرند بهانه دست‌وپا می‌کنند. وقتی می‌گوییم و می‌نویسیم(جشنواره فیلم فجر) یعنی داریم در بزرگداشت فیلم و سینما جشن می گیریم! اصل مطلب که خود فیلم باشد سوغات فرنگ است! بعد اصل مطلب را رها کردند و به فرش قرمز گیر می‌دهند و شما هم به دام می افتید؟ از شما چنین انتظار نمی‌رود! همین روزنامه و سایت‌های اینترنتی که استفاده می کنند تا بهانه جویی‌هاشان را منتشر کنند هم غربیست! تلفن که از صبح تا شب با آن بهانه جویی هاشان را هماهنگ می کنند غربیست ، موتور سیکلت که مرکب رسمی شان است غربیست. کت و شلوارشان غربیست. اول بروند از این همه غربی بودن تبری بجویند و بعد در مورد فرش قرمز بهانه بگیرند! و از همه مهم تر این‌است که یادمان باشد همه این‌ها ابزار است و ابزار نه خوب است و نه بد! بلکه نحوه استفاده ابزار است که بد و خوب را می آفریند! بگویید بروند و نحوه خوب استفاده کردن را بیاموزند و ترویج دهند!»

باز هم رفاقت اما اين بار بي بهانه!

پس از تمامي اين حواشي پرویز پرستویی، روز شنبه ۱۰ بهمن ماه همزمان با نشست تشریح جزییات شیوه اهدای سیمرغ مردمی جشنواره فیلم فجر در خانه سینما حضور داشت و درباره اظهاراتی که چندی پیش درباره جشنواره فیلم فجر مطرح کرده بود‌، گفت:« حتما در جشنواره شرکت می‌کنم، چون جشن سینما و خانواده ما است و اگر گله‌ای کردم، گله دوستانه‌ای بوده و به هیچ وجه قصد خدشه دار کردن جشنواره فجر را نداشتم. او اضافه کرد: دست کم در دوسال اخیر همه ما هنرمندان وظیفه خود می‌دانیم که از جشنواره حمایت کنیم و خود من هم امسال در جشنواره فیلم دارم اما حتی اگر فیلم هم نداشتم باز هم به جشنواره می‌آمدم.». پس از يادداشت كيانيان در خصوص فرش قرمز بعضي از سايت‌هاي سينمايي يا سايت‌هاي تندرو اين گفته‌هاي كيانيان را واکنش شدید کیانیان به پرستویی اعلام و سعي كردند توسط آن به پرآوازه‌ترين بازيگر مرد ايراني توهين كنند. اما رضا كيانيان يك روز قبل از شروع رسمي جشنواره فجر يادداشتي منتشر كرد و در آن خطاب به پرستويي نوشت:« پرویزجان

سلام.

دیروز در باره بهانه جویانی نوشتم که چوب لای چرخ هر حرکتی که به خودشان منسوب نیست می‌گذارند. می شناسی شان سایت های سینمایی‌ای که فقط بد گویی می کنند. فقط ایراد می گیرند و البته بهتر می‌دانی که فقط از دیگران و هیچ وقت نشده خودشان را هم نقد کنند. همان ها که خانه سینما را بستند! وهمان‌ها که از قفل شدن خانه سینما حمایت کردند! همان ها که روز ملی سینما را ازتقویم حذف کردند و امروز که خانه سینما باز شده و فعالیت خود را از سرگرفته است از هر دستاویزی استفاده می کنند که به سینما ، خانه سینما ، جشن خانه سینما و جشنواره فیلم ضربه بزنند. با درشت نمایی بعضی جملات و حرف های دلسوزانه اهالی سینما به نفع خود ماهیگیری می کنند.

پرویز جان

مدتی پیش از سر خیر خواهی به بعضی‌از سیاست‌های جشنواره انتقاد کردی. همین جاشیطنت‌ها آغاز شد. همان قفل کنندگان خانه سینما با بزرگ کردن بعضی جملات تو شروع به ضربه زدن به این اتفاق فرهنگی کردند. تو که با جشنواره قهر نیستی. خودت دیروز اعلام کردی اما نقد هم داری. می‌دانی که خود من بزرگ‌ترین منتقد مسولان سینمایی‌مان هستم همچنان که بزرگ‌ترین منتقد خودم. تو انتقاد داشتی به طراحی لباس متحد الشکل برای هنرمندان جشنواره. انتقاد داشتی به نوع رونمایی از پوستر مرحوم شکیبایی و انتقاد داشتی به فرش قرمز، . اما بهانه جویان از این حرف های تو به نفع خودشان و برای چوب لای چرخ جشنواره گذاشتن استفاده کردند. مطلب دیروز من ( فرش قرمز و بقیه قضایا) درباره آنها بود. !

نه درباره پرویز پرستویی…

با احترام

رضا».


وطن امروز/نگاهی به آثار جشنواره سی و چهارم تئاتر فجر

در پی دستی از آن خود

مرتضی اسماعیل‌دوست: جشنواره تئاتر فجر به روز پایانی رسید و رویه ابتدایی خود را مبنی بر تاخیر در اجرای نمایش‌ها تا پایان حفظ کرد. انگار مفهوم زمان در برنامه‌ریزی برگزارکنندگان جشنواره هیچ جایگاهی نداشت و مدیریت منسجمی برای پیگیری اتلاف وقت مخاطبان و تذکر به عوامل هماهنگ کننده سالن یا گروه اجرایی بابت بی‌توجهی در اجرای منظم برنامه‌ها دیده نشد.

نکته جالب این بوده که اگر هم نمایشی بدون تاخیر چشمگیری آماده برای اجرا می‌بود، عوامل دست‌اندرکار سالن و ستاد برگزاری جشنواره سر موعد مقرر زنگ حضور تماشاگران را به صدا درمی‌آوردند و نمی‌دانستند که پروسه استقرار تماشاگران حداقل 15 دقیقه زمان خواهد برد و نیاز است این مدت پیش از ساعت تعیین شده برای اجرای نمایش در نظر گرفته شود، نه پس از آن! آخرین دلیل تاخیر در نمایش‌ها هم انتظار برای حضور داوران عنوان شد که البته این هم از موارد نادیده انگاشته شد در برنامه‌ریزی اولیه از سوی دبیرخانه جشنواره تلقی خواهد شد.

«مرگ کسب و کار من است» با اجرای پیمان کریمی

پخش فیلمی ویدئویی با تصویر سایه‌زنی روی پرده مماس شده و پیوند به جسد مُرده‌ای می‌یابد؛ طراحی اولیه خلاقانه‌ای برای روایت داستان‌هایی موازی از زنانی که زندگی و مرگ آنها به هم متصل است. پریوشی که آرزوی مرگ داشته و زهره‌ای که در آستانه مرگ است و در این میان رابطی چون زن مرده‌شور با نام بتول رباط ترقی وجود دارد که جای آنها را هنگام کفن‌پوشی تغییر می‌دهد تا در ادامه کابوس گناه و حسرتِ نادیدگی برای هر سه آنها رخ دهد.

شروع نمایش «مرگ کسب و کار من است» همراه با انتقال حس روایتی وحشت‌زا برای مخاطب از طریق داده‌های بصری و صداسازی متناسب و نورپردازی قابل قبول است اما در ادامه حضور تحقیرگرایانه 2 مامور بازپرس با شیوه‌ای ناراستا با شاکله روایت که اصلا راز تنهایی‌ها و انعکاس رویاهای سرکوب‌شده‌شان هیچ ارتباطی با هسته اصلی نمایش ندارد، شمایلی شعارگونه و بی‌منطق به اثر بخشیده و مسیری غیرهنری به سیمای قابل قبول «مرگ کسب و کار من است» می‌دهد. از سویی باز هم عدم توجه به طراحی صحنه در این نمایش هم وجود دارد، چنانکه مانند برخی دیگر از آثار به اجرا درآمده در این جشنواره، شاهد آبی جمع شده در کف صحنه هستیم که تنها تداعی‌گر غسالخانه بوده و کاربردی در روایت نمی‌یابد.

انگار به کارگیری متعدد آب در طراحی صحنه آثار مختلف به‌عنوان مُد صحنه‌آرایی(!) در این دوره قلمداد می‌شود. این در حالی است که معماری خلق فضا در آثار نمایشی، عنصر مهمی به شمار رفته و به جای دیالوگ می‌توان از طریق هنر چیدمان یا اینستالیشن آرت به انتقال درونگاه اثر به برونگاه مخاطب دست یافت.

نمایش «مرگ کسب و کار من است» به دنبال طرح مساله جبر یا اختیار بوده و چند بار صدای خواندن آیات 15 و 16 سوره قاف را می‌شنویم که «مگر در آفرینش نخستین عاجزیم (تا از باز آفریدن شما در رستاخیز ناتوان باشیم)، بلکه آنان از آفرینش جدید در اشتباه و تردیدند و همانا ما انسان را آفریده‌ایم و هر چه را که نفسش او را وسوسه می‌‏کند می‌‏دانیم و ما از شریان و رگ گردن به او نزدیک‌تریم.» در این میان بسیاری از تفکرات مناسب اثر به دلیل عدم وجود عمق در نمایشنامه «مرگ کسب و کار من است» تنها در حد طرح باقی می‌ماند.

نمایش «خانه‌ای در آسیا» به کارگردانی آگروپاسیون سنور سرانو از اسپانیا

تجربه تماشای نمایش «خانه‌ای در آسیا» برای مخاطبان ایرانی پیوست به جهانی گسترده از پدیده هنر بوده و نشان‌دهنده این است که چگونه می‌توان با استفاده از معماری خلاقیت به پیوند انگاره‌های ذهنی با جهان معنا دست یافت. گروه اسپانیایی حاضر در جشنواره سی و چهارم تئاتر فجر به کارگردانی آگروپاسیون سنور سرانو با ارائه ویدئو آرتی متفاوت، نگاهی مبهوت از تلفیق هنرها را برای تماشاگران به جا گذاشت و جدا از مفهوم صلح‌طلبانه اثر که بر پایه انعکاس‌ها شکل گرفته است، طراحی فضای صحنه و پیوند به پخش فیلم از طریق اشیایی ساده چون عروسک‌های بسیار کوچک، نمایشی جذاب را رقم زد به نحوی که با فیلمبرداری همزمان 2 نفر از عوامل نمایش از اشیای روی صحنه و انعکاس تصاویر روی پرده تماشا و همراهی باند صوتی گسترده شاهد پیوند هنر نمایش با سینما بوده و حس وهم‌گونه روایت و انعکاس نگره جنگ‌طلبانه قدرت خواهان در نقاط مختلف جهان از طریق تصاویر آرشیوی، حس توامانی از نفرت و طنز موقعیت حادث‌شده را به بیننده منتقل کرد. چنانکه تصاویر آنتونی کوئین با زبان عربی بیان می‌شود و انعکاس تصور مضحکانه برادران مارکس در برابر آینه، واکنشی به تصمیمات جنگ‌افروزانه قدرت‌ها است که در بازه‌ای تکراری، دامن کشورهای مختلف را گرفته است. حس طنازانه اثر در کنار ایده استفاده از انعکاس رویا یا غارتگری، «خانه‌ای در آسیا» را تبدیل به اثری جسورانه در تصویرنمایی از طریق نشانه‌هایی قابل لمس کرده است.

نمایش زندگی به هم ریخته مردمان در خانه‌هایی در نقاط مختلف جهان از 50 کیلومتری اسلام‌آباد پاکستان تا کارولینای شمالی و قلب اردن که با هجوم جنایتکاران، تصویر روشن زندگی‌شان تبدیل به تکه‌هایی از یک آینه شکسته شد.

«وانیک» به کارگردانی سهراب سلیمی

سهراب سلیمی که پیش از این هم نمایش وانیک را به شکل تریلوژی و در قالب بخش‌های «احضار»، «گشایش» و «اعتراف» به صحنه برده بود، امسال پس از 11 سال با حذف «اعتراف» به اجرای نمایشنامه شناخته‌شده واتسلاو هاول دست زد و باز اجرایی از این اثر در جشنواره سی‌وچهارم تئاتر فجر صورت گرفت.

«وانیک» که درامی سیاسی برگرفته از زندگی هاول بوده حکایت نویسنده‌ای در تبعید تفکر است که به دلیل شرایط نامناسب جامعه مجبور به کاری مغایر با اندیشه‌ها و آرزوهایش می‌شود.

داستانی از زندگی پوچ مردمان عصر مدرنیته که سودای هوس‌خواهی و قدرتنمایی و عشوه‌گرایی‌شان با سراب تباهی پیوند یافت. از کاراکتر هوس‌آلود در بخش «گشایش» تا خانواده بورژوازی بخش «احضار» برداشت‌های نهیلیستی و سیاسی بسیاری می‌توان صورت داد. اما اجرای سهراب سلیمی از این نمایشنامه بدون هرگونه خلاقیت و براساس دریافتی سطحی از عمق پوچ‌گرایی روایت شده و با حداقل اکسسوار و بدون پیچش هرگونه نگاه عمیق بیان می‌شود و تماشای آن با شوخی‌های سطحی کاراکترها و اجرایی دم‌دستی چیزی عاید مخاطبی آگاه نمی‌کند.

« قطع دست در اسپوکن» به کارگردانی سیاوش بهادری‌‌راد

مارتین مک دونا در سال‌های اخیر برای فعالان و علاقه‌مندان در عرصه تئاتر به نامی شناخته شده و پرطرفدار تبدیل شده است. نگاه سرخوشانه نمایشنامه‌هایش که در عین حال قابلیت برداشت‌های قابل تاویلی از شکاف‌های ذهنی کاراکترها می‌دهد، امکان اجراهای جذابی را رقم زده است و « قطع دست در اسپوکن» هم چنین ویژگی‌هایی دارد که موجب به صحنه بردن آن توسط کارگردانان‌ بسیاری چون دانیال خجسته شده است.

سیاوش بهادری‌‌راد هم در اجرای جشنواره‌ای تئاتر فجر با تکیه بر نمایشنامه مک دونا سعی کرد اثری قابل قبول را به صحنه ببرد و دراماتورژی استادانه هنرمند ایرلندی- بریتانیایی در اجرایش تا حدی متجلی شده است. داستان قاتلی روان‌پریش به نام کارمایکل که 27 سال به دنبال دست چپ قطع‌شده‌اش می‌گردد.

جذابیت دیالوگ‌ها و موقعیت‌های غافلگیرکننده و حس طنز درونی در نمایشنامه « قطع دست در اسپوکن»، اثری تماشایی را به انتظار می‌کشید که برخلاف آثار گذشته به اجرا درآمده از سوی بهادری‌راد مانند «آنسفالیت»، با اجرایی محتاطانه و بدون خلاقیت همراه بود.


منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین