گروه اقتصادی-میثم مهدیار-سرمایه داری یعنی بروکراسی آهنین، یعنی سلسله مراتب، یعنی نظم بروکراتیک، یعنی رقابت بر سر کسب منافع مادی، یعنی روابط غیر شخصی، یعنی مصرف بیش از نیاز، یعنی حرص و ولع، یعنی شیک بودگی، یعنی نفی و طرد هر وجود و نیرویی که می پنداریم بی خاصیت است. در سرمایه داری حتی اخلاق هم ذیل سود معنا می شود: اخلاق اجتماعی و مهربانی و نوعدوستی و... چون به افزایش سرمایه اجتماعی و در نتیجه چرخش بهتر سرمایه مادی در جامعه سرمایه سالار کمک می کند ارجحیت می یابند ولی اگر این مهربانی و انسان دوستی در خدمت سود نباشد همان بهتر که نباشد.
به گزارش بولتن نيوز،در داخل مرزهای ملی حتی باید برای سگها و گربه ها احترام قائل بود چون جزئی از محیط زیست طبیعی ما هستند و نبودشان در آینده شرایط اکولوژیک زیستی ما را به مخاطره می اندازد ولی اگر دولت محترم مان با هواپیماهای بدون سرنشین ساخته و پرداخته شده با پول مالیات ما، یک عروسی در شمال پاکستان به خاک و خون بکشد می توانیم هیچ صدایی بلند نکنیم
اما سرمایه داری با چه مکانیسم هایی بسط و گسترش می یابد؟با بررسی متون اقتصادی در می یابیم دو آکسیوم اصلی جامعه لیبرال سرمایه داری "رقابت" برای کسب سود بیشتر و موقعیت بهتر است.
اگر بتوانیم آنتی تز این دال مرکزی سرمایه داری را تولید کنیم میتوانیم سرمایه داری را به زانو در آوریم.
اول اینکه برای شکستن ساختارهای سرمایه داری باید رفاقت و مشارکت و تعاون را به عنوان اصلی ترین رویکرد اجتماعی سرلوحه قرار داد. باید تا جایی که می توانیم از ساختارهایی که این نظم سودسالارانه رقابتی را تقویت می کنند فاصله بگیریم. با رویکرد یاریگرانه و مشارکتی "مصرف" هم به عنوان مهمترین عنصر کارکردی سرمایه داری کاهش می یابد و لرزه به اندام سرمایه داری خواهد انداخت.
اما الگوی این تعاون و مشارکت کجاست؟ بهترین الگوی مشارکت و تعاون خانواده است.
خانواده مهمترین نهاد ضد سرمایه داری است. در خانواده روابط انسان ها نه بر اساس رقابت ( اگر چه فمنیسم تلاش کرده است خانواده را به صحنه رقابت حقوقی تبدیل کند اما خانواده ایرانی هنوز امیدوار کننده است) بلکه بر اساس مشارکت و تعاون همدلانه است. مهربانی و احساس مسولیت انسانی در خانواده موج می زند و سلسله مراتب در خانواده نه بر اساس منفعت طلبی که بر اساس مسئولیت پذیری است. اگر چه نهادهای موازی همچون مهد و مدرسه ایجاد شده اند تا خانواده تضعیف شود اما برای شکستن شاخ سرمایه داری باید جامعه را به یک خانواده بزرگ تبدیل کرد.
در خانواده غالبا تا وقتی لباسی مندرس نشده باشد بین اعضای خانواده دست به دست می شود و هیچکس از این مصرف دست دوم شرمنده نیست. اعضای خانواده اکثر وسایل شخصی شان را به راحتی با هم به اشتراک می گذارند. الگوی خانواده را باید از چهارچوب خانه به بیرون از آن تسری داد.
اگر من یک فعال ضد سرمایه داری هستم باید با همه مظاهر سرمایه داری به مبارزه برخیزم. تا وقتی امکان خرید یک جنس دست دوم سالم و ارزان تر دارم چرا با خرید اجناس شیک هم به استثمار بیشتر محیط زیست و منابع طبیعی کمک کنم و هم برای درآمد بیشتر خودم را تلف کنم؟ منی که ممکن است ماهی یکبار از چرخ گوشت یا دیگر وسایل استفاده کنم چرا باید چرخ گوشت جزو وسایل اصلی جهیزیه خانه ام باشد وقتی در یک
آپارتمان می توانم وسایل کم کاربرد را به صورت متقابل با همسایگان به اشتراک بگذاریم و هم فشار مالی کمتری تحمل کنم و هم کمتر مصرف کنم.
وقتی می توانم یک خانواده از شهر دیگر را یکی دو شب در خانه ام مهمان کنم و بعدا متقابلا خودم هم مهمانشان باشم ( همان اتفاقی که در یک خانواده گسترده می افتد) چرا باید قسمتی از درآمدمان را به جیب سرمایه داران هتلدار بریزیم؟ وقتی که می توانم در خیابان یک مسافر را رایگان سوار کنم و از آلودگی هوا و نیاز به تاکسی و حمل و نقل عمومی کم کنم چرا این کار را نکنم؟
جالب اینکه تحقیقات مردم شناسانه نشان می دهد طبیعت میل به مشارکت و تعاون دارد و حیوانات، گیاهان و انسان ها ذاتا و فطرتا مشارکت جو هستند و نه رقابت جو( رجوع کنید به کتاب انسان شناسی یاریگیری، دکتر مرتضی فرهادی،نشر ثالث)
بسیاری می گویند سرمایه داری خود ترمیم است و غیر قابل شکست! اما به نظرم سرمایه داری ما را به سوژه ها و یا بهتر بگویم به ابژه های مصرفی تبدیل و به خود وابسته کرده است و برای همین بحران هایش به فروپاشی اش منجر نمی شود. این ناشی از منطق قوی سرمایه داری نیست. این ناشی از فروبستگی سوژه های انسانی مصرف زده تحت استثمار سرمایه داری است. تا سرمایه داری برپاست هر روز بیشتر از قبل شاهد اضمحلال اخلاق و معنویت و دین خواهیم بود. برای نجات دین و معنویت کافی نیست که شعار دهیم. باید با مظاهر سرمایه داری از نظام آموزشی و بهداشتی گرفته تا نظام اقتصادی و اجتماعی مبارزه کنیم.
بیایید تلاش کنیم در هر جا هستیم رفاقت و مشارکت غیر مصرفی را جایگزین رقابت منفعت طلبانه کنیم و وسایل و امکاناتمان را با دیگران(همسایه، هم محلی،همشهری، هموطن و دیگر ابنا بشر و حتی حیوانات) به اشتراک بگذاریم.
پ.ن: جامعه شناسی به عنوان پرچم دار علوم تجددی برای توجیه و رفع مسایل و بحران های نظام سرمایه داری تاسیس و رشد کرده است. جامعه شناسی آلترناتیو که به دنبالش هستیم جامعه شناسی است که برای شکل گیری جامعه ای مبتنی بر رفاقت و تعاون تلاش و مفهوم پردازی کند. از همین رو من دکتر مرتضی فرهادی را که عمر خود را صرف مردم شناسی یاریگری و تعاون کرده است را به عنوان پدر علم علوم اجتماعی و انسانی بومی و آلترناتیو میشناسم.