گروه سیاسی: انتخابات اولین دوره مجلس شورای ملی، پس از انقلاب ۵۷، در ۲۴ اسفند ۱۳۵۸ خورشیدی، برگزار گردید و در تاریخ ۷ خرداد ۱۳۵۹ خورشیدی، اولین جلسه مجلس اول برگزار گردید. در انتخابات سه گروه حزب جمهوری اسلامی به رهبری محمد بهشتی و نهضت آزادی ایران به سرپرستی مهدی بازرگان و مجاهدین خلق ایران به سرپرستی مسعود رجوی رای آوردند و حزب بهشتی پیروز شد.
به گزارش بولتن نیوز، انتخابات دومین دوره مجلس شورای اسلامی در ۲۶ فروردین ۱۳۶۳ برگزار شد؛ انتخاباتی در هنگامه جنگ با عراق.
اقدامات نهادهای حکومتی علیه منتقدان و مخالفان سیاسی، سیما و محتوای انتخابات جدید را به کل دگرگون ساخته بود و در آن، خبری از هیچ کدام از احزاب و سازمان های سیاسی اپوزیسیون نبود.
با پايان يافتن دورهی مجلس اول شوراي اسلامي، دومين دورهی انتخابات مجلس شوراي اسلامي در فروردينماه سال 1363، زماني برگزار شد كه كشور طي چندين سال پس از پيروزي انقلاب اسلامی دوران پرفراز و نشيبي را پشت سر گذاشته بود. كشور در حالت جنگ و در وضعيت تحريم شديد سياسي، نظامي و اقتصادي به سر ميبرد. انتخابات اين دوره از مجلس شورای اسلامی با انتخابات دورهی اول مجلس شورای اسلامی تفاوت اساسي داشت، زيرا ملاك مقبوليت افراد در اين دوره، اعتقاد به اسلام و انقلاب و در كنار مردم قرار داشتن بود. به همين خاطر، بسياري از گروههاي معاند به روش مسلحانه روي آورده و از اين طريق در پي ارعاب مردم بودند تا آنان را از همراهي با نظام سياسي باز دارند. گروههاي مخالفي هم بودند كه علنا در مقابل نظام نايستاده، ولي يا ساز تحريم ميزدند يا اينكه با بهانههايي چون عدم آزادي از حضور در صحنه شانه خالي ميكردند.[1]
با كنار رفتن نيروهاي ليبرال (نهضت آزادي همراه با بنيصدر و همفكران او) و همچنين ماركسيستها و چپها از جمله حزب توده و سازمان مجاهدين خلق و... عملا انتخابات مجلس دوم شورای اسلامی صحنهی رقابت نيروهاي خط امام و انقلاب بود. و گروهها و احزابي مانند جامعهی روحانيت مبارز، حزب جمهوري اسلامي، جامعهی مدرسين حوزهی علميهی قم، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، انجمن اسلامي معلمان و ديگر تشكلهاي همسو، صحنهگردان اصلي اين رقابت بودند. در اين زمان (ماههاي آخر سال 1362 و اوايل فروردين 1363)، حزب جمهوري اسلامي همچنان سكان حركت نيروهاي مذهبي را در صحنهی سياسي كشور در دست داشت. عليرغم جناحبندي كه در حزب جمهوري اسلامي صورت گرفته و در حال تكميل بود، حزب همچنان توان حضور در صحنهی انتخابات را حفظ كرده بود.[2]در اين انتخابات كانديداهاي جامعهی روحانيت مبارز و حزب جمهوري اسلامي اكثر آراء را از آن خود كرده و به پيروزي قاطع در انتخابات دست يافتند.[3]
در كل ويژگيهاي اين دوره از انتخابات را ميتوان اين گونه عنوان كرد:
1. برگزاري انتخابات در حالت جنگ حتي در جبههها و شهرهاي جنگ زده.
2. برگزاري انتخابات در 193 حوزهی انتخابيه در سراسر كشور.
3. شركت همهجانبهی مردم در انتخابات.
4. حذفت نيروهاي ليبرال و چپ از صحنهی سياسي كشور.
5. نيروهاي امام و انقلاب صحنهگردانان اصلي انتخابات بودند.
تعداد كانديداها
در انتخابات دومين دورهی مجلس شوراي اسلامي، حدود 1592 نفر آمادگي خود را براي كانديداتوري اعلام و ثبتنام نمودند كه از اين بين حدود 266 نفر از داوطلبين صلاحيتشان توسط هيئتهاي اجرايي و شوراي نگهبان رد شد كه درصد رد صلاحيت شدهها 71/16 درصد بود.[4]از تعداد 1326 نفر تأييد صلاحيت شده، 115 نفر اعلام انصراف نمودند.[5]
مواضع احزاب و جناحهاي سياسي در انتخابات
در پايان دورهی اول مجلس شوراي اسلامي و در زمان انتخابات مجلس دوم، با كنار رفتن نيروهاي ليبرال (نهضت آزادي به همراه بنيصدر و همفكران او) و همچنين ماركسيتها و چپها از جمله حزب توده و سازمان مجاهدينِ خلق، نوعي ثبات در فضاي سياسي كشور حاكم شده بود. بنابراين دومين دورهی انتخابات مجلس شوراي اسلامي عملا صحنهی رقابت بين نيروهاي وفادار به انقلاب و پيرو خط امام بود. همچنين اين شرايط باعث شد تا با از بين رفتن نيروهاي رقيب، اتحاد و يكدستي ميان نيروهاي مذهبي، كه بيشتر ناشي از مقابله با رقبا بود، به تدريج رنگ ببازد.[6]
مطالعهی روزنامهها و جرايد زمان انتخابات مجلس دوم نشان ميدهد كه مهمترين و جديترين احزاب شركتكننده در اين دوره از انتخابات، جامعهی روحانيت مبارز و حزب جمهوري اسلامي بودند. حزب جمهوري اسلامي به عنوان اصليترين نيروي سياسي كشور به همراه گروههاي سياسي- اجتماعي، همچون روحانيت و دانشگاهيان و اصناف و بازار در اين عرصه فعاليت ميكردند. روحانيت در دو قالب تشكيلاتي جامعهی روحانيت مبارز و جامعهی مدرسين حوزهی علميهی قم فعاليت داشت. دانشگاه نيز در قالب دفتر تحكيم وحدت (اتحاديهی انجمنهاي اسلامي دانشجويان دانشگاههاي سراسر كشور) فعال بود.[7]
جامعهی روحانيت مبارز و حزب جمهوري اسلامي پس از وقايع سال 60 و حذف جريان بنيصدر و سازمان مجاهدين خلق، نسبت به يكديگر همگرايي زيادي پيدا كرده بودند.[8]البته دبيركلي آيتالله خامنهاي در حزب جمهوري اسلامي و همزمان با آن عضويت ايشان در جامعهی روحانيت مبارز باعث نزديكي بيشتر اين دو تشكل شده بود.[9]در اين انتخابات، حزب جمهوري اسلامي بر شكسته نشدن آرا و وحدت ميان نيروهاي خط امام تأكيد داشت و براي همين دبيركل حزب اعلام كرده بود كه ما افراد صالح را حتي اگر عضو حزب نباشند، كانديد خواهيم كرد.[10]در واقع، حزب براي جلوگيري از اختلاف، تمركز خود را در جهت ائتلاف نيروهاي خط امام قرار داده و بر وحدت تأكيد داشت. نگاهي به فهرست انتخاباتي حزب جمهوري اسلامي در تهران نيز نشان از اين رويكرد دارد. حضور افراد خارج از حزب مانند مهدي كروبي، محمد يزدي، عاتقه صديقي، محمدباقر محيالدين انواري و... در ليست حزب جمهوري اسلامي، تكيه بر صلاحيت افراد و نه وابستگي حزبي داشت.[11]
حزب جمهوري اسلامي و جامعهی روحانيت مبارز، تقريبا در انتخابات مجلس دوم با اختلاف ناچيزي كانديداهاي مشتركي را در تهران معرفي كردند. با توجه به اينكه ليست كانديداهاي انتخابات تهران نشانگر جهتگيري احزاب و جناحهاي سياسي نيمبند آن دوره بود، ميتوان به راحتي از روي ليست ارائه شده از سوي اين دو تشكل به همگرايي آنها پيبرد. از ليست 17 نفرهی تهران در مرحلهی دوم انتخابات، جامعهی روحانيت مبارز با حزب جمهوري اسلامي فقط سه اختلاف داشت كه عبارت بودند از: سيدمحمد اصغري، فضلالله محلاتي و موسويان.[12]
در اين انتخابات، مانند انتخابات مجلس اول شورای اسلامی، جامعهی مدرسين حوزهی علميهی قم، دستور قبلي امام خميني مبني بر عدم دخالت در انتخابات را مبناي كار خود قرارداد و از معرفي كانديداي سراسري براي مجلس شوراي اسلامي اجتناب كرد و تنها به بيان معيارهاي كانديداي اصلح بسنده نمود كه عبارت بودند از:
1. تدّين و تقوي و تعبد به احكام دين مقدس اسلام و فقه سنتي شيعه، كه در مورد كانديداهاي اهل تسنن. ملاك، تعبّد و پايبند بودن به فقه خودشان ميباشد.
2. اطلاع از مسايل ديني، سياسي، اجتماعي.
3. ايمان به انقلاب و قانون اساسي و ولايت فقيه.
4. داشتن قدرت تفكر و اخذ تصميم و استقلال رأي.
5. عدم گرايش و وابستگي به گروههاي منحرف
6. مقبوليت در حوزهی انتخابيه.
كه مزاياي زیر موجب اولويت است:
1. سابقهی نمايندگي و ابراز شايستگي در دورهی اول.
2. پذيرش و توافق روحانيت محل.
3. تخصص در يكي از ابعاد لازم در مجلس و نظام كشور (حقوق، اقتصاد، برنامهريزي، مديريت، سياست، پزشكي، كشاورزي و...)
4. سابقهی انقلابي.
5. توطن و يا سابقهی اقامت در محل.
6. عدم تصدي مسئوليتي كه در صورت انتخاب شدن خلأ به وجود آورد.[13]
در كنار جامعهی روحانيت مبارز و حزب جمهوري اسلامي كه دو جريان سياسي غالب در کشور بودند، ليكن دو جريان ديگر كه بسيار ضعيفتر از اتحاد دو جريان فوق بودند، نيز وجود داشت. اين جريانها عبارت بودند از، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و دفتر تحكيم وحدت. سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي خود دچار اختلاف دروني ناشي از اختلاف سليقهها و جناحبندي دروني به دو جناح راست و چپ بود. و از طرفي اعضاي برجستهی آن غالبا در پستهاي مختلف دولتي و يا وزارتخانهها مشغول به كار بودند و يا آنكه در جبهههاي جنگ به صورت داوطلب در ردههاي مختلف نظامي همچنين در سپاه پاسداران مشغول فعاليت بودند و به طور كلي از صحنهی سياسي كشور دور بودند. از اين رو نمايندهی ولي فقيه در اين تشكل يعني آيتالله راستي كاشاني كه خود از روحانيون منتسب به جريان راست بود و همچنين برخي از اعضاي برجستهی اين سازمان كه به جريان راست متمايل بودند عليرغم حضور قدرتمند جريان چپ در سازمان، حمايت خود را از ليست انتخاباتي اصناف و بازار (جناح راست) اعلام نمودند. اين سازمان در اعلاميهاي در آستانهی اولين مرحلهی انتخابات به طور رسمي از ليست بازار و اصناف حمايت كرد.[14]
بنابراين سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، تنها تشكل سياسي غير روحاني نيز عملا از جريان راست كه ائتلافي از جناح راست حزب جمهوري اسلامي و جامعه روحانيت مبارز بود، حمايت نمود. در اين ميان جريان مستقل دانشجويي، یعنی دفتر تحكيم وحدت، بدون ائتلاف با جناح قدرتمند راست، ليستي از نيروهاي سياسي جوان و آرمانگرا كه غالبا از دانشجويان پيرو خط امام و روحانيون جناح چپ تشكيل ميشد، ارائه نمود و به صورت مستقل وارد صحنهی انتخابات شد. كه البته انجمن اسلامي معلمان و خانهی كارگر از آن حمايت نمودند.[15]
ليست دانشجويان به علت آنكه در برگيرندهی تمامي عناصر مستقل از جناح راست بود با استقبال بينظير جناح چپ حزب جمهوري اسلامي، دولت ميرحسين موسوي و بالاخره روحانيون جناح چپ جامعهی روحانيت مبارز مواجه گشت. در اين مرحله از انقلاب براي اولين بار پس از وقايع سال 1360 دو جناح سياسي داخل حكومت يا به قول امروزي خوديها، به طور شفافتري به صفبندي در مقابل هم پرداختند. در يك سو جناح بازار و اصناف (غالبا اعضاي مؤتلفه اسلامي كه هنوز در حزب جمهوري اسلامي فعاليت ميكردند)، جناح راست حزب جمهوري اسلامي (غالبا اعضاي مؤتلفه اسلامي)، جناح راست سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و بالاخره جناح راست جامعهی روحانيت مبارز تهران قرار داشتند و در سوي ديگر دفتر تحكيم وحدت، جناح چپ حزب جمهوري اسلامي (مجتمع در دولت ميرحسين موسوي)، جناح چپ جامعهی روحانيت مبارز و بالاخره جناح چپ سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي قرار داشتند. البته اين جناحبندي، به هيچ عنوان به صورت علني از سوي مقامات رسمي در ميان مردم مطرح نميشد و بر عدم وجود هرگونه اختلافنظر در بين مسئولين نظام تأكيد مينمودند، اما از نوع ليست دادن اين دو جناح كه كمتر نقطهی اشتراكي داشت به خوبي مشخص بود كه دو جريان فكري در عرصهی سياسي كشور وجود دارد.[16]
صفبندي بين دو جناح زماني شدت يافت كه عدهاي از روحانيون و وزرا و نمايندگان مجلس اول در يك اقدام بيسابقه از ليست دفتر تحكيم وحدت حمايت نمودند. اين افراد غالبا همانهايي بودند كه بعد از سال 1367 به طور علني مجمع روحانيون مبارز را تشكيل داده و نام جناح چپ را به خود گرفتند و عدهاي ديگر از آنها در اواخر سال 1374، حزب كارگزران سازندگي را تأسيس كردند. اسامي افرادي كه طي اعلاميهاي در مرحله دوم انتخابات مجلس دورهی دوم از ليست دفتر تحكيم وحدت حمايت نمودند عبارت بودند از: سيدمحمد موسوي خوئينيها، صادق خلخالي، مهدي كروبي، اسدالله بيات، حسن هاشميان، محمود دعايي، حميدزاده، مجيد انصاري، محمدعلي صدوقي، محسن نوربخش، محمدعلي نجفي، حسن شاهچراغي، تقي بانكي، عطاءالله مهاجراني، صباح زنگنه، بهزاد نبوي، حسين نمازي، فخرالدين حجازي، مصطفي هاشمي طباء و عباسعلي زالي. اين اقدام اعتراض شديد شوراي نگهبان به ويژه امامي كاشاني، يكي از فقهاي آن شورا را برانگيخت. انتشار اين اعلاميه، نوعي دخالت مسئولان اجرايي در فرايند انتخابات و جانبداري آنان از گروهي خاص قلمداد ميشد.[17]
موضع نهضت آزادي در انتخابات مجلس دوم، تحريم انتخابات بود. به دليل درگيريهايي كه بين اكثريت مجلس اول (فراكسيون حزب جمهوري اسلامي و مستقلها) با سران فراكسيون همنام (نهضت آزادي) رخ داد، فراكسيون همنام، انتخابات مجلس دوم را تحريم كرد. تلاش نهضت آزادي و فراكسيون مربوطهی اين تشكل در مجلس اول آن بود كه با تاكتيك قهر، اذهان مردمي و افكار عمومي را متوجه خود سازد. اما چون فراكسيون مزبور، اولا از پايگاه اجتماعي حداقلي در بين روشنفكران و طبقات بالاي جامعه برخوردار بود و ثانيا نتوانسته بود روابط خود را با رهبري انقلاب، كه سياست و حكومت تحت تأثير شخصيت محوري ايشان قرار داشت،[18]پس از برخوردهاي متعدد از دوران دولت موقت، اشغال لانهی جاسوسي، درگيريهاي رئيسجمهور و اكثريت مجلس و به خصوص موضوعي چون لايحهی قصاص تصحيح نمايد، مورد توجه افكار عمومي قرار نگرفت. نتيجهی وضعي تحريم مزبور، به كنار نهاده شدن نهضت آزادي و هوادارانش به طور طبيعي و اختصاص فضاي انتخاباتي مجلس دوم به هواداران فراكسيون اكثريت مجلس اول بود.[19]
اختلافات جناحي در آستانهی انتخابات مجلس دوم
با توجه به موقعيت جنگي آن دوره و عدم وجود اختلافات اساسي مابين دو جناح و البته حضور فعال نيروهاي متعدد دو جناح در رأس امور، به ندرت اختلاف سليقهها به تضاد و تخريب منجر ميشد و به همين دليل انتخابات دورهی دوم مجلس شوراي اسلامي كمتر به جنجال كشيده شد. اما نميتوان كتمان نمود كه اختلاف سليقههاي دو ديدگاه موجود در حزب جمهوري اسلامي از همان سال 1360 وجود داشت. يكي بر سنتگرايي و احترام به آزادي اقتصادي مردم و نهادهاي سنتي چون بازار و اصناف و روحانيت سنتگرا تأكيد داشت و ديگري به عدالت اجتماعي، روشنفكري ديني، كنترل دولت بر امور اقتصادي براي استقرار عدالت اجتماعي و همچنين بر ايجاد نهادهاي مدرن و دموكراتيك مطرح در قانون اساسي نظير شوراها تأكيد مينمود. با اين توصيف ديدگاه اول در بين روحانيون و بازاريان سنتگرا و محافظهكار و ديدگاه دوم در بين جوانان و عليالخصوص دانشجويان ايدهآلگرا، طرفداران زيادي پيدا كرد.[20]
در آستانهی انتخابات عدهاي از روحانيون جناح راست (ديدگاه اول) بر اين عقيده بودند كه مسئلهی انتخابات جز مسايلي است كه مجتهدين واجد شرايط حق اظهارنظر و معرفي افراد شايسته به مردم را دارند و از دخالت دانشجويان و تشكلهاي دانشجويي در انتخابات چندان راضي نبودند. حتي برخي از ايشان اين مسئله را پنهان نميكردند و صريحا در دانشگاه و در بين دانشجويان، ايشان را از حضور در صحنههاي سياسي برحذر ميداشتند. آنها به اين بهانه كه ممكن است ورود دانشجويان به مسايل سياسي وقايع تلخ چندسال قبل را به وجود آورد، مانع ورود آنها به صحنه ميشدند. اين امر در جرايد و درميان طرفداران ديدگاه دوم (جناح چپ) انعكاس وسيعي يافت و آنها را به عكسالعمل واداشت. حتي اين مسئله برخورد شديد امام خمینی (ره) را برانگيخت، ايشان به طور واضح اين نظر جناح راست را مردود دانستند و بر دخالت دانشجويان در تمام صحنههاي سياسي و اجتماعي تأكيد نمودند. آيتالله منتظري نيز عدم دخالت دانشجويان در رقابت انتخاباتي را رد نمود. عكسالعمل جناح چپ نسبت به اين موضعگيري برخي از روحانيون جناح راست بسيار شديدتر بود. مهندس موسوي، اينگونه بينش نسبت به دانشگاهها را سياستزدايي از دانشگاه دانسته و آن را كجانديشي توصيف ميكند. آيتالله يوسف صانعي نيز جداسازي سياست از دانشگاهها را خلاف شرع و خطرناك توصيف كرد.[21]
برگزاري انتخابات و نتايج آن
برگزاري انتخابات اين دورهی مجلس با تصرف بخشهايي از مناطق مرزي كشور توسط نيروهاي بعثي عراق مصادف بود. ولي با اين وجود، انتخابات در 26/1/1363، مصادف با ميلاد حضرت علي(ع) در موعد مقرر در 193 حوزهی انتخابيه براي انتخاب 270 نماينده در موعد مقرر برگزار شد.[22]نحوهی اجراي انتخابات نيز به سه صورت: 1- سراسري مستقيم 2- سراسري غير مستقيم و 3- سراسري براي اقليتهاي ديني برگزار شد. انتخابات سراسري مستقيم شامل 187 حوزهی انتخابيه بود و انتخابات سراسري غير مستقيم در شهرهاي جنگزده شامل آباده، دهلران، مهران، دشت آزادگان، قصرشيرين و خرمشهر انجام شد. انتخابات سراسري براي اقليتهاي ديني نيز شامل ارامنه شمال و جنوب، آشوري و كلداني، كليميان و زردتشتيان بود.[23]
با وجود واجدين شرايط 498/143/24 نفر، حدود 15 ميليون و 482 هزار و 523 رأي به صندوق اخذ رأي ريخته شد كه 121 نفر با كسب اكثريت آرا به مجلس راه يافتند و انتخاب اعضاي باقيمانده به مرحلهی دوم كشيده شد.[24]
مرحله دوم انتخابات در تاريخ 27/2/1363 برگزار گرديد. در اين انتخابات 6 ميليون و 56 هزار و 706 نفر شركت كردند كه 130 نفر از نمايندگان در اين مرحله انتخاب شدند.[25]انتخابات ميان دورهاي نيز در تاريخهاي 18/5/1363، 23/6/1363، 4/8/1363، 10/5/1365 و 16/8/1365 برگزار شد.[26]همچنين اين دوره از انتخابات مجلس در امنيت كامل برگزار شد. و شايد حضور آيتالله خامنهاي براي رأي دادن در مسجد ابوذر يعني جايي كه پيش از آن با ترور ناموفق ايشان در 6 تيرماه 1360 همراه بود، نمادي از آن باشد كه انتخابات در امنيت كامل و محيطي سالم برگزار ميگردد.[27]
همچنين به نظر ميرسد در اين دوره از انتخابات، هماهنگي كامل بين وزارت كشور و شوراي نگهبان وجود داشته و انتخابات با كمترين اختلاف ميان وزارت كشور با شوراي نگهبان برگزار شده باشد. آقاي علیاکبر ناطق نوري كه در همان زمان برگزاري انتخابات دورهی دوم مجلس شوراي اسلامي در مقام وزير كشور، مسئول برگزاري انتخابات بود، در مورد اين دوره از انتخابات مجلس چنين ميگويد: «انتخابات مجلس دوم را من برگزار كردم. شايد در شوراي نگهبان سالي نباشد كه بحث انتخابات باشد و ذكر خيري از من نكنند. آقايان شوراي نگهبان چه آنهايي كه در آن موقع بودند، مثل آقاي صافي و چه اینهايي كه الان هستند مثل آقاي جنتي، معتقد هستند كه كمترين دورهاي از انتخابات مثل دورهی وزارت آقاي ناطق نوري بود كه هيچ تنشي با وزارت كشور نداشتيم. بين من و شوراي نگهبان اصلا اختلافي نبود. من خودم ميرفتم و با شوراي نگهبان مينشستيم و قضايا را حل ميكرديم.»[28]
ميزان مشاركت مردم در انتخابات مجلس دوم، 64/64 درصد بود. كه به تفكيك استان از اين قرار بود: آذربايجان شرقي 22/57 درصد، آذربايجان غربي 84/64 درصد، اصفهان 06/69 درصد، ايلام 45/72 درصد، باختران 88/65 درصد، بوشهر 34/60 درصد، تهران 05/74 درصد، چهارمحال و بختياري 81/66 درصد، خراسان 97/67 درصد، خوزستان 54/75 درصد، زنجان 12/81 درصد، سمنان 59/38 درصد، سيستان و بلوچستان 38/66 درصد، فارس 91/47 درصد، كردستان 53/67 درصد، كرمان 36/52 درصد، كهكيلويه و بويراحمد 87/78 درصد، هرمزگان 28/60 درصد، همدان 45/69 درصد، يزد 23/75 درصد.[29]
فهرست نمایندگان دوره دوم مجلس شورای اسلامی
نمایندگان دور دوم مجلس شورای اسلامی که انتخابات آن در روز جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۶۳ برگزار و اولین جلسه آن در ۷ خرداد ۱۳۶۳ به تعداد ۳۳۳ نفر بودند که اسامی آنها به ترتیب زیر میباشد:
آ، ا
محمدباقر آخوندی - آذربایجان شرقی (شبستر)
حسن آقاحسینی طباطبایی - سیستان و بلوچستان (زابل)
اسماعیل آهنی - گیلان (آستارا)
محمد صالح احمدوند - همدان (ملایر)
مرادعلی احمدی - کرمانشاه (سنقرکلیایی)
عبدالکریم اربابی - سیستان و بلوچستان (چابهار)
علی ارومیان - آذربایجان شرقی (مراغه)
فریدون استکی - چهار محال بختیاری (شهرکرد)
محمد اسحق مدنی - سیستان و بلوچستان (سراوان)
عبدالرضا اسدینیا - خوزستان (اهواز)
ابراهیم اسرافیان - تهران (تهران)
علیاصغر اسفندیارپور - لرستان (کوهدشت)
ابراهیم اسلامی خرمی - فارس (اقلید)
احد انجیری مطلق - آذربایجان غربی (مهاباد)
سعید امانی - تهران (تهران)
میرزا احمد امیرزاده ایرانی - آذربایجان شرقی (اردبیل)
رضا اکرمی - سمنان (سمنان)
محمد ایوبی - خراسان رضوی (بجنورد)
ب
محمدرضا باهنر - کرمان (بافت)
علیبابا بابائی - خراسان رضوی (اسفراین)
اسدالله بادامچیان - تهران (تهران)
عباسعلی بهاری اردشیری - مازندران (ساری)
احمد بهشتی - فارس (فسا)
شهابالدین بیمقدار - آذربایجان شرقی (خاروانا / ورزقان)
غلامرضا بیات - زنجان (ماهنشان)
احمد بیگدلی آذری - مرکزی (قم)
پ
اکبر پرهیزکار - آذربایجان شرقی (تبریز)
علی پریزاد - آذربایجان غربی (نقده)
حکمالله پزشکی - آذربایجان شرقی (میانه)
حسین پورسالاری - کرمان (کهنوج)
محمدمهدی پورگل - گیلان (بندر انزلی)
ج
میرحیدر جعفری حصارلو - آذربایجان شرقی (بناب / ملکان)
ابراهیم جمال یوسفی(دشتی) - بوشهر (رودباران)
چ
حسین چیتساز شاهرودی - سمنان (شاهرود)
ح
ابواحسن حائریزاده - خراسان رضوی (بیرجند)
ابوطالب حجازی کمساری - گیلان (رشت)
عزیز حجتی - آذربایجان غربی (ماکو)
ابوالحسن حسینی - مازندران (مینودشت)
فضل الله حسینی برمایی - خراسان رضوی (درگز)
محمد حسینی خامنهای - خراسان رضوی (مشهد)
علی حسینیزاده - چهار محال بختیاری (بروجن / لردگان)
محمد حسینینژاد - یزد (اردکان)
مهدی حسینینژاد - مازندران (نور / محمود آباد)
محمد حصاری - کرمانشاه (کنگاور)
علیاکبر حمیدزاده - زنجان (آوج / بوئین زهرا)
هاشم حمیدی - همدان (همدان)
خ
علی خرمتایی - کردستان (بانه / سقز)
محمد خزاعی ترشیزی - گیلان (رشت)
علیاصغر خلیلی - مازندران (بهشهر)
طالب خیاطی - خوزستان (دشت آزادگان)
د، ذ، ر، ز، ژ[ویرایش]
د
ابالقاسم داودالموسوی دامغانی - خوزستان (رامهرمز)
محمدباقر داودی - مازندران (کردکوی)
حامد دامنی - سیستان و بلوچستان (خاش / نصرت آباد / میرجاوه)
مطلب دشتی تولیر - آذربایجان شرقی (مغان)
عزت الله دهقان - خراسان رضوی (تایباد / تربت جام)
سید محمود دعائی - تهران (شهر ری / شمیرانات)
ر
محمدمهدی ربانی املشی - تهران (تهران)
حسینعلی رحمانی - کردستان (بیجار)
ابوالفضل رحمانی اصل - همدان (رزن)
رحمان رحیمی - کرمانشاه (پاوه)
نوالدین رحیمی - لرستان (ملاوی)
عباس رحیمی - بوشهر (دشتستان)
غلامرضا رحیمی حاجی آبادی - خوزستان (بندر ماهشهر)
ابوالقاسم رزاقی - مازندران (تنکابن / رامسر)
مرتضی رضوی - آذربایجان شرقی (تبریز)
حسن روحانی - تهران (تهران)
علیاکبر روحانیفر - ایلام (دهلران)
محسن رهامی - زنجان (خدابنده)
غلامحسین رهبرپور - همدان (تویسرکان)
ز
مریم زعفرانی بهروزی - تهران (تهران)
رضا زوارهای - تهران (تهران)
حجت الله زمانی - لرستان (بروجرد)
ولی الله زمانی - مازندران (بابل)
س، ش، ص، ض[ویرایش]
س
عبدالحسین ساوه - کرمان (کرمان)
میرغفار سجادنژاد الوار - آذربایجان شرقی (بستان آباد)
حسین سلطانی -اصفهان (اردستان)
حسین سبحانینیا - نيشابور (خراسان رضوي)
غلامرضا سلطانی - تهران (کرج)
فریدون سلیمی - آذربایجان غربی (میاندوآب)
میرعلی نقی سیدخاوری لنگرودی - گیلان (لنگرود)
ابوالفضل موسویتبریزی (سیدریحانی) - آذربایجان شرقی (تبریز)
ش
محمد شاورانی - آذربایجان غربی (بوکان)
حسن شاهچراغی - سمنان (سمنان)
مهدی شاملو محمودی - همدان (ملایر)
صمد شجاعیان - فارس (ممسنی)
علی شوشتری - خراسان رضوی (نیشابور)
محمد اسناعیل شوشتری - خراسان رضوی (قوچان)
محمدعلی شقاقیان - فارس (شیراز)
قلی شیخی - خوزستان (ایذه)
محمد شینی - خوزستان (مسجد سلیمان)
ص
محمدعلی صاحب الزمانی - آذربایجان غربی (ارومیه)
حسن صادقلو - مازندران (رامیان)
محمدصادق صادقی گیوی (خلخالی) - مرکزی (قم)
نصرالله صالحی حاجی آبادی -اصفهان (اصفهان)
جلیل صدر طباطبایی - یزد (یزد)
عاتقه صدیقی - تهران (تهران)
لطیف صفری - کرمانشاه (اسلامآباد غرب)
محمود صفری - تهران (دماوند)
عباس صفوی کوهساره - گیلان (فومن)
ط
محمدصالح طاهری خرم آبادی - لرستان (خرمآباد)
عبدالصاحب طاهری موسوی - خوزستان (خرمشهر / شادگان)
مهدی طباطبایی شیرازی - خراسان رضوی (مشهد)
ع
ابراهیم عباسپور - آذربایجان شرقی (کلیبر)
محمدرضا عباسیفرد - لرستان (خرمآباد)
علی عبدالله پور - آذربایجان شرقی (هشترود)
محمدعلی عربی - خراسان رضوی (کاشمر)
عبدالله عطائی - کردستان (سنندج)
محمدامین عفری (طرفی) - خوزستان (آبادان)
رحیم علیزاده باروق - آذربایجان شرقی (اردبیل)
غ
علی محمد غریبانی - آذربایجان شرقی (اردبیل)
ف
جلالالدین فارسی - تهران (تهران)
فخرالدین فال اسیری - فارس (استهبان / نیریز)
اسماعیل فدائی - مرکزی (سربند)
مرتضی فهیم کرمانی - کرمان (کرمان)
ق
مهدی قائمیفر - فارس (سروستان)
مصطفی قادری - آذربایجان غربی (سردشت / پیرانشهر)
حسین قاضی زاده هاشمی - خراسان رضوی (فریمان / سرخس)
زینالعابدین قربانی پنجاه - گیلان (آستانه اشرفیه)
حسین قطمیری - فارس (شیراز)
عبدالعلی قنبری قادیکلائی - مازندران (قائمشهر)
ک
قنبر کبیری - فارس (مرودشت)
مهدی کروبی - تهران (اسلامشهر / تهران / ری / شمیرانات)
رضا کریمی (زاده ۱۳۳۲) - آذربایجان شرقی (مرند)
فواد کریمی - خوزستان (اهواز)
آنه محمد کوسه غراوی - مازندران
محمد کلاتهای - خراسان رضوی (بجنورد)
محمد کیاوش - خوزستان (آبادان)
ل
محمدتقی لطفی - ایلام (ایلام)
م
محمد محمدی-دلفان/سلسله
عباس متین - هرمزگان (بندرعباس)
حسین محقق بانکی - تهران (کرج)
حسین محمدخانی شاهرودی - فارس (داراب)
حسین محمدی آذر - زنجان (تاکستان)
محمدباقر محیالدین انواری - تهران (تهران)
ابوالحسن مخزن موسوی - گیلان (رودبار)
محمود مروی سماورچی - خراسان رضوی (طرقبه / چناران)
جمشید مزارعی غریب - خوزستان (بندر ماهشهر)
داود مصطفوی سیاه مزگی - گیلان (رشت)
سید احمد کاشانی -اصفهان (قمصر / نطنز)
علی معرفیزاده - خوزستان (خرمشهر / شادگان)
محمد معزالدین - اصفهان (اصفهان)
میرمرتضی موسوی ابره بکوه - خوزستان (اندیمشک / شوش)
حسن موسویپور - زنجان (ابهر)
حسین موسویان - تهران (تهران)
پرویز ملکپور - نمایندگان اقلیت (اقلیتهای دینی / زرتشتیان)
علی ملکوتی - آذربایجان شرقی (سراب)
برزو مهبودی - فارس (کازرون)
مهدی مهدوی حاجی - مازندران (بابلسر / بندپی / فریدونکنار )
مهدی مهدیزاده - خراسان رضوی
قاسم مهرزاد صدقیان - آذربایجان غربی (سلماس)
مجتبی میرجعفری - مرکزی (اراک)
عباس میرحیدری - تهران (شهریار)
عیدی محمد میرزایی عطاآبادی - اصفهان (فلاورجان)
ن
غلامحسین نادی - اصفهان (نجف آباد)
حسنعلی نجفی رهنانی - کهکیلویه و بویراحمد (گچساران)
علیرضا نظری - مرکزی (دلیجان / محلات)
علی نظری منفرد - فارس (آباده)
عبدالله نوری - اصفهان اصفهان
و
وارتان وارطانیان - نمایندگان اقلیت (مسیحیان ارامنه شمال کشور)
ابوالقاسم وافی - یزد (یزد)
عیسی ولانی - مازندران (آمل)
ه
محمدعلی هادی نجف آبادی - تهران (تهران)
عبدالرضا هاشمزایی نهبدان - خراسان رضوی (طبس / فردوس)
سید محمد رضا هاشمی - لرستان (الیگودرز)
عبدالله هجرتی - قزوین (زنجان)
ی
کمالالدین یادآور نیکروش - تهران (تهران)
محمد یزدی - تهران (تهران)
مهدی یعقوبی - خراسان رضوی (تربت حیدریه)
[1]. آقايي جيرهنده، عباس؛ و بسطامي، رضا؛ مجلس شوراي اسلامي دورهی دوم، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1387، چاپ اول، صص 42-41.
[2]. خواجهسروي، غلامرضا؛ رقابت سياسي و ثبات سياسي در جمهوري اسلامي ايران، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1382، چاپ اول، صص 317- 316.
[3]. فوزي، يحيي؛ تحولات سياسي- اجتماعي بعد از انقلاب اسلامي در ايران 1380- 1357، تهران، مؤسسهی چاپ و نشر عروج، 1387، چاپ دوم، جلد دوم، ص 106.
[4]. عظيمي دولتآبادي، امير؛ منازعات نخبگان سياسي و ثبات سياسی در جمهوري اسلامي ايران، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1387، چاپ اول، ص .116
[5]. روابط عمومي مجلس شوراي اسلامي، كارنامهی مجلس شوراي اسلامي دورهی دوم، سال اول، تهران، روابط عمومي مجلس شوراي اسلامي، 1364، چاپ اول، جلد اول، صص 15- 14.
[6]. سجاديپور، هادي؛ پيشين، ص 25.
[7]. آقايي جيرهنده، عباس؛ و بسطامي، رضا؛ پيشين، ص 75.
[8]. مرتجي، حجت؛ جناحهاي سياسی در ايران امروز، تهران، نقش و نگار، 1378، چاپ پنجم، ص 11.
[9]. شادلو، عباس؛ تكثرگرايي در جريان اسلامي ناگفتههاي تاريخي از علل پيدايش جريان راست و چپ مذهبي، 1380- 1360، تهران، وزراء، 1386، چاپ اول، ص 31.
[10]. روزنامهی جمهوري اسلامي، 23/9/1362، ص 6.
[11]. آقايي جيرهنده، عباس؛ و بسطامي، رضا؛ پيشين، ص 76.
[12]. شادلو، عباس؛ پيشين، ص 31.
[13]. صالح، سيد محسن؛ جامعهی مدرسين حوزهی علميهی قم از آغاز تا كنون فعاليتها 1384- 1357، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1385، چاپ اول، جلد دوم، صص 721- 718.
[14]. شادلو، عباس؛ پيشين، صص 32- 31.
[15]. سجاديپور، هادي؛ پيشين، ص 26.
[16]. شادلو، عباس؛ پيشين، ص 32.
[17]. سجاديپور، هادي؛ پيشين، ص 26.
[18]. بشيريه، حسين؛ ديباچهاي بر جامعه شناسي ايران دورهی جمهوري اسلامي ايران، تهران، مؤسسهی نگاه معاصر، 1381، چاپ اول، ص 47.
[19]. خواجهسروي، غلامرضا؛ پيشين، ص 316.
[20]. شادلو، عباس؛ پيشين، صص 35- 34.
[21]. همان، صص 36- 35.
[22]. دارابي، علي؛ رفتار انتخاباتي در ايران، الگوها و نظريهها، تهران، سروش، 1388، چاپ پنجم، ص 153.
[23]. روابط عمومي مجلس شوراي اسلامي، پيشين، ص 14.
[24]. فوزي، يحيي؛ پيشين، ص 106.
[25]. صالح، سيدمحسن؛ پيشين، ص 722.
[26]. روابط عمومي مجلس شوراي اسلامي، پيشين، ص 15.
[27]. آقايي جيرهنده، عباس؛ و بسطامي، رضا؛ پيشين، ص 43.
[28]. ميردار، مرتضي؛ خاطرات حجتالاسلام و المسلمين ناطق نوري، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1384، چاپ اول، جلد دوم، ص 87.
[29]. سجاديپور، هادي؛ پيشين، ص 27.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com