یک نشریه معتبر آمریکایی در مقاله ای نوشت: توافق هسته ای ایران و کشورهای عضو گروه 1+5 پیامدهای مهمی برای امنیت در خاورمیانه خواهد داشت، اما تاثیر این توافق، دامنه گسترده تری تا چین را در برخواهد گرفت.
به گزارش بولتن نیوز،
دوهفته نامه علمی «فارن افرز» آمریکا در مقاله ای به قلم
«مایکل سینگ» نوشت: گستردگی دامنه این توافق را می توان از سخنان «سرگئی
لاوروف» وزیر امور خارجه روسیه دریافت که گفت این توافق هرگونه نیاز به
استقرار موشک های دفاعی ناتو در اروپا را برطرف کرده است، موضوعی که برای
مدتها به نزاع بین آمریکا و روسیه تبدیل شده بود.
نویسنده نشریه
چاپ شورای روابط خارجی در آمریکا نوشت: این توافق احتمالا به میلیاردها
دلار سرمایه گذاری هندوستان در بندر جنوبی چابهار ایران منجر خواهد شد و
پیشرفت در خط لوله نفتی ایران به پاکستان را سبب می شود و چه بسا امکان
صادرات گاز ایران به اروپا و کاهش وابستگی این قاره به انرژی روسیه را
فراهم کند.
«سینگ» در معتبرترین نشریه سیاست و روابط خارجی آمریکا نوشت: با این همه، شاید بزرگترین تاثیر این توافق بر چین باشد.
وی
در مقاله خود که آن را روز یکشنبه گذشته در نشریه «فارن افرز» منتشر کرد،
نوشت: ایران و چین از پیوندهای دیرپایی برخوردار هستند و از مشکلات تاریخی
که مناسبات تهران با روسیه، انگلستان و آمریکا را پیچیده می کند، برکنار
مانده است.
مناسبات دوران مدرن چین و ایران به پیش از زمانی باز می
گردد که «ریچارد نیکسون» درهای روابط واشنگتن با پکن را گشود. این کشور از
همان دوران یک شریک امنیتی غیرقابل جایگزین با ایران بوده است.
به
یمن روابط نزدیک تاریخی دو کشور و بدگمانی هر دو به آمریکا، بسیاری از
دانشگاهیان مهم چین، انتظار داشتند که کشورشان در این گفت و گوها نقش مخربی
را ایفا کند، اما از هر حیث که ارزیابی شود، مشارکت چین در این گفت و گوها
سازنده بود.
رویکرد چین شاید ناشی از گرایش این کشور به شکل دادن
به نتیجه ای دیپلماتیک بود که جلوی یکی از دو پیامد ناخوشایند را بگیرد: یک
جنگ بین ایران و آمریکا که می توانست واردات نفت چین از خلیج فارس را به
خطر اندازد یا نزدیکی بین ایران و آمریکا که می توانست تنگه هرمز را به طور
کامل در محاصره شرکای آمریکا قرار دهد.
چین نیز چون ایران، خواهان
از میان رفتن تحریم های آمریکا بود که در سال های اخیر نه تنها صادرات
هسته ای و تسلیحاتی چین به ایران را تهدید می کرد، بلکه خطری برای موسسات
راهبردی تر چین چون بانک ها و غول های نفتی این کشور بود.
در طول
گفت و گوهای هسته ای، چین مراقب بود که از درون 1+5 پیوندهای نزدیکی با
ایران داشته باشد و برای این کشور در برابر قطعنامه های تحریمی سازمان ملل،
سپر محافظی فراهم آورد، هرچند خود در شورای امنیت به این قطعنامه ها رای
داده بود.
تجارت بین ایران و چین در سال 2014 از حدود سه میلیارد
در سال 2001 میلادی به بیش از 50 میلیارد دلار افزایش یافت و واردات نفت
چین از ایران پس از آنکه در سال های 2012 و 2013 میلادی به طور موقت کاهش
یافت، اما در سال های 2014 و 2015 به بالاترین سطح خود در تاریخ رسید.
در
مدت گفت و گوهای هسته ای، پیوندهای امنیتی ایران و چین هم گسترش یافت و
زمینه هایی بسیار فراتر از صادرات هسته ای و تسلیحاتی را در بر گرفت. طبق
گزارش ها، جنگنده های چینی برای نخستین بار در سال 2010 میلادی در ایران
سوخت گیری کردند و کشتی های جنگی چینی بازهم برای نخستین بار در سال 2014
میلادی در بندرعباس پهلو گرفتند.
از این گذشته، چین دستکم بطور غیرمستقیم از برنامه های منطقه ای ایران با وتوی دو قطعنامه شورای امنیت درباره سوریه حمایت کرد.
توافق
هسته ای ایران و 1+5 به مناسبات ایران و چین که پیش از آن هم نیرومند بود،
این امکان را می دهد که بدون وجود مانعی رشد کند. تحریم های آمریکا، اروپا
و سازمان ملل که با فعالیت های هسته ای ایران مرتبط است، از جمله تحریم
های فراسرزمینی که عملا موسسات چینی را هدف قرار داد، برداشته شده یا تعلیق
می شوند، صادرات کنترل شده هسته ای هم مجاز خواهد بود و حتی محدودیت های
تامین فناوری تسلیحاتی و موشکی برای ایران هم در مدت زمانی که به ترتیب بیش
از پنج و هشت سال نیست، برطرف خواهد شد.
ایران همچنین فعالانه در
پی شرکای بین المللی ای برخواهد آمد که این کشور را برای تبدیل این توافق
به یک فرصت بزرگتر اقتصادی و دیپلماتیک در محدوده همسایگان و فراتر از آن
یاری رساند.
برای «شی جین پینگ» رییس جمهوری چین، توافق ایران نمی
توانست در زمانی بهتر از این به دست آید. ابتکار «یک کمربند، یک جاده» وی
زنجیره ای از پیوندهای انرژی، زیرساختی و دریایی را دربر می گیرد که از
طریق خاورمیانه و آسیای مرکزی، از شرق آسیا تا اروپا امتداد دارد.
موقعیت
ایران در چهارراه پیوند دهنده این مناطق، مشارکت این کشور در این ابتکار
را برای چین حائز اهمیت می سازد. تهران، خلاف کشورهای عرب، به نوبه خود
اشتیاقش را به برنامه «یک کمربند، یک جاده» نشان داد. این برای دولت باراک
اوباما بسیار دردناک بود که اعلام کند نیازهای سرمایه گذاری ایران به 500
میلیارد دلار می رسد، مبلغی که از 100 یا 150 میلیارد دلار دارایی های
مسدود شده ایران، بسی فراتر است.
گفته نشد که مانده این مبلغ
سرمایه گذاری از کجا خواهد آمد. پکن که اخیرا تعهد داد 46 میلیارد دلار در
یک «کریدور اقتصادی» در پاکستان و دهها میلیارد دلار در بانک تازه تاسیس
سرمایه گذاری زیرساختی آسیا سرمایه گذاری کند، احتمالا خوشحال خواهد بود که
به فرصت های سرمایه گذاری در ایران ورود نماید.
نویسنده نشریه
آمریکایی نوشت: یک معاون وزیر ایران سال گذشته گفته بود که چین تعهد داده
که سرمایه گذاری زیرساختی اش در ایران را به 52 میلیارد دلار افزایش دهد.
میزان قابل توجهی از سرمایه گذاری آینده چین ممکن است در بخش انرژی ایران
باشد.
پیش از اعمال تحریم های نفتی بر ایران، تهران سومین تامین
کننده نفت چین بود؛ در سال 2014 از این حیث در جایگاه ششم قرار گرفت. البته
حتی در صورت برداشته شدن تحریم ها، ممکن است چین برای پرهیز از وابستگی
بیش از حد به یک تامین کننده خاص، برای افزایش وارداتش از ایران درنگ کند.
با
این همه، سرمایه گذاری بالادستی چین در بخش انرژی ایران ممکن است در هرحال
افزایش یابد تا حد زیادی به این دلیل که امنیت انرژی چین را افزایش دهد.
بعید است که ایران در آینده تحت تاثیر هرگونه فشار سیاسی غرب برای قطع
صادرات نفت به چین قرار گیرد و ایران تنها کشوری است که موقعیت جغرافیایی
اش این اجازه را می دهد که خطوط فراسرزمینی نفت چین به منطقه نفت خیز خلیج
فارس برسد و به این ترتیب آسیب پذیری چین از بروز اختلال در گذرگاه هایی
چون تنگه های هرمز و مالاکا را کاهش می دهد.
به هر میزان که همکاری
اقتصادی چین - ایران بتواند از توافق هسته ای بهره مند شود، ظرفیت رشد
پیوندهای راهبردی شان از آن هم بزرگتر است.
ایران که با بحران های
چالش آور منطقه ای روبرو است و خواهان گسترش نفوذ منطقه ای خود است، به
شرکای خارجی قدرتمند نیاز دارد، نامزدهای محتمل این شراکت، چین و روسیه
هستند، اما ظرفیت چین برای کمک در این زمینه، بسیار فراتر از روسیه است.
همانگونه
که یک گزارش نظامی اخیر نشان می دهد، چین در پی آن است که توانایی نیروهای
نظامی اش را برای «تامین موثر منافع فرامرزی کشور» گسترش دهد.
مشارکت
کشتی های جنگی چین در ماموریت های ضد دزدی دریایی در منطقه، تخلیه هزاران
تبعه چینی توسط ارتش آزادیبخش خلق در سال 2011 از لیبی و برنامه گزارش شده
پکن برای ایجاد تاسیسات دریایی در جیبوتی، بازتابی از این راهبرد است.
در
حالی که چین به دنبال توسعه قدرت و نفوذ خود است، ایران یک شریک منطقی به
حساب می آید. ایران تنها کشور بزرگ و قدرتمند منطقه است که متحد آمریکا
نیست و بر گذرگاه های دریایی و زمینی که برای چین از اهمیتی حیاتی برخوردار
است، مسلط است. بنابراین، چندان شگفت آور نیست که در اکتبر 2014 میلادی،
وزیر دفاع چین علنا از تمایل پکن برای گسترش پیوندهای نظامی با ایران خبر
داد و اینکه بالاترین مقام رسمی ضدتروریسم چین از ایران دیدن کرد تا خواهان
گسترش همکاری ها در مبارزه با افراط گرایی شود.
رشد پیوندهای
اقتصادی و امنیتی چین - ایران می تواند برای آمریکا چالش برانگیز باشد.
ظاهرا چین و ایران هر دو مصمم هستند که از نظم کنونی جهانی به رهبری آمریکا
شانه خالی کنند. چین به ایجاد موسسات امنیتی و اقتصادی منطقه ای اقدام
کرده که با نهادهای تحت تسلط آمریکا و متحدانش رقابت می کند و ایران هم به
چالش شفاهی با حاکمیت شورای امنیت سازمان ملل و هژمونی آمریکا در خاورمیانه
برخاسته است.
گذشته از آن، هر دو کشور همپیمانی مناسبی نیز با
روسیه دارند، کشوری که درگیر رقابتی مشابه با آمریکا است. با این حال،
همکاری فزاینده چین و ایران تنها یک آزار دیپلماتیک نیست. با برداشته شدن
تحریم ها علیه ایران، چین از این ظرفیت برخوردار است تا با استفاده از کمک
نظامی، سرمایه گذاری اقتصادی و انتقال فناوری، خیزش ایران به عنوان یک قدرت
منطقه ای را تسهیل کند.
از این گذشته، پیوندهای فزاینده با ایران
می تواند تلاش های چین برای گسترش مشارکت های اقتصادی با دیگر کشورهای
منطقه به ویژه اسراییل و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که ایران را رقیب
اصلی خود می دانند، ناکام گذارد.
ایران یک تامین کننده مهم نفت برای
چین است، اما عربستان سعودی منبع اصلی واردات نفت خام آن کشور است. در
شرایطی که این کشورها با ایران بر سر نفوذ منطقه ای کشمکش دارند، چین می
تواند به شکلی فزاینده تحت فشار قرار گیرد تا یک طرف را انتخاب کند.
واکنش
آمریکا به پیوندهای عمیق شونده ایران و چین احتمالا تا حد زیادی بر یک
دیپلماسی کراهت آمیز متکی خواهد بود. بافت چنین اقداماتی هم اهمیت دارد؛
هرچه سیستم اتحادی آمریکا و معماری امنیتی منطقه قوی تر باشد، احتمال اینکه
ایران و چین به چالش با آن برخیزند، کمتر می شود. همچنین هرچه بیشتر بتوان
چین را ترغیب کرد تا از ذهنیت صفر درجه نسبت به نظم آمریکایی در منطقه
فاصله بگیرد و به جای آن چنین نظمی را به سود منافع اش ببیند، وضع بهتر
خواهد بود.
اما همچنانکه آمریکا منافع و هزینه های توافق هسته ای با
ایران را می سنجد، کاری را که نباید انجام دهد این است که پیامدهای
گسترده تر این توافق را که به خوبی از میادین منازعات خاورمیانه ای فراتر
می رود، نادیده نگیرد.