امام حسن مجتبی(ع) با وجود شرایط بسیار سخت دوران خود، همچنان و همچون أسلاف پيشين خاندان نبوت و رسالت، با در نظر گرفتن مصالح اسلام و مسلمين، با علم و حلم و شكيبايى تصمیم گیری و اقدام میکرد.
گروه مذهبی - محمدتقى فرجى، امام حسن مجتبی(ع) با وجود شرایط بسیار سخت دوران خود، همچنان و همچون أسلاف پيشين خاندان نبوت و رسالت، با در نظر گرفتن مصالح اسلام و مسلمين، با علم و حلم و شكيبايى تصمیم گیری و اقدام میکرد.
به گزارش بولتن نیوز، حتى وقتى كه معاويه در مقابل امام حسن(ع) ايستاد و دشمنی و گردن کشی خود را با ولى زمان آغاز نمود و با توطئه های مرموزانه و چهره نفاق آلود خود، مى كوشيد هر چند در ظاهر، توفیقاتی به دست آورد، امام حسن (ع) گرچه برای ارائه يك پاسخ دندان شكن به ستیزه جویی معاویه، در آمادگى كامل بسر مى برد و مى رفت تا با اعلام حكم جهاد، رستاخيز ديگرى را بر پا نمايد، اما امام حسن(ع) با برخورداى از حكمت متعاليه الهى، به يك صلح حكيمانه و قهرمانانه تن در مى دهد و به ادله اى و از آن جمله ناهمراهى، همراهان سست عناصر كه به راحتى راه كج مى كنند و به كژ راهه مى روند، لاجرم صلح با معاویه را به صلاح اسلام و امت اسلامى مى بيند.
معاویه وقتی وضع را مساعد یافت به امام حسن(ع) پیشنهاد صلح کرد، امام حسن (ع) پس از مشورت با سپاهیان خود، سرانجام پیشنهاد صلح معاویه را پذيرفت. اما آنچه در طول تاريخ و از صدر اسلام تا كنون، در باره صلح حكيمانه و اهداف استراتژيك آن گفته شده و مى شود، گرچه لازم، اما كافى نبوده است و به گمان من هنوز هم كماهوحقه حق مطلب ادا نشده است. امام حسن (ع ) با پذیرش صلح، بيش و پيش از هر چيز، در حقيقت مى خواست از هدف اصلی معاویه كه همانا قتل و خون ريزى و ریشه كن كردن شیعه و شیعیان بود، جلوگیری نمايد و بدین وسيله به تأسى از پيامبر(ص) به عنوان"مصلح اکبر" در افق اسلام نمودار و چهره تابناك ولايت نمايان گردد. اين صلح از سوى ديگر، موجبات افشای چهره واقعی معاویه و تبیین اسلام ناب محمدى (ص) را فراهم آورد. بر حسب اقوال مستند و معتبر تاريخى، معاويه در پيشنهاد صلح به امام حسن (ع) هدفی جز حفظ قدرت و ثروت، در سر نمى پروراند و بدينوسيله می خواست بر حکومت استیلا یابد. اما امام حسن (ع) به دليل شرايط خاص زمان و مكان و براى حفظ مکتب و اصول مكتبى و اعتقادات اسلامى و جلوگيرى از انقراض مذهب تشيع و انفعال شیعه، به پيشنهاد صلح معاويه تن در مى دهد.
گو اينكه حكمت، عزت و مصلحت، در صلح حكيمانه امام حسن (ع) متأثر از الهامات الهى و تحت تأثير هدايت هاى خدا بوده است، زیرا از منظر مذهب تشيع و انديشه شيعي، امامان معصوم (عليهماالسلام) هر کدام وظیفه خاصّی داشته اند که از سوی پروردگار تعیین شده است. از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود،"به راستی که وصیّت به صورت کتابی از آسمان بر محمد (ص) نازل گردید و نامه مُهر شده ای جز وصیّت بر آن حضرت نازل نشد. جبرئیل عرض کرد، ای محمد! این است وصیّت تو در امت خویش که نزد خاندانت خواهد بود. رسول خدا (ص) فرمود، ای جبرئیل! کدام خاندانم؟ عرض کرد، بندگان برگزیده خدا از آنها و دودمانشان، تا علم نبوت را از تو ارث برند... به راستی وصیّت، مُهرهایی بود، پس امام علی (ع) مهر اول را گشود و هر چه در آن بود، بر طبق آن عمل کرد؛ سپس امام حسن (ع) مهر دوم را گشود و هر چه در آن بود به آن عمل کرد و چون امام حسن (ع) از دنیا رفت، امام حسین (ع) مهر سوم را گشود و دید دستور خروج و کشتن و کشته شدن در آن بود... "
پس صلح امام حسن (ع) در حقيقت و قبل از هر چيز، انجام تکلیف الهی و عمل به وظيفه اى است كه خداوند برای او تعیین کرده است، از سوی دیگر، امامان معصوم (ع) حجت خدا بر مردم هستند. این رو، رفتار و گفتارشان براى همگان حجيت دارد. صلح امام حسن (ع) حكم حكيمانه و اقدام انقلابى است که از سوی حجت خدا انجام شده و قطعاً دلایل بسیار مستحکم و متقنی داشته است، گرچه از نگاه برخى مكشوف و مشهود نباشد!؟ شیخ صدوق به سند خود از ابی سعید عقیصا روایت کرده که گفت، وقتی به نزد امام حسن (ع) رفتم و به آن حضرت عرض کردم، ای فرزند رسول خدا! چرا با این که می دانستی حق با شماست، با معاویه گمراه و ستم گر صلح کردی؟! امام فرمود، ای ابا سعید! آیا من حجت خدا بر خلق او و امام آنها پس از پدرم نیستم؟ گفتم، چرا! فرمود، پس من اکنون امام و رهبرم، چه قیام کنم و چه نکنم. ای ابا سعید! علت مصالحه من با معاویه، همان علت مصالحه ای است که رسول خدا (ص) با بنی ضمره... و مردم مکه کرد؛ آنان کافر بودند به تنزیل (ظاهر آیات قرآن) و معاویه و اصحاب او کافرند به تأویل (باطن آیات قرآن). ای ابا سعید! وقتی من از جانب خدای متعال امام هستم، نمی توان مرا در کاری که کرده ام، چه جنگ و چه صلح، تخطئه کرد؛ اگر چه سرّ کاری را که کرده ام، برای دیگران روشن و آشکار نباشد. آیا خضر (ع) را ندیدی که وقتی آن پسر را به دلیل سوراخ کردنِ کشتی کشت و آن دیوار را بر پا داشت، موسی (ع) به کار او اعتراض کرد؟ زیرا سرّ آن را نمی دانست؛ اما وقتی علت آن را فهمید، راضی شد. و همین گونه است کار من که چون شما سرّ آن را نمی دانید، مرا هدف اعتراض قرار داده اید..."در فرهنگ اسلام و اسلام محمدى (ص)، حفظ دین و احیای معارف اهل بیت (ع) محوری ترین عنصر است. به همین دلیل تشکیل حکومت، قیام، صلح و سکوت آنها همه در جهت حفظ اسلام و احیای سنّت شکل می گیرد.
اگر در شرایطی اسلام به واسطه قیام حفظ شود، آنان قیام می کنند و اگر در مقطعی دیگر سکوت آنها موجب حفظ اسلام شود، سکوت می کنند.امام علی (ع) فرمود"سلامة الدین احبّ الینا من غیره."بر این اساس، یکی از علل مهم صلح امام حسن (ع) می تواند حفظ اسلام باشد، زیرا وضعیت جامعه اسلامی در شرایطی قرار داشت که شايد جنگ با معاویه، اصل اسلام را تضعيف و احكام شريعت را به مخاطره مى انداخت! از سويى روم شرقی آماده حمله نظامی به مسلمانان بود و از سوی دیگر، مردم نیز از نظر فرهنگی در وضعیتی قرار داشتند که خون ریزی و جنگ، نوعی بدبینی به دین و مقدّسات را به وجود می آورد. شاید بر همین اساس باشد که امام حسن (ع) یکی از دلایل صلح خود را حفظ دین بیان مى كرد، چنان که او در پی اعتراض برخی از شیعیان فرمود،"انّی خشیت أن یجتثّ المسلمون عن وجه الارض فاردت ان یکون للدّین ناعی" ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین کنده شود و کسی از آنان باقی نماند؛ از این رو با مصالحه ای که انجام گرفت، خواستم دین خدا حفظ شود." علاوه بر حفظ اسلام و تقويت احكام اسلامى، رعایت مصالح عمومی و امنيت ملى، استراتژی روشن رهبرى دينى، در چالش ها و مناقشات داخلى و خارجى است. زیرا رهبران الهى، مصالح عمومی را بر مصالح فردی و گروهی ترجيح مى دهند. امام حسن (ع) نیز برای جلوگیری از خون ریزی و رعایت مصالح مسلمانان، تن به صلح مى دهد؛ چنان که مى فرمايد،"من صلح را پذیرفتم تا از خون ریزی جلوگیری کنم و جان خود، خانواده و اصحاب صمیمی خویش را حفظ کرده باشم."وی می دانست که برخی او را مذلّ المؤمنین خواهند خواند و برخی به او بی احترامی و اهانت خواهند کرد، ولی همه این سختی ها را تحمل نمود، تا مصالح عمومی تهدید نشود، زیرا جنگ با معاویه، نه به نفع کوفیان بود و نه به نفع شامیان، بلکه زمینه حمله نظامی رومیان را به جهان اسلام فراهم می کرد. ابن واضح یعقوبی می نویسد، معاویه در سال چهل و یکم هجری به شام برگشت و وقتی خبر یافت که لشکر روم با سپاهیان انبوه، راه جنگ را در پیش گرفته است، با فرستادن صد هزار دینار با او صلح کرد.
"شاید همین دلیل رعایت مصالح عمومی بوده که پیامبر اسلام (ص) درباره امام حسن (ع) فرمود،"همانا پسرم پیشوای مسلمانان است و امید است خداوند به دست او بین دو گروه بزرگ از مسلمانان، صلح برقرار کند." كسانى كه خبره اند و خبرويت دارند و آگاهان تاريخ اسلام، با شناخت اهداف أنبياء الهى و درك حكمت صلح حكيمانه امام حسن (ع) مى دانند كه اين صلح، مقدمه اى مستحكم و زمینه اى گسترده براى قیام امام حسین (ع) بود. سید عبدالحسین شرف الدین می نویسد،"حسن (ع) از جان خود دریغ نداشت و حسین (ع) در راه خدا از او با گذشت تر نبود. او جان خود را برای جهادی صامت و آرام نگاه داشت. شهادت کربلا پیش از آن که حسینی باشد، حسنی بود. از نظر خردمندان صاحب نظر، روز ساباط امام حسن (ع) به مفهوم فداکاری بسی آمیخته تر است، تا روز عاشورای امام حسین (ع)... زیرا امام حسن (ع) در آن روز، در صحنه فداکاری، نقش یک قهرمان نستوه و پایدار را در چهره مظلومانه یک از پا نشسته مغلوب، ایفا کرد. شهادت عاشورا به این دلیل در مرتبه نخست، حسنی بود و سپس حسینی، که حسن (ع) شالوده آن را ریخته و وسایل آن را فراهم آورده بود. پیروزی قاطع امام حسن (ع) متوقف بود بر این که با صبر و پایداریِ حکیمانه اش حقیقت را بی پرده آشکار کند و در پرتو این روشنی بود که امام حسین (ع) توانست به آن نصرت و پیروزی پرشکوه ابدی نایل آید؛ تو گویی آن دو گوهر پاک برای این خطّ مشی هم داستان شده بودند که نقش پایداری حکیمانه، از آنِ حسن (ع) باشد و نقش شورش گری و قیام مردانه، از آنِ حسین (ع)
حفظ شیعیان گرچه از مصادیق مصالح عمومی است، ولی از آن جایی که شیعیان، حافظان و پاسداران دین و موالی اهل بیت (ع) بودند، حفظ آنان از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. در آن روزگاران، شیعیان اغلب در جمل، صفین و نهروان به شهادت رسیده بودند و گروه اندکی از آنان باقی مانده بود و اگر جنگی به وقوع می پیوست، با توجه به ضعف مردم عراق، قطعاً امام حسن (ع) و شیعیان متحمل خسارات جبران ناپذیری می شدند، زیرا معاویه در این صورت آنها را به شدت سرکوب می نمود. اما صلح امام حسن(ع) توانست آنها را برای شرایطی نگه دارد که در آینده فراهم می آمد، اگر امام حسن(ع) مصالحه نمی کرد و نتیجه آن جنگ پیروزی شامیان مى بود، معاویه با بهانه کردن اين جنگ، شيعيان را يكى پس از ديگرى، به شهادت مى رساند. گرچه او برخی از شیعیان مانند، حجر بن عدی، مرو بن حمق و... را شهید کرد، ولی صلح سبب شد که شیعیان بيش از اين کشته نشوند. از این رو، امام حسن (ع) یکی از علل صلح خود را حفظ شیعیان دانست و فرمود،"نگه داری و حفظ شیعه، مرا ناگزیر بر صلح نمود. سپس مناسب دیدم جنگ به روز دیگر محوّل گردد..."
گفت پيغمبر كه هر كه از يقين
داند او پاداش او در يوم دين
كه يكى را ده عوض مى آيدش
هر زمان جودى دگرگون زايدش
جود جمله از عوض ها ديدن است
پس عوض ديدن ضد ترسيدن است
پس سخا از چشم آيد، نه ز دست
ديد دارد كار جز بينا نر است