گروه بین الملل،پيش از آنكه خانم هيلاری كلينتون لب به اعتراف باز كند و بگويد كه داعش محصول مشترك امريكا و انگليس و اسرائيل است و هدف از ايجاد آن نيز فراهم آوردن شرايط لازم برای تغيير جغرافيای سياسی خاورميانه و تثبيت موجوديت اسرائيل و امنيت رژيم صهيونيستی می باشد و اساساً بی آنكه نيازی به اعتراف خانم كلينتون يا هريك از ديگرمقامات امريكایی و اروپایی باشد ، به سادگی قابل درك بود كه گروه های تروريستی فعال در منطقه كه همه روزه دست به جنايت می زنند و با بمب گذاری ها و شليك گلوله و خمپاره ، زن و مرد و كودك و پيرو جوان را می كشند و حمام خون براه می اندازند ؛ مولود نامشروع و دست پرورده امريكا و انگليس و رژيم اشغالگر قدس هستند .
به گزارش بولتن نیوز، مختصر توجه و دقتی پيرامون رفتار گروه های تروريستی و نتايج مبتنی بر آن ، برای كشف خاستگاه و شناخت دولت ها و حكومت هایی كه سلسله جنبان اين جريان های وحشی و خون ريز هستند ، كفايت می نمايد .
اغراض و مطامع پديد آورندگان و حاميان گروه های تروريستی چندان پوشيده نيست . چنين به نظر می رسد كه اهداف چند لايه ای از ايجاد گروه های تروريستی و حمايت همه جانبه از آنان ،تعقيب می شود . فهرست اين اهداف به طورخلاصه عبارتند از :
1- ايجاد امنيت و فضای حياتی وتثبيت موجوديت رژيم اشغالگر قدس و به حاشيه بردن و بلكه به محاق فراموشی انداختن موضوع مهم اشغال قدس شريف و فلسطين و ديگر سرزمين های اسلامی .
2- تضعيف جبهه مقاومت ضد صهيونيستی ، ضد امريكایی در منطقه .
3- فراهم آوردن زمينه و توجيه برای حضور بيگانگان در منطقه و دخالت بی پايان آنها در امور داخلی ونقض حاكميت ملی كشورهای هدف.
4- در صورت امكان ، تغيير در جغرافيای سياسی منطقه و تجزيه كشورها به كشورك های مينياتوری و ذره بينی ضعيف و دارایاختلاف های قومی ، مذهبی ، فرهنگی و مرزی.
5- ترسيم چهره زشت و خشن از اسلام عزيز و آموزه های ناب و تعالی بخش اسلام نزد جهانيان.
6- فراهم آوردن امكان و زمينه لازم ، به منظور مقابله و اعمال محدوديت های بيشتر در مسير فعاليت گروه های مقاومت و آزاديبخش . در اين راستا ، با طراحی صورت گرفته و با استفاده از فضاسازی های چند ساله ، مقاومت در برابر اشغالگری و مبارزه با زياده خواهی های صهيونيست ها و بلكه هر حركت مستقل در خاورميانه درمقابل حضور بيگانگان و استكبار جهانی ، به منزله تروريسم از نوع تكفيری و داعشی معرفی شده و جهانيان نيز كه بر اثر تبليغات مهندسی شده و هدفمند ، ذهنيت مثبتی از اقدامات اين گروه ها ندارند ، با يك مقايسه غلط و شبيه سازی نادرست و همسان پنداری نابجا ، گروه های مقاومت و آنهایی را كه برای آزادی سرزمين های خود مبارزه و جهاد می نمايند را تروريست های خشن و بی رحم تصور نموده و ناخواسته و در حالی كه نمی دانند در دام تبليغات استكباری اسير شده و در بند غفلت گرفتار شده اند ؛ سركوب آزاديخواهان را تأييد می نمايند .
7- ايجاد اختلاف و درگيری و نا امنی در كشورهای اسلامی و هرز بردن امكانات ملی و توانایی های اين كشورها .
با اين اوصاف ، نمی توان برای اين گروه ها و افراد ، هويت و موجوديتی مستقل از موجوديت حكومت هایی كه آنها را توليد كرده اند ؛ تصور نمود . همچنين نمی توان هيچ مرز و تفاوتی ميان برنامه ها و اهداف اين گروه ها ، با مقاصد اربابان آنها فرض نمود چه اينكه ، نقش اين گروه ها ، چيزی فراتر از مزدوری و نوكری نيست . نمی توان و نبايد با ساده انديشی ، اغفال جنجال های مزورانه ای شد كه در صدد است وجود تضاد و دشمنی ميان اين تروريست های خبيث و اربابان پليد و خبيث تر آنها را ، القا نمايد . اينگونه دست و پا زدن های منفعلانه امريكا و اروپا و دنباله های منطقه ای آنها و هياهودر مورد مبارزه با تروريست های داعشی و غيره ، همه از روی استيصال و درماندگی در باتلاقی است كه خود آنرا برای گرفتار ساختن منطقه ، ايجاد كرده اند . كيست كه نداند امريكا خود منشاء تروريسم بين المللی و كانون ترويج تفكرات تروريستی است ؟ چه كسی از حمايت های اطلاعاتی و پشتيبانی لجستيكی و عملياتی و آموزش نظامی و سازماندهی تروريست ها و تقويت مالی آنها از سوی امريكا و يا حكومت هایی كه كاملاً تابع و گوش بفرمان امريكا و انگليس هستند ؛ بی خبر است ؟
لذا ، تلاش امريكا برای معرفی خود به عنوان نوك پيكان مبارزه با تروريسم و مقابله با تروريست ها و معرفی خود به عنوان ناجی منطقه از شر جنايتكاران داعشی و نيز تلاش امريكا برای شكل دادن به ائتلاف ضد تروريستی ، ايجاب می نمايد تا در تحليل و بررسی نقش امريكا و انگليس در اين عرصه ، دقت بيشتری صورت پذيرد . غفلت از مكر و حيله امريكا و انگليس و خوش بينی نسبت به اين پدر خواندگان تروريسم بين المللی ، هيچ ثمری جز ندامت ، در پی نخواهد داشت . نشانه بارز رذالت و دروغگویی امريكا در ادعای پوچ مبارزه با تروريسم ، تقسيم بندی زيركانه تروريست ها به دو نوع " تروريست های خوب و تروريست های بد " است . جنايتكارانی كه در سوريه ، مردم را هدف قرار می دهند و كودكان را می كشند ، مساجد و كليسا ها را ويران می سازند ؛ مردم تحت ستم و جهادگر و مخالفان حكومت اسد ناميده می شوند اما هنگامی كه همين افراد چند كيلومتر آن طرف تر يك خبرنگار امريكایی را با شقاوت و بی رحمی ذبح می نمايند ، تروريست معرفی می شوند . اين موضع گيری دوگانه در برابر موضوعی مشابه ، نشانه دروغگویی و سطحی بودن ادعای مبارزه با تروريسم از طرف امريكا است . اين تفاوت ها و تعارض ها نشانه آن است كه دولتمردان امريكایی برای فرار از پاسخگویی به مردم امريكا و جهانيان و برای شانه خالی كردن ازمسؤليت خود به خاطر حمايت از تروريسم و تروريست ها ، پرده ديگری از نمايش خود را به اجرا گذاشته اند .
اگر ادعای امريكا در مبارزه با تروريسم ، قرين به صحت است و اگر امريكا واقعاً خواهان مقابله جدی – ونه نمايشی و تبليغاتی – با تروريسم و تروريست هاست ؛ چرا همچنان از كانون تروريسم دولتی در منطقه يعنی رژيم اشغالگر و كودك كش صهيونيستی حمايت می نمايد و با گشاده دستی بی نظير به اشغالگران كمك می كند ؟ چرا برای پرهيز از كمك مجدد به تروريست ها ی فعال در سوريه و عراق ، به جهانيان تعهد نمی دهد ؟ چرا از مردم و دولت های عراق و سوريه به خاطر كمك های خود به تروريست ها عذرخواهی نمی كند ؟ چرا به آسيب ديدگان از جنايات تروريست ها و بازماندگان هزاران هزار كشته شده توسط تروريست های تحت حمايت خود ، غرامت نمی دهد ؟ چرا ايادی خود درمنطقه و حكومت های تحت فرمان خود را ملزم به قطع كمك و حمايت از گروه های تروريستی و ترويج افكارو تبليغات منتهی به ترور و جنايت ، نمی سازد ؟ و چرا ...؟ و چرا...؟
توجه ودقت در مورد ادعاهای پوچ و خالی از اراده امريكایی ها در مورد مبارزه با تروريسم ، بيش از همه برای دولتمردان ايران و عراق و سوريه ضرورت پيدا می نمايد . نبايد به كسانی كه هنوز در حمايت از تروريست ها مصمم هستند و هنوز دارای ارتباط ارگانيك با تروريست ها هستند و هنوز كمك های تسليحاتی و اطلاعاتی و مالی و تبليغاتی خود را به جنايتكاران پيشكش می كنند ؛ اعتماد كرد و نبايد شيفته عشوه گری ها آنها شد . ادعای مبارزه با تروريسم ، ترفند ديگر امريكا برای گرفتار ساختن كشورهای منطقه است . اعتماد به امريكا و پذيرفتن ادعاهای خالی از واقعيت اوباما ، به مثابه آن است كه كسی از كوسه انتظار بوسه داشته باشد . كوسه حيوان درنده ای است كه راه و رسم عاشقی را بلد نيست . اين حيوان درنده خو با مهربانی و دوست داشتن و با محبت ورزيدن كاملاً بيگانه است . كوسه ، بی هيچ رحم و عاطفه طعمه خود را می درد و تكه تكه می كند تا بلعيدن آن راحت تر باشد . كوسه لبی برای بوسيدن ندارد و آنچه كه به ظاهر لب های كوسه شناخته می شود ، پوست و عضلاتی است برای پنهان ساختن دندان های پرتعداد و برنده اين درنده . پس هرگز نبايد به كوسه و به محبت كوسه اميد داشت . اميد و اعتماد به بوسه كوسه ، نتيجه ای جز ندامت به دنبال نخواهد داشت . نبايد خيلی به كوسه خونخوار و تيز دندان نزديك شد و اگر ضرورتی نزديك شدن به كوسه را ايجاب نمود ، حتماً بايد جانب احتياط و ايمنی را رعايت كرد و با استفاده از تجهيزات مناسب مثل پوشش زرهی مقاوم و تفنگ های مخصوص دفع حمله وارد آب شد و هرگز نبايد فراموش نمود كه بوسه كوسه پيام آور مرگ است . / .
غلام رضا كاظميان پور
19/6/1393