نمایش «تابووتی له تاوان» کاری از عزیز رادسر تصویر دردناک از سوخت جنگلهای هزار ساله بلوط، شکار بیرویه جانوران، آلوده کردن محیط زیست به واسطه عوامل انسانی همچون زغال، سیگار، بطریهای پلاستیکی و... بود. دردناکی این نمایش با نمایشی از لاشه حیوانات بومی منطقه مریوان، تاثیر بسزایی بر مخاطبان حاضر نهاد. نمایش داستان سوگواری مردان کرد بر سر تابوت طبیعتی است که اگر به همین منوال، بر پایه اصول بورکراتیک و بیتوجهی شخص مردم بماند، تلی از زباله و پلشتی از آن چیزی باقی نخواهد ماند.
نمایش «ذات انسان در طبیعت» به کارگردانی سوران حسینی داستانی برگرفته از یکی از شکارچیان مریوانی است که به شکل نمادین اسلحه خود را به حرمت طبیعت در میدان اصلی شهر مریوان میشکند، تا کمر به همت حفظ این نعمت الهی ببندد. نمایش داستان دوستی دختر و یک قورباغه است که در برابر یک شکارچی مقاومت میکنند و شکارچی با تسلیم اراده این دو، شکارهایش را آزاد میکند و تفنگش را میشکند. در این نمایش نیز به شکل نمادین تعدادی کبوتر و کبک در محوطه دریاچه زریوار آزاد شدند.
نمایش «پول» به کارگردانی فرامرز قلیچ خانی از کرج از دو اپیزود متفاوت تشکیل شده بود که به معضلات اجتماعی حول مسائل اقتصادی میپرداخت. اپیزود اول داستان مردی به اصطلاح آرایشگر است که دار و ندار یک دانشجو را به یغما میبرد. در اپیزود دوم، مردی که در پارک عامل خرید و فروش کلیه است، قلبش را به مشتری میدهد و جان میسپارد. نمایش از بازی قابل توجهای بهرهمند بود و با توجه به خنثی بودن شخصیتهای ثانویه، میتوانست با استفاده از مخاطب حاضر در جمع تبدیل به اثری کاملاً خیابانی گردد.
نمایش «فریاد» از امیرحسین شفیعی کارگردان پرکار خیابانی با حواشی متعددی روبرو شد. شفیعی در اعتراض به اتلاف وقت داوران، در احترام به تماشاگران کارش را پیش از ورود هیئت داوران اجرا کرد و در انتها نمایش خود را به قطب الدین صادقی و شهرام کرمی به واسطه زحماتشان در حوزه تئاتر خیابانی تقدیم کرد. «فریاد» داستان امید پسری سی ساله است که در پی یافتن هدف خود به سفر میرود و در این بین با افراد متعددی روبرو میشود تا در نهایت چراغی که قرار است با رسیدن به هدفش روشن شود را به مسنترین فرد حاضر در میان مخاطبان تقدیم کند. نمایش از ایده اولیه خوبی بهره میبرد ولی اجرای موسیقی به نوازندگی امین لاریان، نبض اثر را از شفیعی میگیرد و کلامی که براساس بداهه قرار است منعقد گردد را به باد میدهد. بازی روح الله سنایی نجاتبخش شخصیت امید است که امین لاریان را مجاب به سکوت میکند.
نمایش «یک بشقاب خرما» از سعید خیرالهی را باید موفقترین اثر در حوزه جذب مخاطب دانست. این نمایش داستان غلامی سیاه را تعریف میکند که در پی آزادی از زندان به وصیت مادر مرحومش تصمیم به انجام اعمال نیک میکند. وی پس از کفشداری مسجد، پخت غذای مسجد و حل مشکلات مردم، در پی یک تظاهراتی پیرامون موضوعاتی چون روغن پالم و خمیر مرغ توسط نیروهایی انتظامی مورد ضرب و شتم قرار میگیرد و تصمیم به اجرای تعزیهای در مظلومیت مردم مستضعف و آسیبپذیر جامعه میکند.
از نکات قابل توجه در روز پایانی جشنواره حضور مسئولان استانی و شهرستانی
کردستان و مریوان به همراه خانواده در این جشنواره مردمی بود. حضور این
افراد موجب شد برخلاف روزهای دیگر، تشریفات جشنواره به چیدن صندلی در اطراف
نمایشها بپردازند تا حضار VIP بر صندلی بنشینند!