آقای الکس بانیان Alex Banayan با صدها ساعت مطالعه برای کشف رازهای موفقیت آقای کارنگی پنج فصل از بهترین درس های زندگی او را استخراج کرده که با همدیگر به مرور آنها میپردازیم.
1.از زیر سایه بیرون بیایید
یک روز یک مرد جوان وارد دفتر آقای کارنگی شد و با او درباره موفقیتش مصاحبه کرد. کارنگی می توانست با بیان داستان های فقر و فلاکت خود و یا معاملات وحشتناک با راکفلر به جوان پاسخ دهد، اما او درباره چیزهای دیگری صحبت کرد.
کارنگی در پاسخ گفت که مهم ترین چیز در زندگی او توانایی وی در دور ریختن مصیبت ها و سختی ها از ذهن و خندیدن در پستی و بلندی های زندگی بوده است. به نظر وی ارزش دیدن زندگی از لنز مثبت نگری بیش از میلیون ها دلار میارزد.
او این گونه ادامه میدهد: "جوانان باید بدانند که با این طرز نگرش می توانند بهره ببرند، چرا که ذهن انسان مانند جسم می تواند از زیر سایه به زیر نور خورشید حرکت کند."
این طرز فکر احساس خوبی به کاروکسب می دهد. با دوری جستن از منفی بافی که کمر انسان را خم میکند، کارنگی توانست روی چیزهای مثبت تمرکز کرده، از شکست ها سریع تر رها شده و در جایی که هیچ کس فرصتی نمی دید، او فرصت ها را به خوبی میدید.
از خودتان سوال کنید: آیا بعضی وقت ها غرق در افکار منفی و گفتوگوهای منفی با خودتان نمی شوید؟ آیا با نگاه داشتن ذهن خودتان در سایه و تاریکی، فرصتها را از دست نمیدهید؟ چقدر کار و کسبتان می تواند رشد بیشتری داشته باشد، اگر روی یک نوار این جمله را بنویسید و روی میز کارتان بگذارید: "ذهنتان را به سمت نور خورشید حرکت بدهید"
2. به او بگو آن 10 هزار دلار را برای خودت نگه دار
یک بار کارنگی و جی پی مورگان J.P.Morgan در یک کار و کسب شریک بودند. یک روز مورگان تصمیم به خرید سهم کارنگی گرفت و از او پرسید "چقدر برای آن می خواهی؟" کارنگی گفت که ارزش سهام وی 50 هزار دلار است و 10 هزار دلار هم اضافه بر آن می خواهد که می شود 60 هزار دلار. مورگان شرایط را پذیرفت.
اما صبح روز بعد کارنگی یک تماس تلفنی دریافت کرد.
مورگان: "آقای کارنگی! شما اشتباه کردید. بر اساس وضعیت اعتباری شما در شرکت، 10 هزار دلار کم تر حساب کردید." (مورگان ارزش واقعی سهام کارنگی را 60 هزار دلار حساب کرده بود که با 10 هزار دلار میشد 70 هزار دلار) بنا براین مورگان یک چک 70 هزار دلاری برای کارنگی فرستاد.
کارنگی در پاسخ به مورگان گفت که "آن 10 هزار دلار اضافی را برای خودت نگه دار." (ارزش کنونی آن 10 هزار دلار طبق تورم آمریکا می شود 130 هزار دلار) اما آقای مورگان در پاسخ به او گفت: "نه متشکرم. من چنین کاری نمی توانم انجام بدهم! "
کارنگی می گوید: "وقتی روی این داستان عمیق فکر می کردم، به این حقیقت رسیدم که یک کار و کسب بزرگ بر روی سخت ترین خطوط صداقت و درستکاری بنا می شود." کارنگی از مورگان این درس را آموخت که بهتر است در کوتاه مدت پول را از دست بدهیم اگر این به معنی آنست که شهرت و آوازه در دراز مدت حفظ شود!
به شدت به این موضوع فکر کنید: آیا کار و کسب شما هر آنچه را که تضمین کننده این اصل : "اعتبار و آبرو قبل از سود میآید" انجام میدهد؟
3. از قانون 90 – 10 پیروی کنید
یک ماجرایی هست که زندگی کارنگی را عوض کرد. داستان درباره پیر مردی که زندگی بسیار غم انگیز و تاسف باری را گذرانده می باشد. وقتی مردم شهر برای او دلسوزی می کردند، پیر مرد در پاسخ آنها گفت: "بله، دوستان من، همه آنچه شما گفتید درست است. من یک زندگی طولانی پر از مشکلات داشتم. اما یک حقیقت نادر درباره آنها وجود دارد. 90 درصد آنها اصلاً اتفاق نیفتاد!"
درسی که آقای کارنگی از این گفته پیر مرد یاد گرفت، این بود که بیشتر مشکلات و "اگر این جور بشه چی می شه ها" که ما تصور می کنیم، غالبا به طور کل اتفاق نمی افتند! مغز های ما غالباً تمایل به تصور بدترین سناریوها و عملکرد بر مبنای آنهایی دارند که بیشترآنها معمولاً به کل اتفاق نمی افتند! حتی اگر اتفاق هم بیافتند به آن بدی که ما تصور می کردیم نیستند!
امام علی علیه السلام می فرمایند: هرگاه از کاری ترسیدی، خود را بـه کام آن بینداز. زیرا ترس شدید از آن کار، دشوارتر و زیانبارتر از اقدام به آن کار است.
با یاد آوری قانون 10 – 90، کارنگی خود را از ترس ناشناخته ها رها کرد و توانست برای رسیدن به موفقیت های ریشه ای و بزرگ خود دست به ریسک های مورد نیاز بزند.
با خودتان صادق باشید: آیا شما هم گرفتار "اگر این جور بشه چی می شه" ها هستید؟ آیا زندگی شما در صورت پیروی از قانون 10-90 و یادآوری اینکه بیشتر مشکلات اصلاً رخ نمی دهند، بهتر نمی شود؟ آیا میخواهی همین الان یک تعهد بدهید که با این اصل و قانون زندگی خواهید کرد؟
4.روی نور فلاش بپرید!
وقتی که کارنگی برای اولین شغل خود استخدام شد، کارفرما از او پرسید "زود ترین زمانی که می توانید شروع کنید، کی هست؟" بیشتر آدم ها در این مواقع درخواست چند هفته برای جابجایی می کنند. اما جواب کارنگی چه بود؟ "من از همین الان کار را آغاز می کنم".
کارنگی می نویسد: "غنیمت نشمردن فرصت، می تواند یک اشتباه بزرگ باشد. پستی که به من پیشنهاد شد، می توانست یک اتفاقی بیافتد و یک پسری دیگر برای انجام آن کار فرستاده می شد. وقتی موقعیت تثبیت شد و در اون کار قرار گرفتم، با خودم گفتم، تا زمانی که بتوانم در این کار خواهم ماند."
کارنگی در باره این پیشنهاد خیلی فکر نکرد و به جای اینکه آهسته دست به کار شود و تمام فرصت را از دست بدهد، ترجیح داد که سریعاً وارد عمل شده و چیزی را که اشتباه باشد، را ریسک کند.
حضرت علی علیه السلام می فرماید: فرصت های نیک را غنیمت شمارید، به درستی که فرصتها مانند ابرهای بهاری سریع می گذرند.
و عکس این قانون هم صادق است. وقتی کارنگی به این نتیجه رسید که سهامی را که در یک شرکت دارد دیگر دوست ندارد، به شریکش گفت "همین الان همه سهم ها را بفروش". وقتی شریک او در پاسخ گفت عجله ای برای این کار نیست، کارنگی فریاد زد: "کاری را که گفتم سریع انجام بده!" و در حقیقت کار خوبی کرد چرا که خیلی زود آن شرکت ورشکسته شد.
چند فرصت فکر می کنید تا حالا از پیش شما گذشته و شما به سوی آنها خیز بر نداشتید؟ آیا آمادهاید مانند کارنگی عمل کنید و پاسخ شما به فرصت ها این باشد : "همین الان می توانم شروع کنم"؟
5. انگیزه 2.5 دلاری خودتان را پیدا کنید
در روزهای آغازین کار، کارنگی یک انعام 2.5 دلاری دریافت کرد. وقتی او انعام دریافتی را جهت کمک به خانواده به پدرو مادر خود داد، می گوید: "هیچ موفقیت پی در پی و یا به رسمیت شناخته شدن و آوازه ای تا به حال این اندازه هیجان و شوق بخشش و کمک آن 2.5 دلار را برای من نداشته است. آن موقعیت برای من یک بهشت بود روی کره زمین! "
و از آنجا به بعد، کارنگی فهمید که می خواهد ثروتمند شود. اما نه برای خودش، بلکه او پول درآوردن را برای پدر و مادرش برای اینکه زندگی خوبی داشته باشند، تخیل و تصور کرد.
به محض اینکه کارنگی آن مشوق و انگیزه بیرونی را تشخیص داد، سرعت او بیشتر شد. نکته کلیدی این است که انگیزه اصلی او کمک به خودش نبود، بلکه کمک به کسی غیر از خود او بود.
پس اگر کاری را که می کنی برای پدر و مادرت باشد، یا به جهت کمک کردن به دیگرانی که حتی ممکن است، اسم تو را هم ندانند، پس شما هم باید آن مشوق و انگیزه ها را در ذهن خود ایجاد کنید و بپرورانید تا اینکه در سختی های نا گزیر و حتمی سفر موفقیت به یاری شما شتافته و به شما سوخت رسانی کنند.
آیا برای انگیزه 2.5 دلاریت روشن هست که آن کیست؟ برای چه کسی جز خودت می خواهی کار کنی؟ اگر هنوز نمی دانی، سعی کن این موضوع را مشخص کنید. اگر هم می دانی آن انگیزه کیست، چگونه میخواهید هر روز آن انگیزه 2.5 دلاری را به خودتان یادآوری کنید؟
اندرو کارنگی دلیلی هست برای اینکه اگر سخت کار کنید، ذهنتان را بیرون سایه و در روشنایی قرار بدهید، ریسک پذیر باشید، سریع عمل کنید، و شهرت و آوازه بر آمده از سرسختانه ترین صداقت و درستکاری را بسازید، آنگاه به هر چه بخواهید می رسید.
گردآوری و ترجمه:
امیرعباس زینت بخش
amirabbaszinatbakhsh.blogfa.com
دانشگاه اینسیف متعلق به بانک مرکزی مالزی
پاورقی----------------------------------------------------------
1 در لیست 30 نفر زیر 30 سال فوربز بوده و نویسنده کتابی است (در دست چاپ) که پیش بینی می شود فروش آن بسیار بالا باشد. این کتاب حاصل 5 سال تحقیق روی زندگی افراد سزشناس موفق جهان نظیر بیل گیتس، وارن بافت، استیون ستیلبرگ و... می باشد. ناشر آن Crown Publishers ((Random House Inc می باشد.
2 ما اول کار می کنیم بعد کسب می کنیم. برای کسب گرما از شومینه باید هیزم ریخت. گرمای بیشتر می خواهی، هیزم بیشتر بریز. پس درست تر اینست که بگوییم کار و کسب. کلمه کسب و کار یعنی اول پول بعدا کار! تا پول ندهید من کاری نمی کنم! به یاد داشته باشیم کلمات و عبارات یک جامعه بر آمده از سبک زندگی رایج آن جامعه است.
انتهای پیام/ب
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com