گروه سیاسی، در حالیکه مقامات امریکایی هم در جریان مذاکرات هستهای از اتخاذ یک تصمیم سیاسی، برای حل موضوع هستهای ایران عاجز هستند و هم در داخل کشور خود قادر به کنترل تندروها در کنگره و جلوگیری از تصویب تحریمهای جدید علیه ایران -که در واقع ناقوس مرگ مذاکرات است- نیستند، به نظر میرسد اندیشکدههای امریکایی مأموریت یافتهاند، برای پوشش دادن ضعف دیپلماسی دولت در این کشور و همچنین سرپوش گذاشتن بر اختلافات داخلی میان دولت و کنگره در خصوص نحوه مواجهه با ایران، رو به تئوریزه کردن تحریمهای جدید علیه ایران بیاورند.
به گزارش بولتن نیوز، در این زمینه، سایت شورای روابط خارجی آمریکا در مقالهای که به قلم دنیس راس، اریک ادلمن و رای تکیه منتشر کرد، نوشت: زمان آن است دولت اوباما برای رسیدن به معامله هسته ای با ایران، فشار را بر این کشور افزایش دهد.
در این مقاله با بیان اینکه مذاکرات هسته ای بین آمریکا و ایران به نظر می رسد به بن بست رسیده است، ادعاهای تندی علیه ایران مطرح شده است از جمله: ایران با نیروهایش از کودتا در یمن حمایت می کنند، پشتیبانی از ماشین جنگی اسد در سوریه، دخالت بین جناح های عراق، و توطئه با نیروهای حزب الله در اطراف اسرائیل، سرگرم پیشروی در خاورمیانه است. امروز سیستم ائتلاف آمریکا، درهم شکسته است در حالیکه دوستان ما در منطقه، ایران و جبهه مقاومت آن را سرگرم پیشروی سریع می بینند.
این مقاله میافزاید: «این دو رخداد همزمان، یعنی بن بست مذاکرات هسته ای ایران و اقدامات تهاجمی این کشور در منطقه، تصادفی نیستند. آنها به شدت به هم مرتبط هستند و این قضیه باید درسی برای پرزیدنت اوباما باشد: بن بست هسته ای شکسته نخواهد شد، مگر آنکه واشنگتن مجددا در مناقشات و جنگ های داخلی که منطقه را دربر گرفته است، وارد شود. این قضیه اکنون مشخصا در یمن که آسیب پذیر است و در خانواده سلطنتی سعودی که به دنبال مرگ ملک عبد الله در وضعیت بی ثبات به سر می برد، اساسی است.
در طول مذاکرات هسته ای سال گذشته، ایران از فهرست امتیازات غرب، سود برده است. پنج بعلاوه یک در برابر غنی سازی ایران تسلیم شود و توافق کرد که ضرورت ندارد تهران تعداد سانتریفوژهای خود را به میزان چشمگیر کاهش دهد یا هیچ تاسیساتی را برچیند و می تواند پس از یک دوره زمانی مشخص، می تواند برنامه هسته ای صنعتی داشته باشد. ایرانی ها طی دهها سال مذاکره، به اینکه مذاکره کنندگانشان را با پیشنهاداتی پای میز مذاکره بازگردانند که زمینه تحقق دستورکار آنها را در ازای امتیازاتی کاملا محدود فراهم کنند، خو گرفته اند.
به رغم اینکه در پایان چارچوب زمانی یکساله، طرح مشترک اقدام، هیچ توافقی حاصل نشد، [آیت الله] خامنه ای رهبر معظم ایران، همچنان بر این نکته تاکید می کند که کشورش می تواند بدون توافق به سر ببرد. در واقع، مذاکره کنندگان او برای دریافت امتیازات بیشتر اعمال فشار می کنند در حالیکه امتیاز عمده ای از طرف خود پیشنهاد نمی کنند.
از این رو زمان آن است اذعان کنیم، نیاز به احیای راهبرد وادارکننده خود داریم، راهبردی که آنچه را برای جمهوری اسلامی ارزش دارد -یعنی نفوذش در خاورمیانه و جایگاهش در داخل- تهدید می کند. و اگر قرار باشد توافقی پذیرفتنی حاصل شود، الگوی امتیازدهی پای میز مذاکره، باید تغییر کند. مقامات ایرانی باید به این نتیجه برسند که امتیازات دیگری در راه رسیدن به توافق، وجود نخواهد داشت و نکته دیگر اینکه فرصت برای مذاکره رو به پایان است.
از نظر تاریخی، جمهوری اسلامی، فقط زمانی رفتار خود را تغییر داده است که رهبرانش برای انجام ندادن این کار، هزینه سنگینی را مشاهده کرده اند. ایران باید ببیند برای ما رسیدن به معامله آنقدر اهمیت ندارد که به رفتارش در منطقه بی تفاوت باشیم. اگر ما به شکل جدی برای تغییر دادن توازن قدرت در سوریه وارد عمل شویم، می توانیم هزینه حمایت ایران از خاندان اسد را بالا ببریم و رسیدن به دستاوردی سیاسی در سوریه را امکان پذیرتر سازیم. در عراق، ما باید نگران آنچه باشیم که به نظر می رسد تهاجم ایران به این کشور تحت لوای خلع سلاح کردن دولت اسلامی است. این وظیفه ارتش عراق است که با همکاری نزدیک با آمریکا و متحدان عرب خود، عمل کند. و در خلیج فارس، زمان آن است که واشنگتن و ریاض برای تامین امنیت آبراه ها وارد میدان شوند و ایران را در آن سوی مرز خود منزوی سازند. محافظان نظام مذهب سالار ایران، فقط زمانی به امتیازات هسته ای جدی تن خواهند داد که همه دیوار های اطراف خود را بسته ببینند.»
مقالهنویسان سایت شورای روابط خارجی امریکا که همگی جزء عناصر نزدیک به دولت بهشمار میروند (بهویژه دنیس راس که تا چندی قبل مشاور امور غرب آسیای اوباما بود) پس از آنکه، تشدید جنگ اقتصادی علیه ایران را تئوریزه کردند، به سراغ همان روش آزموده و شکست خورده خود میروند و توصیهای برای تشدید جنگ سیاسی از طریق ایجاد ناآرامیهای داخلی (نظیر حوادث سال 88) دارند؛ توصیهای که نشانه دیگری از دخالت امریکا در کشورهای مخالف خود برای تحت فشار قرار دادن دولت و تقویت دوپینگی مخالفان آن نظام سیاسی است.
نویسندگان مقاله میافزایند: «در کنار این اقدامات، آمریکا باید یک جنگ سیاسی را علیه تهران در نظر بگیرد تا سیاست تحریم های اقتصادی خود را تکمیل کند. مقامات دولت و سرویس های رادیو تلویزیونی آن، باید توجه را به ناخوشایند بودن ماهیت این رژیم مذهب سالار و رفتار سرکوبگرانه آن جلب کنند. چنین زبانی نه تنها ارزش های ما را به نمایش خواهد گذاشت، بلکه به شکل بالقوه، نارضایی سیاسی را بر می انگیزد. رژیمی که در داخل و از خارج تحت فشار باشد، ممکن است درباره بهای لجاجت هسته ای خود بیندیشد.
دیپلمات های آمریکایی، هفته بعد، زمانی که مجددا همتایان ایرانی خود را ملاقات می کنند، اگر همچنان با یک ایران تسلیم ناپذیر مواجه شوند، نباید از اینکه میز مذاکره را ترک کنند یا حتی مذاکرات را به حال تعلیق درآورند، بیم داشته باشند.»
این مقاله راه دیگر برای اعمال فشار بر کشورمان را بزک کردن امتیازهای غرب میخواند و میافزاید: «راه دیگر برای اعمال فشار بر تهران، تشریح همه امتیازاتی است که 1+5 داده و کوچک بودن اقدام متقابل ایران است. ما با این کار، توخالی بودن ادعای ایران را، که مدعی است همه آنچه می خواهد انرژی هسته ای صلح آمیز است، نشان می دهیم و به آنها این پیام را می دهیم که توافق هسته ای به همان اندازه ای که برای شما بی اهمیت است، برای ما نیز بی اهمیت است و در چنین شرایطی ما آماده ایم زمینه را برای تشدید فشار بر ایران در عرصه بین المللی، فراهم کنیم.
گرچه در حال حاضر ممکن است نمایش یک جبهه داخلی متحد در آمریکا، دشوار باشد، کاخ سفید باید در لوایح مختلفی که کنگره روی آن کار می کند، با این نهاد قانونگذاری همکاری کند. قطعا دولت نگرانی های خود را درباره اتحاد 1+5 دارد، اما در پایان، نبود دخالت کنگره و تایید آن، به این معنا خواهد بود که هر گونه معامله ای که از مذاکرات حاصل شود، نمی تواند پس از ریاست جمهوری اوباما پابرجا بماند.
آمریکا و ایران مقدر شده که دشمن باقی بمانند. شاید دشمنان بتوانند برای میثاق های کنترل تسلیحات، باهم مذاکره کنند، اما راه چنین توافق هایی، از درون امتیازات بیشتر 1+5، نمی گذرد. اگر ما در این مرحله، خواهان معامله ای پذیرفتنی با ایران هستیم، باید به رهبران ایران نشان دهیم با نرسیدن به توافق، بیشتر زیان می کنند تا سود.»