گروه اقتصادی، تعداد فعالان اقتصادی قدیمی و ریشه داری که40 الی50 سال و شاید هم بیشترسابقه کار داشته و در این اوضاع نابسامان اقتصادی از دور خارج شده و دچار رکود شده اند کم نیستند!! حال چطور میشود شخصی آنهم در یکی از شهرهای ایران، طی مدتی کمتر از 5 سال شرکتی را با حداقل سرمایه ثبت کند و به یکباره صاحب دهها هزار میلیارد تومان نقدینگی شود!؟ پس قطعاً یک جای کار میلنگد.
به گزارش بولتن نیوز، محمدرضا سبزعليپور رئيس مركز تجارت جهاني ايران ضمن اظهار نگرانی نسبت به بحران حاکم بر بورس و ادامه رکود شدید اقتصادی در سال 94، عملکرد غلط شرکتهائی همچون پدیده شاندیز را موجب بروز بخشی از رکود اقتصادی جامعه و سقوط شاخصهای بورس دانست و نسبت به ادامه فعالیت شرکتهائی از این قبیل، هشدار جدی داد و گفت: پیشرفت و توسعه، نهایت آمال و آرزوی همه کشورهای جهان میباشد اما متأسفانه برخی هرچه تلاش میکنند به در بسته خورده و با بی اعتمادی و نا امیدی شهروندانشان روبرو میشوند. در جهان امروز، اوضاع اقتصاد رو به بهبود است و رفته رفته وضعیت بهتری پیدا خواهد کرد. لکن اگر ما هم بنوعی بتوانیم از پس مشکلاتمان برآئیم مطمئناً درکنار کشورهایی نظیر چین، هند، برزیل، ترکیه و... میتوانیم با سرعتی چشمگیر، جزء اقتصادهایی باشیم که جهش بزرگی را در دهه آینده تجربه خواهند کرد.
وی افزود: براساس آمارهای رسمی، ایران در برخی از رشته ها و زمینه ها، رتبه اول را در جهان بخود اختصاص داده است که خود امری مثبت و عاملی جهت افزایش اعتماد به نفس ایرانیان درجهت نیل به موفقیتهای بزرگتر میباشد. اما متأسفانه از این رتبه ها و برتری ها در اغلب زمینه ها به خوبی استفاده نشده است. مروری کوتاه بر این آمارها میتواند هشداری برای ما باشد که بر روی آنها کمی تعمق کنیم و قدر داشته هایمان را بیشتر بدانیم:
بطور مثال: بیشترین تولید پسته در جهان در اختیار ایران است، اما متأسفانه بنابه دلایل متعددی، سودی که باید به تولیدکننده ایرانی برسد، نصیب تجار کشورهایی میشود که فرصتها را مغتنم شمرده و از محصولی که خود نقشی در تولید آن نداشته اند سود بالایی کسب میکنند!!.
ایران بیشترین تولید زعفران جهان را دارد اما همان اتفاقی که در ارتباط با پسته رخ داده، در مورد زعفران نیز بشکل گسترده تری رخ میدهد.!!؟
براساس آمارهای رسمی، کشور ایران از پتانسیل لازم جهت تأمین میوه مورد نیاز داخل برخوردار است و در زمینه غالب میوه ها نیازی به واردات ندارد. اما واردات بی رویه، موجب نابودی میوه های باغداران و رفته رفته زمینه ساز نابودی خود باغداران نیز خواهد شد.!!؟
ایران دارای بالاترین میزان وابستگی به انرژی یا بعبارتی بزرگترین اتلاف کننده انرژی در جهان است و این در حالیست که عظیم ترین منابع انرژی هیدروکربن و بالاترین تناسب ذخایر به تولید برای نفت در جهان را نیز در اختیار دارد. در دست داشتن دومین ذخایر گازی و سومین ذخایر نفتی جهان هم موجب نشده که ایران در بازارهای جهانی بویژه گاز، حضوری پر رنگتر داشته باشد و بدلیل عدم سرمایه گذاری کافی، تولید نفت و گاز با آنچه در سند چشم انداز ۲۰ ساله پیش بینی شده فاصله زیادی دارد.!!؟
ایران از نظر جاذبه های تاریخی، طبیعی و گردشگری در زمره۱۰ کشور اول دنیا قرار دارد. اما به راستی از این همه جاذبه های تاریخی و طبیعی که پروردگار در اختیار ما قرار داده است بنحو مطلوب استفاده کرده ایم؟ کشورهایی همچون امارات و ترکیه تا چه حد گردشگران جهان را بخود جذب میکنند و ما چه سهمی در جذب گردشگران خارجی داریم؟
و دست آخر اینکه، کشورمان بزرگترین تولیدکننده خاویار، بزرگترین تولیدکننده فیروزه، دارای بزرگترین منابع روی و مس جهان، بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده فرش دستبافت و همچنین دارای آمارهای قابل توجه و خشنود کننده ای همچون بیشترین نسبت زن به مرد در دانشگاه ها و بیشترین شتاب پیشرفت تولید علم و فناوری در جهان است اما باوجود این نقاط قوت، آمارهای تأسف باری همچون بزرگترین واردکننده گندم در جهان، بیشترین آمار فرار مغزها، بیشترین میزان مصرف مشتقات تریاک و هروئین، بالاترین آلودگی دی اکسید گوگرد در هوای شهری، یکی از بیشترین آمارهای طلاق در جهان، بالاترین سطح اختلاسها و... دهها مورد منفی دیگر هم در پرونده ایران دیده میشود. واقعاً چرا، چرا و باز هم چرا...
علیپور تأکید نمود: بین این دو دسته آمار، مغایرت عجیب و غریبی وجود دارد که نمیتوان آن را چندان توجیه پذیر دانست و از آن مهمتر، پرسشی است که پاسخی برای آن پیدا نشده است: و آن اینکه با این همه قابلیت ها و پتانسیل ها، چرا هنوز در زمره کشورهای توسعه نیافته جهان هستیم؟ ایران کشوری است که از قابلیت های بالفعل و بالقوه بالایی برخوردار است تا جایگاه برجسته ای در جهان داشته باشد; کما اینکه در مقاطع مختلف تاریخی هم اینگونه بوده است. اما چرا هنوز عقب مانده هستیم و حتی در منطقه هم، جزو کشورهای برتر اقتصادی قرار نداریم؟ طبیعتاً ذکر این نکته به معنای نفی دستاوردهای مثبت و نادیده گرفتن اقدامات مطلوب طی سالهای اخیر نیست. اما واقعیت این است که سوء مدیریت دربرخی حوزه ها و بی ثباتی در مدیریتها، عدم هماهنگی قوا، آزمودن مجدد آزموده های غلط و از همه مهمتر تنگ نظری ها در کنار جنگ اقتصادی غرب برعلیه ایران موجب شده است تا کشورمان نتواند به اهداف مورد نظر دست یابد.
وی تصریح نمود: واقعیت انکار ناپذیری که در جهان امروز پیش روی ما میباشد این است که بخش اعظم و مهمی از فعالیتهای هر کشوری بر دوش بخش خصوصی آن کشور میباشد و غالباً بدون وجود این بخش، مطمئناً چرخ کشورها پنچر و لنگ میزند، زیرا همچنانکه چند روز پیش عرض کردم سیاستمداران برای کشورداری به پولهای کلان نیاز دارند و با خزانه خالی نمیتوانند کاری را پیش ببرند. اکثر بخشهای دخیل در اداره امور هر کشوری مصرف کننده پول هستند اما تنها بخشی که مولد پول میباشد بخش خصوصی و فعالان اقتصادی آن کشورند، پس بخش خصوصی یعنی پول و ثروت، پس میبایست آنرا طوری حفاظت کرد که لطمه ای به آن وارد نشود. اما در کشور ما که دارای ذخایر نفتی بوده و درآمد دولت وابسته بفروش نفت و خام فروشی میباشد ارزش زیادی برای بخش خصوصی و فعالان اقتصادی قائل نیستند که خود معضل بزرگی میباشد.
علیپور در ادامه اظهار داشت: متأسفانه مشکل اساسی ما این است که طی 36 سالی که از پیروزی انقلاب میگذرد هنوز تعریف درستی از بخش خصوصی در کشور وجود ندارد!! لکن رشد و توسعه ایران و شکوفائی اقتصاد فقط بدست فعالان اقتصادی محقق خواهد شد، دسترسی به بازارهای جهانی، تحصیل درآمدهای سرشار ارزی، تولید کلان و باکیفیت کالاهای مختلف، تحقق میلیونها شغل، سرمایه گذاری در صنایع زیربنایی، جذب سرمایه های خارجی و... دهها مورد دیگر فقط توسط بخش خصوصی انجام پذیر خواهد بود اما کدام بخش خصوصی؟ زیرا بخش خصوصی داریم تا بخش خصوصی!! فعال اقتصادی که فقط چند میلیون تومان سرمایه دارد را فعال بخش خصوصی می نامیم و کسی هم که هزاران میلیارد تومان سرمایه دارد را نیز فعال بخش خصوصی میخوانیم!! درست است که هر دوی آنها فعال اقتصادی هستند و هرکس نسبت به توان خود فعالیت میکند و هر دو به یک سطح قابل احترامند، اما این کجا و آن کجا؟ لکن ما برای رشد و توسعه ایران و شکوفائی اقتصاد به شرکتهای بزرگ فراملیتی و سرمایه داران کلان نیاز داریم، زیرا آنان میتوانند در کوتاهترین زمان صدها و یا هزاران میلیارد جهت ساخت صنایع بزرگ سرمایه گذاری ریالی و دلاری کرده و دهها شاید هم صدها هزار نفر را استخدام نمایند.
رئيس شورای سیاستگذاری اقتصاد مقاومتی و بخش خصوصی افزود: از بد حادثه چند سالی است که اقتصاد ایران سینه پهلو کرده و از جهات مختلف دچار مریضی حاد شده است که دلایل متعددی در بروز این بیماری دخیل بوده از جمله: سوء مدیریت دولتها، جنگ اقتصادی، اعمال فشارهای بین المللی و تحریمهای شدید اقتصادی، وابستگی به درآمدهای نفتی، خیانت برخی از مدیران ارشد و ارجح دانستن منافع شخصی به منافع ملی و... همه و همه دست به دست هم داده و اوضاع اقتصاد ایران را بسمتی کشانده که کلکسیونی از امراض مختلف، گریبان این اقتصاد را گرفته است!! از کاهش درآمدهای نفتی، رکود و تورم شدید (بیماری هلندی) گرفته تا بیکاری، کاهش ارزش پول ملی و افزایش نرخ ارزهای خارجی، بی پولی و ورشکستگی واحدهای تولیدی و صنعتی، ایجاد فاصله طبقاتی شدید و وحشتناک، افزایش معوقات بانکی، بیکار شدن و زندانی و ممنوع الخروج شدن جمعی از فعالان اقتصادی و اخیراً نیز بحران در سازمان بورس اوراق بهادار و سقوط شدید شاخص سهام، موارد ذکر شده آنچنان در بدنه اقتصاد ایران ریشه دوانده است که به این زودی ها هیچ کسی قادر به درمان این مریضی و نجات اقتصاد ایران از بحران نخواهد شد و هر دولتی هم که این معضل بزرگ را ناچیز بشمارد و وعده های امروز و فردا بدهد قطعاً دروغ گفته و با احساسات مردم بازی کرده زیرا مشکل اقتصاد ایران و درمان بیماری حاد آن، نیازمند عزم و همت ملی، مردان و اطباء بزرگ و حاذق، ابزار و امکانات خاص و جراحی های مختلف و نهایتاً گذر زمان جهت بهبودی میباشد.
وی با اشاره به عوارض عجیب و غریب این بیماری گفت: موارد ذکر شده بخشی از عوارض بحران اقتصادی ایران بود که عده زیادی از فعالان اقتصادی خرد و کلان کشور را از عرش به فرش و حتی قعر ذلت کشانده است اما در این میان عوارض دیگری نیز داشته و آن ظهور قارچ گونه عده ای رانت خوار در برخی از نقاط ایران که آب و هوای خوب رانتی داشته است!! در این دورانی که رکود همه را کلافه کرده و بی پولی و ورشکستگی گریبان غالب فعالان اقتصادی را گرفته، عده ای برعکس، آنچنان پولدار و چاق و فربه شده اند که به هزار میلیارد تومان میگویند پول خرد!! بقول معرف با سوء استفاده از مریضی اقتصاد و بهره مند از رانت های مختلف سیاسی و اقتصادی، یک شبه از زیر فرش به اوج عزت رسیده اند. تعداد این افراد یک شبه میلیاردر شده (البته به دلار) کم نیست فقط قد و قواره و حجم آنها باهم تفاوت دارد. تعدادی از این مولتی میلیاردرها قبلا به مردم معرفی شده اند و تعداد دیگری نیز بمرور زمان معرفی خواهند شد.
علیپور افزود: یکی از شرکتهائی که این روزها بیش از پیش بر سر زبانها افتاده و نام آن را اینبار بجای آگهی های بازرگانی صدا و سیما، در متن خبرهای رسانه ها می بینیم و می شنویم، "شرکت پدیده شاندیز" است که بنابه اخبار منتشر شده شرکت سهامی خاصی است که بدون اخذ مجوز از مراجع ذیربط، اقدام بفروش و توزیع سهام بین مردم در سراسر ایران نموده و از این طریق تاکنون مبلغی حدود90 هزار میلیارد تومان بدست آورده است!! البته به اتهامات دیگر این شرکت کاری ندارم ولیکن یکی دو سالی بود که بطور سربسته در رسانه ها و خیلی شفاف تر در جلسات خصوصی نسبت به بحران ساز بودن این شرکت تذکر داده بودم و هرکسی که با ما درخصوص خرید سهام این شرکت مشورت کرد اعلام نمودیم که اصلاً صلاح نیست و بزودی سر و صدای آن شرکت بلند خواهد شد که خیلی طول نکشید ولیکن درحال حاضر میتوانیم فعالیتهای این شرکت را بیشتر موشکافی کنیم. تعداد فعالان اقتصادی قدیمی و ریشه داری که40 الی50 سال و شاید هم بیشترسابقه کار داشته و در این اوضاع نابسامان اقتصادی از دور خارج شده و دچار رکود شده اند کم نیستند!! حال چطور میشود شخصی آنهم در یکی از شهرهای ایران، طی مدتی کمتر از 5 سال شرکتی را با حداقل سرمایه ثبت کند و به یکباره صاحب دهها هزار میلیارد تومان نقدینگی شود!؟
وی تأکید کرد: این موضوع درست مثل این واقعیت می ماند که عده ای سالهای طولانی بطور اصولی ورزش میکنند و بعد از گذشت بیش از یک دهه ورزش در رشته پرورش اندام، بدنی ورزیده و خوش فرم پیدا میکنند و بی ادعا و بی سر و صدا به کار و زندگی خود ادامه میدهند اما عده ای هم از گرد راه نرسیده و چند ماه بیشتر ورزش نکرده، با استفاده از داروهای تقویتی و نیرو زا و تزریق پی در پی هورمون، صاحب بدن
و اندام مثلاً ورزیده ای میشوند که برای مدت کوتاهی شهره عام و خاص میگردند اما دریغ از اینکه بدنی تو خالی دارند و همه اش باد است و بمرور زمان باد بدنشان خالی میشود که آنوقت از طرف دیگر شهره عام و خاص میشوند!! حال حکایت این شرکتها نیز عین همین موضوع است و با استفاده از رانتها و حمایت های سیاسی و توسل به هر ترفندی صاحب سرمایه های افسانه ای میشوند. البته بنا ندارم که در اینجا عملکرد شرکت پدیده و شرکتهای قبل و بعد از آن را مورد واکاوی قرار داده و به نحوه ظهور و سقوط آنان بپردازم بلکه بحث اصلی اینجاست که اقتصاد کشور بیمار است و یکی از عوارض مهم این بیماری ظهور پدیدهاست و یکی دیگر از عوارض بسیار خطرناکترش نیز رکود، تورم و بیکاری است.
علیپور در ادامه یادآور شد: جهت غلبه به رکود به چه اهرم و داروئی نیاز داریم؟ قطعاً به پول و فعال شدن واحدهای تولیدی و تجاری. اما درحال حاضر به هرجا که سر میزنیم و از اوضاع و احوال کار سؤال میکنیم پاسخ میشنویم که کار نیست و پول و سرمایه در گردش هم نداریم!! اما سؤال اصلی این است، پس نقدینگی جامعه کجاست و در دستان چه کسانی است که همه اظهار بی پولی میکنند و در همین راستا حجم برگشت چکها هم روز به روز افزایش میابد؟ حدود700 الی800 هزار میلیارد تومان حجم نقدینگی سال 93 میباشد، پس این مبلغ کجاست؟ چه مقداری از آن به دولت و شبه دولتی ها تعلق دارد و چه مقدار آن مربوط به مردم و بخش خصوصی است؟ درکل بخش زیادی از این نقدینگی متعلق به دولت و نهادهای شبه دولتی ها میباشد اما حداقل30 الی40درصد این مبلغ در مالکیت مردم و بخش خصوصی است که در بانکها سپرده گذاری شده اما با این حجم پول، اگر توزیع آن بین مردم درست انجام شده باشد پس نباید جامعه دم از بی پولی بزند. با وجود این همه پول، فقط در یک صورت جامعه میتواند بی پول باشد و آنهم اینکه توزیع پول بین مردم درست انجام نشده باشد یعنی هزار میلیارد یک طرف، ده هزار میلیارد طرف
دیگر جمع شده باشد و برعکس جای دیگر صد میلیون تومان و کم تر از آن هم نباشد!! در این صورت پول هست اما انگار پولی در جامعه نیست! چون پولها فقط در دست عده ای خاص جمع شده است. با این اوصاف، پولها را نیز از بورس خارج میکنند!
وی افزود: وقتیکه90 هزار میلیارد تومان از پول جامعه در دست یک نفر آنهم طی دو سه سال به یکباره جمع میشود خوب در اصل این شخص شیره مردم و جامعه را مکیده و فقط خود را پروار کرده و بخش اعظمی از نقدینگی کشور را بدون هیچ زحمتی و بدون اینکه صدها و یا هزاران شرکت کوچکتر را به حرکت درآورده و برای آنها کار جور کند در اختیار خود گرفته و از چرخه تولید خارج کرده است!! در ابتدای عرائضم گفتم که بیماری اقتصاد ایران دلایل خاص خود را دارد و مهمترین آن سوء مدیریت و جنگ اقتصادی، اعمال فشارهای بین المللی و تحریمهای شدید اقتصادی میباشد اما قطعاً بخشی از رکود اقتصادی جامعه و بحران حاکم بر بورس نتیجه عملکرد شرکتهائی همچون پدیده شاندیز و شرکتهائی که بمرور سر و صدای آنها نیز بلند خواهد شد، میباشد که دولت با همکاری سایر قوا باید کاری کند که نقدینگی های کلان این چنینی از پستوها خارج شده و در جامعه به جریان بیافتد تا با ورود این پولها به جامعه، بمرور واحدهای تولیدی و خدماتی فعال تر شده و سطح بیکاری نیز کاهش یابد. زیرا آنقدر واحدهای تولیدی کوچک و بزرگی وجود دارند که برای مبالغی از یکی دو میلیارد گرفته تا20 الی30 میلیارد تومان ورشکست شده و درب کارخانه هایشان بسته شده است!!
علیپور می افزاید: قصدم از این بیانات قطعاً این نیست که اینگونه شرکتها و مجموعه های اقتصادی را محوشان کنیم بلکه عرضم این است که اگر افرادی همچون آقایان پهلوان، بابک زنجانی، (م . ز) و یا (خ . خ) را نابود کنیم آیا سیستم درست میشود؟ آنان علت فساد نیستند بلکه خود مخلوق و معلول همین سیستم فاسد هستند، پس اول علت را نابود کنیم سپس اوضاع خود بخود اصلاح میشود. در غیر اینصورت با نابود کردن آنان نه تنها دردی از دردهای اقتصاد ایران دوا نخواهد شد بلکه مدلهای پیشرفته تر از آقایان فوق الذکر ظهور خواهند کرد.
رئيس مركز تجارت جهاني ايران در خاتمه تاکید کرد که موضوع خصوصی سازی در شرایط کنونی اقتصاد ایران آنقدر حائز اهمیت است که بتوان گفت که امروز فرصتی تاریخی پیش روی اقتصاد ایران قرار گرفته است؛ دولت یازدهم در وعده های خود اعلام کرده که قصد و نیت دارد تا فرمان اقتصاد را به خبرگان اقتصادی بسپارد؛ هرچند که پیش از این اقتصاد ایران طی سالیان متمادی، دولتی اداره شده اما به یمن پروردگار، طبق وعده های داده شده توسط دولت جدید، قرار بر این بوده که از یکسال و نیم پیش به این طرف، اقتصاد به بخش خصوصی سپرده شود؛ حتی ابلاغ سیاستهای اصل44 قانون اساسی نیز، امیدهای بسیاری را در دل دلسوزان اقتصاد ایران ایجاد کرد تا شاید روزنه های جدیدی گشوده شود؛ هرچند تمامی این آرزو ها با تأخیر و گاهی هم با بی توجهی مواجه شد اما امروز ظاهراً رانت خواران موجب شده اند تا این آرزوهای فعالان اقتصادی نیز نقش بر آب شود!! حال بعد از گذشت یکسال و نیم، مجدداً میگویم که دولتی تقریباً جدید سکان اداره کشور را در دست گرفته و قصد کرده تا اقتصاد ایران را سر وسامان دهد؛ برهمین اساس در شرایط جدید و با توجه به نیاز های اقتصادی کشور، تمامی راهبران و نقش آفرینان عرصه اقتصاد، دست در دست هم داده و با نگاهی به آینده به این دولت یاری رسانند تا انشاالله جناب آقای روحانی و همکارانشان نیز با همکاری سایر قوا، ضمن اصلاح برخی قوانین بازدارنده و برچیدن سیستمهای فاسد، دوران سخت گذار کنونی را بخوبی و با موفقیت پشت سر بگذارند هر چند که علیرغم میل باطنی ام باید عرض کنم که سال جدید سخت و دشواری را در پیش داریم.
گویا ایشون هم شایعات رو باور کرده ! ازشون بعید بود
اتفاقاً گفته ها و تحلیل های رئیس مرکز تجارت جهانی ایران همیشه درست، قابل توجه و قابل استناد میباشد و اگر این تحلیل ایشان را هم دقیق مطالعه کنید آقای سبزعلیپور عدد و رقمی را از خودشان نگفته اند بلکه اعلام کرده اند که چند روزی است که این خبرها در رسانه ها مطرح میباشد و به نقل از رسانه ها به عدد و رقم اشاره کرده اند، در ضمن تنها کسی هستند که راجع به این موضوع خیلی منصفانه اظهارنظر کرده و در جائی هم از شرکت پدیده بعنوان معلول فساد یاد کرده نه بعنوان عامل فساد.