کد خبر: ۲۸۷۷۷۹
تعداد نظرات: ۹۲ نظر
تاریخ انتشار:
اعتراف یک بازیگر

بازي با گوگوش نابودم کرد / اعترافات بازیگر مرد به ارتباط های نامشروع

کنگرانی گنجینه‌ای از تاریخ سینمای پیش از انقلاب و یک شاهد عینی از «فحشای هنری» در عصر پهلوی است.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از عصر اندیشه، سعید کنگرانی بازیگر فیلم جنجالی «در امتداد شب» در گفتگو با آخرین شماره مجله «عصر اندیشه» پیرامون تاریخ سری سینمای ایران از روابط پنهان و وقایع ناگفته سینمای پیش از انقلاب پرده برداشته است. او از نمونه‌های نادر سینمای ایران است؛ بازیگری که در نیمه دوم دهه 1350 ناگهان به یک فوق ستاره تبدیل شد، اما دوران شهرت او بسیار کوتاه بود. او را باید یکی از قربانیان برجسته سینمای عصر پهلوی دانست؛ سینمایی که نه به عوامل خود و نه به مخاطبانش رحم نکرد و آنان را به قهقرای سقوط کشاند، اما سرنوشت سعید کنگرانی با اکثر عوامل آن سینما نیز فرق داشت. او که پس از بازی در چند فیلم شبه روشنفکری موسوم به «موج نو» به چهره‌ای جذاب تبدیل شده بود، در برابر پیشنهاد بازی در فیلم مستهجن «در امتداد شب» (به تهیه‌کنندگی بهمن فرمان آرا) قرار گرفت و همبازی فائقه آتشین (گوگوش) شد. از رهگذر بازی در این فیلم او به شهرتی بی‌سابقه رسید که حتی جایگاه بازیگرانی مانند «بهروز وثوقی» را تهدید می‌کرد، اما همین شهرت چنانکه خود می‌گوید- برایش «دار مکافات» گشت- و روزهای تیره‌ای را پیش روی او قرار داد.


سعيد كنگراني بازي با گوگوش نابودم کرد / اعترافات بازیگر مرد به ارتباط های نامشروع 

کنگرانی گنجینه‌ای از تاریخ سینمای پیش از انقلاب و یک شاهد عینی از «فحشای هنری» در عصر پهلوی است. او پس از انقلاب و تا نیمه دهه 1360 را در ایران ماند تا بلکه بتواند کار حرفه‌ای خود را ادامه دهد، اما تاوان همبازی شدن با گوگوش و مشارکت در پروژه فرمان‌آرا بیش از این بود که بتواند به سینمای ایران بازگردد و حتی چند فیلمی که بازی کرد، اکران نشد. برای همین به آمریکا مهاجرت کرد، اما با اپوزیسیون خارج از کشور نیز نتوانست کار کند و سرانجام در ابتدای دهه 1380 مجدداً به ایران بازگشت. او  در این دوران نیز در سودای بازگشت مجدد به عرصه سینما بود و از قضاء در فیلم «ازدواج به سبک ایرانی» به کارگردانی حسن فتحی و تهیه‌کنندگی علی معلم ایفای نقش کرد، اما پس از آن شانسی برای ادامه فعالیت نیافت.
 

او پس از سال‌ها تلاش بی‌ثمر برای بازیگری در سینما تصمیم گرفته است تا روایتی صادقانه از پشت پرده مافیا و فساد در سینمای عصر پهلوی ارائه دهد. از این رو، به سردبیر «عصر اندیشه» پیشنهاد داد تا گفت‌وگویی تفصیلی درباره «تاریخ سری سینمای ایران» داشته باشد. این گفت‌وگو هرچند که 8 ماه پیش انجام شد و بیش از 20 ساعت به طول انجامید، اما لازم بود تا درباره ادعاهای آن سنجش و دقت بیشتری صورت گیرد تا روایتی که به مخاطبان عرضه می‌شود، اعتبار و استحکام بیشتری داشته باشد.
 

مصاحبه پیش روی بخشی از گفت‌وگوی طولانی پیام فضلی نژاد سردبیر ماهنامه «عصر اندیشه» با سعید کنگرانی است که به سبب اهمیت مطالب مطرح شده، در خبرگزاری تسنیم منتشر می‌شود.

 

سینمای ایران در آستانه دهه 1340 دارای ساختار و مناسبات خاصی است. از یک طرف دربار به‌عنوان متولی دولتی سینمای ایران وارد عرصه شد. شاخص‌های آن هم فیلم‌هایی مانند  «گنج قارون»، «مو سرخه» و یا فیلم‌های موسوم به موج نو مثل   «قیصر»  است. می‌خواهیم بدانیم در دهه 1340 در  ساختار سینمای ایران چه عواملی دست به دست هم ‌می‌دادند تا یک فیلم ساخته شود؟ پشت مضمون فاسدی که در فیلم‌ها تزریق می‌شد، چه فکر و ایده‌ای قرار داشت؟ آیا کارگزاران آن سینما خودشان این دید را داشتند، یا این نگاه از جای دیگری به آن‌ها تزریق می‌شد؟
 

کنگرانی: وقتی سیستمی می‌خواهد فسادی را طبق  دستور یا دکترینی وارد فرهنگ سرزمینش کند، سینمای آن هم فیلم چشمه «آربی آوانسیان» می‌شود که در آن یک بازیگر زن را عریان می‌کند؛ کاری که در سینمای ما سابقه نداشت و برایش خیلی زود بود. تمام فیلم‌هایی که خانم «شهناز تهرانی» یا خانم مرجان، همسر آقای «علی محمدی» از گویندگان درجه یک رادیو بازی می‌کردند، از این جنس بود.  دقیقاً دست‌هایی در کار بود که مثلاً دخترهای فراری را که قبلاً وارد سیستم روسپی‌گری می‌شدند، وارد سینما کنند. یکی دو تا هم نبودند. کمپانی‌های موسیقی، استودیوهای مختلف با هم grant می‌گذاشتند و دستور از بالا می‌رسید. مثلاً آقای هویدا وقتی به سندیکای بازیگران یا تهیه‌کنندگان می‌رفت، این‌ها برای اظهار غلامی و نوکری شاه، نقششان را زمین می‌زدند، چون می‌دانستند امریه‌ای آمده که این دکترین باید اجرا شود و اگر نکنند...


 

خیلی‌ها می‌گویند این حرف‌ها توهم و شعار است و مخاطب نمی‌پذیرد. شما سندتان کجاست؟

یکی از سندها خود منم.
 

 

می‌خواهیم بدانیم روندی که با هویت ایرانی سر ستیز دارد و می‌خواهد تمام مبانی اعتقادی خانواده‌های ایرانی را نشانه بگیرد، چگونه در سینمای عصر پهلوی پدید آمد و اتفاق افتاد؟ این روند در دهه 1340 و زمانی‌که شما شروع به کار کردید با چه فیلم‌هایی شروع شد و توسط کدام جریان سینمایی ادامه یافت؟

یک سرمایه‌دار صاحب مرغداری‌های عظیم، کسی مثل «هژبر یزدانی» که فقط در کار تجارت و تولید نبود، بلکه پس پرده با سه نفر دیگر، مثلاً خرم -صاحب پارک خرم - در استودیویی سرمایه‌گذاری می‌کردند و همان زنانی را که اشاره کردم، در سراسر ایران نشان می‌کردند، به خیابان ارباب جمشید می‌آوردند و فلان تهیه‌کننده از فقر و ضعف مالی آن دختر خانم استفاده می‌کرد. همان‌جا از پدر بدبختش دستخط می‌گرفتند که دخترش باکره نیست تا بعد از عقد قرارداد با او هر بلایی که سرش می‌آید، پدر حق اعتراض نداشته باشد. فیلم «رضاموتوری» در آریانا فیلم آقای شباویز تهیه ‌شد. من خودم در آنجا شاهد بودم که یک پدر بسیار فقیر، دخترش را که شاید بیش از  15،16 سال نداشت و باکره بود، آورد. قرار گذاشتند دختر نقشی را  بازی کند و تبدیل به ستاره شود. کل پولی که آقای شباویز بابت قرارداد و دستخطی که از پدر دختر گرفت مبنی بر اینکه باکره نیست، هفت هزار تومان بود. این نمونه ای‌ست که من خودم دیدم.



چه سالی؟

 1348، 1349.



چه کسی و چه فیلمی؟

فیلمی بود که نقش اول آن را آقای [...] بازی می‌کرد و این دختر خانم هم [...] بود که اکنون خواننده است.



یعنی دختری را که به سن قانونی هم نرسیده بود، به این شکل از پدرش می‌خریدند؟

بله، سلسله مراتبی که امثال این خانم را کشف می‌کرد، در جامعه هنری ما توسط -با عرض معذرت- یک «پا انداز» انجام می‌شد. این یک شغل بود و طرف فکر نمی‌کرد که دارد کار بدی می‌کند. وقتی سینما نیاز به سیاهی لشکر داشت دو نفر بودند به نام خانم بهرامی و آقای حسن دکتر. هر تیپ دختری را که می‌خواستید این‌ها برایتان پیدا می‌کردند. امروز هم در سینما چنین آدم‌هایی را داریم که اظهر من الشمس هستند و همه ملت هم می‌دانند. مثلا ً تهیه‌کننده می‌گفت یک دختر باکره 14 ساله می‌خواهم یا مثلاً یک دبیرستانی می‌خواهم که 20 ساله نشان بدهد، چون قصه فیلم طوری است که Bad man فیلم بکارت او را برمی‌دارد. مثل فیلم قیصر که جلال به آن دختر تجاوز کرد. در فیلم اصلی کاملاً  آن دختر  را که سنی هم نداشت برهنه کردند، ولی در نسخه بعد از انقلاب جمع و جورش کردند. کسانی بودند که گنده لات رسمی بودند. الان هم هستند. لات‌هایی بودند که از کاباره‌ها محافظت می‌کردند. لات‌هایی هم بودند که بادی‌گارد مادر شاه بودند.



و کاملاً مشخص بودند؟ یعنی همه این‌ها را به این کار و این وضعیت می‌شناختند؟

بله، هیکل‌های درشت و دست‌های بزرگی داشتند. سواد هم که نداشتند و آن‌ها را از جاهایی مثل بیغوله‌های ته سرآسیاب دولاب می‌آوردند. این‌ها جا و مکان نداشتند و شب‌ها در حمام می‌خوابیدند.

البته در تاریخ سینما و تواریخ مختلف آمده که «فرخ غفاری» برای جشن هنر شیراز یک عده بازیگر را از «شهر نو» انتخاب کرد و به تئاتر آورد. این‌ها در جشن هنر هم بازی کردند و بعد گروهی را تشکیل دادند که در کتاب «شوالیه‌های ناتوی فرهنگی» شرح آن را نوشته‌ام. خانم خجسته‌کیا، مادر «رامین جهانبگلو»، همسر «امیرحسین جهانبگلو» همراه فرخ غفاری به شهر نو می‌رفت و آن‌ها را انتخاب می‌کرد.

بله؛ این‌ها ابداً دروغ و شعار و توهم نیست.
 

 

نمونه‌های دیگرش چه بود؟

دخترها را «ستاره‌دار» می‌کردند و بعد برای شیوخ عرب صادر می‌شدند. ما درباره دوره‌ای حرف می‌زنیم که دکترین رژیم شاهنشاهی تلاش می‌کرد چهار نعل خودش را به الگوی آمریکا برساند. البته یک بخش عظیم سیستم هم به فرانسه نظر داشت که در همین سینما سهم دارد.

موج نو که اساساً کپی‌برداری از سینمای فرانسه است.

بله، تروفو، مجله کایه‌دوسینما و...

«فریدون هویدا»، برادر «امیرعباس هویدا» همان‌موقع در کایه‌دوسینما مقاله می‌نوشت و همان گرایش را هم به ایران آورد. خود هویدا هم داعیه روشنفکری از جنس فرانسوی داشت.
 

این مال موقعی است که پدرش را فراماسونری از لبنان به فرانسه ‌برد. پس دکترینی، این الگو و نحله را به سینما ‌آورد.

 



گوگوش همبازی شما بود. او چگونه به سینما آمد و روایت درست آن چیست؟
«گوگوش» هم از طریق همین مناسبات به سینما آمد که نوش‌آفرین آمد. دورانی که من با ایشان آشنا شدم، شرکت فیتسی که مخفف انگلیسی «شرکت صنایع گسترش سینمای ایران» است، تاسیس شده بود و خانم گوگوش با آن قرارداد داشت.
 

 

همسر اشرف مدیرش بود؟
بله، دکتر بوشهری و چند نفر دیگر. مثلاً وقتی می‌خواستند برای یک مهمانی دربار از آنجا خانم خارجی بیاورند، «خانه فرهنگ ایران» در پاریس وارد عمل می‌شد. از لحظه‌ای که این یاسا از دهان شاه صادر می‌شد ـ البته این کارها را علم برای شاه انجام می‌داد ـ تا به مرحله اجرا برسد، دو سه خانواده که کارشان این بود در گیر کار می‌شدند. ماموریت این‌ها بلند کردن دختر و پسر برای دربار بود. هر قدر هم که دختر و پسر محجوب‌تر و خجالتی‌تر بودند، خوراک این‌ها بود. برای چنین پسر یا دختری ضیافت‌های آنچنانی دربار مثل یک رویا بود. قرار بود با این پسر چه کنند؟ پنج تا خانم سناتور یا خانم وکلای مجلس با این پسر دوست می‌شدند و سر این قضیه بین زن‌ها دعوا راه می‌افتاد.
 

 

واقعاً اینطور بود؟
بله، در مورد خود من، فیلم «دایره مینا» تازه تمام شده بود که...

که یک‌مرتبه شایعه پیچید سعید کنگرانی با اشرف پهلوی رابطه دارد...

بله، این خانم‌هایی که گفتم از طرف اشرف به چند بچه لات جنوب شهر پول می‌دادند که برای او  پسرهای زیبا پیدا کنند و بیاورند. دوره من می‌خورد به زمانی‌که اسم طلا بر سر زبان‌ها بود. من در بعضی از جشنواره‌ها، کوکتل‌ها و مهمانی‌ها این قبیل افراد را می‌دیدم. یک خانم بسیار زیبایی را که زن یک سبزی‌فروش بود همین‌ها آوردند. همان زنی که در پستچی نقش زن آقای نصیریان را بازی می‌کرد.



ژاله سام؟
بله، یک خلبان معروف از خانواده پهلوی، در ناکجاآبادی این زن را می‌بیند و به‌قدری زیبایی طبیعی این زن او را می‌گیرد که همان آدم‌هایی را که گفتم به سراغ این زن می‌فرستد. آن‌ها هم بیوگرافی این زن را در می‌آورند و به دستش می‌دهند. هر سال سه چهار مهمانی کوکتل در زمان جشنواره جهانی فیلم تهران برگزار می‌شد و هنرپیشه‌های بین‌المللی هم دعوت می‌شدند تا با هنرپیشه‌های ایرانی آشنا شوند. ساواک حتماً باید اسامی را okay می‌داد. این خانم، فامیل سام را هم از آن آقای خلبان گرفت. خلبان ایشان را به پاریس فرستاد، دماغش را عمل کردند، پوستش را کشیدند و خلاصه تیپی مثل زن‌های فرانسوی از او درست کردند.

ریاست خانه فرهنگ ایران در پاریس با دکتر بوشهری، شوهر اشرف بود. دربار لیست می‌داد که یکسری زن با این تیپ می‌خواهیم یا مثلاً الیزابت تایلور را بیاورید. شغل خانه فرهنگ در واقع  آماده کردن این زن‌ها و هجرت دادنشان به ایران و protect کردن از آن‌ها در ایران بود. این‌ها وقتی می‌آمدند برده کامل بودند. قصه خود فوزیه را ببینید. خودش در خاطراتش نوشته است که آدم وقتی می‌خواند شاخ در می‌آورد که در این دربار چه فسادی حاکم بوده است.


 

برای شما چه زمانی این اتفاق افتاد و وارد معادلات کثیف دربار شدید؟
من شانس آوردم که دو برادر بزرگتر داشتم که در نیروی هوایی خدمت می‌کردند. خودم هم در دوره سربازی در رکن دو افتادم و در سال اول موهایم را کاملاً از ته زدند. من از سال 1352 تا 1354 سرباز بودم. یک سال از سربازی‌ام گذشته بود. مثل همیشه از خیابان 30 تیر امروز تا جمهوری ‌آمدم و آرام‌آرام تا خانه مادرم که در 400 دستگاه پیروزی بود، پیاده ‌رفتم. کار همیشگی‌ام بود. همین که خواستم بپیچم دیدم دو نفر نظامی عقب یک ماشین و یک نفر راننده با لباس شخصی جلو نشسته‌اند. راننده دوان‌ دوان ‌آمد و کت خود را کنار زد و من کارتش را دیدم. ساواکی بود. سرهنگی هم که در ماشین نشسته بود، اسمش حجازی بود. این دو سرهنگ قرار بود به دستور تشریفات دربار کاری را انجام بدهند. یادم هست سپهبد امیرقاسمی مدیر تشریفات بود.

 

پدر «علیرضا امیرقاسمی» که مدیر یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان خارج کشور است؟
بله و یا پدر «شهرام شب‌پره»، که بنای پروژه دختر شایسته ایران را گذاشت. پرسیدم: «با من چه کار دارید؟» جواب داد: «یک دقیقه تشریف بیاورید داخل ماشین می‌خواهند با شما صحبت کنند.» من صندلی جلو نشستم، منتها پایم را بیرون گذاشتم. راستش ترسیده بودم. آن‌ها خیلی مودبانه خودشان را معرفی کردند و گفتند قرار است والاحضرت اشرف یک مهمانی کوکتل برگزار کنند و به ما دستور داده شده است شما را دعوت کنیم. سوال کردم: «دلیلش چیست؟» جواب دادند: «ایشان یک عده هنرپیشه خارجی را دعوت کرده‌اند و می‌خواهند از هنرپیشه‌های ما هم افرادی باشند.» اسم من هم سر فیلم دایره مینا مثل بمب پیچیده بود.


 

فیلم اکران شده بود؟
نه، ولی مهرجویی این فیلم را به شکل خصوصی در خانه «آیدین آغداشلو» نمایش ‌داد. گزارش فیلم را که به شاه داده بودند، گفته بود پدر ساعدی و کارگردان و همه بازیگران را در بیاورید. مهرجویی فهمید این توطئه اقبال است و فیلم را برد و به شاه نشان داد و گفت بازرس ویژه به من بدهید تا او را به لوکیشنی ببرم که معتادها به آنجا می‌آیند و خون می‌دهند. این کار را که کرد، شاه از دست اقبال عصبانی شد. نوار گفت‌وگوی مهرجویی و اقبال موجود است. هفت سال طول کشید تا این فیلم مجوز گرفت. چرا؟ چون ما در آن زمان چیزی به اسم سازمان انتقال خون نداشتیم. اولین کانتینری که زده شد، در میدان ولیعصر جلوی چشم مردم بود و علامت سازمان انتقال خون را -که آن را هم فرانسوی‌ها طراحی کرده بودند -روی آن زدند. وقتی چشم مردم کمی به این علامت عادت کرد و قضیه مردمی شد و یکی دو کانتینر دیگر هم در جاهای دیگر زدند، تازه اجازه اکران «دایره مینا» را دادند، آن هم فقط برای دو روز. در این فاصله فیلم را در محافل روشنفکری و فستیوال‌های جهانی نشان دادند.

که بعد هم رفت برای اسکار...

این اصلاً یک دکترین و تز است که وقتی بخواهند، خودشان شما را قهرمان می‌کنند و به شما جایزه می‌دهند. اگر هم نخواهند یکجور دیگری از میدان به درتان می‌کنند.


 

بالاخره کارتان با آن دو سرهنگ به کجا کشیده شد؟
دعوت آن‌ها را قبول نکردم و هر بهانه‌ای که توانستم آوردم تا در  مراسم شرکت نکنم.


 

هیچ‌وقت با اشرف ملاقات نکردید؟
چرا، دو بار در کوکتل جشنواره جهانی تهران.
 

 

بحثی نشد؟
نخیر.

 

اشاره کردید که بوشهری، شوهر اشرف مسئول سازمان توسعه و گسترش سینما بود. سینما در این دوره وارد مرحله سینمای کاباره‌ای می‌شود و بازیگرهای آن دوران هم به‌عنوان سوپراستارهای کاباره‌ای نزد مردم شناخته می‌شوند. جریان روشنفکری، بار هتل مرمر و کافه نادری و این جریان تازه در درون سینما، این‌ها چگونه یکدیگر را پیدا می‌کردند و به‌عنوان یک نیروی فرهنگی ظاهر می‌شدند؟
در بلوار کشاورز امروز و بلوار الیزابت آن‌موقع در خیابان هما استودیوی پیام متعلق به علی عباسی بود و در طبقه بالا استودیوی آقای فردین به نام «فردین فیلم» بود. من بعد از تئاتر شهر قصه، روزهای پنجشنبه به آنجا می‌رفتم و آقای فردین عکس، پوستر و بلیط  مجانی سینما برای بچه‌های جوادیه را به من می‌داد.
 

ضمناً تبلیغات هم برای خودش می‌کرد ...
بله، گاهی هم می‌رفت به شهرستان‌ها بلیط سینما به آن‌ها می‌داد. بلیط سینما برای امثال ما گران بود. اساساً اقتصاد آن‌موقع خانواده‌های متوسط اجازه نمی‌دادند بچه‌ها خیلی به سینما بروند. به نظر من بنیان سینمایی که آقای دکتر کاووسی به نام «فیلم فارسی» از آن یاد کرد، از زمان جبهه ملی یعنی سال 1332بود. وقتی دولت دکتر مصدق سقوط کرد، بسیاری از دست‌اندرکاران سینما و تئاتر ضد شاه شدند، ولی از ترسشان تقیه می‌کردند. فردین یکی از آن‌ها بود، اما در جاهایی امریه آمد و چاره‌ای جز اطاعت نبود. در روزگار ما خیلی راحت می‌گویند ساواک که چیزی نبود، ولی باید می‌بودید و می‌دیدید که نفوذ ساواک و مخصوصاً رعبی که در دل همه ایجاد کرده بود، چه سنگینی هولناکی داشت.

 

یکی از مسائلی که در اسناد ساواک به آن بسیار اشاره شده، اشاعه فرهنگ قمار در سینماست. این روند از کجا شروع شد و چه خاندان‌هایی در سینما به این پدیده دامن ‌زدند؟
قمار خیلی رایج و مد شده بود. اگر فیلم سرایدار را دیده باشید، یک سکانس در این فیلم هست که زن رئیس کارخانه که سرایدارش پدر من است، قمار می‌کنند. پیشخدمت، نوکر  و آشپز  با یونیفورم در خانه این مدیر کارخانه خدمت می‌کنند و آنجا پاتوق قمار است؛ مثل خیلی از خانه‌های برادران مجتهدی یا مجتهدزاده. تخصص این‌ها این بود که مثلاً با «منوچهر وثوق» قرارداد می‌بستند و او را قمارباز کرده بودند و طبیعتاً به‌خاطر طولانی بودن جلسات قمار، الکل هم کنار دستش بود. با او قرارداد می‌بستند و به او پیش‌قسط می‌دادند و مبارک باشد و این حرف‌ها بارش می‌کردند. بعد، قماربازهای قهاری را دور میز می‌چیدند و نه تنها پیش‌قسطی را که به او داده بودند در می‌آوردند، بلکه گاهی ماشین و خانه طرف را هم از او می‌بردند. پشت پرده‌ بساط قمار، کارخانه‌دارها بودند. ما هنرمندانی داشتیم که هم مردم آن‌ها را دوست داشتند و هم مورد علاقه دربار بودند و کافی بود یک تلفن مثلاً به خانم خواجه‌نوری، مباشر اشرف بزنند تا کاری را راه بیندازند.

شانسی که خود من آوردم وقوع انقلاب بود، وگرنه مطمئن باشید مرا هم می‌بردند و بیشتر از این هم لطمه می‌خوردم. خانواده‌ای بودند که امروز هم در ایران هستند. آن‌موقع دکوراسیون خانه‌شان فرانسوی اصل بود، امروز شکل عوض کرده‌اند. هفت خواهر بودند و خانم «شهره آغداشلو» هم با این‌ها بود و برای خودشان قومی بودند و فساد نیمچه اشرافی را پااندازی می‌کردند. مرا خانم شهره آغداشلو با این دار و دسته آشنا کرد. ایشان سر یک نوع رفت و آمد را برایم باز کرد و مرا به جایی به نام سازمان امور بین‌الملل که رئیس آن آقای امامی یکی از شوهرهای اشرف بود، معرفی کرد. این آقا مثل علم مهمانی‌های شبانه می‌داد.
 

 

چه سالی؟
سال‌های 1354، 1355.
 

 

با شهره آغداشلو چطور آشنا شدید؟
چند سال بعد از دایره مینا، با مهرجویی منزل دوستش بودیم و زنده‌یاد «علی حاتمی» و خانمش هم بودند، شمیم بهار هم بود.



سیامک پورزند نبود؟
نه، آنجا نبود، ولی من معلم انگلیسی دخترش بودم.


کدام یک از زن‌های او؟ مهرانگیز کار؟
نه، مهرانگیز کار همسر دوم سیامک پورزند است. زنی که الان در واشنگتن زندگی می‌کند.

 

ماندانا زند کریمی رئیس دبیرخانه رضا پهلوی را می‌گویید؟
درست است. ما به او می‌گفتیم مانی‌جان. شوهرش خلبان هواپیمای اِی-وَکس بود.



نحوه معاشرتتان با شهره آغداشلو را می‌گفتید...
تمرین تئاتر که می‌رفتیم، «پرویز صیاد» می‌خواست «حسن کچل» را بازی کند و سرش را تیغ انداخته بود. می‌آمد سر تمرین‌های ما. ما هم با بیژن‌خان مفید سر تمرین‌های او به کارگاه نمایش می‌رفتیم. من شهره آغداشلو را آنجا شناختم. اصلاً هم نمی‌دانستم همسرش «آیدین آغداشلو» است. الان هم دارد فامیل ایشان را حمل می‌کند. یک روز ایشان به من گفت دوست دختر داری؟ و سر ما را با یک مشت از این حرف‌ها گول مالید. بعد هم کسی را به من معرفی کرد. من هم روی همان نگاه پایین شهری‌، سخت به این خانم که 15،16  سالی از من بزرگتر بود، دل باختم. عموی این دختر خانم «هوشنگ انصاری» بود و پدرش در امور بین‌الملل دربار و همکار دکتر امامی، یکی از همسران اشرف بود. من خاطره بسیار تلخی از خانم آغداشلو دارم.



این جریان ظاهراً روشنفکری و غیر روشنفکری نداشت و دامن همه را گرفته بود؟
دقیقاً همینطور است.



چون اکنون برای سینمای روشنفکری قبل از انقلاب تاریخ سازی می‌کنند و ادعا دارند ما پیشرو یک هنر آرمانی بودیم. به نظر شما واقعاً چنین چیزی وجود داشت؟
نه، اصلاً چنین چیزی وجود نداشت. حتی در کتابتمان و در بین نویسندگان هم وجود نداشت و ادعای آن حرف مفت است.
 

 

یکبار «ایرج قادری» به ما ‌گفت زمانی‌که استودیو راه انداختیم، روشنفکرترین نویسندگان مثل «احمد شاملو» را آوردیم، اما از دلش مبتذل‌ترین فیلم‌نامه‌ها در ‌آمد! آن زمان در محافل فکری سینما چیزی به نام جریان روشنفکری وجود داشت؟
بله، پاتوقشان هم خانه سینما - تئاتر کوچک، بغل بازار صفویه بود. در واقع آن زمان سینما تِک بود. فیلم‌های گودار و امثال این‌ها را می‌گذاشت. به نظر من بیشترشان ژست می‌گرفتند، ولی یک عده‌ای هم خیلی وارد بودند و هوشمندانه تقیه می‌کردند. بعدها که رفتم خارج، مخصوصاً به‌خاطر اقامت طولانی در آمریکا متوجه شدم که نسل من صادقانه چه رکبی از این‌ها خورده است، برای اینکه سیاه‌کارند و دروغ می‌گویند.


 

برگردیم به دنباله مسیری که در دهه 1350 طی کردید.
بله، عرض می‌کردم که پدرم به هیچ وجه با رفتنم به سینما رضایت نمی‌داد و حتی ابتدا برای امضای قراردادم در فیلم دایره مینا هم نیامد. آن روزها دفتر آقای مهرجویی برای این فیلم در سیما فیلم فعلی بود. پدر با تئاتر مخالفتی نداشت، چون آقای بیژن مفید را می‌شناخت. ایشان همسایه‌ ما بود و خانواده‌ها با هم سلام و علیک داشتند. آن‌موقع هم جوان بودم، بازیگر خوبی به حساب می‌آمدم و در جامعه سینمایی واقعاً بر سر جذبم برای شرکت در فیلم‌هایشان دعوا بود. زمانی‌که «بهمن فرمان‌آرا» مدیر عامل شرکت فیتسی بود به من پیشنهاد کرد که یک قرارداد پنج ساله با آن‌ها ببندم. این شرکت مال «اشرف پهلوی» بود.


 

قرارداد پنج ساله می‌بستید؟
نه. به‌خاطر اینکه فکر کردم ای داد و بیداد پنج سال خودم را گیر اینجا بیندازم؟ دقت داشته باشید که در چه سنی این فکر را می‌کردم.
 

 

فیتسی چه فیلم‌هایی را تولید می‌کرد؟
فیلم کلاغ «بهرام بیضایی»، فیلم «شطرنج باد» اصلانی و...
 

 

با کدام بازیگرها قرارداد داشت؟
من، بهروز وثوقی و گوگوش. فیتسی یک جریان بین‌المللی بود. اولین کار مشترکش هم صحرای تاتارها به کارگردانی والریو زورلینی بود که در ارگ بم فیلمبرداری شد و من در آن نقش یک ستوان انگلیسی را بازی می‌کردم که 80 سرباز اسکادرانم بودند.

 

فیتسی با جریان فراماسونری در سینما هم ارتباطی داشت؟
بله. می‌دانید قبل از آقای فرمان‌آرا چه کسی مدیر آن بود؟ آقای مهندس آذرمی...
 

 

روتارین بود؟
بله! برادر «ماندانا زند کریمی» همسر سیامک پورزند که از USC دکترا داشت و همدوره فرانسیس فورد کاپولا و هریتاش بود. روز اولی که رفتم ایشان آنجا بودند.


 

چه شد که او رفت و فرمان‌آرا آمد؟
این‌ها بازی‌هایی بود که از عمق‌شان سر در نمی‌آوردم، اما ناشی از تصمیمات دفتر فرح بود.



دفتر فرح به فرمان‌آرا سمپاتی داشت؟
بله، بازی‌هایی از این قبیل، آن هم در سطوح بالا.
 

 

فیتسی بیشتر چه ایدئولوژی‌ای را ترویج می‌کرد؟ دنبال چه مضامینی بود؟
دنبال جا انداختن مضامین و ارزش‌های غربی بود. به شکل خلاصه رویای آمریکایی و American Style را می‌خواست جا بیندازد. در اوج موفقیت و محبوبیت فیتسی، دو نفر مصاحبه و به این جریان حمله کردند، یکی من بودم و یکی هم فرزانه تاییدی.
 

 

چه سالی؟

سال 1356. کسانی under cover بودند و اختفایشان هم درست به سبک و سیاق فراماسونری بود، یعنی تا این حد پنهان و قسم‌خورده بودند. مثلاً پخش سینمای ایران در دست شاخه یهودیت آن‌ها بود. کمپانی وارنر به مسلمان‌ها اجازه پخش نمی‌داد. پخش یا دست ارمنی‌ها بود یا یهودی‌ها. دفتر همه کمپانی‌های پخش هم در تهران بود.



این مناسبات به «در امتداد شب» می‌رسد. چه شد که بهمن فرمان‌آرا به‌عنوان تهیه‌کننده فیلم شما را برای این نقش انتخاب کرد؟
بله، هر فیلمی که فیتسی تولید می‌کرد اسم فرمان‌آرا پایش می‌خورد. با «هوشنگ گلشیری» یک قرارداد طولانی داشت. هم «شازده احتجاب» و هم «معصوم اول» را ساخت که فرامرز قریبیان بازی کرد.



چه شد که این‌ها به سراغ فیلمی مثل «در امتداد شب» آمدند؟
این هم برای خودش مساله‌ای است. فکر می‌کنم در آن دهه این تیپ قصه‌های love story جوان‌گرایانه...

یکجور love story ایرانی...

منتها یک نوع love story با توجه به آن دهه قرار بود مطرح شود، چون فیلم فارسی کاباره‌ای دیگر حال مردم را به هم زده بود و فروش نمی‌کرد. می‌خواستند هوای تازه‌ای در سینمای ایران ایجاد کنند که این اولی بود. فرزان دلجو و گوگوش هم در این فیلم بازی کردند. چرا اینطور نفروخت؟ چرا مثل بمب نترکید؟



کدام فیلم؟
«شب غریبان»، «بوی گندم» و... فرزان دلجو سه تا فیلم با گوگوش بازی کرد.



اصلاً مطرح نشدند؟
ابداً. با داریوش اقبالی (خواننده) هم کار کرد و مطرح نشد. سرّ این دکترین این بود که سینما را از آن حالت تکراری بیرون بیاورند. شکل و شمایل «در امتداد شب» را که می‌بینید، یکسری نوآوری در آن هست. یکی مقوله رنگ است. تا قبل از «در امتداد شب» چنین رنگ‌هایی نداشتیم، برای اینکه این فیلم با ابزار روز فیلمبرداری شد. بقیه این امکانات را نداشتند. آقای مهندس بدیعی کارهای فنی آن را انجام داد و یا سبک نگارش خانم سازگار، نویسنده اصلی قصه...



فیلم را به خارج هم فرستادند؟
بله. در بازار فیلم آن را خریدند.



منظورم برای کارهای فنی است.
نه، همه کارهای فنی آن را مهندس بدیعی انجام داد. ابزار کمپانی فیتسی به‌روز و حتی جلوتر از زمان بود.



پس فیتسی از یک طرف هوشنگ گلشیری را برای فیلم‌های روشنفکری از قبیل «شازده احتجاب» دارد و از سوی دیگر چون سینما به سمت ورشکستگی می‌رفت، نسخه جدیدی از همان سینمای کاباره‌ای را منتها با سبک و سیاق love story ارائه کرد؟
بله. سینما عملاً ورشکسته شده بود.

 


چه کسی این قصه را پیشنهاد داد؟ سناریو را چه کسی نوشت؟ چطور به شما پیشنهاد شد؟
من داشتم با زنده‌یاد «خسرو هریتاش» فیلم سرایدار را کار می‌کردم. فکر می‌کنم یک‌ سوم فیلم مانده بود که یک روز آقای هریتاش از من پرسیدند: «شما آقای فرمان‌آرا را می‌شناسی؟» جواب دادم: «نه». گفتند: «امروز استودیو میثاقیه بودم و او آمده بود آنجا و سراغ تو را از من می‌گرفت». پرسیدم: «برای چی؟» جواب دادند: «ایشان تهیه‌کننده است و می‌خواهد فیلم بسازد.» گفتم: «استاد! نظر خودتان در مورد این آدم چیست؟» گفتند: «حرفه‌ای، برو ببین چه می‌گویند. هیچ قولی نده و بیا به من بگو.» استاد صمیمانه به من کمک و مرا راهنمایی کردند.
 

به استودیو میثاقیه رفتم و آقای فرمان‌آرا به استقبال من آمد. یک هنرپیشه خارجی آلمانی -هالیوودی به اسم لیزا ماینه‌لی هم آنجا بود. رفتم بالا و سلام و احوالپرسی و با همان پزهایی که می‌گیرد شروع کرد به نقل ماجرا و اینکه می‌خواهیم قصه‌ای را روی کاراکتر شما بنویسیم و از این حرف‌ها. بعد هم گفت خانمی به اسم «ژیلا سازگار» قصه‌ای را نوشته است که در آن دست می‌بریم و بر اساس کاراکتر شما تنظیمش می‌کنیم.

 

گفتم: «قصه final را دارید؟» گفت: «به‌زودی به شما می‌دهم»، ولی به کلیت قصه اشاره کرد، البته نه به این صورتی که در «در امتداد شب» دیدید، چون صیاد با تفاهم نویسنده در آن دست برد.

 

این چیزی که دیدید، مقداری خلاقیت صیاد بود، قدری هم ارتباط فرمان‌آرا با گوگوش که از او اجازه گرفت. در آن ایام خانم گوگوش همسر آقای قربانی بود که کاباره میامی را مدیریت می‌کرد و یک مشت لات هم همیشه با این‌ها بودند. یک شب کاباره میامی را برای اشرف و پسرش شهرام که در یوسف‌آباد overdose کرد و مرد، قرق کردند. شهریار پسر دیگر اشرف هم در پاریس ترور شد. از شوهرهای دیگرش دختر و پسر داشت، ولی شهرام چشم و چراغ مادرش بود و کثافتکاری‌هایی در این مملکت کرد که حتی مردم عادی نیز خبردار شدند و پایش به کلانتری هم باز شد.

 

شهرام اولین کسی بود که از دربار پایش به کلانتری باز شد.


آژان که در آن لحظه حالیش نمی‌شود که طرف کیست، بازداشتش می‌کند. خلاصه کاباره میامی و گوگوش اجرای مخصوص برای این خانواده گذاشتند. شهرام بغل اشرف نشسته و کاملاً مست کرده بود. آن شب داریوش هم آمده بود. مثل اینکه آن اوایل قرار بود با گوگوش ترانه دو صدایی اجرا کنند، ولی بعد قربانی کشف کرد با هم رابطه دارند. فاش شدن این رابطه درست به اواسط فیلم «در امتداد شب» بر می‌گردد و آقای قربانی یک عده لات را فرستاد تا داریوش را با قمه بزنند.

 

آن شب گوگوش همین که به اشرف تعظیم می‌کند و می‌خواهد میکروفون را بردارد، شهرام بلند می‌شود و یقه گوگوش را می‌گیرد و او را پایین می‌کشد که ببوسد. ساواک اجازه نداده بود کسی بو ببرد که آن شب چه کسانی به کاباره دعوت شده‌اند. بادی‌گاردهای گوگوش هم خبر نداشتند این‌ها چه کسانی هستند و ریختند و شهرام را حسابی کتک زدند.

 

من شب بعد از این اتفاق، برای اولین‌بار همراه آقای فرمان‌آرا خانم گوگوش را با خانم «زویا زاکاریان» که اغلب ترانه‌های ایشان را می‌گفت در اتاق مخصوص مبله‌ای که ایشان در کاباره میامی داشت، دیدم. آقای قربانی برایش یک Royalty فراهم کرده بود.

 

در یکی از طبقات هتل یک پنت‌هاوس داشت که هیچ وقت آنجا را به کسی نمی‌دادند و مخصوص خودش و مهمانان داخلی و خارجی‌اش بود. من بعد از اینکه صحبت‌هایم را با آقای فرمان‌آرا کردم، همه را به مرحوم هریتاش انتقال دادم. در وضعیت سینمای آن زمان، منِ جوان که داشتم راهم را درست می‌رفتم و تا آن زمان هیچ کار بدی انجام نداده بودم، نه قمارباز بودم، نه به مهمانی‌های آنچنانی می‌رفتم و خیلی راحت داشتم زندگی طبیعی خودم را می‌کردم و در ضمن درسم را هم می‌خواندم، فرمان‌آرا با کمال ناجوانمردی و با توطئه مرا از دست آقای هریتاش در آورد و علیه ایشان بد گفت. بعد هم به من توصیه کرد که حواست جمع باشد از امروز با این آدم [آقای هریتاش] رفت و آمد نکنی و ضمناً به او هم نگو من این حرف‌ها را به تو گفته‌ام. نگو توطئه‌اش بوده است، تا تیر قرارداد پنج ساله که طراحش خود ایشان بود به هدف بخورد.



چرا چنین قصدی داشت؟
آن روزها ماموران پخش شایعه در سینما زیاد بودند. الان هم هستند. در جامعه سینمایی پخش کرد که هر کسی که می‌خواهد با سعید کنگرانی کار کند، باید بیاید از من اجازه بگیرد و ایشان زیر امضای من است.
 

 

یعنی شما قرارداد پنج ساله را امضا نکردید، ولی ایشان به این شکل وانمود کرد؟
بله، از پنج سال اسم نمی‌برد، اما اینطور در جامعه سینمایی شایعه کرده بود که هر کسی می‌خواهد با کنگرانی کار کند باید از من اجازه بگیرد، چون ایشان تحت قرارداد من است. در صورتی که این یک دروغ بزرگ بود.
 

 

در آنجا تازه با داستان آشنا شدید؟
در آنجا با تیپ آدم‌های کاباره‌ای آشنا شدم با همان طبع «من شهپرم، نیلوفرم»، یعنی یک طبع فوق‌العاده پایین و سخیف. حاضرم قسم بخورم این افراد در عمرشان حتی یک کتاب هم نخوانده‌اند.

سطحی‌نگری و ابتذال محض...

خیلی سطحی. تا دلتان بخواهد بی‌سواد بودند.

 



مشخصاً چه کسانی؟
صنف بازیگرها و خواننده‌ها. بازیگرهای تیم «جمشید شیبانی»، تیمی که با ایرج قادری کار می‌کردند. صنار از جهان نمی‌دانستد که هیچ، سفره پدری‌شان را هم نمی‌توانستند توصیف کنند که چه بوده و پایگاه طبقاتی من چیست؟ همه‌اش دنبال عرق‌خوری، کاباره، قمار و... بودند. قمار هم که بدترین اعتیاد است و چیزهای دیگر را هم به دنبال خودش می‌آورد. قمارباز حتماً به تریاک و هروئین هم معتاد می‌شود، مخصوصاً آن‌هایی که قاپ‌باز هستند. قمار ورق هم از دهه 1350 مد شد که از اروپا آمد.


 

در سینما چه کسانی بیشتر به قماربازی معروف بودند؟
«یدالله شیراندامی»، منوچهر وثوق و خانمش، آقای فردین. البته ایشان در مصاف‌های خصوصی با تیمسار ربیعی که فرمانده نیروی هوایی و BMW داشت قمار می‌کرد، چون خانه‌هایشان نزدیک به هم بود.
 

 

دربار هم گعده‌های قمار زیاد داشت؟
فراوان. اصلاً شب‌های مخصوص داشتند، مخصوصاً اشرف. شمس که زن پهلبد بود، وسواس شدیدی داشت که به شوهرش هم منتقل شده بود. چنان وسواسی که فکر می‌کنم خود آریامهر را هم به خانه‌اش راه نمی‌داد! بعضی از خارجی‌هایی که برای فستیوال‌ جهانی تهران می‌آمدند، باید به دیدن شمس می‌رفتند و عرض ارادت می‌کردند. آن‌وقت شمس به آن آدم‌های خوش‌تیپ یک کیسه پلاستیک می‌داد که پا کنند تا روی موکت که راه می‌روند کثیف نشود.



لابد  به همین دلیل احتمالاً جلسات قمار در خانه او برگزار نمی‌شد؟!
بله؛ به این دلیل بود. انتهای کاخش زاویه‌ای درست کرده بود که در آن می‌نشست و مثلاً دعا می‌کرد!!!


کاری که اشرف در عمل انجام می‌داد، فرح نیز از جنبه تئوریک در ساختار سینما انجام می‌داد...


دقیقاً. چندی پیش یک مجله تیتر زد: فرح‌نگی؛ که بر وزن برهنگی است. خیلی تیتر درستی بود. فرح می‌خواست این طرز فکر در کل جامعه جا بیفتد. اختلافات طبقاتی در دهه 1350، مخصوصاً از وقتی که به‌خاطر داشتن نفت پولدار شدیم، وحشتناک بود. چیزهایی را که پروپاگاندا می‌کردند و نشان می‌دادند دروغ محض بود. یکسری آدم قلم به مزد هم چه در مطبوعات، چه در دنیای کتاب و سینما بودند که فوق‌لیسانس و دکترا هم داشتند، ولی دو قران برای جامعه نمی‌ارزیدند.
 

در فیلم «در امتداد شب» پسری که شما رل او را بازی میکنید، سرطان خون میگیرد. این هوای تازه قرعه‌اش به نام شما خورد. خیلی هم تعجب‌برانگیز بود، مخصوصاً با آن کارنامه‌ای که با مهرجویی و به‌ویژه خسرو هریتاش داشتید و با آن ذائقه سینمایی، یک‌مرتبه در چنین فیلمی بازی کردید و ناگهان تبدیل به یک فوق ستاره شدید، ولی معتقدید که برای این  هوای تازه و love story سینمای فارسی تاوان زیادی دادید.
 

و هنوز هم تاوانش را می‌دهم. «در امتداد شب» برایم دار مکافات شد. یکی از دلایل اوج گرفتن شهرتم در جامعه، این فیلم و سریال دایی جان ناپلئون بود، در حالی‌که آن همه فیلم خوب کار کرده بودم و اساساً جبهه فکری‌ام آن تیپ فیلم‌ها بود و همیشه متن و کارگردان برایم مهم بودند. از یک جایی تصمیم گرفته بودم روی این دو موضوع دقت کنم. من نمی‌خواستم با سینما تجارت کنم. این را خیلی خوب می‌دانستم، اما در فیلم «در امتداد شب» موضوع مالی برایم مهمترین بخش قضیه بود، در عین حال نمی‌خواستم روی اعتقاداتم پا بگذارم. ماجراهای بعد از «در امتداد شب» به‌قدری عظیم و بزرگ بودند که در تمام زوایای زندگی اجتماعی‌ام اثر گذاشتند و حتی شکل و شمایل خانواده‌ام را نسبت به من عوض کردند. این فیلم چنان تاثیری گذاشت که تمام خواهر و برادرهایم درگیر این شهرت شدند.



اولین مهمانی‌هایی که رفتید کجاها بودند؟
همین مهمانی‌های همکاران خودم.



مثلاً چه کسانی؟
یک نمونه‌اش مهمانی‌های جشنواره فیلم تهران. در طول این جشنواره دو کوکتل در کاخ سبز اشرف برگزار شد. بازیگران خارجی می‌آمدند تا با بازیگران ایرانی آشنا شوند. برای دو تا از این مهمانی‌ها اسم مرا هم رد کردند و به‌خاطر شنیده‌هایی که از این ماجراها داشتم، ترس وحشتناکی بر من مستولی شده بود. به هر حال به‌صورت مهمان رفتم و هیچ اتفاقی هم در آنجا نیفتاد، جز اینکه با کسانی آشنا شدم که بیشترشان در فکر تصرف من بودند. یکی از آن‌ها هم خانم آغداشلو و دوستانش بودند که دوره جوانی را برایم تبدیل به دوره سیاهی و تباهی کردند و پای مواد مخدر به زندگی من باز شد. فکرش را بکنید کسی که همیشه به همراه داشتن مسواک و خمیردندان معروف بود و حتی سیگار هم جز یکی دو بار نکشیده بود و همیشه صبح‌ها طناب می‌زد، به چنین وادی‌ای افتاد.



این اعتیاد از چه زمانی شروع شد؟
دو سال بعد از «در امتداد شب» و در اثر روابط طراحی شده ناجوانمردانه‌ای که واسطه آن شهره آغداشلو بود. بعدها متوجه شدم یک پای قضیه هم [...] بود. بنا به دلایل شخصی که خودم در زندگی ایشان ناظر بودم، در لباس یک دوست وفادار پایین شهری این ارتباط را برقرار کردم، ولی بعدها متوجه شدم نظر ایشان و کمبودهایشان به‌گونه‌ای است که پشت سر من گفتند که ایشان مونوپولی بنده یعنی شرکت فیتسی است. جلوی رویم که جرأتش را نداشتند بگویند، در حالی‌که من  اصلاً با این شرکت قرارداد پنج ساله نبستم. فقط برای «در امتداد شب» قرارداد بستم و بعد هم سال به سال کار می‌کردم.

من به جایی رسیده‌ام که با شجاعت از خودم و جهان خودم حرف می‌زنم که خدا این قدرت را به من داد که دوربین را به طرف خودش برگرداند و از جا بلند شود و تابوی شهرت را بشکند. جهان مواد مخدر جز  سیاهی و با دیو زندگی کردن چیزی نیست. پسری که عزیز خانواده، مودب، فروتن و پاک بود، ناگهان آزادگی‌های سفره پدری‌اش تبدیل شد به چنین جوانی.

من زمانی با واسطه‌گری خانم آغداشلو با اینگونه زن‌ها آشنا شدم که بسیار آدم مقیدی بودم و همین‌طوری به کسی راه نمی‌دادم. نامزدم هم دبیرستانی بود و بین دو خانواده درباره ازدواج ما صحبت شده بود و همیشه تصویرش جلوی چشمم بود، ولی آن‌ها با ولنگاری‌هایشان مرا به دام کشیدند. من نه چیزی درباره مواد مخدر می‌دانستم و نه در خانواده‌ام چنین چیزی سابقه داشت، بعد از یک‌سال متوجه شدم به‌صورت «بخوری» مرا معتاد کرده‌اند.
 

 

یعنی چه؟
یعنی مواد مخدر را در موهایشان می‌ریختند و روی آن اسپری می زدند. من به لحاظ اعتقاداتی که داشتم آدم یکه‌شناسی بودم و هرزگی را نمی‌شناختم و اصالتاً برای اینکه مرد خانواده باشم تربیت شده بودم. یکجور یکه‌‌شناسی که پدرم داشت و برادرهای دیگرم نیز دنبال کردند و متاسفانه من به‌خاطر این شیوه زندگی از آن‌ها عقب افتادم و وارد این وادی خطرناک شدم.

از اینجا به بعد لحن حرف زدنم تغییر خواهد کرد، چون امروز حال و وضعیتی را پیدا کرده‌ام که حتی برایشان دعا می‌کنم که از آن وضعیت نکبت رها شوند، چه رسد به اینکه بخواهم نفرینشان کنم. تاوانی که صحبتش را می‌کنم این است که از این تاریخ چیزی وارد زندگی‌ام شد که به خرمن جوانی‌ام کبریت کشید.

 

شما در سال 1367 از ایران مهاجرت کردید؟
بله، در سال 1367 دیگر از آن همه آزار، اذیت و فشار بریدم. دیگر جان نداشتم. از آن طرف هم گرفتار اعتیاد شده بودم که برایتان باز نکردم و ان‌شاءالله بماند برای وقتی دیگر، چون گمنامی ماجرا خیلی برایم مهم است و نجات من از این ورطه رابطه مستقیم با خدا دارد و نمی‌شود با آن سود و سودا کرد.
 

 

در لس‌آنجلس چه کسانی سردمدار ماجرا بودند؟ چه مناسباتی بود؟ چگونه یکدیگر را پیدا کردند؟ چون جریان هنر فاسد عصر پهلوی دوباره داشت شکل می‌گرفت.
شکل گرفته بود.

 

چه کسانی یا محافلی محور این جریان در آمریکا بودند؟
مثلاً مجله جوانان به مراتب قوی‌تر از قبل از درمی‌آمد، طوری‌که ذکایی شاید در رویا هم نمی‌دید. حالا خودش صاحب امتیاز شده بود، در حالی‌که قبلاً غلام ر. اعتمادی بود. یا آقای «عباس پهلوان» و امثال او بودند که روزنامه‌های صبح را چاپ می‌کردند یا «علیرضا میبدی» و دیگران که بخش رادیو را در دست داشتند. همه این‌ها سر یک چهارراهی به هم می‌رسیدند. غروب چهارشنبه، اگر هم در این کاباره به هم نمی‌رسیدند، جاهایی در لس‌آنجلس شبیه به کافه بود که شب‌های شعر در آنجا برگزار می‌شد.
 



می‌شود به اسامی آن‌ها اشاره کنید؟
مثلاً کاباره تهران یکی از آن‌ها بود که کافه ساده‌ای بود که در آن شب شعر می‌گذاشتند تا بتوانند پول چای بگیرند و...


 

گردهمایی ایرانی‌ها بود؟
بله، شب شعر بود.



بیشتر چه کسانی بودند؟
امثال خاکسار.



«نسیم خاکسار»؟
نمی‌دانم. دو تا برادر بودند.
 

 

در این گعده‌های روشنفکری بیشتر چه کسانی را می‌دیدید؟
مثلاً «اسماعیل خویی». منافقین با همان سیاقشان فعال بودند. خرج‌هایی که در گردهمایی‌هایشان می‌کردند عجیب و غریب بود. یکبار در یک هتل بزرگ گردهمایی‌ای داده بودند که تا آن تاریخ ندیده بودم که هیچ یک از کلنی‌های ایرانی‌ها بتوانند مهمانی بزرگ و باشکوهی مثل آن با شام و تشکیلات بدهند.
 

تشریفاتی به تمام معنا.
بله، رسمی، تشکیلاتی، با مراقبه FBI و سیستم‌های امنیتی آمریکا.
 

 

این مهمانی در کجا بود؟
در لس‌آنجلس. با حیرت می‌دیدم بعضی از خانم‌ها و آقایان کاباره‌نشین در آنجا هم هستند.


یک وجه دیگر از چریک‌های کافه‌نشین.
کاملاً با این حرف شما موافقم. یک رقاصه حالا بیاید بشود ژاندارک و در تلویزیون به ملت ما خط بدهد.

مثلاً چه کسانی؟
خانم «هاله شجره» که الان انقلابی شده!

ظاهراً منافق شده. مرضیه هم..
مرضیه بود، ولی هاله نه. خانم مرجان همراه همسرش منافق شد و اعلام هم کردند.
رقاصه‌ها مجاهد شدند!
رقاصه دیدم که چریک فدایی شده بود! مثل اینکه مجاهدین از یک زمانی سازمانی را تشکیل دادند که غیر از سلطنت‌طلب‌ها همه می‌توانستند در آن شرکت کنند.
 

شورای مقاومت منافقین؟

بله، در بین این‌ها دین مطرح نبود و مثلاً یهودی هم می‌توانست عضو شود.

 

شورای مقاومت منافقین که بالاخره از هم پاشید. در لس‌آنجلس دایره ارتباطات شما با دیگران چگونه بود؟
یک‌سال طول کشید تا بفهمم کجا ایستاده‌ام. چه کسی هستم و کانال‌های لس‌آنجلس ـ تهران کدامند.
 

با بهروز وثوقی در آمریکا هم مراوده داشتید؟
نه، ایشان را در مهمانی ندیدم. یک روز برای مروری بر آثار ایشان جلسه‌ای گذاشته بودند و من به‌عنوان پیشکسوت برایشان احترام قائل بودم و رفتم. در خیابان همدیگر را دیده بودیم و بعد هم تلفنی با هم صحبت ‌کردیم.
 

شب‌خیز و دار و دسته‌اش هم بخشی از همان جریان فرهنگی مبتذل خارج کشور بودند...
بله، ولی کمی هوشمندانه‌تر. «علیرضا امیرقاسمی» و امثال آن‌ها در رذالت سنگ تمام گذاشته‌اند.



چطور؟
کلاهبرداری‌های عجیبی می‌کردند.
 

مثلاً چه کار می‌کردند؟
بیشتر در کار show و کنسرت گذاشتن بودند. قرارداد می‌بستند که مثلاً فلان قدر به طرف بدهند. هزار جور کلک هم سوار می‌کردند تا طرف می‌آمد و وارد این بازی می‌شد و بعد سرش کلاه می‌گذاشتند. مثلاً از اسرائیل خواننده‌ای بلند شد و به لس‌آنجلس آمد. کاری با او کردند که شب اجرا پشت میکروفون گفت به عشق اینکه شما اینجا هستید برایتان می‌خوانم، وگرنه این‌ها پول مرا نداده‌اند. می‌توانید مصاحبه‌ام را با مجله جوانان در همان موقع ببینید. در آنجا حرف‌هایم را زده‌ام و از همان جا با من بد شدند.
 

 

چه سالی؟
یکی دو سال قبل از اینکه به ایران بیایم. 1380 یا 1381.


در آنجا چه گفتید؟
بله، مثلاً یکسری تئاتر از تورات ‌دیدم، از جمله استر و خشایارشاه، مُردخای. یک نقد شخصی نوشتم و گفتم این تحریف تاریخ است.
 

کارگردان تئاتر چه کسی بود؟
«رضا ژیان» و خانمش «زویا زاکاریان». خانم آغداشلو نقش ملک وشتی را بازی می‌کرد.

 

در کجا؟
در بهترین جاهای دو سه هزار نفره. Back upشان هم حرف نداشت.


چه کسانی Back up می‌کردند؟
جامعه یهودی ایرانی. خانم هما سرشار و بقیه...
 

پس به‌نوعی خودتان با این جامعه لس‌آنجلسی وارد داد و ستد شدید.
بله، می‌خواستم تئاتر کار کنم.
 

با چه کسانی کار می‌کردید؟ با پرویز صیاد هم کار کردید؟
خیر، با ایشان کار نکردم. یک شرکت کتاب در ویچر سن‌مارینو  بود که پاتوق اهل کتاب بود. بیشتر دنبال مجله ستاره سینما یا مجله آقای «علی معلم» بودم یا کتاب می‌خواستم. در آنجا «عباس کیارستمی»، «حسین جعفریان» فیلمبردار، پرویز صیاد، «هوشنگ توزیع» و «فرهاد آئیش» می‌آمدند و سلام و علیکی می‌کردیم. تئاتری که ما در برکلی کار کردیم به نام «خانه ما آن سوی مرز» بود. آن زمان آقای آئیش در دانشگاه برکلی عکاس بودند و به ما کمک کردند که در آنجا اجرا برویم و عکاسی هم می‌کردند. بعد هم یک تئاتر با فرزان دلجو کار کردم به اسم «ماتیک» همراه با آقای وطن‌پرست و خانم «شیلا وثوق».
 

آکادمی گوگوش و شبکه من و تو ظاهراً از شما دعوت به‌کار کرده بودند؟
چند بار زنگ زده‌اند. غیر از آن خیلی از شبکه‌های لس‌آنجلسی هم تماس گرفتند. فکر می‌کنند من بچه‌ام که در دام آن‌ها بیفتم!
 

مثلاً چه شبکه‌هایی؟
مثلاً  آپادانا. شبکه‌ای است در سانفرانسیسکو، شمال کالیفرنیا. یا از دبی پیشنهادهای جدی برای اجرای برنامه‌های تکی هست که به آن‌ها می‌گویند one man show. دو خواننده هم کنار دستم می‌گذارند و تور اروپا، آمریکا، کانادا و...، اما قبول نکرده‌ام. من و تو که چندین‌بار تماس گرفته است. یک‌بار در رامسر زندگی می‌کردم که زنگ زدند و گفتم برادر ایشان هستم. طرف گفت صدای شما با برادرتان مو نمی‌زند. گفتم بله، ما دو تا در بین خواهر و برادرها صدایمان عین هم است. فرمایشتان چیست؟ که شروع کرد به توضیح دادن که می‌خواهیم برنامه‌ای راجع‌به سینمای گذشته بسازیم و یک برنامه هم با عنوان خاطره چهره‌ها. رد کردم و دیگر تماسی هم نگرفتند، چون کار و بار زندگی‌ام اینجاست. چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است. دیگر ذهنیتش را ندارم که برای من و تو وقت بگذارم. که چه بشود؟ با آن تیپ تلویزیون‌ها از اول مخالف بودم، حالا که دیگر بدتر هم شده‌ام. که چه بشود؟ که از امثال من سود و سودایشان را ببرند؟ خانم گوگوش آن طرف رفت و یک زندگی درجه یک. می‌بینید که چطور دارند برایش خرج می‌کنند. خدا نکند روزی برسد که نان مرا چنین جاهایی بدهند. اصلاً با مشربم جور در نمی‌آید.


برچسب ها: گفتگو ، کنگرانی ، گوگوش

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۹۲
در انتظار بررسی: ۱۰
غیر قابل انتشار: ۵۲
مسعود
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۰
43
35
یعنی چی؟ انواع و اقسام اتهام ها از سوی یک فرد به افراد مختلف؟؟؟ این درست نیست. همه اتهام ها در زمان خود از سوی مراجع ذیصلاح بررسی و اقدام شده است. به نظر صحیح نیست این نوع سوالات در مصاجبه ها مطرح شود. از نظر فنی فرهنگی و هنری سینمای دهه 50 ایران را بررسی میکردید و مقایسه با سینمای روز جهان صورت میگرفت مصاحبه دلنشین تر بود تا اینکه راجع افراد صحبت شود...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۰
فلسفه فراماسیونری بسیار پیچیده است و بخشی از آن نفوذ بوسیله صنعت سینما و سلبریتی هاست .قبل از هر اظهار نظری کمی مطالعه بفرمایید.
ناشناس
| Germany |
۱۰:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۰
ناشناس| | ۱۳:۴۸
+++
+++
+++
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۰
اتفاقا فیلمی که معروفش کرد همین فیلم در امتداد شب بود! و البته سریال دایی جان ناپلئون .
مسعود
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۰
34
17
یعنی چی؟ انواع و اقسام اتهام ها از سوی یک فرد به افراد مختلف؟؟؟ این درست نیست. همه اتهام ها در زمان خود از سوی مراجع ذیصلاح بررسی و اقدام شده است. به نظر صحیح نیست این نوع سوالات در مصاجبه ها مطرح شود. از نظر فنی فرهنگی و هنری سینمای دهه 50 ایران را بررسی میکردید و مقایسه با سینمای روز جهان صورت میگرفت مصاحبه دلنشین تر بود تا اینکه راجع افراد صحبت شود...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۰
به حرفو چندبار میگی؟؟؟ این درست نیست.
ایرانی
|
United States of America
|
۱۱:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۰
43
23
اقای محترم خود فروشی و ادم فروشی هم حدی دارد/
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۰
26
30
کاملأ خودشان را یکجورهایی تطهیر می کنند ! همه بد و فاسد این درست اما شما هم با این موج عظیم غافلان و والضالین در حرکت بودید، جناب کنگرانی می فرمایند فلان و بهمان مرا گول زدند ! عجبا !در اینجا لازم به یادآوری است هوشنگ انصاری پسرخاله همسر عباس توفیق است.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۰
کجا خودش را تطهیر کرده بیچاره. خیلی شفاف گفته که معتاد شده و در فساد گرفتار بوده دیگه لابد میخوای صحنه ها را هم برات توضیح یده
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۰
یعنی می فرمایید چون خودش درگیر موضوع بوده باید خفقان بگیرد
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۰
ایشون عاملیت رو از خودش گرفته و خودش رو در حد یک بچه اغفال شده و قربانی قرار داده .انگار بقیه از شکم مادرشون فاسد بیرون اومدند!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۰
37
15
از کجا معلوم این حرفای سعید کنگرانی باشه. از قولش گفته باشید بعدشم این شخص کیه که بخواد یک سیستم زیر سوال ببره
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
38
12
مشخصه همش. خالی بندی. کل هم. بی اساس و ساختگی حاضرم شرط ببندم کنگرانی روحشان خبر نداره!
پاسخ ها
ناشناس
| Germany |
۰۳:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
عجب وضعی داره این اوضاع ها!
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۳:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
داداش اوضاع خودش جمعه دیگه اون ها رو چرا میاری اخر جمله
ناشناس
| Germany |
۰۳:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
ناشناس ۱۴:۳۱ -
داداش اوضاع خودش جمعه دیگه اون ها رو چرا میاری اخر جمله....
البته میشه جمله را اینطوری خوند: عجب وضعی داره این اوضاع , ها! والا...
ضمنا جمع وضع بعضی اواقیت , اوضاع میشود و بعضی مواقیت اواضع .که هر دو وضعتین گویشی جدا از بکدیگرند.
امید است با توضیح اینجانب تمام ابهامات مصغره مکثر شده باشند.
با تشکر
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۳:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
بله ولی شما کاما نزاشته بودین وسط با کاما معنی جمله کلا عوض میشود مانند این دو جمله/ بخشش لازم نیست اعدامش کنید و بخشش . لازم نیست اعدامش کنید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۵۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
6
30
خودش داره ميگه من نمونه عيني اين همه فساد در سينماي زمان شاه هستم اونوقت عده اي نميخوان حقيقت رو بپذيرند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
9
34
هر كس يك بار يك فيلم زمان شاه رو با خانواده اش به تماشا بشينه بايد مدام دستش رو روي چشم و گوش بچه اش بذاره تا بعضي كارها و حرف ها رو نبينه و نشنوه. تازه اين فيلم ها مال اون موقع بوده
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
12
32
شاه و خانواده اش انحراف اخلاقي داشتند و عمداً اين انحرافات رو به سينما كشاندند تا مردم نيز با خودشون همسو شوند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
14
34
فساد خاندان پهلوي چيزي نيست كه قابل كتمان باشد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
3
37
کلا نه فقط در ایران در همه دنیا از هالیوود تا بالیوود تا سینمای فرانسه و ایتالیا اخلاقیات پایین اگر به فیلمهای ایرانی هم نگاه کنید فیلمهای قبل از انقلاب اکثرا صحنه های کاباره و بارداری دختر قبل از ازدواج با مرد مورد علاقه اش بود قبل از انقلاب بازیگری شغلی کثیف به حساب میومد خودم دهه شصتیم و خیلی هم علاقمند به بازیگری بودم وقتی نوجوون بودم ولی خانواده ام مخالف بودن اونموقع دلیلش رو نمیفهمیدم ولی وقتی تصادفی دو تا فیلم از فیلمهای قبل از انقلاب دیدم فهمیدم اینهمه مخالفت از کجا آب میخورد اگه به بعضی فیلمهای الان هم نگاه کنید می بینید آب گیر نمیارن وگرنه شناگران ماهرین
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
جدیدا دهه شصتی ها تاریخ پیش از انقلاب رو هم به اسم خودشون سند زدند؟!!!
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
ناشناس۲۳:۴۸ نخیر نظر و درست بخون تا بفهمی تاریخ قبل از انقلاب رو به اسم خودمون نزدیم گفتم تصادفی دو فیلم از فیلمهای قبل از انقلاب دیدم و فهمیدم چرا انقدر خانواده ام با بازیگری من مخالف بودن چرا مدام تو مجالس وقتی حرف از سینما میشد از سینمای قبل از انقلاب بد می گفتن و از شغل بازیگری بد می گفتن افتاد ؟
علی ف
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
22
21
واقعاٌ دلم میسوزه برای این آدمای از اینجا رونده از اونجا مونده ولی حالا اگر هم میخواهید دوباره مطرح شوید با تخریب کردن دیگران اصلاٌ صحیح نیست .اینم اصلاٌ نمیتونم باور کنم که شما تو اون جو فقط قربانی بودید یعنی شما پاک و ساده همه گرگ شما همش گول خوردید و اغفال شدید اصلاٌ هم علاقه ای نداشتید !!!! واقعاٌ کاش به شعور مخاطبتون احترام بیشتری میذاشتید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
7
25
اینها همه شان سروته یک کرباسند فسادی که رژیم پهلوی بوسیله فسادپیشه های داخلی وخارجی درسینما ورادیوتلویزیون ومحافل باصطلاح هنری برای ملت ایران تدارک دیده بودیکی ازعوامل سرنگونی رژیم کثیف وفاسد پهلوی شد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
20
13
همش فرافكني بود يعني خوداقاي كنگراني معصوم بودن ديگران گولش ميزدن ميگن هركي يكطرفه به قاضي بره راضي برميگرده خوب بوداقاي كنگراني رعايت انصاف ميكردن
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
5
24
جوانهاى سياه بختى كه به اغواى اينا پاكدامنى خود رو از كف دادند، دعا كنيم خدا ايمان ما رو از گزند شيطانها حفظ كنه مثل اينها تباه نشيم! درسته اينا از عيش و ثروت دنيا به همه چيزش رسيدن ولى يه چيزى رو از دست دادن و اون رستگارى ابدى هستش.
صادق
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
20
13
آدمه .. دیده به هیچ جا دستش بند نیست اومده به حسابه خودش افشاگری کنه. ببینم اگه خیلی جرات و جسارت داری در مورد مافیای فعلی سینمای ایران صحبت کن و نه در مورد کسانی که نسلشون منقرض شده و دستشون به هیچجا بند نیست.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
10
31
اين گوگوش حريص كه هنوزسر پيرى معركه گيرى مى كنه، هنوز دست از سر مردم بدبخت بر نداشته، يه اكادمى مسخره هم راه انداخته بود كه حسابى جواب داد و يك مشت دختر و پسر خل و چل هم دور و برش جمع كرده، خاطرات گذشته اشو مرور كنه!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۳:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
خودت چی هستی؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
5
26
ما در زمان طاغوت چیزی نداشتیم به جز فساد بزرگترها شاهد هستند که هر روز در زمان شاه برق قطع میشد یعنی برق جمعیت یک میلیونی تهران آن زمان را هم نمیتوانستند تامین کنند
مهران
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
19
8
ان شاالله آقای کنگرانی با این رویه مجوز بازی بگیرند و با آقای شریفی نیا همبازی شوند
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
ظاهرا مجوز بازی داره به عکسها نگاه کن عکس با لادن طباطبایی داره خودن طباطبایی امسال تو برنامه عید گفت دیگه بازیگری نمیکنه عکس قدیمی بخاطر مجوز اینا رو نگفته
سرابی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
6
24
بدر گوگوش صابر اتشین در سراب تماشاخانه ای داشت و ابتدا فائقه اتشین در خردسالی در ان تماشاخانه به اکروباتیک و بند بازی مشغول بود متاسفانه گوگوش راه درستی برای زندگی انتخاب نکرد
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
استعدادش خواندن و بازیگری ست. راه درست از نظر شما چیه؟! نابود کردن استعداد؟!!
سرابی
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
فکر نمیکنید با راههای دیگری هم میشود استعدادها را شکوفا کرد
حسن
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
استعدادش در فساد است ،پس باید شکوفا شود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
7
24
در فساد خاندان پهلوی همین بس که کشف حجاب کردند و عفت و پاکدامنی زن ایرانی رو میخواستند از بین ببرند . شاه خر مهره آمریکا و انگلیس بود و سیاست های اون ها رو اجرا میکرد و هدفش دین زدایی از جامعه بود. این کار توسط دیگر مهره های استعمار در خاورمیانه و افرادی مثل بن علی (تونس ) ، مبارک (مصر ) ، صدام ، قذافی و....انجام شده است
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
19
7
باورشما اینه که همین حالا تواین مملکت کسانی به مراتب کثیف تر مخوف تر بیشرم تر وجود نداره وهمین دقیقا بعدازانقلاب کات شده ! خوش خیال باشو باورکن حالا یکی ازایشون سوال کنه دستمزد چند گرفتی بابت این مصاحبه راستشو بگو ؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
نه باور این نیست مصاحبه ..رو فراموش نکردیم که از نبود سکس و خشونت و شراب در فیلمهای ایرانی ناراضی بود اظهارات پرستو صالحی در مورد اینکه تهیه کننده ای بهش گفته باید حال بده رو هم فراموش نکردیم الان این آزادی رو ندارن وگرنه اگر نگم همه سینمای ایران ولی بخشی از سینمای ایران همون سینمای مبتذل غربی ضمنا من با خود این شخص مخالفم ولی هرکی ذره ای تغییر رویه میده انگ پول گرفتن بهش نزنید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۳
17
15
برو بابا ا، همونموقع هم برای معروف شدن و به سر زبانها افتادن کشته مرده این بوده که با گوگوش همبازی بشه ، حالا می فرمایند : بازی با گوگوش ............عجبا
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۳
آى گفتى! اينا تا دخلشون مياد پشيمونند، اون زمان كه خودكشى مى كردن واسه گوگوش يادشون نيست، الان مصرف نداره، پته همو ميريزن رو آب تا بگن طفل معصوما بى گناه بودن همش تقصير جادوگر سياه بوده، فرافكنى، انگار صاحب عقل و اختيار نبوده؟!
حسنی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
11
1
نود درصد نظرات شدن ناسناس
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۱:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
خب حالا اسم بذاریم مثل تو حسنی که چی
علیش
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۱:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
نود درصد شده بچه بازی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
9
13
اون عده ای که طرفدار شاه فاسد هستند باید بدونند یه روز با این بدبخت فلک زده محشور خواهند شد
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۰:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
لطفا دعاشون کن چه بسا این طرفداری از روی جهالته وگرنه شاه که هفت تا کفنم پوسونده
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۰:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
اگر در این مملکت مثل حضرت عالی در صنعت و کار و هتر و کشاورزی و ..و. داشتیم مملکت گلستان بود .
قلندرم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
12
3
یک نفر از روی آمار و مطالعه و مستند ، نظر نداد ، ولی همگی خود را استاد تاریخ سینما میدانند!!! جای تآسف است
مهدي ك از كرمانشاه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
10
1
آقاي سعيد كنگراني ما در حق شما محبت كرديم لطف كرديم
قلندرم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
13
1
یک نفر از روی آمار و مطالعه و مستند ، نظر نداد ، ولی همگی خود را استاد تاریخ سینما میدانند!!! جای تآسف است
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
آمار نمیخواد بالای 90 درصد فیلمهای قبل از انقلاب در مورد تجاوز و روابط خارج از ازدواج بود سوژه اصلی بیشتر فیلمها همین بود صحنه های معاشقه یا اغواگری زن رو به نمایش میذاشتن
صحرا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۷
7
12
آقای کنگرانی قصد قضاوت ندارم و هر کس مسئول اعمال و مسبب نتایج ان هستش. به قول معصوم دوست هر کس عقل او دشمن هر کس جهالت اوست.

حضرت امیر به مالک اشتر فرمود ؛ اگر دیدی شب کسی گناهی مرتکب شده است ، صبح او را عاصی مپندار شاید توبه کرده باشد.

با توجه به گفته های بالا؛ زندگی هر کس فراز و نشیب بسیاری دارد و در کوران حوادث شخصیت واقعی انسان نمایان می شود. عریان شدن شخصیت واقعی آدما در شرایط سخت عیار تفکر و عقیده واقعی او ست و خوی و منش او را بر همه آشکار می سازد.

حال سوال اینجاست؛ اگر اکنون حکومت پهلوی پابرجا بود و همان شرایط و زمینه ها در سینما باقی بود همین حرفها را تکرار می کردید؟ و بر همین عقیده استوار بودید؟

یااینکه چون دستتان از هر جا کوتاه است به ناچار اینگونه سخن گفتن را آغاز کرده اید؟

حضرت امیر همواره انسان را از افراط و تفریط بر حذر داشته اند.

خیلی از بازیگران قبل از انقلاب بدون وقفه به فعالیت هنری خود ادامه دادند و همواره محبوب بود ه اند.

چرا که همواره فکر زمستان زندگی هم بوده اند.

حق نگه دارت هموطن.
خوش باش و خوش بزی.
saeed
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۷
11
6
تاريخ مصرفت گذشته زور نزن
چرا تلويزيوني كه وجود نداشته و هنري كه بنام سينما نبوده رو بود كردند و تخريب ميكني؟
ديگه فكر آخرتت باش عزيز برادر
Maryam
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۹
16
5
خداييش فيلم قشنگيه درامتدادشب مگه نه؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۱:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۹
شما تشریف آوردید ایران؟
سعید
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۱:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۹
نه
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۱:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۹
خانم مریم خداییش جنابعالی حالتون ......! مگه نه؟
مرتضی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۹
10
4
حالا یه عده شدن گوگوش یه عده هم ناشناس بهر حال بهتره هرکی حساب خودش بکنه اینکه کسی نابود شد دست خودش هست نه دیگری اینکه سعید کنگرانی در شهوت غرق شده و در شهرت ناکام دست خودش بوده نه دیگران هیچ کس راه موفقیت کسی رو نبست الان نزدیک 37 سال از انقلاب میگذره
سارا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۲
9
2
اخی میخواست دلم براش بسوزه نشدددد اخه هنوزم همون ادم ساده هس نمیدونه کدوم حرف و کدوم کارو کجا انجام بده همینطوری میدویه ای کیوش پایینه فقط زیبایی داره... خودشو مفت می فروشه کلا خودفروشی کار خوبی نیس یکمی خودتو جمع و جور کن باور کن اگه این حرفارو هم نمیگفتی سربلند تر بودی
اما الان یک ادم شکست خورده خودتو نشون دادی
اخه همه چی که به بازیگری نیس می رفتی دنبال یه کار حلال و ابرومندانه
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۲
6
4
در وجود فساد در سینمای قبل از انقلاب هیچ تردیدی نیست.اما مفسده در سینمای امروز هم بیداد میکند.هنر همیشه همراه با فساد بوده وهست.البته هنرمند سالم هم قبل وبعداز انقلاب وجود داشته ودارد.داریوش اقبالی که اشاره شده در مصاحبهء امروز زندگی بسیار سالم و بشردوستانه ایی داره وقبل از انقلاب هم از عملکرد و ترانه هاش مشخصه که رویکردی اجتماعی واعتراضی داشته
Mohsen
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۲
6
1
این فیلم هارو ازکجا میشع تهیه کرد
حمید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۳۷ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۴
7
2
آخه یکی نیست بگه تو داشتی از خوشحالی میمردی وقتی فهمیدی همبازیت گوگوش افسانه ایه...
درامتدادشب نبود این ادم هم نبود ناگفته نماند که این فیلم قریب به 25 سال درمجارستان(مطمین نیستم طبق گفته پرویز صیاد)اکران عمومی داشته.
ایرانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۱
3
1
فیلم های دوره شاه خیلی هاش قشنگ بود شماها نمیخواید نبینید دستتون بررای ما رو شده یعنی هرکس با شما نباشه ضدش میشید.این آقا هم خودش میخواسته اگر نه مبتونست راحت ول کنه جمع کنید تهمت خانه ی توهین کن را.
حالا بماند
|
United States of America
|
۱۴:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۱/۳۰
2
1
موضوع اصلی آگاهی ست. خود آقای کنگرانی هم در بخشی از صحبتهاش اشاره کرده که حالا دیگه آگاه تر شده و برای اون افرادی که ازشون ناراحت بوده دعای خیر میکنه. میخواستم بگم که آقا سعید عزیز و دوست داشتنی بهتر اینه که آدمی مسئولیت هرچه رو که براش اتفاق افتاده بپذیره و خودش وتنها خودش رو مسئول بدونه. که اگه چنین بکنه تغییرات خیلی زودتر اتفاق میافتند. برای همه انسانها و خصوصا سعید کنگرانی عزیز و همه عزیزانی که در مصاحبه اش از اونها نام برده بهترینها رو آرزو دارم. که همه ما ریشه خدایی داریم و خدا در درون همه ما سکنی دارد.
ساحل
|
United States of America
|
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۸
3
2
این مصاحبه بود یا بازجویی؟ قشنگ تابلو بود داشتید از طرف اعتراف می‌گرفتید. بنده خدا هم گیر افتاده بود. بابا از کی تا حالا سؤالات مصاحبه به این فرم طرح میشن؟!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۴/۳۰
2
1
سلام من كارشناس فيلم و اينا نيستم ولي داداش ميزاشتي اون ،دوسه تا نقطه چين ،كه تو متن بود ،ميمردن،كه كلا كسي نباشه،يه باره همه رو اعتراف ميكردي،،،و توبه يادت نره
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۴:۳۵ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۹
2
2
اگه واقعا جناب سعید خان این حرفها رو زده یا خیلی کشیده بوده و یا جنسش خوب نبوده کلا طفلی حال خوشی نداشتست .اگه واقعا اینا حرفهای ایشون هست بسیار بسیار جای تاسف دارد .
ناشناس
|
Netherlands
|
۰۱:۴۶ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۲
2
1
اقای کنگرانی حال و حول خودتو کردی الان رفتی بالای منبر.امان از تظاهر و ریا ......
گندم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۵۴ - ۱۳۹۵/۱۰/۱۰
3
1
امید همه دوستانی که تو کامنتها قصد تطهیر گوگوش و امثال اون رو دارن با گوگوش محشور بشن
افشین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۱۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۲
1
1
این آقا لابد حافظه اش رو از دست داده!!!! میگه برای بازی در فیلم در امتداد شب به دفتر فرمان آرا رفته و گوگوش و شوهرش قربانی هم اونجا بودن!!! قربانی و گوگوش سال پنجاه و یک طلاق گرفتن در حالی که در امتداد شب برای سال پنجاه و شش هست. میگه گوگوش و داریوش رابطه داشتن و قربانی مچ اونا رو گرفته!!! در حالی که اون زمان داریوش هنوز معروف نشده بود. همه چی رو پس و پیش میگه!!! ادعا میکنه شاهد بوده که در قیصر و رضا موتوری دخترای کم سن و سالو میاوردن تا لخت بشن؛ فیلم قیصر و رضا موتوری سال چهل و هشت و چهل نه ساخته شدن و اون زمان این آقا پانزده ساله بوده و اصلا کاره ای نبود که بخواد حتی سر صحنه فیلمبرداری حاضر بشه. اگه از نظر ایشون واقعا سینما اینقدر فاسد بوده پس چرا خودش آلوده اش شده؟؟؟ میتونست مثل آذر شیوا کنار بکشه. میخواد مثلا خودشو توجیح کنه یا مردم رو هالو گیر اورده؟؟؟!!!! تو جوانی هر کاری دلشون میخواست کردن حالا سر پیری اعتراف میکن که چی؟ سینمای او دوران فلان بود. آخه نه اینکه سینمای الان اصلا فساد نداره و ماشالا گل و بلبله.
پسرک
|
Netherlands
|
۱۸:۲۰ - ۱۳۹۶/۰۳/۰۹
0
0
سلام
از این که اقا سعید از دوزخ سینمای ایران گفتن ممنون از لطفشان

در زمان شاه سینما اقتصاد سیاست اموزش همه زیر سلطه غرب بود
مرگ بر امریکا
میلاد فندرسکی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۲۲ - ۱۳۹۶/۰۴/۱۷
0
0
افشاگری در مورد محمود قربانی نیک شوهر اول خانوم گوگوش
باسلام احتراما به استحضار میرساند جناب اقای محمود قربانی نیک شماره شناسنامه 739 صادره از تهران مالک هتل میامی و کاباره «میامی» که بزرگ‌ترین و مهم‌ترین کابارهٔ ایران قبل از انقلاب در خیابان پهلوی, به جهت خرید گردن بند برای خانوم شهره صولتی به مغازه طلا فروشی تخت طاووس آقای اسداله پدارمی معروف به احمد مراجعه کرده و اقدام به خرید گردن بند به مبلغ 150.000 ریال نموده و برای مبلغ مذکور چک بانک ایران و عرب به شماره 038770 الف به تاریخ دوم بهمن سال 2536شاهنشاهی برابر 1356 خورشیدی صادر نمود , متاسفانه علیرغم پیگری آقای پدرامی طبق گواهی کسر موجودی حساب جاری شماره 13249 برابر 1356 خورشیدی مورخ سوم بهمن ماه سال 2536 شاهنشاهی برابر 1356 خورشیدی با توجه به نفوذ ایشان در دستگاه راهی به جایی نبرد و پس از انقلاب ایران ایشان از کشور خارج شدند و عملا موضوع بدون نتیجه ماند , پس از گذشت حدود 40 سال از این اتفاق با توجه به نرخ تورم ارزش مالی بسیار زیاد چک مذکور , اینجانب میلاد فندرسکی به جهت پیگیری موضوع اقدام نمودم و توسط یکی از انسانهای دلسوز موفق به تهیه شماره تماس آقای قربانی شدم در تلگرام خیلی مودبانه به ایشان پیام دادم ولی متاسفانه با برخورد بسیار بد و غیر اخلاقی ایشان مواجه شدم و حتی بنده باجگیر خطاب و تهدید کردن که اگر بیخیال موضوع نشوم ترتیب بنده را خواهند داد با عوامل و دوستان موجودشان در ایران , نا گفته نماند بنده هم آنچه لیاقتش رو داشت تقدیم کردم و حسابی از خجالتشون در اومدم , امروز میخوام به کمک شما عزیزان به دین طریق افشاگری در مورد این موجود کلاهبردار و خطرناک رو انجام بدهم , چون معتقدم ایشان گرگیست در لباس بره معصوم , لذا وظیفه خودم دونستم تا از طریقه کلیه وسایل ارتبط جمعی و اجتماعی این مرد به ظاهر محترم را به جهان معرفی نماینم . امیدوارم بنده را در این راه یاری بفرمایید. با تشکر
شماره همراه 09153030499 در ضمن مدارک اثبات موجود میباشد در صورت تمایل برای شما ارسال خواهد شد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۹ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
0
0
سلام
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۲ - ۱۳۹۷/۰۷/۱۷
0
0
از نوشته های بعضی از هموطنانم تعجب کردم .حتی اگه این آقا افشاگری نمیکرد فساد دربار ویا گوگوش که دیگه یه مساله واضحه در اغلب فیلم فارسی ها دیگه اینقدر بحث نداشت .
رودابه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۰۸ - ۱۳۹۷/۰۷/۲۴
0
0
به نظر من کاملا هم نباشه 90 درصد حرفهای ایشان صحت داره واصولا دیگه چیزی برای پنهان کردن نیست در مورد اغداشلو درست گفته رابطه های گوگوش را دقیقا اقای قربانی هم گفته بود گوگوش خواننده خوبیه اما خیلی ماجراهای احمقانه تو زندگیش بوده وهست ودر رزیم گذشته یک پسر خوش قیافه هم مثل یک دخترزیبا درخطر بوده البته حالا هم نمیشه گفت از این خبرهانیست اما بهرحال به ان اشفتگی واشکارا نیست همیشه ودرهر زمان ادمهای کثیف وسودجو وجود دارند خدا به جوانان ما رحم کند حالا هم تو سینما مافیا هست فرق زیادی نکرده
بهمن
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۵ - ۱۳۹۷/۰۸/۲۱
0
0
اگر وارد دایره بازیگرها وارد شوید فساد قمار اعتیاد و...را لمس میکنید چه الان چه در قبل.ما فقط قضاوت میکنیم ولی یکبار هم به خودمان نمیگویم اگر من جای او بودم درست میماندم؟وجدان شما بیدار است و میداند چه گناهانی کردید ولی در ابعاد کوچکتر پس بدنبال خراب کردن نباشید .برای من بیننده بازی شهاب حسینی لذت بخش است حالا چه میکند به من مربوط نیست و قضاوتی ندارم و در مورد بهروز و....نیز همچنین
محمد جواد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۷ - ۱۳۹۷/۰۹/۲۶
0
0
هر کس جلوی در خانه ی خودش را جارو کند دنیا تبدیل به گلستان میشود..البته یادم نیستم فرموده ی کدوم بنده خداست
اشغال همیشه هست، قبل و بعد انقلاب نداریم..
به لطف تکنولوژی، بازیافت میشه..
زیبایی در امتداد شب حرف نداره. حالا کاری به بازیگراشو اعمالشون ندارم..
جلوی در خونه خودمو جارو کنم شاهکار کردم..
به یاد بابک و دختر همسایشون
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۰۳ - ۱۳۹۸/۰۲/۰۱
0
0
محمد جواد جان .... پسرم.
خداوند دامن زن رو محل تربیت بشر قرار داده نه بازیچه یه عده آشغال که در سینمای قبل انقلاب بودن و آقای کنگرانی بهشون اشاره کرد.البته این افراد فاسد در زمان ما هم طرفدارانی دارند و البته چون با آگاهی از خیانتهای اهل هنر اون زمان ازشون طرفداری میکنن پس اینا ازونها کثیف تر و فاسدترند مثل همین یارو محمدجواد که داشت ....میزد...
جوادعسگر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۰۷ - ۱۳۹۸/۰۳/۰۲
0
0
در همه کشورها پشت صحنه تئاتر ، سینما و خوانندگی همیشه بردگی و برده داری بوده ، چون به آسانی می توان با ابزاری به نام هنرمند درآمدهای هنگفتی به دست آورد ولی شوربختانه ، در این بازار بردگی هنری ، هنرمند نابود می شود اگر هم می بینید که هنوز خوانندگان پیش از انقلاب سرپا هستند ، هزاران ترک خورده اند ولی ظاهر را خوب نگهه داشته اند . بزرگترین برده دار هنری ایران محمود قربانی بود که حالا در امریکا زندگی می کند و هنوز هم نوچه هایش در ایران هستند .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۳۶ - ۱۳۹۸/۰۳/۱۳
0
0
آقای کنگرانی هم اون زمان قربانی شد ولی اینکه میگن افسار نفسو نگه دارین خوبه .به درد میخوره
محتبی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۲:۱۱ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۷
0
0
عشق و حالتو کردی،حالا برای ما شدی معلم اخلاق،،سانفراسیسکو در سریال دایی جان ناپلیون هنوز یادمونه
راهدار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۰۲ - ۱۳۹۸/۰۴/۱۶
0
0
الان مشکله ما اینه به نظر شما ؟ 50 سال قبل ؟ نمیدونم مخاطبین عزیز چند سال سن دارین یا در چه دوره از زندگی هستین ؟ ولی این اقایایون و خانومهای که اینجا اسم برده شده معمولا یا عمرشون به پایان رسیده یا در انتهای راه قرار دارن و زندگی راحت و مرفهی داشتند و از اقشار اسیب پذیر جامعه از نظر مالی نبودن اینان اگه گناه کردن یا به مواد مخدر رجوع کردن از سر خوشی بوده و تفریح و خوشگذرونی ،از رو نداری و گرفتاری این کارهای فوق انجام ندادن . ولی بودن و هستن در جامعه گذشته و کنونی که از سر نداری و فقر به تن فروشی و مواد مخدر به اجبار یا از این جهت که انگیزه ادامه زندگی و سلامتی براشون بی اهمییت شده ... گرفتار شدن . پس لطفا یه طوری عنوان نکنید که انگار اونا بدبخت بودن ما خوشبخت . الان معتاد به مواد مخدر نیست اصلا دیگه ؟ الان تن فروشی نیست دیگه ؟ الان کاباره نیست الان مکانه و خونهای فساد علنی نیست دیگه درسته ولی خیلی مشکلات هست . جناب سعید ک و اونای که اسم بردن از سر خوشی و خوشگذرونی اون کارا میکردن نه از سر فقر و نداری و بدبختی . مشکله ما 50 سال قبل نیست الان یه کاری کنیم که مواد مخدر نباشه این مواد مخدر صنعتی مث شیشه شده بلای جونه مردم . بیکاری شده بلای جونه جوونا نبوده مسکن ... نه اینکه نیست .. هست گرونه قدرت خرید نیست . اگه یه ادمی هست که این مطالب میخونه و دستش به جای بنده یا صدای داره که میتونه به گوشه یه وزیر یا ریس یا رهبر برسونه لطفا برسونه بگه ما جوونا مشکل کار و مسکن داریم مشکلات معیشتی داریم اینا رو حل کنید جلو این مواد مخدر هم بگیرید تا نیاد داخل مملکت جلو این مواد مخدر صنعتی بگیرید تا در دسترس جوونا نباشه لطفا لطفا لطفا
کیمیا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
0
0
سلام..مصاحبه تکان‌دهنده و افشاگری تکان‌دهنده بود.. !! نمیشه به محض خواندن مصاحبه نظر داد. ضمن تشکر از جناب کنگرانی عزیز اینطور ادامه میدم: همه اتفاقات آن روزهای سینما به تفکرات و جهت‌گیری‌های ناپخته فرح، اشرف، محمدرضا شاه پهلوی ربط دارد. به طور مثال به خاطر دیدار فرح با الیزابت تیلور، جریانات فراماسونری به کاخ پاش باز شد. ( البته همیشه مهمانی های آنچنانی بوده) الگو برداری وتقلید کورکورانه از هر آنچه که غربیها میکردند، به اسم روشنفکری و تزریق آن به جامعه نادان، ناتوان،نا آگاه ایران، بدترین کاری میشد که خاندان پهلوی انجام بدهند و دادند. این جمله رو به یاد دارید؟ ادب آداب دارد..! در حقیقت خیلی جلوتر از فرهنگ و هنر، این ادب و آداب است که نقش دارند. اینکه سینمای ایران آنروزگار، سعی بر این داشت که مشکلات جامعه رو به تصویر بکشد شاید بد نیست ونبود، اما تنها ترین و بدترین چیزی که درش رعایت نشد ادب و آداب و رسوم جامعه بود که همیشه نادیده گرفته میشد. که به دلیل روشنفکری و غرب‌زدگی ناچیز شمرده میشد. کم ترین کسانی و خانوادگانی در چنین جوامعی میتوانن موفق باشند. این خاندان، با سرعتی بسیار انجام گسیخته میخواستن جامعه رو به سوی مدرنیته و مدرنیسم پیش ببرند که بسیار اشتباه بود..!! مدرنیته و مدرنیسم از هر جهت که بگید بسیار زود بود و بسیار سرعت بالایی داشت..!۸۰ ٪ جامعه یک فیلم رو نمیتونستن تجزیه و تحلیل کنن!! و اصلن پی نمیبردن پیام فیلم واندرز فیلم چه بود..!! از نظر من سرتاسر سینمای آن زمان غلط محض بود..!! و همه اینها انگشتی رو به سوی خاندان پهلوی، جشن فرهنگ وهنر، فرح نگی فرهنگی، مدرنیته و مدرنیسم با پاشنه های لق و والق، مینی ژوپهایی که کم تر ۲۰ سانت طول داشتند، رو نشان میدهد.. ادب آداب دارد...بعد از ادب و آداب فرهنگ و هنر شکل میگیرد..!! ممنونم از شما جناب کنگرانی عزیز،.. شما بسیار خاص هستید.. درود به شرفتان..!!
ادب آداب دارد.. یاحق..!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۰ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۸
0
0
جالب بود.
شهامت شما در رسوا کردن جرثومه های فساد و نفاق ستودنی است.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۵/۱۷
0
0
بسیار عالی ولی متاسفانه بعضی ها ازحقیقت روی گردانند زیرا بااین روشنگریها دیگر نمی شود از خیلیها اسطوره ی الکی ساخت و بخورد مردم داد دست جناب فضلی درد نکند
رضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۹/۳۰
0
0
همه ازفساداخلاقی درسینمای قبل ازانقلاب خبردارن.اکثربازیگران ناگذیرتن ب بازی درفیلمهامیدادن.مافیای ک ازان صحبت شدهم اکنونم وجودداره.ب گفته خودهنرمندان افرادی هستندک باپیشنهادرابطه نامشروع بزنان ازانهاسواستفاده میکنن.بهرحال اقای سعیدشماالان جانمازاب نکش.این همه اطلاعات روشماازکجااوردین یادروغ میگی ک احتمالش کم هس ویاخودت طوری دراین فساددخیل بودی ک حتمن همیجوری بوده.فقط برام سواله چراهمون اوایل انقلاب اعتراف نکردی چراالان.احتمالامیخایی بااین حرفهات ب نون نوایی برسی ویاخودتورودرردیف بازیگران بااخلاق ک بهشون جفاشده قراربدی تادرتاریخ ی هنرمندخوب ازت یادبشه.بنظرمن خودتوازچشمم همین چندنفریم بودانداختی.همه میدونن اشرف پهلوی ی زن فاحشه بوده.گوگوشم بخاطرروابطی داشته معروف شدزنی ک هنوزم دست ازفاحشگی برنداشته.هرچندالانم امارطلاق وبعضی ازناهنحاریانشون میده ک هنوزم سینمادچاراین فسادهس.بازیگرانی ک ازدواج سفیددارندویابعداز۲تافیلم بازی میکنن چنان درفسادذوب میشن ک خودشونونابودمیکنند.فقط خدارحم کنه ب فرزندان این ملت.فرزندانی ک هنرمندان روالگوی خودقرارمیدهند.هنرمندی ک بدون تعهداست وب فرهنگ نجیب این مرزبوم اسیب جبران ناپذیری میزند.همینجاازمسعولین مملکت عاجزانه خواهش میکنم ک باهنرپیشگان فاسدبرخوردکنن وازورودانهاب سینماوتلویزیون جلوگیری کنندچون جوانان مملکت بااینهازندگی میکنند‌.هرچندهنرمندان باشرفی هستند ک قبل وبعدازانقلابم باروح وروان مردم بازی نکردندومردم راب عنوان سرمایه فرهنگی حفظ کردند.وماهم قدرشونه میدونیم خدابهشون عزت بده
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۴۰ - ۱۳۹۹/۱۰/۰۱
0
0
فساد خاندان‌ پهلوی‌‌ وطن‌فروشه ‌بی‌بندوبار بر‌کسی ‌پوشیده‌نیست ‌کسانی ‌که‌متاسفانه ‌فساداخلاقی‌ رابه‌اوج‌رساندند وعده‌ای ‌از جوانان ‌ساده‌رابه‌گرداب‌فسادخودکشاندند‌ ودرذلت ‌روزگار سپری‌ می‌کنند هر چند به‌گمان‌خودشان ‌‌وافرادساده‌لوح‌درثروت‌ وارامش ‌درقلب ‌دشمنان‌ ایران ‌زمین‌به‌خوشی‌روزگارسرمیکنند ‌خداوندمهربان ‌درهای ‌توبه‌ را برای ‌همه‌بازگذاشته‌است ‌پس‌همه‌توبه‌کنیم‌وهرانچه‌راکه‌او (الله) میگوید وگفته ‌است‌دنبال‌کنیم ‌البته‌کسی ‌که‌میخواهد‌توبه‌کند واقعا باید از گذشته ‌و کرده‌ خود باز ‌گردد و به‌سوی ‌خداب رود‌
مرتضی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۷/۳۰
0
0
اون موقع که جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت نبود!
اون وقت ها که با زن های جورواجور تیک‌ میزد و خوش میگذروند بد نبود و خودشو کنار نکشید ولی حالا که کنار گذاشته شده دست به افشاگری زده! اون موقع فساد بوده درست ولی خودشم پایه بوده پس نباید کسی رو ملامت کنه
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۰۵ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۷
0
0
درسته فساد وخیانت وباج به امریکا واهل سلطه زمان پهلوی خیلی بود
سعید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۳ - ۱۴۰۳/۰۱/۰۴
0
0
در کل گفتگوی خوبی بود و با اینکه ازفساد سینما در دوران پهلوی تاحدودی آشنا بودم لیکن بر اطلاعاتم افزوده شد و چیزهای زیادی یاد گرفتم.
بامید فردایی روشن و بدون فساد، اعتیاد و هرآنچه زشتی ست !
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین