به گزارش بولتن نیوز، پس از آن نیز همکاریهای صورت گرفته از سوی نیروهای آمریکایی در عراق معطوف به حملات هوایی بوده است. اما این بار و در آزادسازی سنجار، به گفته مقامات رسمی دولت آمریکا، نیروهای ویژه این کشور علاوه بر ارائه کمکهای هوایی، با حضور در تپههای نزدیک به سنجار، به صورت ویژهای به آزادسازی این شهر از اشغال داعش یاری رساندهاند.
هرچند رئیس اقلیم کردستان عراق در سخنانی بعد از آزادی شهر سنجار و شکست کامل داعش در این شهر ، با تشکر از پیشمرگها و حمایت نیروهای ائتلاف تحت رهبری آمریکا، تاکید کرد که این پیروزی توسط کردها محقق شده و هیچ نیروی خارجی در عملیات زمینی مشارکت نداشته است[2]، اما سخنگوی پنتاگون در زمان آزادسازی سنجار اعلام کرد: «بیشتر مستشاران امریکایی در پشت جبهه فعالیت میکنند و توصیههای خود را در اختیار فرماندهان پیشمرگها قرار میدهند و تعامل مستقیم با آنان دارند. بعضی از مستشاران از کوه سنجار، اهداف حملات هوایی را مشخص میکردند.[3]
اینکه حضور نظامی آمریکا در سنجار به چه میزان بوده است، موضوع بحث نیست بلکه سؤال اصلی این یادداشت این است که تلاش رسانهها و مقامات ارشد آمریکا برای بزرگنمایی آزادسازی سنجار همزمان با تلاش برای نشان دادن اهمیت حضور مستشاران آمریکا با چه هدفی صورت میگیرد؟ در واقع هدف آمریکا از تلاش برای آزادسازی سنجار و بزرگ نشان دادن این پیروزی برای کُردها و جبهه غربی- عربی چیست؟
قبل از پاسخ به این پرسش بهتر است پاسخ آمریکاییها به این سؤال و اهداف آنها از آزادسازی سنجار را از زبان خودشان بررسی نماییم؛ فرستاده ویژه رئیس جمهور آمریکا در ائتلاف ضد داعش درباره سنجار گفت: «فعالیتهای دیپلماتیک زیادی صورت گرفت و سفرهای زیادی به شمال عراق انجام شد و هماهنگیهای زیادی با نیروهای پیشمرگ کرد صورت گرفت تا شرایط کار فراهم شود و سپس عملیات آزادسازی سنجار دو هفته پیش انجام شد و پیشمرگهای کرد توانستند شهر سنجار را باز پس گیرند. اما چرا سنجار اهمیت دارد و ما اینقدر روی آن متمرکز شدیم؟ علت این است که اعمال فشار به رگ حیاتی داعش بین رقه و موصل از ناحیه زمینی فقط از شهر سنجار میسر است. ما میخواهیم داعش را در رقه محصور کنیم و میخواهیم آنها را در موصل نیز محصور کنیم و سپس فشار را افزایش دهیم.»[4]
بنابراین هدف آمریکا از آزادسازی سنجار از نظر آنها، فشار بر داعش و محاصره این گروه تروریستی بوده است. سؤالی که به ذهن خطور میکند این است که با وجود چنین تلاشی برای فشار بر داعش، چرا آمریکا در نشست ژنو دوم، جبهه غربی- عربی را برای صدور یک بیانیه علیه داعش متقاعد نکرد؟ و یا چرا قطعنامه شورای امنیت علیه داعش الزامآور نبود؟ چرا در این قطعنامه هیچ مبنای قانونی برای اقدام نظامی در نظر گرفته نشده است[5]، در حالی که آمریکا میتوانست دیگران را به تصویب یک قطعنامه الزامآور متقاعد نماید؟
بنابراین اهداف آمریکا در آزادسازی سنجار و تلاش گسترده رسانههای آنها برای بزرگنمایی حضور مستشاران امریکا در سنجار را میتوان در اهداف دیگری جستجو کرد. به نظر میرسد این اهداف طیف وسیعی از انگیزههای امریکا را در بر میگیرد، از مقابله با ائتلاف چهارگانه گرفته تا کمک به بارزانی برای عبور از مشکلات داخلی اقلیم کردستان. در ادامه به بررسی برخی از این اهداف میپردازیم:
تحکیم جایگاه اقلیم کردستان و حفظ قدرت بارزانییکی از اهداف مهم آمریکا در عراق، تلاش برای تحقق بخشیدن به طرح جوبایدن مبنی بر فدرالیته شدن عراق است. از نظر آمریکاییها، فدرالیسم در عراق نیازمند این است که سه گروه مذهبی و قومی یعنی شیعیان، اهلسنت و کُردها دارای قدرت نسبتاً برابری باشند. در حال حاضر قدرت بلامنازعه شیعیان و در دست داشتن حکومت مرکزی، با این طرح منافات دارد. تلاش برای حفظ مواضع اقلیم کردستان همزمان با حفظ بارزانی در رأس قدرت اقلیم کردستان، برای آمریکا اهمیت خاصی دارد.
یکی از موارد مورد اختلاف دولت مرکزی عراق و اقلیم کردستان، کنترل بر شهر سنجار است. این شهر تنها شهر کردی مورد اختلاف در اصل ١٤٠ خارج از کنترل کردهاست.[6] به همین دلیل مسعود بارزانی بعد از آزادسازی سنجار تأکید کرد که نباید هیچ پرچمی به جز پرچم کردستان عراق در این منطقه برافراشته شود؛ درخواستی که با واکنش مستقیم حیدرالعبادی، نخستوزیر عراق مواجه شد. عبادی با وجود تبریک این پیروزی به نیروهای مبارز درگیر در آن، از برافراشته شدن پرچم منطقه کردستان در سنجار ابراز نارضایتی کرد و خواستار برافراشته شدن پرچم عراق در این منطقه شد. از نظر العبادی سنجار با بازوی عراقیها آزاد شد و باید پرچم عراق بر فراز آن افراشته شود.[7]
این موضوع نشان از اهمیت ویژه اقلیم کردستان برای آمریکا در مقابل دولت این کشور دارد. علاوه بر ملحق شدن سنجار به اقلیم کردستان در مقابل دولت مرکزی، موضوع مهمتر برای بارزانی و آمریکا، تلاش برای به حاشیه راندن اعتراضات اقلیم کردستان است. بارزانی که تحت فشار گروههای مخالف در اقلیم قرار گرفته است و تلاش دارد با تاخیر انداختن انتخابات این اقلیم دوباره ریاست خود را تمدید نماید، این پیروزی را بهانه خوبی برای تبلیغات سیاسی میداند و امریکا نیز از این روند خشنود است. تلاشهای رسانهای در امریکا و اظهارت مقامات ارشد آمریکا در تحسین بارزانی و پیشمرگهای کُرد میتواند گویای این مسئله باشد.
نمایش قدرت در مقابل ائتلاف چهارگانهپیروزیهای ائتلاف چهارگانه ایران، روسیه، سوریه و عراق در مقابل داعش و دیگر گروههای تروریستی از یکسو و انفعال جبهه غربی- عربی در مقابل این ائتلاف از سوی دیگر، نیازمند حرکت جدی از سوی غرب بوده است. اینکه داعش در سراشیبی سقوط قرار گرفته و ایران و روسیه عزم جدی برای نابودی این گروه تروریستی دارند، مسئلهای است که برای آمریکا و متحدان منطقهای او دردناک به نظر میرسد. رفتار دوگانه آنها در سوریه و کردستان عراق در مقابل داعش نشان میدهد آمریکا ضمن تلاش برای حفظ مواضع داعش در سوریه تلاش دارد تا با حمله به داعش در مناطق کردنشین، نه تنها از کردها حمایت کند بلکه با تبلیغات وسیع رسانهای، خود را از حمایت داعش تبرئه نماید و همزمان در مقابل ائتلاف چهارگانه، سعی در نزدیکی به مرزهای سوریه را دارد. امریکا با تلاش برای آزادسازی سنجار، به دنبال روزنهای ظاهری برای مقابله با تروریسم است و سعی دارد با یک نمایش قدرت، پیروزیهای ائتلاف چهارگانه را کماهمیت جلوه داده و به حاشیه براند. درواقع نمایش قدرت، به حاشیه راندن پیروزیهای ائتلاف چهارگانه، مقابله با داعش در نزد افکار عمومی و تلاش برای نزدیکی به میدان عملیات در سوریه، از اهداف این کشور در مقابل ائتلاف چهارگانه است.
مشروع نشان دادن حضور نیروهای ویژه عملیاتتلاش برای حضور نیروهای ویژه عملیات امریکا در سوریه هدف دیگری است که آمریکا در صدد تحقق آن است. «برت مکگرک»، فرستاده ویژه رئیس جمهور آمریکا در ائتلاف مقابله با داعش، در مورد زمان اعزام نیروی عملیات ویژه گفت که آنها «بسیار زود» اعزام میشوند.[8] حضور این نیروها بهانهای خاص میطلبید و چه بهانهای بهتر از نشان دادن توانمندی آنها در آزادسازی سنجار؟! آمریکا با اینکار تلاش دارد با مانوری قدرتمندانه از حضور نیروهای ویژهاش در سنجار، ورود این گروه به سوریه را مشروع و لازم نشان دهد. به همین دلیل در طول دوره آزادسازی سنجار و بعد از آن، رسانههای آمریکایی، اهمیت حضور این نیروها در عراق را ترسیم نمودند. در شرایطی که روسیه و ایران با کمک ارتش سوریه و نیروهای مردمی حزبالله ضربات سنگینی بر تروریستهای داعش وارد ساخته و در حال پیشروی هستند، حضور نیروهای ویژه عملیات آمریکا هیچ منطق نظامی برای مقابله با تروریسم ندارد. اما نمایش ظاهراً خیرهکننده این نیروها در آزادسازی سنجار میتواند افکار عمومی را به سمت اهمیت این نیروها سوق دهد و حضور آنها در سوریه را مشروع قلمداد نماید.
مقابله با نفوذ ایران در عراقوجود یک دولت شیعی در عراق و نزدیکی این دولت به ایران، مسئلهای است که سیاست خارجی آمریکا توان تحمل آن را ندارد. این موضوع به قدری مهم است که اگر آمریکاییها میدانستند سقوط صدام باعث به قدرت رسیدن شیعیان همزمان با نفوذ روبهمضاعف ایران در عراق میشود، شاید هرگز حاضر به ساقط کردن حزب بعث در عراق نمیشدند. اما با وجود روابط حسنه ایران با اهلسنت و کُردهای عراق، امریکا سعی دارد با نزدیکی به جریانات خاصی در بین این دو گروه باعث دوری آنها از ایران و اتحاد بیشتر انها با آمریکا گردد.
در بین کُردها با وجود اینکه روابط ایران با بارزانیها، روابط مثبتی بوده است، اما برای آمریکا، بارزانی و اطرافیانشن قابل نفوذتر از دیگر جریانات هستند. به همین دلیل یکی از مهمترین دلایل برقراری روابط آمریکا با کردها این است که در حضوری غیرمستقیم به مقابله با توسعه نقش شیعیان در این کشور و حفظ توان رقابت با نفوذ سیاسی و دفاعی بالای ایران در عراق بپردازد. یک عراق قدرتمند با حضور قوی دولتی شیعی در صدر آن، با منافع آمریکا و همپیمانان منطقهای آن سازگار نیست؛ بنابراین، در آینده هر زمان که اداره سیاسی بغداد در نتیجه انتخابات آزاد به اکثریت شیعی عراق برسد، اقلیم کردستان برای آمریکا اهمیتی ویژهتر پیدا میکند.[9] همین موضوع در کنار نزدیکی اقلیم کردستان به مرزهای ایران، نشان از این دارد که امریکا شدیداً نگران نفوذ ایران بر دیگر کُردهای منطقه است. پیوند تاریخی ملت ایران با کُردهای عراق، ترکیه و سوریه موضوعی نیست که به راحتی از دید آمریکاییها نادیده گرفته شود به همین دلیل تمام اقدامات لازم را برای مقابله با نفوذ ایران در این مناطق انجام میدهند که یک نمونه از آن حمایتهای گسترده از گروههای قدرتمند مثل بارزانیها در عراق است. این البته نیازمند هوشیاری و درایت بیشتر کُردها در عراق و دیگر مناطق غرب آسیا است.
فرجام سخن
در پایان، نکته مهم این است که بر خلاف اظهارنظر مقامات امریکا مبنی بر تلاش برای تحت فشار قرار دادن و محاصره داعش بعد از آزادسازی سنجار، اهداف دیگری را میتوان در پس پرده اقدامات آنها رصد نمود. تلاش برای تحقق طرح جوبایدن در عراق و لزوم حمایت از اقلیم کردستان در مقابل بحرانهای پیش رو از یک سو و مقابله با ائتلاف چهارگانه- بخصوص روند روبهافزایش نفوذ ایران در منطقه- از سوی دیگر، اهدافی هستند که میتوان در لایههای پنهانی عملیاتهای ایذایی آمریکا در عراق جستجو کرد. در واقع عملیاتی مثل آزادسازی سنجار، بیشتر شبیه به عملیاتهای ایذایی در جبهههای نظامی است تا بتوانند اهداف اصلی را در پشت چنین عملیاتهای ظاهری و فریبندهای دنبال نمایند.
[1] http://tabyincenter.ir/index.php/menu-examples/child-items
[2] http://www.isna.ir/fa/news/94082213099
[3] http://www.asipress.ir/vdcjaveh.uqehxzsffu.html
[4] http://www.iribnews.ir/NewsText.aspx?ID=816960
[5] http://www.presstv.ir/DetailFa/2015/11/21/438520/UNSC-Daesh-war-France-Lebanon
[6] http://www.baztabemrooz.com/fa/doc/news/6595/
[7] http://www.baztabemrooz.com/fa/doc/news/6595/
[8] http://ir.voanews.com/content/us-special-forces-syria/3069763.html
[9] http://tabyincenter.ir/index.php/menu-examples/child-items
بزرگترین خطری که منطقه ما رو تهدید می کنه داعش نیست بلکه دشمنی ها و صف بندی های کشورها علیه هم است
بهتر است ایرانیان و ترکها به حق مردم اقلیم کردستان برای استقلال از عراق همان کشوری که بر سرشان گاز شیمیایی و میکروبی انداخت احترام بگذراند
لطفا دشمن تراشی نکنیم مردم آمریکای لاتین رو سرمشق خود بگیریم