علی رضائیان- موضوع مهدویت همواره یکی از موضوعات مهم در تاریخ تشیع بوده است. این واقعیت قدمتی هم پای واقعهٔ غدیر و عاشورا دارد و حتی از زاویهای دیگر میتوانیم بگوییم عاشورا و غدیر در راستای مهدویت رخ دادهاند.
به گزارش بولتن نیوز، بنابراین این موضوع قدمتی بیشتر از وقایع دیگر اسلام دارد. در طول تاریخ اسلام، شاهد ریخته شدن خونهای زیادی برای حفظ اسلام و قرآن بودهایم. این اتفاقات دست به دست هم دادهاند تا حقیقت مهدویت به صورت حاضر به دست ما برسد.
با این همه در عصر حاضر، باز هم شاهد پایمال شدن انسانیت و خون مسلمانان به راههای مختلف هستیم. دشمنی با مهدویت وجود دارد و تا ظهور حضرت حجت (عج) ادامه پیدا خواهد کرد. پس لازم است تمام شیعیان به عنوان منتظران موعودشناختی از این دشمنی داشته باشند تا بتوانند علیه آن به مبارزه بپردازند. در این زمینه گفتگوی ما با حجت الاسلام محمدرضا رحیمیان، کارشناس مذهبی را پیش رو دارید.
اساساً چند نوع دشمنی با مهدویت وجود دارد؟
تلقی بنده این است سه نوع دشمنی ممکن است صورت بگیرد: اول کسانی که صرفا مخالفت اعتقادی دارند؛ یعنی چون اعتقاداتشان با مهدویت همخوانی ندارد شروع میکنند به مخالفت کردن. البته یک سری از این افراد در ظاهر دشمنی میکنند ولی به خاطر تفکرات بستهای که دارند باید آنها را مخالف خواند تا دشمن. هرکسی که اسلام را قبول نداشته باشد میتواند جزء این دسته باشد یا در واقع هرکس که تشیع دوازده امامی را قبول ندارد. حالا ممکن است اهل تسنن این طور باشند یا پیروان مسیحیت و یهودیت و یا پیروان هر آیین دیگری. اینها چون مهدویت را قبول ندارند، شروع میکنند به مخالفت. مخالفتهای این گروه از همان اول اسلام شروع شد. چون ما از خود پیامبر روایت مهدویت داریم. از همان دوران این مخالفت کم کم شروع شد؛ البته به شدت دوران حاضر نبود و از آغاز دوران غیبت این مخالفتها با طرح شبهات زیادی شدت گرفت اما میتوان ریشههای مخالفت با مهدویت را از همان دوران صدر اسلام مشاهده کرد. نوع دوم دشمنی به نظر من کسانی هستند که دشمنی شان اعتقادی نیست بلکه به خاطر نتایج عملی حاصل از این اعتقاد است که با مهدویت دشمنی میکنند. این دشمنی به نظر من بیشتر بعد از وقوع انقلاب اسلامی آغاز شد. چون تشکیل حکومت اسلامی باعث ترویج یک سری از مسائل دینی در جامعه شد و این تلقی به وجود آمد که جامعهٔ اسلامی در پی فراهم کردن زمینههای ظهور است. خیلی از مخالفتهایی که کشورهای غربی با ما دارند، مثلا در زمینه انرژی هستهای، به نظرم میتواند به همین دلیل باشد. تحلیل آنها این است که ایران میخواهد به انرژی هستهای دست پیدا کند تا زمینه ظهور منجی شان را فراهم کند که البته این دیدگاه آنها کاملا غلط است.
چرا این گروه، مخالف عقیدتی نیستند و مخالف نتایج حاصل از حکومت مهدوی هستند؟
این افرادی که با ما مخالفت و دشمنی میکنند با صرف اعتقاد ما مخالف نیستند، یعنی این اعتقاد برایشان مهم نیست چون متفکر به معنای واقعی نیستند، آنها بیشتر سیاستمدارند و میخواهند بر دنیا مسلط باشند. مثلا دشمنی دولت آمریکا با ایران زمان حکومت شاه نبود در حالیکه آن زمان هم اعتقاد به مهدویت وجود داشت. اما این اعتقاد در تناقض با اهداف و منافع آنها نبود چون این عقیده در آن دوران نتایج عملی در پی نداشت. نوع سوم دشمنان را میتوان دوستان جاهل یا دشمنان باطنی نامید. این دوستان جاهل حقیقتاً در پی دشمنی نیستند ولی چون نمیتوانند حقیقت مهدویت را خوب و کامل ترویج دهند باعث میشوند تا انحرافاتی در این تفکر به وجود بیاید. در حقیقت اینها هم به خاطر جهلشان دشمن محسوب میشوند. در طول تاریخ خیلی از افراد بودند که اعتقاد به یک مسئلهای داشتند ولی به خاطر جهالت شان در مقابل آن اعتقاد قرار گرفتند. این نوع دشمنی در طول اسلام بسیار بوده ولی بعد از آغاز دوران غیبت شدیدتر شد. چون تا قبل از دوران غیبت شیعیان سئوالاتشان را از امام معصوم که امام زمانشان بود، میپرسیدند و شبهات و مسائل شان حل میشد اما در دوران غیبت، به خصوص غیبت کبری، ارتباط شیعیان با امام قطع شد و منبع شیعیان، احادیث و روایات شد. تفسیرهای افراد گوناگون در روایات نفوذ کرد و در نتیجه تفسیرهای مختلفی به وجود آمد.
این افراد به چه صورت دشمنی خود را نشان میدهند؟
گروه اول که از نظر اعتقادی با مهدویت دشمنی دارند سعی میکنند تا از طریق تضعیف اعتقادات و مطرح کردن شبهات با تفکر مهدویت مقابله کنند. از سوی دیگر آنها تلاش میکنند افرادی که این تفکر را دارند در سطح بین المللی بد جلوه دهند. یعنی یک دید بدی نسبت به اینها ایجاد کنند. در واقع هم نسبت به این تفکر و هم نسبت به کسانی که این تفکر را دارند تبلیغات سوئی میکنند. گروه دوم که دشمنی شان نه به خاطر اعتقاد به مهدویت بلکه به دلیل نتایج عملی حاصل از این تفکر است دست به مبارزات علنی میزنند. به طور مثال این تفکر آنها که پیروان مهدویت برای فراهم کردن زمینههای ظهور نیاز دارند تا خودشان را در زمینههای مختلف تقویت کنند باعث میشود تا آنها علناً به مبارزه علیه این تفکر بپردازند. گروه سوم که همان دشمنان باطنی یا دوستان جاهل هستند، از طریق ایجاد انحراف در تفکر مهدویت دشمنی شان را ابراز میکنند. این گروه به دو شکل در تفکر مهدویت انحراف ایجاد میکنند. اول اینکه فقط قسمتی از تفکر را مهم جلوه میدهند تا مابقی تفکر در طول زمان به فراموشی سپرده شود. دوم هم تفکر مهدویت را با تفکرات دیگر مخلوط میکنند و آن را به عنوان مهدویت معرفی میکنند. البته ذکر این نکته لازم است که گروه دوم از تمامی نحوههای مختلف دشمنی برای رسیدن به اهدافشان استفاده میکنند.
وظایف منتظران در موضوع مهدویت و به تبع آن در قبال این دشمنی چیست؟
به نظر بنده شیعیان در موضوع مهدویت سه وظیفه دارند. اول اینکه بایستی به دستورات فردی و اجتماعی شان عمل کنند. البته عمل به دستورات فردی و اجتماعی مبتنی بر شناخت کامل و دقیق مهدویت است. دوم دعا کردن؛ احادیث و روایات زیادی درباره دعا کردن برای ظهور حضرت وجود دارند که نشان دهنده جایگاه و اهمیت دعا است. سوم هم بحث ترویج مهدویت و تبلیغ این عقیده است. البته این ترویج و تبلیغ همانند وظیفه اول نیاز به شناخت دقیق و کامل حقیقت مهدویت دارد.
آیا لازم است همه نسبت به این تفکر شناخت کافی داشته باشند یا اینکه فقط عدهای بدانند و دیگران را راهنمایی کنند؟
البته لازم است که همه این شناخت را داشته باشند چرا که اولاً موضوع مهدویت به تک تک افراد مربوط میشود و در واقع شناخت و ترویج این موضوع وظیفهٔ همهٔ قائلان به تفکر مهدویت است. ثانیا گروه سوم از دشمنان که با نام دوستان جاهل یا دشمنان باطنی از آنها نام بردیم، ممکن است به خاطر ظاهر موجهی که دارند، میان مردم نفوذ کنند و تفکر و برداشت شخصی خود را از مهدویت به عنوان حقیقت تفکر مهدویت نشان دهند. پس لازم است تمام شیعیان به نوبهٔ خود از این موضوع شناخت داشته باشند و فریب ظاهر تفکر این افراد را نخورند. از طرفی دیگر، این وظایف نحوهٔ مبارزهٔ منتظران با دشمنان است. در واقع شیعیان با دانستن این وظایف و عمل به آنها علاوه بر انتظار ظهور به مبارزه با دشمنان نیز پرداخته است.
می دانیم که تمام علائم ظهور باید نمایان شوند تا فرج اتفاق بیفتد. وظیفهٔ شیعیان تا زمان رخداد این علائم چیست؟
علائم ظهور تقریبا همان چیزهایی است که خود مردم امروزه آن را میدانند. مانند خروج سفیانی، دجال و.... بایستی در نظر داشت اگر چه باید این نشانهها بروز پیدا کنند اما این بدان معنا نیست که شیعیان بنشینند و دست روی دست بگذارند تا این اتفاقات رخ دهد. دعا کردن مهمترین وظیفهٔ منتظران است که بیشترین تاثیر را در ظهور دارد. تا حدی که دعا برای فرج میتواند رخداد این علائم را نیز جلو بیندازد تا هر چه سریعتر ظهور حضرت اتفاق بیفتد.
در این بین دلیل همسویی کشورهای عربی منطقه با دشمنان مهدویت چیست؟
وقتی چند گروه - ولو اینکه تفکراتشان با هم مختلف باشد - دشمن واحد دارند در آن زمینه مشترک با هم متحد میشوند. به همین خاطر میبینیم کشورهایی که با ما از نظر اعتقادی مشکل دارند مقر و پایگاه مخالفان میشوند و از این گروهها و حتی از دوستان جاهل هم پشتیبانی میکنند.
دانشگاهیان و نخبگان در این جنگ فرهنگی – مذهبی چه نقشی دارند؟
گفتیم که شناخت مهدویت وظیفهٔ تک تک شیعیان است با این حال از دانشگاهیان و نخبگان به عنوان قشر روشنفکر جامعه انتظار بیشتری میرود. این گروه به عنوان گروهی تحصیل کرده وظیفه دارند که حقیقت واقعی مهدویت را در میان دیگر افراد جامعه تبلیغ کنند و به مناسبترین و تاثیر گذارترین روش ممکن ترویج دهند.
چگونه میتوان فرهنگ مهدویت را در سایر کشورها گسترش داد؟
در درجهٔ اول باید بررسی کنیم تا بدانیم کشور مد نظر مسلمان دارد یا نه. اگر مسلمان نداشته باشد باید از پایه شروع کنیم. یعنی اینکه ابتدا اسلام را معرفی کنیم و اثبات کنیم که دینیِ کامل است و بر ادیان دیگر برتری دارد. سپس حقیقت اهل بیت و دوازده امام را بازگو کنیم. پس از آن میتوانیم تفکر مهدویت را بیان کنیم.
در زمینهٔ مقابله با تبلیغات ضد مهدویت با ابزاری مثل سینمای هالیوود چه باید کرد؟
دشمن برای رسیدن به اهدافش از تمام ابزارهای ممکن استفاده میکند. سینمای هالیوود هم به عنوان یک رسانهٔ فراگیر و با توجه به تاثیری که در ذهن مردم دنیا میگذارد، وسیلهٔ مناسبی برای بد جلوه دادن و به انحراف کشیدن تفکر مهدویت است. لذا شیعیان و منتظران واقعی باید گوش به زنگ باشند و فریب موج عظیمی از مخالفت با تفکر مهدویت را که در اطراف آنها وجود دارد نخورند.
منبع: روزنامه عصر انتظار استان کهگیلویه و بویر احمد