این عکاس بهمناسبت هفتهی دفاع مقدس در گفتوگو با بولتن نیوز، از تجربهها و خاطرات عکاسیاش در سالهای جنگ گفت.
منعم دربارهی حضورش در جبهههای نبرد برای عکاسی، اظهار کرد: سال 1361 برای اولینبار با هدف عکاسی از عملیات والفجر 1 به مناطق عملیاتی رفتم. جنگ اتفاق بزرگی است که معمولا عکاسان تلاش میکنند آن را از دست ندهند. من بهعنوان یک عکاس ایرانی که کشورش مورد تجاوز قرار گرفته، نمیتوانستم به آنچه در کشور اتفاق افتاده، بیتفاوت بمانم؛ پس با همهی وجود سعی کردم تا در اتفاقات جنگ حضور داشته باشم. معتقد بودم که هریک از تصاویر تهیهشده در جنگ، یک برگ از تاریخ کشور خواهد بود که آیندگان به آن رجوع خواهند کرد.
او ادامه داد: من حدود چهار سال به تناوب از برخی عملیاتها عکاسی کردم. از کاری که انجام میدادم بسیار راضی و از نتیجهی آن که عکسهایی از تاریخ جنگ بود، خشنود بودم. معتقد بودم که این تصاویر بسیار ارزشمند هستند و در آینده، کاربری فراوانی خواهند داشت. این موضوع که نسل آینده با دیدن عکسهای ما با تاریخ و اتفاقهایی که برای مردم افتاده، آشنا میشوند، مایه خرسندی من بود.
این عکاس دربارهی تجربهاش از نخستین روزهای ورود به مناطق جنگی، توضیح داد: من هم مثل بسیاری از عکاسان، بدون داشتن تجربهی عکاسی از جنگ، به جبهه رفتم. شاید باور کردنش سخت باشد، اما تصور میکردم که بین نیروهای دو طرف میمانم و عکاسی می کنم، اما اولینبار در غروب یک روز تابستانی، وقتی با شهید «داریوش گودرزیکیا» به منطقهی عملیاتی والفجر 1 در جنوب کشور رفتیم، انفجار شدید یک گلولهی توپ که از کیلومترها دورتر شلیک شده بود، از من استقبال کرد. در آن لحظه دریافتم که ممکن است برای زنده ماندن مجبور شوم سنگری برای خود حفر کنم.
منعم به تأثیر کار خود اشاره و اظهار کرد: من به تجربه یاد گرفتم که باید کار خودم را انجام دهم و حتما در آن موفقتر از انجام کاری که در تخصص من نیست، خواهم بود. ثبت لحظهی تکرارنشدنی در جنگ، بهتر از دخالت فیزیکی در آن است. یک عکاس باید به جای درگیر شدن در جنگ، با عکاسی از آن، یک تاریخ را از دیدن آن لحظهی ناب، محروم نکند و در عین حال، جهان معاصر را در جریان آن قرار دهد. شاید تصویر لحظهی شهادت مظلومانهی یک رزمندهی جوان آنچنان بر روح و روان مخاطبان اثر بگذارد که باعث شود، در آینده و در زمان بحرانها، تصمیمهای منطقیتری گرفته شود.
او به خاطراتش از رزمندهها هم اشاره کرد و گفت: هنگام اعزام شدن به مناطق درگیری، وقتی با کاروان رزمندگان همراه میشدیم، آنچنان بر ما تأثیر میگذاشتند که به تنها چیزی که فکر نمیکردم، مرگ بود. معمولا با شوخیهایی که میکردند که بیشتر شامل گفتن جملهی «حاجی چهرهات خیلی نورانی شده» بود، باعث میشدند که از خطری که شما را تهدید میکند بیخبر باشید، اما وقتی به منطقهی درگیری میرسیدید و هر کسی به کار خودش مشغول میشد، تازه میفهمیدید که به چه نقطهی پرخطری آمدهاید.
منعم دربارهی بازگشت اجباریاش از جبههها توضیح داد: متأسفانه بهدلیل اختلاف نظر و نبودن نگاه حرفهای نسبت به عکاسی خبری، مجبور به ترک محل کارم شدم. شاید یکی از حسرتهای بزرگ زندگیام این باشد که نتوانستم دورهای از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را در قاب تصویر ثبت کنم.
او افزود: در جنگها اتفاقات نادر و غیرانسانی هم رخ میدهد که عکاسان موظف به ثبت آن هستند. این عکسها علاوه بر اینکه میتوانند افکار عمومی را در جریان آنچه عکاس شاهد آن بوده، قرار دهند، بلکه در مواقعی هم میتوانند مخاطبان عام و خاص را در جریان فاجعهای قرار دهند و باعث برانگیختن موجهای اعتراضی شودن که همین امر باعث تکرار نشدن یا ایجاد محدویتهایی برای کشوری میشود که آن اعمال را انجام داده است. برای نمونه، عکاسی از بمبارانهای موشکی و شیمیایی رژیم صدام به مناطق غیرنظامی ایران و حتی خود عراق، از اینگونه عکسها بود.
این عکاس ادامه داد: ژورنالیستها معمولا باید قدرت کنترل احساساتشان را داشته باشند، چراکه آنها در رویدادهایی حضور پیدا میکنند که اتفاقات عجیب و در عین حال زودگذر بسیاری در آنها میافتد. اگر یک عکاس خبری قادر نباشد بر احساسات زودگذر خود فائق آید، پس تمام دوران کاری خود را باید به مواردی بپردازد که ربطی به مأموریت اصلیاش ندارند.
منعم در ادامه به مشکل نگهداری از عکسهای جنگ اشاره کرد و گفت: این معضل که چگونه عکسهای دوران جنگ را حفظ و مدیریت کنیم، مشکلی است که همهی عکاسان جنگ با آن روبهرو هستند. بخشی از این مشکل به خود ما عکاسان مربوط و بخش دیگر به نهادها و سازمانهایی مربوط میشود که به وظایفشان عمل نکردهاند و نمیکنند. معتقدم نگاه و رویکرد عکاسی ایران سمت و سوی حرفهای ندارد. بر همین اساس، ما امکانات حرفهای برای نگهداری از آنچه را که با زحمت تهیه کردهایم، برای خود فراهم نمیکنیم.
او افزود: بسیاری از عکاسان ما حتی نمیدانند که اسلایدها و نگاتیوهایشان باید در چه دمایی نگهداری شود. سیدیها، دیویدیها و هاردها را چگونه از صدمات فیزیکی و ... حفظ کنند. برخی عکاسان یاد گرفتهاند که کولهی عالی و دوربین و لنزهای گرانقیمت در اختیار داشته باشند. در حالی که اینها نشانهی حرفهای بودن نیست.
منعم همچنین چند نمونه از عکسهایی را جنگ گرفته، همراه توضیحات مربوط به آنها در اختیار ایسنا قرار داده است که درپی میآید:
عکس شمارهی 1 - با زحمت از اروند عبور کردیم و به شهر فاو وارد شدیم. هواپیماهای عراقی مرتب نقاط مهم شهر از جمله خطوط لوله نفت را بمباران میکردند. لحظاتی پس از عبور از این خیابان، هواپیماهای عراقی این منطقه را بهشدت بمباران کردند و دیگر امکان تردد از این دیوار بلند دود ناشی از انفجار لولههای نفت فراهم نبود. این جیپ نفربر که موفق به عبور از این دیوار دود شده است، پیروزی و موفقیتشان را اینگونه ابراز میکنند.
عکس شمارهی 2 - حوادث جنگها همیشه با فرار، گریز و کشتن همراه نیست؛ نگاه انسانی و ایثار حتی در مقابل دشمن نیز میتواند در جنگ وجود داشته باشد. این رزمندهی کُرد در منطقهی عملیاتی «حاجی عمران» عراق در حالی قمقمهی آب را به اسیر عراقی میدهد که خود بهشدت به آن نیاز دارد.
عکس شمارهی 3 - این عکس در عملیات بدر در منطقهی جزیرهی مجنون با دوربین نیکون وواید 28 از انفجار یک گلولهی توپ گرفته شده است. عکس در لحظهی جانپناه یافتن این رزمنده ثبت شده، درحالی که صدا و گرمای عبور ترکش ناشی از انفجار گلولهی توپ را که از کنار صورتم حس کردم.
عکس شمارهی 4 - یک گروه از رزمندگان پس از تصرف شهر فاو عراق اینگونه احساسات خود را ابراز میکنند. شهر فاو در عملیات والفجر 8 به تصرف نیروهای ایرانی درآمد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com