تالار آینه نقطه عطف کارنامه هنری کمالالملک است. این تابلو نخستین اثری است که توسط این هنرمند امضا شد و هفت سال از عمرش را صرف تکمیل آن کرد.
در این تابلو ناصرالدین شاه در جلوی پنجره وسط تالار روی یک صندلی نشسته و به منظره بیرون نگاه میکند. نورهایی که بر فرش تالار تابیده تا جزئیات آینهکاری سقف و مبلها و منظرهای شاه به آن مینگرد نشان دهنده ذوق و هنر کمالالملک در به تصویر کشیدن تالار آینه است.
آنهایی که یک بار تالار آینه واقعی را در کاخ گلستان ببینند متوجه میشوند که شکوه و زیبایی تابلوی کمالالملک، تالار آینه را از آنچه که هست زیباتر نشان میدهد. او با هنرش وسعتی به تالار داده که در حقیقت در این حد نیست.
27 مرداد ماه سالروز درگذشت کمالالملک است. هنرمندی که با خلق «تالار
آینه»، «فالگیر بغدادی»، «دو دختر گدا»، «دوشان تپه»، «حوضخانه عمارت
گلستان» و «بازار کربلا» جاودانه شد.
محمد غفاری در خانوادهای هنردوست به دنیا آمد. قدم زدن و بازی در طبیعت زیبای روستای «کلده» کاشان، روح او را با عشق به طبیعت پیوند داد. پیوندی که تا سالها ردپایش را در نقاشیهای او میتوان یافت. علاقه محمد به نقاشی از طرف پدرش که استاد کشیدن منظره و چاپ سنگی بود با استقبال روبهرو شد.
محمد در 13 سالگی برای ادامه تحصیل به دارالفنون رفت. سه سال از حضور محمد
در این مدرسه میگذشت که بازدید ناصرالدین شاه از دارالفنون، او را شیفته
کارهای این هنرمند نوجوان کرد. او با دیدن پرترهای که محمد از اعتضاد
السلطنه (رئیس وقت مدرسه دارالفنون) کشیده بود او را به دربار برد. شاه
اتاقی از عمارت شمسالعماره را در اختیار کمالالملک گذاشت تا به کشیدن
تابلوهایش مشغول شود.
شاید بتوان گفت ناصرالدین شاه معروفترین شاگرد کمالالملک بود که تحت تاثیر هنر او، ساعتها کنار دست کمالالملک مینشست و نقاشی تمرین میکرد. کمالالملک پس از مرگ ناصرالدین شاه به اروپا رفت و از موزههای فلورانس، لوور و ورسای بازدید کرد. او سالهایی از عمر خود را در اروپا گذراند و به مطالعه آثار معروف موزههای دنیا پرداخت.
تاسیس مدرسه صنایع مستظرفه و تربیت دهها هنرمند از مهمترین کارهای کمالالملک در ایران است.
کمالالملک بخشی از معروفترین تابلوهای خود را در سفر به کربلا کشید. او که زمان مظفرالدین شاه از حسادت درباریان نسبت به خود به تنگ آمده بود، چند سالی را در عتبات اقامت گزید و در این مدت تابلوهای «فالگیر بغدادی»، «زرگر بغدادی و شاگردش»، «میدان کربلای معلی» و «عرب خفته» را خلق کرد.
این هنرمند بزرگ سالهای آخر خود را به زادگاهش برگشت و در حسینآباد نیشابور زندگی کرد. او در سالهای پایانی عمرش بینایی یکی از چشمهایش را از دست داد و سرانجام در 27 مرداد ماه 1319 قلم را برای همیشه از نوازش سرانگشتان هنرمندش محروم کرد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
سرنوشت این بود که محمد غفاري (ميرزا محمدخان غفاري) معروف به کمالالملک از بزرگترين و نام آورترين نقاشان ايران هم سر و کارش به رضاقلدر بیفتد.کمالالملک پس از چندسال اقامت در عراق، در سال 1329ق به ايران بازگشت.
کمالالملک، پس از خودداری از نقاشی تصویر رضاخان،
مورد قهر و بیمهری دولت رضاخانی قرار گرفت
به دنبال وقوع كودتاي 1299 کمالالملک حاضر نشد به رضاخان روي خوش نشان دهد و در اين راستا حتي تقاضاي رضاشاه جهت ترسيم تصوير محمدرضا وليعهد وقت را رد كرد. اين موضعگيري همگام با سعايتها و حسادت ها و فرصتطلبيهايي كه اطرافيان و برخي رجال نشان مي دادند، موجبات سرخوردگي رضاخان را از او فراهم كرده و منجر به برخورد و بي عنايتي حكومت و دولت رضاخان با او شد، سپس وزارت معارف چنانكه دلخواه رضاشاه بود بودجه مدرسه صنايع مستظرفه را كه تحت مديريت کمالالملک اداره مي شد، قطع نمود و مشكلات متعدد ديگري را پيش روي او قرار داد، تا جايي كه ديگر امكان اداره مدرسه از او سلب شد و به ناچار از خدمت در مدرسه نقاشي كه ساليان طولاني براي توسعه و اعتلاي آن زحمات طاقتفرسايي را متحمل شده بود، كناره گرفت و به فاصله كوتاهي شهر تهران را به مقصد مزرعه اي در روستاي حسينآباد از توابع شهر نيشابور ترك كرد و گوشه انزوا برگزيد.
کمالالملک طي برخي نامه هايي كه از روستاي دورافتاده حسينآباد براي تعدادي از دوستان قديم و شفيقش در تهران مي نويسد، با اشاره و گلايه و شكايت از مشكلسازيها، حسادتها، كوتهنظريها و خردستيزي هاي بي پايان درباريان، رجال و بسياري از كساني كه در تهران با او در ارتباط بوده اند، پناه آوردن به بيابان هاي خشك و عزلت گزيدن در مناطق دورافتاده و بدون امكانات و حتي دچار دزدان و قطاع الطريق شدن را مطلوب تر و خوشايندتر از مراوده و ارتباط با آن گروه پرشمار و خطرناك ساكن شهر و دربار ارزيابي مي كند و از اين كه با عزلت گزيدن در حسين آباد نيشابور ديگر سعادت برخورد و رو در رويي با آن جماعت را از خود سلب كرده است، احساس آرامش و شادماني مي كند.
آنچه بود کمالالملک نقاش چيره دست و كم نظير ايران زمين كه در عشقورزي به وطن، آزاديخواهي، اخلاق و شرف و انسانيت سرآمد اقران بود، تا پايان عمر، زندگي در مزرعه شخصياش در حسينآباد نيشابور را بر بازگشت به شهر ترجيح داد. از رخدادهاي واپسين سالهاي عمر او نابينايي يكي از چشمهايش در اثر يك حادثه بود.
.
:
منایع:
دكتر محمدقلي مجد، از قاجار به پهلوي، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي
مجله الکترونیکی دوران شماره 13
کمال هنر رضاه شاه، مظفر شاهدی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
نامه هاي کمالالملک، به كوشش علي دهباشي، چاپ دوم، تهران، 1386.
سرنوشت این بود که محمد غفاري (ميرزا محمدخان غفاري) معروف به کمالالملک از بزرگترين و نام آورترين نقاشان ايران هم سر و کارش به رضاقلدر بیفتد.کمالالملک پس از چندسال اقامت در عراق، در سال 1329ق به ايران بازگشت.
کمالالملک، پس از خودداری از نقاشی تصویر رضاخان،
مورد قهر و بیمهری دولت رضاخانی قرار گرفت
......