به گزارش بولتن نیوز، همه کشورها در هر دورهای سودای پیشرفت در سر داشتهاند. ایران نیز از جمله کشورهایی است که با وجود دورههای حکومتی متعدد و ساختارهای سیاسی گوناگون همواره نخبگانی داشته است که در پی توسعه و پیشرفت بودهاند. روند پیشرفت دارای فراز و فرودهایی بوده است. در دورههایی زمینه بسیار مستعد بوده و تا حدودی پیشرفت حاصل شده است و در دورههایی دیگر یک توقف بزرگ در تاریخ رخ داده و پیشرفت چشمگیری حاصل نشده است. در نوشتار حاضر تلاش شده است تا به بررسی تعدادی از عوامل و عللی پرداخته شود که مانع عمده عدم پیشرفت در یکصد سال گذشته بودهاند.
بی ثباتی سیاسی؛ از تغییر سلسلهها تا تغییر حکمرانان
یکی از ملزومات اساسی پیشرفت، ثبات سیاسی است. در دوره صدساله اخیر، ایران با دو تغییر عمده در ساختار سیاسی (تغییر سلسلههای پادشاهی قاجار به پهلوی و همچنین وقوع انقلاب اسلامی) روبرو بوده است. از سوی دیگر نیز تغییر پادشاهان هم قبل از انقلاب وجود داشته و برحسب اطرافیان و دربار، سیاستهای توسعهای متفاوتی اعمال میگردیده است. هرچند در دوره پهلوی برنامههای پنج ساله تدوین شد، ولی به دلیل همان تغییر دولتها و تغییرات نرخ نفت سیاستهای اعمالی واحدی اجرا نشده است. به نظر میرسد این تغییرات کلی یکی از عمده موانع پیشرفت باشد.
سایه جنگهای متعدد بر سر ایران
موقعیت سوق الجیشی ایران سبب شده است تا همواره مورد طمع قدرتهای فرامنطقهای باشد. هرچند ایران هیچگاه به صورت کلی تحت استعمار هیچ کشوری در نیامده است اما وقوع جنگهای بزرگ در کشورهای همجوار سبب شده است تا تحت تاثیر جنگها باشد.
وقوع جنگ جهانی اول و دوم و ورود نیروهای فرامنطقهای برای استفاده استراتژیک از موقعیت جغرافیایی ایران در دوره پهلوی سبب شد تا وقفهای جدی در مسیر توسعه ایران رخ دهد. در همین دوران قحطی شدیدی عارض شد و مردم حتی برای تأمین غذای روزانه خود نیز دچار مشکل شدند، در چنین موقعیتی، انتظار پیشرفت چندان معقول به نظر نمیرسد.
محمدرضا شاه نیز طرحها و برنامههای توسعهای را ارائه کرد اما اجرای طرحهای توسعهای آن با وجود افزایش قیمت نفت هیچگاه محقق نشد.
بعد از انقلاب اسلامی نیز وقوع جنگ تحمیلی در مرزهای غربی تمام توان مالی و نیروی انسانی داخلی را مصروف خود کرد. هشت سال زمان کوتاهی نیست. بعد از قبول قطعنامه نیز رسیدن به وضعیت قبل از آغاز جنگ سالها کشورها را در طی مسیر پیشرفت، کند کرد.
تغییر نرخ نفت به عنوان پشتوانه مالی پیشرفت
ایران از جمله کشورهایی است که به صورت رانتیر اداره میشود. از زمان کشف نفت در ایران، تمام برنامههای اقتصادی و توسعهای آن بر مدار استخراج و فروش این ماده خام میچرخد. پس از ملی شدن صنعت نفت در دوره دکتر مصدق نیز دورهای با تحریم فروش آن مواجه شدیم. همزمان با وقوع جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی، قیمت نفت با یک جهش نسبی همراه بوده است، هرچند در آن زمان ایران متعهد شده بود تا نفت با قیمت ارزان در اختیار اسرائیل قرار دهد.
بعد از انقلاب اسلامی نیز متناسب شرایط منطقهای قیمت نفت افت و خیز داشته است. وقوع برخی جنگها باعث افزایش قیمت نفت شده و در دورههایی کارشکنیهای عربستان و یا دستیابی نیروهای آمریکایی و انگلیسی به چاههای نفت عراق، باعث کاهش قیمت نفت شده است.
بیشک توسعه پایدار نیازمند تأمین مالی مستمر و مشخص است. اما مشاهده میشود که برنامههای توسعه، تحت تأثیر کاهش و افزایش قیمت نفت قرار گرفته است.
نگاه به غرب از گذشته تا امروز
یکی دیگر از موانع پیشرفت در سده گذشته و حتی پیش از آن را باید این دانست که از زمانی که حکمرانان و نخبگان فکری و سیاسی ایران با غرب آشنا شدند، مبنای توسعه را در اصول غربی دیدند. الگوهای توسعهای، وارداتی شد و نخبگان تحصیلکرده در غرب ارجحیت بلامنازعی بر تحصیلکردگان داخلی یافتند. این امر تا زمانی که از باب آموختن علوم و فنون از غرب باشد قابل قبول بوده و هست اما این دلدادگی به غرب حالت تقلیدی به خود گرفت و هیچ ابتکار جدیدی در حوزه پیشرفت دیده نشد.
بیشک پیشرفت در هر کشوری متناسب شرایط و اقتضائات فرهنگی و جغرافیایی آن باید طراحی و اجرا شود. فرهنگ شرقی و اسلامی از یک سو و موقعیت جغرافیایی ایران از سوی دیگر تفاوتهای فاحشی با کشورهای غربی داشته و دارد؛ اما نخبگان بدون در نظر گرفتن این تفاوتها تلاش داشتهاند تا برنامههای پیشرفت را تقلیدی و کپی کارانه پیاده کنند.
این نگاه به غرب نه تنها در دوره پادشاهان قاجار و پهلوی کهگاه در بین مدیران جمهوری اسلامی ایران نیز دیده شده است.
در حال حاضر نیز اطلاعات رسمی و غیررسمی نشان میدهد فرزندان ۳۰۰۰ نفر از مسؤولان فعلی ایران در کشورهای اروپایی هستند که این خود میتواند در آینده پیامدهای سیاسی زیادی داشته باشد، چون زمانی که آنها در آنجا زندگی میکنند، در آینده به نوعی مدافع فرهنگ آنجا خواهند شد. (کتاب علل عقبماندگی ایران، عزیزالله علیزاده)
نگاه به غرب در حوزه پیشرفت سبب شده است تا نخبگان و مردم روحیه خود را در مقابل غرب از دست بدهند. خود را دست کم بگیرند و احساس ضعف و ناتوانی در مسیر پیشرفت داشته باشند. در هر حوزه وارد میشوند حضور و کمک غرب را طلب کنند و عدم حضور آنان را سبب شکست تلقی کنند.
دستیابی به فناوریهای هستهای، هوافضا، ساخت داروهای نوترکیب و دستاوردهایی از این نوع سبب شده است تا در دهه گذشته روحیه ملی تقویت شود و اعتماد به نفس ملی و هویت جمعی ایرانیان با جهش روبرو گردد.
نگاههای دولتی به توسعه؛ جدایی نخبگان از مردم
متاسفانه فرهنگ مردم ایران به گونهای است که مردم، حاکمیت و دولتها را متولی اقدامات بزرگ میدانند. پیشرفت یکی از مقولاتی است که مردم اکثرا به غلط، دولتها را متصدی آن قلمداد کردهاند و هیچگاه نقش مؤثری در پیشبرد آن برای خود متصور نشدهاند. در اینکه پیشرفت یک امر مهم و بزرگ ملی است هیچ شک و شبههای وجود ندارد اما باید تک تک افراد جامعه نیز خود را مسئول بدانند و نقش دولت را در این زمینه تنها حمایتی طلب کنند.
به دو دلیلی که ذکر شد یکی نگاه نخبگان فکری به غرب و از سوی دیگر مطالبات مردم در قالب توسعه دولتی، بین نخبگان دست اندرکار توسعه و مردم نیز همواره شکاف وجود داشته است. نخبگان از توسعه و پیشرفت انتظاراتی داشتهاند کهگاه در بستر زمانی طویل محقق میشده است، اما مردم مطالبات کوتاه مدت تری داشتهاند. این شکاف نیز یکی از علل و موانع پیشرفت در ایران بوده است.
عدم تجربه پذیری از گذشته
طومار گذشته برای عمل در زمان حال بسته میشود. گذشته طومار گشودهٔ زمان حال است. با یک دید عالمانه به گذشته درایران میتوان گفت گذشته ما حکایت از فقدان این تجربه پذیری دارد حال آنکه میدانیم این تجربه پذیری خود منبع عظیم آموزشی است و این فقدان ما را از آن منبع عظیم محروم میدارد. (مجله: مطالعات تاریخی» تابستان ۱۳۸۴ - شماره ۸)
بسیاری از تجربیات تلخ و شیرین در مسیر پیشرفت چندباره تکرار شدهاند در حالی که درس آموزیهای لازم از آنها به عمل نیامده است. یکی از بارزترین آنها میتوان گره زدن برنامههای توسعه به قیمت نفت دانست.
در دورههایی، بحث اقتصاد بدون نفت مطرح میشود، اما با افزایش نسبی قیمت نفت، تمام برنامههای استقلال از نفت به دست فراموشی سپرده میشود و تا زمانی دیگر که با افت قیمت نفت مواجه میشویم. حافظه تاریخی نخبگان و مردم ایران در مسیر توسعه بسیار ضعیف بوده است.
بیتوجهی به آموزههای اسلامی
از زمان صفویه تاکنون، دین یکی از پایههای مهم فرهنگی و تمدنی ایران بوده و هست. هیچ برنامهای برای پیشرفت بدون در نظر گرفتن آموزههای دینی موفق و کارآمد نخواهد بود. در دورههایی حکمرانان و پادشاهان تلاش کردند تا دین داری با ریاضت و دوری از دنیا یکسان تلقی شود تا کم کاریهای خود را به پای همین سادگی و ریاضت و دوری از دنیا بگذارند. این فرهنگ در دورههایی طولانی در پس زمینه ذهنی مردم ریشه دار شد. مردم تمایل چندانی به پیشرفت و توسعه نداشتند و حتی مطالباتی در این زمینه از حکمرانان و دولتهای برسرکار مطرح نکردند.
پس انقلاب به دلیل نگاههای تقلیدی به بحث پیشرفت، برخی از متدینین پیشرفت را با غرب زدگی یکسان تلقی کرده و هرچه از مظاهر مدرنیته و توسعه بود را نفی کردند. در این میان اما رهبری با تبیین علوم بومی و اقتصاد دانش بنیان و تشویق دست یابی به برخی از توانمندیهای علمی در داخل، تلاش کردند تا این برداشت غلط از پیشرفت را از بین ببرند. ارائه برنامههای جامع و چشم انداز بیست ساله گام بلندی در زدودن این اندیشه اشتباه از فرهنگ مردم بود.
ضعف مراکز دینى
عامل دیگرى که موجب انحراف مسلمین گردید، محدود شمردن وظایف عالمان دینى به برپاداشتن مراسم احکام عبادى، و بیان احکام اولیه، مانند طهارت و نجاست است. در جامعهای که دین از پایههای فرهنگی و اندیشهای است، جایگاه مراکز دینی در هر زمینهای باید پویا و خط شکن باشد. نخبگان دینى، باید به تمام ابعاد دین توجه نمایند و اسلام را به تمام و کمال درک نمایند. همان گونه که فقه و احکام فقهى، عقاید و اخلاق جزو دین است، اهمیت به موضوعات اقتصادی و پیشرفت و توسعه نیز در قلمرو دیناند.
در فقه اهل بیت علیهمالسلام مطالب زیادی درباره مکتب اقتصادى، سیاسى، مدیریت فقهى وامثالهم وجود دارد که فقط محققان اندکى به آن توجه کردهاند. آیا احیاى این ارزشها، از وظایف عالمان دین و مراکز دینى نیست؟. (مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم)
تا پیش از این، مراکز دینی به دلیل عدم هماهنگی و عدم همخوانی با ساختار سیاسی از نوعی مهجوریت دم میزدهاند. اما اکنون در سی سال گذشته زمینه فراهم بوده است تا حوزههای علمیه به ارائه راهکارهای دینی برای پیشرفت اقدام نمایند. بسیاری از احادیث و بسیاری از اقوال که از زندگی ائمه معصومین (ع) نقل شده نشان میدهد که حضرات معصومین (ع) نیز در دوره حیات خود به مقولات اقتصادی اهمیت دادهاند. همچنان که اقتصاد اسلامی از موضوعات مهجور است و به یک عزم جدی و جهادگونه نیاز دارد.
بر اساس آنچه در بالا آورده شد، میتوان این نتیجه را گرفت که بساری از ضربههایی که امروزه بر اقتصاد ما وارد میشود عمدتا دلیلی درونی داشته است. به عبارتی دیگر، سوءمدیریتها، عدم مسئولیت پذیری شهروندان و نخبگان جامعه در برابر منابع اقتصادی کشور، نبود مدیریت و طرحهای قوی برای حل و برون رفت از مشکلات؛ و سیار مواردی از ایندست عوامل به مراتب قویتری ازتحریم هستندکه درحال ضربه زدن به کشور هستند.
برای تحقق پیشرفت باید موانع برطرف شود و عزم جدی برای پیشرفت حاصل گردد. پیشرفت یک برنامه و پروژه کوتاه مدت نیست بلکه یک برنامه بلندمدت است که باید تمام طرحهای ملی در راستای آن تعریف شود. مجموعه نخبگان فکری و ابزاری و بدنه مردم باید در قالب این برنامه بلندمدت عمل کنند، سختیها و هزینههای آن را بپردازند تا ثمره شیرین آن را نیز ببینند.
منبع: هفته نامه رفسنجان
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
سرکار خانم فاطمه رضایی برخی از دلایلتان رو قبول دارم مثل: بی ثباتی سیاسی و عدم تجربه پذیری از گذشته ولی اینکه گفتید سایه جنگهای متعدد بر سر ایران مانع پیشرفت بوده به هیچوجه مورد قبول نیست، ترکیه همسایه ماست و جنگهای منطقه ای برای این کشور هم بوده ولی پیشرفتش با ما قابل قیاس نیست، جنگهای جهانی اول و دوم در قلب اروپا بوده بطوریکه کشورهایشان با خاک یکسان شده بودند و جنگ هشت ساله ما در مقابلش ترقه بازی ای بیش نبوده است ولی آنها از فردای بعد از جنگ با سرعت بیشتر از قبل در جهت پیشرفت قدم برداشتند و حتی برخی میگویند پیشرفتهای علمی قرن بیستم مدیون همین جنگهاست.
جدایی نخبگان از مردم رو از دیگر موانع پیشرفت دانسته اید، ما نخبه ای نداریم که خواسته باشند از مردم جدا شوند!!! ایکاش حداقل یه نفر را در این زمینه مثال میزدید، هر چند که با یه گل بهار نمیشه.
اینکه فرموده اید دلدادگی به غرب حالت تقلیدی به خود گرفت و هیچ ابتکار جدیدی در حوزه پیشرفت دیده نشد. کاملاً صحیح است.
یکبار یکی از اساتید دانشگاه از اینکه دانشجویان بجای کسب دانش و تجربه علمی همش پشت اینترنت هستن و یا در شبکه های اجتماعی وقت تلف میکنند و یا برای کنفرانسشون مطالب رو از اینترنت کپی میکنن خیلی عصبانی شده بود و بر هر چی اینترنته لعنت فرستاد و گفت درسته که دانشگاه خبر داره که شماها بدرد کشور نمیخورید و هزینه ها رو به باد میدید ولی میدونه که اگر 30 سال یکبار فقط یه نفر درست حسابی از این دانشگاه بیرون بیاد تمام هزینه ها جبران میشه داره ولی دریغ از همان یک نفر!!!
یکی دیگر از دلایل عقب ماندگی، نهادینه شدن دروغ و حس حسادت در جامعه بوده است و بجای رقابت سالم در زمینه های علمی، اقتصادی و هنری، بیسوادی، تنبلی و حسادت در جامعه رخنه کرده است!
اعتیاد به مواد مخدر، شبکه های اجتماعی و موبایل و همچنین اعتیاد به فحشا و ساده لوحی از دیگر عوامل محسوب میشوند.
در هر صورت باید موارد ضعف در جامعمون رو اصلاح کنیم مواردی مثل تنبلی و ...و..و...