گروه سبک زندگی - سید محمدصادق محمدی وفایی،«امر» به معنای فرمان دادن و «نهی» به معنای بازداشتن و منع از انجام کاری
است. «معروف»، هر آن چیزی است که عقل و دین، آن را به نیکی و خوبی می
شناسند و معرفی می کنند و «منکر»، هر آن چیزی است که عقل و شرع، آن را
ناپسند می دارند. اجرای این دو فریضه ی بزرگ ، آثار و برکات متعدد و غیر
قابل انکارى در زمینه هاى مختلف زندگى فردى و اجتماعى بشر دارد .
به گزارش بولتن نیوز، در قرآن کریم آمده است :«کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ
تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»( آل عمران ،
آیه. ۱۱۰) «شما بهترین امتى بودید که به سود انسانها آفریده شدهاند امر
به معروف و نهى از منکر مىکنید.
امام علی( ع) نیز فرموده اند: کسى که منکَر را با قلب و دست و زبانش انکار
نکند، مرده اى است میان زندگان؛ « مَن تَرَکَ إنکارَ الْمُنکَرٍ
بِقَلبِهِ ویَدِهِ ولِسانِهِ فَهُوَ مَیِّتٌ بَینَ الْأحیاءِ»؛ تهذیب
الأحکام، ج ۶، ص ۱۸۱
امام خمینی«ره» فرمودند:
«باید همه بیدار شویم همه توجه کنیم هم اصلاح کنیم خودمان را که خدای
نخواسته تخلّف نکنیم و هم توجه کنیم به این که اگر یکی تخلف کرد جلویش را
بگیریم نه با داد و دعوا، با ملایمت، اگر یک کسی کار خلافی کرد و صد نفر
آدم با ملایمت سلام کرد تعارف کرد… آن کار خوب نبوده تأثیر میکند در انسان
و نمیتواند تخلّف کند.» صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۴۹۱، ۱۵ تیرماه۵۸
و به فرموده شهید مطهرى،امر به معروف و نهى از منکر، ایجاد نوعى تعهد و
مسؤولیت اجتماعى در افراد نسبت به سرنوشت اجتماع است (شهید مطهرى، سلسله
یادداشتها، ج ۱، ص. ۲۴۷
از شیوه های مهم و مؤثر در امر به معروف و نهی از منکر، نرمخویی و محبت
است؛ خصلتی که موفقیت پیامبر(ص) بنا به تصریح قرآن کریم مرهون آن بوده است
استفاده پیامبراسلام(ص) از عامل تشویق در جهت پیشبرد اهداف و این که برای
کسانی که دو رکعت نماز برای خدا میخواندند جایزه تعیین می کرد حاوی درس
های بزرگی برای آمران به معروف ونهی از منکر است.
علاوه بر این امر به معروف و نهى از منکر قبل از هر چیز دو شرط اساسى
دارد:یکى بصیرت در دین و دیگرى بصیرت در عمل.بصیرت در دین-همچنانکه در
روایت آمده است-اگر نباشد زیان این کار از سودش بیشتر است. گویند: فردی بچه
های سیّد را می بوسید و به او می گفتند که اینکار حرام است ولی او می گفت
که این بچه ی سیّد و اولاد پیامبر است و این کار ثواب دارد. بعد بچه ی کچلی
را آوردند که او ببوسد، او گفت : آیا من باید همه ی ثواب ها را ببرم؟
با این وصف و با رعایت تمام شرایط به علل مختلف برخی ها وقتی که مورد امر
به معروف و نهی از منکر واقع می شوند، سرشار از خشم می شوند و می گویند به
شما ربطی ندارد که در ذیل به برخی از این موارد اشاره می شود:
۱- صدای اذان مغرب مسجد فاطمی در کوی امام حسین(ع)طنین انداز شد و مقارن با
آن بوق ماشین ها و صدای موسیقی و سر و صدای مستانه فضای منزل را پر کرد
وضویم تمام شد و امام جماعت مسجد بودم در را باز کردم تا روانه ی مسجد شوم
در کمال ناباوری کوچه را سرشار از مرد و زن دیدم عده ای در دایره ی رقصند و
عده های بیشتری تماشاگر رقاصه ها شده اند .خدایا چه کنم ؟مردم منتظر امام
جماعت و امام جماعت گرفتار کوچه از کسانی که از میان اذان و موسیقی ،به
موسیقی می نازند و از نماز جماعت و تماشاکردن رقص ،مقهور رقصند.
خدایا این خیابانی از قم است!که مقارن با اذان اهل رقص می تازند در دیگر
شهرها چه می گذرد؟! تلفنم را برادشتم به پدر داماد زنگ زدم شاید چاره ای
بیندیشد .یک بار نه بلکه بارها تماس گرفتم اما گویا گوشی برای شنیدن نیست و
دارنده ی کوشی صدای زنگ همراهش را نمی شنود.
چاره ی کار را در رفتن به مسجد از لابه لای جمعیت دیدم داشتم می رفتم که دو
نفر یکی داداش داماد و دیگری عموی داماد به استقبالم آمدند و گفتند حاج
آقا ببخشید عروسی است و یک روز است !گفتم شکستتن قانون خداوند ،اذیت کردن
همسایه ها ، و به نمایش گذاشتن دهن کجی به قوانین الهی و اجتماعی و بستن
کوچه آنهم با این همه سر و صدا و… چیزی نیست که با ببخشید و بخشیدن این
بنده ی کمترین حل شود .
این که فرمودید عروسی است و یک روز است سخنی منطقی نیست آیا عقل می پذیرد
در روز عروسی قانون خداوند زیر پا گذاشته شود و به بهانه ی این که عروسی
است هر کسی هر کاری انجام داد آزاد باشد ؟! آیا دروز و شب عروسی به نامحرم
ها نگاه کردن اشکال ندارد؟ آنهم نامحرمانی که بسیاری از آنها به آرایش های
آنچنانی مزین شده باشند.
آیا در شب و روز عروسی مریض و پیرمرد و پیرزن نیازمند آرامش نیستند؟بچه های
کوچک این طفل های معصوم به چه گناهی هر چند دقیقه یک بار از این صداهای
ناهنجار وجودشان سرشار از ترس و چشمانشان میزبان اشک شود؟!
برادران محترم ! دزدی و زنا و قتل و …هم در یک لحظه و یا چند دقیقه و ساعت ،
اتفاق می افتند .علاوه بر این نهی از منکر وظیفه ای دینی است . از امام
باقر علیه السّلام نقل شده است «امر به معروف و نهى از منکر، راه پیغمبران و
طریقه روشن صلحا و شایستگان است. واجب بزرگى است که به سبب آن واجبات دیگر
بپاى داشته مى شود و راهها امن، و کسبها حلال مى گردد و اموال و حقوقى که
به ستم و غصب گرفته شده به صاحبانش ردّ مى شود و زمین، معمور و آباد مى
گردد و از دشمنان انتقام گرفته مى شود و کارها راست و مستقیم مى گردد.»
کافى، ج ۵، ص ۵۶
عزیز برادرم همسایه بر همسایه دارد حق ها و این حقوق به حدی مورد تاکید
اسلام است که برخی به حضرت رسول اکرم(ص) عرض کردند یا رسول الله ما خیال
کردیم همسایه از همسایه ارث هم می برد ولی با کاری که شماها انجام می دهید
چاره ای جز فروش ساختمان ندارم. منتظر بودم رنگ ببخشیدها پر رنگ تر گرد و
گفته شود انشاالله تکرار نخواهد شد ولی در کمال ناباوری دیدم و شنیدم که
اگر می خواهی منزلت را بفروشی پولش آماده است؟!
نماز مغرب را خواندم و به منزل برگشتم و شب به ساعت سه رسید و صدای موسقی و …همچنان آزار دهنده .تحملش برایم بسیار سخت شد .
به ۱۱۰هم زنگ زدم اما آنچه که ندیدم اثری از ۱۱۰ بود.نهی از منکر بنده در
محل پیچید و غروب روز بعد پدر دامادرا دیدم با چهره ای برافروخته و گفت روش
ما این است و از این پس هم ادامه خواهد داشت و با زبان بی زبانی گفت به تو
ربطی ندارد.گفتمش اگر کهکشانی از رحمت را با خود خواهی برد، ادامه بده.
۲- مسجد رفتم کسی شیر آب مسجد را باز کرده بود آب با فشار می رفت گفتم جانم
به اندازه نیاز آب را باز کن و وقتی نیاز نداری آب را ببند. و او گفت به
تو ربطی ندارد!
چگونه ربط ندارد در حالی که علمای شیعه و اهل سنت از پیغمبر اکرم(ص) روایت
کرده اند که هر گناهى در اجتماع مانند یک بیمارى خطرناک است و براى مردم آن
جامعه مصیبت و بدبختى است ، ولى مصیبت بزرگ تر آن است که جامعه آن گناه را
قبیح نشناسد و گناهکار را مستحق تنفر و مجازات نداند. بدیهى است در چنین
وضعى آن جامعه بى پروا و با سرعت به سوى سقوط و انحطاط پیش مى رود و طولى
نمى کشد که به عوارض شوم آن گناه دچار خواهد شد! امر به معروف و نهى از
منکر را داشته باشید،این دو باید وجود داشته باشند و گرنه بدان شما بر شما
مسلط مى شوند.
سال ۷۸ جهت اجرای ماموریت یک ماهه ام به نیروی انتظامی یکی از استانها رفتم
با پرسنل آن نیرو رفیق شدم در یکی از ایام دوستی فرمود این پرونده را بگیر
و مطالعه کن خواندنش ضرر ندارد . شب بود و من و پرونده ای آنهم در دیار
غربت خواندم بازجویی ها را و متوجه شدم پرونده از آن شخصی است که زن دایی
خویش را به کیش برده است و به او خیانت کرده است و چون از او سوال کرده
اندچگونه به این انحراف کشیده ای ؟
در جواب گفته بود روزی سفیدی مچ پای او را دیدم و از آن لحظه به فکر نقشه افتادم و …»
به قول مولوی:
نگفتمت مرو آنجا که مبتلات کنند؟ که سخت دست درازند، بسته پات کنند؟
نگفتمت که بدان سوی دام در دامست؟ چو در فتادی در دام کی رهات کنند
با این گونه اتفاقات آیا می توان گفت حجاب مهم نیست و به دیگران ربطی ندارد که کسی حجاب داشته باشد یا نه؟!
سیدی که امام جماعت است و فرمود : یک روز درب منزل به صدا در آمد وقتی درب
را باز کردم خانمی به همراه فرزند خردسالش را با لباسی نا مناسب و آرایش
کرده و بی حجاب در مقابل خود دیدم .خواستم درب را ببندم و به او بی اعتنایی
کنم .اما فکر کردم وقتی خانه یک روحانی با این قیافه آمده شاید معایب بی
حجابی را نمی داند و شاید بتوانم نصیحتش کنم.سرم را پایین انداختم و تعارفش
کردم ، وارد اتاق شد و مسئله ای در مورد ارث از من سوال کرد.من گفتم خانم
من از شما مسئله ای می پرسم اگر جواب دادید من هم جواب می دهم گفت:شما از
من ؟گفتم بله ،گفت بفرمائید.
گفتم شخصی در محلی مشغول به غذا خوردن است غذا هم بسیار مطبوع است گرسنه ای
از کنار او می گذرد و جلوی او می نشیند ولی او اعتنائی نمی کند شخص گرسنه
تقاضای یک لقمه می کند ولی باز هم اعتنائی نمی کند شخص گرسنه التماس می کند
ولی او به خوردن ادامه می دهد،و می گوید غذا متعلق به من است .خانم این
چگونه آدمیست ؟ خانم فرمود از شمر بدتر است .سید فرمود :خواهرم گرسنه دو
جور است .یکی گرسنه شکم و دیگری گرسنه شهوت .جوانی که گرسنه شهوت است و
خانمی نیمه برهنه را می بیند و هر چه اظهار علاقه می کند خانم بی اعتنائی
می کند،جوان التماس می کند ولی باز هم خانم بی اعتنائی می کند این چگونه
آدمیست؟خانم از جای حرکت کرد و از خانه بیرون رفت.فردا درب منزل صدا کرد و
دیدم همسر همان خانم است و اجازه ورود می خواهد ،وقتی وارد شد،گفت به همسرم
چه فرمودید که از دیروز آمده و از من چادر و پوشش اسلامی می خواهد.
الان هم که احکام الهی گفته می شود و از محرم و نامحرم سخن به میان می آید و
گفته می شود ، قانون محرم ونامحرم دائمی است و حتی در عروسی ها هم باید
رعایت شود ، برخی ها مسخره می کنند و می گویند شما از رعایت کردن این حلال و
حرام ها چه به دست آورده اید؟
مولوی. می گوید مردی بود که همیشه با خدای خودش راز و نیاز می کرد و داد ”
الله ، الله ” داشت . یک وقت شیطان بر او ظاهر شد و او را وسوسه کرد و کاری
کرد که این مرد برای همیشه خاموش شد . به او گفت : ای مرد ! این همه که تو
” الله ، الله ” می گویی و سحرها با این سوز و درد خدا را می خوانی ، آخر
یک دفعه هم شد که تو لبیک بشنوی ؟ تو اگر به در هر خانه ای رفته بودی و این
همه فریاد کرده بودی ، یک دفعه در جواب تو ” لبیک ” می گفتند . این مرد به
نظرش آمد که این حرف ، منطقی است . دهانش بسته شد و دیگر ” الله ، الله ”
نگفت . در عالم رؤیا هاتفی به او گفت : چرا مناجات خدا را ترک کردی ؟ گفت :
من می بینم این همه که دارم مناجات می کنم و با این همه درد و سوزی که
دارم ، یک بار هم نشد در جواب ، به من لبیک گفته شود . هاتف به او گفت :
ولی من مأمورم از طرف خدا جواب را به تو بگویم : ” آن الله تولبیک ماست ” .
نی که آن الله تو لبیک ماست آن نیاز و سوز و دردت ، پیک ماست
تو نمی دانی که همین درد و سوزی که ما در دل تو قرار دادیم و همین عشق و
شوقی که در دل تو قرار دادیم ، خودش لبیک ماست .انسان کامل استاد شهید
مطهری ص ۸۰
۳- برخی ها می گویند فلانی دختر عمو است فلانی دختر دایی و فلانی دختر خاله
و فلانی هم همکارمان است اینها که نامحرم نیستند و ما هم نظر بدی نداریم ،
دل باید پاک باشد که هست.
این نوع ادبیات در اصل گویای این نکته است که این محرم ونامحرم ها حکم
خداوند نیست یا برای قطعه ای از تاریخ بوده است و یا این که برای افراد
خاصی است. و گرنه پاکدلان را نیازی به این احکام نیست. این گروه از افراد
به تعبیر استاد قرائتی خود را حزب الهی تر از امام علی (ع) می دانند او
فرمود: من در اتاق یک رئیسی رفتم، کار داشتم. تا در را باز کردم دیدم یک
دختری حالا یا دختر یا خانم، خیلی خوشگل است. تا در را باز کردم، اوه… چه
شکلی!داخل اتاق رئیس رفتم گفتم: شما با این خانم محرم هستی؟ گفت: نه!گفتم:
چطور با یک دختر به این زیبایی تو در یک اتاق هستی و در هم بسته است.
گفت:آخر ما حزب اللهی هستیم.گفتم: خوشا به حالت که اینقدر به خودت خاطرت
جمع است. حضرت امیر به زنهای جوان سلام نمیکرد.گفتند: یا علی رسول خدا
سلام میکند تو چرا سلام نمیکنی؟ گفت: رسول خدا سی سال از من بزرگتر بود.
من سی سال جوان هستم. میترسم به یک زن جوان سلام کنم یک جواب گرمی به من
بدهد، دل علی بلرزد. گفتم: دل علی میلرزد، تو خاطرت جمع است.بعضیها
خودشان را از امیرالمؤمنین حزب اللهیتر میدانند.
۴- مهمانی آمد و فرزندی مریض داشت او را به یکی از بیمارستان ها بردم نوبت
ویزیتم شماره دو شد منتظر ماندیم تا دکتر بیاید و متاسفانه طبیب ما خودش
نیاز به طبیب داشت زیرا بیش از آن که در تصور بگنجد آمدنش طول کشید او در
جایگاهش قرار گرفت ولی قبل از رفتن او سه نفر دیگر وارد شده بودند ، خویشتن
را به صبر توصیه کردم که دنیا از این تبعیض و ضایع شدن حق ها خاطره ها
دارد.
آنها معاینه شدند و بیرون آمدن دیگری خواست به محضر دکتر رود و گفتم جناب
بنده دومین نفر هستم و تا کنون سه نفر معاینه شده اند شما شماره ای و نوبتی
دارید؟ بگفتا خیر رفیق و فامیل دکترم!
گفتم رفیقیت سر جاش ولی نوبت بنده است ؟! او ماند چه بگوید مریضی که او نیز
در نوبت بود در مقابلم ایستاد و گفت برو فلان اداره و فلان دستگاه را درست
کن! گفتم قبول که در برخی از ادارات مشکلاتی وجود دارد ولی این چه ربطی به
نوبت من دارد که باید ضایع شود.ای کاش در چنین موارد افراد از حق دفاع
کنند.
علاوه براین امام صادق(ع) فرمودهاند:«با ریخته شدن اولین قطره ی خون شهید همه ی گناهانش ریخته می شود جزو حق الناس»
و امام على علیه السلام فرموده اند: همه کارهاى خوب و جهاد در راه خدا در
برابر امر به معروف و نهى از منکر چون قطرهاى است در دریاى عمیق..نهج
البلاغه، حکمت ۳۷۴
۵- صدای پای آمدن ساعت کلاس درسم به گوش می رسید به نانوایی رفتم تا بدون
صبحانه منزل را ترک نکنم به نانوایی که رسیدم و در نوبت قرار گرفتم دوست و
پسر خاله های شاطر یکی پس از دیگری می آمدند و از کنار ما رد می شدند و
خیلی زود با دستانی سرشار از نان به منزل بر می گشتند و شاطر تا نانی صاحب
رخ و با کیفیت را می دید به دست میخ های که بر دیوار نصب شده بودند می
سپارد و بالاخره صبرم به سر آمد و گفتم حضرت آقا ما هم منتظر نانیم این همه
نان در انتظار کدام از ما بهتران هستند و گفت به توربطی ندارد؟!
برادر جان اولا نوبتم هست و حقم ضایع می کنی.ثانیا آیا می دانی قرآن کریم،
به هنگام نکوهش از قوم یهود و ذکر اعمال زشت آنان میفرماید: «…وَ
أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ…» (همان، ۱۶۱ ) : آنان در اموال
مردم بدون مجوز و به ناحق تصرف میکردند. ناگفته پیداست که مراد از اکل و
خوردن، در این آیه کنایه از هرگونه تصرف است خواه به صورت خوردن معمولی
باشد یا پوشیدن و یا سکونت و یا غیر آن و چنین تعبیری در زبان فارسی نیز
رایج است.
۶- در خیابان برخی از رانندگان سیستم ها و باندهای آنچنانی را نصب کرده اند
و نوارهای مبتذل می گذارند و صدای آن را تا حدی بالا می برند که چون از
کنارت عبور می کنند، زلزلزله وار خواهد بود و حتی با رعایت همه ی جوانب هم
که نصیحتشان می کنی، جوابشان این است ، که به تو ربطی ندارد؟!
چرا ربط ندارد از رسول خدا (ص) نقل است که اگر معصیت مخفیانه انجام گیرد،
فقط به عاملش زیان وارد مى کند ولى اگر آشکارا صورت گیرد و هیچکس براى رفع و
تغییر آن برنخیزد ضررش متوجه کل جامعه خواهد بود و خشک و تر با هم خواهند
سوخت.
مگر نمی دانید که هیچ یک از افراد بشر، زندگى جداگانه از دیگران ندارند.
انسان اجتماعی است و همه از عقاید و رفتار یکدیگر، تأثیر مىپذیرند. انحراف
یک فرد، نه تنها خود او را ساقط مىکند، بلکه بر محیط اجتماعى نیز اثر
گذاشته و جامعه را به سوى تباهى مىبرد، لذا عقل فرمان مىدهد که همه
افراد، با نظارت فراگیر خویش، جامعه را حتىالامکان حفظ کنند. شرع نیز همین
وظیفه را واجب کرده است. همان گونه که در بیماریهاى جسمى واگیردار، باید
با جلوگیرى از سرایت بیمارى، سلامت جامعه را حفظ کرده در مورد امراض روحى و
اخلاقى نیز این مسؤولیت وجود دارد و هر گونه سهلانگارى در برخورد با آن،
به سقوط جامعه وفراگیر شدن فساد در آن مىانجامد. پایه و اساس این استدلال
بر مسؤولیت انسان در قبال جامعه قرار گرفته است.
علامه اقبال لاهوری:
تا کجا بیغیرت دین زیستن؟ ای مسلمان مردن است این زیستن!
مرد حق باز آفریند خویش را جز به نور حق نبیند خویش را
بر عیار مصطفی خود را زند تا جهان دیگری پیدا کند.
۷- سوار ماشین شدم نوار موسیقی گذاشته بود و گفتم لطفا صدایش را پایین بیاور و گفت سرت درد می کند؟
آری وقتی با چنین منطقی رو به رو شوم سرم درد می گیرد.اگر غیر این را بگویم باید یا دیده ای را از دست بدهم یا …
چگونه سرم درد نکند در حالی که امام صادق (ع) فرمودند: سه چیز نزد خدا
شکایت مى کنند: مسجدى که خراب شده و در آن نماز خوانده نمى شود، عالمى که
در بین مردم قرار دارد و از او بهره نمى برند، و قرآنى که غبار روى آن را
گرفته و خوانده نمى شود»
خصال صدوق، ص ۱۴۲; اصول کافى، ج ۴، ص ۴۱۷
چگونه سری درد نگیرد در حالی که امثال شما نه حرف قرآن را گوش می کنند و نه سخن عالم را و نه با مسجد ارتباطی دارند.
و برخی ها به حدی از این صداهای مبتذل گوش کرده اند و عادت کرده اند که تحمل شنیدن اذان و آیه های قرآن کریم را ندارند .
راننده ای فرمود روزی ماشین و رادیوم را روشن کردم و موج معارف بود و قرآن
می خواند .مسافری سوار شد و گفت کسی مرده است که قرآن روشن کرده ای؟! گفتم
آری دل من و تو مرده اند.مگر حضرت پیامبر(صلی الله علیه و آله) نفرمود :«
دو نصیحت کننده در میان شما می گذارم : یکی گویا و دیگری خاموش : گویا قرآن
است و خاموش مرگ .» نصایح صفحه ۸۲
۸- برخی ها که هم خود و هم دیگران می دانند زندگیشان از راه حرام است و با
همان پول های حرام ماشین ها و ملک ها خریده اند و روزی هزار تن فخر فروشی
می کنند و گاه برخی از جوانان را نیز با گفتار و عملکردشان به انحراف و
حرام خوری دعوت می کنند و گاه با آب و تاب نیز چگونگی خلاف کردنشان را نقل
می کنند وقتی به مناسبت دفنی یا سومین و هفتمین روز درگذشت بنده خدایی به
ناچار سخنرانیی را گوش می کنند و از حرمت و عوارض شوم حرام خوری سخن به
میان می آید و تذکر داده می شود که امیرالمومنین علی(ع) فرمودند:«لقمه حرام
و ناپاک را به خانه نبرید. یک پدر نمونه، پدری است ک افزون بر آموزش اخلاق
و رفتار خوب به فرزندان بتواند روزی خانواده اش را نیز از راه حلال به دست
آورد. زیرا این روزی حلال در سرنوشت فرزندان بسیار مؤثر است.
و نیز گفته می شود:
حال دنیا را بپرسیدم من ازفرزانه اى گفت یا باد است و یاخواب است و یا افسانه اى
گفتمش احوال عمرم رابگو تا عمر چیست؟ گفت یا برف است و یاشمع است و یا پروانه اى
گفتمش آنان که مى بینى برآن دل بسته اند گفت یاکورندو یامست اند و یادیوانه اى
این عده نه تنها از محضر الهی عذر خواهی نمی کنند بلکه واسطه ها می فرستند
که به فلانی بگو چرا در مورد حرام خوری و مصادیق آن سخن می گویی؟!!
چه زیبا فرموده اند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) : ای بندگان خدا شما
همانند بیمارانید و خداوند مانند طبیب مصلحت مریض در این است که به دستورات
طبیب عمل نماید نه آنکه به چیزی که خود می پسندد اظهار تمایل کند پس تسلیم
اوامر و دستورات الهی شوید تا به گروه نجات یافتگان بپیوندید و به خیر و
سعادت دست بیابید. مجموعه ورام جلد ۲ صفحه ۱۱۷
خدایا این ها چه انسان هایی هستند از این که حرام می خورند باکی ندارند و
از این که در مورد حرمت آن سخنی گفته می شود کیسه کیسه گله می فرستند؟!!
آری برخی ها از این که جاهل زندگی می کنند ابایی ندارند ولی از این که به
آنها جاهل گفته شود ، آسمان بر سرشان خراب می شود؟!