وای دهنم اب افتاد کاشکی یکی ازاین سکه ها از من بود خیلی کارها باهاش می کردم
پاسخ ها
علی
||
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
با سلام
آقا علیرضا ی عزیز !
اولین کار اینه که یه جدول بکشید :
ستون اول ، لیست کارهایی که می خواهید بکنید البته به ترتیب اولویت هر یک از کارها ؛
ستون دوم ، مدت زمان قابل پیش بینی برای انجام کار تعریف شده ؛
ستون سوم ، میزان سرمایه گذاری ها و یا هزینه ها برای انجام کار تعریف شده ؛
ستون چهارم ، پیش بینی منابع قابل تامین .
...
اگر این جدول را تهیه کردید لطفا اطلاع دهید تا بقیه مراتب عرض شود.
نیما123456789
||
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
اگه یکی این گنج رو پیدا کنه جدی باید چکار کنه؟؟؟؟
شمس
||
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
با سلام ،
آقا "نیما"ی عزیز !
تو داستان های مادر بزرگ ، نشانه گنج ها همیشه مار بزرگ یا همان "اژدها"ی خفته در زیر آن بود ؛ شاید اولین بار که کلمه "طلسم" را شنیدم عبارتی بود که مادر بزرگ به همین "اژدها" اطلاق کرد و شاید هم برای همینه که هر کدام از کلمات "گنج" و "طلسم" همیشه کلمات مترادف و تداعی کننده همدیگر بوده اند.
مادر بزرگ برای برخورد با هر پیش آمدی آلگوریتم خاص خودش را توصیه می کرد ؛ توصیه او برای برخورد به "گنج" و "جن" این بود که بعد از گفتن بسم الله و فرستادن صلوات سریع بایستی چشم ها را بست و در اولین فرصت بزرگتر ها را خبر کرد !؟
حسین
||
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
طبق حکم شرع هرکسی گنج پیدا کنه مال خدشه فقط باید خمس اونو بده .
وقتی حکومت اسلامی است این حکم شرعی تابع قوانین ثانویه می شود .
نیما123456789
||
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
بولتن جان و شمس عزیز
.
.
اینا رو میدونم ولی از لحاظ قانونی و راههای تبدیل به پول آن چیست .
.
.
شنیدم در اکثر مواقع چوب توی آستین و این حرفا
علی
||
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
با سلام ،
آقا "نیما"ی عزیز !
توصیه مادر بزرگ را هیچوقت فراموش نکن که گفت : " بعد از گفتن بسم الله و فرستادن صلوات سریع بایستی چشم ها را بست و در اولین فرصت بزرگتر ها را خبر کن !؟ " بویژه بستن چشم ها و خبر به بزرگتر ها حتی وقتی که داستان فعل مورد اشاره در میان باشد باز بنا به تاکید مجدد پدر بزرگ، حتما فراموش نکن.
شایدبخشی ازسکه های طلاست که دردوره هخامنشیان برای حفاظت ازدستبرداسکندرمقدونی درنقاط مختلف مدفون کردند.
پاسخ ها
als
||
۱۶:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
با سلام
جناب هادی !
در مسائل تحقیقاتی و مطالعاتی ، موضوع گمانه زنی ها مهم و پر اهمیت شمرده می شوند ؛ لطفا احتمالات قابل پیش بینی دیگر را هم بفرمائید تا مورد مطروحه مورد کنکاش بیشتر واقع شود.
فعلا بصورت دست نقد برای همین گمانه نخست، عرض می شود که بهتر است قبل از گمانه زنی از کم و کیف متون و یا نوشته های منقش روی سکه ها سئوال شوند !
ای کاش همش مال من بود .اولش از شرمندگی بچه هام درمیومدم . بعدش بقیشو بین امثال خودم که
هیِیییییییییییچی واقعا هییییییییییچی ندارندتقسیم میکردم. البته مفهوم هیییییییییییچی رو منو امثال من میدونیم چیه و بس
پاسخ ها
علی
||
۱۱:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۹
با سلام
بنده مومن !
هیچ میدانی بزرگترین آرزوی دانشمندان ، محققان ، کارشناسان و .... تا همین سال های اخیر دسترسی داشتن به دستگاهی بود که حالا در اختیار جنابعالی قرار گرفته و دارید باهاش کامنت گذاری می کنید ؟!
ببین دوست عزیزی که میگی هیچی نداری .... پس این اینترنت چیه داری ازش استفاده میکنی؟؟!تنت سالمه برو کار کن . بعضیا اینجور مواقع فکر میکنن کمیته امداد را دارن واسش کامنت میزارن ...والا بخدا
پاسخ ها
حسن
||
۱۴:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۹
پس چرا به مسولین عزیز که میرسه این حرفارو نمیزنید و این حرفا فقط به قول حضرت امام به پابرهنه ها و مستضعفین زده میشه؟؟؟
سلام باید درجواب این دوست ناشناس عرض کنم که گفتن هیچ کس حال ما بی پولا رونمیفهمه هیچ کس هیچ باید بگم هیچکسم حال ما بعضی هاروکه اگه داشته باشیم دوست داشتیم جای شما بودیمو چیزایی که شما دارینو نمیبین رو ما داشته باشیم منظورم شاید پدر مادر خواهر فرزند مثلا من ایکاش بدترین پدر دنیاروداشتم ولی زنده بود کناره ما عوضش فقیربودم ایکاش ،،،
ظاهرا بانك مركزي دوره هخامنشي انجا بوده است.......
پاسخ ها
als
||
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۰
با سلام ،
اگر گمانه زنی ها بر مبنای شواهد باشند مطمئنا می توانند مفید و موثر باشند !
شمس
||
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۰
با سلام ،
جناب کارشناس !
تقدیم حضور شعری از شادروان اخوان ثالث "
" ...
جز پدرم آیا كسی را می شناسم من
كز نیاكانم سخن گفتم ؟
نزد آن قومی كه ذرات شرف در خانه ی خونشان
كرده جا را بهر هر چیز دگر ، حتی برای آدمیت ، تنگ
خنده دارد از نایكانی سخن گفتن ، كه من گفتم
جز پدرم آری
من نیای دیگری نشناختم هرگز
نیز او چون من سخن می گفت
همچنین دنبال كن تا آن پدر جدم
كاندر اخم جنگلی ، خمیازه ی كوهی
روز و شب می گشت ، یا می خفت
این دبیر گیج و گول و كوردل : تاریخ تا مذهب دفترش را گاهگه می خواست
با پریشان سرگذشتی از نیاكانم بیالاید
رعشه می افتادش اندر دست
در بنان درفشانش كلك شیرین سلك می لرزید
حبرش اندر محبر پر لیقه چون سنگ سیه می بست
زانكه فریاد امیر عادلی چون رعد بر می خاست هان ، كجایی ، ای عموی مهربان ! بنویس
ماه نو را دوش ما ، با چاكران ، در نیمه شب دیدیم
مادیان سرخ یال ما سه كرت تا سحر زایید
در كدامین عهد بوده ست اینچنین ، یا آنچنان ، بنویس
لیك هیچت غم مباد از این
ای عموی مهربان ، تاریخ پوستینی كهنه دارم من ... "
فردا پس فردا خمره ها وسکه های به این آشکاری راتکذیب میکنند میگویند هم چون چیزی پیدا نشده شایعه است بعد از مدتی از سرکله سکه ها در کشورهای خارج پیدا میشود. بارها اینگونه گنج ها پیدا شده روزنامه نوشتند بعد تکدیبش کردند
پاسخ ها
als
||
۱۶:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۰
با سلام ،
کمترین آثار مثبت اطلاع رسانی های بموقع همین رفع شبهات در نزد افکار عمومی است !
انشا الاه از خدا بخورند خداوندازشون نگذرداگر خدا را قبول داشته باشندنداین سکه های که پیدا شده سرسفره ها باید مشاهد بشود اگرنشد بدانید جیب آقا زاده هاست
پاسخ ها
علی
||
۲۰:۲۱ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۱
با سلام ،
منظور شما کدام "سفره" است ؟
چون اگه تحویل سازمان های رسمی داده شود اونموقع محل واقعی آنها در موزه ها خئاهد بود !
آقا علیرضا ی عزیز !
اولین کار اینه که یه جدول بکشید :
ستون اول ، لیست کارهایی که می خواهید بکنید البته به ترتیب اولویت هر یک از کارها ؛
ستون دوم ، مدت زمان قابل پیش بینی برای انجام کار تعریف شده ؛
ستون سوم ، میزان سرمایه گذاری ها و یا هزینه ها برای انجام کار تعریف شده ؛
ستون چهارم ، پیش بینی منابع قابل تامین .
...
اگر این جدول را تهیه کردید لطفا اطلاع دهید تا بقیه مراتب عرض شود.
آقا "نیما"ی عزیز !
تو داستان های مادر بزرگ ، نشانه گنج ها همیشه مار بزرگ یا همان "اژدها"ی خفته در زیر آن بود ؛ شاید اولین بار که کلمه "طلسم" را شنیدم عبارتی بود که مادر بزرگ به همین "اژدها" اطلاق کرد و شاید هم برای همینه که هر کدام از کلمات "گنج" و "طلسم" همیشه کلمات مترادف و تداعی کننده همدیگر بوده اند.
مادر بزرگ برای برخورد با هر پیش آمدی آلگوریتم خاص خودش را توصیه می کرد ؛ توصیه او برای برخورد به "گنج" و "جن" این بود که بعد از گفتن بسم الله و فرستادن صلوات سریع بایستی چشم ها را بست و در اولین فرصت بزرگتر ها را خبر کرد !؟
.
.
اینا رو میدونم ولی از لحاظ قانونی و راههای تبدیل به پول آن چیست .
.
.
شنیدم در اکثر مواقع چوب توی آستین و این حرفا
آقا "نیما"ی عزیز !
توصیه مادر بزرگ را هیچوقت فراموش نکن که گفت : " بعد از گفتن بسم الله و فرستادن صلوات سریع بایستی چشم ها را بست و در اولین فرصت بزرگتر ها را خبر کن !؟ " بویژه بستن چشم ها و خبر به بزرگتر ها حتی وقتی که داستان فعل مورد اشاره در میان باشد باز بنا به تاکید مجدد پدر بزرگ، حتما فراموش نکن.
جناب هادی !
در مسائل تحقیقاتی و مطالعاتی ، موضوع گمانه زنی ها مهم و پر اهمیت شمرده می شوند ؛ لطفا احتمالات قابل پیش بینی دیگر را هم بفرمائید تا مورد مطروحه مورد کنکاش بیشتر واقع شود.
فعلا بصورت دست نقد برای همین گمانه نخست، عرض می شود که بهتر است قبل از گمانه زنی از کم و کیف متون و یا نوشته های منقش روی سکه ها سئوال شوند !
هیِیییییییییییچی واقعا هییییییییییچی ندارندتقسیم میکردم. البته مفهوم هیییییییییییچی رو منو امثال من میدونیم چیه و بس
بنده مومن !
هیچ میدانی بزرگترین آرزوی دانشمندان ، محققان ، کارشناسان و .... تا همین سال های اخیر دسترسی داشتن به دستگاهی بود که حالا در اختیار جنابعالی قرار گرفته و دارید باهاش کامنت گذاری می کنید ؟!
آقازاده ای که با دستیابی به این قبیل گنج ها آقازاده شود مطمئنا "آقا"زاده نیست !
اگر گمانه زنی ها بر مبنای شواهد باشند مطمئنا می توانند مفید و موثر باشند !
جناب کارشناس !
تقدیم حضور شعری از شادروان اخوان ثالث "
" ...
جز پدرم آیا كسی را می شناسم من
كز نیاكانم سخن گفتم ؟
نزد آن قومی كه ذرات شرف در خانه ی خونشان
كرده جا را بهر هر چیز دگر ، حتی برای آدمیت ، تنگ
خنده دارد از نایكانی سخن گفتن ، كه من گفتم
جز پدرم آری
من نیای دیگری نشناختم هرگز
نیز او چون من سخن می گفت
همچنین دنبال كن تا آن پدر جدم
كاندر اخم جنگلی ، خمیازه ی كوهی
روز و شب می گشت ، یا می خفت
این دبیر گیج و گول و كوردل : تاریخ تا مذهب دفترش را گاهگه می خواست
با پریشان سرگذشتی از نیاكانم بیالاید
رعشه می افتادش اندر دست
در بنان درفشانش كلك شیرین سلك می لرزید
حبرش اندر محبر پر لیقه چون سنگ سیه می بست
زانكه فریاد امیر عادلی چون رعد بر می خاست هان ، كجایی ، ای عموی مهربان ! بنویس
ماه نو را دوش ما ، با چاكران ، در نیمه شب دیدیم
مادیان سرخ یال ما سه كرت تا سحر زایید
در كدامین عهد بوده ست اینچنین ، یا آنچنان ، بنویس
لیك هیچت غم مباد از این
ای عموی مهربان ، تاریخ پوستینی كهنه دارم من ... "
کمترین آثار مثبت اطلاع رسانی های بموقع همین رفع شبهات در نزد افکار عمومی است !
منظور شما کدام "سفره" است ؟
چون اگه تحویل سازمان های رسمی داده شود اونموقع محل واقعی آنها در موزه ها خئاهد بود !
1 - اونجا خیلی بهتر ازشون مواظبت میشه
2 - مردم دنیا بیشتر با فرهنگ و تمدن ما آشنا میشن
ما1نسخه سنگی دستمون اومدداخل1خونه تو1روستای قدیمی تو1کی ازشهرهای همدان،چندتادستگاه اوردیم همشونم جواب دادولی نتونستن دقیق نقطه زنی کن ومجبورشدیم با موکل کارکنیم که 90درصدراه روهم رفتیم وهرنشانی هم موکل گفته موقع حفاری رسیدیم بهش،دفینش هم طبق سندوگفته موکل خمره بزرگ سکه طلاس وبعداون1اتاقک که دفینه اصلیش گوهرشب چراغ!
اگه میشه نظرتون روهم بابت این قضیه هم ارزش سکه داخل خمره وتعدادش هم ارزش گوهرشب چراغ بدونم
مر30