برنامههای ماهواره به تدریج جای ارتباط بین فردی از نوع چهره به چهره را گرفته و توانستهاند فضای انفرادی را بهجای فضای جمعی و اجتماعی خانواده حاکم کنند، به گونهای که در ابتدا به افزایش فردگرایی و کاهش جمعگرایی منجر شده و با رخنه در محیط گرم خانواده ترویج مفاسد دینی، عفافزدایی و ایجاد حس رقابت، عامل مهمی در آسیب رساندن به انسجام خانواده شوند.
گروه سبک زندگی: مریم صبوری، دکترای مردم شناسی در یادداشتی که ماهنامه مدیریت ارتباطات آنرا در آخرین شماره خود به چاپ رسانده است، مینویسد: شبکههای ماهوارهای با پوشش جهانی که بیشتر در غرب و کشورهای صنعتی مستقر است، با برنامهریزی هدفدار سعی میکنند با تأثیرگذاری بر افکار خانوادهها و برهم زدن آرامش خانوادهها، بسترهای ذهنی و فرهنگی تأمین منافع خود را فراهم کنند. فناوریهای نوین ارتباطی - اطلاعاتی با فراهم آوردن امکان پیدایی جامعه، شبکهای از افراد و جوامع را در قالبهای تازه، هویتهای تازهای بخشیده است. (کاستلز، 1380).
به گزارش بولتن نیوز در ادامه این یادداشت آماده است: گسترش و استفاده افراطی ماهوارهها با کارکرد متنوع خود و دگرگونسازیهای پیوستهاش، رفتهرفته آسیبپذیر شده و استحکام خانواده را به مخاطره میاندازند. در این صورت خانواده، قویترین عامل دوام و رشد خود را که عاطفه و صمیمیت میان اعضاست، به دست فراموشی میسپارد.
برنامههای ماهواره به تدریج جای ارتباط بین فردی از نوع چهره به چهره را گرفته و توانستهاند فضای انفرادی را بهجای فضای جمعی و اجتماعی خانواده حاکم کنند، به گونهای که در ابتدا به افزایش فردگرایی و کاهش جمعگرایی منجر شده و با رخنه در محیط گرم خانواده ترویج مفاسد دینی، عفافزدایی و ایجاد حس رقابت زن و شوهر نسبت به یکدیگر، عامل مهمی در آسیب رساندن به انسجام خانواده شوند.
در کشور ما بیشترین مخاطبان تلویزیون را زنان تشکیل میدهند. همین باعث شده برنامههای این نوع شبکهها با هدف قرار دادن شخصیت زن و القا کردن فرهنگ غربی به او بتوانند شخصیت حقیقی زن مسلمان ایرانی را متزلزل کرده و بنیان خانواده را بهشدت تضعیف کنند. در شبکههای ماهوارهای شدت بخشیدن به رقابتهای اقتصادی میان زن و مرد به جای پیوندهای عاطفی مستحکم نشسته، ارائه تعریف نادرست از زندگی مشترک، موجب شده تا مفهوم عشق و اعتماد و تعهد به رقابت و سؤتفاهم تبدیل شود.
کاهش ارتباطات کلامی «که از سادهترین نوع مناسبات انسانی در خانواده محسوب میشود» (محمودیان، 1385) و رسیدن آن به 15 تا 17 دقیقه در روز سبب کمرنگ شدن همدلی و گسست عاطفی در خانوادهها شده و از بین رفتن صمیمیت و گسست عاطفی به نوعی موجب ازخودبیگانگی و خلق زمینه گسست فکری شده تا حدی که نابودی سلامت فکر و رفتار بینندگان، آنها را دچار حالت مسخشدگی و از دست رفتن عقلانیت کرده است.
چنین رسانهای که «توسط نهاد سیاست اداره و کنترل میشود با نوع برنامههای خود، خانوادهها را تحت تأثیر فرهنگ خود قرار میدهد. خانوادهها را متأثر از نوع برنامههای خود و ارزشهای فرهنگی خود میکند» (منادی، 1385). خانوادههای تحتالشعاع این برنامهها از مسیر اصلی تربیتی خود که ریشه در مکتب اسلام دارد فاصله گرفته و نتیجه سوء و زیانبار آن سستی در روابط خانوادهها و در سطح وسیعتر سبب افزایش فساد و بالا رفتن آمار طلاق در کشور خواهد شد.