گروه مانیتورینگ، داریوش سجادی فعال سیاسی ساکن آمریکا در یادداشتی تحت عنوان «بآد» نسبت به تغییر موضع دوستاران پیشین دکتر محمدجواد ظریف که در گذشته وی را با امیر کبیر مقایسه میکردند و حالا سیل انتقادهای خود را به سمت وی روانه می کنند، واکنش نشان داده است.
به گزارش بولتن نیوز، متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
افول ستاره محبوبیت دکتر ظریف نزد شیدائیانی که تا دیروز وی را با امیر کبیر و محمد مصدق مقایسه و شایسته دریافت نوبل صلح می دانستند و بعد از مصاحبه با چارلی رُز و نفی زندانی عقیدتی، ناگهان ظریف را به زمختی نواختند! چنین امری، غیر قابل توقع و غیر قابل فهم نبود و نیست.
چندی قبل نوشتم:
بادکنک با باد کردن «بزرگ» میشه اما بزرگیش بادی است نه ذاتی!
بادکنک را با باد کردن می توان بزرگ کرد اما نمی توان بزرگیش را باور کرد!
این بمعنای نادیده انگاشتن شایستگی های دکتر ظریف از سوی اینجانب و امثال اینجانب نیست که بر خلاف شیدائیان ایشان را در حد و اندازه واقعی خود قبول داشته و برسمیت می شناسند.
(نگاه کنید به مقاله تلواسه ظریف ـ http://bit.ly/1arr709)
تعریض ناظر بر آن جماعتی است که بقول خیام «هر لحظه به دام دگری پیوستی» و موسم به موسم و به اقتضا زلف خود را به «بتواره ای» گره می زنند و عندالاقتضا با دست خود بتواره خود ساخته شان را تخریب می کنند!
حکایت ایشان بقول «خیام» حکایته:
جامی است که عقل آفرین می زندش
صد بوسه ز مهر بر جبین می زندش
این کوزه گر دهر چنین جام لطیف
می سازد و بار بر زمین می زندش
سالها قبل در آسیب شناسی این جماعت جوزده نوشتم:
در منظومه قهرمانخواهی «شیدائیان قهرمان» اساساً قهرمان را برای جبران کرختی و بی عملی و اُبلوموفیزم تاریخی خود جعل می کنند. ايشان اساساً قهرمان را خلق کرده اند تا بجای آنها بخواند، فکر کند، تصمیم بگیرد،عمل کند، انقلاب کند، بجنگد و به وقت مقتضی بمیرد!
نگاه کنید به دو مقاله «ماهیان تشنه» و «پرستوها به لانه باز می گردند»
http://bit.ly/1kKIUNt
http://bit.ly/1nSVDGv
امروز هم وقتی مشاهده کردم سایت تابناک با تبیین همین بیماری گزارشی تهیه کرده و صدر آن نوشته:
«بالاخره زنده باد ظریف یا مُرده باد ظریف!؟» یاد آن لطیفه افتادم که در زمان شاه از ساواک تهران به ساواک یکی از شهرستان ها اعتراض شد که چرا از شهر شما تاکنون حتی یک مخالف هم دستگیر نشده!
مسئول محلی هم مامور زیر دست خود را مکلف کرد که تا 24 ساعت هر طور که شده یک مخالف نظام را شناسائی و بازداشت کند.
فردای آن روز مامور مزبور مسئول آپارات و پنچرگیری سر کوچه شان را بازداشت و نزد رئیس آورد! و وقتی رئیس پرسید به چه جرمی ایشان بازداشت شده؟ مامور گفت:
قربان ایشان مظنون هستند! چرا که بالای تابلوی مغازه شان نوشته «باد»!
باید معلوم بشه منظورشان از این «باد» زنده باد است یا مُرده باد!؟
انتهای پیام/
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com