اقتصاد در حال توسعه و اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است که متکی به توانایی های داخلی باشد و خود را در سطح جهان حفظ کند و نیازهای ضروری خود را تامین کند و بیش از مصرف خارجی، از برندها و نام های تجاری خود حمایت و اشتغال داخلی راحفظ کند./ ایران علاوه بر حمایت از نساجی و کفش و فرش و... خود می توانست به پایگاه منطقه ای بسیاری از برندهای معتبر جهان تبدیل شود اما...
گروه اقتصادی - حال و روز امروز اقتصاد ايران، به وضعيت شخصي شبيه است كه به جاي باز خواني گذشته خود و درس گرفتن از تجربه گذشته و بستن پرونده هاي ناتمام، با قضاوت ديگران زندگي مي كند و به فروش دارایی و ثروت خود و مصرف بیشتر و خرید آپارتمانی در برج شمال شهر، لوازم خانگی، پوشاک، کفش، سفرداخلی و خارجی، خرید خودروی لوکس و ... دلخوش کرده است در حالی که می تواند پول خود را در بورس، صنعت، کسب وکار، باغ و فضای سبز و... سرمایه گذاری کند، شغل ایجاد کند و به مردم و آینده خود و فرزندانش خدمت کند.
به گزارش بولتن نیوز، براین اساس، تعداد زیادی از مصرف کنندگان سعي مي كنند كه ظاهر را حفظ كنند و با مصرف گرايي و خريد آخرين كالا و توجه به آخرين مد بازارو فروش اموال و دارايي و هزينه كردن پس انداز خود، زندگي كنند و به جای سرمایه گذاری، تولید، مشارکت با دیگران در تولید ارزش افزوده، به مصرف کالای خارجی مشغول شوند.
این موضوع باعث شده که بدون مشارکت گسترده مردم و مصرف کنندگان در حمایت از تولید داخلی، آخرین دستاوردهای فناوری تلفن همراه، لوازم خانگی، خودرو، و مبلمان و دکوراسیون داخلی از خارج کشور وارد و مصرف شود و انتظار بسیاری از مصرف کنندگان این است که بهترین ها را خرید کنند.
در حالی که این رفتار مصرفی و فرهنگ اقتصادی حتی در اروپا نیز مشاهده نمی شود و مردم اروپا تا زمانی که لازم نباشد تلفن همراه خود را تغییر نمی دهند و با همان تلفن های نسل های قبل نوکیا زندگی می کنند. در حالی که بسیاری از ایرانیان آخرین فناوری گلکسی سامسونگ، اپل و... را خریداری می کنند.
این وضعیت باعث شده که در اوج چهار سال تشدید تحریم و کمبود درآمد دولت و کاهش درآمد نفت و ارز کشور، حدود 8 میلیارد دلار خودروی لوکس، و میلیارد ها دلار تلفن همراه، لوازم خانگی، سفر خارجی و... داشته باشیم.
در حالی که اقتصاد در حال توسعه، اقتصاد مقاومتی، و اقتصادی که متکی به توانایی های داخلی است باید خود را در سطح جهان حفظ کند و نیازهای ضروری خود را تامین کند و بیش از مصرف خارجی، از برندها و نام های تجاری خود حمایت و اشتغال داخلی راحفظ کند.
اگرچه در بسیاری از صنایع کیفیت مورد نظر را نداریم و یا قیمت ها به دلایل مختلف گران است اما حتی در صنایع ومحصولات دارای کیفیت بالا مانند کفش و کیف، صنایع چرم، نساجی، میوه و سبزی، برنج، پسته و بادام و گردو، کشمش، صنایع معدنی و فولادی و مس و سیمان، صنایع جانبی نفت، و بسیاری از محصولات دیگر، برای حمایت از کیفیت و قیمت و فروش محصول ایرانی و برندسازی و معرفی برندهای معتبر تلاشی نمی کنیم و حتی برندهای معتبر مانند کفش تبریز، پارچه مقدم، یخچال زاگرس، و... به خاطر واردات ازچین و کشورهای دیگر از بین رفته اند.
در حالي كه قاعدتا براي جبران گذشته و بهبود شرايط امروز و رسيدن به آينده اي بهتر و بهره وري و كارايي بيشتر، بايد تجربه گذشته را انباشت كرد و از پس انداز و ثروت موجود، براي سرمايه گذاري بيشتر، ايجاد ارزش افزوده و اشتغال و گردش مالي بهتر استفاده كرد و حداقل از تجربه كشورهاي درحال ظهور و در حال توسعه بهره برد و با مشارکت و سرمایه گذاری برندهای معتبر جهان و منطقه، محصولات بهتری را تولید و روانه بازار کرد.
به جای فکر کردن و حمایت از برندهای داخلی، تصویر اقتصاد و مصرف جهان را می بینیم
ایران علاوه بر حمایت از نساجی و کفش و فرش و... خود می توانست به پایگاه منطقه ای بسیاری از برندهای معتبر جهان تبدیل شود اما... به دلیل سوء مدیریت بسیاری از این اجناس ایرانی توسط واردات تهدید شد و جای خود را به اجناس خارجی داد و امکان تولید مشترک با برندهای معتبر جهان نیز فراهم نشده است.
يكي از كارشناسان در اين زمينه با ذکر مشاهده خود از یک نماد هنری در پارک ساعی تهران مي گويد: در ورودي پارك ساعي مجسمه اي هست از مردي كه سرش را در دست گرفته و جهان را در آينه اي كه جاي سرش قرار دارد تماشا مي كند. در ديد ناظران، اين پيكره كامل به نظر مي رسد ولي بجاي سر، انعكاس تصوير آن در آينه قرار گرفته است. در اين مجسمه سري كه بايد مركز تعقل و هدايت امور باشد جدا از بدنش به تصوير ذهني خود از جهان خيره شده است و تحت اراده و سيطره پنجه هاي پيكره اي قرار دارد كه بايد فرمانرواي آن باشد. اگر به اين مجسمه به مثابه استعاره اي از اقتصاد ايران بنگريم بنظر مي رسد كه مديريت و همكاري مصرف كننده و توليد كننده و مردم و سرمایه گذاران وتولیدکنندگان و مدیران کشور به نقشي كه براي آنها در نظر گرفته شده بی توجه هستند و ، سر جدا شده از پيكر اين اقتصاد است و آنچه ما در قالب يك پيكره ي كامل مي بينيم تنها يك تصوير مجازي است بدون آنكه تسلطي بر اين اندام سنگين داشته باشد.
با اين توضيح اوليه مي توان دريافت، كه به دلايل گوناگون از جمله از دست رفتن فرصت ها توسط توليد كنندگان ايراني، مصرف كننده ايراني ناراضي از قيمت و كيفيت محصولات، به نخريدن و یا مصرف کالاهای خارجی روي آورده است و همراهی با تولید و سرمایه گذاری در کشور ندارد.
مسوولان صنعتي كشور در عين حال كه قيمت و كيفيت مناسب را حق مشتريان مي دانند، اما تاكيد دارند كه نخريدن كالاهاي ايراني، بي توجهي به توليد وبه زيان منافع ملي است. اما در گذشته که فرصت همکاری و همراهی با مردم را داشتند تا کیفیت محصولات را بهتر کنند، کوتاهی کردند و فرصت ها را از دست دادند و حالا تنها به این که کیفیت حق مردم است بسنده می کنند.
عده ای از مردم و مصرف کنندگان نیز تصور می کنند که با نخریدن تولید داخلی، راه برای دست دوم خارجی با کیفیت، یا محصولات و برندهای روز دنیا باز می شود، در حالی که واقعیت این است که سرمایه گذاران اگر راهی برای تولید و مونتاژ داخلی نداشته باشند، به واردات از چین روی می آورند.
شرکت های ایرانی در سال های دولت احمدی نژاد که دلار 1000 تومانی ارزان قیمت، یارانه بزرگی برای تولید خارجی بود، به واردات از چین مشغول شدند و بسیاری از کالاها با برند و نام تجاری ایرانی را در چین تولید و در ایران به نام جنس ایرانی فروختند.
امروز نیز اگر جنس وبرند ایرانی فروش نرود به واردات از چین روی می آورند و همان سرنوشت کفش و نساجی و صنایع غذایی ایران برای خودرو یا سایر کالاها تکرار خواهد شد.
شاهد مدعا، واردات 8 میلیارد دلاری خودرو در سال های 91 و 92 و در اوج تشدید تحریم ها بود و در شرایطی که کشور با بحران ارزی و مشکلات کمبود درآمد و عدم فروش نفت دست و پنجه نرم می کرد، عده ای به واردات گسترده و مصرف گرایی خودروی خارجی روی آوردند.
این نهایت بی تفاوتی مصرف کننده و تولید کننده و سرمایه گذاران و صاحبان منابع و پول درکشوراست که سیاستی متناسب حمایت از تولید و اشتغال داخلی را پیگیری نمی کنند و دراوج مشکلات، به فکر واردات کالاهای لوکس هستندو البته در این وضعیت تنها مصرف کننده مقصر نیست بلکه مقصر اصلی تولیدکننده ای است که برای رضایت مشتری ایرانی کاری نکرده است و مسوولان کشور فضای کسب وکار و نظارت هارا تقویت نکرده اند تا کیفیت داخلی رابالا ببرند.
عده زیادی از مردم می گویند که ما بهترین ها را می خواهیم اما سوال این است که مابرای این بهترین ها در شغل و خدمات و کار خود چه کرده ایم.
اگر قرار باشد که همه به فکر نمره 20 از آموزش رسمی کشور باشند و بعد از آن بدون یادگیری و تجربه کار در کارگاه ها و مغازه و کف بازار، به دنبال دانشگاه های معتبر جهان باشیم و دانشگاه داخلی نیز سکوی پرتاب نیروی انسانی نخبه کشور به آمریکا و اروپا و استرالیا و کانادا باشد و افتخار کنیم که چند درصد از نیروهای ناسا و جاهای دیگر ایرانی هستند، و... دردی از مشکلات کشور حل نمی شود مهم این است که ارزش افزوده و انباشت و زحمات ما کجا به ساختن برند معتبر ایرانی منجر می شود یا منجر شده است.
نمونه بارز این روند و کوتاهی سرمایه گذاران و تولید کنندگان، روند تولید ال 90 و قرارداد ایران با شرکت رنو و تشکیل شرکت رنو پارس است که نتوانست به اهداف اولیه خود دست یابد و پراید را جایگزین پیکان کردند.
اما نه تنها اين برنامه بلندپروازانه عملي نشد و ايران پايگاه منطقه اي براي صادرات به 25 كشور تبديل نشد، بلكه حتي براي توليد ال 90 در ايران به خاطر حاشيه سود پايين آن، برنامه افزايش توليد قطعات و مجموعه ها با موانع مختلفي از سوي قطعه سازان و شركت هاي مختلف مواجه شد.
براين اساس، شايسته است كه مسوولان ارشد اقتصادي كشور، وزارت صنعت، معدن و تجارت، با سخت گيري و جديت در روند اقتصاد سياسي صنایع مختلف و ساير توليدات كشور، حداقل از چالش ها و درگيري ها و مشكلات آينده جلوگيري كنند و ضمن جلوگيري از واردات بی رویه کالا از چین از طریق تعرفه های موثر، راه سو استفاده مدیران رابگیرند و از آنها برنامه بهبود کیفیت را بخواهند و حداقل اگر محصول و برند ایرانی ارائه نمی دهند، تولید مشترک خودروسازان معتبر جهان مانند فولکس واگن، رنو، پژو، بنز و فیات را پیگیری کنند و برنامه ای برای تولید خودروی با کیفیت و قیمت مناسب را ارائه دهند.
برخی کارشناسان می گویند: مردم 40سال از تولید داخلی حمایت کردند اما مدیران در این مدت چرا کوتاهی کرده اند و چرا با وجود انحصاری بودن و این همه حمایت، تولید با کیفیت نداریم و تا چه زمان باید از این تولید داخلی مشکل دار و بدون رضایت مشتریان حمایت کنیم؟
اگرچه پاسخ های متعددی در این زمینه وجود دارد و برخی می گویند که نرخ تورم و هزینه بالا، تغییر فضای کسب وکار و... موثر بوده است اماشاید بهترین جواب تاکنون این بوده که ما همه چیزمان به هم می آید و از خودروی داخلی گرفته، تا آسفالت و جاده، پخش کردن زباله ها و پلاستیک در مناطق گردشگری و خیابان، تا نبود پارکینگ کافی در شهرها و کوچه ها، و نبود ناوگان حمل و نقل عمومی و... همگی نشانه عدم مدیریت وعدم احساس تعلق به سرنوشت اقتصاد و جامعه و عدم مشارکت در بهبود روند مدیریت است.
و تا زمانی که اصلاح ساختار اجتماعی واقتصادی را نداشته باشیم نمی توان انتظار داشت که تنها کالای لوکس خارجی، بهترین تلفن همراه و مبلمان و لباس و سفر خارجی را داشته باشیم اما هیچ سهمی حتی در حفظ محیط زیست و جمع آوری زباله ها نداشته باشیم.
وقتی حتی در پارک خودروهای لوکس درست عمل نمی کنیم و برج ها و ساختمان ها را بدون پارکینگ مناسب ساخته ایم و میلیارد ها دلار فروخته ایم، نتیجه همین است که هر کس آنچنان که تشخِیص می دهد عمل می کند.
برخی می گویند که اگرتولید داخلی فروش نرود و حمایت نشود سرمایه گذار از چین کالا وارد می کند
دلیل آن هم آماده نبودن ساختار مالی، اقتصادی، مدنی، حقوقی، اجتماعی و... است و مردم با عجله ای که در تحقق مطالبات خود دارند، این علامت را به بازار می دهند که کالای چینی وارد شود