گروه فرهنگی: امروزه رسانهای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمیتوان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانههایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامهها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.
به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …
***
آرمان/هنرمندان ديگري به جشنواره اضافه میشوند
دومين نشست خبري جشنواره فيلم فجر دیروز
۶ بهمن با حضور محمد حيدري، مهتاب كرامتي، بهروز غريب پور، مجيد مظفري، امير عابدي در هتل لاله در برگزار شد. حيدري در ابتداي اين نشست با تبريك سال نوي سينماي ايران گفت: مطمئن هستيم سال آينده با توجه به فيلمهاي ارسال شده گيشه سينما فروش خوبي خواهد داشت. وي افزود: تقويمي كاملا سينمايي آماده كرديم كه به زودي رونمايي ميشود. حيدري درباره چگونگي انتخاب داوران گفت: در اين بخش سعي كرديم از طيفهاي مختلف استفاده كنيم و بهويژه در بخش سوداي سيمرغ اين مساله لحاظ شود. همچنين در بخش نگاه نو از داوراني بهره بگيريم كه كمتر در كسوت داوري حضور داشتند. دبير سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر با اشاره به حضور برخي بانوان سينماي ايران در تركيب هياتهاي داوري توضيح داد: استفاده از بانوان در بخشهاي مختلف داوري در جشنواره امسال اتفاقي نيست و به اين مهم توجه داشتيم. در انتخاب داوران «نگاه نو» هم بيشتر از نسل مياني سينما استفاده كردهايم و تلاش شده از مجموع تجربه و نگاه و سلايق مختلف در اين تركيب حضور داشته باشند.
تجليل از دوبلورهاي سينماي ايران
وي افزود: روز جمعه ۹ بهمن از مجموعه فيلمهاي برنده سيمرغ در موزه سينما رونمايي ميشود البته نسخه برخي فيلمها در اين مجموعه وجود ندارد كه به دلايل فني بوده است. روز پنجشنبه برنامه تقدير از ۱۴ دوبلور سينماي ايران را داريم و از مجموعه «صد سال موسيقي سينماي بعد از انقلاب» هم در دهه فجر رونمايي ميشود. همچنين امروز جدول فيلمهاي جشنواره فجر هم براي مردم و هم مخصوص رسانهها ارائه خواهد شد. سيد صادق موسوي مدير ارتباطات و اطلاع رساني سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر نيز در اين نشست گفت: امروز برنامه همه سينماها در كاخ جشنواره و در سينماهاي مردمي مشخص ميشود. وي افزود: تعدادي كارت بينام در اختيار رسانهها براي حضور در نشستهاي خبري برج ميلاد قرار خواهد گرفت كه رسانهها به صورت چرخشي ميتوانند اين كارتها را در اختيار خبرنگاران و روزنامهنگاران خودشان براي حضور در نشستها قرار دهند. موسوي ادامه داد: منتقدان با كارتهاي خودشان ميتوانند در نشستها حضور داشته باشند. محمد حيدري درباره سياستهاي فجر و هماهنگي با سازمان سينمايي گفت: آثار مختلفي كه در جشنواره حضور دارند از ابتداي سال توليد خود را آغاز كردهاند و مورد حمايت سازمان سينمايي قرار گرفتهاند. همه ما ميدانيم آثاري كه در جشنواره ديده ميشوند، در سال بعد در چرخه اكران قرار ميگيرند از همين رو سياستهاي جشنواره و سارمان سينمايي با هم يكي است. وي ادامه داد: اگر دبيري براي چند دوره در جشنواره حضور داشته باشد ميتواند در همه بخشهاي توليدي يك فيلم حضور داشته باشد و پيگيري كند و ما اميدواريم چنين اتفاقي در آييننامهاي كه بايد براي جشنواره تدوين شود، بيفتد، در غير اين صورت دبيري كه يك دوره در جشنواره حضور دارد نميتواند روي محتواي آثار انتخابي خيلي تاثير داشته باشد.
سياهنمايي نداريم
دبير سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر همچنين با بیان اینکه امسال فيلمها بيشتر داستانگو شدهاند، عنوان كرد: در بيشتر آثار نقد اجتماعي داريم اما اين به معناي سياه نمايي نيست و نقطه اميد هدفمندي را در فيلمها ميبينيم. حيدري با اشاره به اينكه شايعات زيادي درباره بحثهاي مالي جشنواره وجود دارد، گفت: بازيگراني كه به كمك ما آمدند به دليل آوردن اسپانسر نبود. امسال هم رايتل به عنوان حامي مالي جشنواره ۷۰ تا ۸۰ درصد هزينهها را تامين ميكند. وي درباره فيلمهاي بخش خارج از مسابقه گفت: تنها فيلم «يتيم خانه ايران» در اين بخش حضور دارد چرا كه جشنواره ظرفيت زيادي ندارد تا بتواند فيلمهاي بيشتري را نمايش دهد. دبير جشنواره فيلم فجر با اشاره به اينكه سانسها از ساعت ۲: ۳۰ تا ۱۲ شب در كاخ جشنواره تعيين شده است، گفت: البته ممكن است برخي شبها فيلمها بعد از ساعت ۱۲ شب اكران شوند. حيدري همچنين از فشارهايي نام برد كه نهادها و صاحبان فيلمهايي كه به جشنواره راه نيافتهاند وارد كردهاند و در اين باره گفت: ما زير بار اين فشارها نرفته و سعي كرديم به قوانين پايبند بمانيم. وي همچنين بار ديگر اين جمله را تكرار كرد كه تا پايان جشنواره از فيلمها صيانت ميكند.
توضيح درباره تعامل با نيروي انتظامي
دبير سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر درباره حضور نيروي انتظامي در مراكز نمايش فيلمها بيان كرد: با نيروي انتظامي جلسه داشتيم و خوشحاليم كه اين همكاري شكل ميگيرد اين دوستان براي ما امنيت ايجاد ميكنند و ما به وجودشان مفتخريم. آنها در جشنواره وظايف خود را دنبال ميكنند و بيشك مشكلي در طول جشنواره رخ نميدهد. قصد بر تعامل جشنواره با نيروي انتظامي است. همه ما قوانين موجود را ميدانيم و اصلا نيازي نيست كه پليس بخواهد ورود پيدا كند و به ما تذكري كند. سعي ميكنيم با همدلي و تعامل بيشتري حضور پيدا كنيم. حيدري همچنين درباره اعتراضهاي محمد رحمانيان و ماجراي فيلم «دختر» ميركريمي هم گفت: هيات انتخاب ۸۵ دقيقه از فيلم دختر را ديدند و فيلم را انتخاب كردند البته بخشهاي مربوط به زمستان باقي مانده كه در حال فيلمبرداري است و قرار است به نسخه اكران عمومي اضافه شود. آقاي رحمانيان از هنرمندان خوب كشور هستند كه انتقاداتي كردند كه ما هم شنيديم و فيلم ايشان در يخش هنر و تجربه پذيرفته شد چون تهيهكننده براي اين بخش هم فرم پر كرده بود.
عياري و بني اعتماد داوري را نپذيرفتند
حيدري با اشاره به اينكه كيانوش عياري داوري را قبول نكرد، گفت: از رخشان بني اعتماد خواستم در هيات داوران باشد كه به دليل سفر به هند نپذيرفت. وي با تاكيد اينكه براي انتخاب داوران به هيچوجه محدوديت نداشتيم، ادامه داد: من مسئوليتي براي اهداي جايزه ندارم و اين داوران هستند كه فيلمها را انتخاب كرده و جايزه ميدهند. دبير جشنواره همچنين درباره حضور رضا ميركريمي دبير بخش بينالمللي جشنواره فجر توضيح داد: سينماي ايران به اين اقتدار رسيده كه افراد هم در بخشهاي اجرايي و هم بخشهايي هنري حاضر باشند و ما بايد اين موضوع را باور كنيم كه هنرمند ميتواند هم مشاور باشد، هم در بخشهايي اجرايي حضور داشته باشد و مطمئنا هيات داوران جشنواره به قدري با تجربه هستند كه بدون در نظر گرفتن شرايط فيلمها را مورد بررسي قرار دهند. از طرفي آقاي ميركريمي هم فيلم خودشان را در بخش ملي ارائه دادند و اين مشخص است كه به سينماي ملي كشور اهميت زيادي ميدهند.
تمام آثار با حمايت ارگانها ساخته ميشوند
وي در ادامه با اشاره به اينكه راي هيات داوران به كيفيت فيلمها بستگي دارد، اضافه كرد: هيات داوران به كيفيت اصلي آثار توجه ميكند نه اينكه اين اثر از جانب چه ارگان يا سازماني مورد حمايت قرار گرفته است. همه ما ميدانيم تمام آثاري كه در سينماي ايران توليد ميشوند از سوي ارگانهاي مختلف حمايت ميشوند و پشت آنها هستند. در اين شرايط ما از اين سازمانها تشكر ميكنيم كه در كنار سينماي ايران ايستادهاند. موسوي مدير ارتباطات و اطلاع رساني جشنواره نيز در ادامه نشست در سخناني گفت: طراحي و اجراي فضاهاي تبليغاتي جشنواره به عهده حاميان مالي است و آنها به خوبي از اين فضا براي تبليغات درست استفاده ميكنند. درادامه نشست حيدري گفت: مراسم افتتاحيه در تالار وحدت راس ساعت ۷ بعدازظهر آغاز ميشود و چهار بزرگداشت برگزار خواهد شد و در ضمن سعي داريم اين مراسم در مدت زمان كمتري برگزار شود و سخنراني هم نداريم. وي درباره همكاري با انجمن منتقدان سينما نيز گفت: جلسهاي با آنها تشكيل داديم كه پيشنهاد حضور منتقد در هيات داوران را مطرح كردند ولي اسمي را اعلام نكردند. ما پيشنهادها را ميشنويم و در نهايت خودمان انتخاب ميكنيم كه چه داوراني حضور داشته باشند. دبير سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر در پاسخ به اين سوال كه آيا حضور نداشتن برخي از فيلمها در بخش ملي به دليل حضور داشتن آنها در بخش بينالملل است؟ گفت: تعداد آثاري كه در جشنواره فيلم فجر حضور پيدا كردند براساس نظر انتخاب هيات انتخاب بوده است و هيچ صحبتي درباره بخش بينالملل اتفاق نيفتاده است. وي ادامه داد: دوست داشتيم تعداد آثار بيشتر ميشد اما وقتي درباره كيفيت صحبت ميكنيم بايد در يك جايي بايستيم. ميتوانست تعداد آثار تا ۴۴ تا پيش برود ولي در مجموع هيچ صحبتي با بخش بينالملل نشده است و در آن بخش خود آقاي ميركريمي تصميمگيرنده هستند.
اول مستند، بعد هنر و تجربه و سوداي سيمرغ
وي با ذكر دوباره اينكه از ساعت 14 و 30 دقيقه فيلمها در برج ميلاد به نمايش در ميايد، ادامه داد: در بخش اول مستندها، بخش دوم هنر و تجربه و در آخر هم سينماي ايران است كه نمايش داده ميشود. حيدري افزود: بحث زيادي درباره مستند وجود داشته كه عدهاي ميگويند اين بخش از سينما خودشان جشنواره مستقلي داشتهاند و بيشتر اين آثار ديده شدهاند اما در آنجا همه نوع مستندي وجود دارد و ما در اين بخش تعدادي از آنها را داريم. وي با بيان اينكه ۹ اثر از جشنواره «سينماحقيقت» دوباره در فجر حضور دارند، افزود: سينماي مستند، سينماي جذابي است و برخي از اين فيلمها بسيار چشمگير هستند و برخي موضوعاتي كه در سينماي داستاني نميتواند به آنها پرداخت را در سينماي مستند ميتوانيم ببينيم و جشنواره فيلم فجر به هر حال اهميت زيادي دارد و حضور مستندها در اين جريان ميتواند نكته مثبتي باشد. محمد حيدري درباره انتقاداتي كه به جشنواره فيلم فجر ميشود، گفت: دليل پشت پردهاي براي اين انتقادات وجود ندارد. ما هميشه دربرابر تغييرات مقاومت ميكنيم. وي ادامه داد: امسال خيلي محكم پاي همه قوانين و فراخوان هايمان ايستادهايم. وظيفه مان اين است كه به كساني كه انتقاد كردهاند و ميكنند، احترام بگذاريم. هر تغييري يك مقاومتي در برابرش وجود دارد. در جشنواره فيلم فجر همه تلاش ما اين بوده است كه تغييرات در راستاي بهتر برگزار شدن جشنواره اتفاق بيفتد.
بسياري از انتقادات نياز به پاسخگويي ندارند
سيد صادق موسوي هم گفت: شايد دليل برخي از اين انتقادات اين باشد كه ما خيلي زود فعاليتهاي رسانهاي را شروع كرديم، طوري كه بسياري از رسانهها كه در طول سال به سينما نميپرداختند، يك ماه و نيم است كه بسيار جدي اخبار سينما را دنبال ميكنند ضمن اينكه بسياري از اين انتقادات نياز به پاسخگويي ندارند. حيدري درباره پوستر جشنواره و اشتباهي كه در تاريخ درج شده در آن اتفاق افتاده بود، گفت: در رونمايي اوليه مسائل كوچكي درباره تاريخ روي آن وجود داشت اما آن پوستر اوليه بود و پوستر نهايي الآن آماده شده و اميدوارم استفاده از چهره هنرمندان در پوستر ادامه داشته باشد. البته آقاي پرستويي درباره پوستر انتقادهايي داشتند كه ما شنيديم. دبير جشنواره سي و چهارم فيلم فجر درباره حضور نمايش فيلمهاي فجر در شهرهاي ديگر عنوان كرد: اين موضوع در دورههاي گذشته هم مورد بحث و بررسي بوده است و ما علاقه زيادي داريم كه اين فيلمها در ديگر شهرها هم ديده شوند اما بخشي از آن به موضوع مالي جشنواره برمي شودو همچنين به تعامل ميان مديران نيز بستگي دارد. البته در اين ميان صاحبان آثار هم هم نظراتي دارند و با توجه به تعداد اكرانها در جشنواره آنها نگران زمان اكران عمومي ميشوند. حيدري همچنين اشاره كوچكي به حضور شهاب حسيني و استعفاي وي گفت: هم بودن و هم نبودن شهاب حسيني را به ديده منت پذيرفتيم. شهاب حسيني از هنرمندان خوب هستند چه در بخش اجرايي باشند چه نباشند.
هنرمندان ديگري به جشنواره اضافه میشوند
وي اضافه كرد: چه اشكالي دارد كه با انتخاب هنرمندان بخواهيم بين آنها مقبوليت كسب كنيم. استفاده درست از هنرمندان در جايگاه خودشان از اهداف جشنواره فيلم فجر است و هنرمندان ديگري هم به جشنواره اضافه خواهند شد. مثلا كتايون رياحي در كاخ مردمي جشنواره برنامههايي دارد. محمد حيدري در پاسخ به اين پرسش كه آيا بليتهايي براي خبرنگاراني كه كارت ندارند در نظر گرفته شده است، عنوان كرد: آقاي نوشآبادي سخنگوي وزارت ارشاد درباره همين موضوع صحبت كردند. از ابتدا اعلام كرديم كه با توجه به محدوديتي كه در كاخ جشنواره وجود دارد براي دوستاني كه نتوانستهاند كارت تهيه كنند، اين امكان را فراهم ميكنيم كه در ديگر سينماها به تماشاي آثار بنشينند. موسوي نيز در همين زمينه توضيح داد: همانطور كه آقاي نوشآبادي گفته اين رويكرد وزارت ارشاد است كه به اهالي رسانه احترام بگذارند. در سال گذشته اين تجربه انجام شده و نتيجه مثبتي هم داشته كه خبرنگاران بر اساس نزديكي به سينماهاي نمايشدهنده انتخابهايي كردند، امسال هم به همين شكل خواهد بود و چنين امكاني براي آن دسته خبرنگاراني كه نتوانستند كارت جشنواره داشته باشند، وجود خواهد داشت. وي افزود: همه تلاشمان را كرديم تا آنهايي كه اهليت دارند كارت دريافت كنند اما با اين حال ما هم ممكن است خطاي انساني داشته باشيم. اين فشاري كه هم به ما و هم به اصحاب رسانه تحميل شد و فقط به دليل برقراري نظم در كاخ جشنواره بود. حيدري در اين خصوص بيان كرد: نگران نباشيد امسال آقاي غريبپور در كاخ هستند و نميگذارند چنين اتفاقاتي بيافتد. غريبپور امسال مسئول كاخ جشنواره است و با كسي تعارف ندارد و اجازه وقوع برخي اتفاقات را نخواهد داد.
آرمان/محمدرضا درويشي: جشنواره موسيقي جوان مهمترين گردهمايي است
محمدرضا درويشي معتقد است كه جشنواره موسيقي جوان، مهمترين گردهمايي موسيقي در كشور است. نشست اعلام برنامههاي جشنواره موسيقي جوان با حضور علي ترابي، دبير اجرايي جشنواره، هومان اسعدي، دبير علمي جشنواره، حسين عليزاده، نوازنده و عضو شوراي سياستگذاري جشنواره موسيقي جوان، محمدرضا درويشي، پژوهشگر و عضو شوراي سياستگذاري جشنواره، و آذين موحد، عضو شوراي سياستگذاري جشنواره، ششم بهمنماه در تالار وحدت برگزار شد. آذين موحد، نوازنده و عضو شوراي سياستگذاري جشنواره موسيقي جوان، در اين نشست اظهار كرد: اگر جوانان ما در راستاي صحيح درك موسيقي كه نمادي از انديشيدن است، حركت كنند جايگاه هنر روز به روز بالاتر خواهد رفت. او ادامه داد: امسال اين شانس را داريم كه در بخش موسيقي كلاسيك با 11 ساز مختلف، جشنواره را برگزار كنيم. با توجه به تعداد كم نوازندگان در سازهاي بادي، اميدواريم امسال حضور فعالتر آنها را در مسابقه ببينيم. اميدوارم اين موضوع جوانان را در زمينه سازهايي مانند پيانو، گيتار و فلوت تشويق كند. حسين عليزاده، نوازنده و عضو شوراي سياستگذاري جشنواره موسيقي جوان ، نيز در اين نشست گفت: خوشبختانه جشنواره موسيقي جوان جايگاه بسيار خوبي در سراسر كشور پيدا كرده و به يك جشنواره معنوي تبديل شده است. در مدت يك سالي كه از برگزاري يك دوره تا دوره ديگر طول ميكشد، واقعا روي اين جشنواره كار و درباره ايرادها آن تجديد نظر ميشود. او اظهار كرد: فكر نميكردم هومان اسعدي با اين همه فشار كاري كه روي خود حس ميكرد و چندبار به استعفا فكر كرده، به كار خود ادامه دهد؛ اما او به علت اشتياق و استقبال جوانان، از استعفا دادن منصرف شده است. وي درباره دليل اعلام زودهنگام فراخوان و نيز تبليغات جشنواره، بيان كرد: جشنواره موسيقي جوان زياد در بوق و كرنا نيست؛ اما از حالا اين نشست برگزار و فراخوان اعلام شده است تا داوطلبان فرصت آماده شدن و فكر كردن داشته باشند. عليزاده همچنين گفت: من در سفرهايم به نقاط مختلف ايران دريافتم، جشنواره در ميان مردم زنده است و كساني كه حتي از شهرستانهاي دور در آن شركت كردهاند، هنوز ميل به ادامه دادن دارند. او افزود: شكوفايي برترينهاي اين جشنواره و استعدادهاي جوان كشور فقط از طريق انجمن موسيقي امكانپذير نيست و تمام ارگانهاي فعال در حوزه موسيقي بايد اين جشنواره را مهمترين بدانند. در بخش ديگري از اين نشست، محمدرضا درويشي - عضو شوراي سياستگذاري جشنواره موسيقي جوان - با بيان اينكه از موضع موسيقي نواحي اين جشنواره صحبت ميكند، گفت: صرف نظر از اينكه عنوان جشنواره بهطور كلي براي چنين گردهمايي و همايشي تا چه اندازه درست است، اين جشنواره مهمترين گردهمايي موسيقي در كشور است. با درگذشت استادان موسيقي ايران، به ويژه در بخش موسيقي نواحي، جشنوارهاي كه به اين نوع موسيقي اختصاص داشت، اگر با شكل و شمايل سابق برگزار شود، ديگر فروغ چنداني نخواهد داشت. او همچنين بيان كرد: خوشحالم كه از سال گذشته بخش موسيقي نواحي ايران به اين جشنواره افزوده شده است. جشنواره موسيقي جوان يك جشنواره معمولي نيست، بلكه يك نوع سرمايهگذاري در فرهنگ و موسيقي كشور در ميان نسل امروز و نسلهاي آينده است. درويشي اظهار كرد: رپرتوآري كه براي هر سه بخش اين جشنواره تعيين شده، نشان ميدهد در عين هرج و مرجي كه امروز موسيقي ايران را دربرگرفته است، كارشناسان و موسيقدانان، جوانان را توسط اين آيين راهنمايي و موظف به طي مسيري غير از مسير مغشوش كنوني ميكنند. رپرتوآر، يك نوع راهنما براي جواناني است كه در معرض گم كردن راه براي پيدا كردن مسير آينده هستند كه اگر بخواهند مسير درست را پيدا كنند، اين قبيل آثار ميتواند راهنمايشان باشد. در ادامه، علي ترابي - دبير اجرايي جشنواره - ملي بودن جشنواره جشنواره موسيقي جوان را به بودجه مربوط ندانست و دليل آن را اضافه كردن بخش نواحي به جشنواره اعلام و بيان كرد: اين جشنواره در بخش اجرايي بسيار كمهزينه است و بيشتر بودجه آن به جايزه برگزيدگان تخصيص مييابد. اميدواريم با پشتيباني آقاي مرادخاني - معاون هنري وزارت ارشاد - بودجه بيشتري بگيريم. او ادامه داد: در بخش موسيقي نواحي دچار ابهام هستيم، زيرا امسال ابعاد آن بسيار گسترده شده است و بايد بعد از پيش ثبت نام، بودجه آن تعيين شود. در بخش ديگري از اين نشست، هومان اسعدي - دبير علمي جشنواره - درباره پرسشي مبني بر تغيير ردههاي سني شركتكنندگان در دهمين دوره اين جشنواره، گفت: با توجه به بهكار رفتن كلمه «جوان» در اين جشنواره و نيز توجه به سن آموزش موسيقي در ايران، منطقيتر بود كه بازه سني 15 تا 29 سال را براي شركتكنندگان در نظر بگيريم كه به بالا رفتن سطح جشنواره كمك و آن را كيفيتر ميكند. او اضافه كرد: تبصرهاي هم براي افراد زير 15 سال وجود دارد كه اگر آمادگي اجراي رپرتوآر را دارند، درخواست دادن آنها براي شركت در جشنواره موسيقي جوان بدون مانع است و پس از بررسي تصميمگيري ميشود كه ميتوانند شركت كنند يا خير. همچنين عليزاده درباره نبودن همنوازي در جشنواره موسيقي جوان، گفت: اين جشنواره يك جشنواره نمايشي نيست. درباره گروهنوازي نيز اگر بودجه لازم را داشته باشيم، قطعا بخش مهمي از جشنواره تشكيل خواهد داد. او ادامه داد: اگر در تكرار جشنواره، معيار خوبي براي تكنوازي ايجاد شود، آنگاه ميتوان همنوازي را هم اضافه كرد. اين جشنواره مانند يك دانشگاه و هنرستان موسيقي عمل ميكند و قرار نيست اگر چيزي امكانش وجود ندارد، بهصورت تبليغاتي بيان شود. اگر ما هنوز اقدامي در اين زمينه نكردهايم، حتما در جلساتمان دربارهاش صحبت ميكنيم.
«چسب و قيچي در گزارش يك ذهن اجارهاي» رونمایی میشود
رمان «چسب و قيچي در گزارش يك ذهن اجارهاي» نوشته علي قنبري كه چندي قبل توسط نشر بوتيمار منتشر شد، با حضور جمعي از اهالي قلم رونمايي ميشود. به گزارش آنا، تازهترين اثر علي قنبري، شاعر و مترجم كه در قالب رمان است، در موسسه بهاران رونمايي ميشود. «چسب و قيچي در گزارش يك ذهن اجارهاي» 125 صفحه دارد، فضاي چندفرهنگي حاكم بر جنوب كشور را به نمايش ميگذارد و بهجز اين، مانند ساير آثار این نویسنده گرايش سايبرپانك به معناي برداشتن مرزها بين نخبگان و عوام را نيز در خود دارد. رونمایی اين رمان فردا 8 بهمن، از ساعت 17 در موسسه بهاران، كافه رنگواژه واقع در خيابان وليعصر، بالاتر از زرتشت، كوچه نوربخش، پلاك 21 برگزار ميشود.
آرمان/تلويزيون خود را رقيب سينما نداند
معاون ارزشيابي و نظارت سازمان سينمايي تاكيد دارد رابطه بين تلويزيون و سينما بايد سازندهتر باشد و اينگونه نيست كه با پخش چند تيزر وظيفه رسانه ملي در قبال سينما انجام شده باشد. حبيب ايل بيگي معاون ارزشيابي و نظارت سازمان سينمايي درباره رابطه تلويزيون و سينما و ايجاد تعامل دوسويه بين اين دو رسانه به مهر گفت: به نظر من مديريت فرهنگي كلان ما بايد براي يكبار هم كه شده به طور جدي تكليف همه را روشن كند تا يك پيوستگي بين تلويزيون و سينما به وجود آيد. نميشود يك دستگاهي سليقهاي و آنطور كه خودش ميخواهد رفتار كند و به باقي مسائل كاري نداشته باشد. وي افزود: من معتقد نيستم كه بايد ۱۰ سال صبر كنيم تا دوره مديريت بعدي رسانه ملي فرا برسد. همين امروز هم ميتوان تعامل منطقي و درستي را بين سينما و تلويزيون برقرار كرد. اگر هدف خدمت به فرهنگ و هنر كشور باشد، ميتوان به نقاط مشترك فراواني رسيد. سينما يكي از ابزارهاي پيشرو در حوزه فرهنگ و هنر است و نميتوان نسبت به آن بيتفاوت بود. ايل بيگي با ابراز تاسف از اينكه تلويزيون خود را رقيب سينما ميداند، بيان كرد: اين رقابت اصلا درست نيست و بايد بدانيم در كشور ما اين دو رسانه مكمل هم هستند گرچه در حوزه فرهنگسازي هر يك پتانسيل و سازوكار خود را دارد كه بايد در جهت رشد و ارتقاي فرهنگ به هم كمك كنند. تلويزيون امكان بسيار خوبي در اختيار دارد و سينماي ايران ميتواند در سال ۱۵۰ فيلم كه مورد نياز تلويزيون است فراهم كند ولي تلويزيون سالي كمتر از ۵ فيلم بيشتر نميخرد. اين مدير سينمايي با اشاره به اينكه تلويزيون بايد با سينما مهربانتر باشد درباره پخش تيزرهاي تبليغاتي فيلمها در شبكههاي خارجي عنوان كرد: براي مبارزه جديتر با اين اقدام ميطلبد كه شرايط در داخل كشور مطلوبتر شود. من غيرقانوني بودن اين جريان را رد نميكنم ولي معتقدم قبل از آن نياز است شرايطي فراهم آوريم تا رسانه ملي به آثار سينمايي اهميت دهد و براي معرفي آثار سينمايي امكان بيشتري فراهم كند. وي ادامه داد: واقعا نميدانم چرا تلويزيون با سينما مهرباني نميكند؛ اين براي من قابل درك نيست. امروزه بيش از پيش از صنعت سينما بهره ميگيريم و در همه حوزهها فيلمسازان خوب داريم و جزو معدود كشورهايي هستيم كه فقط محصولات خودمان را در سالنهاي سينما نمايش ميدهيم. ما پتانسيلهاي بالايي در حوزه سينما داريم كه تلويزيون سعي در ناديده گرفتن شان دارد. ايل بيگي بيان كرد: گراني تبليغات شهري و موانعي كه تلويزيون سر راه فيلمها ميگذارد گاهي شرايط را به سمتي ميبرد كه سينماگران به شبكههاي خارجي متمايل ميشوند. تلويزيونهاي غير ملي درهايشان را به سمت سينماي ما باز كردهاند و حتي حاضر به تبليغ رايگان هستند ولي ما نبايد چنين اجازهاي بدهيم، اما اين اجازه ندادن با زور نيست بلكه بايد امكاني فراهم كنيم كه سينماگران تلويزيون را محل امني براي خود بدانند. وي گفت: هر موقع تلويزيون با سينما مهربانتر شد و اين رسانه وظايفش در قبال سينما را به شكل درست انجام داد آن موقع ميتوان مصممتر با متخلفان برخورد كرد. فقط هم مساله پخش چند تيزر نيست حمايت بايد همهجانبه باشد. اين تيزرها ميان حجم وسيع برنامهها و تبليغات تلويزيوني گم ميشود و هيچ نمايي ندارد. وی همچنین درباره سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر نيز گفت: من همه فيلمها را ديدم و امسال به نظرم شاهد رشد و موفقيتهاي زيادي در اين حوزه هستيم.
ابتکار/همگام با سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر؛
نصب بزرگترین پروژه تئاتر تالار وحدت آغاز شد
امروز 7 بهمن ماه در هفتمین روز از برپایی سی و چهارمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر24 نمایش صحنه ای و خیابانی در قالب بخش های مختلف میزبان علاقمندان تئاتر است.در این روز 18 نمایش صحنهای و 6 نمایش خیابانی برای علاقمندان تئاتر اجرا خواهد شد.
روز هفتم جشنواره فجر
نمایش های صحنه ای «تکه های سنگین سرب» به نویسندگی و کارگردانی ایوب آقاخانی ساعت 18 در تالار چهارسوی مجموعه تئاتر شهر،« تعبیر خواب» به نویسندگی و کارگردانی صمد آذرخش از قم در دو نوبت 17 و 19 در تالار سایه ، «دعوت به دو نمایش همراه» به نویسندگی و کارگردانی محمد رحمانیان از تهران در دو نوبت 17:30 و 19:30 در تالار قشقایی، «ملودی شهر بارانی» نوشته اکبر رادی به کارگردانی علیرضا پارسی از رشت در دو نوبت 17 و 20 در تماشاخانه سنگلج، «شرم و دغدغه» به نویسندگی و کارگردانی سید جواد اشکذری از مشهد در دو نوبت 17 و 19 در تالار مولوی، «وقتی ما مردگان برمیخیزیم» نوشته سمیرا اتفاق به کارگردانی شهاب آگاهی از تهران در دو نوبت 18 و 20:30 در تالار حافظ، «طپانچه خانم» نوشته محمد امیر یاراحمدی به کارگردانی شهاب الدین حسین پور از تهران در دو نوبت 18 و 20:45 در تالار استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر، «عاشقانههای فریدون» به نویسندگی و کارگردانی علی اصغر ثلاثی از تهران در دو نوبت 17 و 19 در تالار استاد انتظامی خانه هنرمندان و «ماهی های نه ماهه »« نوشته صابر محمدی به کارگردانی مهدی تنگستانی زاده از گناوه در دو نوبت 17 و 19 در تماشاخانه سرو روی صحنه میروند.همچنین در این روز نمایشهای خیابانی و محیطی «پریگرینوس» به نویسندگی و کارگردانی جرزی زون از لهستان ساعت 15:30 در محوطه مجموعه تئاتر شهر، «بودن یا نبودن در میدان جنگ» به نویسندگی و کارگردانی سعید خیرالهی از دهلران ساعت 16:30 در محوطه مجموعه تئاتر شهر، «عروسک ها عاشق می شوند» به نویسندگی و کارگردانی سمانه موسوی از تهران ساعت 17 در محوطه مجموعه تئاتر شهر، «خانه» به نویسندگی و کارگردانی خداداد خدام از اراک ساعت 18 در محوطه مجموعه تئاتر شهر، «مین بال» نوشته محسن مهدویان به کارگردانی صادق حسین پور از رشت ساعت 17 در باغ هنر (خانه هنرمندان ایران) و «خوشه برنج» به نویسندگی و کارگردانی محسن اردشیر از آمل ساعت 17 در محوطه برج میلاد اجرا می شود.در هفتمین روز از برگزاری جشنواره، تماشاخانههای خصوصی نیز میزبان نمایشهای صحنهای بخش «به علاوه تئاتر فجر» هستند.بر این اساس، نمایش های «اژدهاک» نوشته بهرام بیضایی به کارگردانی مهدی پورخیاط در در دو نوبت 18 و 19:30 در تماشاخانه ارغنون،»صندلی ها» نوشته اوژن یونسکو به کارگردانی حسین رحیمی در دو نوبت 17 و 20 در تئاتر باران، «آنالیز» به نویسندگی و کارگردانی سیما شیبانی در سه نوبت 18،19 و 20 در خانه نمایش دا، «کمد یواری» نوشته کیوان میرمحمدی به کارگردانی کاوه مرحمتی در دو نوبت 18 و 20 در سالن استاد خسرو شکیبایی در تماشاخانه سه نقطه، «آشوییتس» به نویسندگی و کارگردانی شهرام ابوالقاسمی در دو نوبت 19 و 21 در سالن استاد رکن الدین خسروی تماشخانه سه نقطه، «نارنجیغ» نوشته محمدرضا سجادیان به کارگردانی بهادر آذری ساعت 18 در تماشاخانه استاد جمشید مشایخی،«قایقانع» نوشته محمدرضا سجادیان به کارگردانی بهادر آذری ساعت 20 در تماشاخانه استاد جمشید مشایخی، «آپارت-مان» به نویسندگی و کارگردانی کیوان سررشته ساعت 19در تماشاخانه موج نو و «کشتن کفتر چاهی» نوشته محمد چرمشیر به کارگردانی رضا حداد ساعت 15 در تئاتر آفتاب روی صحنه می رود. در میان این آثار پیشنهاد می کنیم تماشای نمایش هایی همچون «ملودی شهر بارانی»، «طپانچه خانم»، «نارنجیغ» و نمایش خیابانی «عروسک ها عاشق می شوند» را از دست ندهید. اما در شش روز ابتدایی جشنواره تئاتر فجر آثار مختلفی به روی صحنه رفتند و نمایش های مختلفی در بخش صحنه ای و خیابانی جشنواره اجرا شدند و هر کدام طرفداران و منتقدانی را از آن خود کردند.در ذیل به بررسی چند نمایش می پردازیم:
اجرای کم رمق «من - مدهآ»
نمایش خارجی «من - مده آ» از گرجستان از جمله اجراهایی بود که نتوانست مورد پسند قرار گیرد و رضایت مخاطبان را جلب کند. این نمایش برداشتی از اسطوره «مده آ» بود که تا به حال نمایشنامه نویسان شناخته شده ای همچون اوریپید، پییر کرنی، ژان آنوی و ... از روی آن نمایشنامه هایی به نگارش درآورده اند. شناخته شده ترین متن موجود متعلق به اوریپید نمایشنامه نویس یونان باستان است و بقیه نویسندگان از نوشته وی الهام گرفته و ابعاد دیگر شخصیت «مده آ» را به رشته تحریر در آورده اند. در اجرای نمایش «من - مده آ» فونت کوچک بالا نویس و همچنین تاخیر در نمایش آن مخاطبان را با مشکل در خواندن متن مواجه می کرد به این ترتیب که بالانویس عقب تر از رویدادهای نمایش بود و چون این اثر نمایشی نیز برپایه دیالوگ استوار بود تماشاگران با اثر ارتباط کمتری برقرار می کردند. اما این مساله با توجه به اینکه اکثر اهالی تئاتر از داستان «مده آ» اطلاع دارند مشکل ساز نبود بلکه نگاه تک بعدی و به دور از جهان بینی اساطیری و بی توجهی به موقعیت «مده آ» در جهان معاصر مشکل اساسی این اثر نمایشی بود. زمانی که اثری برای حضور در بخش بین الملل جشنواره دعوت می شود حداقل این انتظار وجود دارد که کار حرف تازه ای برای گفتن داشته باشد و از نگاهی جدید به نمایشنامه ای که بارها دستمایه اقتباس قرار گرفته، نگاه کند اما متاسفانه نمایش «من - مده آ» در اجرای خود نتوانست ابعاد روانشناسانه، پرداختن به موضوع فرزند کشی، نگاه جنسیتی به زنان، مساله عشق و انتقام و حسادت، حضور خدایان در سرنوشت آدم ها و ... را آنطور که باید به مخاطب ارایه دهد. همین امر باعث شد در اجرای اول این نمایش تعداد زیادی از تماشاگران سالن قشقایی را ترک کنند.
شاید«اودیسه»بهترین باشد
اما شاید بهترین نمایش جشنواره از آغاز تا امروز را می توان نمایش «اودیسه» آرش دادگر دانست نمایشی که امین طباطبایی نویسنده آن برای نگارشش نزدیک به دو سال وقت صرف کرده و اسطوره اولیس را با نگاهی جهان شمول به تصویر کشیده است. در نمایش ۱۲۰ دقیقه ای آرش دادگر داستان اولیس از زوایای مختلفی به نمایش گذاشته شد. سرگذشت اولیس در این نمایش در زمان ها و موقعیت های مختلف خیالی و واقعی با بازیگران مختلف به نمایش در آمد. استفاده درست و ارجاعات مناسب از داستان اولیس به دنیای امروز از ویژگی های مورد توجه این اثر نمایشی بود. البته این نمایش بیشتر مناسب مخاطبی است که از داستان «اودیسه» و اتفاقاتی که برای اولیس رخ داده مطلع است و قبلا کتاب هایی در این زمینه مطالعه کرده است.
نگاهی به نمایش «تب سرد روی پیشانی داغ»
گاهی شیوه غلطی در آغاز کردن برخی نمایشها دیده میشود که در آن کارگردان اصرار میورزد قسمت نخستین نمایش را به میل و سلیقه خود اجرا نماید و هدفش هم از این ترفند آن است که به هر طریقی شده برای تماشاگر وانمود شود که از همان آغاز با اجرائی ظاهرا متمایز و خاص روبه روست و در این رابطه مهم هم نیست که این شیوه آغاز نمایش ارتباط تنگاتنگی با موضوع محوری اجرا دارد یا خیر. نمایش "تب سرد روی پیشانی داغ" به نویسندگی علی حاتمی نژاد و طراحی و کارگردانی مهدی ضیاء چمنی در صحنه اول "خرده روایت”هائی را از زبان یکی از پرسوناژها که روی تختخوابی دراز کشیده روایت میکند؛ این خرده روایتها شامل برخی خاطرههای نوستالژیک است. نکته حائز اهمیت آن است که پرسوناژ مورد نظر در این صحنه سالم، اما در صحنه دوم بدون دلیل معلول و تاحد زیادی ناتوان نشان داده میشود و کارگردان خیلی سهلانگارانه علت و چگونگی چنین وضعیتی را به گمانهپردازیهای ذهن خود تماشاگر میسپارد.مضمون داستانگونه نمایش این است که برادر کوچکتر و متاهل پرسوناژ معلول با زنی ارتباط نامشروع برقرار میکند و برآن است که از همسرش جدا شود و با زن دوم ازدواج نماید و سپس هردو با هم به استرالیا مهاجرت کنند. این برادر ناخلف برایش مهم هم نیست که برادر معلولش بعد از رفتن او تنها و بیکس و کار میماند. او و زن دوم نقشه خود را به اجرا میگذارند، اما نویسنده متن به شکلی عامدانه موانعی ساختگی سرراهشان قرار میدهد و نهایتا برادر ناخلف که به طور سوالبرانگیزی تنها به استرالیا رفته، برمیگردد و حتی شاهد همدلی زن دوم با برادر معلولش میشود و نهایتا خودش هم با زن قبلیاش آشتی میکند. نگاهی گذرا به وقایع فوق نشان میدهد که همه چیز سطحی و ساختگی است. ضمنا پایان نمایش هم به همان موقعیت آغازین برمیگردد. در این میان اساسا آخرش معلوم هم نمیشود که هدف نویسنده از پرداختن به این وقایع بدون دلیل، بیهوده و جعلی چه بوده است.
بازی های تصنعی
در یکی از صحنههای ماقبل آخر ناگهان و به طور خود به خودی برای چند لحظه معلولیت پرسوناژ معلول از بین میرود و بعد بلافاصله دوباره معلول میشود؛ برای این حادثه «من درآوردی» هم هیچ دلیلی ارائه نشده است. در متن و کارگردانی این نمایش اساسا روابط علت و معلولی رعایت نشده است. طراحی صحنه هم بیانگر نکته یا داشته مهمی نیست و در رابطه با مقوله بازیگری، فقط بازی بازیگر مردی که نقش برادر معلول را ایفا میکند، خوب و قابل توجه است. بازی بقیه بازیگران تصنعی است؛ ضمنا رفتار همسر برادر خطاکار با برادر معلول شوهرش- که از هر دو آنان بزرگتر است - مثل رفتار کردن با یک بچه است و این در نمایش ظاهرا به عنوان محبت و رفتاری درست نشان داده شده است. میزانسنها اغلب تکراری و قراردادی است: در بیشتر صحنهها دو بازیگر، هرکام در طرفی از صحنه روی چارپایه مینشینند و با هم از دور، زیر نور موضعی حرف میزنند. در این اجرا آدمها یا خیلی خوبند یا خیلی بد. ضمنا دیالوگها هم به دیالوگ تئاتری شباهت ندارند و گاهی غلط هم به کار گرفته شدهاند؛ مثلا در جائی برادر معلول به برادر خطاکارش میگوید: «دلم میخواد بزنمت، ولی زورم بهت نمیرسد» و برادرخطاکار درجواب او میگوید: «بزن ، خب». کاربرد نور هم تکراری است. در این اجرا «کُنش دراماتیک» وجود دارد، اما نویسنده و کارگردان عملا این کنُش دراماتیک را در طی صحنههای بعد، دروغ و باطل از کار در میآورند.بازیگران گاهی بدون دلیل تک صداهائی با لب و دهان ایجاد میکنند. ضمنا عارضه دیگری هم مزید بر علت شده: وقتی در فواصل صحنهها بازیگری که نقش برادر معلول را بازی میکند، بلافاصله رفتارش عوض میشود و به شکل یک آدم سالم در میآید و با همان حالت صحنه را برای ادامه صحنه بعد ترک میکند، تماشاگر همه چیز را لو رفته تلقی مینماید. اگر این بازیگر با همان حالت معلول صحنه را ترک میکرد و فقط در پایان و هنگام معارفه به طور غافلگیرانهای آشکار میشد که او احیانا یک بازیگر معلول نیست، بلکه سالم است و فقط نقش یک آدم معلول را بازی کرده، در آن صورت موضوع و بخشهای مربوط به بازی او گیرا تر جلوه میکرد.
مروری برنمایش «رقص مرگ»
در پنجمین روز جشنواره تئاتر فجر تالار استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر میزبان نمایش «رقص مرگ» با نویسندگی و کارگردانی یاسر خاسب بود.نمایش "رقص مرگ” با همکاری کمپانی sosh آلمان به صحنه رفت و مایکل اولفیک به عنوان یکی از بازیگران در این نمایش فیزیکال اجرای نقش کرد.نمایش در تاریکی و با ساز و آواز مایکل اولفیک آغاز شد، در حالی که یاسر خاسب با گریم سیاه خود از طنابی در جلو صحنه آویزان بود. در این نمایش بیکلام قرار بود شاهد داستانی باشیم که زندگی یک بیمار خوابگرد را به تصویر میکشد، اما به نظر میرسید کمتر تماشاگری توانست مفهوم مورد نظر کارگردان را دریافت کند.«رقص مرگ” که با کمترین نور ممکن و در فضایی نیمه تاریک اجرا شد، بیش از هر چیز محل بروز امکانات مختلف صوتی و تصویری بود. گروه موسیقی متشکل از سه نوازنده با حدود 10 ساز شرقی و غربی، از تنبور گرفته تا ویولن و گیتار الکتریک، به ایجاد فضاسازی صوتی و اجرای موسیقی صحنه پرداختند.حرکات بدنی نیز در انواع مختلف دیده میشد، زنی با لباس عروس که رقص سماع میکرد از یک سو، و رقص بوتو از سوی دیگر توسط سایر بازیگران انجام میشد. جهشها و پرشهایی که حشرات و جانوران مختلف را یادآوری میکردند و پرستاری که با حالتهای مکانیکی و حرکات خشک به تیمار بیمارش میپرداخت، هرکدام نوعی از حرکات فیزیکی را به نمایش گذاشتند.
سیاهیهایی که با گچ سفید به آرامش میرسند
در این نمایش طراحی صحنه خاصی وجود داشت که امکانات حرکتی ویژهای را در فضا ایجاد میکرد. محفظه فلزی بزرگی در میان صحنه آویزان بود و در میان آن تختی قرار داشت که در واقع یک آکواریوم بزرگ بود و دورن آن ماری مشغول شنا کردن بود. یاسر خاسب که علاقه زیادی به صحنههایی هیجانانگیز دارد روی سقف این اتاقک قفس مانند به حرکت میپرداخت یا از طنابی در میان صحنه آویزان میشد.حرکات خشن، درگیری و نزاع میان شخصیتها سرانجام با مرگ یا خواب آرام یک بازیگر به پایان رسید تا همه شخصیتها صورت خود را با گچ سفید بپوشانند و با چرخیدن سماع گونه، پاشیدن گچ سفید در فضا و روشن کردن شمع به آرامش برسند.
نگاهی متفاوت به شاهکار شکسپیر در جشنواره تئاتر فجر
اما از روز سه شنبه تالار وحدت میزبان گروه فنی نمایش ˝هملت˝ به کارگردانی توماس اوسترمایر یکی از مهم ترین کارگردانان اروپا شد.نمایش «هملت» نوشته ویلیام شکسپیر توسط توماس اوسترمایر یکی از 10 کارگردان برتر اروپا در بخش بین الملل تئاترفجر به صحنه خواهد رفت. این گروه که دیروز سهشنبه ششم اردیبهشت ماه به ایران وارد شده، در حال نصب و برپایی دکور نمایش در تالار وحدت هستند.بدون شک نصب و ایجاد دکور عظیم این نمایش یکی از عظیمترین پروژههای تئاتری است که تاکنون در این تالار ایجاد و نصب شده است. بیش از چند تن وسیله و تجهیزات این نمایش به ایران وارد و با حضور تعدادی از متخصصان فنی و اجرایی آلمان در حال نصب در تالار وحدت است.فرانک کوکریتس سرپرست گروه نور نمایش "هملت” با ارائه توضیحاتی در مورد این اثر گفت: این اثر ترجمه و برداشت جدیدی از یکی از مهمترین نمایشنامههای شکسپیر است و اجرایی مدرن خواهد بود.کوکریتس خاطرنشان کرد: طراحی نور توسط طراح اصلی شکل گرفته او ایدههایی را خود مطرح کرده و از ایدههای کارگردان هم بهره برده است. البته به دلیل آنکه این کار برداشتی تازه از این اثر است خیلی در اجرا و طراحی هایمان تاکیدی بر متن نداشته ایم.گفتنی است؛ نمایش "هملت” به کارگردانی توماس اوسترمایر از پنجشنبه 8 تا شنبه 10 بهمن ماه ساعت 19 در تالار وحدت به صحنه می رود.
ابتکار/سیاستهای جشنواره تجسمی فجر تشریح شد؛
اثرمحوری جایگزین هنرمحوری و حذف تیم داوری
نشست خبری هشتمین جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی فجر در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد.
به گزارش ایلنا، مجتبی آقایی (دبیرکل هشتمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر) در نشستی با حضور خبرنگاران به تشریح برنامههای این جشنواره پرداخت و گفت: خوشبختانه با برنامهریزیهای انجام شده در این دوره رویکردهای جدیدی به جشنواره اضافه شده و از این دوره میتوان به بهرمندی از هنرهای تجسمی یاد کرد.
آقایی درباره کلیات و آمار و ارقام مرتبط با جشنواره گفت: برنامهریزیهای جشنواره از تابستان شروع شد. در این دوره ما روش ترکیبی برای فراخوان آثار انجام دادیم و در حوزههای مختلف شرکتکننده داریم. بهطور کلی 9 هزار و 230 اثر از 4 هزار و 915 نفر در سایت جشنواره دیده میشود. همچنین 105 هنرمند از 45 کشور در جشنواره شرکت کردهاند. در این دوره از جشنواره دو هزار و 657 شرکتکننده از میان بانوان و دو هزار و 258 شرکتکننده از میان آقایان حضور دارند. همچنین بیش از 70 فیلم به دفتر جشنواره معرفی شده است. فیلمها دو اکران خواهند داشت؛ یکی در قسمت سینماتک و دیگری در محل نمایشگاه.
جمشید حقیقتشناس (دبیر هنری جشنواره) نیز در ادامه نشست؛ با بیان این مطلب که این دوره از جشنواره مختص افراد خاصی نیست؛ گفت: امسال با هفت دوره برگزار شده کاملا متفاوت است. سالهاست که جشنواره فجر برگزار میشود درصورتیکه هیچ کنجکاوی در آن دیده نمیشود. در این دوره تلاش کردیم این حس کنجکاوی را در مردم بوجود بیاوریم. این نمایشگاه فقط برای افراد متخصص نیست بلکه میخواهیم مردم را به نمایشگاه بکشانیم. به همین دلیل در تمام طول نمایشگاه برنامههای مختلفی برگزار میکنیم. ما رشتهها را حذف کردهایم و بهطور کلی نمایشگاه را در یک راستا برگزار میکنیم. در جشنواره امسال؛ نمایشگاه اثرمحور داریم نه هنرمحور. ما یک رویکرد کیفی داشتیم و کنجکاو بودیم چه اتفاقی میافتد اما امسال متفاوت است. امسال یک شورای هنری داریم اما تیم داوری نخواهیم داشت که هر بخش را بهطور جداگانه داوری میکند و تیم هنری بهصورت کلی آثار جشنواره را در همه زمینهها بررسی میکند. این کار دشوار بود ولی انجام شد.
حقیقت شناس با بیان اینکه در این دوره؛ آثار هنرمندان به همراه رزومه آنها بررسی میشود، گفت: اسم خلقکننده آثار در کنار کارها میآید. متاسفانه امسال از بین حدودا 9 هزار اثر فقط 200 کار انتخاب شده که شامل تک اثر و پروژههای هنریست. ما سعی کردیم در نمایش و انتقال آثار یک ویژگی خاص وجود داشته باشد همچنین بخشی به نام فجر هنری ملی در نمایشگاه آغاز بهکار می کند که فقط شامل خوشنویسی و نگارگری است که در نیاوران برگزار خواهد شد. در این بخش؛ هنرمندانی از سراسر کشور شرکتکردهاند. ما خیلی تمایل داریم هفتههای هنری را در کشورهای مختلف برگزار کنیم.
حقیقتشناس در پاسخ به این سوال که چرا بعضی داوران جشنواره هنرهای تجسمی را هر سال شخم میزنند، گفت: در زمینه فرهنگ این شخم زدنها لازم است. هفت دوره جشنواره برگزار شده و بازدیدکنندگان ریزش داشتهاند و فقط در افتتاحیه و اختتامیه شرکت میکردند. ما میتوانستیم شخم نزنیم و به همین منوال جشنواره را ادامه دهیم ولی جشنواره را شخم زدیم تا بازدیدکننده بیشتری جذب کند و شما باید قضاوت کنید که قویترین نمایشگاه این دورهها بوده یا ضعیفترین آن.
عبدالرحیم سیاهکارزاده (دبیر اجرایی جشنواره هنرهای تجسمی) نیز با بیان این مطلب که؛ جشنواره در 32 استان کشور برگزار میشود و 26 استان جشنواره را همزمان برگزار میکنند؛ گفت: سالن ایران، سالن افتتاحیه و محل همایشهای جشنواره است. در این جشنواره همچنین بخش هنر اقتصاد مقاومتی دیده شده و نمایشگاه هم در این زمینه داریم.
محمد رحیمیان (عضو شورای جشنواره) نیز اشارهای به مقالههای ارسال شده به دبیرخانه جشنواره داشت. او گفت: چکیدههای بیش از 125 مقاله به جشنواره ارسال شده که درنهایت 50 مقاله پذیرفته شده. توجه و پرداختن به بخش پژوهش یکی از ضروریات پیشبرد جشنواره فجر است. ما در تعامل با جامعه پزشکان و دانشجویان میتوانیم جشنواره فجر را پشتیبانی فکری کنیم. امسال بهجز بخش سفارش مقاله؛ عملا با مقالاتی ازسوی دانشگاهها مواجه هستیم که نشان میدهد مسیری که انتخاب کردهایم؛ مسیری درست است.
هشتمین جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی فجر از روز جمعه 9 بهمنماه در موسسه فرهنگی هنری صبا در سالن ایران افتتاح و اختتامیه آن هشت اسفند در تالار وحدت برگزار میشود.
ابتکار/ناگفتههای اولین کارگردان برگزیده فیلم فجر
اولین کارگردان برگزیده تاریخ جشنواره فیلم فجر گفت: با توجه به اینکه فیلم «هیولای درون» جایزه کارگردانی و فیلمبرداری را گرفت، برایم عجیب بود که در آن سال بهترین فیلم نشد.
خسرو سینایی اولین فیلمسازی است که در دومین جشنواره فیلم فجر که برای اولین بار به صورت رقابتی برگزار شد، موفق به دریافت جایزه کارگردانی برای فیلم «هیولای درون» شده است.
این فیلمساز در گفتوگویی با ایسنا، یادآور شد: در آن دوره علاوه بر من، اسماعیل امامی هم جایزه بهترین فیلمبرداری را گرفت و برایم عجیب بود که چرا بهترین فیلم را به کار دیگری دادند و از همان دوره فهمیدم که خرده شیشههایی وجود دارد.
وی با اشاره به اکران این فیلم در سینماها، اظهار کرد: فیلم بنا به دلایلی با تاخیر حدود 7 ماهه بدون اطلاع من روانه اکران شد و بعد متوجه شدم از فیلم 135 دقیقهای یک نسخه 90 دقیقهای اکران میشود که با دیدن تایم فیلم، حالت سکته پیدا کردم.
این کارگردان با اشاره به مشکلاتی که این فیلم برای اکران داشت، گفت: آقایی از ارشاد آن دوران با من صحبت کرد و ضمن اظهار لطفی که داشت به من گفت که من عاشق فیلم شما هستم، فقط مشکلی دارد و آن هم لباس هنرپیشه خانم است و آن را عوض کنید! و مشکل دیگرشان با فیلم، چهره بازیگر اصلی فیلم بود که میگفتند، تصاویر درشت او را نامیزان کنید! که امکان تغییر هیچ کدام از اینها برایم فراهم نبود. تصویری هم مربوط به کابوس بود و شستن مرده را به تصویر کشیده بودیم که متوجه شدم شبانه از ارگان رسمی که تهیهکننده فیلم بود به استودیو بدیع آمدند و نگاتیوها را بردهاند.
این کارگردان با اشاره به موفقیت فیلم «هیولای درون» در خارج از کشور، اظهار کرد: همان سال فیلم در جشنواره «کارلوویواری» پذیرفته شد که به دلیل اختلافات ایران و چکاسلواکی اجازه ندادند، فیلم به آن جشنواره برود.
سینایی که بعدها در جشنواره هجدهم فیلم فجر هم برای فیلمنامه «عروس آتش» به همراه حمید فرخنژاد موفق به دریافت سیمرغ بلورین شد، به ایسنا گفت: هیچ وقت موفقیتهای اینطوری برایم مهم نبوده و همیشه سعی کردهام فیلمام را بسازم و جوایز در کارم تاثیری نداشته است.
این کارگردان که این روزها آخرین ساخته سینماییاش «جزیره رنگین» در گروه هنر و تجربه اکران میشود، درباره آن اظهار کرد: دیدگاه تماشاگران در ایران نسبت به خارج متفاوت است و در اینجا مردم کمکم به دیدن این فیلمها عادت میکنند.
وی افزود: چندی پیش این فیلم در جشنواره ونکوور حضور داشت و اخیرا کاتالوگ این جشنواره به دستم رسید که درباره «جزیره رنگین» نوشته بودند، منتظریم چالش ما با ایران تمام شود و چمدان ببندیم و به جزیره هرمز برویم. تماشاگران هم از امتیاز یک تا پنج، چهار به فیلم داده بودند که بسیار دلگرمکننده بود.
ابتکار/چه کسانی به فاطمه معتمد آریا حمله کردند؟
به دنبال حمله چند روز گذشته عوامل خودسربه جلسه نقد و بررسی فیلم «یحیی سکوت نکرد» در شهر کاشان و ایجاد رعب و وحشت، کارگردان این فیلم ، توضیحاتی درباره این حادثه ارائه داد.
به گزارش خبرآنلاین، کاوه ابراهیمپور، کارگردان فیلم، حضور این افراد را عجیب و غیرقابل باور دانست و گفت: جلسات نقد و بررسی فیلم خیلی روان و استاندارد در همه جای ایران برگزار میشود. وقتی عوامل فیلم برای یک جلسه نقد و بررسی دعوت می شوند، در جلسه شرکت میکنند و این یک روند معمول است. چنین اتفاقی برای فیلمی که از وزارت ارشاد مجوز ساخت و نمایش دارد و در سینماها در حال اکران است، منطقی نیست.کارگردان «یحیی سکوت نکرد» جلسه نقد و بررسی این فیلم را در قالب سلسله نشستها و نقد بررسیهای فیلمهای گروه هنر و تجربه عنوان کرد و گفت: این جلسه هم مثل خیلی از جلسات گروه هنر و تجربه بود. خانم معتمدآریا هم مشکلی ندارند و در سینمای ایران در حال فعالیت هستند. واقعا دلیل این حمله برای من مشخص نیست.ابراهیمپور درباره تصمیمش برای شکایت از عناصر خودسر گفت: از چه کسی باید شکایت کنیم؟ این افراد معلوم نیست چه کسانی هستند و به هیچ ارگان رسمی و دولتی هم وابسته نیستند. نیروی انتظامی بود که ما را از دست این افراد نجات داد و اگر نیروی انتظامی نبود معلوم نیست چه بلایی سر ما میآمد. من به شخصه شکایت نمیکنم. بعید میدانم خانم معتمد آریا هم قصد شکایت داشته باشند، باید از خودشان بپرسید.این کارگردان که «یحیی سکوت نکرد» اولین ساخته اوست، درباره حمایت جامعه سینمایی و نهادهای صنفی مثل خانه سینما از سینماگران و راههای جلوگیری از چنین اتفاقاتی گفت: منطقی این است که از ما حمایت کنند اما الان گویا درگیر جشنواره فجر هستند.ابراهیمپور حساب عناصر خودسر را از مردم کاشان جدا دانست و گفت: من عاشق کاشان و مردم کاشان هستم.اهالی کاشان مردمی خونگرم و فرهیخته هستند و حساب این آدمها از مردم کاشان جداست از نظر من این افراد به هیچ جایی تعلق ندارند.
اعتماد/گفتوگو با وحيد اميرخاني درباره «در مدت معلوم»
وظيفه فيلمساز گفتن از محدوديتهاي موجود است
فرناز ميري/ نخستين فيلم بلند وحيد اميرخاني با نام «در مدت معلوم» از ٢٥ آذر بر پرده سينماها رفته و اكنون نيز در حال اكران است. اين فيلم با زبان طنز به سراغ موضوع ازدواج موقت رفته است. موضوعي كه شايد چندان در عرصه عمومي جامعه به آن پرداخته نميشود يا دربارهاش صحبتي نميكنند. از يك سو پرداختن به چنين موضوعي در نخستين فيلم بلند يك كارگردان جوان قابل توجه است و از سوي ديگر نبايد ضعفهاي فيلم را ناديده گرفت. فيلمي كه گاهي احساس ميشود فيلمساز ميخواهد از همين فرصتي محدودي كه ساختن يك فيلم در اختيارش ميگذارد براي اشاره به همه مشكلات جوانان يا جامعه بهره بگيرد. به هر روي طبق آمار فيلم «در مدت معلوم» تاكنون فروش خوبي داشته و از مرز يك ميليارد تومان گذشته است. اين فيلم با نويسندگي مهدي عليميرزايي و تهيهكنندگي سيدمحسن جاهد و رويا شريف محصول سال ۱۳۹۳ است. جواد عزتي، هومن سيدي، ويشكا آسايش، گوهر خيرانديش و اكبر عبدي در اين فيلم حضور دارند. با اميرخاني گفتوگويي درباره فيلم، روند ساخت و نقاط ضعف و قوت آن داشتيم.
در اين زماني كه فيلم «در مدت معلوم» اكران شده است چه بازخوردهايي نسبت به فيلم دريافت كردهايد؟
بازخوردها خيلي مثبت بود. هم در فضاي مجازي، سايتها، و بلاگها و هم گزارشهايي كه از سينماها در تهران و شهرستان داريم نشان ميدهد از فيلم استقبال شده است. پيش بيني ما اين بود از آنجاكه درباره موضوع فيلم، پيشداوريهاي زيادي وجود دارد، بيشتر واكنشها و يادداشتها به موضوع بپردازد و دقيقا همين اتفاق افتاده است. از اين سطح كه فارغ بشويم، به هر حال با توجه به گزارش سالنهاي سينما، اكرانهاي مردمي و مشاهدات عمومي؛تماشاگران، خيلي خوب با فيلم ارتباط برقرار كردهاند و سانسهاي نمايش فيلم شلوغ و گرم برگزار ميشود.
شما در اين فيلم به سراغ موضوع ازدواج موقت رفتهايد. مسالهاي كه شايد در جامعه گسترش داشته باشد اما مردم و مسوولان خيلي راحت درباره آن صحبت نميكنند و حتي ميتوان گفت اصلا حرفي از آن به ميان نميآيد. چرا به سراغ اين موضوع و ساخت چنين فيلمي رفتيد؟
اتفاقا مردم خيلي راحت راجع به اين موضوع صحبت ميكنند. اما اين حرف زدن در گفتمان پنهان جامعه و نه گفتمان عيان وجوددارد. ميتوانيم ببينيم دوستان و افراد نزديك به هم در هر قشري درباره اين مساله از زواياي مختلف صحبت ميكنند. كافي است كمي با دقت به موضوعات مورد بحث جوانان در محافل غيررسمي و خصوصي آنها نگاه كنيم تا بهراحتي ببينيم اقشار طبقات مختلف اجتماعي تا چه اندازهاي و در چه حجم وسيعي با اين مساله درگير هستند و از زواياي مختلف دربارهاش صحبت ميكنند. اگر به شبكههاي اجتماعي نگاهي بيندازيد با انبوهي از سوالات، راهكارها و حواشي اين موضوع برخورد ميكنيد. كافي است شبكههاي اجتماعي را بررسي كنيم تا متوجه بشويم تا چه اندازه اين موضوع در ميان افراد باب گفتوگو را باز كرده است. اما در گفتمان رسمي جامعه انگار چنين مسالهاي وجود ندارد و از اساس از مخيله مردم ما خارج است. هم در بدنه اصلي و رسمي جامعه و هم بنيانهاي خانواده و مردمنهاد درباره اين مساله حرفي زده نميشود. گويي وجود ندارد. اين شكاف و فاصله بين فضاي رسمي و مردمي به نفع هيچكس نيست. در فضاي رسمي، اگر هم صحبتي درباره آن بشود بيشتر تشريفاتي و به منزله پاككردن صورت مساله و در فضاي عيب و قبح دانستن آن است. بنابراين ما با مسالهاي سرو كار داريم كه به شكل واقعي ذهن جوان را كم يا زياد درگير ميكند، اما عرصه عمومي و مديران تصميمگير آن را ناديده ميگيرند. بنابراين مساله به شكل واقعي وجود دارد اما فقط به سطح رسمي نرسيده است. اگر تاكنون استقبالي از فيلم شده است باتوجه به اينكه فيلم در اين فصل (فصل ركود اكران و امتحانات) و بدون تبليغات گسترده و پيشرو بودن جشنواره فيلم فجر اكران شد اما استقبال زيادي از فيلم شده و اين مساله به همين دليل است كه موضوع فيلم اشاره به گفتمان پنهان دارد. مردم ميخواهند درباره اين موضوع فكر و صحبت كنند و خود به خود ديگران را به ديدن اين فيلم دعوت ميكنند.
به هر روي موضوع فيلم به نوعي خط قرمز محسوب ميشود. آيا خواستهايد فيلمي درباره خط قرمزها بسازيد و مخاطب را جلب كنيد؟
نخست آنكه من از موضوع به فيلم نميرسم بلكه از قصه به فيلم ميرسم. بحث سرگرمكننده بودن فيلم براي من مهم است و سعي ميكنم مخاطب از وقت و هزينهاي كه براي ديدن اين فيلم گذاشته است، راضي باشد. دوم آنكه، اين خطقرمزها، خط قرمزهاي خطكشي شده و واقعي نيست و خط قرمز پنهان است. يعني بعضي اوقات تصورات در مورد خط قرمز بودن يك موضوع كاملا توهم است. گاهي يك زاويه نگاه، نو و بكر است يا حرف جسورانهاي است اما يك فرد، ممكن است نو بودن را با خط قرمز بودن اشتباه بگيرد. موضوع فيلم ما، به نحوي است كه عموم مردم به دلايل فرهنگي- اجتماعي، ترجيح ميدهند درباره اثبات ضرورت آن بحث و جدل نكنند. برخي از ما آرزو داريم بدون حرف و حديث، از سازوكاري در جامعه برخوردار باشيم كه براي حل مسائل مربوط به غريزه به تنگنا نيفتيم. اما خوب به دلايل تاريخي و فكري اين امكان وجود ندارد و براي بهرهمندي از حقوق اوليه طبيعي خود كلي بايد بجنگيم، در اين فضا كسي (خصوصا فرد سياسي) برايش صرف نميكند، از آبرو و اعتبار اجتماعياش هزينه كند تا وضع موجود را تغيير دهد. اينجاست كه وظيفه فيلم و فيلمساز است از محدوديتهاي موجود سخن بگويد و ماجرا را به رخ مديران فرهنگي بكشد. فيلمنامه اين فيلم ١٠ سال پيش نوشته شده اما ساخته نشده بود. اين بدين معني است كه از طرف مسوولان، هنرمندان و فيلمسازها اين نگرانيها و هراسها وجود داشته كه ساخت چنين فيلمي را سالها عقب انداخته است. مردم در حال حاضر در سينما اين فيلم را ميبينند و بدون شرم با موضوعي كه خط قرمزي قلمداد ميشد، روبهرو ميشوند، ميخندند و به آن فكر ميكنند. اين به معني موفقيت اجتماعي يك فيلم و جابهجايي خط قرمز است. بنابراين فيلمساز ميتواند به اين مساله ورود كند و خط قرمزها را جابهجا كند.
فيلم از زبان طنز بهره گرفته و به ژانر كمدي وارد ميشود. چرا در ساخت «در مدت معلوم» از زبان طنز استفاده كردهايد؟
بهطوركلي انگار يك مساله مهم، حياتي و موثر در جامعه موقعيت طنز ايجاد ميكند. از اين روي خود موضوع بهذاته بستر طنزگونه دارد. ضمن اينكه مسائل مهم، ملتهب و حساسيتبرانگيز را در قالب طنز راحتتر ميتوان مطرح كرد تا حساسيتزا نشود. ما در كشوري زندگي ميكنيم كه بهراحتي ممكن است سرنوشت يك فيلم تغيير كرده و براي هميشه بايگاني شود. بنابراين زبان طنز در اين فيلم جديت و حساسيتزايي را از موضوع ميگيرد و از لايههاي زيرين به مخاطب تلنگر ميزند.
تا چه اندازه فيلم دستخوش مميزي شد؟ آيا مجبور به حذف بخشهايي از داستان يا فيلم شديد؟
به هر حال فيلمي ساخته شده كه از نظر مخاطب و سازندگان فيلم براي نخسينبار پس از انقلاب به اين شكل صريح درباره چنين موضوعي صحبت ميكند. اين مساله هم مثبت و هم منفي است. بخشي از آن نيز به خود عوامل (نويسنده، كارگردان و تهيهكننده) برميگردد كه به شكل آگاهانه مجبور به خودسانسوري بودند تا فيلم به اكران برسد. من به عنوان كارگردان فيلم بايد ميان يك فيلم تند و صريح كه ممكن بود هرگز امكان اكران را پيدا نكند، يا فيلمي منعطفتر كه نگراني مسوولان تصميمگير را هم كمتر ميكرد يكي را انتخاب ميكردم. از آنجا كه آينده فيلم و اكران آن براي من مهم بود دومي را انتخاب كردم.
لوكيشن فيلم شهري كوچك در اطراف تهران است. آيا تعمدي در انتخاب اين لوكيشن بوده است. مثلا اينكه بخواهيد بگوييد چنين موضوعي در شهرهاي كوچك بيشتر دغدغه است و بايد درباره آن صحبت شود تا در كلانشهري مانند تهران؟
شرط صدور پروانه ساخت فيلم تغيير نام و شهر فيلم بود. براي ساخت اين فيلم به يك شهر كوچك نزديك تهران با يك بافت مذهبي و سنتي نياز داشتيم. اين هم جزو مواردي بود كه ما كوتاه آمديم تا فيلم ساخته شود. البته اگر فيلم در همان فضاي اوليه ساخته ميشد ما امكان طرح موضوعات جسورانهتري داشتيم؛ موضوعاتي مثل نقش مديريت ديني در برخورد با مسائل غريزي جوانان و موضوعاتي از اين دست كه اين امكان از فيلم گرفته شد.
«در مدت معلوم» نخستين فيلم بلند سينمايي شما به حساب ميآيد. فكر ميكنيد ساخت اين فيلم چه تاثيري در روند فيلمسازي شما خواهد داشت؟
از همان ابتدا كه اين قصه را براي ساخت انتخاب كردم بسياري از پيشكسوتان سينما تاكيد ميكردند كه دنبال آن نروم؛ چراكه توليد چنين فيلمي از نظر آنها غيرممكن بود. اما من از همان ابتدا حس ميكردم قدرت و توانايي هدايت اين قصه و عبور از خط قرمزهاي آن را ضمن رعايت حساسيتهايي كه ممكن است سرنوشت فيلم را دگرگون كند، دارم. قصه اين فيلم براي من انگيزه شده بود؛ چراكه قصهاي خنثي نبود و از آنجا كه من دنبال سينمايي سرگرمكننده و قصهگو هستم آن را انتخاب كردم. اگر بگويند ميان فيلمي كه فقط مخاطب خاص دارد اما در جشنوارهها ديده ميشود يا فيلمي با مخاطب زياد كه ممكن است اصلا در هيچ جشنوارهاي به چشم نيايد (مانند همين فيلم) من دومي را انتخاب ميكنم.
در فيلم برخي موضوعات ديده ميشود كه گويي فيلمساز قصد داشته درباره همهچيز صحبت كند. مانند موضوع نيروهاي امنيتي و كنترل كوچه رخصت، سكانس قهوهخانه با افكتهاي تصويري خاص يا حتي صحنهاي كه ميثم در خيال خود براي دعوا با پسر همسايه همانند بروسلي عمل ميكند. چرا اين همه موضوع را در فيلم گنجاندهايد؟
نه در واقع بدين شكل نيست. ميتوانستيم فيلمي داشته باشيم كه پر از شوخيها و صحبتهاي پيرامون مسائل جنسي باشد كه پيشتر هم نمونه آن را در سينماي خودمان داشتهايم. اما فيلم من بهطور مستقيم درباره اين مسائل صحبت نميكند و حتي اشاره مستقيمي هم ندارد و نميخواهد مخاطب را با شوخيهايي از اين دست بخنداند. ضمن اينكه ساختار فيلمنامه، همان ساختار شناختهشده داستانهاي خطي نيست. ساختار ايجاب ميكند كه ايدههاي متراكم اما همسو در كنار هم ساختمان معنايي را شكل دهد. تنوع موقعيتها لزوما آشفتگي مضموني ندارد بلكه در فيلم ما هر صحنه زاويهاي خاص از موضوع را نشان ميدهد. در كوچه رخصت چه اتفاقي ميافتد؟ شخصيت ميثم نشاندهنده فردي است كه به بحران رسيده و ميخواهد همهچيز اين انكار محافظهكارانه اجتماع را مسخره كند و از همين روي وقتي از سوي نيروهاي امنيتي بازداشت ميشود و از او ميپرسند با بيبيسي رابطه داري؟ امنيتيها را دست مياندازد. براي من در قصه اوليه، اين بخش از فيلم اشاره به سازمانهايي داشت كه به مساله اجتماعي نگاه امنيتي دارد. مساله ميثم، مساله كاملا فردي و طبيعي است. اما نگاه از دوربينها به اين آدمها نگاه امنيتي - سياسي است. يا مثلا در صحنه قهوهخانه سنتي، جايي كه آن مرد رند به ميثم ميگويد اگر جامعه از تو عقب است، معطل جامعهات نشو و روي خلاقيت فرديات حساب كن و از جامعه جلو بزن، شايد تنها بخشي باشد كه فردي مساله ميثم را درك كرده و براي آن راهحل دارد. در بخشهاي ديگر همه مساله ميثم را انكار ميكنند و براي نمونه ميگويند مساله ما اكنون مساله هستهاي يا باشگاههاي فوتبال است. تنها دو طيف ميثم را درك ميكنند و ميخواهند همراهياش كنند. يكي شخصيت سعيد كه همخانهاي او است و ديگري همان مردي كه در قهوهخانه آدرس كوچه رخصت را به او ميدهد و به او ميگويد تو از جامعهات جلو بزن؛ چراكه فردي كه جامعهاش مساله او را درك نميكند و انكار ميكند به نوعي قرباني اين عدم فهم بهموقع آن از سوي جامعه ميشود. ميخواهم بگويم، درست است كه ما تنوع موقعيت و شخصيت داريم اما هر موقعيت زاويهاي جديد از بحث را براي ما آشكار ميكند و روايت يك انسجام معنايي به تمام اين وضعيتها ميدهد.
در فيلم شما چهرههايي چون جواد عزتي، هومني سيدي، ويشكا آسايش يا اكبر عبدي و گوهر خيرانديش حضور دارند. دليل انتخاب اين چهرهها چه بود؟
اگر به زمان توليد اين فيلم كه فروردين سال ٩٢ بود نگاه كنيم، متوجه ميشويم بسياري از بازيگران چهره اين فيلم در آن زمان چندان هم چهره نبودند كه صرف حضور آنها در يك فيلم، آن فيلم پرفروش بشود. اتفاقا در اين فيلم يك عده غيرسوپراستار جمع شدهاند و در فيلمي بازي كردهاند كه فضاي كمدي ويژه و متفاوتي از ديگر فيلمهاي مشابه دارد. اين فيلم شبيه فيلمهاي كمدي ديگر نيست. مخاطب بدون هيچ تبليغي در سطح شهر و در اين فصل اكران از آن استقبال كرده است چراكه اين فيلم برخي قواعد هميشگي سينما را شكسته است. اين موضوع را برخي دستاندركاران سينماي ما نيز به من گفتهاند كه اتفاق خوشايندي بوده است.
و سخن آخر درباره فيلم «در مدت معلوم»؟
خيلي دوست دارم بازخوردهاي واقعي و بيشتر مخاطبان فيلم را ببينم. گاهي در اكرانهاي عمومي موقع خروج از كنار مردم رد ميشوم تا ببينم درباره فيلم چه ميگويند و چه نقد يا تعريفي نسبت به فيلم دارند. طبق آمار سايت سينماتيكت اين فيلم يكي از فيلمهايي بوده كه بيشترين ديدگاهها را دريافت كرده و مردم درباره آن خيلي نظر دادهاند. اما دوست دارم بدانم مخاطب با زيرمتن قصه تا چه اندازه ارتباط برقرار كرده است و اينكه تا چه اندازه تلنگري به مخاطب زده و ايجاد مساله كرده و مخاطب را به فكر واداشته است.
درباره كار سينمايي بعديتان هم كمي توضيح دهيد؟
كار بلند سينمايي ديگري در حوزه اجتماعي و با فضاي متفاوتتري نسبت به اين فيلم در دست دارم كه نويسنده فيلمنامه آن نيز خودم هستم. اگر اتفاق خاصي نيفتد بهار امسال مراحل پيشتوليد فيلم آغاز ميشود.
اعتماد/دبير سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر
سياهنمايي در فيلمهاي جشنواره نديديم
اعتماد| انتخاب نشدن فيلم «نيمرخها» آخرين ساخته زندهياد ايرج كريمي در بخش مسابقه سينماي ايران حواشياي را براي جشنواره فجر به دنبال داشت. كساني كه فيلم را ديدهاند، معتقدند نيمرخها شايستگي اين را داشت تا در بخش مسابقه باشد. علاوه بر بحث كيفي، خيليها بر اين باور هستند بايد به دليل فوت ناگهاني ايرج كريمي، فيلمش و شايد هم فيلمهايش در بخش ويژهاي در جشنواره امسال اكران ميشد؛ سنتي كه در همه جشنوارههاي جهان وجود دارد. به هر روي صبح ديروز ششم بهمنماه محمد حيدري در نشست خبري از پوسترهاي بخشهاي مختلف جشنواره رونمايي كرد تا اهالي رسانه تصوير معروف ايرج كريمي را بر پوستر بخش هنر و تجربه ببينند. به اين ترتيب با جاي گرفتن تصوير كريمي بر پوستر اين بخش، علاوه بر يادبود او، بر اهميت جايگاه اين كارگردان در مقام يك فيلمساز و منتقد هم تاكيد شده است. همچنين شنيدهها حاكي از اين است كه دستاندركاران جشنواره براي يادبود ايرج كريمي در افتتاحيه جشنواره فيلم فجر نيز ايدههايي دارند. حيدري در اين نشست به انتقادات ديگري نيز پاسخ داد. محمد رحمانيان يكي از كساني بود كه در هفتههاي گذشته نسبت به انتخاب نخستين فيلمش، «سينما نيمكت»، در بخش هنر و تجربه واكنش نشان داده بود. محمد حيدري در اين نشست درباره انتقادات رحمانيان توضيح داد: «آقاي رحمانيان از هنرمندان خوب كشورمان هستند. ما انتقادات او را شنيديم. آقاي رحمانيان با نخستين فيلم خودشان در مقام كارگردان در جشنواره امسال حضور دارند. خود تهيهكننده اين فيلم از ابتدا دو بخش را برگزيده بود، هم نگاه نو و هم هنر و تجربه كه در نهايت فيلمشان براي هنر و تجربه انتخاب شد. با اين حال باز هم ما شنواي انتقادات او هستيم.» حيدري در بخش ديگري از صحبتهايش درباره انتخاب هيات داوري اين دوره از جشنواره و انتقاداتي كه مطرح شده بود هم صحبت كرد؛ «در اين بخش هيات داوران سعي كرديم از طيفهاي مختلف استفاده كنيم و به خصوص در بخش سوداي سيمرغ اين مساله لحاظ شود. همچنين در بخش نگاه نو از داوراني بهره بگيريم كه كمتر در كسوت داوري حضور داشتند. استفاده از بانوان در بخشهاي مختلف داوري در جشنواره امسال اتفاقي نيست و به اين مهم توجه داشتيم. در انتخاب داوران «نگاه نو» هم بيشتر از نسل مياني سينما استفاده كردهايم و تلاش شده از مجموع تجربه و نگاه و سلايق مختلف در اين تركيب حضور داشته باشند. براي انتخاب داوران به هيچوجه محدوديت نداشتيم. من مسووليتي براي اهداي جايزه ندارم و اين داوران هستند كه فيلمها را انتخاب كرده و جايزه ميدهند.» به گفته حيدري، كيانوش عياري داوري اين دوره از جشنواره را قبول نكرده است و قرار بوده رخشان بنياعتماد نيز در هيات داوران باشد كه بنياعتماد به دليل سفر به هند آن را نپذيرفته است. صحبت در مورد فيلمهاي حاضر در اين دوره از جشنواره فيلم فجر، استفاده از بازيگران در سمت مشاور جشنواره، همكاري با نيروي انتظامي در ايام برگزاري جشنواره و... بخشهاي ديگري از گفتههاي محمد حيدري در نشست خبري ديروزش بود كه در ادامه آنها را ميخوانيد.
بازيگراني كه به كمك ما آمدند به دليل آوردن اسپانسر نبود. ما هم بودن و هم نبودن شهاب حسيني را به ديده منت پذيرفتيم. شهاب حسيني از هنرمندان خوب هستند چه در بخش اجرايي باشند چه نباشند. چه اشكالي دارد كه با انتخاب هنرمندان بخواهيم بين آنها مقبوليت كسب كنيم. استفاده درست از هنرمندان در جايگاه خودشان از اهداف جشنواره فيلم فجر است و هنرمندان ديگري هم به جشنواره اضافه خواهند شد. مثلا كتايون رياحي در كاخ مردمي جشنواره برنامههايي دارد.
روز جمعه ۹ بهمن از مجموعه فيلمهاي برنده سيمرغ در موزه سينما رونمايي ميشود البته نسخه برخي فيلمها در اين مجموعه وجود ندارد كه به دلايل فني بوده است. روز پنجشنبه برنامه تقدير از ۱۴ دوبلور سينماي ايران را داريم و از مجموعه «صد سال موسيقي سينماي بعد از انقلاب» هم در دهه فجر رونمايي ميشود.
آثار مختلفي كه در جشنواره حضور دارند از ابتداي سال توليد خود را آغاز كردهاند و مورد حمايت سازمان سينمايي قرار گرفتهاند. همه ما ميدانيم آثاري كه در جشنواره ديده ميشوند، در سال بعد در چرخه اكران قرار ميگيرند از همين رو سياستهاي جشنواره و سازمان سينمايي با هم يكي است.
با نيروي انتظامي جلسه داشتيم و خوشحاليم كه اين همكاري شكل ميگيرد. اين دوستان براي ما امنيت ايجاد ميكنند و ما به وجودشان مفتخريم. آنها در جشنواره وظايف خود را دنبال ميكنند و بيشك مشكلي در طول جشنواره رخ نميدهد. قصد بر تعامل جشنواره با نيروي انتظامي است. همه ما قوانين موجود را ميدانيم و اصلا نيازي نيست كه پليس بخواهد ورود پيدا كند و به ما تذكري دهد. سعي ميكنيم با همدلي و تعامل بيشتري حضور پيدا كنيم.
اگر دبيري براي چند دوره در جشنواره حضور داشته باشد، ميتواند در همه بخشهاي توليدي يك فيلم حضور داشته باشد و پيگيري كند و ما اميدواريم چنين اتفاقي در آييننامهاي كه بايد براي جشنواره تدوين شود، بيفتد، در غير اين صورت دبيري كه يك دوره در جشنواره حضور دارد نميتواند روي محتواي آثار انتخابي خيلي تاثير داشته باشد.
تنها فيلم «يتيمخانه ايران» در بخش خارج از مسابقه حضور دارد چرا كه جشنواره ظرفيت زيادي ندارد تا بتواند فيلمهاي بيشتري را نمايش دهد.
امسال بخش مجزايي براي انيميشن در جشنواره
سي و چهارم نداريم زيرا در فراخوان جشنواره انيميشن پيشبيني نشده بود، اما براي حمايت از اين بخش نوپا در سينماي ايران ۸ اثر رسيده به دبيرخانه جشنواره را در چند سينماي مردمي نمايش خواهيم داد و اين آثار در برج ميلاد نمايش ندارند و در سينماهاي مردمي اكرانهايي خواهند داشت. در صورت شايستگي، اين امكان وجود دارد كه جايزه ويژهاي از سوي ستاد برگزاري به يكي از اين ۸ اثر به عنوان انيميشن برتر اهدا شود.
هيات انتخاب ۸۵ دقيقه از فيلم دختر را ديدند و فيلم را انتخاب كردند البته بخشهاي مربوط به زمستان باقي مانده كه در حال فيلمبرداري است و قرار است به نسخه اكران عمومي اضافه شود. آقاي رحمانيان از هنرمندان خوب كشور هستند كه انتقاداتي كردند كه ما هم شنيديم و فيلم ايشان در بخش هنر و تجربه پذيرفته شد چون تهيهكننده براي اين بخش هم فرم پر كرده بود.
سينماي ايران به اين اقتدار رسيده كه افراد هم در بخشهاي اجرايي و هم بخشهاي هنري حاضر باشند و ما بايد اين موضوع را باور كنيم كه هنرمند ميتواند هم مشاور باشد، هم در بخشهاي اجرايي حضور داشته باشد و مطمئنا هيات داوران جشنواره به قدري با تجربه هستند كه بدون در نظر گرفتن شرايط فيلمها را مورد بررسي قرار دهند. از طرفي آقاي ميركريمي هم فيلم خودشان را در بخش ملي ارايه دادند و اين مشخص است كه به سينماي ملي كشور اهميت زيادي ميدهند.
هيات داوران به كيفيت اصلي آثار توجه ميكند نه اينكه اين اثر از جانب چه ارگان يا سازماني مورد حمايت قرار گرفته است. همه ما ميدانيم تمام آثاري كه در سينماي ايران توليد ميشوند از سوي ارگانهاي مختلف حمايت ميشوند و پشت آنها هستند. در اين شرايط ما از اين سازمانها تشكر ميكنيم كه در كنار سينماي ايران ايستادهاند.
جلسهاي با انجمن منتقدان سينما تشكيل داديم كه پيشنهاد حضور منتقد در هيات داوران را مطرح كردند ولي اسمي را اعلام نكردند. ما پيشنهادها را ميشنويم و در نهايت خودمان انتخاب ميكنيم كه چه داوراني حضور داشته باشند.
تعداد آثاري كه در جشنواره فيلم فجر حضور پيدا كردند براساس نظر انتخاب هيات انتخاب بوده است و هيچ صحبتي درباره بخش بينالملل اتفاق نيفتاده است. دوست داشتيم تعداد آثار بيشتر ميشد اما وقتي درباره كيفيت صحبت ميكنيم بايد در يك جايي بايستيم. ميتوانست تعداد آثار تا ۴۴ تا پيش برود ولي در مجموع هيچ صحبتي با بخش بينالملل نشده است و در آن بخش خود آقاي ميركريمي تصميمگيرنده هستند.
بحث زيادي درباره مستند وجود داشته كه عدهاي ميگويند اين بخش از سينما خودشان جشنواره مستقلي داشتهاند و بيشتر اين آثار ديده شدهاند اما در آنجا همه نوع مستندي وجود دارد و ما در اين بخش تعدادي از آنها را داريم. سينماي مستند، سينماي جذابي است و برخي از اين فيلمها بسيار چشمگير هستند و برخي موضوعاتي كه در سينماي داستاني نميتوانند به آنها پرداخت را در سينماي مستند ميتوانيم ببينيم و جشنواره فيلم فجر به هر حال اهميت زيادي دارد و حضور مستندها در اين جريان ميتواند نكته مثبتي باشد.
دليل پشت پردهاي براي انتقاداتي كه ميشود وجود ندارد. ما هميشه در برابر تغييرات مقاومت ميكنيم. امسال خيلي محكم پاي همه قوانين و فراخوانهايمان ايستادهايم. وظيفهمان اين است كه به كساني كه انتقاد كردهاند و ميكنند، احترام بگذاريم. هر تغييري يك مقاومتي در برابرش وجود دارد. در جشنواره فيلم فجر همه تلاش ما اين بوده است كه تغييرات در راستاي بهتر برگزار شدن جشنواره اتفاق بيفتد.
در رونمايي اوليه پوستر مسائل كوچكي در مورد تاريخ روي آن وجود داشت اما آن پوستر اوليه بود و پوستر نهايي الان آماده شده و اميدوارم استفاده از چهره هنرمندان در پوستر ادامه داشته باشد. البته آقاي پرستويي درباره پوستر انتقادهايي داشتند كه ما شنيديم.
موضوع نمايش فيلمهاي فجر در شهرهاي ديگر در دورههاي گذشته هم مورد بحث و بررسي بوده است و ما علاقه زيادي داريم كه اين فيلمها در ديگر شهرها هم ديده شوند اما بخشي از آن به موضوع مالي جشنواره برميگردد و همچنين به تعامل ميان مديران نيز بستگي دارد. البته در اين ميان صاحبان آثار هم نظراتي دارند و با توجه به تعداد اكرانها در جشنواره آنها نگران زمان اكران عمومي ميشوند.
در بيشتر آثار نقد اجتماعي داريم اما اين به معناي سياهنمايي نيست و نقطه اميد هدفمندي را در فيلمها ميبينيم. من بحث سياهنمايي را متوجه نميشوم. بخش زيادي از فيلمهايي كه به موضوعات فرهنگي، سياسي و اجتماعي ميپردازند انتقاداتي هم دارند. نكات ظريفي كه مطرح ميكنند به معني سياهنمايي نيست و ما چنين چيزي در فيلمهاي امسال جشنواره نديديم.
منظور آقاي ايلبيگي از اينكه بيشترين مميزي امسال سيگار كشيدن بوده، بيشتر در خصوص ترويج سيگار كشيدن بوده است وگرنه حتما شخصيتهايي در فيلمها هستند كه سيگار ميكشند. اين اتفاق هم بيشتر به دليل سلامت و فرهنگ سلامت در جامعه ما است، ولي مميزي خاصي وجود ندارد و هر اتفاقي هم افتاده در چارچوب نظام بوده است. تا جايي كه من اطلاع دارم اغلب فيلمهاي حاضر در جشنواره فجر پروانه نمايش دايم گرفتند و اين نكتهاي حايز اهميت است.
«نيمرخها» نوروز اكران ميشود
علي حضرتي، تهيهكننده «نيمرخها»، آخرين ساخته زندهياد ايرج كريمي از تلاش براي نمايش اين فيلم در اكران نوروز گروه سينمايي «هنر و تجربه» خبر داد. فيلم «نيمرخها» در غياب كارگردان فقيد آن در بخش «هنر و تجربه» سيوچهارمين جشنواره فيلم فجر حاضر است و نخستين نمايش آن در اين جشنواره خواهد بود.
حضرتي درباره اينكه آيا با توجه به درگذشت ايرج كريمي مسوولان سي وچهارمين جشنواره فيلم فجر برنامه ويژهاي براي اين كارگردان تدارك ديدهاند، توضيح داد: «تا امروز هيچ تماسي از ستاد برگزاري جشنواره مبني بر برگزاري مراسم ويژه براي اين فيلمساز و منتقد سينماي ايران گرفته نشده است، اما خودمان در نظر داريم بعد از برگزاري جشنواره فيلم فجر در مراسم ويژهاي ياد و خاطر اين منتقد و سينماگر را گرامي بداريم. همچنين پس از نمايش اين فيلم در جشنواره فيلم فجر، در نظر داريم شرايط اكران فيلم را در تعطيلات نوروز در گروه سينمايي «هنر و تجربه» فراهم كنيم.»تهيهكننده فيلم «نيمرخها» درباره موضوع اين فيلم سينمايي گفت: «واقعيت اين است كه به دليل درگذشت ايرج كريمي ترجيح ميدهم كه هيچ صحبتي درباره محتواي فيلم نكنم. چون صحبت كردن درباره اين موضوع را حق معنوي مولف ميدانم و به دليل نبود كريمي ترجيح ميدهم درباره موضوع فيلم حرفي نزنم و قضاوت نهايي را به عهده مخاطب بگذارم. اما به عنوان تهيهكننده «نيمرخها» معتقدم اين فيلم يك اثر خاص است.»به گفته حضرتي، «نيمرخها» ملودرامي مدرن و عاشقانه و روايتگر زندگي زوج جواني است كه مرد به دليل بيماري سرطان روزهاي آخر عمر خود را سپري ميكند و در ادامه آن رقابتي بين مادر و همسر اين مرد پيش ميآيد.
جام جم/با مجید علمبیگی، کارگردان تئاتر و بازیگر
هنر نان ندارد، لذت دارد
مجید علمبیگی را اگر به چهره در خاطر نداشته باشیم، کودکان و نوجوانان او را میشناسند و برایشان یادآور برنامه جذاب ماجراهای عمو مجید و هدهد است که طی سالهای گذشته از شبکه قرآن پخش شده است.
تصویر هنر نان ندارد، لذت دارد
عمو مجید محبوب بچهها که علاوه بر کار کودک در فضاهای کمدی و انواع گونههای نمایشی فعالیت زیادی داشته است، این روزها به عنوان بازیگر، نمایش کابوسهای مرد مشکوک را در تماشاخانه سنگلج روی صحنه دارد و یک کار شاد موزیکال دیگر را هم به نام بچه زرنگش خوبه برای گروه سنی کودکان کارگردانی کرده و در فرهنگسرای نیاوران اجرا میکند. با او درباره کارهای تازهاش، ورود به صحنه نمایش و جذابیت کار برای کودکان و همچنین علاقهاش به کمدی گفتوگو کردهایم.
از چه زمانی کار در عرصه تئاتر را آغاز کردید؟
25 سال پیش در کارگاههای تئاتر تجربی استاد سمندریان کارم را شروع کردم و هنوز در این عرصه فعال هستم.
نگاهی به کارنامه کاری شما نشان میدهد به کار کردن برای کودکان و نوجوانان و همین طور فضای کمدی علاقه زیادی دارید. دلیل این انتخابهایتان چیست؟
من در همه ژانرها کار کردهام. فعالیتم محدود به صحنه تئاتر هم نبوده و در سینما و تلویزیون هم کار کردهام. تا چند سال پیش بیشتر درگیر بازی بودم، اما بعد تصمیم گرفتم وارد عرصه کارگردانی بشوم. در این مسیر، کارهایی چون حسنی و دیو سیاه، بچه زرنگش خوبه و کارهای خیمه شب بازی را روی صحنه بردهام، اما به کار کودک و کمدی خیلی علاقه دارم، تجربه انواع کمدی را دارم و از کمدی تخت حوضی تا کمدیهای ایتالیایی همه را بازی کردهام، اما درباره سوالتان باید بگویم فضای کار کودک و کمدی به نظرم از یک خانواده است و میتوان آنها را در کنار هم کار کرد.
چرا؟
ما در هر دوی این کارها سعی میکنیم مخاطبمان را به وجد بیاوریم و احساس شادی در او ایجاد کنیم. البته قبول دارم که بار آموزشی و تاثیرگذاری در کارهای کودک بیشتر از کمدی است. این را هم بگویم که منظورم از کمدی همان تعریف جا افتاده غلط در جامعه نیست، چون کمدی هم میتواند فاخر باشد و اتفاقات ارزشمندی را روی صحنه نمایش رقم بزند.
شما در تئاترهایی که برای کودکان کار میکنید، سعی دارید آنها را هم در کار مشارکت دهید. چرا؟
تئاتر مثل کار تصویر نیست و بدون حضور مخاطب نمیتواند خود را سرپا نگه دارد. نمایش با مخاطب کامل میشود. بنابراین مخاطب نقش مهمی دارد و مشارکت وی میتواند دوباره او را به سالن اجرای نمایش بکشاند، اما جالب است بدانید بچهها خودشان اهل مشارکت هستند و با صداقتی که دارند واقعا باعث میشوند از کارم لذت ببرم. مثلا وسط نمایش خطاب به بازیگر میگویند مواظب باش گرگه دروغ میگه و میخواد گولت بزنه یا میگویند آقا غوله برو با آیدا کاری نداشته باش و... . درست است هنر پول ندارد، اما لذتهای بزرگی دارد.
شما بازیگر خوبی هم هستید که البته کمتر دیده شدهاید. دلیل این اتفاق را چه میدانید؟
دوستی دارم که در ایتالیا زندگی میکند و هر بار که به ایران میآید فیلمی هم میسازد. فیلم سه نقطه را هم با بازی من به عنوان نقش اصلی در ایران ساخت و در جشنواره جنوا فیلم برگزیده مردم و منتقدان شد. آن وقت در ایران به آدمی مثل من با این تجربه کمتر کار میدهند و محدود به یک عده بازیگر شدهاند. شاید ندانید سالها پیش خانم برومند میخواست نقش پدر زی زی گولو در قصههای تابهتا را به من بدهد، منتها سرباز بودم و نشد. آن وقتها مثل حالا نمیشد سربازی را خرید و فروش کرد. در کل فکر میکنم نگاهها محدود به چند بازیگر شده که این، هم به ضرر فضای هنر است و هم مردم. به مرور همه چیز تکراری میشود و جذابیتش را از دست میدهد.
این روزها در نمایش کابوسهای مرد مشکوک هم بازی میکنید که در تماشاخانه سنگلج روی صحنه است. کار چگونه فضایی دارد؟
در این نمایش، نقش مرد مشکوک را بازی میکنم. فضای کار به نمایش ایرانی نزدیک است و اتفاقی را در دوره قاجار روایت میکند. آقای عظیم موسوی، کارگردان این کار بخوبی فضای تئاتر ایرانی را به این کار منتقل کرده است. پیشنهاد میکنم تجربه دیدن این کار را از دست ندهید.
شما سال 92، تجربه موفقی در شبکه قرآن داشتید و ماجراهای عمو مجید و هدهد را در 106 قسمت اجرا کردید و استقبال خوبی از آن شد. دوست ندارید این کار را ادامه دهید؟
من دوست دارم چون خیلی موفق بود، اما تصمیم با من نیست. امیدوارم صدا و سیما برنامهای برای ادامه این کار موفق داشته باشد. در صورت ادامه میتوانست یک عمو مجید برای شبکه قرآن بسازد که بچهها مثل عموپورنگ مخاطب همیشگیاش شوند.
جام جم/حجت الاسلام سیدمجتبی مرتضوی در گفتگو با جام جم آنلاین:
اسلامی شدن دانشگاهها مقدمه دستیابی به الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت است
کارشناس مسائل مذهبی و فرهنگی گفت: برای اسلامی شدن دانشگاهها باید از اساتید و روحانیون تحصیلکرده و آشنا به مفاهیم اسلامی استفاده کرد تا با هدایت جوانان و تولید دروس اسلامی و فقهی، مقدمات حرکت به سمت الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت فراهم شود.
تصویر اسلامی شدن دانشگاهها مقدمه دستیابی به الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت است
حجتالاسلام والمسلمین سیدمجتبی مرتضوی در گفتگو با جام جم آنلاین اظهار داشت: برای ترویج فرهنگ عاشورایی باید از دانشگاهها اقدام کرد و اساتید بر اساس تعالیم اسلامی انتخاب شوند. با اجرای این طرح، کتابهای درسی به مرور زمان اسلامی خواهند شد که ثمره آن تربیت فرزندان متعهد به منظور توسعه و خودکفایی کشور است.
وی ادامه داد: شهید مطهری پیشگام اسلامی کردن دانشگاهها بود و به واسطه پیوند حوزه و دانشگاه اکنون شاهد پرورش جوانان متخصص و ایثارگر هستیم که پستهای کلیدی و حساس کشور را بر عهده دارند.
مرتضوی با تاکید بر توسعه متوازن فرهنگ و اقتصاد گفت: یکی از اهداف تهاجم فرهنگی دشمن ترویج فساد و غربزدگی در جامعه است که تخریب مبانی اخلاقی جامعه را به دنبال دارد و توسعه مطلوب حاصل نمیشود.
وی افزود: فرهنگسازی باید در سطح گسترده انجام شود و رسانهها باید زمان بیشتری را به ترویج فرهنگ اسلامی اختصاص دهند، بدون تردید تبعیت از افراد مغرض و منافق موجب آسیبپذیری کشور میشود.
مرتضوی ضمن توصیف شرایط ایدهال فرهنگی در جامعه گفت: علیرغم هجمه سنگین در سالهای طولانی، عقاید اسلامی مردم هنوز پابرجاست و فرهنگ عاشورایی در روح و جسم آنها نهادینه شده و عامل مصونیت از تبعات مشکلات اجتماعی و اقتصادی همین فرهنگ ارزشمند و غنی است.
حجتالاسلام سیدمجتبی مرتضوی خاطرنشان کرد: ترویج فرهنگ عاشورایی در جامعه نیاز به تبلیغ ندارد و انقلاب اسلامی نیز با الهام از قیام امام حسین(ع) و با رهبری امام خمینی(ره) به پیروزی رسید. ایثار و جهاد در راه خدا، ذخایر فرهنگی ارزشمندی ایجاد کرد که سکاندار آن مقام معظم رهبری است که با رهنمودهای مدبرانه، نقشه توسعه کشور را ترسیم میکنند.
جام جم/نویسندهای که رهبر انقلاب کتابهایش را برای فرزندانشان خریدند
«مهدی آذریزدی» به دلیل شرایط خانوادهاش نتوانست به مدرسه برود، اما این مانع نشد که درس نخواند، او با همه توان درس خواند و در 35 سالگی دست به نوشتن برد و شد پدر ادبیات کودک و نوجوان و خاطره چند نسل از کودکان ایران.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از خبرگزاری دفاع پرس، «مهدی آذریزدی» تنها نویسندهای است که همه آرزویش نشستن در کلاس درس بوده است. او تازه در سن 45 سالگی وارد مدرسه شد تا فضای مدرسه را ببیند. با سختی و مشقت، درس خواند و تاوان نویسنده شدن را به سختی پرداخت و تبدیل شد به بخشی از کودکی چند نسل.
«مهدی آذریزدی» به دنبال هیاهو نبود. او درباره کتابهایش میگوید: «فکرم خوب بوده، اخلاص هم داشتم. نه شهرت میخواستم نه پول. فقط میخواستم برای بچههایی که کتاب ندارند بنویسم و برکتی که این کار داشته به خاطر اخلاصی است که داشتم». (نقل به مضمون) او خودش بود بدون اداهای روشنفکرانه از همین جهت هم هست که کتابهایش بعد از چند دهه هنوز مخاطب دارد. در مقابل نویسندگان سبک زدهای که سنگ بورخس و استالونه و دیگران را به سینه میزنند و هم خودشان به سادگی فراموش میشوند هم مقتداهایشان
.
«مهدی آذریزدی» مثل دریایی است که خروشندگیاش گاهی در هیاهوی فوارههای لوکس شهری به ظاهر فراموش میشود. اما همیشه اوست که میتواند به کودکان ما هویت ببخشد. چه کسی از ما است که کتابهای «قصه های خوب برای بچههای خوب» را نخوانده باشد؟
چه رازی در قلم این نویسنده قدر نادیده وجود دارد که هنوز بیرنگ نشده است؟ کاش متولیان فرهنگ به جای این همه بزرگداشتها و سمینارها و هزار برنامه دیگر شرایط مناسبی برای «مهدی آذریزدی» مهیا میکردند تا از رنج معیشت از تهران به یزد و بالعکس مهاجرت نکند و آخر عمر در تنهایی و وضع بد مالی جان ندهد و میتوانست آثار منحصر به فرد دیگر را به حوزه کتاب کودکان و نوجوانان تقدیم کند.
او سزاوار این بی مهری نبود. قطعا «مهدی آذریزدی» و حق او به گردن فرهنگ این کشور بسیار بالاتر از وزرای فرهنگ و ارشاد و دستگاههای فرهنگی است. این حرف من نیست بلکه از سخنان مقام معظم رهبری هم به همین نتیجه میرسیم. ایشان درباره «مهدی آذریزدی» میفرمایند:
" من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم. آنوقتی که کتاب ایشان درآمد - اول هم به نظرم دو جلد، سه جلد، تا آنوقتی که من اطلاع پیدا کردم، از این کتاب درآمده بود؛ «قصههای خوب برای بچههای خوب» من رفتم تورق کردم.
بچههای ما داشتند به دوران مُراهقی - یعنی نزدیکی به بلوغ – میرسیدند، دوره هم دوره طاغوت بود و همه عوامل در جهت گمراهسازی ذهن و دل جوان حرکت میکرد. من دلم میخواست چیزی باشد که جوانهای ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد. خب، کتاب خوب که خیلی بود. بنده فهرست پیشنهادی کتاب مینوشتم و بین جوانهای دانشجو و دانشآموزهای سطوح بالای دبیرستانها پخش میشد، اما برای بچههای کوچک، دستمان خالی بود، تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددی، از دو سه جهت، همان چیزی است که من دنبالش میگردم.
به نظرم دو جلد یا سه جلد آنوقت چاپ شده بود، خریدم. بعد هم دنبالش گشتم تا اینکه جلد پنجم به نظرم یا ششم - حالا درست نمیدانم، یادم نیست - درآمد؛ بتدریج چاپ شد و من رفتم تهیه کردم و برای فرزندانم خریدم.
نه فقط فرزندان، بلکه در سطح شعاع ارتباطات فامیلی و دوستانه، هرجا دستم رسید و فرزندی داشتند که مناسب بود با این قضیه، این کتاب ایشان را معرفی کردم.
خواستم این حقشناسی را من به نوبهی خود کرده باشم. ایشان یک خلأئی را در یک برههی از زمان برای زنجیرهی طولانی فرهنگی این کشور پر کردند. این کار، باارزش است. خداوند از شما - آقای مهدی آذر یزدی! - این خدمت را قبول کند و مأجور باشید. این ستایشهای زبانی و اینها، اجر کارهائی که با اخلاص انجام گرفته باشد، نمیشود؛ اجر کار مخلصانه را خدا باید بدهد و خدا هم خواهد داد".
این نکته را باید توجه داشت که مقام معظم رهبری در زمینه ادبیات داستانی صاحب نظر هستند و نکات پنهان متن را به خوبی تحلیل میکنند. دیگر اینکه ایشان اهل مسامحه و تعارف نیستند بخصوص اگر متن درباره قصههای قرآن و ائمه و مسائل دینی باشد.
مطلبی که از این مقاله قصد بیان آن را داریم نه معرفی «مهدی آذریزدی» است نه ذکر تجلیل مقام معظم رهبری از مردی که در سال 1379 خادمالقرآن شد؛ بلکه غرض این بود که بگوییم نویسنده متعهد و صاحب قلم شدن با آموختن و تکرار مکاتب ادبی حاصل نمیشود. مهم صداقت و ایمان به قلمی است که خدا به آن سوگند خورده و اینکه همان چیزی باشی که مخاطب میخواهد که متاسفانه در کمتر نویسنده امروزی یافت میشود. باید از لاک این سبکها بیرون آمد و مخاطب را شناخت و به او احترام گذاشت.
«مهدی آذریزدی» پدر قصههای بچههای خوب در 18 تیر 1388 در بیمارستان آتیه تهران درگذشت و متاسفانه شیوه بیان و قلمش همچنان بی وارث مانده است و امیدی به ادامه راه این پیر قدر ندیده نیست.
جوان/درخواست دانشجويان دانشگاه امام صادق(ع) از وزير ارشاد
آقاي جنتي اشعار كتاب «با موشها» را در جمع خانوادگي بخوانيد!
بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق عليهالسلام در حركتي نمادين كتاب «با موشها» يكي از آثار مجوز گرفته مهدي موسوي، شاعر مرتد و فراري را به وزير ارشاد هديه كرد!
نویسنده : مصطفي شاهكرمي
اعضاي بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق در حركتي نمادين و به نمايندگي از اين قشر جامعه با اهداي كتاب «با موشها» نوشته مهدي موسوي، شاعر هتاك و مرتد به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان سكان دار اصلي عرصه فرهنگ و هنر از وي خواستند كه متن كتاب را در حضور خانوادهاش بخواند! از جمله مواضع شخصي علي جنتي چه قبل از گرفتن رأي اعتماد از مجلس و چه بعد از آن، اعتقاد به واسپاري كار مميزي و صدور مجوز اوليه چاپ و نشر كتابها به صاحبان انتشاراتيها به عنوان افراد ذينفع و دخيل در اين حوزه بوده است. هرچند بعد از مخالفت طيفهاي مختلف جامعه از جمله نمايندگان مجلس، نخبگان، رسانهها و برخي دلسوزان و خبرگان اين عرصه جنتي از مواضعش در واسپاري كار مجوز چاپ و انتشار كتاب عقب نشست، اما واقعيت اين است كه وي همواره بر چنين مسئلهاي تأكيد داشته است. شايد بهترين شاهد مثال در اصرار و ابرام جنتي بر اتخاذ چنين رويكردي، مانور مجدد دولت بر همين مبحث در خلال برنامه ششم توسعه باشد. چه اينكه دولت يازدهم در عين داشتن ولع و اشتياق سيريناپذيرش براي اعمال نظر و سليقه در توليد و ساخت اقدامات مختلف فرهنگي و هنري كه توسط نهادهاي مستقل از دولت شكل ميگيرند در صدد واسپاري چنين مراحلي به اصناف يا بخش خصوصي است. گذشته از لزوم تحليل و تبيين چنين تناقضي شاهد هستيم كه بعضاً آثار و كتابهايي با محتواهاي سخيف، اوروتيك، ضدمذهبي و ديني و گاه مطالبي سرشار از الفاظ و فضاسازيهاي سكشوال به عنوان كتاب شعر يا داستان و رمان به خورد مخاطب داخلي داده ميشود. از جمله همين كتاب مملو از زشتي و پلشتي«با موشها» مهدي موسوي است كه خواننده با خواندن آن از چگونگي و كيفيت اخذ مجوز انتشار آن هم از سوي مسئولان يك دولت اسلامي دچار حيرت ميگردد. كثيفي و از حد گذراندن قباحت در اين كتاب به اندازهاي است كه مسئولان بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق(ع) طي انتشار نامهاي از وزير ارشاد درخواست كردهاند نه به عنوان وزير و مسئول عرصه فرهنگي و هنري كشور بلكه به عنوان يك شهروند و پدر خانواده متن آن را در صورت امكان در جمع خانوادگي خود بخوانند. در اين نامه آمده است: «كتابي كه به پيوست ارسال شده در زمان تصدي شما بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به چاپ رسيده است. بدينوسيله از شما درخواست ميشود در صورت امكان اين كتاب را كه در ساليان اخير بارها شاهد نمونههاي مشابه آن بودهايم به همراه خانواده محترم مطالعه كنيد. لازم به ذكر است با وجود جمع شدن اين كتاب در زمان نمايشگاه كتاب، هماكنون ميتوان آن را به سادگي در بازار يافت.»
جوان/انتقاد مدير مؤسسه فرهنگي اكو از رفتار غرب در قبال فيلم مجيدي
«محمد رسولالله(ص)» قابليت رقابت با فيلمهاي هاليوود را دارد
عارف حسين، دانشمند پاكستاني و مدير مؤسسه فرهنگي اكو با تمجيد از فيلم «محمد رسولالله(ص)» ساخته مجيد مجيدي، رفتار غرب را مانع از رسيدن اين فيلم به جايگاه اصلياش دانست.
نویسنده : محمدصادق عابديني
مراسم رونمايي از مستند «حضرت امير جان» محصول جديد شبكه مستند سيما و مستند پرترهاي درباره عارف بزرگ ايراني ميرسيدعلي همداني روز گذشته برگزار شد. امير تاجيك، مدير شبكه مستند در ابتداي اين مراسم هدف شبكه مستند را توليد آثار ماندگاري عنوان كرد كه بتوانند به عنوان بخشي از يك سند تاريخي در اختيار پژوهشگران و علاقهمندان قرار گيرد. تاجيك با تشكر از تحقيق و پژوهش خوبي كه مهدي بماني، كارگردان مستند «حضرت اميرجان» براي توليد اين مستند داشته است، افزود: بيشتر اين مستند در تاجيكستان تصويربرداري شده و بخش ديگر نيز تصاوير آرشيوي است كه به مستند اضافه شده است. مدير شبكه مستند همچنين ابراز اميدواري كرد اين مستند به عنوان مستندي علمي و فرهنگي در اختيار مخاطبان شبكه مستند قرار گيرد. مهدي بماني، كارگردان «حضرت اميرجان» نيز طي سخنان كوتاهي، گفت: هدف اصلي ما از توليد اين مستند نشان دادن پهناوري گستره فرهنگي ايران بود. چيزي كه به واسطه وجود بزرگاني مانند مير سيد علي همداني شكل گرفته است. ايشان با سفر به هند، كشمير و تاجيكستان هنر ايراني را به آن سرزمينها برده و باعث رونق كسب كار درآنجا شده است.
حسين عارف، مدير پاكستاني مؤسسه فرهنگي اكو نيز در اين نشست با تقدير از توجه ايرانيان به فرهنگ، گفت: ميرسيدعلي همداني از شخصيتهاي برجسته تمام دنيا است كه تلاشهايي براي تبليغ اسلام داشته و باعث آشنايي بسياري از مردم با اسلام شده است. عارف با تأكيد بر اينكه در هيچ جاي جهان مردم به اندازه ايران براي فرهنگ ارزش قائل نيستند، گفت: تعادل بين دين و فرهنگ در ايران بيشتر و تلاش براي ارائه ميراث ايران و اسلام قابل تقدير است. وي ضمن تقدير از دستاندركاران مستند «حضرت اميرجان» توليد اين مستند را تلاشي براي حفظ فرهنگ ايراني دانست و گفت که فيلمهاي زيادي درباره نويسندگان و شاعران ايراني ساخته شده يا در حال ساخت است و از تلاش شبكه مستند براي توليد مستندهايي از اين جنس تشكر كرد. اين دانشمند پاكستاني با اشاره به تماشاي فيلم «محمد رسولالله(ص)» ساخته مجيد مجيدي گفت: اين فيلم قابل رقابت با همه فيلمهايي است كه در هاليوود درباره پيامبران ساختهاند، اما غرب نميگذارد اين فيلم به جايگاه اصلياش در سطح بينالمللي نزديك شود.
جوان/اولين شبكه استاني با كيفيت HD به تهران رسيد
تهران شبكهاي جوان و مجري محور
رئيس صداوسيما شبكه تلويزيوني تهران را شبكهاي جوان عنوان كرد كه برخلاف ديگر شبكههاي تلويزيوني «مجري محور» خواهد بود.
نویسنده : هادي عسگري
شبكه استاني تهران با كيفيت HD شامگاه دوشنبه پنجم بهمنماه طي مراسمي كه به صورت زنده از اين شبكه پخش ميشد، افتتاح شد. مركز همايش صداوسيما پنجم بهمنماه ميزبان مراسم آغاز به كار شبكه استاني تهران بود، در اين مراسم محمد سرافراز، رئيس سازمان صداوسيما با اشاره به تغيير ماهيت شبكه تهران قديم به شبكه 5 سيما، گفت: در يك سال گذشته چهره شبكه 5، اقتصادي شده و به اين شبكه ماموريت اقتصادي واگذار شده است، بنابراين، جاي شبكه تهران براي مردم اين شهر خالي بوده است. سرافراز، مأموريت شبكه تهران را فعاليت در حوزههاي فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اطلاعرساني عنوان كرد و افزود: اين شبكه منظومهاي از اخبار را براي مردم تهران پخش ميكند. وي با اشاره به اينكه شبكه تهران اولين شبكه تلويزيوني در داخل كشور خواهد بود كه برنامههايش با كيفيت HD توليد و پخش خواهد شد، افزود: براي اين شبكه دو استوديو ايجاد شده و يك واحد سيار خواهد داشت. در اين شبكه نوار حذف شده و همه چيز از طريق پلي ليست صورت ميگيرد. سرافراز، يكي ديگر از ويژگيهاي شبكه استاني تهران را مجري محور بودن اين شبكه عنوان و ابراز اميداوري كرد: مجريهاي جوان اين شبكه بتوانند ارتباط خوبي با مخاطبان آن برقرار كنند. رئيس رسانه ملي از وزارتخانهها تا نهادها و سازمانهايي كه براي كلانشهر و استان تهران كار ميكنند در خواست كرد به شبكه تهران كمك كنند تا برنامههاي آن براي مردم استان مفيد و آموزنده باشد. وي حاشيه نشيني، ترافيك، آلودگي هوا و آمار بالاي طلاق را از مشكلات تهران عنوان كرد و وجود افراد تراز اول علمي، فرهنگي و هنري در اين استان را از جمله ويژگيهاي تهران دانست و ابراز اميدواري كرد با همكاري همه دستگاهها اين شبكه بتواند براي بالا بردن خوبيها و نقاط مثبت و پايين آوردن آسيبها و نقاط منفي استان تهران تلاش كند. يكي از بخشهاي مراسم افتتاحيه شبكه تهران، تجليل از هنرمند مرتضي احمدي هنرمند مرحوم كشورمان بود كه از وي به عنوان «صداي تهران» نام برده ميشود. در حاشيه مراسم آغاز به كار شبكه استاني تهران نيز دكتر پورحسين قائم مقام معاونت سيما، در جمع خبرنگاران از بيطرفي صداو سيما در انتخابات پيشرو خبر داد و با اشاره به برنامههاي قبلي صداوسيما در زمان انتخابات رياست جمهوري، گفت: كانديداهاي خبرگان رهبري زمان مشخصي در شبكههاي استاني خواهند داشت. آنچه مسلم است اين است كه اين نحوه از كار را به هيچ عنوان نميتوان جناحي كرد.
روزان/حمایت پرستویی از معتمدآریا / با کسانی که سرمایههای مملکت را غارت کردند چنین برخوردی نکردیم
روزان نیوز-انتشار خبر برخورد بد با فاطمه معتمدآریا در کاشان پرویز پرستویی را به واکنش واداشت.
انتشار خبر برخورد بد با فاطمه معتمدآریا در کاشان پرویز پرستویی را به واکنش واداشت.
پرویز پرستویی در حمایت از همکار قدیمی خود چنین نوشت : «حتما در دنیای مجازی ورسانه ها شنیدید که چه توهینی به بازیگر ارزنده و همکار خوب من در کاشان ، شهر سهراب سپهری شده . فقط میتونم بگم برای اون دسته از هموطنانی که مرتکب چنین عمل زشت وپست شده اند متاسفم چرا که معتمد آریا دشمن نیست بلکه یکی از هنرمندان خوب کشورمان است .چه خوب است که دوغ را از دوشاب تشخیص دهیم .این برخورد شایسته با یک هنرمند نیست،یادمان باشد با کسانی که سرمایه های مملکت را غارت کردند چنین برخوردی نکردیم.»
شرق/گفتوگو با مزدا انصاری و غلامرضا رضایی درباره آلبوم «اوسنه»
عاشقانههای مشهدی
میلاد دیلمصالحی
آلبوم «اوسنه» برایند سه مؤلفه است: موسیقی ایرانی، ارکستر «گلها» و اشعاری با گویش و لهجه مشهدی. همین سه شاخصه اثری را پدید آورده است که میتوان آن را موسیقی شهری مشهد خواند. گرچه این نامگذاری اماواگرهای بسیاری را همراه خود میآورد، باری، ادعا و تلاش خالقان این آلبوم در این راستا بوده است. تأکید پدیدآورندگان این اثر بر تمییزدادنش نسبت به موسیقی محلی خراسان، امری بجاست، اما از سویی دیگر، این کار فارغ از ارزیابی کیفیت موسیقاییاش، اتفاقی تازه است. مؤلفان اثر در این راه از چکامههای دو شاعر بزرگ خراسانی: ملکالشعرای بهار و عماد خراسانی بهره جستند و در ادامه مسیر، دکتر مرتضی کاخی به عنوان ادیبی خراسانی، یاریگر آنها بوده است. آن چیزی که به عنوان محتوای این آلبوم و آنچه موسیقی شهری مشهد- در روند ساخت و ساز این اثر- خوانده میشود را در قالب پرسشهایی در میان گذاشتهایم. مزدا انصاری پیش از این، آلبومهای «مرغ حق»، «آه باران»، «شب جدایی» و «راز اشک» را با صدای کاوه دیلمی، محمدرضا شجریان، همایون شجریان و مهرشاد حاجیلو و «چکامههای ایرانی» (به عنوان موسیقی بیکلام) منتشر کرده است و غلامرضا رضایی به عنوان مدرس آواز و البته خوانندهای کمکار آلبوم «آسمانه» با آهنگسازی مجید درخشانی را ارائه داده و آلبوم «گفت و شنید» را با آهنگسازی پیمان سلطانی و اثری با آهنگسازی هامان خلیلی در دست انتشار دارد.
ایده اولیه کار از کجا آمد؟
رضایی: من و آقای انصاری دوست مشترکی به نام آقای هاشمنیا داریم که ایشان شش، هفت سال قبل، پیشنهاد این کار را داده بودند. ایشان به من گفتند: «من خیلی دوست دارم روی شعرهای مشهدی کار شود». عموما کارهایی که روی شعرهای مشهد انجام شده، در عموم مردم در قالب طنز است و به ایشان گفتم: «من در این فضاها کار نمیکنم اما اجازه دهید تا ببینیم چگونه میشود کار کرد». با آهنگسازهای مختلف صحبت کردم اما دیدم کسی نیست که در این اقلیم زندگی کرده باشد و فضا را خوب بشناسد. مدتی از این قضیه گذشت که یک سال پیش ایشان زنگ زدند و گفتند: «آقای مزدا انصاری اینجا هستند و ایشان مشهدی هستند و...». بعد با آقای انصاری نشستیم دیدیم آنچه من در ذهن دارم، آقای انصاری میداند و آنچه ایشان در ذهن دارند، را من میدانم. در گام اول، شعرها را انتخاب کردیم و موضوع ما شد «عاشقانههای مشهدی». ببینید مشهد با خراسان فرق میکند. ما در خراسان دو نوع موسیقی داریم: موسیقی شمال خراسان و موسیقی شرق و جنوب خراسان. اما موسیقی مشهد موسیقیای است که در اصفهان اجرا میشود... .
یعنی تفکیک بین موسیقی محلی و شهری... .
رضایی: بله دقیقا، موسیقی مشهد، موسیقیای است که در تهران وجود دارد و موسیقی شهری است و هیچ ربطی به موسیقی کُرمانجی، قوچانی، تربتی و... ندارد. ما این بخش را پیدا کردیم و شعرهایی انتخاب شد. یکسری واژههای گویش مشهدی برای ما آسان نبود با جناب انصاری به این نتیجه رسیدیم باید مشاور ادبی داشته باشیم. با راهنمایی دوست ارجمند جناب داوود موسایی، با استاد مرتضی کاخی صحبت کردیم و ایشان بزرگوارانه پذیرفتند. شبهات و ایرادها در معنا و گویش برخی واژهها را برطرف کردیم و حضور ایشان در این بخش بسیار مؤثر بود.
در انتخاب اشعار، سه شعر («ماه عرُس»، «پیری و معرکهگیری» و «گریه شبانه») پیشتر از این، در حوزه موسیقی با کلامِ مشهدی کار شده است و در حافظه شنیداری مخاطبان موسیقی ایرانی وجود دارد. با توجه به این موضوع و درصد ریسکی که وجود داشت، چگونه این سه شعر را انتخاب کردید؟ آیا قصد خاصی در انتخابها بود؟
انصاری: روی یک شعر کارکردن نهتنها بد نیست، بلکه میتواند جالب باشد... .
البته من این را صرفا نقطه ضعف یا قوت نمیدانم... .
انصاری: بله، چون کار جدید نفی کار قبلی نیست مگر اینکه کار بخواهد ضعیف باشد که قضاوت با مخاطب خواهد بود. ولی هر آهنگسازی یک حسی نسبت به شعری خاص دارد. درحالیکه جز شعر عماد که استاد شجریان خواندند، من حتی مدتی پیش یادم آمد آقای متبسم روی شعر «ماه عرُس» بهار کار ساختهاند و دراینبین، تنها کاری که ذرهای برای من چالشبرانگیز بود، کار آقای شجریان بود... .
کاری که خیلی شنیده شده و شهره است... .
انصاری: بله، چون کاری است که ملودی خیلی روانی دارد و این برای من چالشی بود که ببینم میتوانم اثری متفاوت نسبت به آن بسازم که نخواهد تقلیدی از آن و درنهایت کاملا مجزا باشد؟ و تا جاییکه میتوانستم، تلاشم را کردهام و قضاوت را به اختیار شنوندگان میگذارم که کار را میشنوند... .
رضایی: درست است که این شعرها هر کدام توسط استادان اجرا شدهاند، اما در یک مجموعه کنار هم نیامدهاند و این نکته مهمی است. وانگهی کار استاد مشکاتیان (روی شعر «گریه شبانه» بهار) دکلمهای در پایان مجموعهای بوده یا اجرای استاد شجریان کار و عمل بود که در سال ٥٣، ٥٤ اجرا شده ... .
البته کار آقای شجریان اجرای دومی هم با سهتار استاد احمد عبادی و تار استاد لطفالله مجد دارد... .
رضایی: بله، اما مقصود بنده کاری است که مردم بیشتر گوش دادهاند که با ویلن مرحوم فرود بهروز است. چالشی که داشتم این بود: یعنی کسی باید این کار را انجام دهد که اقلیم را بشناسد. شما وقتی کار آقای بهروز و استاد شجریان را میشنوید، کاملا مشهدی است اما کار با آقای عبادی فقط گویش مشهدی است و حسش به نظر من مشهدی نیست؛ مثل همان کاری که استاد متبسم انجام دادهاند، با اینکه خودشان مشهدی هستند، کار را هنرمند ارجمند جناب استاد صدیق تعریف خواندهاند که کُرد هستند. در تولید و خلق یک اثر، این پارامترها و شاخصها باید رعایت شود. چرا ملکالشعرا میتوانسته شعر مشهدی بگوید؟ شعری قوی به اندازه یک غزل کلاسیک یا عماد خراسانی، چون نسبت به اقلیم، آگاهی وجود داشته است. اما یکی از دلایلی که شعر عماد را که استاد شجریان اجرا کردهاند انتخاب کردیم، نظری سهنفره بود (من، آقای انصاری و آقای هاشمنیا) که حالا ببینیم از نگاه یک آهنگساز، این شعر چگونه تصنیف میشود؟ و به نظرم در این زمینه اصلا نباید قیاس کرد.
جناب انصاری؛ یک گرایش پررنگ در کارهای گذشته شما به سمت موسیقی «گلها» و به طور مشخص ارکستر گلها دیده میشود و با توجه به اینکه شعرهای آلبوم «اوسنه» شعر فارسی و یا ترانه فارسی نبود، چالشهای پیشِرو چه بود؟ و آیا این اتفاق برای شما در ساختوساز و رنگآمیزی تصانیف موقعیتی ایجاد کرد؟
انصاری: مخاطبانی که کارهای من را گوش میدهند، میدانند دغدغه اصلی من موسیقی گلهاست، یعنی چیزی که من سالها برایش وقت گذاشتم و در این زمینه کار کردهام. البته من حتی کارهای مدرن هم دارم مثلا: کنسرتو پیانو و... اما از بچگی موسیقی گلها را گوش میدادم و شخصا برنامهها را ضبط میکردم. در این سالها روی دو مسئله فنی وقت گذاشتم: یکی هارمونی، که صدایی ایرانی داشته باشد و دیگری ارکستراسیونی نوین که صدای ارکستر گلها بدهد. اعتقاد دارم هنوز جا دارد به آن چیزی که میخواهم برسم. مضافا ترکیب این ارکستر با اشعار لهجه مشهدی برای خودم جذابیت داشت چون کار نویی بود و اینکه حالا اگر این اشعار در قالب این ارکستر قرار گیرد، چه میشود؟! آن چیزی که در اینجا مسلم است، بر مفهوم شعر توجه بیشتری داشتم و نه به گویش آن، اگر به گویش فکر میکردم باید سراغ موسیقی خراسانی میرفتم که نزدیک آن باشد. با توجه به مفهوم شعر سعی کردم ارکستراسیون، تنظیم و ساخت ملودی را – البته با کمک آقای رضایی – لحاظ کنم. نه در این آلبوم، بلکه در هر کاری از وجود خواننده استفاده میکنم، چون باید ببینم خواننده ملودی را دوست دارد؟ این تحریر را میتواند اجرا کند؟ یا با کار ساختهشده ارتباط برقرار میکند یا نه؟! و همیشه هم از این فرایند، حاصل خوبی از آب درآمده است. درمجموع این ترکیبی از ارکستراسیون گلها با اشعار گویش مشهدی بوده و اگر بخواهیم خلاصه کنیم، میشود: «اشعار گویش مشهدی در قالب موسیقی ملی ایران».
آقای رضایی؛ در رپرتوارهای پیشین کارهای آقای انصاری، فرم «ساز و آواز» وجود داشته با توجه به اینکه شما گرایشی به آوازخواندن دارید،چرا در این کار این فرم را در نظر نگرفتید؟
رضایی: برایم بسیار مهم بوده و ساعتها با آقای انصاری درباره این موضوع صحبت کردهایم. همه تلاشم این بوده اگر این قسمت به مجموعه اضافه میشود سنخیت داشته باشد. هر چه فکر کردم به نتیجهای که باید ضبط میشد - با توجه به علاقهای که از طرف من به عنوان کسی که آواز را دوست دارد- نرسیده بودم. بعدها که «اوسنه» به مرحله مجوز انتشار رسیده بود، به شکلی از آوازخواندن رسیده بودم اما دیگر زمان لازم را نداشتیم. حال اگر این مجموعه به کنسرت برسد، در آنجا ممکن است آن را تجربه کنم. مثلا در بیات اصفهان فکر کرده بودم و طرحی هم زده بودم اما درواقع دیدم شاید آن چیزی که باید بشود درنیاید و حقیقتا ترسیدم. ترجیح دادم فرم و رنگِ اثر با هم مرتبط باشند و ریسک نکنم. اما به این نوع آوازخوانی با شعر مشهدی همچنان فکر میکنم... .
انصاری: نکتهای را اضافه کنم: دلیلی که اصراری بر این قسمت نکردم این بود که آواز دربست در اختیار خواننده است و من فقط باید جواب آواز را بدهم و کاری که بهتازگی میکنند را نمیپسندم که آواز طراحی میشود. به نظر من آواز کار بداهه است و خواننده اجرا میکند و جواب آواز به متناسب حال کار داده میشود و بهایندلیل من هم اصرار نکردم.
چه چیزی دقیقا موجب شد این آواز در وهله اول جفتوجور نشود؟ و بعد از آن، چه شد که به یک شکلی دست یافتید؟
رضایی: من کار یکی از استادان آهنگساز را روی شعری مشهدی گوش میکردم دیدم در قالب ردیف ساخته شده اما در اینجا شما با اینکه موسیقی گلهایی است، اما تم موسیقی کلاسیک یا ردیفی را گوش نمیکنید. مثلا کار دوم این اثر (ماه عرُس) که آقای انصاری ساختند، شما رُمَنس میشنوید ولی آن حس مشهدی در کار هست، حالا توسط کلام، خواننده یا مجموعه کار که بهاصطلاح نشسته است. اما من آواز را زمانی که طراحی میکردم، نتوانستم خوب بشنوم. گرچه همه تأیید میکردند اما درنهایت درون من راضی نبود. من روی تمام شعرها که تصنیف شده آواز پیاده کردم اما نهایتا آن چیزی نشد که در قالب تصنیف درآمده بود.
دوباره برمیگردم به صدادهی ارکستر و چندصدایی که در کار وجود دارد. حال با توجه به حضور سازهای ایرانی در چینش ارکستر، چقدر تلاش کردید در جهت موسیقی تصویری حرکت کنید و عناصر بومی در رنگ ارکستر وجود داشته باشد و در کنار کلام، رسانایی برای کاری در این چارچوب باشد؟
انصاری: من در شیوه تنظیم دوست دارم توصیفی کار کنم و این همیشه در کار من بوده اما دو چیزی که در این کار مدنظرم بود: یکی، خوانندههایی که در کوچهباغهای مشهد میخواندند و موضوع دیگر، زندگی و شخصیت عماد خراسانی بوده است. از این جهت که از بچگی ایشان را میشناختم و خیلی از شعرها را از زبان خودشان شنیده بودم و در من تأثیر داشت. اما نهتنها در این کار، بلکه همیشه اعتقاد داشتم ارکستراسیون نباید مزاحم اصل ماجرا باشد و آن را بپوشاند. اگر مقدمهای مینویسم باید کمک کند تا گوش شنونده برای شنیدن صدای خواننده آماده شود. همیشه در تنظیمها و ارکستراسیونها این قضیه را در نظر میگیرم که اگر در جایی به جوابی طولانی نیاز دارم، برای توصیف و تعریف شعر این کار را انجام دهم. مرحوم وزیری درباره جواب آواز توصیه ای به من داشتند که سعی میکنم در آهنگسازی هم رعایت کنم: «وقتی جواب آواز را عینا بدهی، میشود تقلید، یک چیز دیگری بدهی، میشود بیربط، سعی کن آن چیزی که خواننده خوانده را بتوانی توصیف کنی». استاد خودم آقای جواد معروفی اینگونه کار میکردند. حالا من سعی میکنم در کار آهنگسازی هم از این مقوله استفاده کنم و این را مدنظر داشته باشم.
حضور دکتر مرتضی کاخی به عنوان ادبشناسی خراسانی که با بزرگان ادب خراسان و مشخصا مشهد حشرونشر داشتهاند، چقدر در کار شما تأثیر داشته و فارغ از حضورشان، چه موقعیتهایی را پس از خوانش شعرها برای شما ایجاد کردند؟
انصاری: بعضی از شعرها را من اشتباه میخواندم. برای من مشخصا خواندن شعرهای ملکالشعرای بهار سخت بود و مفاهیمش دشوار به نظر میرسید. حتی در دیوانها اشتباهاتی وجود داشت که ایشان اصلاح کردند. چون درابتدا باید من مفهوم شعر را درک کنم بعد آهنگسازی کنم و در این بخش (در مفاهیم شعرها، نوع ادای کلمات و نوع ریتم شعر) کمکهای شخص ایشان برای من خیلی مؤثر و راهگشا بود. ما چندین بار مزاحم ایشان شدیم و شعرها را برای ما خواندند و ضبط کردیم و بر مبنای آن خوانش، من توانستم آهنگ بسازم. خیلی از جاها تقطیعات شعری سخت بود. چون این آکسانگذاری، کسرهگذاری و ویرگولگذاریها با توجه به محلیبودنِ شعر، خیلی مهم بود... .
ایشان از ابتدا حضور داشتند؟
انصاری: نه، در طرح اولیه آقای کاخی نبودند و ما شعرها را انتخاب کرده بودیم اما در گویش و خوانش، ایشان کمک شایانی کردند... .
رضایی: ببینید همانطور که آهنگسازی و خوانندگی یک تخصص به شمار میآید، ادبیات هم یک تخصص است. ما سراغ دو شاعر رفتیم که در ادبیات ایران نقش مؤثری داشتند و ادیب و فاضل بودند: عماد خراسانی و ملکالشعرای بهار. سمتوسوی این بزرگانرفتن، یک همراه میخواهد که متخصص ادبیات باشد. درست است که من به عنوان آوازخوان با شعر در ارتباط هستم و کلام را میخوانم، اما این دلیل نمیشود متخصص ادبیات باشم. ما میخواستیم این بخش به نحو احسنت انجام شود. بین استادان ادبیات که خراسانی و در قید حیات بودند، دسترسی ما به استاد مرتضی کاخی بود. زمانی که من و آقای انصاری تکلیفمان با انتخاب شعر و مجموع پروژه مشخص شد، خدمت استاد کاخی رفتیم و گفتیم این شعرها را انتخاب کردیم و رویشان کار میکنیم و شما برای ما دکلمه کنید (که آن زمان بحث دکلمه ایشان در استودیو هم مطرح نبود). ایشان در جلسات شعرها را میخواندند و ما به مفاهیم و آکسانها توجه میکردیم مثلا ممکن بود یک بیت به سه نوع خوانده شود آن هم با سه معنای متفاوت. با توجه به اینکه جناب انصاری هم فرمودند موسیقی این کار توصیفی است و من هم در آواز توصیفی فکر میکنم (یعنی از ابتدا یک بیت تا پایانش باید توصیفی از آن موضوع باشد). ما بر مبنای خوانش دکتر کاخی متوجه شدیم چگونه این توصیف بهتر و زیباتر انجام شود... .
انصاری: مثلا یک شب در حال ضبط کردن بودیم که آقای کاخی زنگ زدند استودیو و فرمودند: این بیت شعر عماد را اشتباه نخوانید. بیت این است: «مَستِ مسته مِخَنَه مَستَنه و مِستَنه دل» یعنی مستانه میخواند و میستاند. «مَستَنه» و «مِستَنه» دو تا معنی کاملا مجزا میدهد. یا در بیت دوم شعر ماه عرُس: «او زُهرَه گه مِگی خَطَرِیه ماهرِه مِخَه» تقطیعاش کار سختی بود و در ریتمخواندنش برایم دشوار بود. در این زمینه کمکهای ایشان برای ما راهگشا بود.
مشاورههای ادبی قبل از ساخت آهنگها انجام شد یا... .
انصاری: قبل از ساخت بود.
عواید اثر شما تا پنجسال به «انجمن اماس ایران» تعلق میگیرد. ایدهاش از کجا آمده است؟
انصاری: این ایده خود تهیهکننده آقای هاشمنیا بوده و شخصا «گالری بوم» که با مدیریت ایشان است، حامی این موضوع هستند و ما فقط کار را اجرا کردیم... .
رضایی: مشخصا نظر خیرخواهانه تهیهکننده است... .
انصاری: و فقط ما خوشحالیم که توانستیم مجری این کار باشیم.
در پایان توضیحی به عنوان حسن ختام دارید؟
رضایی: ضرورت دارد از آقای داوود موسایی نام برده شود که زحمات بسیاری در این پروژه کشیدند. هماهنگی بین تهیهکننده و همه عوامل اثر، لطف ایشان بوده و خیلیخیلی مایلم از ایشان تشکر کنم، چون نیت و تلاش ایشان بود تا این آلبوم آبرومندانه به نتیجه برسد.
شهروند/نیما مسیحا از درددلهایش میگوید: موسیقی پاپ امروز در انحصار پنج نفر است
علی نامجو|
از میراثداران جدی زندهیاد بابک بیات در موسیقی پاپ و کلاسیک ایرانی است که نام او، نسل اولیهای پاپ بعد از انقلاب را به یاد همه میآورد. خوانندهای با پهنای صدای زیاد، قدرت فراوان و اوج زیبا تعریف مناسبی از نیما مسیحایی است. مسیحا به گفته خودش ناخواسته کم کار است. در این شماره از روزنامه «شهروند» با این خواننده باسابقه و توانمند پاپ ایران همصحبت شدهایم و او در گفتوگو با ما پرده از اتفاقات پنهانی موجود در موسیقی پاپ امروز بهخصوص در صداوسیما برمیدارد و از قبضه شدن تیتراژها و کنسرتها توسط عدهای خاص سخن میگوید. شرح این گفتوگوی خواندنی در ادامه آمده است:
با توجه به کم کار بودن شما در سالهای اخیر به نظر میرسد نسل جوان کمتر با نام شما آشنا باشند...
بله. البته اینطور نیست که کاملا ناشناس باشم اما به هر صورت جریان پاپ امروز در کشور به شکلی پیش رفته که برای نسل جوان بهعنوان يک خواننده شناختهشده نیستم.
منتقدان و صاحبنظران موسیقی در کشور عدهای را ادامهدهنده راه آقای شهبازیان و بابک بیات در موسیقی پاپ میدانند؛ با این توضیح به نظر شما آیا نیما مسیحا در این دسته قرار میگیرد یا خیر؟
کار من درست از زمانی آغاز شد که یک آگهی از سمت تالار وحدت دیدم و در آن اعلام کرده بودند به تعدادی هنرجو برای گروه کر احتیاج دارند. من به آنجا مراجعه کردم. شرکت در آن کلاسها برای همه آزاد و قرار بود هر داوطلبی که به لحاظ صدایی استعداد لازم را دارد، تحت تعلیم قرار بگیرد. در آنجا مرحوم حسین سرشار و آقای گرگین موسسیان از داوطلبان شرکت در این دوره، تست میگرفتند. در تستی که گرفتند، قبول شدم و بهعنوان وکالیست تنور در گروه کر وارد تالار وحدت شدم. این جریان مربوط به اواخر دهه ٦٠ بود. این جریان از سمت من پی گرفته شد تا زمانی که به علت فوت آقای سرشار در کارم وقفه افتاد اما تمرینات خودم را ادامه دادم چون علاقه زیادی به کار خوانندگی داشتم.
مرحوم حسین سرشار به من آواز کلاسیک آموخته بود و تئوری موسیقی را در آن چند سال حضور در گروه کر تالار وحدت از آقای گرگین آموخته بودم؛ بعد از آن، آشنایی من با آقای بابک بیات پیش آمد؛ من از طریق پدر یکی از دوستانم که فوت کردهاند، با زندهیاد بابک بیات آشنا شدم. این آشنایی درواقع ورود من به عرصه موسیقی به صورت حرفهای بود. کاری به اسم «پروانگی» را در فیلم «دستهای آلوده» خواندم که آهنگسازی و تنظیم آن را مرحوم بابک بیات انجام داد و شعرش از دوست عزیزم پیام پارسا بود. پروانگی نخستین کار حرفهای من در عرصه خوانندگی بود.
بنا بر آنچه گفتید ما باید نیما مسیحا را بهعنوان یک آدم صاحبنظر در عرصه موسیقی کلاسیک بدانیم چون شما کارتان را در ابتدا و از صفر با پذیرفته شدن در گروه کر تالار وحدت آغاز کردید و پس از آن با توجه به توانمندیهای حاصل از استعداد و تلاش شخصی از طریق آشنایی با بابک بیات به عرصه جدی خوانندگی پاپ ایران وارد شدید...
بله. اگر بخواهم بهطور دقیق بگویم آشنایی من با بابک بیات از سال ٧٧ شکل گرفت و از آن طریق به صورت حرفهای وارد موسیقی پاپ شدم اما پیشتر یعنی در حدود سالهای ٧٠-٦٩ وارد گروه کر تالار وحدت و موسیقی شده بودم.
وقتی به دیدگاه فعالان در عرصه پاپ در دهه ٦٠ و ٧٠ نگاه میکنیم بسیاری از آنها وضع موسیقی پاپ امروز را چندان بسامان نمیدانند. از سوی دیگر این گروه آقای شهبازیان و بابک بیات را بهعنوان متر و معیار موسیقی پاپ بعد از انقلاب میدانند. چرا؟
اینکه ما آنها را متر و معیار قرار میدهیم، به این دلیل است که آنها به نوعی آغازگر راه بودهاند یا جزو کسانی بودند که این کار را رقم زدند و موسیقی پاپ کشور ما را پایهریزی کردند؛ منظورم پاپ قبل از انقلاب است که آن را پایهگذاری و این مسیر را شروع کردند. به هر جهت فریدون شهبازیان و بابک بیات با بسیاری از خوانندگان آن دوره کار کرده بودند و میتوانم بگویم جزو افرادی بودند که حتی اگر بگوییم به تنهایی شروع نکردند اما درواقع پاپ قبل از انقلاب را به این صورت شکل دادند.
اگر در ساختههای آقایان بیات و شهبازیان نگاهی بیندازیم، حسرت ما از نبود و فقدان بابک دوچندان میشود. چرا به این نقطه رسیدهایم؟
یک مسأله خیلی مهم در این بین وجود دارد و من میخواهم به آن اشاره کنم. چرا دیگر آن حس و حال و جذابیت در ملودیها، ترانهها و آهنگهای این دوره زمانه نیست؟ من حس میکنم وقتی نبود بابک بیات را احساس میکنیم، یا این سوال را میپرسیم که چرا فریدون شهبازیان الان دیگر مثل قبل کار نمیکند، جوابش مشخص است. به نظر من کارهایی را که الان میشنویم، کارهای ارزشی و فاخر نیستند و به نوعی میتوانم بگویم که موسیقی پاپ امروز کشور ما هم مثل اجناسی که چینی شدهاند و محصولات فیک آن به بازار آمده است، مصرفی شده، این اتفاق برای موسیقی پاپ ما رخ داده و کارهای امروز را برخلاف پاپ گذشته از حالت ماندگاری درآورده است. کارهای امروز تاریخ مصرف دارند و نهایتا ٦ ماه تا یکسال یک ترانه مورد توجه است. من معتقدم موسیقی پاپ ما به نوعی حذفی شده یعنی بیش از دو یا سه دفعه نمیشود یک کار را گوش داد.
به نظر شما دلیل این اتفاق که از منظر شما مصرفی شدن نام دارد در موسیقی پاپ ایران چیست؟
این ماجرا به خیلی از فاکتورهای مهم در موسیقی پاپ بازمیگردد. مثلا شعر بهعنوان یکی از ابزارهای مهم موسیقی باید باکیفیت باشد. در این مورد میتوانم به اشعار و ترانههای کارهای گذشته اشاره کنم. برخی از کارها به واسطه شعر خوب و پرمعنایشان حتی پس از گذشت ٣ یا ٤ دهه هنوز در ذهن مخاطبان موسیقی در ایران باقی مانده است. ترانهسراهایی که آن زمان کار میکردند و ما هم بهعنوان نسل اولیهای جریان پاپ دهه ٧٠ اشعار و ترانههای آنها را میخواندیم، بسیار قوی بودند. جریان ترانه دهه ٧٠ متشکل از ترانهسرایانی بود که یا قبل از انقلاب کار میکردند یا بعد از انقلاب کارشان را آغاز کرده بودند. نقطه مشترک بین این دو که در دهه ٧٠ با هم همراه شده بودند؛ قدرت و توانمندی در کار بود. متاسفانه این ترانهسرایان کمکم بیکار شدند و فضا برای ورود کسانی باز شد که هیچ یک از فاکتورهای ارایه یک کار ماندگار را در خود نداشتند. به مرور ترانهها هم درست مثل جریان موسیقی و خوانندگی به سمت مصرفیشدن حرکت کرد. امروز شما کمتر ترانهسرایی را پیدا میکنید که ترانهاش عمیقا روی مخاطب تأثیر بگذارد.
با این توضیح ویژگی کارهای گذشته چه بود که هنوز در دل بسیاری از مخاطبان مانده و مردم بعد از گذشت این همه مدت هنوز به آنها گوش میدهند؟
کارهایی که قبلا انجام میشد به اصطلاح ما کارهای دلی بود. از قدیم گفتهاند که آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند. کار هنری در گذشته جوششی بود، نه کوششی. به نظر من در حیطه آهنگسازی و تنظیمی که امروزه انجام میشود، جوششی وجود ندارد. اکثرا به منظور اینکه این آهنگ را بسازند تا پولش را بگیرند یا تنظیمی انجام بدهند که پولش را بگیرند و ترانه را بسرایند تا پولش را بگیرند، کار میکنند. وقتی همه چیز مادی شود، دیگر جذابیتی وجود نخواهد داشت. وقتی مادیات تا این سطح وارد قضیه هنر میشود، دیگر هنر جایگاه خودش را از دست میدهد و جذابیت و کشش ذاتیاش را از دست میدهد. قبلا اینطور نبود. آن موقع وقتی ترانهسرا ترانهای میسرود یا آهنگساز، آهنگی را میساخت، کاری را ارایه میداد که واقعا از دلش برمیآمد. به نظر من نباید هنر و موسیقی برای مادیات صرف دنبال شود؛ چراکه در این صورت دیگر به دل نخواهند نشست.
آقای مسیحا به نظر میرسد تعداد آلبومهایي که در طول ربع قرن از شما وارد بازار موسیقی شده تاییدکننده این مسأله باشد که نیما مسیحا خواننده کمکاری است.
سال ٧٩ کار «دستهای آلوده» از من بیرون آمد و در سال ٨٣ نخستین آلبومم به نام «شب سربی» را به بازار موسیقی عرضه کردم. دومین آلبوم را سال ٩٠ به بازار دادم. در این میان کارهای دیگری را هم ارایه دادم. (با این توضیح که من خواننده پاپ - کلاسیک هستم در زمینه موسیقی کلاسیک نیز کارهایی را منتشر کردم). قطعات دیگری را هم تحت عنوان «ستارههای عشق» به بازار دادم که انتشارش به سال ٨٠ بازمیگردد. در این بین کاری با آهنگسازی دکتر محمدرضا چراغعلی و شعری از دوست عزیزم سعید امیر اصلانی را خواندم که «ماهی نقرهای» نام داشت. بعد از آن کارهایی را انجام دادم که یکسری از آنها را برای صداوسیما خوانده بودم. متاسفانه آن کارها چون به صورت آلبوم بیرون نیامده و ثبت نشده، معیار نیست و شاید بهعنوان اثر منتشر شده قلمداد نشود. به علاوه دو سمفونی از کارهای استاد مجید انتظامی اجرا کردم . سمفونی «صلح و امید» و سمفونی «مقاومت». در سال ٩٠ آلبوم پاپ من به بازار آمد. من در طول این سالها فقط در یک حیطه فعالیت نکردم و با توجه به توانایی صدایی که دارم هم در موسیقی کلاسیک و هم در موسیقی پاپ کارهایی را اجرا کردم.
با در نظر گرفتن تمام آنچه گفتید، فکر نمیکنید باید در موسیقی پاپ بیش از این فعالیت میکردید؟
این حرف را قبول دارم که باید فعالیت خودم را در حیطه موسیقی پاپ هم ادامه میدادم اما خیلی مسائل دستبهدست هم دادند تا این وقفه ایجاد شود و نتوانم آلبوم پاپم را زودتر به بازار دهم. اگر بخواهم در مورد آن عوامل توضیح دهم شاید بتوانم روزها و ساعتها در مورد آن صحبت کنم. صحبت بر سر مافیای سنگینی است که درحال حاضر روی موسیقی پاپ کشورمان سیطره دارد. حمایتهای عجیب و غریبی که از بعضی از دوستان ما میشود عملا عرصه فعالیت برای دیگران را تنگ كرده است. موسیقی پاپ کشور را درحال حاضر پنج خواننده قبضه کردهاند. این جریان به غیر از مافیای موسیقی چه چیزی میتواند باشد؟ همه تیتراژهای تلويزیونی مال این دوستان است. تمام کنسرتهایی که در سراسر ایران برگزار میشود، متعلق به این عزیزان است. خیلی راحت مجوز میگیرند و هیچ مشکلی در این زمینه ندارند. به محض اینکه اراده کنند مجوز بگیرند، موفق میشوند. در صورتی که من و خیلی از دوستانم مشکلات زیادی در ارشاد و حتی برای خواندن تیتراژ تلويزیونی داریم. خیلی کم به ما پیشنهاد میشود، برای اینکه تمام این تیتراژها مال این دوستان است. حالا اینکه چه ارتباطی دارند و چه اشخاصی پشت این قضیه هستند هم مهم است اما من اجازه میخواهم که خیلی وارد این بحث نشوم. به صورت خلاصه باید بگویم کاملا برای ما معلوم است که این دوستان از طرف چه کسانی حمایت میشوند؟ به همین خاطر متاسفانه کسانی را که پایهگذار این قضیه در سال ٧٠ و آغازگر موسیقی پاپ بعد از انقلاب بودند، کنار گذاشتهاند و الان تنها از پنج خواننده حمایت میشود.
به نظر شما تنها عاملی که باعث شده جریان موسیقی پاپ بهعنوان یک موسیقی مردمی و سالم و ریشهدار از مسیر خود خارج شود، همین مافیاست؟
دقیقا. رقابت ناسالمی در بازار حکمفرماست و این باعث شده موسیقی پاپ ما به سمت یک موسیقی پاپ ناسالم پیش برود و همین نگاه باعث شده روزبهروز سطح سلیقه مخاطب پایین برود. من بارها این را در مصاحبههای دیگرم گفتهام که به نظرم مخاطبان ما خودشان شعور انتخاب دارند و موسیقی خوب را میشناسند اما جوانهای امروز ما، نیاز دارند از ما خوراک خوب شنیداری دریافت کنند. موسیقی پاپ شاخهها و ژانرهای مختلفی دارد. پاپ فقط آنچه این دوستان میخوانند (همان پنج نفر) نیست. پاپ سنتی، پاپ فانتزی، پاپ معنوی و پاپ کلاسیک از شاخههای موسیقی پاپ هستند. به نظر من تمام هنرمندانی که در این شاخهها فعالیت میکنند باید در عرصه جدی موسیقی حضور داشته باشند و بعد مخاطب خودش تصمیم بگیرد کدام کار را گوش کند. متاسفانه پاپ کشور ما فقط معطوف شده به پنج خواننده که مخاطب جوان موسیقی مجبور است کار آنها را بشنود و بالاجبار به کنسرت آنها برود. اگر جوانی موسیقی مسیحا را دوست داشته باشد، نمیتواند به کنسرت مسیحا برود چون از نیما مسیحا حمایت نمیشود. آلبومش بیرون نمیآید چون از نیما مسیحا حمایت نمیشود. این جوان چه باید کند؟ به نظر من جریان حاکم بر موسیقی در ایران یعنی رقابت ناسالم، یعنی از بین بردن موسیقی پاپ.
یعنی شما دلیل اصلی کمکاری خودتان و خوانندگانی را که در گذشته بیشتر کار میکردند، حمایتهای پشتپرده میدانید؟
کمکار بودنی که از آن صحبت میکنم، ارادی نیست. ما درحال حاضر نمیتوانیم کار کنیم. وقتی حمایتی در بین نیست، نمیتوانیم کار کنیم. من در ابتدا توضیح دادم، وقتی تیتراژهای تلویزیونی تماما توسط این دوستان قبضه شده و از طرف فلان مدیر شبکه خواندن تیتراژ توسط یک خواننده خاص توصیه میشود، دیگر مسیحا نمیتواند حضور داشته باشد. دیگر دوستان هم نمیتوانند کار کنند. این یک درد مشترک است بین من و همنسلهای من.
همکاریهایی که اخیرا با صداوسیما داشتهاید، نمیتواند وضع حاکم را بهبود ببخشد؟
نه متاسفانه. برای من هم جالب است که با وجود نشان دادن حسننیتم به صداوسیما کاری از پیش نمیبرم. من با صداوسیما همکاری زیادی داشتهام و کارهای فاخر و ارزشی مثل قطعه خورشید، سمفونی همحصار را برای آنها اجرا کردهام. نخستین کار پاپ کلاسیک در رادیو و تلویزیون که قطعه خورشید بود را من اجرا کردم. آهنگسازی آن کار را دوست عزیزم امیر بکان انجام داد و شعر استاد محمدعلی معلم را در آن کار اجرا کردم. متاسفانه تیتراژها، همه مال دوستان است. تا حالا نشده تیتراژ یکی از سریالهای مطرح تلويزیون را به من بگویند بخوان. تأثیر حرف من جایی نمایان میشود که شما میببینید در ماه رمضان یک خواننده در دو برنامه تلويزیونی میخواند. تیتراژ آغازی و پایانی یک برنامه تلويزیونی را در یک شبکه و تیتراژ پایانی یک سریال را در شبکه دیگری میخواند. این یعنی چه؟ چگونه این اتفاق میافتد؟ چرا این اتفاق برای ما نیفتاده؟ این نشان میدهد فلان خواننده از سوی جایی دارد حمایت میشود. دستهایی در کار هست و لابیهایی صورت میگیرد. تا آنجایی که در خاطر دارم، طبق قوانین صداوسیما یک شخص نمیتواند به صورت همزمان در دو برنامه در دو شبکه مختلف بخواند.
عدهای از افراد در صداوسیما شدند خوانندههای صداوسیما. در برنامههای مذهبی میخوانند. کسانی که کلیپشان از ماهواره پخش شده. اگر این کار ممنوع است، برای همه باید ممنوع باشد و اگر مجاز هست هم برای همه باید مجاز باشد. این دوستان چند نفر هستند که کلیپشان از ماهواره پخش شده و الان این آقایان مجازند و در صداوسیما هم هستند. این سوالی است که سالها در ذهنم بیجواب مانده و مسئولان مربوطه هیچ جوابی به این سوالم ندادهاند.
در همکاریهای اخیرتان با صداوسیما آیا شده به یکی از مسئولان شبکهها گله کنید و از این شرایط انتقاد کنید؟
حتی اگر گلگی هم بکنم، جوابی ندارند که به امثال من بدهند. من بارها به واحد موسیقی و مسئولان آن بخش گلگی کردهام اما هیچ جوابی به من داده نشد، حتی آخرین بار سر اجرای قطعه سمفونی خورشید که آن هم از کارهای خوب صداوسیما بود و در سال ٩٠ اجرا کردم، همین بحث را در مورد تیتراژها مطرح کردم اما جوابی به من داده نشد. میگویند ما پیگیری میکنیم و دارد یک اتفاقات خوبی میافتد اما دریغ از یک حرکت مثبت.
به نظرتان چرا کار جوانانی مثل شما یا آقای حامی تا این حد با سایر دوستان، متفاوت است و ماندگار میماند؟
متفاوت بودن برمیگردد به سبک موسیقایی که ما داریم، ولی اگر به لحاظ ماندگاری بخواهیم بررسی کنیم این امر تا حدود زیادی برمیگردد به نوع اجرایی که ما داریم و توانایی صدا برای اجرای این کارها. این امر را به خودخواهی برداشت نکنید. میتوانم برایش دلیل بیاورم. خیلی از کارهایی که شما درحال حاضر میشنوید، ماندگار نیستند. نگاه خواننده به موسیقی روی ماندگاری کارش تأثیر بسزایی دارد. باز برمیگردیم به همان قضیه بازاریشدن هنر. تعداد زیادی از دوستان بهخاطر حضور فعال بازاری میشوند و مثال کامل خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. آنها میخواهند همرنگ جماعت شوند و این یعنی کار غیرماندگار. مانایی کار مستلزم این است که شما تاوان سختی را بپردازی و امثال من این تاوان را میپردازند. خیلی از دوستان آهنگساز ماندگاری کارها را به خود ربط میدهند. البته در سطح کار بالایی مثل آهنگسازیهای استاد بابک بیات که نگاه و دیدش نسبت به موسیقی پاپ نوع دیگری بود (تا حالا با کسی مثل زندهیاد بیات با آن دید ژرف موسیقایی مواجه نشدم) این گفته که آهنگسازی موجب ماندگاری است، صادق است اما دیگر آهنگسازان که دیدشان بسیار کم عمقتر از بیاتها و شهبازیانها است، نمیتوانند رمز ماندگاری کارها را در آهنگسازی جستوجو کنند. اجرای خواننده به نظر من مهمترین فاکتور برای ماندگاری کار است.
فرهیختگان/محمدرضا درویشی در نشست خبری دهمین جشنواره موسیقی جوان:
جشنواره موسیقی فجر یک جشنواره محترم سیاسی است
نشست خبری دهمین جشنواره موسیقی جوان دیروز با معرفی بخشهای مختلف این جشنواره برگزار شد. حسین علیزاده، محمدرضا درویشی، آذین موحد، علی ترابی، هومان اسعدی و جمعی از اهالی رسانه در این نشست حضور داشتند.
حسین علیزاده داور و عضو شورای سیاستگذاری جشنواره موسیقی جوان گفت: «ما از هماکنون فراخوان جشنواره را منتشر میکنیم تا متقاضیان برای شرکت در جشنواره فرصت لازم را داشته باشند و برای شهریور سال آینده که زمان برگزاری جشنواره است، برنامهریزیهای لازم را انجام دهند.» این موسیقیدان و نوازنده تار و سهتار درباره به کارگیری ردیفهای مختلف در دهمین دوره از جشنواره جوان گفت: «امسال حتی ردیفهای دوره عالی شهنازی، میرزاحسینقلی و میرزاعبدالله را به رپرتوارهای جشنواره اضافه کردهایم و به هیچ وجه جشنواره قصد پیروی از یک ردیف خاص را ندارد. از همه این ردیفها در سازهای مختلف به شکلی متنوع استفاده میشود و حتی انتخاب ردیف به سلیقه خود نوازنده است. ما در جشنواره میخواهیم این تفکر را رواج دهیم که درک ردیف مهمتر از حفظ کردن ردیف است. حفظ کردن طوطیوار ثمر چندانی ندارد، اما درک و به کارگیری خلاقیت در ردیف اهمیت دارد.»
آهنگساز اثر ماندگار «نینوا» درباره رویکرد موسیقی در ایران گفت: «کشوری مانند افغانستان که چندین سال است درگیر جنگ شده، برخورد بهتری نسبت به موسیقی دارد. بسیاری از جوانان افغان از سوی دولت این کشور حمایت میشوند تا در عرصههای بینالمللی حضور داشته باشند.»
محمدرضا درویشی هم در این نشست درباره بخش موسیقی نواحی گفت: «جشنواره موسیقی جوان مهمترین گردهمایی موسیقی در
ایران است.
با درگذشت استادان موسیقی ایران بهویژه در بخش موسیقی نواحی دیگر برگزاری جشنوارهای برای موسیقی نواحی، آنگونه که در سالهای گذشته برگزار میشد، فروغ چندانی نخواهد داشت. خوشحالم که پارسال بخش موسیقی نواحی به جشنواره موسیقی جوان اضافه شد. جشنواره موسیقی جوان نوعی سرمایهگذاری در عرصه فرهنگ و موسیقی ایران است که نسلهای بعدی موسیقی ایرانی را تربیت میکند. جشنواره موسیقی فجر کاری با ریشهها ندارد. این جشنواره یک جشنواره محترم سیاسی است که قدرش را هم باید دانست؛ اما جشنواره جوان یک جشنواره فرهنگی است.»
قانون/تهدید یحیی به سکوت
تنها پنج روز به آغاز بزرگترين رويداد سينمايي كشور بيشتر نمانده و هنوز هم انگار حال و اوضاع سينماي ايران قصد آرام شدن ندارد و هرچه دولت «تدبير» ميكند «اميدي» به بهبود آن نميرود. در دوسال اخیر گروهی که خود را دلواپس می نامند در همه عرصهها سعي برمشوش كردن اوضاعي دارند كه براي بهبود نسبي آن مدتهاست وقت و هزينه صرف شدهاست. يك روز شعار ميهن پرستي ميدهند و با آن دستاورد سالها تلاش دولتمردان و ديپلماسي گفتوگو و تعقل را زير پا ميگذارند و روز ديگر اعتقاد و غيرت را دستمايه حمله و تند خويي ميكنند آن هم براي اتفاقي كه از اساس هيچ مغايرتي با قانون نداشته است و منافي هيچكدام از بندهاي امنيت كشور نبوده است. تازهترين اتفاقي كه اين روزها افتاده اعتراض گروهي از دلواپسان در شهر كاشان نسبت به برگزاري جلسه نقد و بررسي فيلم «يحیي سكوت نكرد» با حضور بازيگر نقش اصلي اين فيلم ، فاطمه معتمدآريا بوده است. معتمدآریا که به خاطر نمایش فیلم «یحیی سکوت نکرد» به این شهر رفته بود با اعتراض عدهای مواجهشد که به این سفر او معترض بودند و اعتراض خود را با الفاظ نامتعارف نشان دادند.سایت کاشان نیوز از دخالت نیروی انتظامی برای متفرق کردن این جمع خبر داده است. هفته گذشته رسانهها از جلسه نقدو بررسی فیلم «یحییسکوت نکرد» باحضور کارگردان و بازیگر آن «فاطمه معتمدآریا» در ۴ بهمن ماه درمجتمع سینمایی کاشان خبر داده بودند اما شایعه عدم حضور خانم معتمدآریا نیز همزمان با این اخبار با توجه به مخالفت شورای فرهنگ عمومی کاشان به حضور این هنرپیشه مشهور سینمای ایران در کاشان قوت گرفته بود كه سرانجام معتمد آريا به كاشان رفت و با اعتراض شديد دلواپسان اين شهر مواجه شد. كاشان به تازگي ميزبان فيلمهاي گروه سينمايي هنر و تجربه شده و گشایش دفتر سینمای هنر و تجربه در کاشان و نمایش فیلم های ارزشمند این گروه سینمایی در شهر در دو ماه اخیر با استقبال اهالی فرهنگ و هنر کاشان روبه رو شده و چراغ فرهنگ را در این شهر روشن نگه داشته است.برای هریک از فیلم هایی که دفتر هنر و تجربه در کاشان نمایش داده اند جلسه نقد فیلم با حضور کارگردانان، بازیگران و منتقدان سینما نیز برگزار شده است اما اين بار با فيلم «يحيي سكوت نكرد» سليقهاي برخورد شد و اين فيلم مورد اعتراض شديد قرار گرفت.
ماجرا از چه قرار بوده است؟
کاوه ابراهیمپور (کارگردان فیلم یحیی سکوت نکرد) با اشاره به شرایطی که در جلسه نقد و بررسي اين فيلم بر او و فاطمه معتمدآریا گذشته به «قانون» گفت: جلسه نقد و بررسي اتفاق معمولي است كه براي اكران فيلمها یی که ميخواهندپخش شوند،می افتد و هیچ پيگيري خاصي نميخواهد. فيلم در حال حاضر در حال اكران است و هيچ تذكري از سوي نهاد خاصي مبني بر نبود بازيگري خاص يا صحنهاي از فيلم به ما داده نشده است.ما به جلسه نقد و بررسي فيلم رفتيم و طبيعتا بازيگر نقش اول فيلم هم همراه ما در اين جلسه حضور يافت.وقتي به محل جلسه رسيديم ديديم عدهاي ايستادهاند و مشغول شعار دادن هستند و به همين علت ناچار شديم كه براي ورود به سالن به درپشت سالن مراجعه كنيم و از آنجا خود را به سالن اصلي برسانيم. ماشينمان را نزديك در پشتي پارك كرديم اما وقتي خواستيم وارد مجموعه شويم باز هم متوجه حضور ما شدند و خودشان را به ما رساندند و با الفاظ ركيكي شروع به فحاشي كردند كه ما سريعا وارد سالن شديم و جلسه با حضور مردم كاشان و فرهنگ دوستان اين شهر برگزار شد اما در زمان برگزاری باوجود آنکه جمعیت زیادی در داخل سالن مشتاقانه حضور پیدا کرده بودند، گروه زیادی نیز در بیرون سالن با صدای بلند فحاشی میکردند و به شدت در تلاش بودندکه داخل سالن شوند و نظم جلسه را برهم بریزند که با درایت نیروی انتظامی و مدیریت آنها این امر رخ نداد. پس از اتمام جلسه و به محض خروج از سالن باز هم با همان شرايط روبهرو شديم و مورد حمله و فحاشي قرار گرفتيم. هنگامی که سوار اتومبیل شده بودیم بازهم دو نفر روی سقف ماشین آمده و قصد داشتند با شکستن شیشهها وارد خودرو شوند که نیروی انتظامی مانع آنها شد. وقتي ما از جلسه بيرون آمديم متوجه شديم كه عدهاي منتظر ما هستند ولی نتوانستند به ما دسترسی پیدا کنند.
دلواپسان به چه چيزي معترض بودند؟
شاید شروع هجمهها به حضور عوامل اين فيلم در كاشان را باید از همان دقايق ابتدايي انتشار اين خبر در سايتها دانست اما استارت اوليه اعتراضات را خبرگزاري فارس با گزارشي به نام « برای کشفحجاب کردهها در دارالمؤمنین فرش قرمز پهن میشود؟ » كه در روز دوم بهمن روي خروجي سايت قرار داد ، زد. گزارش نويس «فارس» ازفاطمه معتمدآريا به نام «ف.م» در گزارش خود نام برده بود و اعلام كرده بود كه علت اصلي اعتراض به حضور «يحيي سكوت نكرد» در كاشان ، همراه بودن معتمدآريا با ساير عوامل اين فيلم براي حضور در كاشان بوده است.
پاسخ مسئولان به اين هنجارشكني
رئیس اداره فرهنگ و ارشاداسلامی شهرستان کاشان درباره اتفاق پیش آمده برای این گروه از هنرمندان سینما به ایلنا گفته بود: در سومین جلسه سینمای هنروتجربه کاشان برای نقد فیلم «یحییسکوت نکرد» کارگران این فیلم مجوز حضور در نشست را داشت. ایشان به همراه خانم فاطمه معتمدآریا (بازیگر فیلم) در جلسه حاضر شده بود.مصطفی جوادیمقدم ادامه داد: وقتی گروهی از معترضان به حضور فاطمه معتمدآریا در جلسه درخواست مناظره را مطرح کردند؛ مقرر شد پس از پایان نقد و بررسی فیلم؛ مناظره برگزار شود اما در پایان جلسه؛ معترضان حاضر به مناظره و گفتوگو نشدند.وی با اشاره به اینکه خانم معتمدآریا بدون هماهنگی مقامات شهری در این جلسه حضور یافته بود و تنها کارگران برای حضور در جلسه مجوز داشته است، گفت: نماینده ولیفقیه، امام جمعه کاشان، شورای فرهنگ عمومی شهرستان کاشان و سایر ارگانها با حضور خانم معتمدآریا در نشست مخالف بودند؛ با این وجود ایشان در جلسه حضور یافته بود.البته رئیس اداره ارشاد شهرستان کاشان درحالی این موضوع را مطرح میکند که کارشناسان و خبرگان سینما معتقدند نمایش، نقد و بررسی فیلم
«یحیی سکوت نکرد» مجوزهای لازم را در شهر کاشان داشته و هیچ نیازی به دریافت مجوز برای تک تک افراد حاضر در این نشست نبوده است. ابراهيم پور در خصوص اخذ مجوز به «قانون» گفت:
« جلسه نقد و بررسي حق طبيعي هر فيلمي است ، اين فيلم از ارشاد مجوز دارد و به طور قانوني با بازيگران خود روي پرده است حالا در اين ميان مسئولي در شهر خاصي نميتواند بگويد كه من قوانين خاص خودم را دارم و از قانون كلي و وزارت ارشاد تبعيت نميكنم.» كارگردان اين فيلم علت اصلي اين موج اعتراضي را نسبت دادن واژه «لهو و لعب» به جلسه نقد اين فيلم دانست و به «قانون» گفت: «در بعضي از سايتها و خبرگزاريها خواندم كه علت مخالفت با اين جلسه و حضور عوامل آن، برگزاري جلسه «لهوولعب» در شهر كاشان بوده است و از اين لفظ براي نام بردن ازيك جلسه فرهنگي كه آن هم نقد فيلمي بوده كه از طرف ارشاد تمام مجوزهاي لازم را دارد و در حال اكران است ، نام برده اند.
اختلاف سليقه طبيعي است و ممكن است اين فيلم با سليقهاي خاص هماهنگ نباشد اما اختصاص دادن چنين لقبي به جلسه نقد فيلم، توهين به تمامي حاضران در آن جلسه است». كارگردان فيلم «يحيي سكوت نكرد» اتفاقات كاشان را متوجه گروه خاص و كوچكي دانست و گفت كه تعميم چنين رفتار ناپسندي به كل مردم اين شهر امري اشتباه است وهيچكس مردم كاشان را مسبب چنين ماجرايي نميداند اين رفتاري است كه گاهی در شهرهاي ديگر هم شاهد آن بودهايم و خب مردم و مخاطباني كه در سالن هنر و تجربه هم به جلسه نقد و بررسي اين فيلم آمده بودند از اهالي اين شهر بودند و دلخوري ما از آن عده خاص تندرو است و نه مردم فهيم كاشان.
قانون/یک گام به سوی امنیت شغلی
پرداخت «یارانه بیمه» از ابتکارات وزارت فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم است که با هدف تضمین استقلال حرفهای خبرنگاران به رسانههایی پرداخت میشود که همکاران خود را بیمه و در این صورت عین مبلغ واریزی به حساب تامین اجتماعی را از معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد دریافت میکنند. اما معاونت مطبوعاتی در راستای حمایت حداکثری خود از همکاران مطبوعاتی چندی پیش اعلام کرد که از سال 95 یارانه بیمه خبرنگاران برای رسانه هایی که خبرنگاران خود را با عناوین مرتبط همچون «روزنامه نگار، خبرنگار، سردبیر، عکاس، مترجم و سایر عناوین مشابه» بیمه کنند، دو برابر و سایر عناوین را نصف پرداخت می کند تا رسانه ها تشویق شوند همکاران مطبوعاتی را با عناوین واقعی خود بیمه کنند. اتفاقی که می تواند در آینده شغلی، بازنشستگی و همچنین دریافت حقوق و مزایای خبرنگاران و اهالی رسانه به شدت تاثیر گذار باشد. این اقدام معاونت مطبوعاتی در شرایط سخت مالی، به طور متوسط در هر فصل حدود 5/5 میلیارد تومان هزینه در بر می گیرد و نیازمند نگاه ویژه دولت و مجلس در تامین اعتبارات است تا بودجههای یارانه ای در بخش های زیرساختی و به صورت هدفمند هزینه شود. در این زمینه چند تن از نمایندگان مجلس با گرایش ها و تفاوت های متنوع حزبی و فکری در گفتوگو با رسانه های مختلف از این طرح وزارت ارشاد استقبال و ابراز امیدواری کردند با تداوم این طرح و حمایت های مالی از آن، جایگاه خبرنگاران و استقلال و امنیت شغلی آنها تقویت شود.
احمد توکلی: امیدوارم منابع این اقدام پایدار باشد
عضو کمیسیون برنامه و بودجه گفت: هر اقدام حمایتی که موجب کاهش اثرگذاری صاحبان ثروت بر اصحاب قلم شود، مثبت است و از معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد برای حمایت واقعی از خبرنگاران تشکر میکنم و امیدوارم منابع این اقدام پایدار باشد. توکلی در گفتوگو با تسنیم در رابطه با دو برابر شدن یارانه بیمه خبرنگاران اظهار کرد: بهطور کلی معاون مطبوعاتی فعلی وزارت ارشاد ضمن سوابق طولانی که در عرصه مطبوعاتی دارد واقعبینانهتر به مسائل حرفهای خبرنگاران نگاه میکند. بر همین اساس، فعالیت ها نیز حرفه ای تر شده است، معتقدم حمایتهایی که موجب کاهش اثرگذاری صاحبان ثروت از صاحب قلمان شود ، مثبت است و من به نوبه خود از این اقدام وزارت ارشاد تشکر میکنم و امیدوارم منابع پایداری داشته باشد و با تداوم مسیر، اقدام مثبتی است. نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون برنامهوبودجه در رابطه با کمک و حمایتهای احتمالی نمایندگان مجلس شورای اسلامی نسبت به پایداری اقدام حمایتی معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد در مقوله بیمه خبرنگاران به موضوع کمی بودجه و تخصیصهای آن اشاره کرد.وی خاطرنشان کرد: هنوز موفق به رؤیت ردیفهای بودجه در رابطه با مسائل و حوزه وزارت ارشاد و معاونت مطبوعاتی نشدم اما مجلس نمیتواند ارقام بودجه را بهدلیل کمبودهایی که وجود دارد، چندان کم و زیاد کند.
لاله افتخاری: باید دغدغه های خبرنگاران را کم کرد
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس می گوید: بیمه خبرنگاران میتواند از دغدغههای آنها در انجام رسالت خبرنگاری بکاهد و لازم است خبرنگارانی تحت حمایت بیمهای باشند که به انجام رسالت کاری و قداست آن اعتقاد دارند. وی در گفتوگو با فارس ضمن مهم برشمردن پرداخت یارانه بیمه خبرنگاران به رسانهها گفت: در هر حال مقوله فرهنگ موضوعی است که در سطح کلان آن رسانه، کتاب و همه مجموعههایی که در قالب فرهنگ میگنجد باید مورد حمایت باشد. این موضوع که از حیث بیمه، رسانهها و خبرنگاران تحت حمایت قرار بگیرند بسیار کار خوبی است چرا که خبرنگاران در انجام وظایف خود زحمات بسیاری متحمل میشوند.
این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی پالایش صورت گرفته در حوزه فرهنگ و هنر و حمایت از خبرنگاران و دیگر گروهها را از مهمترین اقدامات دولت در جهت صیانت فرهنگ دانست و بیان کرد: حمایت از خبرنگاران و تأمین نیاز آنها به نوعی حمایت از فرهنگ هم هست و عدم برخورد سلبی به افرادی که بدون غرض ورزی انتقاد می کنند مفید خواهد بود.
تضمینی بر کار حرفه ای خبرنگاران
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، خبرنگاری را حرفه ای حساس و خطیر می داند و معتقد است: اختصاص یارانه دو برابری بیمه به حرفه خبرنگاری میتواند در ارتقای شغلی و انجام رسالتهای این گروه اثرگذار در جامعه بسیار مفید باشد چرا که استقلال حرفهای آنها را تامین و امنیت شغلیشان را بالا میبرد تا به دولتها وابسته نشوند. مهدی عیسی زاده در گفتوگو با ایسنا با اشاره به میزان اثرگذاری حرفهای خبرنگاران و رسانهها در جامعه خاطرنشان کرد: از آنجا که خبرنگاران در انجام وظایف خود با دشواریهای بسیاری مواجه هستند و یکی از وظایف آنها انعکاس مشکلات جامعه است، نیاز به برخورداری از جایگاه و موقعیت ویژهای دارند که حمایت از آنها در قالب یارانه بیمه میتواند به این حرفه کمک شایانی کند. نماینده مردم میاندوآب در مجلس شورای اسلامی بر حساسیتهای شغل خبرنگاران تأکید کرد و افزود: خبرنگاران در حال انجام شغلی آبرومند هستند و با کمترین امکانات به اعتلای جامعه از حوزه اطلاعرسانی و ارتقای فرهنگی کمک میکنند و اقدامی که در مسیر ارتقای حرفه خبرنگاری انجام شود برای جامعه آثار و برکات مثبتی خواهد داشت. عیسی زاده تصریح کرد: حرفه ای عمل کردن و انعکاس صحیح و درست اخبار و وقایع جامعه کار سهلی نیست و لازم است خبرنگاران از منظر مادی و معنوی، حمایت شوند که بیمه از جمله مهمترین آنهاست. این عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی استقلال و بیطرفی را شرط مهم در انجام رسالت خبرنگاری دانست و اقدام پرداخت یارانه بیمه به رسانهها برای بیمه کردن خبرنگارانشان و همچنین دو برابر شدن یارانه بیمه برای عناوین مرتبط از سوی معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد را اقدامی مفید در تحقق بهبود وضعیت شغل خبرنگار دانست و گفت: خبرنگاران می توانند در این شرایط اخبار را بهتر مخابره کنند و وابستگی به جایی نداشته باشند و از این طریق باید فرهنگ سازی شود تا دستگاهها و نهادها نیز رسالتهای اصلی حرفه خبرنگاری را بپذیرند.
امیدوارم طرح بیمه خبرنگاران نیمهتمام نماند
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی گفت: حمایت از خبرنگاران مهم است تا بدون دغدغه به اطلاع رسانی صحیح بپردازند. عباس صالحی در گفتوگو با ایلنا با بیان اینکه حمایت از خبرنگاران از نظر صنفی موضوعی ضروری است و توجه به بیمه خبرنگاران از گذشته هم قابل توجه نمایندگان مجلس بوده، افزود: حرفه خبرنگاری و بیان مشکلات کشور بدون تحریف، بزرگنمایی و سیاه نمایی مسائل مهمی هستند و فردی که در این حرفه فعالیت میکند لازم است در مقابل از خدمات و تسهیلات مناسبی نیز بهرهمند شود تا وظایف مهم خود را به درستی ارائه دهد. وی در رابطه با دو برابر شدن پرداخت یارانه بیمه خبرنگاران گفت: این بسیار مفید است که خبرنگاران در انجام کار خود به مسائل دیگری فکر نکنند و بتوانند اطلاع رسانی صحیح را در برابر انتظار جامعه انجام دهند و اقدام حمایتی وزارت ارشاد از خبرنگاران باید مستدام باشد و با هدف تامین استقلال حرفهای و حمایت عملی از این قشر انجام شود. اینکه دولت آنها را بیمه نمی کند و رسانه ها را تشویق می کند تا بیمه شوند، اقدام بسیار خوبی است.
تضمین سلامت و استقلال خبرنگاران
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، ضمن مهم دانستن موضوع حمایت از خبرنگاران تحت عنوان پرداخت یارانه بیمه به جای بیمه کردن دولتی، بیان کرد: این اقدام مثبتی است و یکی از جهتگیریهای موثر معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد است که اولا یارانه بیمه را راه اندازی کرده تا رسانهها، خبرنگاران خود را بیمه کنند و ثانیا سهم بیمه با عناوین خبرنگاری را دو برابر می پردازد. ضرغام صادقی در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران ادامه داد: این موضوع مورد استقبال خبرنگاران نیز قرار می گیرد و رسانه ها، نیز از جهت مالی مورد حمایت واقع می شوند و در مجموع باید گفت معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد با سابقه فعالیت مطبوعاتی بالا، این اقدام مفید را در کارنامه خود خواهد داشت و می تواند آثار بسیار مطلوبی بر جامعه مطبوعاتی بگذارد. این عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی همچنین گفت: ورود به چنین عرصه هایی از ناحیه دولت و مسئولان و متولیان فرهنگ و هنر جامعه موجب میشود تا کسانی که در این عرصهها فعالیت می کنند بارحمایتی را نسبت به وظیفه و رسالت خود درک کنند و احساس حمایت را در مجموعه دولت به طور ملموستری دریابند.
باید امیدوار بود
در هر حال با توجه به فعالیت های جدید و مبنایی معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید امیدوار بود اولا این طرح ها تداوم قانونی پیدا کند و با تغییر دولت ها، دستخوش تغییر نشود و ثانیا با حمایت های ویژه نهادهای تصمیم ساز و تصمیم گیر، به واسطه مشکلات اقتصادی یا اعتباری متوقف نشود، همه خبرنگاران و اهالی رسانه از اینکه رسانه آنها، بیمهگذارشان باشد، استقبال می کنند و آن را محملی برای تضمین امنیت شغلی خود می دانند و در صورت تداوم چنین طرح هایی، مطمئنا فعالیت رسانه ای در کشور نیز با نشاط بیشتری دنبال می شود.
قدس/بازهم شاهد غیبت ژانرهای مختلف سینمایی در جشنواره هستیم
سونامی فیلمهای اجتماعی در جشنواره فجر
قدس/هنر/ صبا کریمی:کمتر از ده روز دیگر به آغاز سی و چهارمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر باقی مانده و اشتیاق مردم و علاقهمندان به سینما برای تماشای فیلمها روز به روز بیشتر میشود.
جشنواره امسال با 22 فیلم در بخش سودای سیمرغ و 11 فیلم در بخش نگاه نو برگزار میشود. این در حالی است که برخلاف انتظار چندین فیلم به دلایل مختلفی از حضور در این دوره جشنواره بازماندند.
نگاهی گذرا به فیلمهای این دوره نشان میدهد حجم فیلمهایی که در ژانر اجتماعی روایت میشوند و ساختاری قصهگو دارند بیش از سایر ژانرهاست. ولی نکته جالب توجه در مورد این فیلمها فضای تلخ و پر آشوبی است که گریبان این آثار را گرفته است و عموماً راوی تلخی و دشواریهای زندگی هستند و این مسأله بیشتر از سایر موضوعات اجتماعی به چشم میخورد.
یکه تازی فیلمهای اجتماعی «آبنبــات چوبــی» ســــاختــه
حسین فرحبخش اثری اجتماعی با محوریت اختلاف دیدگاه نسل قدیم و جدید درباره مشکلات خانواده است که در آن یک معضل اجتماعی مطرح و راهکار آن هم ارائه شده است. «گیتا» اولین ساخته مسعود مددی قصه متفاوت رابطه خاص یک مادر و فرزندش را روایت میکند. «دلبری» جلال اشکذری یک اثر اجتماعی شخصیت محور است و «به دنیا آمدن» محسن عبدالوهاب، روابط یک زوج را نشان میدهد که پس از سالها زندگی مشترک و در آستانه میانسالی برای ادامه زندگی مشترک دچار مشکلاتی میشوند. در «دختر» سیدرضا میرکریمی یک دختر به دلیل دعوت شدن به یک مهمانی و اصرار به قبول دعوت با خانوادهاش به مشکل برمیخورد. «وارونگی» بهنام بهزادی و «هفت ماهگی» هاتف علیمردانی هر دو به رابطه میان خانوادههای شهری میپردازند. «برادرم خسرو» مشکلات روحی و روانی یک جوان را که مهمان برادرش است، روایت میکند.
فیلمیکه کنکاش روانشناختی و روایت آرامی دارد. «پل خواب» داستانی اجتماعی برگرفته از رمان «جنایت و مکافات» داستایوفسکی است. «خانهای درخیابان چهل و یکم» حمیدرضا قربانی بحرانهای خانوادگی را روایت میکند، و «خماری» اولین فیلم بلند داریوش غذبانی به معضل اعتیاد در جامعه میپردازد. «عادت نمیکنیم» جدیدترین اثر ابراهیم ابراهیمیان یک درام اجتماعی و معمایی است که به شک در ارتباط یک زوج و اتفاقات پس از آن میپردازد و «نیمه شب اتفاق افتاد» تینا پاکروان یک اثر اجتماعی با پرداخت به ارتباطهای عاشقانه نامتعارف و اتفاقات ناشی از آن است و در «امکان مینا» ساخته کمال تبریزی، شک و خیانت موجب فروپاشی روابط عاشقانه یک زوج میشود.
چنان که می بینیم اغلب این آثار به طرح معضلات و مشکلات خانوادگی، خیانت، اختلافات زناشویی، اعتیاد و... میپردازند و بعید به نظر میرسد شاهد آثاری با محوریت امید و با نگاهی سازنده باشیم.
این ماجرا ادامه روندی است که چندسالی است در سینمای ایران رایج شده است. سینمایی که تنها بازتاب دهنده تلخکامیها و سختیها، خیانتها و بیوفاییها است؛ سینمایی که مهربانیها را نمیبینید، به مردم امید نمیدهد و دیدنش روز به روز عذاب آورتر میشود.
ژانر اجتماعی - پلیسی
«آخرین بار کی سحر را دیدی؟» جدیدترین اثر فرزاد مؤتمن، فیلمی پلیسی با پسزمینه اجتماعی است. فضای این فیلم به گفته کارگردان آن متفاوت از آثار قبلی است و ریتم تندی دارد. «سیانور» بهروز شعیبی یک فیلم عاشقانه پلیسی با فضای سیاسی است که به یک رابطه عاشقانه در دهه 50 میپردازد.
حضور این دو فیلم با این درون مایه در جمع 33 فیلم اندکی باعث امیدواری است که در سینمای ایران اندکی شاهد تنوع موضوعات و مضمون باشیم.
صحنه فیلمهای طنز، خالی از رقابت
«بارکد» ساخته مصطفی کیایی تنها فیلم طنز سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر است که میتواند توجهات بسیاری را به خودش جلب کند، ضمن این که در این میان رقیبی هم ندارد و البته نباید از یاد برد که فیلم دراکولای رضا عطاران که آن هم در فضایی طنز ساخته شده بود از حضور در رقابت جا ماند.
با این حال به نظر میرسد شانس «بارکد» برای دیده شدن بیشتر میشود.
فیلمهای ارزشی و دفاع مقدسی
«بادیگارد»، «ایستاده در غبار»، «نفس» و «جشن تولد» از فیلمهای ارزشی و دفاع مقدسی است که اولی به امنیت ملی و فیلم دیگر به زندگی حاج احمد متوسلیان، فرمانده جاویدالاثر لشکر محمد رسولالله(ص) میپردازد، همچنین «نفس» ســاخته نرگس آبیار وقایع پس از جنگ را مورد توجه قرار میدهد. «جشن تولد» نیز در سوریه ساخته شده و به جنایات گروه تروریستی داعش و مظلومیت مردم مقاوم سوریه و موضوع مدافعان حرم میپردازد. متأسفانه امسال هم فیلمهای کمتری در ژانر جنگی، معمایی، پلیسی، طنز و... در جشنواره حضور دارد و اغلب فیلمسازان خود را در روایتهای اجتماعی محصور کردهاند. جشنواره فجر ویترین یک ساله سینمای ایران است اما حلقه مفقود این رویداد بزرگ، تنوع ژانر فیلمهاست که باعث شده سینمای ایران بیش از پیش به سمت خمودگی و کسالت حرکت کند.
قدس/من جزء صنف بستنی فروشی نبودم/ببخشید شما دقیقا کی موضع گیری میکنید؟
محمد معتمدی خواننده موسیقی ایرانی به اعتراض خانه موسیقی نسبت به حذف سالار عقیلی از جشنواره موسیقی فجر واکنش نشان داده است.
به گزارش قدس آنلاین خبرگزاری فارس خبر حذف سالار عقیلی از جشنواره موسیقی فجر را منتشر کرد، ساعاتی بعد داریوش پیرنیاکان دبیر و سخنگوی خانه موسیقی نسبت به این اقدام اعتراض کرد.
اما محمد معتمدی خواننده موسیقی ایرانی به اعتراض خانه موسیقی نسبت به حذف سالار عقیلی از جشنواره موسیقی فجر واکنش نشان داده است.
این خواننده موسیقی سنتی در صفحه شخصیاش نوشته است: «الو... خانه موسیقی؟ سلام. معتمدی هستم. ببخشید شما موضع گیری هم میکنید؟؟ خواستم بپرسم شما دقیقا چه مواقعی موضع میگیرید؟ آخر به من شش ماه مجوز انتشار آلبوم نمیدادند شما موضع نگرفتید!! بخدا من جزء صنف بستیفروشی و آبمیوهگیری نبودم. قربان شما...خدانگهدار»
کاروکارگر/پروندههای ثبت جهانی یزد و ارسباران به یونسکو ارسال شد
دو پرونده نامزدی ثبت جهانی منطقه ارسباران و یزد به یونسکو ارسال شد، تا مرکز میراث جهانی یونسکو، تصمیم نهایی خود را در اجلاس سال ۲۰۱۷ نسبت به جهانی شدن یزد و جنگلهای ارسباران اعلام کند.
به گزارش مهر به نقل از مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری؛ پرونده نامزدی ثبت جهانی منطقه حفاظت شده ارسباران پس از دو سال پیگیری کارشناسان و نمایندگان سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی وگردشگری، سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگلها ومراتع به همراه پرونده نامزدی ثبت جهانی شهر یزد روز گذشته ۵ بهمن ماه برای نمایندگی ایران در یونسکو ارسال شد.
محمدحسن طالبیان معاون میراث فرهنگی سازمان با اعلام این خبر افزود: پرونده نامزدی ثبت جهانی ارسباران پس از پیگیری سازمان های جنگلها و مراتع، محیط زیست و میراث فرهنگی، تلاش کارشناسان و حمایت مسئولین ملی، استانی و محلی آماده و با پست بین المللی برای نمایندگی ایران در پاریس ارسال شد.
وی گفت: منطقه حفاظت شده ارسباران به عنوان دومین پرونده نامزد در فهرست آثار جهانی ایران پیش از فوریه به نمایندگی ایران در یونسکو تحویل داده شد تا پس از بررسی و ارزیابی در سال ۲۰۱۷ در کمیته میراث جهانی یونسکو مطرح شود.
معاون میراث فرهنگی سازمان همچنین از آماده سازی و ارسال پرونده نامزدی ثبت جهانی یزد به عنوان نخستین پرونده شهر تاریخی و فرهنگی ایران خبر داد و افزود: «یزد نخستین شهر تاریخی و فرهنگی ایران است که پرونده آن با کمک و همکاری کارشناسان عالی میراث فرهنگی در تهران و استان یزد و همچنین مسئولان دستگاه های شهری تهیه و تدوین شد.»
طالبیان افزود: پرونده شهر تاریخی و فرهنگی یزد از مدت طولانی در جریان بود و این پرونده با همکاری تمامی ارگان ها آماده و برای نمایندگی ایران در یونسکو ارسال شد.
به گفته معاون میراث فرهنگی سازمان، پرونده ثبت جهانی یزد نیزهمچون پرونده منطقه حفاظت شده ارسباران پیش از فوریه تحویل کمیته میراث جهانی یونسکو شد تا در چرخه بررسی و ثبت جهانی قرار بگیرد.
وی افزود: یزد یکی از شهرهای مهم حاشیه کویر در ایران است که خلاقیت و ابداعات فراوانی در طول تاریخ از قرن ۴ هجری تا قرن ۱۴ به مدت بیش از هزار سال در آن مشاهده شده است. بافت تاریخی یزد همچنین نسبت به دیگر شهرهای کشور از سلامت بیشتر و مدیریت نسبی قابل قبولی برخوردار است. بافت خشتی آن نیز وسعت زیادی دارد و بسیاری از ارزش های معماری و شهری خود را تا به امروز حفظ کرده است. همین دلایل موجب شد این شهر به عنوان کاندیدای ثبت جهانی انتخاب شود.
طالبیان در توضیح ارزشهای تاریخی و منظر فرهنگی شهر یزد افزود: منظر فرهنگی شهر یزد کمتر تحت تاثیر تاسیسات مدرن قرار گرفت و در نتیجه پس زمینه طبیعی شهر و تمامی مناره ها، مساجد، میادین، محلات، حسینیهها، تکیهها، آب انبارها و قناتهای این شهر ساختار ایرانی ـ اسلامی خود را حفظ کردند و یزد اکنون به نسبت دیگر شهرها الگوی شهر ایرانی - اسلامی است.
وی با اشاره به اینکه با ایجاد قنات یزد شهر یزد در طول تاریخ قابل سکونت شد افزود: معماران و استادکاران یزدی معماری منحصربه فرد در خانه ها، بازار و فضاهای عمومی برای آسایش ساکنان سرزمین ایجاد کردند و تنوعی از معماری را در طول تاریخ به نمایش گذاشتند.
معاون میراث فرهنگی سازمان همچنین در خصوص همخوانی شهر یزد با محیط زیست و اقلیم آن منطقه گفت: انرژی پایدار و جایگزین در شهر یزد اهمیت بسیار دارد و مصالح به کار رفته در ساخت بناهای این شهر با محیط زیست همگون است و معماران توانسته اند از انرژی باد، خاک و آب به زیبایی در این شهر بهره بگیرند.
طالبیان با تاکید بر اینکه شهر یزد برای آینده ایران و توسعه پایدار اهمیت زیادی دارد افزود: معماران یزد بر روی زمین، در زیر زمین و حتی بام های این شهر توجه ویژه ای به زیبایی و کاربری بناهای ایجاد شده داشتند.
پرونده منطقه حفاظت شده ارسباران نیز که در تاریخ ۲۹/۵/۱۳۹۳ به شماره ۲۰۴ در فهرست میراث طبیعی کشور ثبت شده بود با مشارکت و همکاری جمعی از برجسته ترین محققان کشور تهیه شد.
معاون میراث فرهنگی سازمان پیش تر گفته بود: ثبت جهانی پرونده منطقه حفاظت شده ارسباران نه تنها از منظر حفاظتی بسیار اهمیت دارد که این فرصت را فراهم می کند تا جمع زیادی از گردشگران داخلی و خارجی از این منطقه بازدید کنند و این اتفاق منجر به شکوفایی اقتصادی جوامع بومی و محلی و زمینه ای برای ایجاد توسعه پایدار در منطقه شود.
منطقه حفاظت شده ارسباران نگین تنوع زیستی ایران است و یکی از برجسته ترین نقاط تنوع زیستی کشور محسوب می شود. این منطقه با داشتن کمتر از ۵ صدم مساحت کشور بیش از ۱۳ درصد پوشش گیاهی ایران را در خود جای داده و بیش از ۲۰ گونه انحصاری از گیاهان، سمندر ایرانی به عنوان یک گونه انحصاری جانوری و یک گونه حشره مختص به این منطقه زیست می کنند.
مردم سالاری/ دبير سيوچهارمين جشنواره فيلم فجر در دومين نشست خبري عنوان کرد:
بنياعتماد و عياري داوري را نپذيرفتند
گروه فرهنگي: دومين نشست خبري سيوچهارمين جشنواره فيلم فجر با حضور محمد حيدري (دبير جشنواره) و مديران بخشهاي مختلف سيوچهارمين جشنواره فيلم فجر ديروز در هتل لاله برگزار شد.
دبير سيوچهارمين جشنواره فيلم فجر در خصوص اينکه گفته ميشود در انتخاب بعضي از هنرمندان مانند رخشان بنياعتماد، کيانوش عياري يا ناصر تقوايي در ترکيب هيأت داوران تحت فشار بوده و نتوانسته آنان را انتخاب کند، توضيح داد: چنين فشاري نبوده است. خانم بنياعتماد به دليل سفري که در پيش داشت، نتوانست همراه ما باشد. آقاي عياري هم داوري جشنواره را نپذيرفت و ما هيچ محدوديتي براي انتخاب داوران نداشتيم. حيدري درباره فيلمهاي بخش خارج از مسابقه گفت: تنها فيلم «يتيم خانه ايران» در اين بخش حضور دارد چرا که جشنواره ظرفيت زيادي ندارد تا بتواند فيلمهاي بيشتري را نمايش دهد.
وي با اشاره به اينکه سانسها از ساعت 14:30 تا 24 در کاخ جشنواره تعيين شده است، گفت: البته ممکن است برخي شبها فيلمها بعد از ساعت 12 شب هم اکران شوند.
حيدري درباره حضور بخش انيميشن سيوچهارمين جشنواره فيلم فجر گفت: امسال بخش مجزايي براي انيميشن در جشنواره سيوچهارم نداريم زيرا در فراخوان جشنواره انيميشن پيشبيني نشده بود اما براي حمايت از اين بخش نوپا در سينماي ايران 8 اثر رسيده به دبيرخانه جشنواره را در چند سينماي مردمينمايش خواهيم داد و اين آثار در برج ميلاد نمايش ندارند و در سينماهاي مردمياکرانهايي خواهند داشت.
وي تصريح کرد: در صورت شايستگي، اين امکان وجود دارد که جايزه ويژه اي از سوي ستاد برگزاري به يکي از اين 8 اثر به عنوان انيميشن برتر اهدا شود.
حيدري در خصوص اعتراضهاي محمد رحمانيان و ماجراي فيلم «دختر» ميرکريميهم گفت: هيات انتخاب 85 دقيقه از فيلم دختر را ديدند و فيلم را انتخاب کردند البته بخشهاي مربوط به زمستان باقيمانده که در حال فيلمبرداري است و قرار است به نسخه اکران عمومياضافه شود. آقاي رحمانيان از هنرمندان خوب کشور هستند که انتقاداتي کردند که ما هم شنيديم و فيلم ايشان در بخش هنر و تجربه پذيرفته شد چون تهيه کننده براي اين بخش هم فرم پر کرده بود.
دبير جشنواره همچنين درباره حضور رضا ميرکريميدبير بخش بينالمللي جشنواره فجر توضيح داد: سينماي ايران به اين اقتدار رسيده که افراد هم در بخشهاي اجرايي و هم بخشهايي هنري حاضر باشند و ما بايد اين موضوع را باور کنيم که هنرمند ميتواند هم مشاور باشد، هم در بخشهايي اجرايي حضور داشته باشد و مطمئنا هيات داوران جشنواره به قدري با تجربه هستند که بدون در نظر گرفتن شرايط فيلمها را مورد بررسي قرار دهند. از طرفي آقاي ميرکريمي هم فيلم خودشان را در بخش ملي ارائه دادند و اين مشخص است که به سينماي ملي کشور اهميت زيادي ميدهند.
وي در ادامه با اشاره به اينکه راي هيات داوران به کيفيت فيلمها بستگي دارد، اضافه کرد: هيات داوران به کيفيت اصلي آثار توجه ميکند نه اينکه اين اثر از جانب چه ارگان يا سازماني مورد حمايت قرار گرفتهاست. همه ما ميدانيم تمام آثاري که در سينماي ايران توليد ميشوند از سوي ارگانهاي مختلف حمايت ميشوند و پشت آنها هستند. در اين شرايط ما از اين سازمانها تشکر ميکنيم که در کنار سينماي ايران ايستادهاند.
حيدري همچنين اشاره کوچکي به حضور شهاب حسيني و استعفاي وي گفت: هم بودن و هم نبودن شهاب حسيني را به ديده منت پذيرفتيم. شهاب حسيني از هنرمندان خوب هستند چه در بخش اجرايي باشند چه نباشند.
وي درباره همکاري با انجمن منتقدان سينما نيز گفت: جلسهاي با آنها تشکيل داديم که پيشنهاد حضور منتقد در هيات داوران را مطرح کردند ولي اسميرا اعلام نکردند. ما پيشنهادها را ميشنويم و در نهايت خودمان انتخاب ميکنيم که چه داوراني حضور داشته باشند.
دبير سيوچهارمين جشنواره فيلم فجر درباره پوستر جشنواره و اشتباهي که در تاريخ ثبت شده در آن اتفاق افتاده بود، خاطر نشان کرد: در رونمايي اوليه مسايل کوچکي در مورد تاريخ روي آن وجود داشت اما آن پوستر اوليه بود و پوستر نهايي الان آماده شده و اميدوارم استفاده از چهره هنرمندان در پوستر ادامه داشته باشد. البته آقاي پرستويي درباره پوستر انتقادهايي داشتند که ما شنيديم.
وطن امروز/نقد آثار جشنواره سی و چهارم تئاتر فجر
از رقص تفکر تا تخلف پندار!
مرتضی اسماعیلدوست: پنجمین روز از برگزاری جشنواره سی و چهارم تئاتر فجر با اجرای اثر قابلتامل یاسر خاسب همراه بود که البته فضای محدود سالن استاد سمندریان و همدلی وسعتمدار(!) ستاد برگزاری جشنواره و کارکنان خانه هنرمندان، فضای کاملا فشردهای را برای تماشای نمایش رقم زد، به نحوی که افراد هماهنگکننده نمایش، هر شخصی را که در اطراف سالن حضور داشت به تماشا دعوت کردند تا فراتر از گنجایش سکوها و در کنار جایگاه گروه موسیقی و تا بخشی از صحنه هم تماشاگر نشسته باشد. شرایطی که تداعیگر برگزاری بازیهای فوتبال محلات در گذشته بوده که تا پرچم کرنر هم تماشاگر نشسته بود و این مسالهای مبهوتکننده در برگزاری جشنوارهای است که عنوان بینالمللی هم برای خود انتخاب کرده است! مساله دیگر انجام حرکات موزون در چند اثر نمایشی و در جشنوارهای با نام فجر است که برای نمونه میتوان به یکی از آثار به اجرا درآمده در روز دوشنبه با نام «تخلف میزانسنیک سهراب» اشاره کرد. مسالهای که انگار به بخشی جداییناپذیر در اجراها بدل شده و هیچگونه نظارتی هم بر آن صورت نمیگیرد.
«رقص مرگ» نوشته و اجرای یاسر خاسب
آثار اجرا شده توسط یاسر خاسب در گروه «بدن دیوانه»، گونهای متفاوت در میان تئاترهای ایرانی بوده و وجه فیزیکال آن به رادیکالترین فرم ممکن ارائه میشود. از این رو «رقص مرگ» برای مخاطب ناآشنا با اینگونه آثار، پیچیده و نامفهوم مینماید، چرا که برداشت مفاهیم پنهان در اشارات چندلایه اثر و درک نشانهها از طریق فرم روایی آن صورت مییابد. در «رقص مرگ» نقش نمادها و اسطورههای کهن برای بسط اندیشههای فلسفهجویانه سازنده برجسته است. نمایشی تلفیقیافته از چند هنر که طراحی حرکات و انتقال حس از طریق فضاسازی و المانهای به کار گرفته شده در صحنه صورت یافته و تمرکز به بازی پانتومیم و اتکا به زبان بدن به جای کلام در آن نقشی برجسته دارد. از این رو بیدیالوگ بودن اجرای خاسب و احاطه فرم در روایتپردازی و مینیمال بودن قصه، تحمل و هضم دادهها را در فرآیندی متداول از مخاطب دور میسازد. با این حال «رقص مرگ» با استفاده از موسیقی زنده و نیز تنوع در ریتم و نورپردازی از رکود و سستی تماشا برای بیننده جلوگیری میکند تا جدا از جنبههای مفهومی اثر جذاب اجرا شود. نمایش «رقص مرگ» به جنبههای استحالهگونه نمایشنامهای با همین نام نوشته یوهان آگوست استریندبرگ نظر داشته و بصری بودن قالب روایی آثار خاسب به دنبالهروی از سردمداران برجسته تئاتر فیزیکال همچون گوردون کرگ، آنتونن آرتو و مایرهولد بوده و یاسر خاسب سعی دارد با تلفیق فرم مدرن اجرایی با نگرهای بومی به سبک متمایز خود دست یابد، چنانکه جدا از مشخصات آشنای آثار خاسب، میتوان به وجود سازهایی سنتی مانند تار و بهرهگیری از موسیقی نواحی و نیز استفاده از مفاهیم شرقی در اجرا و مفهوم روایت در «رقص مرگ» رسید و جدا از مفاهیم مشترک در آثار وی مانند مساله آفرینش و مرگ آدمی و نیز بحث انتقال قدرت در چرخه ناپایدار زیستن، در اجرای نمایش «رقص مرگ» شاهد شاعرانگی معنا با استفاده از فهم کلام مولانا میشویم که رقص سماع توسط بازیگر نمایش در امتداد مفهوم تقابلگرایانه مرگ و زندگی و خیر و شر در روایت، تعبیری از پوستاندازی انسان در مسیر تکامل دارد که «مرده بدم زنده شدم/ گریه بدم خنده شدم...». درباره «رقص مرگ» به دلیل لایههای تنیده شده در روایت میتوان بسیار نوشت و از تلاش انسان به صلیب درآمده در بند زندگی برای رهایی نکتهها به تفکر درآورد. در این میان چهرهپردازی ارزنده بازیگران و بازیهای هوشیارانه با همراهی موسیقی دلهرهآور و طراحی صحنهای متناسب با مفاهیم جاری در اثر از جمله ویژگیهای برجسته در این نمایش عنوان خواهد شد. چنانکه تیرگی چهره بازیگران و پوشش و نگاه خیرهشان با صدای محیطی کوبیدن چکش و زخم نشسته با آرشه ویولن، هویدای انسان در قفس ماندهای است که اسیر شیطان رسوایی شده و جدال وجوه خیر و شر آدمی و تقابل اندیشههای زیستن در رویای حیات، حکایتگر مسیرهای متفاوت در چرخه انتخاب است. همچنین طراحی صحنه و حس جاری در روایت «رقص مرگ» مبتنی بر تعلیق بوده و از این رو تداعیگر انسان در برزخ ماندهای است که غربتزده در مرز سرگردانی است و خاک و باد و آب و آتش که عناصر سازنده جهان در دیدگاه یونانیان باستان بوده است، در «رقص مرگ» به عنوان نشانههایی جهت تولدی دوباره به کار میآید. همچنین نقش نمادها و اسطورههای کهن ایرانی برای بسط اندیشههای فلسفهجویانه سازنده در این اثر قابل ردیابی است تا در نهایت خوابیدن مرد در بستر خاک، آرامگر بیقراریاش شود و در میان خیزش مردگان و ساز بیداری، نور امید با شمعی روشن رخ نماید و اینجاست که شیطان رانده شده با مار وسوسهگر به کنار میرود تا آدمی رجوع به فطرت پاکنهاد خود کند. پس شخصیتها از زنجیر اسارت درآمده و رقص کولیان رها شده جان مییابد و همه شخصیتها جز شیطان رنگ سپیدی به چهره میزنند و جشن و پایکوبی از برای رسیدن به رستگاری در صحنه نمایش خیمه مییابد که «رقصی چنین میانه میدانم آرزوست». اما جدا از نشانههای تاملبرانگیز آثار خاسب آنچه میتواند به عنوان پاشنه آشیل در اجراهایش به شمار آید، تکرار مولفهها و باز تولید فرم و مفهوم روایی است و این مساله فارغ از جنبههای تثبیت امضای هنرمند میتواند موجبات فقدان نوآوری در اجرا و تکرارزدگی نزد مخاطب همیشگی را به دنبال داشته باشد؛ مسالهای که نزد برخی هنرمندان رخ داده و موجب انجماد فعالیتشان شده است.
«تخلف میزانسنیک سهراب» به نویسندگی و کارگردانی حمید دهقانی
تماشای نمایش «تخلف میزانسنیک سهراب»، حس تابناک تماشای آثار دیگر را به طعمی تلخ و ناامیدانه بدل کرد. نمایشی مبتنی بر شعارزدگی و بدون هرگونه خلاقیت در فرم اجرایی که به شکلی سخیف و با کمترین سطح برخورد با پدیدههای زندگی روایت میشود. داستانی از جوانی با نام سهراب پاکزاد که در مرز میان خیال و واقعیت گیر آمده و آرمانهای پدر را با رسواییهای زمانه در تقابل میبیند اما اینها همه در ایده اولیه و تنها در ذهن نویسنده باقی مانده و در اجرا کاملا رها شده و بیتفکر میماند و تنها شیوه تفکر اجرایی نزد دهقانی بابت شکستن حس جاری در جهان دوگانه رویاگونگی و حقیقتمداری در مُشتهایی است که جوانکی هر چند دقیقه به صورت سهراب روانه میدارد! از طرفی انواع متلکهای سیاسی و غیرسیاسی و دیالوگهای سخیف و بازیهای بیمقدار هیچ جایی برای تامل در این اثر باقی نخواهد گذاشت. در واقع تناقض نهفته در تفکر و زیست شخصیت محوری نمایش در سطحیترین حالت ممکن باقی مانده و هیچ عمقی به خود نمیگیرد. در این ارتباط بیان مسالهای قابل تاسف هم باید افزون گردد که متاسفانه برخی مخاطبان به دلیل فهم سادهپندارانهای که نسبت به مقوله هنر دارند با ورود هر گونه متلک و نشانههای ناچیز کلامی در آثار اقدام به دلسپاری و ابراز احساسات میکنند و این مساله باعث سوءاستفاده برخی سازندگان تئاتر و سینما شده تا تنها با قرار دادن اشارهای مورد پسند مخاطبان بار خود را ببندند که مثالهای بسیاری از آن میتوان عنوان کرد. این در حالی است که تفاوت هنر با دیگر پدیدهها و ارزش نابی که دارد، بسط اندیشه در فرم و قالبی
زیبایی شناسانه است.
وطن امروز/مدیر مؤسسه فرهنگی اکو:
غرب نمیگذارد فیلم «محمد رسولالله(ص)» به جایگاهش برسد
حسین عارف، مدیر موسسه فرهنگی اکو گفت: فیلم محمدرسولالله فیلم فوقالعادهای است که هیچ کدام از فیلمهای هالیوود توان رقابت با این فیلم ارزشی را ندارند. به گزارش تسنیم، در نشست خبری مستند «حضرت امیرجان» به کارگردانی و تهیهکنندگی مهدی بمانی که با حضور مسؤولان شبکه مستند و کارشناسان برگزار شد، حسین عارف، رئیس موسسه فرهنگی اکو درباره این مستند گفت: سیدعلی همدانی از شخصیتهای برجسته تمام زمانها بوده است که در ایران به دنیا آمد و سفرهای زیادی به هند و تاجیکستان داشت و در تاجیکستان ماندگار شد. وی با بیان اینکه تلاشهای سیدعلی همدانی در راه دین اسلام باعث شد به چهره ای شناخته شده تبدیل شود، گفت: ایشان در دوران سخت دنیای اسلام به دنیا آمدند که بخش زیادی از نوشتههایشان در کشورهای ایران، ترکیه و تاجیکستان وجود دارد که امیدوارم بخش زیادی از آنها امکان بازنشر پیدا کند. رئیس موسسه فرهنگی اکو در ادامه به فیلم محمد رسولالله(ص) به کارگردانی مجید مجیدی اشاره کرد و گفت: این فیلم فوقالعاده است و هیچ یک از فیلمهای هالیوود قابلیت رقابت با این فیلم ارزشی را ندارند اما غرب نمیگذارد به جایگاه اصلی خود برسد، آن هم به دلیل تفکراتی است که در ذهن غربیها شکل گرفته است. همچنین مهدی بمانی، تهیهکننده و کارگردان مستند «حضرت امیرجان» گفت: هدف اصلی ما در تولید این اثر نمایش پهناوری و گستره فرهنگ ایرانی- اسلامی بوده که در کشورهای هند، کشمیر و تاجیکستان باعث رونق آن سرزمینها شده است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com