آرمان/دلنوشته سالار عقيلي درباره «من و تو»
سالار عقيلي خواننده برجسته ايراني در يادداشتي نسبتبه حواشي حضورش در شبكه ماهوارهاي «منوتو» واكنش نشان داد. وی نوشت: «باخبر شدم كه مصاحبه چند شب گذشتهام با شبكه ماهوارهاي باعث برانگيختن احساسات وطنپرستانه برخي از افراد شده است. به اطلاع كليه هموطنان عزيز ميرسانم كه تا جان در بدن دارم، هواداري ميهن عزيز و مردم نازنين ايران را گرامي خواهم داشت. تا آنجا كه باور قلبيام ميگويد در مصاحبهام بهشدت از كشور عزيز و برگزاري كنسرت در داخل مملكت، بهخصوص در شهرستانها دفاع نمودهام كه به جرأت ميتوانم بگويم اغراق نگفته و همه عين واقعيت بود. از آنجايي كه فرد سياسي نيستم و با گرايشهاي سياسي شبكههاي ماهوارهاي اصولا آشنايي نداشته و ندارم و هدفم صرفا ترويج و شناساندن هنرم بوده و هرگز غير از راه هنر و تلمذ هنر موسيقي اصيل، راه ديگري نپيمودهام، سعيام بر اين بود كه همواره در كشورهاي مختلف به عنوان سفير فرهنگي ايران، موسيقي كشور عزيزم را ترويج داده و نيتي به غير از اين نداشتم. تصورم اين است كه هيچ نكتهاي خلاف شأن ايران عزيز و ساحت هنر و هنرمند ابراز نكردم و همواره افتخارات كشورم را پاس داشته و جوانان ايران عزيز را چه در داخل و چه در خارج با موسيقي اصيل و فاخر، همراه با اشعار بزرگاني مانند مولانا، حافظ، سعدي، جامي و... بيش از پيش آشنا نمايم. با در نظر گرفتن اين نكته كه اكثر هموطنان عزيز به اين بنده حقير لطف داشته و معمولا انتظار دارند با گرفتن عكس، اينجانب را مورد عنايت خود قرار دهند، دور از انصاف و اخلاق هنري ميبينم كه از اين كار ممانعت نمايم. از طرفي در مسافرتهاي داخل و خارج از كشور با اغلب شبكههاي تلويزيوني درباره فعاليتهاي هنريام گفتوگو کردهام و تاكنون مورد خلافي مشاهده نشده، اينبار هم فقط و فقط در ارتباط با تور كنسرت اروپایي خود بهخصوص در لندن و منچستر، به مردم عزيز آگاهي دادم و سعيام بر اين بود كه جوانان را بيشتر با موسيقي فاخر كشورمان آشنا نمايم. با توجه به توضيحات بيانشده، اميدوارم براي برخي از هموطنان عزيز سوءتفاهم به وجودآمده، رفع شود و سپاسگزار همه همميهنان مهربانم ميباشم و از آنجايي كه عاشق وطنم و مردم ايران ميباشم و بارها و بارها گفتهام: «همه جان و تنم، وطنم، وطنم، وطنم» هيچ تصميمي براي مهاجرت و ماندن در خارج از كشور را ندارم و به زودي به آغوش ميهن عزيزم ايران بازخواهم گشت و تا جان در بدن دارم براي وطنم اين «شكوه پابرجا» ميخوانم.»
آرمان/پست من تشريفاتي نيست
مهتاب كرامتي مشاور هنري دبير سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر گفت: برخلاف آنچه برخي رسانهها و افراد بيان ميكنند من معتقدم كه مشاور هنري
دبير جشنواره سمتي تشريفاتي نيست و ما بايد به اين امر قائل باشيم كه هر نوآوري ميتواند باعث ايجاد حركات مثبت در سينما شود. اين بازيگر سينماي ايران در گفتوگو با سينماپرس افزود: متاسفانه پيش داوري هميشه يكي از آفتهاي اصلي است كه ما با آن دست به گريبان هستيم؛ به عنوان نمونه زماني كه من به عنوان سفير حسن نيت يونيسف منصوب شدم همه فكر ميكردند اين سمتي تشريفاتي است اما بعدها و با عملكرد مثبت من متوجه شدند ميتوان در عرصههاي مختلف حضوري جدي داشت و كارهاي فرهنگي مثبت انجام داد. وي ادامه داد: من جزو آن دسته افرادي هستم كه هميشه آستين همت بالا ميزنم و زماني كه يك مسئوليت را قبول ميكنم تمامي تلاش خود را به كار ميبرم تا براي ايجاد يك فضاي مثبت و حركت رو به رشد حضوري فعال و جدي داشته باشم. به همين دليل هم از زماني كه پست مشاور هنري دبير اين دوره از جشنواره را پذيرفتم شبانه روز ذهن خود را متمركز كردم تا جشنوارهاي باشكوه را همراه با ساير دست اندركاران سينما برگزار كنيم كه لايق سينماي ايران باشد. كرامتي سپس در پاسخ به اين سوال كه امسال در جشنواره فيلم فجر شاهد كدام تغييرات خواهيم بود كه بتواند عايدي مثبت براي سينما در پي داشته باشد اظهار داشت: قطعا قرار نيست در اين دوره از جشنواره شاهد اتفاقات چندان متفاوتي باشيم؛ چرا كه ما نميتوانيم خارج از اصولي كه براي برگزاري جشنواره فيلم فجر تعريف شده حركت كنيم و در همان چارچوبهاي قديمي ماندگار هستيم اما در نوع و شيوه برگزاري شاهد تغييراتي هستيم. وي افزود: ما امسال بيش از همهچيز سعي داريم تا نظم و انضباط را در فضاي جشنواره حاكم كنيم و من اين را با اطمينان ميگويم كه امسال شاهد جشنوارهاي آرام خواهيم بود؛ احترام به هنرمندان و اهالي رسانه به عنوان بدنه اصلي سينماي ايران وظيفه اصلي ماست و ميخواهيم ايام جشنواره را براي آنها به ايامي لذت بخش تبديل كنيم. بازيگر فيلم سينمايي «مزارشريف» خاطرنشان كرد: امسال براي دست اندركاران اجرايي جشنواره طراحي لباس خاصي صورت گرفته و ما با اين كار ميخواستيم ثابت كنيم كه جشنواره فيلم فجر آنچنان پر اهميت است كه بايد به آن به صورت ويژه نگاه كرد و با تشريفات خاصي آن را برگزار نمود؛ البته لزوما اين بدان معنا نيست كه ما در پي برگزاري جشنواره مد لباس در جشنواره باشيم و تنها براي آن است كه فضايي متفاوت را در اين مهمترين رويداد سينمايي كشور ايجاد كنيم. وي سپس در پاسخ به اين سوال كه طي سالهاي اخير تعداد زيادي از اهالي سينما با بيان اينكه جشنواره فيلم فجر را ديگر از آن خود نميدانند و تمايلي به شركت در آن ندارند به نوعي جشنواره را تحريم كردند و عملكرد شما به عنوان يكي از اهالي همين سينما براي آشتي آنها با جشنواره چه بوده است گفت: من طي مدت همكاريام شاهد بودم كه آقاي حيدري تعامل بسيار خوبي با سينماگران داشتند و به صورت جدي بر اين نكته تاكيد داشتند كه تمامي صنوف سينمايي به صورت يكسان در جشنواره مورد توجه قرار بگيرند و قطعا افرادي كه در جريان اين امور هستند حرفهاي من را تاييد ميكنند از اين رو اميدوارم كه امسال بتوانيم شاهد حضور حداكثري هنرمندان در جشنواره باشيم. بازيگر فيلم سينمايي «عصر يخبندان» در خاتمه اين گفتوگو متذكر شد: در هر صورت من به اين نكته واقف هستم كه ما هرچقدر ايراد روي نوع اجراي جشنواره داشته باشيم نميتوانيم منكر اهميت جشنواره در بطن سينماي ايران شويم و بايد تمامي تلاش خود را به كار ببريم تا جشنوارهاي ارزشمند و در شان سينماي ايران برگزار كنيم. نوع اجرا و سلايقي كه در همه ساله با تغيير مديران در فضاي جشنواره حاكم ميشود از اهميت جشنواره فيلم فجر نميكاهد و من آرزومندم كه جشنواره سي و چهارم بتواند عاري از هرگونه نقصي برگزار شود.
آرمان/فيلمهاي بحثبرانگيز را ميبينم
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي با اشاره به اين مهم كه جشنواره امسال حاصل فعاليت دولت تدبير و اميد است، گفت: در دو سال گذشته مجبور بوديم جلو اكران بعضي از فيلمها را بگيريم. صبح ديروز 7 (بهمن ماه) تفاهمنامهاي ميان مديرعامل شركت رايتل و رئيس سازمان سينمايي در سالن اجتماعات شركت رايتل با حضور دكتر علي ربيعي وزير كار، تعاون و رفاه اجتماعي، علي جنتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، حجتالاسلام سالك رئيس كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي، حجتا... ايوبي رئيس سازمان سينمايي، محمد حيدري دبير جشنواره فيلم فجر، ابطحي رئيس موسسه رسانههاي تصويري و اعضاي هياتمديره شركت رايتل به امضا رسيد. در اين تفاهمنامه رايتل حامي فرهنگ و هنر معرفي شده و در طول جشنواره با ارائه خدمات به علاقهمندان سينما جشنواره فجر را حمايت ميكند. علي جنتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در گفتوگو با فارس، درباره اين جشنواره كه حاصل سياستهاي دولت تدبير و اميد است، گفت: حقيقتا امسال با مشكلات كمتري مواجه هستيم در دو سال گذشته مجبور بوديم جلو اكران يكسري از فيلمها را بگيريم و برخي از فيلمها با مشكلاتي مواجه شد اما امسال با اين مشكلات مواجه نخواهيم بود، نميگوييم اصلا نداريم اما قطعا با مشكلات كمتري مواجه هستيم. وي در پاسخ به اين سوال كه فيلمهاي جشنواره را ديدهاند يا خير، گفت: كمابيش فيلمها را ميبينم اما هنوز به طور مشخص 22 فيلم سوداي سيمرغ را نديدم گاهي برخي از فيلمها با مشكلاتي مواجه هستند و بحثهايي درباره آنها صورت ميگيرد كه هيات نظارت نميتواند تصميمگيري درستي داشته باشد ترجيحا فيلمها را ميبينم و نظر ميدهم. جنتي در پاسخ به اين سوال كه آيا امسال هم با چنين فيلمهايي در جشنواره فجر مواجه بوديد يا خير، گفت: از جشنواره فجر چنين فيلمهايي كه با مشكل مواجه باشد و حاشيهاي داشته باشد به من اعلام نشده اما خارج از جشنواره فيلمهايي بوده كه ديدهام و نظرم را اعلام كردم. وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در پاسخ به اين سوال كه نظارت بر پيامكها بر عهده وزارت ارشاد است يا خير، گفت: نظارت بر محتواي پيامكهاي انبوه بر عهده ماست اما پيامكهاي تبليغاتي را كاربر تعيين ميكند كه داشته باشد يا خير. بنا بر اين گزارش، جلسه امضاي تفاهمنامه با حاشيههايي همراه بود از جمله خاطرهگويي وزير كار و علي جنتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و در انتهاي علي ربيعي تاكيد كرد بعد از وزارت حتما فيلمي با عنوان مصائب يك وزير خواهم ساخت. حجتالاسلام سالك نيز گلايه خود را به دولت اعلام كرد و گفت قرار بود برنامه ششم توسعه را ارائه دهم لايحه داده نشده احكام اجرايي را ارائه دادند!
آرمان/ترجمه گرمارودي بهترين ترجمه «نهجالبلاغه»
است
بهاءالدين خرمشاهي ترجمه موسوي گرمارودي از «نهجالبلاغه» را بهترين ترجمه ممكن و موجود از اين كتاب توصيف كرد. به گزارش ايسنا، نشست بررسي ترجمه سيدعلي موسوي گرمارودي از «نهجالبلاغه» در مركز فرهنگي شهر كتاب برگزار شد. سيدعلي موسوي گرمارودي در اين نشست گفت: معجزه امام (ع) اين است كه در سخنِ او سجع تابعِ معناست؛ نه معنا تابعِ سجع. يعني امام بدون قرباني كردن معنا، كلامشان مسجع است و در تمام نهجالبلاغه حتي يك مورد نميتوان يافت كه امام بهخاطر رعايت سجع، مفهوم كلام خود را تغيير داده باشند. بهعبارت ديگر در تمام عبارات مسجع امام، حتي يك مورد نميتوان يافت كه بهجاي كلمه مسجع امام، كلمهاي ديگر گذاشت كه منظور امام را بهتر ادا كند. گرمارودي در ادامه تصريح كرد: به سبب همين برجستگي و والايي كلامِ مولاست كه پيش از آنكه شريف رضي گزيده خطبهها و نامهها و سخنان كوتاه امام را در كتاب نهجالبلاغه گرد آورد، اديبان و نويسندگان عرب، سخنان او را از بر ميكردند. بهرهبرداري از كلام اميرالمومنين علي (ع)، چه در ميان اعراب و چه در ميان ايرانيان تا چندصد سال، به عربي بود و آثار اين بهرهوري را در رسالههاي بديعالزمان همداني، ابوبكر خوارزمي، صاحببن عباد و نيز در اشعار ابوالفتح بُستي و ابوسعيد رستمي و ديگران، بهوضوح ميبينيم. بعد از نشر زبان دري، همين بهرهوري در ادب فارسي نيز به چشم ميخورد. اين شاعر و مترجم ماخذ خود در ترجمه نهجالبلاغه را نهجالبلاغه دكتر صبحي صالح دانست و يادآور شد: با آنكه به مقدمه او و برخي از گزينههاي او در متن، ايرادهايي جدي دارم، با اينحال آن را انتخاب كردهام؛ نه از آن جهت كه آن را ميپسنديدهام، بلكه به آن جهت كه در ايران، متداولتر از ساير متون است. من ترجمه خود را بر اساس متن نهجالبلاغه صبحي صالح به انجام رساندهام. تنها چند مورد بسيار مهم را كه در مقابله با نسخه چاپشده شيخ فارس احسّون يا نسخه چاپشده جناب شيخ قيس عطار، اصحح يافتم با ذكر مورد در پانوشتها آوردم.
همچنين بهاءالدين خرمشاهي درباره ويژگيهاي ترجمه موسوي گرمارودي با اشاره به اينكه «نهجالبلاغه شيوه شيوايي است» گفت: به نظر من ترجمه موسوي گرمارودي بهترين ترجمه ممكن و موجود از نهجالبلاغه است و ميتوانم بگويم با انتشار اين كتاب به آرزوي ديرينم رسيدم. ترجمه نهجالبلاغه ايشان هم مثل ترجمهشان از قرآن و صحيفه سجاديه، قدر خواهد ديد و بر صدر خواهد نشست.
اين حافظپژوه در ادامه بيان كرد: اين ترجمه در كمال صحت و دقت است و در عين حال با آنكه امانتداري و تعهد به منطوق و مفهوم متن قدسي اصلي، عادتا از خوشخواني نثر ترجمه ميكاهد، در اين اثر نكاسته است. نثر ترجمه مانند نثر ترجمه پويا و پاياي ايشان از قرآن كريم و صحيفه سجاديه است. يعني هم نثر معيار امروزين است و هم بهره بيشتري از كهنگرايي دارد كه برازنده نثر اين سه كتاب عظيم است. در ترجمهداني مترجم عاليقدر همين بس كه بگويم ترجمه نهجالبلاغه، بوي ترجمه، حتي در چند جمله از هزاران جملهاش ندارد، بلكه بهنوعي عطر تاليفي و تاليفگونه دارد. حواشي ايشان كه ميانگين تخمينياش پنج فقره در هر صفحه است، تحقيقي، روشن و مشكلگشاست. مزيت ديگر اين ترجمه پيشگفتار و پيگفتار و فهرستِ حواشي و واژهنامه درست و دقيق آن است. محمدعلي مهدويراد، استاد علوم قرآن و حديث و كتابشناس، نيز با بيان اينكه «به احتمال زياد سيد رضي به مرگ طبيعي نمرده و به شهادت رسيده است»، گفت: در فرهنگ و ادب عرب، خطبه فخرآفرين بود. در بازارها و حاشيه بازارها، شعرسرايي، نثرگويي و خطابه رونق داشت. خطبههاي حضرت امير نيز همه مسجع است و بهدليل همين سجع است كه اختلاف در نقل خطبهها بسيار اندك است. وقتي حضرت زنده بودند، يكي از پيروان برخي خطبههاي ايشان را جمع كرد و سرانجام نوبت به سيد رضي رسيد كه در سده چهارم هجري آنچه را نقل ميشد يا در نسخههاي پراكنده نوشته شده بود گرد آورد. پدر سيد رضي نقيبالنقبا بود و بعد، خودش هم نقيبالنقبا شد. قدرت او چنان بالا گرفت كه اميرالحاجي و رياست حرمين را نيز به دست آورد. خليفه كه ديد سيدرضي رقيبي جدي و خطرناك براي قدرت او شده است، به باور من ترتيب قتل او را داد. او افزود: ديوان سيدرضي بايد يك بار در بستر تاريخي مطالعه شود تا برخي موارد روشن شود. نهجالبلاغه بيش از آنكه كتابي اخلاقي و عبادي باشد، كتابي سياسي و حكومتي است. مهدويراد در ادامه موسوي گرمارودي را مقيد به ادب نفس دانست و افزود: ايشان به همه آثاري كه درباره نهجالبلاغه نوشته شده مراجعه كردهاند و هركجا نكتهاي درخور ديدهاند، حتي اگر نويسنده نامعروف باشد، نقل قول كرده و ارجاع دادهاند. اين ترجمه جاي خود را باز خواهد كرد و در ميان بهترينها جايگاه بلندي خواهد داشت. در آغاز نشست نيز علياصغر محمدخاني، معاون مركز فرهنگي شهر كتاب، اشارهاي به ترجمههاي فارسي نهجالبلاغه كرد و گفت: قديمترين ترجمه از نهجالبلاغه به فارسي كه در دست است، مربوط به قرن ششم هجري است كه عزيزا... جويني آن را در دو جلد منتشر كرده است. بعد از آن ترجمه حسين اردبيلي، معاصر شاه اسماعيل صفوي و سپس شرح و ترجمه ملافتحا... كاشاني را داريم. ترجمهها و شرحهاي آقامحمدباقر لاهيجي در عصر فتحعليشاه، محمدصالح قزويني، عمادزاده اصفهاني، فيضالاسلام، مصطفي زماني، محمدتقي جعفري، سيدجعفر شهيدي، جواد فاضل، عبدالحميد معاديخواه، عبدالمحمد آيتي، سيدكاظم ارفع و علياصغر فقيهي برگردانهاي ديگري هستند كه از نهجالبلاغه در دست است.
ابتکار/گفت وگوی عبدالصمد خرمشاهی با «ابتکار» درباره وکالت در جرایم رایانه ای؛
باید وکلای تخصصی تربیت کنیم
یک وکیل پایه یک دادگستری معتقد است در ایران وکلا به شکل تخصصی در زمینه قانون جرائم رایانهای فعالیت نمیکنند، اما ممکن است وکلایی به دلیل علاقه یا ذوق شخصی در خصوص جرائم سایبری پروندههای فراوانی قبول کنند یا در این گونه پروندهها به تبحر خاصی رسیده باشند، اما اینکه فکر کنیم در کشور، وکلای تخصصی در زمینه جرائم رایانهای داریم غلط و اشتباه است.
عبدالصمد خرمشاهی، وکیل پایه یک دادگستری در گفتوگو با «ابتکار» درباره میزان آشنایی وکلای دادگستری با قانون جرائم رایانهای تصریح کرد: بر اساس قانون وکالت، افراد دارای مدرک کارشناسی حقوق میتوانند در آزمون وکالت شرکت و در صورت قبولی باید مدتی را به عنوان کارآموزی سپری کنند. بنابراین کارآموزان بعد از 2 تا 3 سال کارورزی پروانه پایه یک دریافت خواهند کرد. وی در ادامه افزود: در گذشته وکلای پایه یک، دو و سه و حتی کارگشای درجه یک، دو و سه در کشور داشتیم. بنابراین دعاوی بر اساس اهمیتشان بین وکلا تقسیم بندی میشد. خرمشاهی به قانون وکالت فعلی اشاره کرد و در این باره گفت: به طور مثال؛ طبق قانون وکالت شخص 26 سالهای که پروانه وکالتش را تازه اخذ کرده و به دنیای وکالت قدم گذاشته با وکیل 60 سالهای که دارای دکتری حقوق بوده و سالها در عرصههای مختلف وکالت کرده است، تفاوتی ندارد. به هر حال منظور من از چنین مثالی این بود که پروانه وکالت تنها یک ابزار و وسیلهای برای امرار معاش و فعالیت در دنیای حقوق و وکالت است. او با بیان اینکه سطح دانش، تعهد و استعداد برخی از وکلا با دیگر افرادی که در حرفه وکالت فعالیت دارند، متفاوت است، اظهار کرد: طبیعتا اشخاصی که دارای پروانه پایه یک هستند، میتوانند در تمام عرصههای حقوقی و قضایی فعالیت داشته باشند. به این معنا که وکلا بعد از دریافت پروانه وکالت میتوانند در زمینههای مختلفی همچون؛ قتل، کلاهبرداری، سرقت، ازدواج، طلاق، ملک و... قبول پرونده کنند، اما وکلا بنا به علاقه، استعداد، اشتیاق و سلیقه خودشان درصددند پرونده و دعاوی که متناسب با ذوق آنهاست را قبول کنند. این وکیل پایه یک دادگستری تخصص در وکالت را تعریف نشده دانست و در این باره افزود: به عقیده من، در آینده باید اتفاقی رخ دهد تا در زمینههای مختلف وکلای تخصصی در کشور داشته باشیم. به عبارتی باید وکلا دادگستری عمومی نباشند و باید در این راستا دورههای تخصصی در عرصههای مختلف حقوقی و قضایی برای وکلا در نظر گرفته شود. وی در ادامه توضیح داد: فرض کنید اگر فردی امروز، پروانه وکالت دریافت کند قانونا میتواند از شخصی که به جرم قتل متهم شده است، دفاع کند. در حالیکه قضیهای مانند قتل از حساسیتهای بسزایی برخوردار است به این دلیل که قتل با جان یک انسان سر و کار دارد. بنابراین همانطور که گفتم، باید وکالت در ایران از حالت عمومی خارج به شکل تخصصی به موضوعات مختلفی همچون قتل بپردازد یعنی وکلای متخصص در مواردی مختلف از جمله قتل و... تربیت کنیم.
وکالت در ایران تخصصی نیست
این وکیل پایه یک دادگستری با اشاره به اینکه باید دوره و شرایط خاصی برای وکلا در نظر گرفته شود تا بتوانند در موضوعات مختلف به تخصص دست یابند، تصریح کرد: به نظر من، اگر بخواهیم وکالت در ایران از حالت عمومی به شکل تخصصی تغییر یابد اولا: باید شرایط خاصی برای وکلا یا افرادی که قصد دارند وارد این حرفه شوند، پدید آید. ثانیا: در زمینهها و حوزههای مختلف وکلای متخصص تربیت و پرورش دهیم. ثالثا: شرایط سنی برای اخذ پروانه یا قبول وکالت در موضوعات مختلف در نظر گرفته شود. رابعا: بعد از پایان هر دوره یا دورهها به وکلا در قضیه مربوطهای که آموزش دیدهاند، پروانه تخصص داده شود. خرمشاهی در ادامه توضیح داد: با توجه به مواردی که پیشتر به آن اشاره شد باید گفت در ایران وکلا به شکل تخصصی در زمینه قانون جرائم رایانهای فعالیت نمیکنند، اما ممکن است وکلایی به دلیل علاقه یا ذوق شخصی در خصوص جرائم سایبری پروندههای فراوانی قبول کنند یا در این گونه پروندهها به تبحر خاصی رسیده باشند، اما اینکه فکر کنیم در کشور، وکلا تخصصی در زمینه جرائم رایانهای داریم غلط و اشتباه است. او با بیان اینکه قوانین روز به روز در حال تغییر و تحول هستند به این دلیل که دنیا در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رو به رشد و پیشرفت است، گفت: باید پذیرفت سرعت تکنولوژی با 5 دهه گذشته زمین تا آسمان فرق کرده است. به هر ترتیب با توجه به موارد گفته شده، در مقابل قوانین هم باید به روز باشند یعنی قوانین قابلیت تنظیم با رفتارها، رویکردها و قراردادها را نسبت به تکنولوژیهای روز داشته و کارگشا باشند نه اینکه فقط قانون وضع شود و در مجموعه قوانین خاک بخورد. این حقوقدان یادآور شد: در سالهای گذشته، قانونی برای ممنوعیت استفاده از ماهواره تنظیم و وضع شد، اما مشاهده کردید چنین قانونی از سوی جامعه پذیرفته نشد یا قبل از این مساله ممنوعیتهایی برای استفاده از ویدئو برای ملت وجود داشت. بنابراین قوانین باید یک گام جلوتر از موضوعات حرکت کنند به این معنا که مردم از قوانین تمکین کنند و از همه مهمتر چنین قوانینی در کشور کارایی داشته باشند. او در ادامه به قانون جرائم رایانهای اشاره کرد و در این باره افزود: از سال 1388 قانون جرائم سایبری تصویب شد و این قانون دارای 56 ماده است. بخشی از قانون جرائم رایانهای به مبحث تعزیزات اشاره کرده است. بنابراین وکیلی که قصد دفاع از حقوق موکل خویش دارد باید در زمینه مربوطه با قوانین آگاهی داشته باشد. به عبارتی وکیل باید به روز و با قوانین آشنا باشد.
آمار جرائم سایبری در حال افزایش است
خرمشاهی با بیان اینکه هیچ وکیلی با ضرس قاطع نمیتواند آمار دقیقی در رابطه با جرائم رایانهای ارائه دهد، تاکید کرد: طبیعتا روز به روز ابزار و تجهیزات رایانهای رو به افزایش و پیشرفت است، اما متاسفانه در این خصوص با انواع و اقسام نا به هنجاریها، بیاخلاقیها و... در جامعه سر و کار داریم. بنابراین با کنار هم گذاشتن پازلها به راحتی میتوان پیشبینی کرد چنین جرائمی رو به افزایش هستند یعنی موجباتی وجود ندارد که این گونه جرائم کاهش یابند. او در این باره اضافه کرد: به نظر من، اصلا دلیلی ندارد که جرائم رایانهای کاهش یا در مسیر نزولی قرار بگیرند. به دلیل اینکه ابزارها، تجهیزات، تکنولوژی، استعداد و نبوغ انسانها رو به رشد، گسترش و پیشرفت است از طرفی هم عواملی همچون؛ بیکاری، فقر و... باعث افزایش جرمهای این چنینی در جامعه میشوند. به طور جسته و گریخته خبرهای بسیاری در زمینه، هک حسابهای بانکی، سرقت یا کلاهبرداریهای اینترنتی میشنویم. وی با بیان اینکه برای جلوگیری از رشد جرائمی مانند سایبری و رایانهای باید قانونگذار قوانین را به روز کند، افزود: برخی از حقوقدانان جرائم رایانهای را دستهبندی کردهاند؛ گروه اول: جرائمی که به وسیله ابزاهایی مانند رایانه، اینترنت و ابزارهای این چنینی جرمی واقع میشود. گروه دوم: برخی از جرائم، جرائم رایانهای محض بوده و با جرائم کلاسیک تفاوت دارند. این وکیل پایه یک دادگستری درباره گروه دوم توضیح داد: این گونه جرائم در دنیای مجازی اتفاق میافتند، اما آثارشان در دنیای واقعی دیده و حس میشود. به گفته وی، مجرمان و جرائم با مجرمان و جرائم دهههای گذشته زمین تا آسمان فرق کرده است چراکه در آن زمان جرائمی مانند سرقت، راهزنی و... ساده و قابل پیشبینی بودند در حالیکه امروزه جرائمی پیچیدهای در حال اتفاق افتادن هستند. بنابراین جرائم به تناسب پیشرفت تکنولوژی و جوامع فرق کرده و به روز شدهاند. به هر ترتیب برای مقابله با این چنین پدیدهای باید قوانین به روز باشند و اهداف مجازاتها نیز دچار تغییر و تحول شوند.
99 درصد از عامه مردم از قوانین اطلاع ندارند
خرمشاهی در این باره اظهار کرد: برای چنین جرائمی مجازاتهایی از جمله حبس یا پرداخت جزای نقدی در نظر گرفته شده است در حالیکه برخی از این مجازاتها کارکرد و کارآمدی یا اثر واقعی خودشان را ندارند. بنابراین من معتقدم در کنار اعمال مجازاتها و وضع قوانین مختلف باید تمهیداتی در نظر گرفته شود تا با کاهش جرائم در کشور رو به رو شویم. این حقوقدان پیشگیری را یکی از دلایل اصلی کاهش جرم دانست و در ادامه گفت: فرهنگ و اخلاق در جامعه نقش بسیار موثری دارد در جوامع توسعه یافته به قدری وقت و زمان مغتنم است که فرصتی برای افراد وجود ندارد تا با ابزار مربوطه ساعتها وقت و زمان خودشان را در دنیای مجازی آن هم به عنوان سرگرمی تلف کنند. خرمشاهی تصریح کرد: در جوامع توسعه یافته زمان، وقت، فعالیتها و اقدامات اشخاص طبقه بندی شده است، اما در جوامع توسعه نیافته مشاهده میکنیم زمان و فعالیتهای مهم و ارزشمند افراد به سرگرمی تبدیل شده است. به هر حال باید چنین معضلی توسط جامعه شناسان و روان شناسان ریشه یابی شود به این دلیل که مردم ایران بیشترین زمان یا فعالیت خودشان را به فعالیت در دنیای مجازی اختصاص دادهاند. او با بیان اینکه وکلایی که قصد دارند در زمینه جرائم رایانهای فعالیت کنند قطعا به آگاهیهای حاشیهای دیگری هم نیاز خواهند داشت، بیان کرد: به عقیده من، وکلا باید آگاهیهای نسبی در تمام زمینهها داشته باشند چراکه اندیشه حقوقی داشتن، ابزار کافی برای وکلا و فعالیت آنها در جامعه وکالت نیست. بنابراین وکلا باید در حد متعارفی از دنیای سیاست، اقتصاد، فرهنگ، هنر، ادبیات، تاریخ، جغرافیا، رایانه، زبان و اینترنت کشور و جامعه خودشان آگاهی داشته باشند. به هر ترتیب هر چقدر وکلا در این مباحث گفته شده مسلط تر باشند زمینه رشد و پیشرفت وکلا و استیفاء حقوق موکل فراهم تر خواهد بود. خرمشاهی با اشاره به اینکه وکلا جوان به دلیل امرار معاش خودشان مجبور هستند هر پروندهای را قبول کنند، گفت: مشکلات مالی و اقتصادی برای تمام قشرها وجود دارد و وکلا نیز از این قاعده مستثنی نیستند. بنابراین اگر وکیل یا وکلایی که دغدغه مالی ندارند، سعی کنند حیطه، حوزه کاری و فعالیت خودشان را محدود کنند به دلیل اینکه چنین اقدامی باعث میشود تا وکلا در موضوع یا پروندههای خاصی به تبحر و اشراف بیشتری برسند. این حقوقدان در پاسخ به این پرسش که آیا کانون وکلا دورههای تخصصی در زمینه جرائم رایانهای برای وکلا برگزار کرده است، افزود: فکر نمیکنم کانون دورههایی از این دست برای وکلا تشکیل داده باشد، اما اگر هم چنین کلاسهایی را ترتیب داده باشد من از آن بیاطلاع هستم. وی به جهل افراد نسبت به قانون جرائم سایبری اشاره کرد و در این باره گفت: یک اصل کلی در قانون وجود دارد مبنی بر اینکه جهل به قانون باعث رفع مسئولیت نمیشود. بنابراین زمانی که قوانین در روزنامه رسمی به چاپ رسیدند بعد از 15 روز لازمالاجرا هستند و بر این اساس شخص یا اشخاص از قوانین مطلع فرض میشوند. اگرچه 99 درصد از افراد جامعه یا عامه مردم از قوانین اطلاع ندارند حتی عدهای از وکلا یا قضات از قوانین به روز شده بیاطلاع هستند مگر چندنفر از وکلا یا قضات روزنامه رسمی را مطالعه میکنند؟ آیا وکلا فرصت مطالعه آن هم به طور دائم یا منظم روزنامه رسمی را دارند؟
ابتکار/هنرمندان و سینماگران به ماجرای حمله به «فاطمه معتمدآریا» درکاشان واکنش نشان دادند؛
سنگ پرانی به ستاره
گروه فرهنگ وهنر- احمد جهان بین: هجوم دلواپسانه مشتی افراد خودسر به فضاهای فرهنگی و هنری نیز کشیده شده است. افرادی که برای پیش برد اهداف غیرفرهنگی خود از تخریب هیچ فضایی ابائی ندارند و با زیر سوال بردن هویت ملی و فرهنگی جامعه سعی در تحصیل اهداف سیاسی و انحصارطلبانه خود دارند. در ادامه موج حمله این گروه ها به تجمع ها و برنامه های مختلف در ماه های اخیر، در پی حضور فاطمه معتمدآریا و کارگردان فیلم «یحیی سکوت نکرد» در شهر کاشان عدهای از نیروهای خودسر سعی کردند مانع از برگزاری برنامه با حضور این هنرمندان شوند. فاطمه معتمدآریا و کاوه ابراهیمپور کارگردان فیلم سینمایی «یحیی سکوت نکرد» به همراه جمعی از مسئولان سینمای گروه هنر تجربه روز یکشنبه 4 بهمن ماه برای حضور در جلسهی پرسش و پاسخی که برای این فیلم برگزار شده بود به شهر کاشان سفر کردند که متاسفانه با برخوردی نامناسب از جانب عدهای روبهرو شدند. بعد از این واقعه تلخ، بسیاری از هنرمندان و اهالی سینما از طرق مختلف با اعلام نظر و انتشار یادداشت در فضاهای مجازی و رسانه ها ضمن محکوم کردن این مسئله از فاطمه معتمدآریا حمایت کردند.
واکنش انجمن بازیگران سینما
انجمن بازیگران سینمای ایران با انتشار بیانیهای به رفتاری که با فاطمه معتمدآریا در کاشان صورت گرفته؛ اعتراض کرد. متن این بیانیه بدین شرح است: بسیار تاسفانگیز است زمانی که سینمای ملی و شریف ما با قدرت تمام در جشنوارههای بینالمللی بالاترین افتخارات را به خود اختصاص داده و درست هنگامی که کشورمان در عرصههای جهانی گامهای بزرگ و نوینی برداشته و دنیا به نگرشی واقعبینانه از فرهنگ اصیل و عمیق ایرانی اشراف یافته است، عدهای خودسر در حرکتی کاملا غیرقانونی و در کمال وقاحت و بیفرهنگی در مراسمی کاملا قانونی و رسمی در شهر کاشان به سرکار خانم فاطمه معتمدآریا حملهور شده و ایشان را با بیشرمانهترین الفاظ مورد اهانت قرار دادهاند. انجمن بازیگران سینمای ایران، فارغ از هر گرایش سیاسی و جناحی، این واقعه بسیار زشت و غیراخلاقی را تلاش در راه تخریب چهره واقعی فرهنگ والای این مرز و بوم دانسته، آن را به شدت محکوم نموده و از تمامی دستگاههای ذیربط استدعا دارد ضمن برخورد جدی و قانونی با عاملان این حرکت ناپسند، شرایطی فراهم ساخته تا دیگر شاهد چنین بیحرمتیهایی به ساحت ارزشمند فرهنگ و هنر کشورمان نباشیم.
بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم
جمشید مشایخی رئیس هیئت مدیرهی انجمن صنفی بازیگران سینمای ایران در گفتوگو با خبرآنلاین، این اتفاق را رفتاری قبیح دانست و آن را به شدت محکوم کرد. مشایخی سخنانش را با این بیت از حضرت حافظ شروع کرد: «حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما/ بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم» بازیگر نقش کمالالملک ادامه داد: «هنرمندان دارای رسالتی هستند. آنها کلید درهای بسته هستند و امثال این برخوردها با این افراد دور از انتظار و نادرست است.» این هنرمند پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون معتمدآریا را هنرپیشهای جهانی خواند و ادامه داد: « خانم معتمدآریا هنرپیشهای جهانی است و همانطور که میدانید در سطح دنیا با احترام زیادی با او برخورد میشود. ما انتظار رفتارهای به این شکل را نداریم و میخواهیم در داخل کشور نیز با این هنرمندان با احترام برخورد شود.» رئیس هیئت مدیرهی انجمن صنفی بازیگران سینمای ایران مجددا این اتفاق را به شدت محکوم کرد و حساب عموم مردم کاشان را از عدهای که این رفتار از آنها سرزده است، جدا دانست. مشایخی در آخر سخنانش را با جملهی همیشگیاش به پایان برد و گفت: «ما خاک پای مردمیم.»
چرا با غارتگران سرمایه های مملکت چنین نکردیم
پرویز پرستویی هم در اینستاگرامش نوشت: حتما در دنیای مجازی و رسانه ها شنیدید که چه توهینی به بازیگر ارزنده وهمکار خوب من در کاشان ،شهر سهراب سپهری شده .فقط میتونم بگم برای اون دسته از هموطنانی که مرتکب چنین عمل زشت وپست شده اند متاسفم چرا که معتمد آریا دشمن نیست بلکه یکی از هنرمندان خوب کشورمان است .چه خوب است که دوغ را از دوشاب تشخیص دهیم .این برخورد شایسته با یک هنرمند نیست،یادمان باشد با کسانی که سرمایه های مملکت را غارت کردند چنین برخوردی نکردیم.
عزای عمومی برای میهماننوازی ایرانی
محسن امیریوسفی، کارگردان سینمای ایران با نوشتن یادداشتی نسبت به اتفاق پیش آمده برای فاطمه معتمدآریا در کاشان واکنش نشان داد. او در این یادداشت نوشته است: «برای سیمین بانوی سینمای ایران؛ خبررا که شنیدم شوکه شدم، اعتراض به حضور فاطمه معتمدآریا در کاشان! این بود رسم مهمان نوازی؟! شهری با فرهنگ چندهزارساله، با پشتوانه غنی از حضور بزرگان مذهب تشیع، با معماری سحرانگیز، با سهراب سپهری، دکتر آریانپور، کمال الملک، ابوالحسن صبا و با ده ها افتخار دیگر. نمیدانم آن افراد محترمی! که آن روز پشت در سینما تجمع کرده بودند می دانستند اعتراضشان به چه کسی و چه چیزی است؟! فیلمی بنام «یحیی سکوت کرد» با مجوز قانونی ساخته شده و دراکرانهای محدودی که دارد با هزارامید و آرزو، جشن شروع اکرانش در کاشان است و کارگردان جوان به همراه بازیگر فیلم، چند ساعتی مهمان آن شهر می شوند. این آدمها از کجا بودند؟ کدامین دیار؟ درسه دهه ی گذشته چند بارمیهمانِ بازیهای ماندگارش بودند؟ و با بازیهای درخشان او در سینما و تلویزیون خندیدند و گریستند. چه کسی بهتر از سیمین بانوی سینمای ایران توانسته مصائب زنی رنج دیده در «روسری آبی» مادر یک جانباز در «گیلانه» و معصومیتی طنازانه را در «هنرپیشه» و فیلمهای کمدی اش برایمان تصویر کند که حالا به حضورش در یک شهر این چنین اعتراض میشود؟ شنیدم که جمعه را روز عزای عمومی اعلام کردند. موافقم، با این توضیح که جمعه باید روز عزای عمومی «میهمان نوازی» ما ایرانیان باشد. امیدوارم نهادهای مرتبط و مسئول نسبت به این اتفاق واکنشی در خور نشان دهند تا چنین اتفاق تلخی به سنتی همیشگی برای هنرمندانمان تبدیل نشود. امیدوارم حاصل این اتفاق و توهین به سینماگر برجسته ای همچون فاطمه معتمد آریا سکوت نباشد که در آن صورت فقط و فقط باید بگویم، شرممان باد! محسن امیریوسفی/ سومین زمستان سینمای اعتدال!»
رفتار مادرانه «گیلانه» در بندر
منصور ضابطیان هم با نقل خاطره از فاطمه معتمدآریا نوشت: «یک روز بهارى درچابهار،براى نقد فیلم «گیلانه»با فاطمه معتمدآریا به دانشگاه چابهار رفته ایم....جوانک سیه چرده اى راننده ماست که شهر را به ما نشان دهد.شرم و مهربانى اهل جنوب را همراه هم دارد...طرف هاى ظهر که مى شود مرتب بى قرار است که حرفى بزند...این بى قرارى را می توانم ازنگاه هاى زیرچشمى اش به معتمدآریا بفهمم...آخرسر توى راه بازار دل به دریا مى زند و خطاب به او مى گوید:»خانوم،من تازه زن گرفته ام.زنم عاشق شماست.بعدا میشه من یه عکس با گوشیم از شما بگیرم براش؟» صداى تپش قلبش را مى توانم بشنوم که منتظر جواب است.معتمدآریا لبخندهمیشگی اش را پهن تر می کند و جیغى مى کشد و مبارکباد مى گوید و بلافاصله مى پرسد:»اسم زنت چیه؟»و پسرک جواب می دهد. «خونه تون بندره؟» «بله ،خیلى دور نیست.» «پس بریم خونه ت با خانومت عکس بگیرم»
واکنش دیگرهنرمندان؛ از مهناز افشار تا محسن تنابنده
مهناز افشار با انتشار تصویری از معتمدآریا در اکانت توییتر خود نوشت: «مگر میشود «گیلانه» ما را، «روسری آبی» ما را، فاطمه معتمدآریای ما را دوست نداشت؟» شبنم مقدمی، بازیگر هم با انتشار عکسی از فاطمه معتمدآریا نوشت: از ستاره بودن شما که چیزی کم نمی شود...اگر عده ای چشم ببندند...منکر باشند،ندانند...یا خود را به ندانستن بزنند... صابر ابر هم با انتشار عکسی از فاطمه معتمدآریا در اینستاگرام نوشت : از شرف مدح تودر کام من/ گرد عبیر است و لعابم گلاب.«ناصر خسرو». محسن تنابنده در صفحه شخصیاش با انتشار عکسی از فاطمه معتمدآریا نوشت: توهین به شما بانو جان توهین به همه اهالی سینماست، انسانم آرزوست.
ابتکار/«شهرزاد» را به زور به مردم نخوراندند
علی معلم گفت: مردم سریال «شهرزاد» را سفارش دادند، نه اینکه مثل بسیاری از آثار دیگر عدهای آن را سفارش بدهند و به مردم آن را به زور بخورانند.
این منتقد سینما در گفتوگو با ایسنا از وضعیت نامناسب سریالسازی در تلویزیون، روی آوردن کارگردانان بهنام و موفق تلویزیونی به شبکهخانگی و سریال «شهرزاد» سخن گفت.او «شهرزاد» را سریال شایستهای برشمرد و اظهار کرد: به ویژه اینکه این سریال در فضا و زمانهای ساخته شده که اغلب کارهای نمایشی مخصوصاً کارهای تلویزیونی، وحدت دراماتیک و وظیفه یک سریال تلویزیونی که در درجه اول جذب مخاطبان است را ندارند. فکر میکنم «شهرزاد» توانست به خوبی داستانش را در میان مردم جا بیاندازد.معلم با بیان اینکه یادمان باشد «شهرزاد» مجانی در اختیار مردم قرار نمیگیرد و آنها مجبورند هر هفته برای آن هزینه پرداخت کنند، ادامه داد: همانطور که ما ثابت کردیم میشود یک جشن خصوصی داشت، با مردم آن را نگه داشت و نیازی به کمک خاصی وجود ندارد. سریال «شهرزاد» هم به همراه چند سریال دیگر که در این سالها در شبکه خانگی ساخته شدند، ثابت کرد که مردم خودشان میتوانند سفارشدهندگان خوبی باشند؛ در واقع این طور به نظر میآید که سفارش این سریال از طرف خود مردم است.این منتقد خاطرنشان کرد: «شهرزاد» را مردم سفارش دادند، نه اینکه مثل بسیاری از آثار دیگر عدهای آن را سفارش بدهند و به مردم آن را به زور بخورانند؛ درست مثل دارویی که مردم را مجبور میکنند آن را بخورند. این نکته مهمی است که مردم با اشتیاق «شهرزاد» را تهیه میکنند، به هر حال با اتمام سریال، مردم هزینهای را پرداخت کردند؛ این در حالی است که تلویزیون بدون هیج هزینهای سریال پخش میکند.معلم با اشاره به فضای توطئهآمیزی که علیه سریال «شهرزاد» شکل گرفته است، متذکر شد: این موضوع برمیگردد به اینکه برخی کارشان را درست انجام نمیدهند و میخواهند جلوی کار درست دیگران را هم بگیرند. رقابت بین شبکههای تلویزیونی دولتی و شبکه خصوصی تلویزیونی نشان میدهد که تلویزیون باید به فکر مدیریت غلطی که دارد بیفتد و بتواند پاسخگوی نیازهای جامعه باشد.او در پایان با اشاره به مهران مدیری، داوود میرباقری و حسن فتحی که هر سه از کارگردانان تلویزیونی بودند ولی برای مدتی به سریالسازی در شبکهخانگی روی آوردند، یادآور شد: این موضوع نشاندهندهی آن است که اشکالی در تلویزیون وجود دارد. آیا این اشکال از سفارشهای بیجا و نادیده گرفتن زندگی طبیعی ایرانیها نیست؟
اعتماد/درباره كتاب «محمدعلي سپانلو» از مجموعه تاريخ شفاهي ادبيات معاصر ايران
به خاطراتم خوش آمدي٭
علي مطلبزاده/ روايت كردن از محمدعلي سپانلو، زندگي و شعرش را بايد به خود او سپرد كه حاصل آن، چه شعرهايش باشند در شانزده مجموعه و منظومه منتشرشدهاش از «آه... بيابان» (۱۳۴۲) گرفته تا «زمستان بلاتكليف ما» (١٣٩٣) يا مجموعه گفتوگوهايش در يازدهمين مجموعه تاريخ شفاهي ادبيات معاصر ايران كه بهتازگي توسط نشر ثالث منتشر شده، هميشه خواندني از آب در ميآيد؛ «من در ٢٩ آبان ١٣١٩ در شرق تهران قديم به دنيا آمدم. خيابان ري كوچه آصف كه تصويرهايي از آن محل در شعرهايم به خصوص منظومه خانم زمان هست، يك محله سنتي با خصايص آن. محلهاي كه در آسمان نيلگون آن بادبادكهاي فانوسدار را به پرواز در ميآوردند دورترين خاطرههاي من و سينمايي كه در نزديكي خانه ما بود به اسم سينما دماوند كه بعدها شد شهر طلايي و بعد رامسر و بعد هم اسمهاي ديگري پيدا كرد كه طبيعتا عشق به سينما بخشي از عشق به داستان شنيدن بود.»
سپانلو اگرچه بيشتر شاعر است اما داستان خودش را ميگويد و اين «عشق به داستان شنيدن» در طول ٧٥ سال زندگياش به عشق به داستان گفتن (آن هم داستاني كه تكراري نيست) منجر ميشود؛ «در اين ساعت صبح كه به خاطر تماشاي مسابقه فوتبال قهرماني باشگاههاي اروپا بيدار ماندهام، رفقايي كه ميشناسم چه ميكنند؟ مثلا جواد مجابي زودتر خوابيده تا برنامه بهداشتياش را رعايت كرده باشد و اول صبح به كار خوردن صبحانه و نوشتن شعر يا داستان قبل از ناهار بپردازد. محمود دولتآبادي در خانه كردان بيدار است و دارد با تامل و خط نيمهخوش يكي از رمانهاي بلندش را ادامه ميدهد (همچنان كه در پاريس آلن لانس به يك دست قلم و به دست ديگر نوه بدخوابش را آرام تكان ميدهد). احمدرضا هم حتما خيلي زود خوابيده، اما خواب تخطئهكنندگان قديمش را ميبيند كه حالا دارد خودش آنها را مسخره ميكند. سيمين بهبهاني هم در هشتاد سالگي و غم عشق خواب راحتي ندارد. جوانترها توي مهمانيها هستند، بعضي عاشقان با جفتيها زير باران اتومبيل ميرانند. اما گلشيري و شاملو و آتشي چيزي نمينويسند، فقط خوانده ميشوند...»
و حالا اين خود سپانلوست كه در كتاب «تاريخ شفاهي ادبيات معاصر ايران؛ محمدعلي سپانلو» فقط خوانده ميشود. اين كتاب كه حاصل شش سال گفتوگو با سپانلوست در بخشهاي دوران كودكي و نوجواني، دورههاي دانشگاه و سربازي، ازدواج و كار، زندگي هنري و كانون نويسندگان در دهه چهل، دهههاي پنجاه تا هشتاد و همچنين سفرها، جشنوارهها و ديدارهاي زندگي اين شاعر را از زبان خودش و در قالب خاطرات روايت ميكند؛ «سال ٦٩ براي من، آغاز پنجاه سالگي بود. يعني سن نقرهاي. فكر ميكنم حاصل چند سال كار مداومي را كه بعد از بيماري سال ٦٣ انجام دادم، در سال ٦٩ گرفتم. در اين چند سال خيلي نوشتم و خط زدم و كار كردم... ولي سال ٦٩ موعدي رسيد كه دست به هر كاري ميزدم، در اندك مدتي درست درميآمد... در اين سال، من گاهي اوقات نوعي «پريزدگي» احساس ميكردم كه در من كمياب بود... ميتوانم به شعري با عنوان «تبرك مرد كور» اشاره كنم كه نمونهاي مثالي از اين وضعيت است. يا شعري با عنوان «شط پري». در اين شعر تصويري ميآيد: كنار چشمه اسبم را رها كردم، كمانم را به درخت سروي كه كنار چشمه بود، آويختم و ديدم تصاويري در چشمه هست. جام داستانم را كه برده بودم با آن آب بردارم، گذاشتم كنار و غوص كردم در شط پري....» از بخشهاي خواندني كتاب، خاطراتي است كه سپانلو از چهرههاي مطرح و معاصر ادبي روايت كرده است. از مرگ بهرام صادقي در سال ٦٣ تا جلسات خانه براهني و مراسم تدفين غزاله عليزاده، از رفتنهايش به خانه حقوقي در زمان سربازياش و برگزاري جلساتي كه گلشيري، نجفي، جليلي، كلباسي، ميرعلايي و افراسيابي هم در آن حاضر بودهاند؛ «از آنجا با گلشيري رفيق شديم. بعد كه آمديم تهران وقتي شازده احتجاب را درآورد من مقالهاي راجع به آن نوشتم و از آن ستايش كردم. ازجمله اولين كاشفهاي شازده احتجاب بودم. او هم يك نوع خاصي شعرهاي مرا خيلي دوست داشت.» اين خاطرات در نهايت به شاملو ميرسند؛ «يادم هست اين اواخر كه شاملو مريض بود دولتآبادي گفت بيا بريم خيلي حالش بد است... وقتي ميخواستند پوستر مرگ شاملو را چاپ كنند خواستند از عكسهاي او (در اواخر) استفاده كنند. من گفتم آن عكسهاي پرشكوه قديمي بهتر است تا اين چهره پژمرده و لاغر آدمي كه پشتش هم زخم شده و نميتواند بنشيند.»
سپانلو تنها شاعر يا داستانگو نبوده است و يكي از زمينههاي گسترده فعاليت ادبياش، نقد و تحقيق در عرصههاي شعر، قصه، رمان و نمايشنامه است. حاصل اين فعاليتها كتابهاي «بازآفريني واقعيت» (تحشيه و تفسير ۱۵ قصه از نويسندگان معاصر)، «در اطراف ادبيات و زندگي» (مجموعه ۲۲ مقاله و نقد درباره ادبيات)، «چهار شاعر آزادي» (پژوهشي در احوال و آثار عارف، عشقي، بهار و فرخي يزدي)، «در جستوجوي واقعيت» (تفسير و نقد ۱۰ داستان از پيشآهنگان قصهنويسي واقعگرا در ايران) و «تعلق و تماشا» (مجموعه مقالات ونقدهاي ادبي) است كه در بخشهاي مختلف كتاب حاضر نيز در مورد آنها صحبت از زبان خودش صحبت شده است.
كتاب «تاريخ شفاهي ادبيات معاصر ايران؛ محمدعلي سپانلو» در نهايت با مرور ٦٩ سال از زندگي اين شاعر در قالب گفتوگوهايي كه توسط محسن فرجي و اردوان اميرينژاد انجام شده به سال ٨٨ ميرسد و با يادداشتهايي همچون «ديدار با لويي آراگون»، «شب هزار و دوم در مصر»، «در حضور شاعران جهان (گزارشي از فستيوال ازمير، به بهانه ترجمه شعرهاي مك كندريك)»، «جشنواره صداي مديترانه»، «شاملو و كانون نويسندگان ايران» و گفتوگويي كه سپانلو با آگاتا كريستي در تابستان سال ١٣٤٥ (زماني كه اين نويسنده در تهران بهسر ميبرده) داشته پايان مييابد. كتاب زندگي سپانلو به گفته محمدهاشم اكبرياني در مقدمه كوتاهش بر اين كتاب، بعد از شش سال تاخير و در سال ٩٤ وقتي كه محمدعلي سپانلو ديگر در بين ما نبود مجوز انتشار گرفته است؛ «به خاطر دارم بعد از انتشار كتابش در خارج از كشور، گفت «دوست داشته و دارم كتابم در ايران منتشر شود چون خوانندگان اصلي اين كتاب در ايران هستند نه خارج.»
چند كتاب اول مجموعه تاريخ شفاهي ادبيات ايران سالها پيش از طرف نشر روزنگار منتشر شده بود و از جايي به بعد نشر ثالث انتشار اين مجموعه را به عهده گرفت. سيمين بهبهاني، م. آزاد، ليلي گلستان، ضياء موحد، جواد مجابي، علي باباچاهي، شمسلنگرودي و مهدي غبرايي ازجمله نويسندگان، شاعران و مترجماني هستند كه تاكنون خاطراتشان در مجموعه تاريخ شفاهي به چاپ رسيده است.
٭سطري از شعر محمدعلي سپانلو
اعتماد/نگاهي به وضعيت جشنواره تئاتر فجر در گفتوگو با مديركل مركز هنرهاي نمايشي و دو كارگردان
سال آينده گروههاي بينالمللي اجراي عمومي خواهند داشت
پيام رضايي / اجراهاي جشنواره سه روز ديگر تمام ميشوند و پرونده سيوچهارمين جشنواره بينالمللي تئاتر فجر بسته ميشود. به سنت هر سال همچنان كه جشنواره به روزهاي پاياني نزديك ميشود، زمزمههايي درباره كيفيت آن شنيده ميشود. جشنواره امسال به نسبت سالهاي گذشته تقريبا منظمتر است اما از خبرها پيداست كه چندان خبري از شور و حال سالهاي گذشته در جشنواره نيست. ما جشنواره را باصفهاي طولاني و سرما و شور و حال براي گرفتن بليت به ياد داريم اما حالا اين صفها و آن تجربه كنار هم بودن، نيست؛ نكتهاي كه مهدي شفيعي، دبيركل مركز هنرهاي نمايشي در گفتوگو با «اعتماد» آن را به دليل تغيير در نحوه تهيه بليت ميداند. «بخشي از اين تغيير در حس و حال جشنواره طبيعي است. استفاده از امكانات فضاي مجازي و نحوه تهيه بليت از فضاي مجازي خود بهخود شرايط را با گذشته متفاوت ميكند.»
شفيعي جشنواره امسال را با برنامه توصيف ميكند: «براي جشنواره امسال بر اساس تجارب گذشته برنامهريزي شده بود. تلاش كرديم تا بخشهاي جنبي مثل سمينارها و كارگاهها در حاشيه قرار نگيرند و بر همين اساس تقريبا از يك ماه پيش و با هفته تئاتر لهستان شروع شد. همه اينها براي اين بود كه از پكيج تئاتر فجر براي تئاتر ايران حداكثر بهرهبرداري را داشته باشيم. اما خب همهچيز در تناسب با تالارها و سالنها ممكن است. هر آنچه ممكن بود در دستور كار قرار گرفت و فكر ميكنم اتفاق خوبي است. جشنواره
سي و چهارم تا امروز با برنامه است. درباره كيفيت آثار هم بعد از جشنواره ميتوان قضاوت كرد.»اما بخش زيادي از جشنواره امسال و در بخش مسابقه ايران اجراهايي بودند كه در طول سال روي صحنه رفته بودند. بخش بينالملل جشنواره هم به جز حضور توماس اوستر ماير، در بقيه اجراها آنچنان فوقالعاده نبود. البته هنوز همه آثار بخش بينالملل به صحنه نرفتهاند. با اينحال و بيترديد بزرگترين برگ برنده جشنواره امسال حضور كارگردان برجسته آلماني در ايران و اجراي سه روزه او خواهد بود. اجرايي كه شايد مقدمه اجراهاي عموم باشد. مهدي شفيعي در اين گفتوگو تلويحا خبري را اعلام ميكند كه ميتواند براي تئاتر ايران گامي رو به جلو تلقي شود: «برنامه ما براي سال آينده اين است كه انشاءالله به دنبال اجراي عموم آثار برجسته خارجي باشيم. آثاري كه هم با شرايط و فضاي كشور ما تناسب فرهنگي داشته باشند و هم آوردهاي براي تئاتر ما داشته باشند. چه آثاري كه امسال در جشنواره هستند، چه آثار ديگر». اينكه شفيعي بر اجراي آثار برجسته تاكيد ميكند نكته قابل تاملي است. زيرا اهميت اجراي آثار خارجي در ايران در صورتي خواهد بود كه آثار با كيفيت و مطرحي به صحنه بروند. ظاهرا اين پيشنهاد به اوسترماير نيز شده است اما گويا برنامه اجراهاي او بسته شده و فعلا چنين امكاني ميسر نيست: «من با خود آقاي اوستر ماير هم صحبت كردم اما ظاهرا برنامه ايشان بسته شده بود. اما به هر حال اين ارتباط با گروهها وجود دارد و اميدوارم شرايط فراهم شود.»
او از كليت نظم جشنواره راضي است. با اينحال ميگويد هنوز هم بهشدت با كمبود صندلي و فضا مواجه هستيم. شفيعي وجود يكي از حاشيههاي جشنواره تئاتر فجر امسال يعني «بليتهاي تقلبي» را هم ناشي از همين كمبود فضا و البته استقبال مخاطبان از جشنواره و تئاتر ميداند: « هنوز هم به شدت با كمبود صندلي مواجه هستيم. همين كه ما با پديده بليتهاي تقلبي مواجه هستيم نشان ميدهد بيش از ظرفيت مخاطب داريم.» در روزهاي گذشته وجود بليتهاي تقبلي براي صندليهاي ويژه برخي اجراها مشكلاتي را ايجاد كرده و باعث شده بود تا برخي با وجود در دست داشتن بليت صندلي نداشته باشند. مديركل مركز هنرهاي نمايشي درباره دلايل و چگونگي ميگويد: «موضوع بليت تقلبي اين است كه برخي از سهميههايي كه در اختيار برخي قرار گرفته بود، كپي شده بود و باعث شده بود كه بعضي از دوستان با مشكل جا براي نشستن مواجه شده بودند كه بلافاصله روابط عمومي ورود كرد و مشكل حل شد. اما همه اينها نشان ميدهد مخاطب ما بسيار پيگير ديدن تئاتر است و ظرفيت صندليهاي ما كم است و به نظرم همين كه بليت اين شرايط را پيدا ميكند نشانه همين است.» امسال تهيه بليت براي اصحاب رسانه نيز به شكل اينترنتي و با استفاده از كدهايي بود كه در اختيار آنها قرار ميگرفت. بايد وارد سايت ميشدند و بليتهايشان را انتخاب ميكردند. اين شيوه البته نقدهايي را هم در پيداشت. اما شفيعي نظر ديگري دارد: « بهرهگيري از فضاي مجازي براي تهيه بليت امكان خوبي است كه همه ميتوانند به آن دسترسي داشته باشند. اما واقعيت اين است كه ظرفيت سالنها به نسبت تقاضا ظرفيت بسيار محدودي است. رسانهها، هنرمندان شاخص و ديگران هم انتظاراتي دارند. امسال براي رسانهها كدي قرار داده بودند كه ميتوانستند با آن بليتشان را بدون پرداخت هزينه تهيه كنند. اما بايد وارد سايت ميشدند. دوستان برخي گلايه داشتند. خب تا اين فرهنگ جا بيفتد زمان ميبرد. متاسفانه همه انتظار داريم به تئاتر دعوت شويم. حداقل اين است كه بايد از كد استفاده كنيم و بليت را بخريم.»مهدي شفيعي حرفهايي هم با مخاطبان تئاتر دارد: «تئاتر امروز يكي از ضرورتهاي جامعه ما است. خصوصا تئاتر امروز براي قشر كودك و نوجوان بسيار كاربردي است. خانوادهها به دنبال يك فضاي آموزشي براي كودكانشان هستند. چه فضا و ظرفيتي بهتر از تئاتر. اما متاسفانه با توجه به شرايطي كه تئاتر در آموزش و پرورش و ديگر نهادها دارد، از اين ظرفيت استفادهاي نميشود. به عبارت ديگر در اين نهادها تئاتر چندان جايگاهي ندارد. اميدوارم جايگاه اين هنر را درك كنيم و حداكثر بهرهبرداري را از آن داشته باشيم. فضاي خوبي براي ديدن تئاتر ايجاد شده. اميدوارم تئاتر ببينيم و از تئاتر حمايت كنيم.»
دو تن از كارگردانان تئاتر هم كه در جشنواره حضور دارند نظرشان را درباره سي و چهارمين جشنواره تئاتر فجر با «اعتماد» در ميان گذاشتند:
اطلاعات/دکتر واشقانی فراهانی: سهم ایران در ثبت اختراع بسیار ناچیز است
معاون پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد اسلامی گفت: در گذر از دانشگاه آموزشمحور به کارآفرین، مسئولیت اجتماعی ما پاسخگویی به نیازهای جامعه است که با ثبت اختراعات، ایجاد مراکز رشد و ایجاد مراکز دانشبنیان عملی خواهد شد.
به گزارش مرکز حوزه ریاست و روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی، دکتر ابراهیم واشقانی فراهانی در مراسم افتتاحیه جشنواره اختراعات دانشگاه آزاد اسلامی ، برگزاری این جشنواره را نقطه عطفی در تجاریسازی طرحهای تحقیقاتی و پژوهشی دانشگاه دانست و اظهار کرد: گذر دانشگاه آزاد اسلامی از یک دانشگاه آموزش محور به پژوهش محور و کارآفرین است؛ بنابراین در این گذر باید از برنامههای دانشگاه در راستای تبدیل دانشگاه به یک دانشگاه نسل سوم استفاده کرد.
وی با اشاره به وجود بیش از ۸۰۰واحد فناور در کشور گفت: اکنون سهم دانشگاه آزاد اسلامی از مراکز رشد کشور بیش از ۳۵درصد و ۶۸۵واحد فناور در آن مستقر است و بیش از ۲۲شرکت تاییدیه معاونت فناوری ریاست جمهوری را اخذ کرده و ۳۳شرکت مراحل تایید را می گذرانند.
واشقانی با تشریح مسیری که تبدیل دانش به ثروت طی میکند، تاکید کرد: طبق معیارهای بینالمللی، شناسایی مواردی از تحقیقات و پژوهشهای علمی دارای نوآوریهای خاص است و در گام بعدی باید هر موسسه در کنار پژوهشگرش قرار گرفته و به ثبت آن بپردازد.
واشقانی در باره پتنت گفت: سهم ایران در این مقوله به قدری ناچیز بوده است که در مقایسههای جهانی مطرح نشده است . وی تصریح کرد: بدون ثبت پتنت یک نقص مهم در روند تولید ثروت از علم وجود دارد و باید در این زمینه تلاش و سرمایهگذاری بیشتری کرده و گامهای بلندی برداریم .
معاون پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به شاخصهای مختلف فاصله ارزیابیهای بینالمللی گفت: فاصله بین تولید علم و نوآوری کشور مورد قبول نیست و باید این فاصله را کم کرد؛ با توجه به تاکیدات مقام معظم رهبری در این زمینه، نخستین گام انجام پژوهشهای ماموریت گرا و مساله محور که هدفش حل مسائل کشور و شکوفایی اقتصادی کشور است، لحاظ میشود.
وی با تکیه بر اهمیت موضوع ثبت اختراع در کشور و بهویژه در دانشگاه آزاد اسلامی گفت: ثبت اختراع بینالمللی در دانشگاه آزاد هنگامی ایجاد اعتبار میکند که به اسم این دانشگاه باشد و اکنون تعداد اینگونه اختراعات، مناسب و قابل توجه نیست و امیدواریم این جایگاه با تشکیل اداره ثبت اختراع در دانشگاه آزاد بهبود یابد.
اطلاعات/برگزاری دومین جشنواره «نشان دهخدا»
اولین نشست شورای سیاستگذاری دومین دوره کتاب سال اعضای هیأت علمی دانشگاههای سراسر کشور «جشنواره نشان دهخدا» که به حوزه علوم انسانی اختصاص دارد، برگزار شد.
به گزارش ایسنا، دکتر لیلا اردبیلی دبیر اجرایی دبیرخانه دائمی جشنواره از حضور دکتر حسین میرزایی، دکتر محسن رضایی، دکتر فرید مرادی و دکتر مسعود کوثری در این نشست که در انتشارات علمی و فرهنگی برگزار شد خبر داد و گفت: هدف از برگزاری جشنواره نشان دهخدا، گزینش بهترین تالیفات اعضای هیات علمی سراسر کشور و ایجاد انگیزه برای ارتقای محتوایی این آثار است.
اردبیلی اظهار کرد: فراخوان دومین دوره جشنواره نشان دهخدا در نیمه بهمنماه منتشر میشود و آثار تالیفی اعضای هیات علمی دانشگاهها که در سال ۱۳۹۴ و در حوزههای تاریخ و جغرافیا، باستانشناسی، حقوق، مطالعات زبانشناسی، ادبیات، علوم اجتماعی و ارتباطات، علوم اقتصادی، مدیریت و حسابداری، علوم تربیتی، روانشناسی، علوم رفتاری، تربیت بدنی، علوم سیاسی و روابط بینالملل و مطالعات منطقهای، فقه، اصول، علوم قرآن و حدیث، فلسفه و کلام، اخلاق، ادیان، عرفان، فناوری اطلاعات، اطلاعرسانی و کتابداری، مطالعات انقلاب اسلامی و مطالعات هنر و زیباییشناسی چاپ و منتشر شده باشند، میتوانند در این رقابت شرکت کنند. او همچنین بیان کرد: به منظور گسترش فرهنگ کار و نوآوری و تبیین مبانی نظری اقتصاد مقاومتی کتابهایی که با موضوع فرهنگ کار و کارآفرینی، سلامت، بیمه و اقتصاد مقاومتی و بومیسازی علوم انسانی نگاشته شده باشد، در بخش ویژه جشنواره مورد داوری قرار گرفته و از صاحبان آثار تجلیل میشود.
اطلاعات/برپایی نشست موسیقی و عرفان
بههمت مرکز فرهنگی شهر کتاب و مرکز یونس امرهی ترکیه در ایران، نشست ویژهای در روز پنجشنبه، هشتم بهمن، از ساعت ۱۸تا ۲۰، در مرکز فرهنگی شهر کتاب، دربارهی موسیقی و عرفان برگزار میشود.
در این نشست دکتر شامیل اوچال و دکتر حسن بلخاری دربارهی ویژگیهای موسیقی عرفانی سخن خواهند گفت و گروه موسیقی عرفانی ترکیه بهسرپرستی سداد آنار قطعاتی را اجرا خواهد کرد. سداد آنار از سنتورنوازان ترکیه است که این ساز را از استادان ایرانی آموخته است و نخستین آلبوم تکنوازی خود را با نام «بلاغت» در ترکیه عرضه کرده و سپس دو آلبوم دیگرش با نامهای «اعماق خیال» و «عشق نامیراست ـ در پیِ یونس امره» تولید کرده است. وی در آلبومهایش موسیقیهای سنتی دینی را پایه قرار داده است. آنار در چندین جشنواره در ترکیه و دیگر کشورها برنامه اجرا کرده و بر روی اشعار و حکایات شاعران و عارفانی چون مولانا، عطار، ابنعربی، یونس امره، فضولی، نیازی مصری، احمد یسوی و احمد حلمی موسیقی ساخته است. علاقهمندان به حضور در این برنامه میتوانند به مرکز فرهنگی شهرکتاب واقع در خیابان شهیدبهشتی، خیابان شهید احمد قصیر (بخارست)، نبش کوچهی سوم مراجعه کنند. ورود برای علاقهمندان آزاد است.
اطلاعات/معرفی برگزیدگان هشتمین جشنواره داستان انقلاب
هشتمین جشنواره داستان انقلاب (جایزه امیرحسین فردی) با اعلام نفرات برگزیده به کار خود پایان داد.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری حوزه هنری، آیین اختتامیه هشتمین جشنواره داستان انقلاب عصر دوشنبه ۵ بهمن با حضور محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری، مجتبی رحماندوست نماینده مجلس شورای اسلامی، علیرضا قزوه مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری، مصطفی جمشیدی دبیر علمی این دوره از جشنواره، علی محمد مودب مدیر موسسه فرهنگی شهرستان ادب و بسیاری از نویسندگان معاصر کشور در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.
محسن مومنی شریف، رئیس حوزه هنری، در این مراسم درباره مرحوم امیرحسین فردی گفت: استاد فردی که بنیانگذار این جشنواره بود، به ادبیات انقلاب اسلامی ایمان داشت و پرداختن به ادبیات انقلاب را وظیفه خود و وظیفه همه نویسندگانی میدانست که در این کشور زندگی میکنند.
مومنی شریف همچنین از مرحوم حسین حداد یاد کرد و درباره او گفت: افراد زیادی در راهاندازی و طراحی جشنواره داستان انقلاب نقش داشتند که یکی از آنها مرحوم حداد بود که به عنوان یک پژوهشگر و مشاور برای استاد فردی در طراحی این جشنواره نقش بسزایی داشت. همچنین خود آقای مجتبی رحماندوست هم در کنار استاد فردی و جناب حداد از بانیان و طراحان این جشنواره بودند.
مومنی در پایان گفت: به نظر من همه این وقایع و رویدادهای امروزی هم بخشی از انقلاب اسلامی ما است و یک نویسنده داستان انقلاب اسلامی باید به پژواکهای بینالمللی انقلاب اسلامی بیشتر دقت و توجه داشته باشد. توجه به پرتوهای بینالمللی انقلاب اسلامی میتواند داستانهای انقلابی ما را جذابتر و متنوعتر سازد. در این مراسم، مصطفی جمشیدی دبیر علمی هشتمین جشنواره داستان انقلاب نیز بیان کرد: آثار رسیده به هشتمین جشنواره داستان انقلاب، با دقت زیادی مورد پالایش قرار گرفت و سپس به دست داوران نهایی در دو بخش نوجوان و بزرگسال رسید. در بخش داوری نهایی نیز کارشناسان با حساسیت بالا، با لحاظ کردن عناصر تکنیکی، سختگیریهای کارشناسانهای داشتند و این موضوع باعث می شود که آثاری که برگزیده و چاپ میشوند، درخور توجه باشند.
در ادامه این مراسم ، نفرات برتر و تقدیری بخش های داستان کوتاه و رمان بزرگسال و داستان کوتاه و رمان نوجوان معرفی و از آنها تقدیر به عمل آمد. نفرات برگزیده بدین شرح است:
بخش داستان کوتاه بزرگسال:
هیأت داوران در این بخش هیچ اثری را شایسته رتبه برتر نشناخت و تنها ۲ اثر را شایسته تقدیر معرفی کرد.
مهین سمواتی با اثر«نفتی» از استان همدان و مرتضی برزگر با اثر«اشتباهی» از استان تهران به عنوان تقدیری این بخش شناخته شدند.
بخش داستان کوتاه نوجوان:
هیأت داوران در این بخش هیچ اثری را شایسته کسب رتبه های اول و دوم ندانست و تنها اثر«ما و آقای مروت» به نویسندگی سمیه تقوی را از استان قم شایسته رتبه سوم دانست .همچنین کتایون آذر پی با اثر «سربازها در گهواره» از استان مرکزی و احسان غدیری با اثر «یک پرده از نمایش» از استان خراسان رضوی شایسته تقدیر شناخته شدند.
بخش رمان بزرگسال:
هیأت داوران دراین بخش با اهدای لوح تقدیر ،محبوبه زارع نویسنده اثر«بیواسطه» را از استان یزد به عنوان رتبه دوم معرفی کرد و از سمیه عالمی با اثر «مسافر جمعه» از استان قم و ابراهیم اکبری دیزگاه با اثر«شاه کش» از استان قم به عنوان تقدیری این بخش تجلیل کرد. همچنین در این بخش هیأت داوران هیچ اثری را شایسته رتبه اول و سوم ندانست.
بخش رمان نوجوان:
سید محمود مهدوی با اثر «برادرخوانده» به عنوان رتبه اول و هادی حکیمیان با اثر «سرو بلند گوراب» از استان یزد به عنوان رتبه دوم و نیلوفر مالک با اثر «رویای بعد از ظهر» از استان تهران به عنوان رتبه سوم معرفی شدند .
ایران/وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در جمع اصحاب رسانه استان قزوین:
کنسرتهای مجوز دار نباید با اعمال سلیقه شخصی لغو شوند
از فعالیت انجمنهای صنفی روزنامه نگاران حمایت میکنیم
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: کنسرت هایی که مجوز قانونی دارند نباید با اعمال سلیقه شخصی لغو شوند و در این زمینه از استانداران و نیروی انتظامی درخواست همکاری داریم.
علی جنتی در سفر یک روزه خود به استان قزوین در جمع خبرنگاران در مورد برگزاری کنسرتهای موسیقی و لغو آنها در موارد متعدد اظهارداشت: شرایط دادن مجوز به کنسرتها در یک فرایند مطالعه و بررسی میشود و منطقی نیست کنسرتی که راههای قانونی را طی کرده به بهانههای مختلف لغو شود. جنتی بیان کرد: از استانداران و نیروی انتظامی استانها خواستهایم تا اگر کنسرتی مجوز لازم را داشت مانع لغو آنها شوند. وی اضافه کرد: لغو شدن کنسرتها دلایل متعددی دارد اما گاهی با اعمال سلیقههای شخصی شاهد برگزارنشدن کنسرتها هستیم که این روند باید پایان یابد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص فعالیت انجمنهای صنفی از جمله انجمن صنفی روزنامه نگاران نیز اظهارداشت: هر تشکل و انجمنی که پس از طی مراحل قانونی مجوز فعالیت بگیرد مورد حمایت وزارتخانه قرار خواهد گرفت. وی اضافه کرد: بر اساس قانون انجمن صنفی روزنامه نگاران باید از سوی اداره وزارت کار مجوز بگیرد و باتعامل بسیار خوب وزیر محترم کار به نظر میرسد روزنامهنگاران در این زمینه مشکلی نداشته باشند و ما هم حمایت میکنیم. جنتی تصریح کرد: انجمن صنفی روزنامه نگاران قرار است در همه استانها شکل بگیرد که این تشکل میتواند در تأمین نیازها و حل مشکلات رسانهها کمک مؤثری باشد. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص نقش وزارتخانه در ترویج فرهنگ نماز هم گفت: از همه ابزارهای موجود هنری برای ترویج این فریضه استفاده میکنیم تا این فریضه در جامعه نهادینه شود. وی افزود: کتاب، مطبوعات، هنرهای تجسمی، تئاتر، تولید فیلم و موسیقی با موضوع نماز از جمله کارهایی است که برای ترویج فرهنگ نماز مورد استفاده قرار میگیرد. جنتی گفت: جوان امروز دیگر تحکم را نمیپذیرد و باید با رفتارهای درست مبلغان و نیز ابزارهای هنری بتواند شیرینی نماز را احساس کند و به آن گرایش پیدا کند و اقامه کننده نماز شود. جنتی بیان کرد: با کمک همه دستگاهها باید شرایط اقامه نماز در اماکن عمومی، رستورانها، مراکز بین راهی و مدارس و دانشگاه و ادارات بخوبی مهیا شود.
تفاوتهای جشنواره فجر امسال با دورههای قبل
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه امسال در جشنواره فیلم فجر با تفاوت محسوسی مواجه خواهیم بود،درباره ویژگی جشنواره امسال گفت:بیشتر فیلمها در این دولت ساخته شدهاند و مانند فیلمهای دورههای گذشته که در دولتهای قبلی ساخته شد و با مشکلاتی مواجه بودند و نیازمند اصلاحات بودند یا اصلاً قابل نمایش نبودند، نیستند. علی جنتی که 7 بهمن ماه در نشست جلسه امضای تفاهمنامه همکاری بین یک حامی و سازمان سینمایی برای برگزاری جشنواره فیلم فجر سخن میگفت، افزود: در آستانه جشنواره فیلم فجر همه از ما تقاضای بلیت دارند و این موضوع نشان میدهد که سینمای ما برای همه جذابیت دارد.
جنتی اتهام سیاهنمایی به سینمای ایران را چندان درست ندانست و تأکید کرد: مسائل اجتماعی بخوبی در فیلمها پرداخته شده است، ضمن اینکه جامعه را به راه حلهایی برای کاهش آسیبهای اجتماعی نیز راهنمایی میکند.
علی ربیعی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی هم که در این نشست حاضر بود، درباره رویکرد این وزارتخانه نسبت به فرهنگ اظهار داشت: نگاه ما به فرهنگ ایرانی اسلامی و تولید داخلی مبتنی بر اجماع عمومی است و همه در دولت اتفاق نظر داریم که کار ما افزایش تولید داخلی فرهنگی است. در دنیایی که اساساً برای دیدن و شنیدن مرزی وجود ندارد و افراد همزمان به چند فرهنگ متنوع دسترسی دارند، ما هیچ راهی جز تولید داخلی کالاهای فرهنگی نداریم، آرزوی ما نیز توجه بیشتر به تولید داخلی است و معتقدیم کالای فرهنگی نیز مثل سایر کالاهای داخلی وقتی مصرفش به کفایت برسد راهش را به جهان بازخواهد کرد.
وی با بیان اینکه «افزایش تولید فرهنگی نوعی مقاومت است و نباید نگران افزایش تولید بود» اظهار کرد: تولیدات فرهنگی ما برآیند متن همین جامعه است و در جهت آرمانهای ملت ایران حرکت میکند. براین اساس تصمیم گرفتیم در دولت در حوزه سرمایه گذاری در امور فرهنگی یک هم افزایی ایجاد کنیم زیرا در حوزه سرمایهگذاری نیز در کشور با مشکل فرهنگی مواجه هستیم. سرمایه گذاران اصیل ما خانهنشین شدند و سرمایهگذاران «لمپن» روی کار آمدند که امروز محاکمه آنها را از تلویزیون میبینیم. در ادامه حجتالاسلام و المسلمین احمد سالک رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس نیز با بیان اینکه صحبتهای آقای جنتی اعتراف به مظلومیت فرهنگ در کشور ما است و این رسالت دولت را سنگینتر میکند، اظهار کرد: همتی که برای رشد و گسترش فعالیتهای فرهنگی در دستور کار دولت است، قابل قدردانی اما مجلس نیز باید برای رفع نقایص به دولت کمک کند.
ایران/تشکیل آکادمی ادبیات کودک و نوجوان
آکادمی ادبیات کودک و نوجوان با همت یکی از مؤسسات انتشاراتی شکل میگیرد. بخش کودک و نوجوان مؤسسه انتشاراتی علمی فرهنگی بنا دارد آکادمی ادبیات کودک و نوجوان را به صورت دورههای ترمی در 10 جلسه طی دو ماه و نیم برپا کند.
مسعود کوثری مدیر این مؤسسه انتشاراتی تأکید کرد: این آکادمی با چهار محور فعالیتی آموزشی، پژوهشی کارگاهی و کار گروهی سبب خواهد شد تا در نهایت تألیف و تولید کتابهای متفاوت در قالب کار کارگاهی شکل گیرد. برای این منظور چهار سطح برای هنرمندان تعریف شده است؛ سطوح مقدماتی، میانی، پیشرفته و حرفهای عناوین این چهار سطح است که هنرمندان با گذراندن هر سطح میتوانند مدرک متعلق به آن را دریافت کنند. فرهاد حسنزاده، فریدون عموزاده خلیلی و... در زمره استادان نویسندگی و هدی حدادی، بهروز غریبپور و... در زمره استادان حوزه تصویرگری و کتابهای مصور در این دورهها هستند.
جام جم/هشتمین جشنواره بینالمللی تجسمی فجر از فردا در موسسه صبا آغاز میشود
یکی بیاید این جشنواره را تحویل بگیرد
در حالی که همه جشنوارهها تلاش میکنند آن قدر منزلت داشته باشند تا به هنرمندان اعتبار ببخشند، جشنواره تجسمی فجر که فردا گشایش مییابد، طی ادوار برگزار شده، از هنرمندان اعتبار کسب کرده است. این نکتهای است که دبیرکل هشتمین دوره جشنواره هم آن را تائید میکند.
به گزارش جامجم، هشتمین جشنواره بین المللی تجسمی فجر از ساعت 18 فردا افتتاح میشود و تا 17 اسفند 205 اثر بخش مسابقهای این رویداد همراه با 50 اثر از پیشکسوتان هنر ایران روی دیوار گالریهای موسسه صبا میرود.
درحالی جشنواره تجسمی فجر میخواهد شمع تولد هشت سالگی خود را فوت کند که درباره این جشنواره حرف و حدیثهای زیادی وجود دارد. جشنوارهای که در شش دوره نخست به صورت رقابتی و مسابقهای برگزار شد، ناگهان به بهانه کمبود وقت در دوره هفتم به صورت غیررقابتی برپا شد. برگزارکنندگان دوره هفتم جشنواره عنوان کردند از این به بعد جشنواره تجسمی فجر ویترین آثار منتخب دوسالانههایی خواهد بود که انجمنها برپا میکنند. اما این تصمیم به یک سال نکشیده، نقض شد و در دوره هشتم، باز هم جشنواره فراخوان داد تا 4915 هنرمند ایرانی و خارجی 9230 اثر را به دبیرخانه این رویداد هنری ارسال کنند.
در جستجوی یک تعریف ساده
یکی دیگر از مسائل مربوط به جشنواره امسال، این بود که به جای تعیین داوران در هر گروه، یک شورای هنری شکل گرفت که کل آثار را در رشتههای مختلف بررسی کنند.
اصغر کفشچیان مقدم، عضو شورای هنری هشتمین جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی در این باره به خبرنگار ما گفت: فجر یک جشنواره است که باید براساس تعریفی که میداشت تنظیم میشد، اما جشنواره تجسمی فجر هیچ تعریف مشخصی نداشت؛ نه از منظر سیاستهای کلان و نه برنامههای مدونی که در این هشت سال داشته است. شورای هنری فکر کرد به جای این که جشنواره گرایش محور باشد، هنرمحور و اثرمحور شود؛ یعنی به جای این که شش داور در 11 بخش یعنی 66 داور داشته باشیم و تخصصصی و تکنیکال به آثار نگاه شود، نگاه هنری داشته باشیم و جمع محدودتری باشند که به رشتههای مختلف تجسمی و ژانرهای هنری اشراف داشته باشند.
این عضو شورای هنری جشنواره در پاسخ به این پرسش که جشنواره تجسمی فجر تا کی قرار است آزمون و خطا کند، بیان کرد: این سوال را از کسانی بپرسید که تا امروز آزمون و خطا کردند. حرف ما هم همین است که تا کی قرار است جشنوارهها غیرتخصصی برگزار شود؟ تا کی باید زیرساختها نامعلوم باشد؟ تا کی باید سیاســتگذاران تعــــــریــف مشخصی ارائه نکنند؟ دوستان کمیسیون فرهنگی مجلس باید پاسخگو باشند که چرا بودجه کافی را به هنر اختصاص نمیدهند؟ چرا معاونت تجسمی از یک معاونت به حد یک دفتر و اداره تنزل کرد؟ آن هم در شرایطی که مثلا ورزش تا حد یک وزارتخانه ارتقا پیدا کرد. به نظر میرسد سیاستگذاری و توجهی که به ورزش وجود داشته به هنر نبوده است.
کفشچیان مقدم درباره تغییرات جشنواره که گاهی رقابتی و گاهی غیررقابتی برگزار شده، عنوان کرد: دوره هفتم جشنواره غیررقابتی بود، چون دوستان نمیخواستند اصلا آن را برگزار کنند. شاید اعتقادی به فجر در بین دوستان نبوده است. این را که چطور دوباره دوستان به رقابتی برگزار کردن جشنواره معتقد شدند، باید از خودشان بپرسید. این که جشنواره رقابتی باشد یا نه، دست شورای هنری جشنواره نیست. شورا اهدافی را تعیین میکند و پیشنهادهایی مطرح میکند. شورای سیاستگذاری نظرات شورا را میتواند تائید کند یا نکند.
گروهی از منتقدان میگویند با این روند برگزار شدن و نشدن جشنواره تجسمی فجر، توفیری ندارد. کفشچیان مقدم در این باره گفت: اگر جشنوارهای با آزمون و خطا اما هدفمند پیش برود، هیچ اشکالی ندارد؛ اما این نگاه هدفمند به مدیریت هنرهای تجسمی مربوط است و نه شورای هنری یک جشنواره.
جای خالی بزرگان
یکی دیگر از انتقادها و مشکلات هم این بوده است که در تمام ادوار برگزاری این رویداد، هرگز شاهد حضور هنرمندان صاحب نام تجسمی در بخش رقابتی جشنواره نبودهایم.
عضو شورای هنری جشنواره امسال دراین باره چنین توضیح داد: باید دید میدانی که جشنواره ایجاد میکند چه عرضی دارد. ما باید از هنرمندان صاحبنام دعوت کنیم تا از طریق فراخوان در جشنواره شرکت کنند. باید فکر کرد برای همین فراخوان چه سازوکاری میتوان در نظر گرفت تا مشارکت آنها را بالا برد. ضمن این که جشنواره فجر سابقه دارد. نمیشود یکشبه اعتماد هنرمندان را جلب کرد.
اما سوال اینجاست که چرا هنرمندان در جشنواره فیلم فجر شرکت میکنند، ولی جشنواره تجسمی فجر نتوانسته محل گردهمایی هنرمندان شود؟ کفشچیان مقدم که دارای دکترای هنرهای تجسمی و عضو هیات علمی و استادیار پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است، دراین باره گفت: جشنواره فیلم 34 سال سابقه دارد، پس در این روند شکلهایی پیدا کرده و دعواهایش را کرده است. از طرفی هنرمندان تجسمی درونگراتر از سینماگران هستند. در یک پروژه سینمایی 50 نفر درگیرند و شش ماه بعد سر یک پروژه دیگر باز هم با هم هستند. اما هنرمندان تجسمی انفرادی کار میکنند. ضمن این که بودجه دفتر تجسمی را با معاونت سینمایی قابل مقایسه نیست.
دبیرکل جشنواره: ما هم دنبال جواب سوال شماییم
برای این که یکطرفه به قاضی نرفته باشیم، دیدگاههای مجتبی آقایی، دبیرکل این دوره از جشنواره را هم درباره برخی انتقادها جویا شدیم.
او در واکنش به این گفته که تا کی قرار است این جشنواره آزمون و خطا کند، گفت: این سوال خوبی است، شما اگر جوابش را پیدا کردید به ما هم بگویید. او ادامه داد: ما هفته پیش به کمیسیون هنر و معماری شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتیم و به دوستان گفتیم جشنواره فجر جزو پروژه های ملی ماست، اما متاسفانه هنوز اسناد بالادستی ندارند و مبتنی برسلیقه برگزار میشود. وقتی اسناد بالادستی در جشنوارهای نباشد، هیچ کس نیست به دبیر بگوید تو از سیاستهای بالادستی عدول کردهای. دوستان کمیسیون هم ضمن استقبال از این موضوع قرار شد نمایشگاه را ببینند و تدابیر لازم را در تدوین سند بالادستی جشنواره فجر اتخاذ کنند. با این که هنرمندان تجسمی کشورمان در مهمترین حراجهای بینالمللی خوش میدرخشند و آثارشان در معتبرترین موزههای جهان نگهداری میشود، اما هیچ گاه در جشنواره تجسمی فجر به صورت رقابتی شرکت نکردهاند.
مجتبی آقایی دراین باره عنوان کرد: در جشنوارههای فیلم، موسیقی و تئاتر فجر هم هرسال این موضوع مطرح است که یکی آمد و یکی نیامد. در جشنواره تجسمی فجر یک بخش مدعوین را داریم که در آن استادان و پیشکسوتان را که احترامشان واجب است، خارج از مسابقه دعوت کردیم. اما به عنوان دبیرکل جشنواره میگویم تمام مشکل این است که باید عیار جشنواره را بالا ببریم تا هنرمند بگوید من از جشنواره اعتبار میگیرم. متاسفانه تاکنون همه دورههای جشنواره تجسمی فجر، این جشنواره بوده که از هنرمندان اعتبار جمع کرده است.
زخم کهنه هنرمندان پیشکسوت
تاها بهبهانی (از هنرمندان پیشکسوت کشورمان که آثارش در حراجهای بینالمللی فروش بالایی دارد): وقتی برای شرکت در دوسالانه پکن رفته بودم، سالن اول نمایشگاه مربوط به آثار نقاشان و مجسمهسازان پیشکسوت چین بود. وقتی وارد شدم بچههای مدارس پکن را برای تماشا آورده بودند. این بچهها وقتی وارد سالن میشدند به دستور معلم، همه در برابر آثار پیشکسوتان ادای احترام میکردند. من اشک میریختم که چطور این دانشآموزان را تربیت کردند که در مقابل پیشکسوتان هنر، این گونه محترمانه میایستند. اما اینجا وقتی جشنوارهای میخواهد پا بگیرد، اول کاری که میکنند آنهایی را که پیشکسوت بودند و 50 - 40 سال کار هنری کردند، کنار میگذارند. این ماجرا برای ما کهنه شده و مثل زخمی میماند که هر سال سر باز میکند.
جوان/موج بیپاسخی که مجسمه مارکوس آئورلیوس آنتونیوس در شبکههای اجتماعی و رسانههای ایران به راه انداخت
كسي حواسش به ماركوس نبود!
وقتي رئيسجمهور روحاني، در موزه شهرداري رم(!) كنار نخستوزير ايتاليا و زير سايه اسب ماركوس آئورليوس نشست تا كنفرانس خبري بدهد، سرگشتگي زايدالوصفي در ميان ايرانيان غيور افتاد كه چرا قراردادهاي ما با ايتاليا بايد كنار سم اسب امپراطور روم باشد كه زماني در حمله به ايران ارتش اشكاني را شكست داد و بخشي از ايران را جدا كرد؟!
نویسنده : محمدصادق عابدینی
اين سرگشتگي بهجز يكي دو مورد واكنش از سوي حاميان دولت، پاسخي نداشت و جوانان ايراني تا روز بعد و درست زماني كه حسين فريدون، برادر رئيسجمهور به جاي دقت روي اين موضوعات مشغول سلفي گرفتن در كلوسئوم بود، به اوج خود رسيد. حال آنكه نام خود را از «فريدون شاهنامه فردوسي» گرفته كه برخي او را همان كوروش يا ذوالقرنين مذكور در قرآن ميدانند، جز چند عكس سلفي با فاتحان ايران و حسرتي براي مردم ايران، چيزي در ترك ايتاليا باقي نگذاشت.
عكس مشترك رئيسجمهور روحاني با نخستوزير ايتاليا در كنار مجسمه مردي اسب سوار، اولين تصويري بود كه از نشست خبري دكتر روحاني با ماتئو رنتسي منتشر شد. هويت اين مرد رومي در اكثر اخباري كه از اين نشست منتشر شده مجهول باقي مانده بود. در عوض رسانههاي طرفدار دولت روي مسئله پوشاندن مجسمههاي برهنه رومي تأكيد ميكردند و آن را نشانه احترام دولت ايتاليا به هيئت ايراني عنوان ميكردند ولي انتشار مطالبي در شبكههاي اجتماعي درباره مرد رومي باعث شد تا اعتراضها نسبت به حضور رئيسجمهور در كنار مجسمه آغاز شود.
آن رومي كيست؟
حسين دهباشي كه زماني از طرفداران سرسخت دولت و اكنون از جمله منتقدان كابينه روحاني به شمار ميرود، در يادداشتي در فيسبوك نوشت: «اطمينان دارم كه رئيسجمهور ميهندوستي چون آقاي دكتر روحاني بعداً بسيار رنجيده اما يعني مشاوران فرهنگي و رسانهاي ايشان نيز سواد و حواساش را نداشتهاند؟ كه لحظهاي ترديد كنند در انتخاب بيسابقه محل موزه Capitoline شهرداري رم براي برگزاري جلسه رسمي رؤساي دو كشور و امضاي انبوهي از پيمانهاي تفاهم؟ آن هم در سايه مجسمه و زير سم اسب «ماركوس آئورليوس آنتونيوس» كه ايرانيان را در عصر پارتيان و سلسله اشكاني به سختي شكست داده و مغلوب خود ساخته»
گويا مجسمه مرد ريشوي رومي با قيافه عبوس كسي نبود جز «ماركوس» كه احتمالاً تا پيش از انتشار اين يادداشت كمتر در ايران شناخته شده بود. اما سفارت ايران در رم و دستگاه ديپلماسي ايراني آيا نسبت به شناخت لوكيشني كه رئيسجمهور در آن قرار است سخنراني داشته باشد، نبايد حساسيتي داشته باشند؟
نقشه ايتاليايي
از سوي ديگر كارشناسان سياسي معتقدند كه ايتالياييها از قرار دادن محل نشست زير مجسمه «ماركوس» اهداف سياسي از جمله تحقير ايران داشتهاند. ماجرا وقتي جالبتر ميشود كه ماركوس سوريه را از دست ايران خارج كرده بوده و اكنون بحث حمايت ايران از دولت سوريه بحث سياسي داغي به شمار ميرود.
«ماركوس» البته به همين هم رضايت نداده و با لشكرش به تيسفون پايتخت اشكانيان حمله ميكند و آنجا را نيز به تصرف در ميآورد.
به نظر ميرسد در زماني كه غربيها براي تحقير ايرانيان از حيلههاي كثيفي مانند افسانه سرايي در «300» استفاده ميكنند، چهره عبوس «ماركوس» تا به حال كشف نشده باقي مانده بود و انگار نشست مشترك رئيسجمهور و نخستوزير ايتاليا زير اين مجسمه تازه باعث شد هم در ايران چهره يك دشمن قديمي ديده شود و هم معرفي خوبي باشد براي صهيونيستهاي هاليوود كه براي فيلمهاي بعدي كه احتمالاً براي تخريب چهره كشورمان توليد خواهند كرد از قيافه عبوس «ماركوس» يك ابرقهرمان بسازد.
اگر ما بخواهيم تلافي كنيم!
در عرف و رسم تشريفات ديپلماتيك موضوعي به نام رفتار متقابل وجود دارد. در اين عرف تلاش ميشود پذيرايي و اهداي هديه در ديدارهاي متقابل تكرار شود. در اين شرايط اگر قرار باشد هيئتي ايتاليايي در عاليترين سطح به ايران بيايد و ايرانيها هم بخواهند سابقه شكستهاي پياپي روميها از ايرانيان را به آنها يادآور كنند چه بايد كرد؟ براي پاسخ به اين سؤال بهتر است به بيانات مقام معظم رهبري رجوع كنيم. رهبر انقلاب در سفر به استان فارس و در بين مردم اين خطه از كشورمان ميگويند: «يك نفرى براى من نقل ميكرد، ميگفت رفته بوديم يونان؛ ما را به مراكز گردشگرى گوناگون ميبردند و آنها را به ما نشان ميدادند؛ از جمله به نقطهاى بردند، گفتند اينجا همان جايى است كه سپاهيان ايرانى آمدند اينجا، از ما شكست خوردند. مردم را به يك بيابان خالى ميبرند و نشان ميدهند كه اينجا آنجايى است كه ايرانىها در آن دوره لشكركشى كردند و در اينجا شكست خوردند. يك فضاى خالى را نشان ميدهند، يك مادههاى تاريخى را با يك فضاى خالى اثبات ميكنند. خوب، اينجا نزديكى كازرون – آنطورى كه شنيدم - مجسمه «والرين» هست، امپراتور روم كه زانو زده در مقابل پادشاه ايران. خيلى خوب، اينجا را برويد نشان بدهيد؛ اين به آن در! اين همه نقاط مثبتى كه ميتواند گذشته ما را نشان بدهد.»
نشانه عجز روم كه نماد قدرت غرب در گذشته به شمار ميرفته است ميتواند محل خوبي براي انجام عرف ديپلماتيك باشد.
در ضمن ميشود پيشنهاد داد مجسمهاي از سورنا سردار بزرگ ايراني كه«كراسوس» امپراتور رومي را شكست داد و ارتشش را منهدم كرد ساخته شود و براي يادآوري تاريخ به هيئتهاي غربي نشان داده شود. البته به اين شرط كه اين مجسمه به سرنوشت مجسمه آريوبرزن دچار نشود!
جوان/اعتماد مردم به بخشهاي خبري صدا و سيما
«20:30» پرمخاطبترين بخش خبري
بنابر يك نظرسنجي كه چندي پيش در سراسر كشور انجام شد، بخش خبري «20:30» به عنوان پر مخاطبترين بخش خبري تلويزيون شناخته شد.
نویسنده : بهنام صدقي
به گزارش «جوان»، اين نظرسنجي در ديماه امسال از 4 هزار و ۸۲۹ نفر از افراد بالاي ۱۵ سال در سراسر كشور انجام شد و نتايج آن نشان داد كه در سطح ملي بيش از ۸۳ درصد از پاسخگويان، اخبار و اطلاعات را از بخشهاي خبري صدا و سيما پي ميگيرند و كمتر از ۱۷ درصد از آنان علاقهمند به پيگيري اخبار نيستند. تحقيقي كه براي مقايسه ميزان مخاطب اخبار در سالهاي قبل انجام شده، نيز نشان ميدهد كه مخاطبان اخبار رسانه ملي به نسبت معناداري افزايش يافتهاند. آنان به خاطر سرعت در خبررساني، ارائه اخبار واقعي و رعايت بيطرفي در پخش اخبار، اعتماد بيشتري به بخشهاي خبري صدا و سيما دارند. اين نظرسنجي همچنين نشان ميدهد بخشهاي خبري «20:30» شبكه2، بخش خبري ساعت ۲۱ شبكه يك، بخش خبري ساعت ۲۲ شبكه 3، بخش خبري ساعت ۱۴ شبكه يك، بخش خبري ساعت ۱۹ شبكه يك و بخش خبري ساعت 22:30 شبكه 2 به ترتيب، پربينندهترين بخشهاي خبري تلويزيون هستند و در ميان اين گروه آماري درصد بينندگان اخبار شبكه خبر در تهران بيش از ساير شهرهاي كشور بود.
اين مطالعه فراگير نشان داد بالاي 80 درصد از اين جامعه آماري، اخبار مورد نظر خود را از تلويزيون دريافت ميكنند. جنسيت در اين ميزان علاقه تفاوت چنداني را نشان نداده و تعداد علاقهمندان به دريافت خبر از سيما در ميان مردان و زنان يكسان بوده است.نكته جالب توجه در اين نظرسنجي اين است كه افزايش سن در پيگيري خبر در ميان مخاطبان تلويزيون تأثيرگذار بوده. نكته ديگر ميانگين زماني توجه به بخشهاي خبري در ميان اين مخاطبان بود. اين رقم به طور متوسط يك ساعتو ۳۳ دقيقه در شبانهروز گزارش شده است كه آن هم با افزايش سن و ميزان تحصيلات افراد، ارتباط معناداري نشان ميدهد، اما جنسيت تأثير چنداني در اين رقم نداشته است و مردان و زنان تقريباً به يك ميزان وقت خود را براي ديدن اخبار از بخشهاي مختلف خبري سيما اختصاص ميدهند. با تمام اين تفاسير ميتوان گفت كه اخبار رسانهها و خبرگزاريهاي كشور و شواهد حاكي از اين مسئله است كه تحولات خاورميانه، اخبار مربوط به برجام و توافقات هستهاي، مسائل روسيه و تركيه، اخبار حوزه سلامت، اخبار علمي و فرهنگي، موضوعات محيطزيستي و گزارشهايي درباره توسعه و پيشرفت كشور به ترتيب موضوعاتي هستند كه مخاطبان در اين نظرسنجي علاقه خود را به پيگيري آنها در بخشهاي خبري صدا و سيما نشان دادهاند.
جوان/دبير مجمع نويسندگان و منتقدان سينماي انقلاب: پيشرفت سينما در اولويت ما قرار دارد
محسن يزدي به عنوان دبير «مجمع نويسندگان و منتقدان سينماي انقلاب» در نشستي برنامههاي اين مجمع تازه تأسيس را تشريح كرد.
نویسنده : مصطفي محمدی
يزدي در ابتداي اين نشست خبري كه روز گذشته برگزارشد با اشاره به اينكه جبهه رسانهاي انقلاب در چهار سال گذشته جشنواره فيلم فجر يك نظرسنجي برگزار ميكرد و نويسندگان و منتقدان اين جبهه در آن مشاركت ميكردند تا درباره بهترين فيلمهايي كه در اين قالب ساخته شده، رأي دهند، افزود: اين حركت بازتاب خوبي داشت و رسانههاي جبهه انقلاب تبديل به يك جريان قدرتمند در حوزههاي فرهنگي از جمله سينما شدند و به بررسي حرفهايي پرداختند كه كمتر به آن توجه ميشد. اگرچه فرم مسئله قابل اهميت است، ولي محتوا در اولويت ما قرار داشت و ما سعي كرديم آثار را از هر دو وجه بررسي كنيم.
دبير مجمع نويسندگان و منتقدان سينماي انقلاب ادامه داد: البته دوستاني هستند كه شايد ناخودآگاه صحبتهاي ما را به شكل ديگري تعبير ميكنند، ولي برخي ديگر گاهي عمدي، برداشت ديگري كرده و ما را به سياسي بودن و افراطيگرايي متهم ميكنند، در صورتي كه ما فقط درباره سينماي همگون با منافع ملي و نسبت آن با جشنوارههاي خارجي و كاركرد جشنوارههاي داخلي حرف ميزنيم. دبير مجمع نويسندگان و منتقدان سينماي انقلاب عنوان كرد: ممكن است به برخي اظهارنظرهاي ما هم نقد وارد شود اما اصل اصول، درست و براساس منافع كشور است و ميخواهيم سينما هم منطبق با منافع كشور باشد و از محفلي بودن بپرهيزد و به مخاطب اميد دهد. كساني هستند كه در ظاهر به واكنشهاي ما ايراد ميگيرند، ولي وقتي در خفا همان بحثها را مطرح ميكنيم، ميگويند كه ما هم اين مباحث را قبول داريم! پيشرفت سينما در اولويت ما قرار دارد و ما در اين حوزه تا جايي كه بتوانيم تلاش ميكنيم تا ارتباط بيشتري با اهل قلم در چارچوب جبهه انقلاب داشته باشيم.
يزدي درباره رويدادي كه بعد از چهار سال براي اولين بار رخ خواهد داد، گفت: مراسمي را براي اواخر بهمنماه تدارك ديديم تا نتايج نظرسنجيها در قالب يك جشن به همه اطلاعرساني شود. قهرمانمحوري، قصهگويي و مخاطبمحوري در قالب سينماي اميد از مهمترين ديدگاههاي ما در اين مجمع است. علاوه بر آن، يك تقدير ويژه هم در آن شب خواهيم داشت. اينها همه مواردي است براي بيان بهتر مقصود ما جهت جريانسازي و گفتمانسازي در سينما.
جوان/وزير ارشاد: فيلمهاي امسال با مشكل كمتري مواجه هستند
علي جنتي با اشاره به اين مهم كه جشنواره امسال حاصل فعاليت دولت تدبير و اميد است، گفت: در دو سال گذشته مجبور بوديم جلوي اكران بعضي از فيلمها را بگيريم.
تفاهمنامهاي ميان رئيس هيئت مديره شركت رايتل و رئيس سازمان سينمايي در سالن اجتماعات شركت رايتل با حضور دكتر علي ربيعي وزير كار، تعاون و رفاه اجتماعي، علي جنتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، حجتالاسلام سالك رئيس كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي، حجتالله ايوبي رئيس سازمان سينمايي، محمد حيدري دبير جشنواره فيلم فجر، ابطحي رئيس مؤسسه رسانههاي تصويري و اعضاي هيئت مديره شركت رايتل به امضا رسيد. در اين تفاهمنامه رايتل حامي فرهنگ و هنر معرفي شده و در طول جشنواره با ارائه خدمات به علاقهمندان سينما جشنواره فجر را حمايت ميكند. علي جنتي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي درباره اين جشنواره كه حاصل سياستهاي دولت تدبير و اميد است، گفت: حقيقتاً امسال با مشكلات كمتري مواجه هستيم. در دو سال گذشته مجبور بوديم جلوي اكران يكسري از فيلمها را بگيريم و برخي از فيلمها با مشكلاتي مواجه شد، اما امسال با اين مشكلات مواجه نخواهيم بود، نميگوييم اصلاً نداريم اما قطعاً با مشكلات كمتري مواجه هستيم.
وي در پاسخ به اين سؤال كه فيلمهاي جشنواره را ديدهاند يا خير، گفت: كمابيش فيلمها را ميبينم اما هنوز به طور مشخص 22 فيلم سوداي سيمرغ را نديدم. گاهي برخي از فيلمها با مشكلاتي مواجه هستند و بحثهايي درباره آنها صورت ميگيرد كه هيئت نظارت نميتواند تصميمگيري درستي داشته باشد. ترجيحاً فيلمها را ميبينم و نظر ميدهم. جنتي در پاسخ به اين سؤال كه آيا امسال هم با چنين فيلمهايي در جشنواره فجر مواجه بوديد يا خير، گفت: از جشنواره فجر چنين فيلمهايي كه با مشكل مواجه باشد و حاشيهاي داشته باشد به من اعلام نشده، اما خارج از جشنواره فيلمهايي بوده كه ديدهام و نظرم را اعلام كردم.
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در پاسخ به اين سؤال كه نظارت بر پيامكها بر عهده وزارت ارشاد است يا خير، گفت: نظارت بر محتواي پيامكهاي انبوه برعهده ما است اما پيامكهاي تبليغاتي را كاربر تعيين ميكند كه داشته باشد يا خير.
بنا بر اين گزارش، جلسه امضاي تفاهمنامه با حاشيههايي همراه بود، از جمله خاطرهگويي وزير كار و علي جنتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و در انتها علي ربيعي تأكيد كرد بعد از وزارت حتماً فيلمي با عنوان مصائب يك وزير خواهم ساخت. حجتالاسلام سالك نيز گلايه خود را به دولت اعلام كرد و گفت قرار بود برنامه ششم توسعه را ارائه دهند، لايحه داده نشده احكام اجرايي را ارائه دادند!
جوان/مطالعه كتاب در خانواده، گامي به سوي تكامل فرهنگ جامعه
سرانه مطالعه در كشور بحراني است
تاريخ تمدنها مملو از كتاب و كتابت است. اديان آسماني با كتاب جاودانه مانده و مبادلات و روابط فرهنگيشان نيز به وسيله كتاب تقويت شده است
نویسنده : بهنام صدقي
تاريخ تمدنها مملو از كتاب و كتابت است. اديان آسماني با كتاب جاودانه مانده و مبادلات و روابط فرهنگيشان نيز به وسيله كتاب تقويت شده است. بشر توانسته تمامي دستاوردهاي خود را كتابت كند. دستاوردهايي كه در ساختارهاي الكترونيكي و كاغذي، سرمايههاي ذهني قلمداد شده و ميتواند آموزههاي مختلف را در خود انباشته و انتقال دهد اما جای بسی تأسف است که امروزه سرانه مطالعه كتاب در كشور به قدري پايين است كه از آن به عنوان بحران ياد ميشود. احساس نياز به اين دريافت در خود تقاضاآفرين و فراهمكننده موجبات توليد، نشر، ضبط، عرضه و خواندن كتاب است. از يك سو، احساس نياز به مطالعه، با قرارگيري در نيازهاي ثانويه و از سوي ديگر، دست و پا زدن برخي از اقشار جامعه براي فراهمسازي و دستيابي به نيازهاي اوليه، ميتواند دست آدمي را از خريد كتاب كوتاه ساخته و پشت ويترين نگه دارد. ويترينهاي مراكز فروش كتاب كه گاه به عرضه محصولات مرتفعكننده نيازهاي اوليه همچون تغذيه و پوشاك و... اختصاص داده ميشوند.
اعتماد به نفس بالاتر و دامنه اطلاعات بيشتر با كتاب
ريحانه فتحي، كارشناس فرهنگي ميگويد: كنشهاي مربوط به كتاب همچون تأليف، ترجمه و فرهنگ مطالعه در جامعه ما وجود دارد اما با توجه به ميزان افراد باسواد در كشور دروني نيست. لازم است احساس نياز به مطالعه را با فرهنگسازي در سنين پايين اعضاي خانواده، به طور سيستماتيك ايجاد كنيم. وي در ادامه ميگويد: كودكاني كه فرهنگ كتابخواني را پذيرفته و با تكرار اين فعل و نظم در اجراي آن تبديل به ريتم بخشي از اوقات فراغتشان (كنشي غيرارادي) شده است، يعني نميتوان از برنامه روزمرهشان حذف كرد، در مقايسه با كودكان ديگر قدرت تفكر بهتري داشته و در برابر مسائل و مشكلات واكنشهاي مثبتتر و خلاقتري نشان ميدهند. اين كودكان از اعتماد به نفس بيشتري برخوردار بوده و دامنه اطلاعات آنها بيشتر از گروه همسالانشان است. فرهنگسازي ميتواند قدرت انتخاب، اولويت بخشي و قراردهي نيازهاي مختلف را در ذهن افراد ايجاد كند.
احساس نيازي كه تلگرام نيز از آن در امان نمانده
به گفته فتحي، با نگاهي گذرا به اجتماع پيرامونمان درمييابيم كه نگاه مادي به مسائل فرهنگي و رويكرد مصرفگرايانه و ايجاد نيازهاي كاذب، ما را از اين ابزار فرهنگي دور كرده است ولي بر شمار افراد متقاضي دريافت اطلاعات عمومي در زمينههاي بهداشت عمومي (مستقيماً با سلامتي افراد ارتباط دارد)، روانشناسي، خودشناسي و مطالعات ديني نيز افزوده شده است. اين احساس نياز بر توليد كتابهاي الكترونيكي و كاغذي مرتبط با اين زمينهها نيز تأثير گذاشته است. حتي شبكههاي اجتماعي همچون تلگرام نيز از آن در امان نماندهاند. ايجاد گروه و كانالهاي مختلف در اين شبكه اجتماعي نشانگر وجود سطح تقاضا است.
تقويت احساس نياز و لزوم وجود آن از سوي مديران
اين كارشناس معتقد است مديران فرهنگي با اهميت به سطح علاقهمندي افراد و فرهنگسازيهاي مؤثر در بازههاي زماني مختلف ميتوانند به تقويت احساس نياز و لزوم وجود آن پرداخته و راههاي دستيابي به رفع اين نيازها همچون مراجعه به كتابخانههاي عمومي و تخصصي و خريد كتاب را معرفي كنند. به گونهاي كه به راههاي مقبول مرتفعسازي آن اولويت بخشيده و اين كالاي هويت ساز در سبد خانوار قرار گيرد. ضرورت اين بحث زماني بيش از پيش نمايان است كه با نگاه به گذشته دريابيم متأسفانه مطالعه به شكل سنتي و بيان و نقل قصههاي كهن از زبان مادربزرگها، رو به زوال است و جاي آن را دريافت اطلاعات به صورت ساندويچي از شبكههاي اجتماعي، اينترنت، بازيهاي كامپيوتري، سگا، پلياستيشن و ديگر محصولات رشد تكنولوژي، با جذابيتهاي بسيار ظاهري و محتوايي پر كرده است.
كتاب كالايي براي پز دادن نيست
فتحي در ادامه اظهار ميكند: برنامههاي فرهنگي بايد با شيوههاي مختلف اجرا در بازههاي زماني مختلف و تكرار آن تبديل به يك ريتم در زندگي روزمره ما شود. با اين شيوه ميشود نياز به مطالعه و آموزش شيوههاي صحيح مطالعه را، زماني براي آگاه شدن و گاهي هم به قصد لذت بردن و پر كردن اوقات فراغت به عنوان يك نياز ثانويه، به سطح نيازهاي اوليه كشاند. توليد روزنامه و كتابهايي ارزان و با زبان نگارشي ساده كه نيازهاي اوليه افراد را با رعايت جذابيت بصري و محتوا پاسخگو باشد ميتواند در اين مهم مؤثر باشد. افزون بر اين مطلب كتاب كالاي لوكس و حتي زيورآلات نيست كه بشود با آن پز داد، ولي ميشود با مهم دانستن مطالعه و برنامهريزي فرهنگي احساس از قافله عقب ماندن را در افراد كتاب نخوان ايجاد كرد. متأسفانه گاه شاهد هستيم برخي از اين افراد، كتاب خواندن را به عنوان پديدهاي جدي قلمداد ميكنند كه خاص گروهي ويژه مانند روشنفكران است. حال آنكه بايد افراد حاضر در حلقه روشنفكران و نخبگان، گونهاي از انحصار شناخت را براي خودشان در نظر نگيرند. اگر در سامانهاي، مطالعه و فرهنگ آن و همچنين شناخت، همگاني، عمومي و جنراليزه و دموكراتيزه شود، اين شكاف با همگامي و همدلي با يكديگر در زمينههاي مختلف پر و به تقويت الگوهاي فرهنگي همچون مطالعه منجر ميشود. شايان ذكر است، در اين مسير ما بيش از آنكه به دنبال رقم و آمار و كميت مطالعه باشيم، بايد به فكر ارتقاي كيفيت مطالعه بوده و آن را دروني كنيم تا خريد كتاب به رفتاري نمايشي و كتاب به كالايي لوكس تبديل نشود.
تلنگرهاي فرهنگي و تبليغ مطالعه
به اعتقاد اين كارشناس، تلنگرهاي فرهنگي و تبليغ مطالعه در رسانههاي جمعي و مطبوعات نيز ميتواند در القاي اين گرايش اكتسابي مؤثر باشد. چون فرد از رفتار، كردار و آثار به جا گذاشته شده ديگران غيرمستقيم ياد ميگيرد كه با مطالعه ميتواند شأن اجتماعي خود را ارتقا داده و در شناخت خود و ديگران، حل مسائل، درك طبقات اجتماعي، قوميتها، ديدگاههاي سياسي و فرهنگي، گوناگوني اجتماعات بشري و فرهنگهاي ديگر موفقتر باشد. همچنين، بيشتر از استعدادهاي شخصي خود از طريق برانگيختن افكار، ادراكات و احساسات بهره بگيرد. به هر حال از درد گفتن و از درد شنيدن درمان درد نميكند. بلكه بايد برنامه عملياتي داشت كه قدرت و پتانسيل تغيير سبك زندگي افراد را در دراز مدت داشته باشد. بعد از خانواده، سه وزارتخانه فرهنگي دولت اعم از وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزارت آموزش عالي و تحقيقات و فناوري و ديگر بخشهاي فرهنگساز جامعه يعني رسانههاي ارتباط جمعي و مطبوعات، بيشترين نقش را در بهبود و سامان اين دغدغه فرهنگي برعهده دارند. اين سه وزارتخانه توانايي تغيير در الگوهاي رفتاري افراد همگام با خانواده و كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان را دارد.
تربیت خوانندگانی فعال
وي در خاتمه تأكيد ميكند: براي نيل به اين هدف ابتدا بايد از هسته اصلي خانواده يعني مادر و پدر به عنوان اولين قصهگويان و نهاد اوليه تعليم و تربيت كمك گرفت. هسته خانواده با تمركز بر كيفيت فرهنگ كتابخواني نه كميت آن، قدرت بسترسازي فرهنگي، ايجاد احساس نياز، شخصيتسازي، تعيين الگوهاي رفتاري در كودك، قراردهي در مسير صحيح و برآوردن نياز ايجاد شده را به كمك دولت دارد. براي نيل به اين مهم لازم است موازيكاري نهادهاي متولي كتاب و كتابخواني و توجه صرف به پركردن بيلان كاري و نگاه دستوري به حل اين دغدغه فرهنگي، كنار گذاشته شود.
اگر خانواده خوانندگاني فعال تربيت كند ميتواند تكامل در علم، هنر و فرهنگ جامعه را به وضوح مشاهده كرد. از سوي ديگر سامانبخشي و اداره يك جامعه اهل مطالعه به شيوه صحيح بسيار آسانتر و به صرفهتر از جامعهاي است كه از مطالعه فاصله گرفته است. چراكه تأثيرپذيري يك ملت بياطلاع و عقبمانده از سختافزار و نرمافزار پژوهش و تحقيق، از فرهنگ بيگانه پرهزينهتر و بيشتر است. در اين راستا، فراهم كردن بستر لازم و سياستگذاري و نظارت بر امر كتاب، بر دوش دولت و توليد محتوا بر عهده مردم و بخش خصوصي غير دولتي است. حال، دولت و كارگزاران دستگاههاي دولتي و مردم در طول ساليان پس از انقلاب اسلامي به چه اندازه بر اين مهم همت گماشته و موفق شدهاند، جاي بحث و نگاه كارشناسي دارد.
جوان/ساخت فيلم كوروش آزموني براي ایران دوستان
با ساخت فيلم 300 غربيها رسماً و عملاً به ايران و تمدن ايراني توهين كرده بودند. آنها با تحريف تاريخ سعي در سياهنمايي چهره ايرانيان براي مخاطبان جهاني داشتند.
نویسنده : معصومه طاهري
با ساخت فيلم 300 غربيها رسماً و عملاً به ايران و تمدن ايراني توهين كرده بودند. آنها با تحريف تاريخ سعي در سياهنمايي چهره ايرانيان براي مخاطبان جهاني داشتند. اين مسئله باعث ناراحتي و اعتراض مردم كشورمان شد. در كنار بازتابها و انتقادات شديد در ايران، بحث تقابل هنري پيش آمد و ساخت فيلمي به نام پروژه بزرگ كوروش مطرح شد كه حتي كارگردان و نويسنده آن هم مشخص شدند. اما اين ماجرا تا بعد از ساخت و اكران «300 دو » در حد يك رؤيا باقي ماند و اجرايي نشد. دستاندركاران فيلم كه پيش از اين اعلام كرده بودند اين اثر را براي جوابگويي به توهين «300» خواهند ساخت، مشكل مالي و نبود بودجه كافي را بهانه اين امر قرار دادند؛ هرچند در سال 86 كه فيلم 300 يك جنجال آفريد بودجه مشكل خاصي براي چنين كاري محسوب نميشد از طرفي پس از گذشت هشت سال از آن روزها تكنولوژي سينمايي و تكنيكهاي ديجيتالي در هنر ايران پيشرفتهاي قابل توجهي كرده است و با وجودي كه اغلب فيلمهاي ايراني در اين سالها حول موضوعات كم هزينه اجتماعي ميچرخيد، ولي شاهد توليدات شاخصي چون «ملك سليمان»، «محمدرسولالله» حتي «يوسف پيامبر» بوديم كه نشان از تواناييهاي تكنيكي سينماي ايران هستند و اينكه توانستهايم درعرصههاي تاريخي و صحنههاي ويژه پيشرفتهاي قابل توجهي داشته باشيم.
اما ماجراي فيلم «كوروش» كم كم داشت به فراموشي ميگراييد كه به تازگي خبر چاپ كتاب كوروش به جاي ساخت فيلم در رسانهها منعكس شد و آن را زنده كرد. ظاهراً فيلمنامهاي كه قرار بود پاسخ كوبنده به « 300» و ديگر آثار ضد ايراني بدهد در حد چاپ يك كتاب آن هم در دوران كسادي بازار كتاب كه گاهي تيراژهاي زير هزار در آن به يك روال تبديل شده است تعجب برانگيز شد درحالي كه همگان به خوبي واقفيم كتاب هرچقدر هم مهم باشد باز هم قدرتي به اندازه تصوير در اين دوران را ندارد.
ساخت فيلم «كوروش» با همه كش و قوسهايش و با همه منتقدان و طرفدارانش ميتوانست به شروع جديدي در عرصه سينماي ايران تبديل شود؛ شروعي كه بدون هزينه از بودجه بيتالمال يك اتفاق نو را رقم بزند. ظاهر امر آن است كه ماجراي كوروش در ايران طرفداران پروپاقرصي دارد؛ طرفداراني كه به اشكال مختلف هواداري خود را از وي به اثبات رساندهاند؛ هرچند در آن سوي قصه اين ماجرا منتقداني را هم دارد كه معتقدند داستان كوروش به اين آب و تاب كه ميگويند نيست و اسناد موجود در رابطه با او كم است اما چهرههايي مانند علامه طباطبايي، وي را مصداق ذوالقرنين دانستهاند؛ موضوعي كه نميتوان از كنار آن به راحتي گذشت. كوروش اما در كتاب مقدس يهوديان هم به عنوان منجي بني اسرائيل كه پس از 50 سال اسارت اين قوم، آنها را از شر قوم ظالمي كه با همدستي گروه ديگري از بنياسرائيل بر آنها حكومت ميكرد رهانيد و از كوروش به احترام نام برده شده است. در هرصورت كوروش و منشور حقوق بشر او به يك چهره جهاني تبديل شده است هرچند اين موضوع هم منتقداني دارد اما بحث ما اثبات اين قضيه نيست بلكه چيز ديگري است. ماجراي كوروش و ساخت فيلم آنكه يكي از پروژههاي عظيم سينماي ايران ميتواند باشد ممكن است تنها به يك رؤياي موقت محدود شود و ابتر بماند؛ رؤيايي كه به دليل مشكلات اقتصادي و هزينهاي هيچ وقت چنين اجرايي نميشود.
با اين وجود همان طور كه گفتيم اين ماجرا ميتواند به شكلگيري موج نويي از سينما در ايران تبديل گردد؛ موجي كه آزموني است براي كوروشدوستان. حتماً در لابه لاي اخبار خبر مشاركت مردمي در ساخت بعضي فيلمها يا انيميشنها از طريق اينرنت را شنيدهايد؛ اتفاقي كه درغرب به موضوعي عادي درآمده است. موضوعي كه ساخت فيلمهايي را بدون آن كه سرمايهگذار خاصي داشته باشند ميسر كرده است به اين صورت كه عوامل ساخت فيلم از طريق اينترنت از هواداران توليد آثار هنري، كمكهاي مالي جمعآوري ميكنند. اين موضوع ميتواند درباره شخصيت محبوب ايراني همچون كوروش هم اجرايي شود.
حمایت/شورای
سیاستگذاری نمایشگاه کتاب موافقت کرد:
«شهر آفتاب» میزبان برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران
پس از اما و اگرهای فراوان بالاخره «شهر آفتاب» میزبان برگزاری بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران شد.
بااینکه «حسین نوش آبادی» سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در نشست این هفته خود درباره مکان برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب در سال آینده گفته بود که «شهر آفتاب» گزینه مورد حمایت شهرداری است ! اما روز گذشته و در هشتمین جلسه از شورای سیاستگذاری بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با این انتقال به «شهر آفتاب» موافقت شد.
«علیاکبر اشعری» سخنگوی شورای سیاستگذاری بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران درباره جزئیات این جلسه اظهار کرد: در این جلسه نمایندگان تشکلهای نشر و اعضای شورای سیاستگذاری درباره انتقال مکان نمایشگاه، دغدغههای ناشران و مسائل و مشکلات مکان نمایشگاه و مزایای آن را بررسی کردند.
وی افزود: با توجه به وعدههای شهرداری تهران مبنی بر آماده سازی محل «شهر آفتاب» برای برگزاری نمایشگاه کتاب تهران در زمان مقرر و بر طرف کردن نگرانیها و دغدغههای ناشران، شورای سیاستگذاری با انتقال مکان نمایشگاه به شهر آفتاب موافقت کرد.
اشعری همچنین با اشاره به امکانات و فضای شهر آفتاب گفت: در حال حاضر نزدیک به 55 هزار متر فضای مسقف در شهر آفتاب وجود دارد و شهرداری تهران قصد دارد با برنامه ریزیهای خود نسبت به ایجاد نزدیک به 70 هزار متر مربع فضای مسقف دیگر برای برپایی غرفهها اقدام کند. همچنین شهرداری تهران تا زمان برگزاری نمایشگاه کتاب تهران متروی« شهر آفتاب» را نیز راهاندازی خواهد کرد و اتوبوسهایی برای انتقال مخاطبان به شهر آفتاب تعبیه خواهدشد.
وی با اشاره به دیگر مصوبه این شورا در هشتمین جلسه شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب تهران عنوان کرد: آییننامه ثبت نام و و رسیدگی به تخلفات ناشران در بخش بین الملل نیز مورد بررسی قرار گرفت و پس از انجام برخی تغییرات به تصویب شورا رسید.
فرصت 4ماهه برای شهرداری تهران
حال باید دید که موضوع خانه به دوشی نمایشگاه کتاب تهران که سالهاست به عنوان دغدغه اهل فرهنگ مطرح است در ایستگاه «شهر آفتاب» به پایان میرسد یا خیر؟ اینکه با وجود زمان محدود و اندک آیا شهرداری تهران میتواند همه شرایط موجود برای برگزاری یک نمایشگاه استاندارد را فراهم کند ؟ به هرحال بعد مسافتی «شهر آفتاب» از مرکز شهر نسبت به «مصلی»، فراهم نشدن زیرساختهای حمل و نقل عمومی همچون مترو و اتوبوس و ... شهرداری تهران را در آزمونی سخت قرار داده تا در این فرصت کمتر از 4ماهه تمامی زیرساختهای لازم برای برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب را مهیا سازد. اما این علامت سوال بزرگ همچنان پابرجاست که اگر این شرایط مهیا نشود ؛«مصلی» دوباره مأمن کتاب تهران خواهد بود؟
شرق/گزارش کارگاه فیلمسازی کیارستمی در کوبا
«شاعر سینما» در هاوانا
شرق: کیارستمی که اینروزها در کوبا به سر میبرد، گفته است محدودیتها به او کمک کرده. کارگاه فیلمسازی عباس کیارستمی در کوبا از روز سهشنبه، ششم بهمن، در مدرسه فیلمسازی و تلویزیون هاوانا برپا شد. این کارگاه به مدت ١٠ روز ادامه خواهد داشت. یک روز پیش از شروع این کارگاه، این کارگردان ایرانی جایزه توماس گوتیرز را که جایزه اتحادیه ملی نویسندگان و هنرمندان کوباست، دریافت کرد. او درحالی این کارگاه را در هاوانا برگزار کرده است که تاکنون دیگر فیلمسازان شناختهشدهای مانند فرانسیس کاپولا، جرج لوکاس و اسپایک لی نیز کارگاه فیلمسازی در این مدرسه برگزار کردهاند.
خبرگزاری اسپانیایی EFE در گزارشی که به مناسبت برگزاری این کارگاه منتشر کرده، آورده است در این کارگاه ٤٥ نفر از ٢٥ کشور دنیا تحت راهنمایی «شاعر سینما» قرار میگیرند. این خبرگزاری بیان کرده است تصویرهای کیارستمی متأثر از مطالعات او از شعر فارسی است و تأکید او در این کارگاه، بر رابطه میان خلقکردن و کمبود منابع است.
در ادامه این گزارش به نقل از کیارستمی بیان شده است: «محدودیتها شخصا به من کمک کرد» و در بخش دیگری آمده این فیلمساز ایرانی، کیفیت فارغالتحصیلان مدرسه فیلمسازی و تلویزیون هاوانا را مورد ستایش قرار داده است.
این خبرگزاری اسپانیایی نوشته کیارستمی تأکید کرده است نقش آموزگاران، ابلاغکردن دانش به دانشآموزان نیست و درادامه، به نقل از او، افزوده: «سینما را نمیتوان آموزش داد همچون دیگر هنرها. آموزش هنر نتیجه حس کنجکاوی یا کنکاش است. همه آنچه در کارگاه انجام میدهیم، این است که دانشآموزان را هدایت کنیم تا جواب سؤالهایشان را پیدا کنند». همچنین از او درباره گرمشدن روابط میان آمریکا با ایران و کوبا سؤال شده که او چنین پاسخ داده است: «این فرایند هنوز بسیار تازه است و برای تحلیل و پیش از اینکه آنها به صحنه نمایش بزرگتری بیایند، به زمان نیاز است». این کارگردان ٧٥ساله بیان کرده است به سمت فیلمهای کوتاه تجربی که در زمان جوانی و طی دهه ٧٠ میلادی میساخته، بازگشته و خطاب به هنرجویان شرکتکننده در این کارگاه گفته است: «اگر من به شما آموزش فیلمسازی دهم، شما خودتان را به تکرار آنچه من انجام میدهم، محدود میکنید. پس هویت شما چه میشود؟».
در بخش دیگری از این گزارش، پابلو لوزانو که از جمهوری دومینیکن در این کارگاه شرکت کرده، چنین گفته است: «کیارستمی یک نقطه مرجع برای بسیاری از ماست. او یک شاعر سینماست. این کارگاه، ما را به مسیری میبرد که ما با روایت صوتی و تصویری روبهرو میشویم».
کیارستمی درحالی این روزها به آمریکای مرکزی سفر کرده است که در هفتههای گذشته نیز سفرهایی به ترکیه و کانادا داشت تا در مراسم افتتاح نمایشگاههای عکس خود شرکت کند. نمایشگاهی از عکسهای دیدهنشده یا کمتردیدهشده او دیماه سال جاری در شهر آنکارای ترکیه به نمایش درآمد. شهریور سال جاری هم با حضور در تورنتو در کشور کانادا، نمایشگاه عکسهای خود را با عنوان «درهای بیکلید» در موزه آقاخان افتتاح کرد. او همچنین از یازدهم دی، جدیدترین آثارش را در گالری «بوم» تهران به تماشا گذاشت؛ همان گالریای که چهارم اسفند ٩١ با مجموعه «سفیدبرفی» این هنرمند افتتاح شد. «چهار فصل»، منتخبی از ٣٠ سال عکاسی این هنرمند است که تا ٢٧ اسفند روی دیوارهای گالری بوم میماند. در این نمایشگاه ٢٩ اثر در ابعاد بسیار بزرگ و یک ویدئوآرت ارائه شده که شش مجموعه عکس کیارستمی را دربر میگیرد. تا پیش از این، نمایشگاههای عکس کیارستمی در ایتالیا، انگلستان، ژاپن، آلمان، چین، موزه هنرهای معاصر تهران و... برپا شده است. کیارستمی سال ٩٢ هم میهمان موزه «ویس بادن» آلمان شده بود. سال گذشته هم در نمایشگاه «نوسنتگرایی در هنر معاصر ایران» عکسهایی از مجموعه «درهای بیکلید» کیارستمی به همراه عکسهای دوران قاجار بهمن جلالی، آینهها و چلچراغهای جمشید بایرامی و عکسهای سروش میلانیزاده از مجموعه «رنسانس بیرون قاب» مورد توجه علاقهمندان قرار گرفت.
فرهیختگان/معرفی جایگزین سالار عقیلی در جشنواره موسیقی فجر
پوریا اخواص: نمیپذیرم
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کرده که تصمیمگیری درباره امکان فعالیت سالار عقیلی در ایران موکول میشود به برگشتن او و شنیدن حرفهایش. خانه موسیقی هم به حذف این خواننده از برنامه جشنواره موسیقی فجر اعتراض کرد. با این حال همان روزهایی که حضور سالار عقیلی در شبکه ماهوارهای
«من و تو» حاشیهساز شد، خبر حذف این خواننده از جشنواره موسیقی فجر رسانهای شد. به دنبال این اتفاق بود که کیوان ساکت نیز بهعنوان سرپرست گروه موسیقی «وزیری» دست به کار شد تا خواننده جایگزین را پیدا کند و مانع بربادرفتن زحمات گروه شود. این نوازنده تار دیروز گفت: «بعد از قطعیشدن حذف نام سالار عقیلی از جدول جشنواره که به نظرم تصمیم عجولانهای بود، دوستان و هنرمندان صاحبنام زیادی با بنده تماس گرفتند و با محبت و با نگاه حرفهای اعلام آمادگی کردند که در این شرایط حاضر به همکاری با گروه هستند. درنهایت بنده ضمن قدردانی از همه این عزیزان که برای حضور در کنسرت اظهارعلاقه کرده بودند سه نفر را بهعنوان خواننده انتخاب کردم که از استعدادهای جوان موسیقی ایران هستند.»
ساکت از محمود صالحی، عارف احسنت و پوریا اخواص نام برد و گفت: «محمود صالحی از هنرمندان برگزیده جشنوارههای موسیقی کشور است که مدتهاست با او و عارف احسنت کار میکنم و خوشحالم که این دو هنرمند در این کنسرت به جامعه موسیقی کشور معرفی میشوند.»
بهدنبال انتشار این خبر بود که پوریا اخواص اعلام کرد به دلایل شخصی نپذیرفته است که همراه با ارکستر «وزیری» در جشنواره موسیقی فجر شرکت کند. این خواننده موسیقی ایرانی درباره دلایل خود برای نپذیرفتن این حضور گفت: «کیوان ساکت از استادان من هستند و زمانی که پیشنهاد حضور در این ارکستر موسیقی را داد میدانستم که این جایگزینی را نمیپذیرم اما به احترام این استاد موسیقی خواستم که روی این موضوع فکر کنم. من هنوز پاسخ قطعی نداده بودم که متوجه شدم خبر حضور رسمی من در ارکستر «وزیری» اعلام شده است. من بعد از فکرکردن بسیار درنهایت به تصمیم اولیه خود رسیدم و به دلایل شخصی نپذیرفتم که در اجرای ارکستر موسیقی «وزیری» شرکت کنم.»
حال باید دید چه کسی حاضر میشود در جشنواره موسیقی فجر جایگزین خوانندهای شود که خانه موسیقی بهعنوان یک نهاد صنفی نسبت به حذف او اعتراض کرده است؟ داریوش پیرنیاکان، دبیر و سخنگوی خانه موسیقی گفته بود: «اخیرا هم شنیده بودم به دلیل وجود آهنگهای ایشان در یک سایت خارجی برایشان محدودیتهایی به وجود آمد. وقتی این محدودیتها برای کسی وجود دارد و در داخل نمیگذارند کارش را انجام دهد، این هنرمند مجبور میشود به رسانههای بیرون از ایران روی بیاورد. ضمن اینکه هیچ قانونی به ما هنرمندان ابلاغ نشده که اگر کسی با یک رسانه خارجی گفتوگو کند و اثرش آنجا پخش شود، جرم محسوب شود.
از نظر ما جرم نیست، باید قانونی وجود داشته باشد که از آن تبعیت شود، به همین راحتی نمیتوان به کسی گفت این کار را انجام ندهید.» حذف سالار عقیلی از جشنواره موسیقی فجر درحالی به گروه موسیقی وزیری ابلاغ شده است که پورحسین قائممقام رئیس سازمان صدا و سیما در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره پخش سریال «معمای شاه» گفته است: «مشکلی برای پخش وجود ندارد و این هفته تیتراژ سریال با صدای عقیلی پخش خواهد شد.» نکته قابلتامل اینکه فشارآورندگان و پیگیران جایگزینی سالار عقیلی از جشنواره موسیقی فجر، هیچ دلواپسیای از پخش صدای سالار عقیلی در رسانه ملی از خود نشان ندادند.
قدس/چهره همیشه خندان سینما و تلویزیون
قدس/ هنر/ صبا کریمی: بیتردید علیرضا خمسه را میتوان یکی از هنرمندان توانای تلویزیون و سینما دانست که در هر کاری که حضور داشته است، توانسته نقش را از آن خود کند.
در تمام سالهایی که او را به عنوان بازیگر و مجری میشناسیم، هیچ وقت از انرژی و پویاییاش کاسته نشده است و سعی کرده همه توان خود را برای خلق نقشهایش بکار گیرد. خمسه با بازی در نقشهای مختلف خودش را اثبات کرده و نشان داده است توانایی و انعطافپذیری فوقالعادهای در اجرای نقشهای متفاوت دارد.
علیرضا خمسه در ۹ بهمن ماه سال ۱۳۳۱ در تهران به دنیا آمد. وی فارغالتحصیل رشته روانشناسی از دانشگاه شهید بهشتی است و کار خود را از اوایل دهه 60 آغاز کرد. از آنجایی که روانشناسی خوانده بود و با پانتومیم هم آشنایی داشت، خیلی زود توانست با نقش آفرینیهای هنرمندانهاش جای خود را میان مخاطب باز کند.
وی در سال ۱۳۶۰ برای اولین بار مقابل دوربین بهرام بیضایی رفت و در «مرگ یزدگرد» بازی کرد.
چهره وی و تسلط او بر حرکات صورت و انعطافپذیری بدنش از همان ابتدای ورود او به حیطه بازیگری، توجه فیلمسازان عرصه کمدی را به خود جلب کرد و بعد از فیلم «مرگ یزدگرد» تولیدکنندگان تلویزیونی سراغ او رفتند. اواخر دهه شصت تا نیمههای دهه هفتاد اوج هنرنمایی خمسه بود و در اغلب فیلم و سریالهای سینمایی طنز آن زمان حضور داشت.
در سال ۱۳۶۷، خمسه در فیلم «روز باشکوه» ساخته کیانوش عیاری در کنار علی نصیریان، ایرج طهماسب و گوهر خیراندیش بازی کرد. هرچند این فیلم از سوی تماشاگران با اقبال خوبی روبهرو شد، اما بازی در مجموعه تلویزیونی «هوشیار و بیدار» که سال ۱۳۶۷ از تلویزیون پخش شد، خمسه را بین مخاطبان کوچک و بزرگ به شهرت رساند.
وی در سال ۱۳۷۲ بازی متفاوتی در فیلم حادثهای «چشم شیطان» به کارگردانی حسن هدایت انجام داد که او را نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد از دوازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر کرد. در سال ۱۳۸۷ نیز در فیلم «بیست» ساخته عبدالرضا کاهانی به ایفای نقش پرداخت و بخاطر بازی درخشان و متفاوتش موفق به دریافت جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر شد.
بابا پنجعلی دوست داشتنی
در سالهای دهه هشتاد نیز بازیهای به یادماندنی و متفاوتی در مجموعههای تلویزیونی «مرد هزار چهره» و «یک مشت پر عقاب» در نقش استوار شهپرست ایفا کرد و همچنین با اجرای متفاوت و ویژه خود در برنامه زنده تلویزیونی «جمعه تعطیل نیست» که سه سال متوالی پخش شد نشان داد استعدادهای درخشانی هم در حیطه اجرا دارد.
بازی ماندگار و خوب او در سری مجموعههای پایتخت بار دیگر نام او را بر سر زبانها نشاند و نقش پنجعلی را از آن خود کرد. خیلیها این روزها او را به این نام میشناسند. آخرین حضور وی در تلویزیون در استندآپ کمدی خندوانه بود. او تنها به طنازی کلامی بسنده نکرد و در استودیوی برنامه خندوانه اجرای متفاوتی به یادگار گذاشت.
خمسه همواره بازیگری پرکار و پرتوان بوده و نگاهی گذرا به کارنامه حرفهایاش نشان میدهد او برای خلق همه نقشهایش انرژی گذاشته و از کنار آنها به سادگی عبور نکرده است. شاید بتوان رمز ماندگاری وی را در طول سه دهه فعالیت و در میان نسلهای مختلف در همین پرکاری و نگاه جدی به کار جستوجو کرد.
قدس/با اسماعیل میرفخرایی، مجری پیشکسوت و مدرس رسانه
سپردن اجرا به هنرپیشه ها اشتباه است
قدس/ هنر/ تکتم بهاردوست : اسماعیل میرفخرایی را همه به عنوان یک مجری میشناسند، اما در حقیقت او از معدود برنامهسازان علمی است که در دانشگاههای ایران، استرالیا و آمریکا مدرس رادیو و تلویزیون بوده است. میرفخرایی از مجریان توانمند تلویزیون است. با او در خصوص آسیبهای اجرا در رسانه ملی صحبت کردهایم که میخوانید.
چرا برخی از مجریان تلویزیون برای فرار از اجراهای خشک و عصا قورت داده به اجراهای زیادی خودمانی و گاهی بیادبانه رسیدهاند؟
حتماً میدانید که کار اجرا با کار گویندگی فرق دارد. در اجرا شما آدمی را به عنوان ویترین برنامه دارید که باید برای اجرا دانش محتوایی داشته باشد و منظور از دانش محتوایی یعنی وقتی از محتوایی صحبت میکند دانش لازم آن را داشته باشد. دیگر اینکه از یک طبقه مشخص و جامعه مشخصی آمده باشد، منظورم این است که با ظاهر فریبندهای برابر مردم ننشیند و بخواهد آنها را گول بزند. مجری مثل پزشک است. در گذشته پزشکی را که میخواستند انتخاب کنند، نه تنها امتحان محتوایی میگرفتند بلکه پرسوجو میکردند که از چه خانوادهای است.
برخی از مجریان ما جلو دوربین از اخلاقیات میگویند و در بیرون خودشان هزار و یک جور مشکل پیدا میکنند، این است که میگویند زندگی خصوصی مجری باید با زندگی کاریاش هماهنگی داشته باشد. تلویزیون که جای فروش شخصیت نیست، تلویزیون جای انتقال اطلاعات و محتواست. مجری به یک شخصیت آکادمیک نزدیک است، باید دارای اعتقاد باشد و نخواسته باشد دستگاه رادیو و تلویزیون را برای مطامع شخصیاش به کار بگیرد.
متأسفانه برخی مجریان باعث شدهاند سطح اجرای تلویزیون پایین بیاید. حالا چرا؟ چون اجرا هم رفیق بازی شده است. من بارها دیدهام که مجریان خوبی برای اجرا توسط کاربلدها انتخاب شدهاند ولی هیچوقت اینها را روی صحنه ندیدهایم. از آن طرف یک آقای تهیه کنندهای به یکباره از یکی خوشش آمده گفته حالا تو بیا و مجری باش. در حالیکه مجری باید عضو ثابت سازمان بوده و در مقابل سازمان مسؤول باشد. مجری نماینده یک سازمان است نه اینکه بخواهند او را از بیرون بیاورند و جلوی دوربین بنشانند. مجری باید به نحوه ساخت برنامه آگاهی داشته باشد، باید دوره دیده باشد. مجری باید تلویزیون را بشناسد نه اینکه از اجرای یک مراسم عروسی به تلویزیون آمده باشد. همه این موارد در گذشته رعایت میشد ولی الان این اتفاق نمیافتد. الان مجریها به یکباره از آسمان میافتند جلو صحنه و آبروی تلویزیون را میبرند.
گفتید مجری باسواد؛ این سواد چگونه سوادی است؟ آیا همین که اطلاعات عمومی یا تخصصی داشته باشد کافی است؟
مجری باید آدم دانشجویی باشد، باید سواد رسانهای و محتوایی داشته باشد. باید دانشی را که میخواهد راجع به آن صحبت کند داشته باشد، باید به ازای دانشش صحبت کند. یک مجری نماینده یک ملت است و باید با مخاطب سمپاتی داشته باشد. خیلی از مجریهای ما به جای گرفتن طرف مردم میخواهند مهمان را راضی نگه دارند. البته این را هم نباید فراموش کرد که این کار نباید با بازجویی اشتباه شود. متاسفانه من دیدهام برخی از مجریان ما چقدر خودشیرینی میکنند. همه اینها را گفتم تا به اینجا برسم که یک مجری خوب یک شبه به دست نمیآید، هیچکدام از اینها اتفاقی نیست. فضای تولید باید توسط متخصص این کار درست شود. اینکه شما مجریان قدیمی را دوست داشتید و تأیید میکردید، همهاش به خاطر یک نظام مرتب فرهنگی- علمی بود.
برخی از مجریان دربرخی برنامهها مرتب به جای مهمان صحبت میکنند و اطلاعات شخصیشان را به رخ مهمان میکشند.
این هم یکی از امراض و آسیبهای رادیو و تلویزیون است که مجری مقابل مهمان سخنرانی میکند، در حالیکه مجری یک رابط است که اطلاعات را از مردم میگیرد. این چیزی که شما میگویید کمبود شخصیتی فرد است، مجری اگرهم بلد باشد نباید بیشتر از مهمان سخنوری کند.
با این همه اجازه بدهید این را هم بگویم که مردم یک آدم قلابی را از آدم حقیقی بخوبی تشخیص میدهند.
مشکل دیگری که در این سالها در تلویزیون میبینیم تکرار در اجراها است.
دقیقا! اجرا ترکیبی از سواد، شعور، شناخت جامعه، شناخت تلویزیون و شناخت شرایط است. کسی که شرایط را نشناسد، نمیتواند فضا ایجاب کند و به همین دلیل لودگی میکند که مخاطب را بخنداند. معنیاش این است که این آدم حاصل انتخاب غلط بوده است. سیستم انتخاب مجری در رادیو و تلویزیون باید یک سیستم فرهنگی، فنی، و مبتنی بر جامعهشناسی باشد نه فامیلزدگی.
چند سالی است که یکسری از بازیگران به عنوان مجری وارد تلویزیون شدهاند، نظر شما درباره این شیوه انتخاب مجری چیست؟
اشتباه مطلق! مجری دارد شخصیت خودش را به صحنه میآورد، از آن طرف هنرپیشه یک عمر یاد گرفته که در جایگاه دیگران و در قالب دیگران صحبت کند، اما یک مجری خودش است، یعنی دارد نقش خودش را بازی میکند. شما وقتی یک هنرپیشه را میآورید که مجری شود، این آدم دارد نقش کسی را که فرضی است بازی میکند. مگر اینکه شخصیت هنریاش با آن شخصیت بخواند که بعضیها این اتفاق برایشان میافتد، اما کلاً انتخاب هنرپیشه به عنوان مجری از اشتباهات صرف تلویزیون است. «رل» با اجرا خیلی فرق دارد.
قدس/ماجرا آشنایی حمید سبزواری با امام خمینی/دیدم یک نفر مرد قد علم کرده است
حمید سبزواری میگوید: من زنده شدم که دیدم یک نفر مرد قد علم کرده در مقابل این جماعت نااهل ایستاده. از آن روز تصمیم گرفتم به کارهایم رنگ کاملاً اسلامی بدهم.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری فارس، حمید سبزواری این روزها در منزل دوران نقاهت رو سپری میکند. اما بهمن ماه هست و در آستانه سالگر پیروزی انقلاب اسلامی هستیم.
حمید سبزواری شاعر انقلابی کشورمان درباره پیش زمینههای آشنایی با امام خمینی (ره) میگوید:
جریان آشنایی من با امام خمینی از آنجا شروع شد که من از سالها پیش مطالعات اسلامی داشتم، ولی بیشتر توجه من به این جریانهای آخرزمان بود که چه خواهد شد. چون یک چیزهایی در کتابهایی مثل «غیبت نعمانی» و «بحارالانوار و سفینه البحار» و خیلی از کتابها خوانده بودم و مطمئن بودم دورهی ما دورهی ظهور است و منتظر آن مردی بودم که از قم برمیخیزد و مردم را به سوی خدا دعوت میکند، منتظر این بودم و بعد این را در تصور خودم امام خمینی مجسم میکردم و در این زمینه شعری نیز سرودم:
هنوزم شوق پرواز است گر بال و پری باشد
به سر سودای آزادی است ما را تا سری باشد
آخر این شعر هم گفته بودم:
ستم هموار میدارد ره نشر عدالت را
به هر جا رسم نمرود است پورآذری باشد
من در این تاریکیها متوجه شدم که جز از راه اسلام از راه دیگری نمیتوانیم به نتیجه برسیم و سمبل حرکت در آن زمان امام خمینی ـ رضوانالله تعالی علیه ـ بود. جریانهایی که در قم گذشت و بعد منجر به تبعیدشان به خارج از کشور شد، برای ما یک موجی از امید را فراهم آورد.
مخصوصاً متوجه شدم که از خارج اعلامیههای این بزرگ مرد به ایران میآید و اولین اعلامیهاش را من خودم دیدم و خواندم، این امید در من پیدا شد که میخواهم عرض کنم که من زنده شدم که دیدم یک نفر مرد قد علم کرده در مقابل این جماعت نااهل ایستاده. از آن روز تصمیم گرفتم به کارهایم رنگ کاملاً اسلامی بدهم.
خاطرات حمید سبزواری در کتاب «حال اهل درد» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده است.
کاروکارگر/نامهی 3 مدیر صنفی به وزیر ارشاد
مدیران 3 تشکل صنفی خانه سینما، خانه موسیقی و خانه تئاتر در نامهای به وزیر ارشاد نسبت به عملکرد «صندوق اعتباری هنر» واکنش نشان دادند.
به گزارش ایسنا، در متن این نامه که به امضای رضا میرکریمی، حمیدرضا نوربخش و ایرج راد رسیده خطاب به علی جنتی آمده است: «با سلام و احترام و آرزوی توفیقات روزافزون در مسئولیت خطیری که برعهده دارید.
همانگونه که استحضار دارید در سال جاری با سپردن مسئولیت و تخصیص اعتبار خدمات رفاهی بالاخص بیمهها و بیمه تکمیلی هنرمندان به "صندوق اعتباری هنر" تا به حال که به پایان سال نزدیک میشویم، علیرغم جلسات حضوری و مکاتبات متعدد متاسفانه به نتیجه مطلوب نرسیده و همچنان خدمات قابل قبولی از سوی ایشان در این خصوص برای هنرمندان تحت پوشش سه نهادخانه سینما،خانه موسیقی و خانه تاتر ارائه نمیشود و همه روزه شاهد گزارشها و برخوردهای غیر مسئولانه توهین آمیز و غیرفرهنگی از سوی صندوق مذکور با هنرمندان هستیم و ما که متولی اصلی پاسخگویی و ساماندهی اینگونه خدمات هستیم عملا فاقد پاسخ قانع کننده برای اعضاء بوده که مراتب طی جلسات متعدد مفصل با ذکر جزییات باستحضار معاونت محترم امور هنری و ریاست محترم سازمان سینمایی رسیده است.از آنجا که به نظر میرسد ادامه روند فعلی مجموعا دارای هزینههای مادی و معنوی بسیاری شده، خواهشمند است دستور فرمائید ضمن جبران مشکلات ایجاد شده قبلی برای سال بعد تجدید نظر اساسی صورت پذیرد.»مدیرعامل خانه تئاتر هم با تایید این نامه گفت: چیزی از خدماتی که صندوق اعتباری هنر نسبت به هنرمندان باید ارائه میکرد، ندیدیم تا بخواهیم از آن دفاع کنیم.ایرج راد درباره ارزیابی خود از عملکرد صندوق اعتباری هنر بیان کرد: نامهای را در ارتباط با صندوق اعتباری هنر از طرف خانه تئاتر، خانه موسیقی و خانه سینما به آقای جنتی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) نوشتهایم، چرا که متأسفانه صندوق اعتباری هنر دراین مدت مسائلی را ایجاد کرده که انتظار آن را نداشتیم.او گفت: جلساتی را با مدیرعامل صندوق اعتباری هنر برگزار کرده بودیم و طبق صدای ضبط شده ایشان در جلسه که موجود است، شش ماه قبل ایشان قول داد که مساله سرانه درمان و مبلغی را که به حق بیمه هنرمندان اضافه شده بود را در مدت دو روز پیگیری کند، اما این مسئله هنوز حل نشده است در حالی که قانونا این مبلغ اضافه نباید گرفته شود.راد توضیح داد: طبق بررسیهایی که در ارتباط با بعضی اشخاص انجام دادم، متوجه شدم این مبلغ اضافه برای بعضی از هنرمندان به 200هزار تومان میرسد در حالی که نباید اینطور باشد.او اضافه کرد: مسئله دیگری که با مدیرعامل صندوق اعتباری هنر مطرح کرده بودیم و از ابتدا با آن مشکل داشتیم، مربوط به بیمهای بود که از طریق صندوق در بخش دندانپزشکی انجام میشد، در واقع قرار بر این بود که شرکت بیمهای که از طرف صندوق معرفی شده مبلغ دو میلیون و 200 هزار تومان در بخش دندانپزشکی پرداخت کنند در حالی که ما در جلسه به آقای ارجمندی گفتیم دندانپزشکی از جمله مواردی است که هر کس معمولا پزشک مخصوص به خود را دارد و مشکلات دندان چیزی نیست که به هر کسی بتوان مراجعه کرد، به همین دلیل در این مبحث قرار شد کسانی که میخواهند سراغ دکتر شخصی خود بروند تا 700 هزار تومان از بیمه دریافت کنند.
وی گفت: ما تمام این مسائل را به هنرمندانی که عضو صندوق بودند، اعلام کردیم و آنها نیز طبق همین عمل کردند اما در نهایت نتیجهای حاصل نشد و نه مسئله دندانپزشکی برطرف شد و نه مبلغ اضافه سرانه درمان حذف شد.مدیرعامل خانه تئاتر همچنین با اشاره به اینکه در موضوع گرفتن وام پیش از این با مشکلات عدیده ایچنینی که در صندوق پیش آمد، روبرو نبودیم، ادامه داد: بسیاری از وامهایی که درخواست شده پرداخت نشده است اما برای یک وام یک و نیم میلیون تومانی، حدود هشت میلیون تومان ضامن اجرایی از شخص خواسته شده که این باعث افزایش مشکلات شده است. او به یکی دیگر از مشکلاتی که این صندوق برای هنرمندان ایجاد کرده است اشاره و اظهار کرد: در ابتدای کار قرار بر این بود که فقط یک حق عضویت پنج هزار تومانی از اعضا گرفته شود و بعد از آن دیگر مبلغی از طرف اعضا پرداخت نشود اما الان صندوق اعتباری هنر، سالی 20 هزار تومان عضویت از اعضا دریافت میکند.ایرج راد گفت: تمام این مشکلات عدیده که بسیاری از آنها پیش از این وجود نداشت در حالی پیش آمده که برخی هنرمندان هنگام مراجعه به صندوق اعتباری هنر برخوردهای نامناسبی را شاهد بودند و در زمان استفاده از سایت این صندوق هم با مشکلاتی روبرو بودند، به همین دلیل اعتراض خود را نسبت به عملکرد این صندوق به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه کردیم و امیدواریم نتیجه مثبتی حاصل شود.
مردم سالاری/ علي نصيريان:
جوانان بيشتر از تلاش براي آموزش هنر، دنبال شهرت هستند
علي نصيريان که اين روزها در نقش بزرگ آقاي مجموعه «شهرزاد» خوش درخشيده معتقد است جوانان امروز بيشتر از تلاش براي آموزش هنر، دنبال شهرت هستند.
علي نصيريان پيشکسوت سينما، تئاتر و تلويزيون به مهر گفت: همنسلان من اگر نامشان ماندگار شده تنها به خاطر اين نيست که زمان ما تعداد هنرمندان نسبت به امروز کمتر بود بلکه آنچه آنها را هنرمند کرد عشق و علاقه و پشتکارشان به هنر و حرفهشان بود. وي افزود: تنها توصيهاي که به جوانان امروز دارم اين است که پشتکار داشته باشند و راحت و سطحي از کنار هر چيز عبور نکنند. در عرصه هنر دختران و پسراني ميبينم که اغلب به فکر ستاره شدن هستند و دوست دارند زودتر به جايگاههاي بالاتري برسند اما نميدانند اولين چيزي که انسان را ماندگار ميکند عشق و علاقه است.
اين هنرمند پيشکسوت که نقشهاي ماندگار بسياري بازي کرده است درباره ادامه فعاليتهايش در مديومهاي مختلف چون سينما، تلويزيون، تئاتر گفت: براي من مردم از رسانه مهمتر هستند. سينما و تلويزيون تفاوتي ندارد هر سناريو و نقشي که قابليت داشته باشد و از مردم حرف بزند برايم محترم است. نميدانم بعد از اين چقدر توان دارم و چه نقشهايي به من پيشنهاد ميشود اما هيچ وقت مردم از يادم نخواهند رفت.
نصيريان درباره نقش خود در مجموعه «شهرزاد» اشاره کرد: اگرچه سن و سال من از آن زمان دور نيست ولي با فضايي که اين سريال دارد من در کودکي ام برخورد نداشتهام و از دور فقط ميدانستم اينها وجود دارند. کار بازيگر هم اين است بتواند نقشهايي بازي کند که ممکن است هيچ وقت تجربه شان را نداشته باشد.
وطن امروز/یادداشتهای روزانه جشنواره سیوچهارم تئاتر فجر
هیولایی که هوای خوردن سیب دارد!
مرتضی اسماعیلدوست: جشنواره سیوچهارم تئاتر فجر با اجرای نمایشهای صحنهای و خیابانی ادامه دارد و در این مسیر حضور توماس اوسترمایر، هنرمند شناختهشده تئاتر از اتفاقات قابل توجه بوده که قرار است ساعت 11 صبح جمعه در تئاتر شهر دیداری با منتقدان حوزه تئاتر داشته باشد. کارگردانی که نمایش «هملت» را در جشنواره به اجرا در خواهد آورد. در ادامه نگاهی به چند نمایش به اجرا درآمده در روز سهشنبه خواهیم داشت.
«لطفن به این سیب دست بزنید!» با طراحی و کارگردانی شایان فیروزی 14 جوان با نگاههایی خیره به رویای زیستن در مقابل تماشاگران محدود حاضر در خانه نمایش دا قرار گرفته و بدون هرگونه دیالوگ به اجرای حرکات و واگویههایی نامفهوم دست میزنند. اجرای پرفورمنس «لطفن به این سیب دست بزنید!» که با نگاهی کارگاهی نوشته شده و توسط شایان فیروزی به اجرا درآمده است، دیدی کاملا فرمگرایانه به مقولات فلسفی و جامعهشناسی دارد و در این مسیر به دنبال خوانش جهانهای موازی در پیکره زمان، حرکت و پویایی است. نکته مهم در آثار پرفورمنس، برداشتهای متفاوتی است که از تعاریف مختلف اینگونه فرمی روی میدهد و به دلیل گرایش آثار پرفورمنس به هنرهای تجسمی معمولا توجه به معماری درام در نمایشهای اینچنینی نادیده انگاشته شده و بیشتر انتقال حس بصری مدنظر قرار میگیرد. این مساله در مواردی موجب سوءتفاهم در اجرای آثار نزد سازنده و نیز مخاطب خواهد شد، چرا که به دلیل نبود هرگونه داستان و شمایل درام در آثار پرفورمنس، امکان تعبیه هرگونه طرحی بدون وجود پشتوانه مشخص فکری و هنری از سوی سازنده وجود دارد و مخاطب نیز در رویه معمول دور نبودن از قافله روشنفکرنمایی(!) تاییدی ضمنی بر شاهکاربودن اثر مینماید. از این نظر نمایش به اجرا درآمده از سوی شایان فیروزی در عین جذابیت و تازگی قابل توجهی که برای مخاطب خواهد داشت، دچار تکرارگویی و پراکندهنمایی شده و به چندگانگی در اجرای بیان میرسد. تثبیت این نقد نیاز به توضیح مختصری در این مجال دارد و برای این کار باید به تفکر نهفته در نمایش «لطفن به این سیب دست بزنید!» توجه داشت که براساس اصل نسبیت بنا شده است و این برداشت نگاه را میتوان در بریدهگویی کاراکترها و کششمندی مونولوگها که به شکل لکنتگونه در زمانهایی موازی شکلی رفت و برگشت در حرکت و بیان مییابد، جستوجو کرد. از اینرو اجرای آوانگارد فیروزی، با درآمیختگی کانال صوتی مونولوگها تبدیل به مونوپرفورمنس شده و نمایهها و نشانههای پرداختی توسط کاراکترها به شکل اوج و فرود بیانی ارائه میشود و این نوع اجرا در هندسهای شکلیافته در فضا و با استفاده از اجسام به حرکت درمیآید. این تفکر عدم قطعیت رخدادها و وقایع در ادامه با ارائه نگاههایی متمایز از سوی طراح نمایش، رنگی آشفته و حتی شعارگونه مییابد و پخش ویدئو فیلمی که در آن واژههای متفاوتی مانند وقوع زلزله، خشکسالی دریاچه ارومیه، عدم جنگ و صلحطلبی و مواردی اینگونه عنوان میشود، گرایشی غیرهنری به اجرا داده و تداعیگر نگاه سیاسی نزد نویسنده خواهد بود که حتی رنگ شعار بر قالب خلاقانه اثر میزند و اتمسفر رخ داده در فضای نمایش را به چندگانگی و پراکندهگویی در روایت میرساند.
در این نوع نمایش که تفکر نسبیت عام در آن قابل فهم خواهد بود، گذشت زمان و فضاسازی اثر در اولویت اول قرار میگیرد و از اینرو خانه نمایش دا با شکل خاص و متفاوتی که در طراحی ساختمانش دارد، قابلیت اجرای اثری متناسب با این نوع تفکر را داراست و از اینرو امکان طراحی متنوعتری برای نمایش «لطفن به این سیب دست بزنید!» میتوانست وجود داشته باشد. در این میان انحنای فضا- زمان در چرخه شکلیافته از تصور مبهم کاراکترهای نمایش موجب ایجاد حرکات مختلفی شده و حالات و اعمال غریبی به خود مییابد که برای مخاطب ناآشنا با این نوع آثار میتواند غیرقابل باور و در عین حال همراه با تجربهای شیرین باشد، چرا که در این نمایش شاهد مورد خطاب قرار دادن مخاطبان از سوی شخصیتها و همراهسازی آنها در چرخه خیالپردازی و رویاگونگی اثر میشویم و در بخشی از اجرای نمایش جملاتی از سوی مخاطبان خوانده میشود؛ اشاراتی نامفهوم مانند «بهش گفتم یه چیزی بنویس، نوشت چیز!» که مخاطبی همراه باید از کنار هم قرار دادن این جملات مبهم به ساختار ذهنی مخدوش کاراکترها دست یابد. توجه به پیدایش پدیدهها در اتمسفر فضای رخ داده در نمایش و چندصدایی کاراکترها نمایانگر برداشتهای متفاوت از زیستن بوده و یادآور نگاه یرژی گروتفسکی، کارگردان و نظریهپرداز مطرح لهستانی در تفکر «تئاتر بیچیز» است که در اجرای آن نقش بازیگران از طریق حرکات متنوع برجستگی یافته و طراحی میزانسنها با استفاده از اشیای پیرامون برجسته میشود. شایان فیروزی در این نمایش فرمگرایانه به دنبال اجرای تئاتری فیزیکال بر پایه Interactive یعنی توجه به شکل کنش و واکنش اثر با مخاطب بوده و سعی داشته تا مرز میان اثر با تماشا را بشکند. در این میان چه استفاده از حرکات تعاملی کاراکترها با مخاطب در بخش اول نمایش و چه همزبانی و ارتباط رخ داده در بخش دوم به رویهای از همسویی ابژکتیویته و سوبژکتیویته در اثر میانجامد. همچنین در مرکز ثقل نمایش «لطفن به این سیب دست بزنید!»، نقش سیب قابل توجه است که هم نمادی از دانشمداری و هم نشانهای از وسوسه آدمی است و یادآور هبوط انسان در سیر دستیابی به انگاره متفاوت زیستن است و سیب نیمخورده که در پایان نمایش به جا میماند، نشانهای از سرکشی بشر در چرخه تطور و تصور خواهد بود؛ انسانی سرگشته که هنوز رویای رسیدن دارد.
«هیولاها» به نویسندگی و کارگردانی لارنت فرانی از فرانسه
«هیولاها» نمایشی مبتنی بر بداههپردازی و با نگاهی طنازانه از کشور فرانسه بوده که به کارگردانی لارنت فرانی در تالار هنر اجرا شد. هیولاها در این نمایش، جهان تصورات چندپاره و غیرمتمرکز تنها شخصیت روایت از خاطرات دور و دراز و تصورات خام راهیافته در دایره سفر به جهان کودکیها است که در این نمایش تنها در سطح باقی مانده و در نمایشنامه چندان خلاقیتی در خود نیافته است. در واقع اجرای بینظیر بازیگر نمایش و استفاده خلاقانهاش از اشیای محیط و تبدیل آنها به موجوداتی وهمناک که از دایره خیال شخصیت بیرون زده است، تنها ویژگی قابل توجه این اثر برای هنرمندان تئاتر ایران بوده که چگونه میتوان با حداکثر استفاده از اشیا به اجرایی جذاب و پیشبینیناپذیر رسید. شخصیت اصلی در این نمایش همه تلاش خود را در انهدام خاطرات به کار میبرد و حتی دستگاهی برای این خاطرهکُشی(!) به کار برده و از هر طریقی سعی در خارج کردن خیال دارد اما انگارههای ذهنی چنان در تن و روحش تنیده شده که از هر فرصتی برای نفوذ استفاده میکنند و با هر بار خاموش شدن روشنایی، هیولای توهم کودکیها خود را نمایان میکند. البته استفاده نمایش از عناصری آشنا مانند پَر جهت بیان خاطره و صدای تیک تاک ساعت جهت انعکاس زمان، چندان راهی به سوی اجرایی متفاوت و خلاقانه نداشته و جهان خیالپردازانه و فضای طنازانه مورد نظر سازنده حادث نمیشود. در نهایت در جدال میان فرد با خاطرات مختلف که با استفاده از بیل در کندن پَرهای مدفون شده در تختخواب توسط شخصیت نمایان میشود، آن که پیروز است خاطراتی است که هوای پَرکشیدن ندارد.
وطن امروز/تشریح برنامههای دهه مبارک فجر توسط مسؤول کمیته بینالملل دهه فجر
در تدارک جشن انقلاب اسلامی
رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و مسؤول کمیته بینالملل دهه فجر گفت: امسال حدود 300 میهمان خارجی در مراسم دهه فجر در ایران حضور خواهند داشت و در میان اینها شخصیتهای مؤثر و صاحبنفوذ انقلابی
نیز هستند.
ابوذر ابراهیمیترکمان، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در نشست خبری با اصحاب رسانه برنامههای بینالمللی این سازمان برای گرامیداشت سیوهفتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را تشریح کرد. عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی اظهار داشت: در دهه فجر شاهد برگزاری جشن ویژه سیوهفتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با حضور سفرا، میهمانان، شخصیتهای فرهنگی و دوستداران و علاقهمندان به انقلاب و امام خمینی(ره) در بیش از 80 نمایندگی فرهنگی در 60 کشور جهان خواهیم بود. وی ادامه داد: برگزاری نشستهای تخصصی با موضوع معرفی دستاوردهای انقلاب اسلامی و پیشرفتهای ایران امروز با حضور ایرانیان مقیم در 17 نمایندگی فرهنگی ایران در کشورهای پاکستان (اسلامآباد)، اتیوپی، قرقیزستان، غنا، چین، افغانستان(هرات)، فیلیپین، آذربایجان (نخجوان)، تاجیکستان (خجند)، اسپانیا، اوگاندا، عمان، تونس، کویت، تانزانیا، سوریه و کنیا از دیگر برنامههای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در دهه فجر است. رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بیان داشت: برپایی سخنرانیهای مختلف در 14 کشور توسط اساتید اعزامی از کشورمان یا فرهیختگانی که دارای اثر درباره انقلاب اسلامی ایران هستند و چاپ مقالات در کشورهای مختلف با موضوعات توصیف واقعیات جامعه امروز ایرانی و نیز تشریح دستاوردهای علمی و فناوری و بینالمللی ایران در 16 کشور از جمله برنامههایی است که انجام خواهد شد. وی ادامه داد: همچنین در طول دهه فجر شاهد برگزاری هفته فیلم ایران در 20 کشور خواهیم بود. رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در ادامه سخنان خود برگزاری شب شعر با موضوع انقلاب اسلامی توسط رایزنیهای فرهنگی ایران در کشورهای مختلف و همچنین حمایت از برگزاری مراسم سالگرد سیوهفتمین سال پیروزی انقلاب اسلامی توسط مراکز و انجمنهای همسو در خارج از کشور، از جمله پاکستان (کویته)، کویت، فیلیپین، افغانستان، اندونزی و قبرس را از دیگر برنامههای دهه فجر عنوان کرد. وی افزود: همچنین باید به برگزاری میزگردهای تخصصی با موضوعات انقلاب اسلامی با حضور کارشناسان مجرب و رایزنان فرهنگی ایران در خارج از کشور و ارسال مقالات به نمایندگیهای فرهنگی ایران در خارج از کشور اشاره کنم. وی در پایان سخنان خود از برگزاری مراسم دهه فجر انقلاب اسلامی در مدارس ایرانی فعال در خارج از کشور توسط مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور این سازمان خبر داد.
وطن امروز/محسن رضایی در مراسم بزرگداشت خواننده سرود حماسی «دایه دایه»:
صدای میرزاوندی پشتوانه رزمندگان بود
مراسم بزرگداشت محمد میرزاوندی، خواننده سرود حماسی «دایه دایه» با حضور شخصیتهای فرهنگی و هنری کشورمان در فرهنگسرای اندیشه به همت خبرگزاری فارس برگزار شد. در این مراسم، محسن رضایی، فرمانده اسبق سپاه پاسداران و دبیر مجمع تشخیص مصلحت اظهار داشت: برای من افتخار بزرگی است که در مراسم بزرگداشت میرزاوندی که صدای ایشان در دوران دفاعمقدس یکی از پشتوانههای رزمندگان بود شرکت کردهام. رضایی افزود: وقتی هنرمند، هنر خویش را به تعهد پیوند میزند، یک هنر حقیقی خلق میشود. میرزاوندی یک حقیقت زلال مثل اشترانکوه است. او سراب نیست، او یک حقیقت است و به همین دلیل است که مردم از لهجههای دیگر بدون آنکه از محتوای آثار میرزاوندی کامل سر دربیاورند، از طریق دل با این سرودها ارتباط برقرار کرده و اشک از چشمانشان جاری میشود. دبیر مجمع تشخیص مصلحت به سابقه هنری محمد میرزاوندی اشاره کرد و افزود: حقیقت هنر چیزی جز وصل شدن آسمان به زمین و پیوند مضمون و واژهها نیست. میرزاوندی در سن 16 سالگی متوجه عطیهای که خداوند به او داده، شد و از این هدیه خداوندی استفاده کرد و توانست بهعنوان یک هنرمند روشنفکر با تحصیل در این زمینه در مقطع حساسی که ایران در زمان جنگ با آن روبهرو شده بود، غیرت مردم ایران را به خروش بیاورد. وی در ادامه گفت: ارتباط من با سرود «دایهدایه» از دوران کودکی بود، از آن زمان که در مدرسه درس میخواندم و در مسجدسلیمان زندگی میکردم. آن زمان فردی بود که این سرود را میخواند. سرود «دایهدایه» سرود مشترک همه لرهاست. فرمانده اسبق سپاه پاسداران گفت: در کنار میرزاوندی، حاج صادق آهنگران نیز از این خطه در زمینه دیگری برای مردم ماندگار شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com