گروه سبک زندگی - در سالهای اخیر یکی
از بزرگترین و در عین حال دردناک ترین معظلات اجتماعی جامعه ما، بی شک افزایش آمار
طلاق است. طلاق یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی است که علاوه بر آنکه موجب از هم
گسستن نهاد خانواده می شود، پیامدهای مخرب فراوانی را برای فرد و به تَبع آن برای
جامعه به همراه دارد؛ پیامدهای مخربی که گاه تا سالیان زیادی فرد و جامعه را درگیر
خود می کند.
هر چند وقت یک بار هم شاهدیم که یکی از مسئولین و متولیان موضوعات اجتماعی با برگزاری نشست و با اعلام آمارهایی اعجاب آور و در عین حال تأسف بار، خبر از افزایش بی رویه میزان طلاق در کشور می دهد؛ موضوعی که مدتی است تبدیل به یک رویه و شاید یک مُد در بین مسئولین شده است: سخن گفتن از افزایش طلاق و ارائه آمارهای ریز و درشتی پیرامون آن.
به گزارش بولتن نیوز، شاید یکی از آخرین مواردی که بتوان بدان اشاره کرد، به آمارهایی باز گردد که سایت خبری بولتن نیوز به نقل از مدیر کل دفتر اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال منتشر نموده است.
«علی اکبر محزون مدیر
کل دفتر اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال به آمار ششماهه طلاق اشاره کرد و
گفت: آمار طلاق نسبت به مدت مشابه سال قبل ۹.۳ درصد رشد داشته است
مدیر کل دفتر اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال تاکید کرد: ۱۳.۳ درصد از طلاقها در کمتر از یک سال اول رخ داده و ۴۷.۲ نیز طلاقهایی بوده که تا ۵ سال اول زندگی مشترک ثبت شده است.
وی با اشاره به اینکه سال گذشته در کل کشور از هر ۵ ازدواج یک مورد آن منجر به طلاق میشد، گفت: در سال جاری این آمار به ۴.۴ درصد رسیده است.
به گفته محزون، بر اساس آمارهای به دست آمده در استان تهران از هر ۲.۸ ازدواج یک مورد منجر به طلاق میشود.»
همه این آمارها یعنی آژیر طلاق؛ آژیری که در پس صدای گوش خراشش خبر از صدمه های فراوانی می دهد که بر پیکره خانواده ایرانی و به تبع آن بر پیکره جامعه ایرانی وارد می شود و البته این آژیر، کم کم خبر از خطر بزرگی می دهد که اگر هر چه زودتر فکری به حال آن نشود، قطعا با سونامی بزرگ و خانمان براندازی مواجه خواهیم شد که چاره ای برای آن نخواهیم داشت.
در کنار ارائه این آمارها که گاه و بی گاه از گوشه و کنار نهادهای دولتی شنیده می شود، یک سوال بزرگ به ذهن همه می رسد؛ سوالی که کمتر کسی پاسخی برای آن یافته است: در کنار ارائه آمارهای تکان دهنده طلاق در بین ایرانی ها، برای حل این خطر و مشکل اجتماعی، تاکنون چه گامهایی برداشته شده و در آینده چه باید کرد؟
یکی از پاسخ هایی که تأمل پیرامون این پرسش به ذهن متبادر می کند، آن است که انگار همه منتظرند تا «دستی از غیب برون آید و کاری بکند» و بقیه ـ به ویژه آنهایی که باید کاری بکنند و یا در این زمینه وظیفه ای بر دوش دارند ـ تنها، دل، خوش به ارائه آمارهایی در این زمینه کرده اند.
افزایش درصد میزان طلاق در کشور به ویژه آنچه که مدیر کل دفتر اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال از وضعیت طلاق در شهر تهران ارائه می کند، آن قدر نگران کننده است که هر انسان دلسوزی را وا دارد که دست همتی از جبین بیرون آرد و هر آنچه که از او بر می آید برای رفع این معظل به کار گیرد، چه رسد به آنها که در این زمینه تکلیف و مسئولیتی بر دوش دارند.
آنچه که این روزها از نوع رفتار و شیوه گفتار متولیان امر بر می آید، این است که برخی، تنها فشردن زنگ هشدار را وظیفه خود می دانند و بس و کمتر خبری از تلاش برای مقابله با این سونامی به گوش می رسد. سونامی طلاق آن قدر جدی است که هنوز نوشتن این یادداشت به پایان نرسیده، آوار و خرابی های آن را می توان به وضوح مشاهده کرد؛ حال آیا در برابر این سونامی ویران کننده تنها سخن گفتن کافی است؟
سخن گفتن از افزایش طلاق و ارائه آمارهای ریز و درشت پیرامون آن، قطعا موضوع درستی است که به کار می آید، اما تنها به همین بسنده کردن کافی نیست. به موازات ارائه این آمارها باید سیاست های اتخاذ شده و نیز فعالیت های انجامی نیز بیان شود ـ البته اگر فعالیت و سیاستی در کار باشد!! ـ
وقتی فقط از این آمارها سخن گفته می شود، و از سیاست های اتخاذ شده، راهکارهای انجامی و برنامه های پیش رو برای ایمن سازی جامعه در برابر این سونامی حرفی به میان آورده نمی شود، احساس خطر در مقابل سونامی طلاق دو چندان می شود.
قصد نگارنده این یادداشت کوتاه ارائه راهکار و یا نقد برنامه های انجامی نیست؛ بلکه هدف تنها یک تذکر و یک تلنگر است که مسئولین محترم در کنار انذار از خطر پیش رو باید کمی هم به فکر عمل باشند. با طلاق طلاق گفتن، خطر این معظل بزرگ از سر جامعه رفع نخواهد شد که هیچ؛ وقوع آن را در دراز مدت به امری عادی که اجتنابی از آن نیست، تبدیل خواهد نمود.
انذار دادن و ارائه آمارهای علمی به ویژه از روند افزایش تومور سرطانی طلاق در کالبد جامعه، اگر منجر به بیدار و فعال شدن موثرین این جامعه شود، موضوع مناسبی است، اما تنها به آن اکتفا کردن، و وظیفه را تنها در بیان همین آمارها دیدن و نهایتا لبی گزیدن و آه افسوسی به هوا پرت کردن، دردی را دوا نخواهد کرد.
برای مقابله با سونامی بزرگ طلاق باید دست به کار شد. امید که متولیان امر در زیر امواج این سونامی غرق نشده باشند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
پس به من بگویید علت این طلاقها چیست چرا هر دختری تا یک سند مجهولی رو امضا می زند بعد از چند روز میرود طلاق می گیرد وفقط و فقط بخاطره رسیدن به پول!!!
مگر نه اینکه اغام علی علیه السلام می فرمایند اگر می خواهی در زمین زندگی بکنی پس با زمانه حرکت بکن٪
پس چرا قضات ایران به چنین روایاتی از امامانمون توجهی نمی کنند وقتی که هر دختری تا ازدواج می کند سریع و بدون هیچ مشکلی می رود دادگاه و طلب مهریه می کنند و بعدش طلاق به همراه دارد پس نیاز هست که قانون جدید در این رابطه تصویب بکنند٪
یکی ازعلتهای طلاق این هست که در کشوره ما به خاطره اینکه طلاقها در ایران روزبه روز بیشتر بشوند و اگر شما و دوستانتان راست می گویید به قانونگذار بگویید قانونی رو تصویب بکنند که مهریه ی دختر براساس زندگی کردن و درصدی به وی پرداخت بشود و در 5 سال ابتدای زندگی پرداخت مهریه قانونی نیست و مهریه دادن در ابتدای زندگی رو مانندجنگ نکرده که غنیمت ندارد رو اجرا بکنند
ببینند مسیولین واقعا دختری وجود دارد که بخاطر مشکلات زندگی ازشوهرش بلافاصله جدا بشود !!
و یا اینکه این طلاقها فقط بخاطره رسیدن خانواده ی دختر به پول مهریه هست
خدا شاهده من راست می گم دروغی بر گردنم نیست و اگر دروغ بگم در ان دنیا باید پیش حضرت حق جوابگو باشم
درسته؟
پس تکلیف غریزه ی جنسی چه می شود؟
پس اگر این پسر تو باشی و از لحاظ جنسی در تنگنا قرار گرفتی و هیچ پولی در بساط نداشته باشی می خواهی چه کار بکنی اگر رفتی بدنبال ناموس مردم و مرتکب خطای نفس شدی ایا گناهی برگردنت هست یا بر گردن اسلام و قانون کشور هست؟؟؟
ایا اگر مهریه نباشد و یا اگر باشد حد واندازه داشته باشد مثلا یک دهم دیه ی انسان مثلا نهایتا 10 ملیون و یاقانونی باشد که تو اگر ازدواج کردی به زندان نروی بهتر هست یا که الان نتیجه اش شده همه ی پسرها از ترس زندان ازدواج نمی کنند و دخترها نیز دارن با این قانون دره پیتی مملکت می سوزند
و هیچ روحانی نیز فتوایی نمی دهد جهت حمایت کردن از پسرها در مقابل قانون زندان رفتن تازه دامادها
ویا بعبارتی شما یک ایه از قران به من نشان بدهید بروم اون رو مطالعه بکنم که اگر پسری ازدواج کرد باید زندان برود
نه قانون مملکت نه قانون قوم عشایر هر چه قران حکم بکند من ان را می پذیرم
چرا این نظره اخری رو که کلی توش پند و اندرز و اگاهی نهفته رو تجزیه و سانسور کردی کلی بخاطره اینکه هم شما رو و هم دیگران رو اگاه بکنم از قوانین و تاریخ اسلام و ازدواج زحمت براش کشیدم تا نوشتمش اشک چشمام خداییش خشک شده و تیام دیگه نمی بینن درست؟
انسانی به بزرگی شما که در راس هرم اطلاع رسانی هستید باید اونقدر ظرفیت داشته باشید که با شنیدن چند جمله ی بی ارزش کنترل خودتان رو از دست ندهید و اگر قراره کنترل خودتون رو از دست بدهید پس برتری شما نسبت به من در چیست ها
به بزرگی خودت نظرم رو برای اگاهی جوانها بگذارید التماس خواهش از حضرتعالی رو دارم بهت قول می دم دیگه تکرار نمی شه به انگشت شرفم قسم%
( بنظره من بحث کردن با کسانی که طرفداره دولت هستند اب تو هاون کوبیدن هست و بجز عصبی کردن خودم هیچ فایده ای ندارد....)
که نظرم رو سانسور کردید و هر چه خواهش کردم کامل نگذاشتیش؟؟؟؟
بابا ما خودمون هم خیلی مشکل داریم.
باید قبول کنیم که این آمار رو به افزایش است و هیچ کاری هم از دست دولت و مردم بر نمیاد.
فاصله گرفتن از اخلاق و تعهد (لزوما دین نه) باعث چنین اتفاقاتی میشه!
و اما کسی که نمیخواهد زیر بار تعهدی که با دیگری میبندد برود یا نادان است یا شارلاتان و به نظرم بهتر است قانونی تصویب شود که مهریه در همان لحظه ی عقد پرداخت شود ولی تا آنجایی که میدانم در اکثر کشورها به نوعی زن در دارایی مرد شریک است که خیلی بیشتر از آن مهریست که در ایران به عهده ی مرد است و آن کسی که دارایی ای ندارد حق ندارد فقط بخاطر خواسته های غریزیش به دختری در باغ سبز نشان دهد، مثلاً همه دوست دارن بهترین ماشین و خانه را داشته باشند آیا بخاطر این حس مجاز هستیم چک بدون پشتوانه بکشیم و وقتی فروشنده ی خودرو یا خانه هنگام وصول چک دید حساب صاحب چک خالیست و اقدام قانونی کرد بگوییم چرا قانون طرف پولدارها رو میگیره و داد و فریاد به راه بندازیم!؟ نه عزیز به اندازه ی پول و عرضه ات میتونی آش باب میلتو بخری پس بیشتر کوشا باش!
1.متاسفانه کشور روند با ثبات و آرامی و رو طی نمیکنه و یک رویه کاملا متغیر رو در پیش گرفته که هیچکس قادر نیست خودشو با اون تطبیق بده... چه در سیاست چه در اقتصاد و چه در زمینه های گوناگون روی بعضی موارد به یکباره خیلی دقیق می شویم و به اصطلاح زوم میکنیم اما روی مسایلی اصلا... و بعد از مدتی این رویه کاملا برعکس می شود... این بخش از مشکلات جوانانان و کلا همه مردم و خانواده ها باید توسط حاکمیت رفع و رجوع بشه... مهیا کرن حداقل درامد لازم برای یک زندگی لااقل معمولی و ایجاد ارامش اقتصادی حداقل کاری است که دولت و حاکمیت میتونه برای یک نهاد مهمی بنام خانواده انجام بده...
2. متاسفانه فرهنگ مصرف گرایی و چشم و هم چشمی در جامعه ی ما بدجوری رخنه کرده.در حالی که مثلا هیچ کجای دنیا مردم خودرو رو یک کالای مصرفی نمی دونن اما در خانواده های ایرانی داشتن خودرو یک امر کاملا رسمی و بدیهی بحساب میاد... و البته این یک مثاله و برای اون موارد زیادی میشه بیان کرد که کم کم به افزایش شدید هزینه ها و چشم و هم چشمی ها منجر میشه و بالاخره یکجایی توان زوجین و خانواده ته میکشه و در نهایت موجب نارضایتی میشه...
در مجموع امیدوارم همه مردم و جوان ها و علی الخصوص مسوولان، خیلی مسوولانه تر نسبت به خانواده فکر کنند و ضمن احترام به قانون، بدونن که باید در زندگی سازش رو مدنظر قرار داد... وگرنه هیچ چیز ایده آلی وجود نداره...
تا اینکه ازدواج کردم و به حرف پدرم رسیدم
از قانون انقلاب بگیر تا قانون دولت اسلامی تا قانون دادگاه همه بر علیه تازه داماد هست و این از شاهکارهای تاریخ ازدواج جهان در ایران هست
باید ازدواجهای ایرانی رو در کتاب گینس به ثبت رساند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اگر اول انقلاب می گفتیم دشمن ما امریکا و اسرائیل هست
الان باید بگیم دشمن اصلی ازدواج هست البته بخاطره قانون مجهول و خارج از سنت و عرف اسلامی که بر مملکتمان حاکم هست
می کردی و از تازه دامادهای عصره نوین انقلابی بالاخره یه حمایتی می کردی
خوب اگر راست می گید خودت خداییش قضاوت بکن پسری که می رود خواستگاری ایا خودش تنها می رود یا با تعدادی از بزرگان به نظره شما کسی که با سن 15 تا 25 سال یا 10 سال بیشتر می رود خواستگاری ایا چیزی از قانون می داند ؟؟
ایا دولتی که شماهها از ان حمایت می کنید تا الان شده بر علیه ازدواج و تبعات زندان رفتن تازه داماد به بهانه ی مهریه در اموزشهای زوجین در اماکن دولتی اقدامی بکند؟
و انها رو از معایب ازدواج سیاه اگاه بکند و یا اینکه دولت برای جلوگیری از رفتن داماد به زندان و خودکشی کردن بنده ی خدا اموزشهایی ترتیب بدهد
دولت تا حالا شده یک نفر از دادگاه قاضی مامور یا نیرویی از اگاهی پیشه دفتر خانه ثبت ازدواج بگذارد تا قبل از اینکه خلاف قانون ایران کسی خواست ازدواج بکند اول پسره رو به زندان ببرند 5 روز یا یک هفته بعد اگر پسره راضی بود به زندان رفتن سند ازدواج رو امضائ بزند؟؟؟؟ها
تا حالا شده دولت به خودش بگه منظور از این سند و کاغذ پاره چیه چرا قبلن که مردم ازدواج سنتی می کردند (الان به تعبیر گزارشگران معاند شده به اسم ازدواج سفید) هیچ دختری طلاق نمی گرفت و با سخت ترین شرایط به زندگیش ادامه می داد؟
دولت انگار خوشش می یاد از پاشیده شدن کانون خانواده و بتاریخ پیوستن ازدواج این سنت مقدس پیغمبره اسلام و دوست داره جوانها با دادگاه و مشکلات زندگی درگیر باشند
(پسری 20 یا 30 ساله که قانون ساده قرار داد بستن را نمی داند چرا باید ازدواج کند و دختر مردم را با خود بدبخت نماید ؟)
به من بگو ببینم دختری که از قانون ازدواج اطلاع دارد اون چرا باید ازدواج بکند و پسره مردم رو بدبخت بکند و بفرستد داخل زندان ها!!!؟؟؟
جواب بده بولتن؟؟؟
اینجانب هیچ چیز از قانون قضات ایران نمی دانم اما هیمنقدر می دانم که پیغمبر اکرم (ٌص) می فرمایند مهریه ی دختر 470 درهم هست و این از سنت هست و بر خلاف ان عمل نکنید ایا این گفته ی فرستاده ی خداوند رو نمی توان قانون در اورد و مورد استفاده قرارداد
و چرا مسئولین این رو تبدیل به قانون نمی کنند؟؟
اصلن حرف نمی زنم
نظر نمی دهم
چونکه مطمئنم و صد درصد حق با اینجانب هست من نظر می دهم و اگر دروغ بگویم در این دنیا و اون دنیا باید در پیشگاه خداوند بزرگ و عالم قصاص پس بدهم من حرف سیاسی نمی زنم سیاست به من ربطی ندارد
و هر چی می گویم بخاطره رفع مشکلات مردم بخصوص قشره دم بخت پسر و دختر هست که مسئولین نمی خواهند واقعیت این دوره زمانه رو قبول بکنند که فتوایی در جهت اصلاح مهریه و این همه چشم و هم چشمی نمی گویند
و قانون مملکت باعث شده دختر تشویق به جدا شدن از شوهرش بشود و مهریه اش رو به اجرا بگذارد و پسره چونکه توانایی پرداختش رو ندارد باید برود زندان!!!!
مگر نه اینکه در این دوره زمانه می گویند عزت و اعتبار دختر به مهریه اش هست پس اگر دختر مهریه اش رو بستاند دیگر عزت و احترامی ندارد
پس دختری که ارزشش رو از دست داده باید طلاق بگیرد%
تو هم بولتن خوب می دانی که من منظورم چیه و همش در حال فرافکنی و تفره رفتن از واقعیت هستی و این درست نیست من که عمرم رو کردم و چون دلسوزه جامعه هستم خودم رو کاسه ی داغتر از اش می کنم